OTHERS_CITABLE اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مدیریت استرس بر استرس ادراک شده زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک زمینه و هدف : لوپوس اریتماتوز سیستمیک (SLE)، اختلال مزمن خود ایمنی می‌باشد که اغلب با سطوح بالایی از درد و نقص در سیستم‌های مختلف، میزان بالایی از استرس را در بیماران مبتلا ایجاد می‌کند. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان گروهی مدیریت استرس با رویکرد شناختی- رفتاری بر میزان استرس بیماران زن مبتلا به لوپوس بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش به روش آزمایشی با پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه شاهد انجام شده است. نمونه شامل 24 بیمار زن با حداقل سن 18 سال، با تشخیص SLE بود که به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. همه افراد پرسش‌نامه استرس ادراک شده Cohen را قبل و بعد از مداخله و همچنین در مرحله پیگیری تکمیل کردند. درمان شناختی- رفتاری مدیریت استرس طی هشت جلسه بر روی گروه آزمایش انجام شد و در این فاصله، هر دو گروه، درمان‌های معمول پزشکی را نیز دریافت کردند. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین نمرات استرس در گروه آزمایش به طور معنی‌داری نسبت به گروه شاهد کاهش پیدا کرد (001/0 > P). نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از اثربخشی درمان گروهی مدیریت استرس با رویکرد شناختی- رفتاری بر کاهش میزان استرس بیماران زن مبتلا به SLE بود. واژه‌های کلیدی: لوپوس اریتماتوز سیستمیک، استرس، مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری، جنسیت. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-205-fa.pdf 2011-09-15 0 0 The efficacy of cognitive–behavioral stress management therapy on perceived stress of female patients with systemic lupus erythematosus Aim and Background: Systemic lupus erythematosus (SLE) is a chronic autoimmune disease usually associated with high levels of pain and impairment in different systems, producing high levels of stress in patients who suffer from it. The purpose of this study was to consider the effectiveness of cognitive-behavioral stress management (CBSM) therapy on stress of female patients with SLE. Methods and Materials: This was an experimental study using randomized pre-, post- and follow-up tests. Twenty-four female patients over 18 years of age, already diagnosed with SLE, were randomly selected and assigned to two groups. All subjects completed the Cohen Perceived Stress Scale before and after the intervention as well as during the follow-up period. Eight sessions of CBSM group therapy were directed for the intervention group. Meanwhile both groups were kept under their routine medical treatments. Data was analyzed using ANCOVA. Findings: Data analysis showed that the mean score of stress in the intervention group was significantly lower than the control group in post-test (P < 0.001) and the follow-up period (P < 0.001). Conclusions: The results demonstrated the effectiveness of CBSM group therapy on the stress of female patients with SLE. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-205-en.pdf 2011-09-15 0 0 Systemic lupus erythematosus Stress Cognitive-behavioral stress management. ;amp nbsp فاطمه نیسیانی حبیب آبادی 1 استاد، گروه روان‌شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران. AUTHOR حمید طاهر نشاط دوست 2 استاد، گروه روان‌شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران AUTHOR حسین مولوی 3 دانشیار، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران. AUTHOR زهرا سید بنکدار 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE مقایسه کارکردهای اجرایی و توجه پایدار در دانشجویان دارای علایم وسواسی- اجباری، اسکیزوتایپی بالا و علایم همپوش با گروه بهنجار زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی و توجه پایدار در دانشجویان دارای علایم وسواسی- اجباری، اسکیزوتایپی بالا و علایم همپوش با گروه بهنجار صورت گرفت. مواد و روش‌ها: این پژوهش به روش پس‌رویدادی (علی- مقایسه‌ای) بررسی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه تبریز انجام شد. با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای، 1570 نفر انتخاب شدند و پرسش‌نامه شخصیت اسکیزوتایپی و پرسش‌نامه بازنگری شده وسواسی- اجباری را تکمیل کردند. سپس در مرحله غربال‌گری به صورت تصادفی از بین افراد باقیمانده در هر گروه 35 نفر و در کل 140 نفر انتخاب شدند و آزمون رنگ- واژه استروپ، آزمون دسته‌بندی کارت‌های ویسکانسین و آزمون عملکرد مداوم را اجرا کردند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از‌ آمارهای توصیفی و ANOVA استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین کارکردهای اجرایی و توجه پایدار در گروه همپوش و اسکیزوتایپی بالا با گروه بهنجار تفاوت معنی‌داری وجود دارد (05/0 < P). اما بین گروه وسواسی- اجباری و گروه بهنجار به استثنای خطای ارتکاب در آزمون، عملکرد مداوم در بقیه شاخص‌ها تفاوت معنی‌داری وجود ندارد (05/0 < P). نتیجه‌گیری: در گروه همپوش نقایص کارکردهای اجرایی و توجه پایدار، الگوی متفاوتی از گروه وسواسی- اجباری و اسکیزوتایپی بالا داشت و به نظر می‌رسد که این اختلال سیمای بالینی خاصی داشته باشد. واژه‌های کلیدی: کارکردهای اجرایی، توجه پایدار، علایم وسواسی- اجباری، اسکیزوتایپی بالا، علایم همپوش. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-204-fa.pdf 2011-09-15 0 0 Comparison of executive function and sustained attention in students with obsessive–compulsive, high schizotypal and overlapping symptoms with the normal group Aim and Background: The purpose of this study was to compare executive function and sustained attention in students with obsessive&ndash;compulsive, high schizotypal and overlapping symptoms and a control group. Methods and Materials: The present study assessed undergraduate students of Tabriz University by ex post facto method. Randomized multi-stage cluster sampling was used to select 1570 students. The subjects completed Schizotypal Personality Questionnaire and the Obsessive-Compulsive Inventory-Revised. Then, during the screening phase, 140 students (in groups of 35) were selected. They completed Wisconsin Card Sorting Test, Continuous Performance Test and Stroop color-word test. Data was analyzed using descriptive statistics and ANOVA test. Findings: The results of this study showed a significant difference in executive function and sustained attention between high schizotypy and overlapping groups and the control group (P < 0.05). Except for commission errors in CPT, other differences observed between obsessive-compulsive and control groups in executive function and sustained attention except were insignificant (P > 0.05). Conclusions: The difference between the overlapping group and obsessive-compulsive and high schizotypy groups in terms of executive function and sustained attention pattern may indicate the unique clinical characteristics of the overlapping group. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-204-en.pdf 2011-09-15 0 0 Executive function Sustained attention Obsessive-compulsive symptoms High schizotypy overlapping symptoms. مجید محمودعلیلو 1 کارشناس ارشد، گروه روان‌شناسی بالینی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران. AUTHOR صمد حمیدی 2 کارشناس ارشد، گروه روان‌شناسی بالینی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران. AUTHOR امیر شیروانی 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE مقایسه نیم‌رخ حافظه در دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی بر اساس آزمون نوروسایکولوژی Nepsy با گروه شاهد زمینه و هدف : در مطالعات متعددی نشان داده شده است که دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی در حافظه مشکل دارند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه نیم‌رخ حافظه دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی بر اساس‌ آزمون نوروسایکولوژی Nepsy، انجام شده است. مواد و روش‌ها: این پژوهش مقطعی به روش علی مقایسه‌ای انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش دانش‌آموزان پسر پایه سوم دبستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 88-1387 بودند. نمونه پژوهش شامل 20 نفر از دانش‌آموزان پسر پایه سوم دبستان با ناتوانی یادگیری ریاضی بود که به شیوه نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و 20 نفر دانش‌آموز پسر عادی (بدون ناتوانی یادگیری ریاضی) پایه سوم دبستان بودند که به شیوه نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارت از آزمون عصب&ndash; روان‌شناختی Nepsy، مقیاس هوش کودکان و Wechsler و آزمون تشخیص حساب نارسایی بود. داده‌های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: داده‌های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بین عملکرد دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی و عادی (بدون ناتوانی یادگیری ریاضی) در انواع حافظه (حافظه چهره‌ها، حافظه اسامی، حافظه داستانی و حافظه مربوط به تکرار جملات) تفاوت معنی‌دار وجود دارد (001/0 > P). نتیجه‌گیری: دانش‌آموزان با ناتوانی‌های یادگیری ریاضی دارای نارسایی‌های حافظه هستند که باید با ابزارهای معتبر تشخیص داده شوند تا مداخلات مناسب آموزشی برای بهبود آن طراحی و اجرا شود. واژه‌های کلیدی: ناتوانی یادگیری ریاضی، حافظه چهره‌ها، حافظه اسامی، حافظه داستانی و حافظه مربوط به تکرار جملات، آزمون Nepsy. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-203-fa.pdf 2011-09-15 0 0 A comparative memory profile of students with mathematics learning disabilities, based on NEPSY test, and control group Aim and Background: It has been shown in several studies that, students with mathematics learning disabilities have memory problems. This research compares memory profile of students with and without mathematics learning disabilities. Methods and Materials: The design of research was cross-sectional with causal-comparative method. The statistical population were 3 rd grade student boys in Isfahan. Samples consisted of 20 student boys with mathematics learning disabilities who were selected through random selection sampling and 20 student boys without mathematics learning disabilities in 3 rd grade of elementary school who were selected through randomized multi-level sampling .The instruments included NEPSY test, Wechsler Intelligence Scale for Children and Dyscalculia Diagnostic Test. Data was analyzed by multivariate analysis of variance (MANOVA) method. Findings: Results showed a significant difference between the memory profile (Memory For Faces, Memory For Names, Narrative Memory, and Sentence Repetition) of students in the two groups (P &le; 0.001). Conclusions: Students with mathematics learning disabilities have memory deficits which should be diagnosed by valid instruments and proper educational interferes should be performed to improve them. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-203-en.pdf 2011-09-15 0 0 Mathematics learning disabilities Memory For faces Memory for names Narrative memory Sentence repetition NEPSY test. احمد عابدی 1 مربی، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران. AUTHOR جلال جبل عاملی 2 دانشجوی دکتری تخصصی روان‌شناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران. AUTHOR محبوبه هادی‌پور 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی اثربخشی افزودن فلووکسامین بر شدت علایم بالینی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک‌پذیر زمینه و هدف : با توجه به شیوع زیاد اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک‌‌پذیر (irritable bowel syndrom یا IBS)، استفاده از داروهای مهارکننده اختصاصی بازجذب سروتونین (SSRI) در این بیماران توصیه می‌شود. هدف این مطالعه تعیین اثر داروی فلووکسامین بر شدت علایم IBS و کیفیت زندگی بیماران بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسو کور است، که در کلینیک‌های گوارش الزهرا (س) و نور انجام شد. در این کارآزمایی افراد 50-20 سال با تشخیص سندرم روده تحریک‌پذیر، بر اساس معیارهای Rome III توسط متخصص گوارش در کلینیک‌های گوارش الزهرا (س) و خورشید، به طور متوالی انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. گروه اول با فلووکسامین و گروه دوم به عنوان گروه شاهد با دارونما تحت درمان قرار گرفتند. قبل از شروع مطالعه، ماه اول و ماه سوم برای بیماران هر دو گروه، پرسش‌نامه شدت علایم بالینی و پرسش‌نامه کیفیت زندگی تکمیل گردید. در نهایت کلیه داده‌ها به وسیله آزمون ANCOVA با انداره‌گیری مکرر مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین شدت علایم بالینی در گروه تحت درمان با فلووکسامین قبل از شروع مداخله 8/206 گزارش شد، ولی این میزان یک ماه پس از شروع مداخله 2/165 و سه ماه پس از شروع مداخله 5/137 نمره به دست آمد، که در مقایسه با زمان قبل از شروع مداخله مقادیر کمتری را نشان داد. هر چند در هر دو گروه میانگین نمره شدت علایم بالینی در ماه‌های اول و سوم پس از شروع مداخله نسبت به زمان قبل از شروع مداخله کاهش داشته است، اما از لحاظ آماری این کاهش تنها در گروه تحت درمان با فلووکسامین معنی‌دار بوده است (032/0= P). میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با فلووکسامین در زمان قبل از شروع مداخله 3/55، یک ماه پس از شروع مداخله 63 و سه ماه پس از شروع مداخله 1/68 بود، که در ماه‌های اول و سوم نسبت به زمان قبل از شروع مداخله افزایش داشته است، ولی این افزایش معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان می‌دهد که استفاده از داروی فلووکسامین در درمان بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک‌پذیر منجر به کاهش شدت علایم بالینی این بیماران می‌شود. واژه‌های کلیدی: سندرم روده تحریک‌پذیر، فلووکسامین، کیفیت زندگی، مهارکننده‌های اختصاصی بازجذب سروتونین. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-202-fa.pdf 2011-09-15 0 0 The efficacy of fluvoxamine on irritable bowel syndrome severity and patients&#039; quality of life Aim and Background: Considering the high frequency of anxiety and depressive symptoms in irritable bowel syndrome (IBS) patients, selective serotonin reuptake inhibitors (SSRIs) are recommended by some gastroenterologists for treatment. In this study, the efficacy of fluvoxamine on severity of symptoms and quality of life in IBS patients was assessed. Methods and Materials: A randomized, double blind, placebo controlled clinical trial was performed on 20-50 year old patients diagnosed with IBS based on the Rome III criteria. Patients were consecutively selected and randomly assigned to fluvoxamine (n = 30) or placebo (n = 30) groups. Efficacy of medication was measured by administering severity scale and quality of life questionnaire on day 0 (baseline), day 28 and day 90 (3 rd month). All data was finally analyzed by SPSS version 13 using repeated measures ANOVA and t-test. Findings: Mean score of clinical symptoms severity in fluvoxamine group before intervention was 206.8. However, the scores decreased to 165.2 and 137.5 one month and 3 months after intervention, respectively. Although severity of symptoms was decreased in both groups, the difference was only significant in the fluvoxamine group (P < 0.05). Mean of quality of life scores in the fluvoxamine group was 55.3, 63.0 and 68.1 before intervention, one month and three months after intervention, respectively. However, this increase was not statically significant (P > 0.05). Conclusions: Based on the findings of the present study, administration of fluvoxamine patients with IBS can lead to a decrease in the severity of symptoms. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-202-en.pdf 2011-09-15 0 0 Irritable bowel syndrome Fluvoxamine Quality of life Selective serotonin reuptake inhibitors. ;amp nbsp حمید افشار 1 روان‌پزشک، مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران. AUTHOR مریم بهاری‌زاده 2 استادیار، گروه داخلی، مرکز تحقیقات سایکوسوماتیک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران AUTHOR حامد دقاق‌زاده 3 کارشناس پژوهشی، مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران. AUTHOR نسرین مسایلی 4 دانشیار، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران. AUTHOR محمدرضا مرآثی 5 دانشیار، گروه داخلی، مرکز تحقیقات سایکوسوماتیک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران. AUTHOR پیمان ادیبی 6 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی تأثیر آموزش مؤلفه‌های فراشناختی در کاهش رفتارهای ضد اجتماعی جوانان زندان مرکزی ارومیه زمینه و هدف : رفتارهای ضد اجتماعی طیف گسترده‌ای دارد که موجب آسیب‌های مختلف روانی، اجتماعی و خانوادگی می‌شود. روش‌های مختلفی برای کاهش رفتارهای ضد اجتماعی استفاده شده است. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مؤلفه‌های فراشناختی در کاهش رفتارهای ضد اجتماعی جوانان زندان مرکزی ارومیه بوده است. مواد و روش‌ها: این مطالعه به روش شبه آزمایشی طراحی شد. برای این منظور تعداد 30 نفر از جوانان ضد اجتماعی زندان مرکزی ارومیه به روش تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. ابتدا پرسش‌نامه فراشناخت Wells و Cartwright-Hatton توسط گروه‌های آزمایش و شاهد تکمیل شد و سپس برنامه 8 جلسه‌ای آموزش این مؤلفه‌ها برای گروه آزمایش اجرا گردید. بعد از پایان آموزش مؤلفه‌های فراشناختی، از طریق چک لیست محقق ساخته تعیین رفتارهای ضد اجتماعی، گروه آزمایش در موقعیت‌های مختلف، مورد مشاهده رفتاری قرار گرفت و در زمینه 15 مؤلفه رفتارهای ضد اجتماعی، نتایج ثبت شد. یافته‌ها: نتایج با داده‌های آزمون تحلیل کوواریانس، آزمون t و آزمون 2 &chi; مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نشان داد که مؤلفه‌های پنچ گانه فراشناختی در جوانان ضد اجتماعی مختل است و آموزش این مؤلفه‌ها باعث اصلاح این مؤلفه‌ها در گروه آزمایش می‌شود. همچنین بین میانگین نمرات پس‌آزمون آزمودنی‌های گروه آزمایش و شاهد در مؤلفه‌های فراشناختی تفاوت معنی‌دار به دست آمد (01/0 > P). پیگیری نتایج آموزش‌ها نشان داد که رفتارهای ضد اجتماعی گروه آزمایش کاهش معنی‌دار دارد (05/0 > P). نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مؤلفه‌های فراشناختی، مختل یکی از عوامل رفتارهای ضد اجتماعی جوانان بوده، مداخلات فراشناختی در کاهش رفتارهای ضد اجتماعی آن‌ها مؤثر می‌باشد. واژه‌های کلیدی: آموزش، فراشناخت، جوانان، رفتار ضد اجتماعی، زندان مرکزی ارومیه. &nbsp; http://rbs.mui.ac.ir/article-1-201-fa.pdf 2011-09-15 0 0 The effects of metacognitive components instruction in reducing antisocial behaviors in youth of Urmia central prison Aim and Background: Antisocial behaviors occur in a wide range and cause different psychological, social and familial pathologies. Different methods were used to reduce antisocial behaviors. The aim of this research was to study the metacognitive components in antisocial youth of Urmia Central Prison and the effect of metacognitive components instruction in reduction of antisocial behaviors. Methods and Materials: In this quasi-experimental study 30 young adults with antisocial personality disorder in Urmia Central Prison were selected randomly. They were randomly classified in case and control groups. After Wells and Cartwright-Hatton metacognitive inventories were completed by the two groups, metacognitive components were instructed in 8 sessions to the case group. The post-test was conducted on all subjects. Finally the case group was investigated in different situations by a checklist prepared by the researchers. The data was analyzed using t-test, covariance analysis and chi-square test. Findings: Data analysis showed that metacognitive components in antisocial youth were disordered. They also indicated that instruction could significantly correct the problems (P < 0.05). In addition, there was a significant difference in metacognitive dimensions among the case and control groups in post-test (P > 0.01). Conclusions: These results showed that metacognitive dimensions of antisocial youth are disordered and instruction of metacognitive dimensions has positive effect in their behavior correction. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-201-en.pdf 2011-09-15 0 0 Instruction Metacognitive Dimensions Antisocial youth Urmia central prison. علی خادمی 1 استاد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران. AUTHOR علی اکبر سیف 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE تبیین پدیده توهم شنوایی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بر اساس مدل Fernyhough با استفاده از آزمایه رایانه‌ای بازبینی منبع زمینه و هدف : نقص در بازبینی منبع به عنوان یکی از نقایص مطرح شده در مبتلایان به اسکیزوفرنیا به تازگی مورد توجه شناخت گرایان قرار گرفته، در تبیین برخی علایم اساسی مانند توهم و هذِیان مورد استفاده قرار می‌گیرد. از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش توانایی بازبینی منبع اطلاعات در بروز پدیده توهم شنوایی بود. مواد و روش‌ها: بر اساس یک مطالعه علی- مقایسه‌ای از میان کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده و بستری در چهار بیمارستان اعصاب و روان شیراز از خرداد 1387 تا اردیبهشت 1388، 40 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا و 21 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی به علاوه 19 فرد بهنجار به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و پس از انجام مصاحبه تکمیلی، به وسیله یک آزمایه بازشناسی حافظه رایانه‌ای که توسط مؤلف اول مقاله طرح گردید و به وسیله کارشناس رایانه ساخته شد، مورد آزمون قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل آماری نتایج از روش آماری علامت‌یابی (SDT) استفاده شد و برای هر فرد دو نمره حساسیت پاسخ و سوگیری پاسخ محاسبه شد. یافته‌ها: بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی دارای توهم شنوایی در نمره حساسیت پاسخ بخش تصویری آزمایه، ضعیف‌ترین عملکرد را داشته‌اند، که قابل استناد به سوگیری پاسخ و دارو نیست. نتیجه‌گیری: این نتایج مؤید فرضیه‌های مطرح شده بر اساس مدل بسط مجدد Fernyhough در مورد مکانیزم بروز پدیده توهم شنوایی بود. واژه‌های کلیدی: &nbsp;اسکیزوفرنیا، توهم شنوایی، خودبازبینی، گفتاردرونی، آزمایه بازبینی منبع. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-200-fa.pdf 2011-09-15 0 0 Clarification of auditory hallucination phenomena based on Fernyhough`s model using source monitoring task Aim and Background: Cognitivists have recently paid extensive attention to source monitoring deficit as an impairment in schizophrenic patients and is used in clarification of major symptoms including hallucination and delusion. Therefore, the present study aimed to explore the effects of source monitoring ability in auditory hallucination. Methods and Materials: This causal-comparative study used availability sampling to select 40 schizophrenic patients and 21 individuals with major depression among those referred to or hospitalized in four psychiatric hospitals in Shiraz during June 2008-May 2009. Nineteen healthy individuals were used as the control group. After conducting supplementary interviews, they were tested using a source-monitoring task designed by the corresponding author. The data were statistically analyzed using signal detection theory (SDT). Response-sensitivity and response-bias scores were determined for each subject. The results have been explained in the light of the Fernyhogh&rsquo;s re-expansion model (2004) and show the deficit in interactional relationship between source monitoring and inner speech. Findings: Schizophrenic patients with current auditory hallucination scored the lowest in the visual sensitivity part of the source monitoring task which was not attributable to the response-bias and antipsychotic medication. Conclusions: Our results confirmed the hypotheses stated in Fernyhough&#039;s re-expansion model about the mechanism of auditory hallucination. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-200-en.pdf 2011-09-15 0 0 Schizophrenia Auditory hallucination Self-monitoring deficits Inner speech Source monitoring task. نجمه راستی کردار 1 استاد، گروه روان‌شناسی بالینی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. AUTHOR سید محمدرضا تقوی 2 دانشیار، گروه روان‌شناسی بالینی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. AUTHOR محمد علی گودرزی 3 استادیار، گروه روان‌شناسی بالینی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. AUTHOR جواد ملازاده 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی رابطه بین محتوای اغتشاش فکر- عمل با خوشه‌های علایم اختلال وسواس فکری- عملی در بیماران وسواسی زمینه و هدف : تعدادی از بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (OCD)، اعتقاد دارند که افکار غیر قابل قبول و ناخوشایند آن‌ها می‌تواند حوادث بیرونی را تحت تأثیر قرار دهد. این اعتقاد تحت عنوان باور اغتشاش فکر- عمل نام گرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین محتوای اغتشاش فکر- عمل با خوشه‌های علایم اختلال وسواس فکری- عملی در بیماران وسواسی است. مواد و روش‌ها: این پژوهش مقطعی به روش همبستگی، در یک نمونه60 نفری از بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجرا گردید، که به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزار پژوهش پرسش‌نامه وسواس فکری- عملی Maudsley و پرسش‌نامه اغتشاش فکر- عمل تجدید نظر شده بود. برای تحلیل نتایج از ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته‌ها: بین خوشه‌های علایم اختلال وسواس فکری- عملی با خرده مقیاس‌های اغتشاش فکر- عمل همبستگی مثبت و معنی‌دار وجود داشت (05/0 = P). نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که افکار مربوط به رویدادهای منفی پیش‌بینی کننده خوشه علایم شستشو و احتمال وقوع رویداد منفی با داشتن فکر آن، پیش‌بینی کننده نشانه‌های خوشه علایم وارسی می‌باشند. نیز احساس مسؤولیت در قبال افکار مثبت، پیش‌بینی کننده نشانه‌های خوشه علایم تردید و احتمال برای خود، پیش‌بینی کننده وسواس فکری می‌باشد. نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که بین باورهای در هم آمیختگی فکر- عمل و علایم اختلال وسواس فکری- عملی رابطه مثبت و معنی‌دار وجود دارد. بنابراین، به نظر می‌رسد وقوع سوگیری‌های شناختی مانند اغتشاش فکر- عمل، آسیب‌پذیری شخص را نسبت به وسواس افزایش می‌دهد. واژه‌های کلیدی: اغتشاش فکر- عمل، وسواس فکری- عملی، شستشو، وارسی، کندی، تردید. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-199-fa.pdf 2011-09-15 0 0 Relationship between the content of thought-action fusion and the clusters of symptoms of obsessive-compulsive disorder in patients with OCD Aim and Background: Some of Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) patients believe that their unpleasant thoughts can influence the external events. The aim of this study was to investigate the correlation between the contents of thought-action fusion and obsessive-compulsive symptoms in patients with OCD. Methods and Materials: In this cross-sectional correlative study 60 OCD patients selected by available sampling method. Maudsley Obsessive-Compulsive Inventory (MOCI) and revised Thought-Action Fusion questionnaire (TAF-R) were administered. Collected data were analyzed using Pearson correlation and multiple regression analysis methods. Findings: There was positive and significant association between obsessive-compulsive symptoms and TAF-R subscales (P < 0.05). The result of stepwise regression indicate that, valence of negative events was strongest predictor of washing, likelihood of negative events was strongest predictor of checking, responsibility of positive events was strongest predictor of doubt, and likelihood-self was strongest predictor of obsessional thoughts. Conclusions: The results indicated positive and significant correlation between the TAF and OCD symptoms. Thus, it seems that occurrence of cognitive bias such as TAF increases the individual&rsquo;s vulnerability to OCD. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-199-en.pdf 2011-09-15 0 0 Thought-action fusion Obsessive-compulsive symptoms Checking washing Retard Boubt Obsessional thoughts. عباس بخشی پور 1 کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل، اردبیل، ایران. AUTHOR رباب فرجی 2 استادگروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. AUTHOR محمد نریمانی 3 روانپزشک، استادیاردانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی- درمانی اردبیل، اردبیل، ایران. AUTHOR فریبا صادقی موحد 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی رابطه نظام بازداری و فعال‌ساز رفتاری با مشکلات رفتاری- هیجانی در نوجوانان بهنجار زمینه و هدف : نقش نظام‌های بازداری و فعال‌ساز رفتاری به عنوان عوامل زمینه‌ساز در آمادگی نوجوانان برای ابتلا به مشکلات رفتاری و هیجانی در سال‌های اخیر بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی رابطه این دو نظام با مشکلات رفتاری- هیجانی نوجوانان بود. مواد و روش‌ها: جامعه پژوهش شامل همه دانش‌آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهر تهران بود، که تعداد 303 دانش‌آموز (160 دختر و 143 پسر) از بین مدارس مناطق 1، 2 و 13 تهران به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای (همراه با طبقه‌بندی) انتخاب شدند. مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. شرکت‌‌کنندگان پرسش‌نامه خود گزارش‌دهی نوجوان و مقیاس نظام بازداری و فعال‌ساز رفتاری را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش‌های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون) استفاده شد. یافته‌ها: نظام بازداری رفتاری رابطه مثبت معنی‌داری با اضطراب و مشکلات جسمانی و رابطه منفی معنی‌داری با نشانه‌های اختلال نقص توجه / بیش فعالی داشت. از سوی دیگر نظام فعال‌ساز رفتاری دارای رابطه مثبت معنی‌دار با نشانه‌های اختلال سلوک و رابطه منفی معنی‌داری با مشکلات عاطفی بود. نتیجه‌گیری: نتایج به دست آمده همسو با نتایج پژوهش‌های پیشین بوده، نشان داد که عوامل زیست‌شناختی زیربنای نظام‌های بازداری و فعال‌ساز، می‌توانند به عنوان عوامل تبیین کننده و پیش‌بینی کننده مشکلات رفتاری و هیجانی در نوجوانان در نظر گرفته شوند. واژه‌های کلیدی: نظام بازداری رفتاری، نظام فعال‌ساز رفتاری، مشکلات رفتاری و هیجانی، نوجوان. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-198-fa.pdf 2011-09-15 0 0 The relationship between behavioral inhibition and activation systems and behavioral and emotional problems in adolescents Aim and Background: The role of behavioral inhibition and activation systems as predisposing factors in readiness for emotional and behavioral problems in adolescents has been increasingly studied in recent years. The purpose of this study was to investigate the role of these two systems in predicting the development of psychopathology in adolescents. Methods and Materials: The study population included all male and female junior high school students of Tehran. Multistage cluster sampling (with classification) was used to select 303 students (160 girls and 143 boys) from schools in 1st, 2nd and 13th districts of Tehran. The type of research design was descriptive-correlational. Participants completed youth self report questionnaire (YSR) and behavioral inhibition and activation scale (BIS/BAS). Descriptive (mean and standard variation) and inferential (correlation coefficient and regression analysis) statistical methods were used for data analysis. Findings: The results showed behavioral inhibition systems to be positively related to anxiety and somatic problems and negatively related to symptoms of attention deficit/hyperactivity disorder. On the other hand, behavioral activation systems had a positive relationship with symptoms of conduct disorder and a negative relationship with affective problems. All relationships were statistically significant. Conclusions: Our results, in agreement with previous studies, revealed that biological factors underlying behavioral inhibition and activation systems can be considered as predictive factors for emotional and behavioral problems in adolescents. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-198-en.pdf 2011-09-15 0 0 Behavioral Inhibition System Behavioral Activation System Behavioral and Emotional Problems Adolescent. ;amp nbsp پریسا سید موسوی 1 دانشیار، گروه روان‌شناسی، دانشکده روان‌شناسی و علوم‌تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. AUTHOR حمید رضا پور اعتماد 2 کارشناسی روان‌شناسی بالینی، گروه روان‌شناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. AUTHOR محمد رضا فیاض بخش 3 کارشناسی روان‌شناسی کودکان استثنایی، گروه روان‌شناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. AUTHOR فاطمه اسماعیل بیگی 4 کارشناسی روان‌شناسی بالینی، گروه روان‌شناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. AUTHOR پریسا فرنودیان 5 AUTHOR
OTHERS_CITABLE ایندکس مجله برای دانلود ایندکس این شماره کلیک نمایید. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-197-fa.pdf 2011-09-15 0 0 Journal index Click to download the index of this issue. http://rbs.mui.ac.ir/article-1-197-en.pdf 2011-09-15 0 0 ایندکس مجله 1 AUTHOR