fa
jalali
1391
6
1
gregorian
2012
9
1
10
3
online
1
fulltext
fa
ارزش بررسیهای عصب روانشناختی در تشخیص پیشرس زوال عقل
Neuropsychological assessments in early diagnosis of dementia
مطالعات عصب روانشناختی نشان دادهاند که سالها پیش از ظهور نقایص قابل توجه شناختی و عملکردی که برای تشخیص بالینی زوال عقل نیاز است، یک دوره پیش از بیماری وجود دارد. این مرحله با تعدادی از تغییرات مغزی و عصب روانشناختی متفاوت مشخص میشود. در این راستا و در پژوهشهای متعدد مشخص شده است که نقایص شناختی همراه با بیماری آلزایمر، هم چون بروز نقص ناگهانی در حافظه رویدادی و دانش معنایی در تمایزگذاری بین بیماران مبتلا به مراحل پیش بالینی آلزایمر و سالمندان سالم مؤثر بوده است. هر چند نقص در حافظه رویدادی به طور معمول نخستین تغییر شناختی پیش از تحول سندرم زوال عقل است، اما عدم تقارن در تواناییهای شناختی نیز ممکن است در مرحله پیش بالینی اتفاق افتاده و زوال عقل زود هنگام را پیشبینی کند. واژههای کلیدی: شناخت، ارزیابی عصب روانشناختی، زوال عقل.
Neuropsychological studies have demonstrated that preclinical dementia accompanies a decreasing trend in cognitive state a few years prior to clinical diagnosis. Sudden decline in episodic memory and semantic knowledge have been found to have the capability to differentiate patients in preclinical state of dementia from those experiencing normal aging. In addition, decline in episodic memory is usually the earliest cognitive change that occurs prior to the development of clinical dementia syndrome. Asymmetry in cognitive abilities may also occur in this preclinical phase of the disease and predict imminent dementia. This review summarizes the contributions of neuropsychological assessment in early diagnosis of dementia.
Cognition, Neuropsychological assessment, Dementia.
0
0
http://rbs.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-39-162&slc_lang=fa&sid=1
2020/02/8
1398/11/19
مجيد
برکتين
استادیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
مجید
برکتین
0031947532846001024
0031947532846001024
No
استادیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
ماهگل
توکلي
ماهگل
توکلی
0031947532846001025
0031947532846001025
No
fa
اثربخشی بازیهای گروهی بر مهارتهای اجتماعی کودکان پیش دبستانی 6 تا 7 ساله شهر اصفهان
The effectiveness of group play on social skills of preschool children in Isfahan, Iran
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازیهای گروهی بر بهبود مهارتهای اجتماعی کودکان دختر پیش دبستانی 6 تا 7 ساله شهر اصفهان انجام شد. مواد و روشها: پژوهش از نوع آزمایشی و حجم نمونه مورد نظر شامل 20 دختر پیش دبستانی بود که از طریق نمونهگیری تصادفی انتخاب و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند و گروه آزمایش به 12 جلسه بازی پرداختند. ابزار پژوهش، چک لیست مهارتهای اجتماعی بود و ارزیابی مداخلهای به صورت پیش آزمون- پسآزمون و تحلیل دادهها به کمک آزمون ANCOVA صورت گرفت. یافتهها: تحلیلهای آماری نشان دادند که مهارتهای اجتماعی کودکان گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد، به طور معنیداری افزایش یافت. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بازیهای گروهی میتواند به گونهای مؤثر، مهارتهای اجتماعی کودکان دختر پیش دبستانی را افزایش دهد. واژههای کلیدی: بازیهای گروهی، مهارت اجتماعی، کودکان پیش دبستانی.
Aim and Background: This study investigated the effectiveness of group play on social skills of female preschool children (6-7 years old). Methods and Materials: In this semi-experimental study, 20 female 6-7 year-old children were randomly selected and assigned to intervention and control groups (n = 10 in each). The intervention group participated 12 sessions of group play. All children were examined using the Social Skills Inventory. The applied intervention was evaluated through pre-test and post-test and the groups were compared using analysis of covariance. Findings: Social skills in the experimental group were significantly improved compared to the control group. Conclusions: Findings of this study revealed that group play can significantly and effectively enhance social skills of preschool children.
Group play, Social skills, Preschool children.
0
0
http://rbs.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-39-161&slc_lang=fa&sid=1
2020/02/82020/02/8
1398/11/19
نسيم
يزداني پور
استادیار، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
نسیم
یزدانی پور
0031947532846001022
0031947532846001022
No
استادیار، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
فريبا
يزدخواستي
فریبا
یزدخواستی
0031947532846001023
0031947532846001023
No
fa
تفکرات غیر منطقی در مورد داشتن فرزند در خانمهای نابارور
Irrational perception of parenthood in infertile women
زمینه و هدف: نازایی میتواند باعث چالشهای عاطفی، روانی و اجتماعی مختلف شود و خانمها در مقایسه با آقایان در برابر عواقب منفی نازایی آسیبپذیرتر به نظر میرسند. مطالعات زیادی بر روی مشکلات روانشناختی خانمهای نابارور هم چون افسردگی، اضطراب، ناسازگاریهای زناشویی و ... صورت گرفته است؛ در حالی که در مورد نگرش نسبت به نازایی پژوهشهای محدودی انجام شده است. لذا مطالعه حاضر با هدف، تعیین تفکرات غیر منطقی در خصوص داشتن فرزند در زنان نابارور و عوامل فردی مرتبط با آن انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش مقطعی بر روی 137 نفر از مراجعه کنندگان به مرکز باروری و ناباروری اصفهان که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده بودند، صورت گرفت. دادهها با استفاده از پرسشنامههای مشخصات فردی و تفکرات غیر منطقی در رابطه با فرزنددار شدن و کیفیت زندگی جمعآوری گردید و سپس به وسیله آزمون ANOVA، ضریب همبستگی Pearson و Spearman و توسط نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میانگین تفکرات غیر منطقی نسبت به داشتن فرزند 3/10 + 41 بود. بین تفکرات غیر منطقی با تحصیلات زوجین، وضعیت اقتصادی خانواده و کیفیت زندگی رابطه معکوس وجود داشت (01/0 > P). تفکرات غیر منطقی با فشار اطرافیان برای بچهدار شدن رابطه آماری معنیداری داشت (05/0 > P). نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر سطوح بالای تفکرات غیر منطقی خانمهای نابارور و نیاز به داشتن فرزند به منظور شاد زیستن میباشد که خود لزوم مشاوره این افراد را به منظور اصلاح نگرش نشان میدهد. همچنین با توجه به عوامل فردی مرتبط با این تفکرات، آموزش اطرافیان و نیز حمایتهای بیمهای و مالی هزینههای درمان نازایی ضروری به نظر میرسد. واژههای کلیدی: تفکرات غیر منطقی، خانمها، ناباروری.
Aim and Background: Infertility may cause various forms of emotional and psychosocial problems, especially among women. Many studies have focused on the psychological problems, such as depression, anxiety, and marital adjustment, in infertile women. However, very little research has been published concerning women's perception of infertility. This study aimed to investigate the irrational perception of parenthood in infertile women and its relation with demographic characteristics. Methods and Materials: In this cross-sectional study, 137 infertile women were selected using convenience sampling from patients who referred to Isfahan Fertility and Infertility Center. Data was collected using questionnaires to assess demographic characteristics, quality of life, and irrational perception of parenthood. Data was analyzed using analysis of variance (ANOVA), Spearman's correlation, and Pearson's correlation in SPSS. Findings: The mean score of irrational perception of parenthood was 41.0 ± 10.3. There was an inverse correlation between irrational perception of parenthood and education, economical status, and quality of life of couples (P < 0.01). Psychological pressure exerted by relatives was also correlated with irrational perception of parenthood (P < 0.05). Conclusions: High levels of irrational perception of parenthood existed among infertile women. They believed they needed to have children in order to live a happy life. Counseling has to be directed toward changing the perceptions of these women. Moreover, educational programs for close relatives and insurance coverage for infertility treatment are recommended.
Irrational perception, Infertility, Women.
0
0
http://rbs.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-39-160&slc_lang=fa&sid=1
2020/02/82020/02/82020/02/8
1398/11/19
مرجان
گلي
متخصص زنان و زایمان، کلینیک باروری و ناباروری اصفهان، اصفهان، ایران.
مرجان
گلی
0031947532846001019
0031947532846001019
No
متخصص زنان و زایمان، کلینیک باروری و ناباروری اصفهان، اصفهان، ایران.
سيد مهدي
احمدي
مربی، کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد نجف آباد، اصفهان، ایران
سید مهدی
احمدی
0031947532846001020
0031947532846001020
No
مربی، کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد نجف آباد، اصفهان، ایران
شادي
گلي
شادی
گلی
0031947532846001021
0031947532846001021
No
fa
ویژگیهای روانسنجی مقیاس شکایات روانتنی تاکاتا و ساکاتا در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی
Psychometric properties of Takata and Sakata’s psychosomatic complaints scale among Iranian university students
زمینه و هدف: برای سنجش شکایات روانتنی دانشجویان ایرانی، مقیاس مناسبی وجود ندارد. مطالعه حاضر با هدف، بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس شکایات روانتنی تاکاتا و ساکاتا در جامعه دانشجویان اجرا گردید. مواد و روشها: جامعه آماری مطالعه، همه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه محقق اردبیلی بودند. از این جامعه آماری، 291 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات، از مقیاس شکایات روانتنی تاکاتا و ساکاتا و مقیاس سلامت عمومی Goldberg استفاده شد. جهت بررسی اعتبار آزمون، تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی و برای بررسی پایایی آزمون، ضریب همبستگی Pearson و ضریب Cronbach's alpha مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها: یافتهها نشان داد که مقیاس شکایات روانتنی تاکاتا و ساکاتا دارای روایی صوری، روایی محتوایی، روایی همزمان (68/0 = r) و روایی سازه کافی (تبیین 10/33 درصد واریانس بخشها توسط یک عامل) جهت اجرا بر روی دانشجویان میباشد. همچنین مقیاس مذکور از پایایی بازآزمایی (83/0 = r) و همسانی درونی مناسب (85/0 = a) برخوردار بود. نتیجهگیری: مقیاس سنجش شکایات روانتنی تاکاتا و ساکاتا برای تشخیص شکایات روانتنی دانشجویان قابل استفاده است، لذا استفاده از این مقیاس در مشاورههای دانشجویی توصیه میشود. واژههای کلیدی : مقیاس شکایات روانتنی، روایی، پایایی، دانشجویان، اردبیل.
Aim and Background: There are no questionnaires to assess the psychosomatic complaints of university students in Iran. The purpose of this study was to analyze the psychometric properties of Takata and Sakata's psychosomatic complaints scale among Iranian university students. Methods and Materials: In this study, multistage cluster sampling was used to select 291 individuals from all male and female students of Mohaghegh Adabili University (Iran). Data was collected using Takata and Sakata's psychosomatic complaints scale and Goldberg's General Health Questionnaire. The obtained data was analyzed by exploratory and confirmatory factor analysis, Pearson's correlation coefficient, and Cronbach's alpha coefficients. Findings: Takata and Sakata's psychosomatic complaints scale had efficient face, content, concurrent, and construct validity to assess university students. The retest reliability and internal consistency of the scale were also adequate. Conclusions: Takata and Sakata's psychosomatic complaints scale can be used to identify students with psychosomatic complaints. Therefore, the use of this scale in student counseling is recommended.
Psychosomatic complaints scale, Validity, Reliability, Students, Ardabil.
0
0
http://rbs.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-39-159&slc_lang=fa&sid=1
2020/02/82020/02/82020/02/82020/02/8
1398/11/19
نادر
حاجلو
نادر
حاجلو
0031947532846001018
0031947532846001018
No
fa
نقش پذیرش درد در کاهش شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به درد مزمن
The relation between acceptance of pain and reduced pain intensity and disability among chronic pain patients
زمینه و هدف : شواهد پژوهشی نشان میدهد که پذیرش درد باعث عملکرد بهتر بیماران دارای درد مزمن میشود، اما این موضوع تاکنون در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه پذیرش درد مزمن با ناتوانی جسمی ناشی از آن بود. مواد و روشها : مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر بر روی 245 بیمار درد مزمن صورت گرفت. نمونهها به روش نمونهگیری در دسترس از بین بیماران درد مزمنی که در بهار و تابستان سال 1389 به درمانگاههای درمان درد در شهر تهران مراجعه نموده بودند، انتخاب شدند. این افراد مقیاسهای پذیرش درد مزمن، ناتوانی جسمی، شدت درد و اختلال در عملکرد روزانه به واسطه درد و پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی را تکمیل کردند. دادهها با محاسبه ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چند متغیره چند مرتبهای تحلیل شدند. یافتهها : بین میزان پذیرش درد مزمن با شدت درد، ناتوانی جسمی و اختلال در عملکرد روزانه به دلیل درد، ارتباط معنیداری (01/0 > P) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، میزان پذیرش درد مزمن توانست بعد از کنترل اثر متغیرهای زمینهای و شدت درد، واریانس معنیداری (01/0 > P) از هر دو مقیاس ناتوانی (ناتوانی جسمی و اختلال عملکرد روزانه) را تبیین کند. نتیجهگیری : پذیرش درد مزمن از عوامل مهم و مؤثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در بیماران درد مزمن است. بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، میتوان استفاده از روشهای درمانی را که بر افزایش میزان پذیرش درد مزمن تمرکز دارند، پیشنهاد کرد. واژههای کلیدی : درد مزمن، پذیرش درد مزمن، شدت درد، ناتوانی، اختلال در عملکرد روزانه.
Aim and Background: There is a relation between patients' levels of physical functioning and their acceptance of chronic pain. However, this relation has not been examined amongst Iranian chronic pain patients. The purpose of this paper was to evaluate the relation between acceptance of chronic pain and physical disability. Methods and Materials: In a descriptive-correlational study, convenience sampling was used to select 245 chronic pain patients from pain clinics in Tehran, Iran during spring and summer of 2010. The participants completed the Chronic Pain Acceptance Questionnaire (CPAQ) and a demographic questionnaire. They also provided information about physical disability, pain intensity, and daily dysfunction. Data was analyzed using Pearson's correlation and multiple hierarchical regression models. Findings: There were significant relations between acceptance of pain and pain intensity and disability (P < 0.001). According to the regression model, acceptance of pain could predict a significant proportion of variance of disability scales (i.e. physical disability and daily dysfunction) (P < 0.0001). Therefore, it was a better predictor of disability compared to over pain intensity, gender, education, and pain duration. Conclusions: Chronic pain acceptance is an important factor in reducing the perceived disability in chronic pain patients. Therefore, acceptance-based treatment methods are helpful to decrease pain-related disability.
Chronic pain, Acceptance, Pain intensity, Disability, Daily dysfunction.
0
0
http://rbs.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-39-158&slc_lang=fa&sid=1
2020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/8
1398/11/19
فاطمه
مسگريان
دانشیار، گروه روانشناسی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
فاطمه
مسگریان
0031947532846001011
0031947532846001011
No
دانشیار، گروه روانشناسی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
محمد علي
اصغري مقدم
استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
محمد علی
اصغری مقدم
0031947532846001012
0031947532846001012
No
استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
محمدرضا
شعيري
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
محمدرضا
شعیری
0031947532846001013
0031947532846001013
No
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
اکرم
برومند
استادیار، گروه فیزیوتراپی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
اکرم
برومند
0031947532846001014
0031947532846001014
No
استادیار، گروه فیزیوتراپی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
نادر
معروفي
استاد، گروه فیزیوتراپی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
نادر
معروفی
0031947532846001015
0031947532846001015
No
استاد، گروه فیزیوتراپی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
اسماعيل
ابراهيمي تكامچاني
استادیار، گروه جراحی مغز و اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
اسماعیل
ابراهیمی تکامچانی
0031947532846001016
0031947532846001016
No
استادیار، گروه جراحی مغز و اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
حسين
نايب آقايي
حسین
نایب آقایی
0031947532846001017
0031947532846001017
No
fa
بررسی رابطه ی هوش هیجانی و مؤلفه های آن با باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
Study of the relation emotional intelligence (EI) and, motivation beliefs self-regulatory on the academic performance
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه هوش هیجانی با باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی برعملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. مواد و روش ها: پژوهش توصیفی- همبستگی حاضر بر روی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 90-1389 صورت گرفت. 1300 دانشجو از میان همه دانشجویان به شیوه تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه مورد بررسی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری، دو پرسش نامه هوش هیجانی Bar-on و راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (Motivational strategies for learning questionnaire یا MSLQ) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معنی داری همبستگی، آزمون 2 c و مدل یابی معادلات ساختاری و شاخص های برازش مدل های ساختاری استفاده شد. یافته ها: ضرایب مسیر مربوط به عامل روابط بین فردی و عامل همدلی معنی دار نبود. ضریب مسیر برای مؤلفه های شادمانی، واقع گرایی و مسؤولیت پذیری با باورهای انگیزشی معنی دار به دست نیامد. در تأثیر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی، تمام مسیرها معنی دار بودند و در تأثیر مؤلفه های هوش هیجانی و باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی تمام مسیرها رابطه معنی داری را نشان دادند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش می تواند برای برنامه ریزان و پژوهشگران تعلیم و تربیت در جهت سرمایه گذاری و انجام مداخله در حیطه های مختلف هوش هیجانی، ارتقای عملکرد تحصیلی و راهبردهای انگیزشی سودمند باشد.
Aim and Background: The present study tried to evaluate the relations between emotional intelligence, motivational beliefs and self-regulatory learning strategies among the students of Isfahan University of Medical Sciences (Isfahan, Iran). Methods and Materials: In a descriptive, correlational study during the academic year of 2010-11, 1300 undergraduate students of Isfahan University of Medical Sciences were selected by stratified random sampling. The measurement tools were Bar-On Emotional Quotient Inventory and Motivational Strategies for Learning Questionnaire. Data was analyzed by fitness indexes of structural equation modeling, correlation analysis, and chi-square test. Findings: Path coefficients of empathy and interpersonal relationship were not significant. Similarly, path coefficients of realism, responsibility, and exhilaration with motivational beliefs were not significant. All paths in the effects of motivational beliefs and self-regulatory learning strategies on academic performance were significant. The components of emotional intelligence, motivational beliefs and self-regulatory learning strategies were all significantly effective on academic performance. Conclusions: The findings of the present study can be beneficial to educational researchers and policy makers in designing interventions to promote emotional intelligence, academic performance, and motivational strategies.
Emotional intelligence, Motivational beliefs, Self-regulatory learning strategies, Academic performance, University students.
هوش هیجانی, باورهای انگیزشی, راهبردهای یادگیری خودتنظیمی, عملکرد تحصیلی, دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان.
0
0
http://rbs.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-39-157&slc_lang=fa&sid=1
2020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/8
1398/11/19
ستاره
موسوي
مربی، گروه تکنولوژی آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
ستاره
موسوی
0031947532846001008
0031947532846001008
No
مربی، گروه تکنولوژی آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
جلال
جبل عاملي
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی صنعتی، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
جلال
جبل عاملی
0031947532846001009
0031947532846001009
No
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی صنعتی، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
فاطمه
علي بخشي
فاطمه
علی بخشی
0031947532846001010
0031947532846001010
No
fa
تأثیر استفاده از روبات انساننما در بهبود تماس چشمی کودکان با اختلال درخودماندگی (اوتیسم)
Impacts of humanoid robots on improvement of eye contact in children with autism
زمینه و هدف : مطالعه حاضر به بررسی تأثیر استفاده از روبات انساننما در بهبود تماس چشمی کودکان درخودمانده پرداخته است. مواد و روشها: روش پژوهش آزمایشی، از نوع مطالعه مورد منفرد با طرح چند خط پایه بود که در سال 1389 در شهر تهران بر روی 5 کودک درخودمانده (2 دختر و 3 پسر) با دامنه سنی 7 تا 9 سال طی نمونهگیری در دسترس بررسی شدند. در این مطالعه از مقیاس درجهبندی درخودماندگی گارز (Gilliam autism rating scales یا GARS) جهت همتاسازی درجه اختلال و یک عروسک روباتی انساننمای کنترل از راه دور و نیمه خودکار که مطابق با اهداف تحقیق ساخته شد، استفاده و برنامه مختصری به منظور ایجاد شرایط یکسان در جلسات طراحی و متن آن طی 3 جلسه آزمایشی- مقدماتی روی یک کودک درخودمانده تثبیت شد. کودکان طی این تحقیق برای 15 جلسه، 2 جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه، 15 دقیقه تماس انسان- روبات و 15 دقیقه تماس انسان- انسان حضور یافتند. همه جلسات با 2 دوربین ضبط و با مشاهدات مستقلی زمان برقراری تماس چشمی انسان- انسان از هر جلسه استخراج و نمودار آنها رسم و سپس با روش مشاهده نمودارهای ترسیمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نمودارهای تماس چشمی طی جلسات، سیر صعودی داشتهاند که این موضوع میتواند به سبب تأثیر متغیر مستقل بوده است. نتیجهگیری: روباتها میتوانند شریک درمانی خوبی برای کودکان درخودمانده باشند. اگرچه باید اذعان داشت، بنابر شدت مشکل گاهی برخی از این کودکان نیاز به درمانهای گستردهای حتی برای سالها دارند تا رفتارشان بهبود یابد و تعاملی سهل در جامعه داشته باشند. واژههای کلیدی: درخودماندگی (اوتیسم)، روبات انساننما، تماس چشمی
Background and Aims: This research evaluated the effects of humanoid robots on improvement of eye contact in autistic children. Methods and Materials: This research used a multiple baseline, single-subject design with control to test 5 autistic children (2 girls and 3 boys) in Tehran during 2010. The children aged 7 to 9 years and were tested by Gilliam Autism Rating Scales (GARS) to ensure the presence of substantial autistic symptoms. A semi-automatic humanoid robotic doll with remote control was used in this study. A short scenario was designed for the primary experimental sessions before the main test. The scenario was established by 3 pilot sessions on an autistic child. We observed children for 15 sessions. The experimental sessions were held twice a week for 7 weeks. Each session lasted for 30 minutes, i.e. 15 minutes for eye contact between robot-human and 15 minutes to observe human-human eye contact development. All sessions were recorded by two cameras and finally rated by independent observers based on the number of seconds of human-human eye contact in each session. Findings: The results showed that the duration of eye contact increased during the course of 15 sessions. This change could have been resulted from the effect of the independent variable . Conclusion: Robots have been shown to be a catalyst to improve some skills in autistic children. However, they need to be further studied in order to be effectively employed as a therapeutic intervention. In addition, many children may require extensive therapy for years to improve their behavior and facilitate integration in society.
Autism, Humanoid robot, Eye Contact.
0
0
http://rbs.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-39-156&slc_lang=fa&sid=1
2020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/8
1398/11/19
آمنه
دقيقي خداشهري
دکترای علوم تربیتی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.
آمنه
دقیقی خداشهری
0031947532846001005
0031947532846001005
No
دکترای علوم تربیتی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.
کامبيز
پوشنه
دکتری بیوالکتریک، استادیار گروه مهندسی زیستی و فیزیک پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
کامبیز
پوشنه
0031947532846001006
0031947532846001006
No
دکتری بیوالکتریک، استادیار گروه مهندسی زیستی و فیزیک پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
امير همايون
جعفري
امیر همایون
جعفری
0031947532846001007
0031947532846001007
No
fa
رابطه بین کیفیت زندگی و صفات شخصیتی در افراد معتاد
The Relationship between Quality of Life and Personality Traits in Drug Addicts
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف، بررسی اثر پیشبینیپذیری کیفیت زندگی از روی صفات شخصیتی و ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، وضعیت اشتغال شامل شاغل و بیکار، جنسیت، نوع ماده مصرفی به تفکیک سه نوع تقسیمبندی کلی شامل سوء مصرف مواد افیونی، محرکها و چند مصرفی) در افراد معتاد انجام شد. مواد و روشها: در این پژوهش 200 آزمودنی به صورت تصادفی از بین معتادان خودمعرف مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران انتخاب شدند و به فرم کوتاه مقیاس 26 سؤالی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (World health organization quality of life یا WHOQOL-Brief) و فرم کوتاه 56 سؤالی صفات شخصیتی Cloninger (Cloninger¢s temperament and character inventory یا TCI) پاسخ دادند. دادههای خام با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون خطی گام به گام سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: متغیرهای خودهدایتگری، پشتکار و وضعیت اشتغال با تبیین 33 درصد از واریانس نمره کل کیفیت، خودهدایتگری و پشتکار با تبیین 16 درصد از واریانس کیفیت زندگی از بعد جسمانی، خودهدایتگری، پاداش وابستگی و وضعیت اشتغال با تبیین 34 درصد از واریانس کیفیت زندگی از بعد روانشناختی، خودهدایتگری و وضعیت اشتغال با تبیین 20 درصد از واریانس کیفیت زندگی از بعد اجتماعی و خودهدایتگری و وضعیت اشتغال با تبیین 26 درصد از واریانس کیفیت زندگی از بعد ارتباط با محیط اثر پیشبینی کنندگی معنیداری به لحاظ آماری داشتند. نتیجهگیری: به نظر میرسد با تشدید صفات شخصیتی خودهدایتگری و پاداش وابستگی و کاهش صفات پشتکار و بیکاری در افراد سوء مصرف کننده مواد، کیفیت زندگی کاهش مییابد. واژههای کلیدی: کیفیت زندگی، صفات شخصیتی، معتاد.
Aim and Background: The present study examined the predictability of quality of life (QOL) based on personality traits and demographic characteristics of drug addicts. Methods and Materials: In the current descriptive, cross-sectional study, 200 individuals were randomly selected from addicts who referred to drug addiction treatment centers in Tehran (Iran). The World Health Organization Quality of Life Scale-Brief Version (WHOQOL-BREF) and the short version of Cloninger's Temperament and Character Inventory (TCI) were completed by the participants. The collected data was analyzed using Pearson's correlation coefficient and stepwise regression analysis. Findings: Personality traits of self-directedness, persistence, and employment status explained 33% of variance of the total QOL score. Self-directedness and persistence explained 16% of the variance of physical subscale of QOL. Self-directedness, reward dependence, and employment status explained 34% of the variance of psychological subscale of QOL. Self-directedness and employment status explained 20% and 26% of the variance of social and environmental subscales of QOL, respectively. The mentioned factors could significantly predict QOL. Conclusions: Improving self-directedness and reward dependence along with decreasing persistence and unemployment would reduce QOL in drug addicts.
Quality of life, Personality traits, Addicts.
0
0
http://rbs.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-39-155&slc_lang=fa&sid=1
2020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/8
1398/11/19
سيد سعيد
پورنقاش تهراني
استادیار، روانشناسی سلامت، پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
سید سعید
پورنقاش تهرانی
0031947532846001002
0031947532846001002
No
استادیار، روانشناسی سلامت، پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
مجتبي
حبيبي
دانشجوی دکتری تخصصی، گروه روانشناسی بالینی، انستیتو روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
مجتبی
حبیبی
0031947532846001003
0031947532846001003
No
دانشجوی دکتری تخصصی، گروه روانشناسی بالینی، انستیتو روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
سعيد
ايماني
سعید
ایمانی
0031947532846001004
0031947532846001004
No
fa
ایندکس مجله
Journal Index
برای دانلود ایندکس این شماره از مجله کلیک نمایید.
Cleck to Download this Issue of Journal.
0
0
http://rbs.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-39-154&slc_lang=fa&sid=1
2020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/82020/02/8
1398/11/19
سيد سعيد
پورنقاش تهراني
استادیار، روانشناسی سلامت، پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
سید سعید
پورنقاش تهرانی
0031947532846001001
0031947532846001001
No
استادیار، روانشناسی سلامت، پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.