logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای شناخت درمانی

زهرا پاداش، مریم فاتحی‌زاده، محمدرضا عابدی، زهرا ایزدیخواه،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آموزش روان درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی بر رضایت زناشویی زنان و مردان متأهل انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه شاهد است. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره الفبای زندگی در بهار و تابستان سال ۱۳۸۹ بودند. نمونه پژوهش شامل ۳۲ زن و مرد متأهل بود که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. زنان و مردان متأهل گروه آزمایش، به مدت ۸ جلسه تحت آموزش به شیوه روان درمانی مبتنی برکیفیت زندگی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه رضایت زناشویی Enrich بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS و روش آماری تحلیل کواریانس و Mancova تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تفاوت معنی داری بین نمرات رضایت زناشویی گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (۰۱/۰ < P). همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی درمانی نمرات آزمودنی های گروه آزمایش و شاهد را در پس آزمون در ابعاد تحریف آرمانی، رضایت زناشویی، روابط، حل تعارض، اوقات فراغت و جهت گیری مذهبی افزایش داده است (۰۵/۰ < P) و تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات گروه شاهد و آزمایش در مرحله پس آزمون در ابعاد مدیریت مالی، رابطه جنسی، شیوه فرزندپروری، خانواده و دوستان و مساوات طلبی نقش ها مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر، شاهدی بر مفید و مؤثر بودن روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی، در مداخلات خانواده است.
سمانه محمدپور، فاطمه احمدی سبزواری، هدایت نظری،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی دارو درمانی با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfullness-based cognitive therapy یا MBCT) در کاهش شدت علایم اختلال افسردگی اساسی بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش‌آزمون- پس‌آزمون و دوره پیگیری (یک ماهه) بود که در سال ۱۳۹۳ انجام شد. ۴۰ نفر از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی [بر اساس نظر روان‌پزشک و مطابق ملاک‌های تشخیصی (Diagnostic and Statistical Manual-۴ th Edition-Text Revision یا DSM-IV-TR)] مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب و روان صدیق شهرستان خرم‌آباد که دارای پرونده بودند، به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه دارو درمانی (۲۰ نفر) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (۲۰ نفر) قرار گرفتند. سپس با استفاده از مقیاس افسردگی Hamilton (Hamilton Rating Scale for Depression یا HRSD) بررسی شدند. گروه MBCT به مدت ۸ جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه دارو درمانی هر روز ۱ کپسول فلوکستین ۲۰ میلی‌گرم به مدت ۲ ماه دریافت نمود. در پایان هر دو گروه مورد پس‌آزمون قرار گرفتند و داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: بین دو گروه دارو درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معنی‌داری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P)؛ به طوری که میانگین نمرات گروه دارو درمانی کاهش بیشتری را نشان داد، اما در دوره پیگیری اثرات گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی پایدارتر بود. نتیجه‌گیری: هر دو درمان در بهبود افسردگی بیماران مؤثر می‌باشد. با این وجود، درمان دارویی در کاهش علایم افسردگی اثرات بیشتری دارد، اما روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی دارای اثرات درمانی پایدارتری است. بنابراین، بر اساس نتایج چنین پژوهش‌هایی، می‌توان پیشنهاد نمود که پژوهشگران در مطالعات آینده به طراحی کارآزمایی‌های بالینی با ترکیب روش‌های درمانی تجربی بپردازند.
نرگس موسویان، آدیس کراسکیان موجمباری، علیرضا آقایوسفی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت نوع ۲ یکی از انواع اختلالات متابولیک و فیزیولوژیک بدن است که ارتباط مستقیمی با الگوی رفتاری و سبک زندگی دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی شناخت درمانی بر کاهش هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. مواد و روش‌ها: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ در طیف سنی ۲۵ تا ۴۵ سال که به کلینیک دیابت بیمارستان گنجویان دزفول مراجعه کرده بودند و یک سال از بیماری آنان گذشته بود، تشکیل داد. از میان آن‌ها، ۴۰ نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش ۱۰ جلسه دو ساعته مداخله درمان شناختی را به شیوه گروهی و به صورت هفتگی دریافت کرد. گروه شاهد نیز در لیست انتظار قرار داشت. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: شناخت درمانی منجر به کاهش هموگلوبین گلیکوزیله گروه آزمایش در مرحله پس‌آزمون و پیگیری شد؛ در حالی که گروه شاهد تغییر معنی‌داری را در پس‌آزمون نسبت به پیش‌آزمون نشان نداد. نتیجه‌گیری: آموزش شناخت درمانی می‌تواند در کنترل قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مؤثر باشد.
کاظم صدیقی، محمدرضا صفاریان طوسی، غلامرضا خدیوی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: از نظر قانونی، طلاق آخرین مرحله از ازدواج است ولی از نظر روان­شناختی، آغاز یک مرحله­ی تازه از ازدواج است. طلاق پدیده ای است که می­تواند عواقب و پیامدهای منفی قابل ملاحظه­ای داشته باشد. یکی از پیامدهای طلاق بروز افسردگی و اضطراب ناشی از طلاق است که بیشتر در بین زنان رخ می­دهد. هدف از تحقیق حاضر برررسی شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر اضطراب و افسردگی زنان مطلقه است..
مواد و روش‌ها: تحقیق حاضر از نوع پیش آزمون- پس آزمون  و پیگیری با گروه آزمایش و گواه است. جامعه تحقیق حاضر زنان مطلقه شهر نیشابور بودند. نمونه شامل ۲۴ نفر از زنان مطلقه شهر نیشابور بود که به صورت دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (۱۲ نفر) و کنترل (۱۲ نفر) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در طی ۸ جلسه دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک و اضطراب بک مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس سری زمانی انجام پذیرفت.
یافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان می­دهد آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اضطراب و افسردگی زنان مطلقه را کاهش می دهد. همچنین نتایج یافته­های مرحله پیگیری نشان می­دهد اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در طی زمان پایدار بوده است.
نتیجه‌گیری: بنابراین آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، پردازش شناختی زنان مطلقه را بهبود  می بخشند، هیجان های منفی را کاهش و هیجان های مثبت را افزایش دهند؛ در نتیجه اضطراب و افسردگی را کاهش دهد.
زینب ایمانی کیا، فیروزه زنگنه مطلق، محمدرضا بیات،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که بخش قابل توجهی از زوجینی که برای درمان آشفتگی­های ­زناشویی خود به دنبال درمان می­گردند، مشکلاتی در تنظیم­ هیجانات­شان در بافت دیدگاه فهمی خود یا دیدگاه فهمی همسرشان را تجربه می­کنند؛ بنابراین، هدف اصلی این پژوهش مطالعه مقایسه اثربخشی رویکرد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و رویکرد شناخت درمانی هیجان مدار بر میزان دیدگاه فهمی خود، دیدگاه فهمی همسر در زوجین متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی بهزیستی شهر همدان بود.
مواد و روش‌ها: در این پژوهش از طرح آزمایشی تک ­موردی و از نوع آزمایش بالینی، استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی زوجین دارای تعارض زناشویی در تابستان ۱۳۹۷، مراجعه کننده به مرکز مشاوره دولتی بهزیستی شهرستان شهر همدان بودند که با استفاده از روش نمونه­گیری غیرتصادفی در دسترس، ۲ زوج در هر گروه انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش ویک گروه گواه جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده­ها از مقیاس دیدگاه فهمی خود گراتز و رومر( ۲۰۰۴)، پرسشنامه دیدگاه فهمی همسر کریستنسن و سالاوی،( ۱۹۸۴) استفاده شد. برای تحلیل داده­ها از روش معناداری بالینی استفاده شده است.
یافته‌ها: تحلیل یافته­ها نشان­دهنده اثربخشی بیشترِ رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش دیدگاه فهمی خود، ترمیم دیدگاه فهمی در مقاسیه با شناخت درمانی هیجان مدار است. همچنین بین اثربخشی رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی هیجان مدار بر دیدگاه فهمی همسر در زوجین متعارض شهر همدان تفاوت معناداری مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته­های این پژوهش اثربخشی رویکرد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان دیدگاه فهمی خود، دیدگاه فهمی همسر در زوجین متعارض نسبت به رویکرد شناخت درمانی هیجان مدار بیشتر است.
واژه‌های کلیدی: آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد، شناخت درمانی هیجان مدار، دیدگاه فهمی خود ، دیدگاه فهمی همسر.
ماکوان بهرام زاده، محمد علی سپهوندی، فاطمه رضایی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: صمیمیت زناشویی در زوجین  در حال طلاق  با  کاستی‌هایی همراه است،  بر این اساس هدف از پژوهش حاضر  مقایسه اثربخشی زوج‌درمانی با رویکرد طرح‌واره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر صمیمیت زناشویی زوجین در حال طلاق بود.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون و دوره پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان در معرض طلاق مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره و روانشناسی آوای درون شهرستان پاوه در سال ۱۴۰۰ تشکیل می‌دادند که از بین آن‌ها ۴۵ نفر با روش نمونه‌گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش زوج‌درمانی طرح‌واره محور، گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه گواه جایگزین گردیدند.  در گردآوری اطلاعات از پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامسپون و ولکر  استفاده شد.  همچنین برای تجزیه و تحلیل داده‌ها آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر به‌کاربرده شده است.
یافته‌ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که زوج‌درمانی با رویکرد طرح‌واره در افزایش صمیمیت زناشویی تأثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p)،  از طرف دیگر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی نیز در بهبود صمیمیت زناشویی به طور معناداری نتیجه‌بخش بوده است (۰۵/۰>p)،  همچنین بین دو گروه زوج‌درمانی با رویکرد طرح‌واره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در متغیر صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود زوج‌درمانی با رویکرد  طرح‌واره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش صمیمیت زنان در معرض طلاق مؤثر بوده است و این دو رویکرد درمانی نتیجه یکسانی در بهبود صمیمیت زناشویی در زنان در معرض و طلاق داشته‌اند.
سوسن هدایتی دانا، هاییده صابری، بیتا نصرالهی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: مقایسه رویکردهای مختلف در جهت اثربخشی بیشتر موردعلاقه بسیاری از محققان می‌باشد؛ در این راستا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر تاب‌آوری زنان مطلقه بود.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش همه زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بودند که از میان آن‌ها ۴۵ نفر داوطلب واجد شرایط وارد مطالعه شدند که با همگن­سازی سن در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. در پژوهش حاضر جهت توصیف و تحلیل داده­ها از تحلیل واریانس با اندازه­گیری­های مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم‌افزارSPSS  و سطح معناداری ۰۵/۰ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در پس‌آزمون و پیگیری، میانگین نمرات تاب­آوری در گروه­های آزمایش نسبت به کنترل به‌طور معنی­دار و با تفاوت بیشتر افزایش پیداکرده است (۰۵/۰>p). به‌عبارت‌دیگر درمان شناختی مبتنی بر ذهن­آگاهی و معنویت درمانی بر نمرات تاب­آوری اثربخش بوده­اند (۰۵/۰>p). همچنین تأثیر روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن­آگاهی در مرحله پس‌آزمون از درمان معنویت درمانی بر افزایش تاب­آوری مؤثرتر بوده است. در گروه درمان شناختی مبتنی بر ذهن­آگاهی، معنویت درمانی نمرات پس‌آزمون و پیگیری تاب­آوری نسبت به پیش‌آزمون افزایش پیداکرده است و بین میانگین پس‌آزمون و پیگیری در هر دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین در گروه کنترل بین میانگین نمرات پیش­آزمون، پس‌آزمون و پیگیری تاب‌آوری تفاوت معنی­داری وجود ندارد ۰۵/۰<P).
نتیجه‌گیری: به نظر می­رسد درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و معنویت درمانی هر دو برای زنان مطلقه موجب بهبود تاب‌آوری، در این افراد و کاهش پیامدهای فردی و اجتماعی ناشی از طلاق شود.
 
تازه‌های تحقیق
هایده صابری:
Google Scholar, Pubmed

صفحه ۱ از ۱