logo
Volume 19, Issue 1 (3-2021)                   RBS 2021, 19(1): 35-44 | Back to browse issues page


XML Persian Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Mahmoodzadeh Marghi A, Mireskandari F, Farbod M S. Structural Equation Modeling of Divorce Tendency with Emphasis on Communication Skills, Conflict Resolution, and Marital Problemsزمینه و هدف: تحولات اجتماعی چند دهه گذشته در سطح جهانی، نظام خانواده را با تغییرات، چالش‌ها و مسائل متعددی روبرو ساخته و با تنزل کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی خانواده منجر به افزایش گرایش به طلاق گردیده است. این پژوهش با هدف مدل‌سازی معادلات ساختاری گرایش به طلاق با تأکید بر مهارت‌های ارتباطی، حل تعارض و حل مسائل زندگی زناشویی انجام شد. مواد و روش‌ها: جامعه آماری تحقیق، کلیه زوجین شهر کاشان بودند که 383 نفر از آن‌ها با استفاده از روش تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، مقیاس‌های گرایش به طلاق قادرزاده و همکاران (1391)، مقیاس حل تعارض رحیم (1983) و مقیاس مهارت‌های ارتباطی و حل مسئله یارمحمدی واصل و همکاران (1389) بودند. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آموس و معادلات ساختاری انجام شد. یافته‌ها: نتایج نشان دادند که مهارت‌های ارتباطی، حل مسئله و حل تعارض و تضادهای زناشویی رابطه معنی‌دار و معکوسی با گرایش به طلاق دارند (05/0 > .(Pهمچنین، مهارت‌های ارتباطی از طریق مهارت‌های حل مسئله و مهارت‌های حل تعارض و تضادهای زناشویی با گرایش به طلاق در ارتباط بود (05/0>p). تحلیل مسیر روابط میان شاخص‌ها نشان داده که مهارت‌های حل مسئله بیشترین اثرگذاری مستقیم (34/0-) و کلی (40/0-) را بر گرایش به طلاق داشته و بیشترین اثرگذاری غیرمستقیم بر گرایش به طلاق، متعلق به مهارت‌های ارتباطی بوده است (09/0-). نتیجه‌گیری: یافته‌های به دست آمده نشان دادند که مهارتهای ارتباطی در بهبود حل مسئله و حل تعارض نقش معناداری دارد و از این طریق در کاهش گرایش به طلاق نقش موثری ایفاد می‌کند؛ لذا برخورداری از مهارت‌های ارتباطی با تنزل تعاملات و مراودات میان زوجین و کاهش مسائلی که درنهایت منجر به تعارض و تضاد میان زن و شوهر می‌گردد، میل به طلاق را کاهش می‌دهد.. RBS 2021; 19 (1) :35-44
URL: http://rbs.mui.ac.ir/article-1-968-en.html
Structural Equation Modeling of Divorce Tendency with Emphasis on Communication Skills, Conflict Resolution, and Marital Problemsزمینه و هدف: تحولات اجتماعی چند دهه گذشته در سطح جهانی، نظام خانواده را با تغییرات، چالش‌ها و مسائل متعددی روبرو ساخته و با تنزل کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی خانواده منجر به افزایش گرایش به طلاق گردیده است. این پژوهش با هدف مدل‌سازی معادلات ساختاری گرایش به طلاق با تأکید بر مهارت‌های ارتباطی، حل تعارض و حل مسائل زندگی زناشویی انجام شد. مواد و روش‌ها: جامعه آماری تحقیق، کلیه زوجین شهر کاشان بودند که 383 نفر از آن‌ها با استفاده از روش تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، مقیاس‌های گرایش به طلاق قادرزاده و همکاران (1391)، مقیاس حل تعارض رحیم (1983) و مقیاس مهارت‌های ارتباطی و حل مسئله یارمحمدی واصل و همکاران (1389) بودند. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آموس و معادلات ساختاری انجام شد. یافته‌ها: نتایج نشان دادند که مهارت‌های ارتباطی، حل مسئله و حل تعارض و تضادهای زناشویی رابطه معنی‌دار و معکوسی با گرایش به طلاق دارند (05/0 > .(Pهمچنین، مهارت‌های ارتباطی از طریق مهارت‌های حل مسئله و مهارت‌های حل تعارض و تضادهای زناشویی با گرایش به طلاق در ارتباط بود (05/0>p). تحلیل مسیر روابط میان شاخص‌ها نشان داده که مهارت‌های حل مسئله بیشترین اثرگذاری مستقیم (34/0-) و کلی (40/0-) را بر گرایش به طلاق داشته و بیشترین اثرگذاری غیرمستقیم بر گرایش به طلاق، متعلق به مهارت‌های ارتباطی بوده است (09/0-). نتیجه‌گیری: یافته‌های به دست آمده نشان دادند که مهارتهای ارتباطی در بهبود حل مسئله و حل تعارض نقش معناداری دارد و از این طریق در کاهش گرایش به طلاق نقش موثری ایفاد می‌کند؛ لذا برخورداری از مهارت‌های ارتباطی با تنزل تعاملات و مراودات میان زوجین و کاهش مسائلی که درنهایت منجر به تعارض و تضاد میان زن و شوهر می‌گردد، میل به طلاق را کاهش می‌دهد.
1- Sociology Department, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
2- Anthropology Department, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Abstract:   (2010 Views)
Aim and Background: Social developments in the past few decades globally, the family system has faced many changes, challenges and issues and by degrading the biological, social, cognitive and emotional functions of the family and gradually reducing the satisfaction of family members, causing psychosocial disruption and increasing cases such as tendency Divorced. The aim of this study was to Structural Equivalence Modeling of Divorce Tendency with Emphasis on Communication Skills, Conflict Resolution, and Marital Problems.
Methods and Materials: The statistical population of the study included all couples in Kashan, 383 of whom were studied using cluster sampling method and data were analyzed using SPSS and AMOS software. The instruments used were Qaderzadeh et al.'s Divorce Tendency Scales (2012), Rahim Conflict Resolution Scale (1983) and Communication Skills and Problem Solving Scale by Yarmohammadi Vasel et al. (2010).
Findings: Findings showed that communication skills, problem solving and conflict resolution and marital conflicts have a significant and inverse relationship with the tendency to divorce (P <0.05). Also, communication skills were related to the tendency to divorce through problem solving skills and conflict resolution skills and marital conflicts (P <0.05. (P analysis of the relationship between indicators showed that problem solving skills have the most direct impact). (-0.34) and general (-0.40) on the tendency to divorce and the most indirect effect on the tendency to divorce has belonged to communication skills (-0.09).
Conclusions: Interactions between couples and the reduction of issues that ultimately lead to conflict between husband and wife reduce the desire for divorce.
Full-Text [PDF 940 kb]   (1038 Downloads)    
Type of Study: Research | Subject: General
Received: 2021/02/14 | Accepted: 2021/06/12 | Published: 2021/06/12

Add your comments about this article : Your username or Email:
CAPTCHA

Rights and permissions
Creative Commons License This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.