۱۰ نتیجه برای کووید-۱۹
مهدی لشگری، قاسم آهی، فاطمه شهابی زاده، احمد منصوری،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع و دنیاگیری کووید-۱۹ علاوه بر تعداد زیاد ابتلا و مرگ و میر فراوان، منجر به مشکلات روانشناختی از جمله اضطراب کرونا شده که زنان بیش از مردان در معرض این اضطراب قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا بود.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع گزارش موردی با خط پایه چندگانه و پیگیری دوماهه بود. سه بیمار زن به روش نمونهگیری در دسترس و بر اساس ملاکهای تعیین شده برای ورود به پژوهش از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند و به مدت ۱۵ جلسه بر اساس پروتکل درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی تحت درمان قرار گرفتند. شرکتکنندگان سه بار در مرحله خط پایه و در جلسات ۳، ۶، ۹، ۱۲ و ۱۵ و همچنین در جلسات پیگیری ماهیانه به مدت دوماه با تکمیل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا و پرسشنامه ابعاد نگرانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج بیانگر این بود که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب کرونای زنان از نظر بالینی و به لحاظ آماری موثر بوده است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی میتواند یک مداخله موثر برای کاهش نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا باشد.
حسین پولادی برج، علی خالق خواه، حسن حیدری، حسین داوودی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که نظامهای آموزشی و تدریس معلمان میتواند متأثر از بحرانهای اجتماعی مانند کووید-۱۹ باشد بنابراین هدف از این مطالعه ارائه الگوی مؤلفههای شخصیتی و عوامل روانشناختی مؤثر بر تدریس معلمان در زمان شیوع کووید-۱۹ میباشد.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از معادلات ساختاری میباشد. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی ناحیه ۲ مشهد که در سال تحصیلی ۹۸ -۹۷ مشغول به تدریس میباشند که با بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که ۸۷۳ نفر در مقاطع ابتدایی مشغول به تدریس هستند که ۳۲۹ نفر زن و ۵۴۴ نفر مرد بودند. ابزار بهکاررفته در پژوهش حاضر عبارتاند از پرسشنامه تدریس تحولآفرین، پرسشنامه عوامل اجتماعی و پرسشنامه عوامل شخصیتی هگزاکو که با رعایت اصول اخلاقی پژوهش، توسط اعضای نمونه تکمیل شد. دادههای بهدستآمده با بهرهگیری از معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با بهرهمندی از نرمافزار لیزرل تحلیل شد.
یافتهها: یافتههای آماری نشاندهنده برازش مطلوب مدل و تأیید معنادار مدل پژوهشگر بود (۰۰۱/۰≥P).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که توجه به مؤلفههای شخصیتی عامل مهمی در ارائه تدریس در زمان شیوع کووید-۱۹ میباشد.
فاطمه دیناروند، سعید بختیارپور، علیرضا حیدرئی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات اخیر تحت تاثیر شیوع اپیدمی کووید-۱۹ قرار گفته است در این راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشانههای اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهرستان دزفول در زمان شیوع کووید-۱۹ انجام گرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر دزفول تشکیل میدادند. تعداد ۳۰ نفر از جامعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. در هر سه گروه، اختلال اضطراب بیماران از طریق مقیاس ۷ سوالی اضطراب فراگیر (GAD-۷) مورد ارزیابی قرار گرفتند، گروه نخست، در ۸ جلسه یک ساعته درمان شناختی – رفتاری دریافت کردند و گروه دوم، ۸ جلسه یک ساعته و هفته ای یک جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند؛ اما گروه سوم آموزشی ندیدند. سپس مجدداً در پس آزمون اضطراب هر سه گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به عدم رعایت مفروضههای تحلیل کواریانس دادهها با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه و نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد درمانهای شناختی – رفتاری و پذیرش و تعهد توانستند نشانههای اضطراب فراگیر را نسبت به گروه کنترل کاهش دهند (۰۱/۰p<) ولی تفاوت اثربخشی درمانهای مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختی _ رفتاری بر اختلال اضطراب فراگیر معنادار نبود (۰۵/۰P<).
نتیجهگیری: به نظر می رسد هر دو رویکرد درمانی می تواند در جهت نشانههای اضطراب فراگیر اثرگذار باشند.
علی رضا فاضلی مهرآبادی، هادی بهرامی احسان، جواد حاتمی، سید حسن عادلی، علی بیات،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: آ کووید- ۱۹ به عنوان عامل استرس زا موجب اختلالات روانشناختی و مشکلات جسمانی متعددی در سراسر جهان شده است، اما برخی افراد علی رغم این مشکلات، رشد پس از ضربه را تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر، تبیین سبک های مقابله ای رشد پس از ضربه بر اساس تجربیات بیماران مبتلا به کووید ۱۹ است.
مواد و روشها: طرح پژوهش کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام شد. ۲۵ شرکت کننده با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق مورد مصاحبه قرار گرفتند. نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده ها مورد استفاده قرار گرفت. دادهها مطابق با فرآیند گام به گام تحلیل مضمون بروان و کلارک و با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل شد.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به ۹۶ کد اولیه، ۳۱ مضمون پایه، ۱۳ مضمون سازمان دهنده شد. مهمترین سبک های مقابله ای بیماران رشد یافته از کرونا عبارت بود از: «سبک ژرف اندیشانه»، «سبک نیاشی»، «سبک متوکلانه»، «سبک امیدوارانه»، «سبک الگوگیرانه»، «سبک نرمال سازی»، «سبک پذیرشی»، «سبک مساله مدار»، «سبک معنادهی»، «سبک تعویق آگاهانه»، «سبک برون ریزی هیجانی»، «سبک شوخ طبعانه»، و «سبک حمایت طلبانه». سرانجام، روایی و پایایی سبکهای شناسایی شده با استفاده از روش لینکلن و گابا در ضمن چهار شاخص اعتمادپذیری، تاییدپذیری، اتکاپذیری و انتقال پذیری تایید شد.
نتیجهگیری: افراد رشد یافته از شبکه وسیعی از سبک های مقابله ای برای مقابله با استرس بیماری کووید-۱۹ استفاده می کنند. نتایج این پژوهش میتواند به طراحی مقیاس سنجش، مداخلات آموزشی و درمانی سبک های مقابله ای تسهیل کننده رشد پس از ضربه در بیماران کووید-۱۹،کمک قابل توجهی کند.
سروش ذوالقدری، زهره رافضی، نارین حسنی گودرزی، فاطمه اسکندریان،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کروناویروس ۲۰۱۹، بیماریای عفونی است که بر اثر کروناویروس سندرم حادتنفسی ۲(SARS-CoV-۲) ایجاد میگردد. شیوع این ویروس، اثرات گوناگونی را بر افراد مختلف جامعه برجای گذاشته است. در این میان برخی افراد میزان بیشتری از رفتارهای خودمراقبتی را نشان میدهند که میتواند به دلایل گوناگونی اشاره داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش کانون کنترل سلامت و اضطراب مرگ در پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی مرتبط با کرونا در دانشجویان شهر تهران بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی همبستگی به شیوهی پیشبینی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیهی دانشجویان شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند که از میان آنها ۴۷۸ نفر به شیوهی نمونهگیری در دسترس، برای نمونهی پژوهشی انتخاب شدند و با مقیاس کانون کنترل سلامت (۱۹۷۸) و اضطراب مرگ (۱۹۷۰) به صورت اینترنتی و از طریق شبکههای اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس دادههای حاصل با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام، از طریق نسخه ۲۶ بستهی آماری برای علوم اجتماعی تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد بین کانون کنترل درونی، کانون کنترل مربوط به افراد مؤثر و اضطراب مرگ با رفتارهای خودمراقبتی رابطهی مثبت و معنادار (۱/۰ p<) و بین کانون کنترل مربوط به شانس و رفتارهای خودمراقبتی رابطهی منفی و معنادار (۰۵/۰ p<) وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گامبهگام نشان داد که متغیرهای پژوهش تنها قادر به تبیین و پیشبینی ۱۴ درصد از واریانس رفتارهای خودمراقبتی دانشجویان شهر تهران هستند.
نتیجهگیری: بهطورکلی یافتههای این پژوهش مؤید نقش برجستهتر کانون کنترل مربوط به افراد مؤثر در پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی مرتبط با کرونا در دانشجویان بود.
کبری نوروزیان، دکتر ابوالقاسم پیاده کوهسار،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پاندمی کووید-۱۹ و تأثیراتی که بر سلامت جسمانی و روانی افراد داشته است باعث افزایش نگرانی و ایجاد اضطراب مرگ در بسیاری از آنان شده است. تجربه نشان داده است که نگرش افراد به این بیماری، مقابله با آن و میزان تأثیرپذیری از آن بر اساس تعدادی از عوامل و ویژگیها متفاوت است. پژوهش حاضر باهدف بررسی پیشبینی اضطراب مرگ براساس ویژگیهای شخصیتی و خداپنداره در بیماران مبتلا به کووید-۱۹ صورت گرفت.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به کووید-۱۹ که به بیمارستانهای مسیح دانشوری، لواسانی و فیروزآبادی در اسفندماه ۱۴۰۰ تا اردیبهشت ۱۴۰۱ مراجعه کرده تشکیل دادند و از این تعداد ۲۰۵ نفر بهصورت نمونهگیری در دسترس با استناد به جدول مورگان انتخاب شدند که بهصورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. اطلاعات موردنیاز از طریق مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (۱۹۷۰)، فرم کوتاه پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو (۱۹۸۵) و خداپنداره لارنس (۱۹۹۷)، جمعآوری گردید. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره با استفاده از نرمافزار SPSS ویراست ۲۶ استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی (۶۴/۰-) و خداپنداره (۵۹/۰-) با اضطراب مرگ رابطه وجود دارد (۰۵/۰>p). همچنین نتایج نشان داد که در مؤلفههای ویژگیهای شخصیتی روانرجورخویی رابطه مثبت و معناداری با اضطراب مرگ دارد و برونگرایی، انعطافپذیری، توافقپذیری و مسئولیتپذیری و همچنین در مؤلفههای خداپنداره؛ تأثیرپذیری، پذیرش، چالش و خیرخواهی، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که ویژگیهای شخصیتی بهعنوان یک متغیر در کاهش اضطراب مرگ بیماران کرونایی میتواند تأثیرگذار باشد، همچنین استفاده از خداپنداره مثبت در برابر فشار روانی باعث سازگاری بهتر وی با شرایط میگردد و میتواند در سپری کردن طول درمان آن مفید واقع شود.
علی محمودیان، زهرا معماری نسب، بهاره فرخی، پرویز صباحی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای سرسختی روانشناختی در رابطه بین سبکهای دلبستگی و آشفتگی روانشناختی در دوران شیوع ویروس کووید-۱۹ انجام شد.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران بود که خود و یا اعضای درجه اول خانواده خود حداقل یکبار سابقه ابتلا به ویروس کووید-۱۹ را بین ماههای اسفند ۱۳۹۹ تا آبان ۱۴۰۰ را داشتند که از این میان تعداد ۳۸۴ نفر بهصورت در دسترس و از طریق فضای مجازی به پرسشنامههای مقیاس سرسختی روانشناختی لانگ و گولت (LGHS)، مقیاس سبک دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (RAAS) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-۴۲) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و بهوسیلهی نرمافزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد سبکهای دلبستگی اثر مستقیم و معناداری بر سرسختی روانشناختی دارد، سبکهای دلبستگی و سرسختی روانشناختی اثر مستقیم و معناداری بر آشفتگی روانشناختی داشته و همچنین نقش واسطهای سرسختی روانشناختی بین سبکهای دلبستگی و آشفتگی روانشناختی معنادار است.
نتیجهگیری: در دوران شیوع کووید-۱۹، سبکهای دلبستگی و سرسختی روانشناختی بهطور مستقیم بر آشفتگی روانشناختی تأثیر داشته و سرسختی روانشناختی در رابطه بین سبکهای دلبستگی و آشفتگی روانشناختی نقش واسطهای را ایفا میکند.
سارا فخاریان مقدم، قاسم آهی، فاطمه محرری،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی عواملی که باعث کاهش تردید اولیه نسبت به تزریق واکسن و افزایش پذیرش واکسن در بین عموم میشود، میتواند به تلاشهای مداوم برای واکسیناسیون علیه کووید-۱۹ کمک کند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ترس از کووید-۱۹ و تمایل به زدن واکسن با نقش میانجی رضایت (بیتفاوتی) و اثربخشی ادراکشده واکسن انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر مشهد (۱۱۴۲۰N=) در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل داد. تعداد اعضای نمونه در این پژوهش ۳۰۰ نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها مقیاس ترس از کووید-۱۹، مقیاس تمایل به زدن واکسن کووید-۱۹، خرده مقیاس رضایت مدل ۵C و مقیاس ارزیابی اثربخشی ادراکشده واکسن کووید-۱۹ بکار رفت. دادهها به کمک تحلیل معادلات ساختاری و استفاده از نرمافزار SPSS-۲۲ و Lisrel ۸,۸ تحلیل شد.
یافتهها: دامنه سنی آزمودنیها بین ۱۸ تا ۳۰ سال با میانگین سن ۷۵/۲۱ و انحراف معیار سنی ۹۳/۱ بود. یافتههای پژوهش نشان داد که بیشترین مقدار همبستگی بین ترس از کووید-۱۹ و اثربخشی ادراکشده واکسن وجود دارد. این همبستگی مثبت و معنیدار بود. بهعلاوه کمترین مقدار همبستگی بین ترس از کووید-۱۹ و تمایل به زدن واکسن شد. این همبستگی نیز مثبت و معنیدار بود. همچنین یافتههای پژوهش نشان داد که رضایت و اثربخشی ادراکشده واکسن در رابطه بین ترس از کووید-۱۹ و تمایل به زدن واکسن نقش میانجی دارد.
نتیجهگیری: این یافتهها اهمیت درک نقش عوامل پیشبین درباره کووید-۱۹ و مکانیزم های میانجی روانشناختی پیشایند مبتنی بر مدل باور سلامت و مدل ۵C در مورد تمایل به زدن واکسن را برجسته میکند.. بر این اساس رضایت (بیتفاوتی) و اثربخشی ادراکشده واکسن به عنوان عوامل روانشناختی میانجی ظاهر شدند که پذیرش واکسن را تحت تاثیر قرار میدهد.
مجید مدیحی، سید عبدالمجید بحرینیان، قاسم آهی، احمد منصوری، علام رضا شریف زاده،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: همهگیری کووید ۱۹ اثر زیادی بر زندگی مردم بهویژه دانشجویان پزشکی داشته است. بااینحال، اطلاعات کمی در مورد اثر این بیماری همهگیر بر یادگیری، استرس و فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی وجود دارد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین ترس از سرایت کووید-۱۹ و فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی انجام شد.
مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند (۴۰۰۰N=) در سال تحصیلی ۴۰۱-۱۴۰۰ تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل ۴۳۶ نفر از دانشجویان بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه ترس از سرایت کووید-۱۹، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی و سیاهه فرسودگی مسلش- زمینهیابی دانشجویان پاسخ دادند. دادههای پژوهش با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که اثر مستقیم ترس از سرایت کووید-۱۹ بر خودکارآمدی تحصیلی معنادار است اما اثر آن بر فرسودگی تحصیلی غیرمعنیدار بود. اثر مستقیم خودکارآمدی تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی معنیدار بود. همچنین اثر غیرمستقیم ترس از سرایت کووید-۱۹ با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی معنیدار است.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش پیشنهاد میکند که خودکارآمدی تحصیلی نقش مهمی در افزایش اثر ترس از سرایت بیماریهای همهگیر مثل کووید-۱۹ بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی دارد. یافتههای این پژوهش میتواند به تدوین یا استفاده از آموزشهای مبتنی بر خودکارآمدی طی دورههای همهگیری برای کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی کمک کند.
آقای مهرداد پورشهبازی، دکتر مهدی ایمانی، دکتر مهدی رضا سرافراز، دکتر محمدعلی گودرزی،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پدیدۀ سایبرکندریا علاوه بر ایجاد پریشانی و تخریب عملکردی، از طریق افزایش مراجعات بیدلیل به بیمارستانها و مراکز پزشکی موجب فشار کاری بیشتر بر کادر درمان میشود. شناسایی بهتر این پدیده میتواند به انتخاب و طراحی مداخلات درمانی کمک کند. برایناساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ دو مؤلفۀ انعطافپذیری روانشناختی (ذهنآگاهی و ناهمآمیزی شناختی) با سایبرکندریا و نیز نقش میانجیگر اضطراب کووید-۱۹ انجام شده است.
مواد و روشها: روش این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعۀ آماری شامل تمام دانشجویانی بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل بودند. روش نمونهگیری بهصورت در دسترس بود. با توجه به رعایت اصل فاصلهگذاری اجتماعی، جمعآوری دادهها بهشیوۀ اینترنتی صورت پذیرفت و در پایان ۲۶۲ مشارکتکننده پرسشنامههای پژوهش را تکمیل کردند. برای جمعآوری اطلاعات موردنیاز از مقیاس شدت سایبرکندریا، فرم کوتاه پرسشنامۀ ذهنآگاهی فرایبورگ، پرسشنامۀ ناهمآمیزی شناختی و مقیاس اضطراب بیماری کرونا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری و برنامۀ لیزرل استفاده شد.
یافتهها: بر اساس نتایج، برازش مدل مطلوب بود. رابطۀ معناداری بین ذهنآگاهی و سایبرکندریا مشاهده نشد. ناهمآمیزی شناختی دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم (از طریق اضطراب کووید-۱۹) بود. برایناساس، وجود رابطۀ آماری معنادار بین متغیرهای پژوهش تأیید شد.
نتیجهگیری: در مجموع، به نظر میرسد ناهمآمیزی شناختی سهم قابلتوجهی در زمینۀ شکلگیری علائم سایبرکندریا دارد و اضطراب کووید-۱۹ بهعنوان متغیر میانجی نقش معناداری را در آسیبپذیری افراد در برابر سایبرکندریا ایفا میکند