logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۳۶ نتیجه برای کیفیت زندگی

سید موید علویان، علی فتحی آشتیانی، مهدی عزیز آبادی فراهانی، مریم مقانی لنکرانی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده

زمینه و هدف : کیفیت روابط زناشویی، از عوامل تأثیرگذار بـر کیفیـت زنـدگی در جمعیـت عمـومی و برخـی از‬‫بیماری های مزمن محسوب می شود. با این وجود تاکنون مطالعه ای در زمینه رابطه بین کیفیت روابط زناشـویی‬ ‫و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در مبتلایان به هپاتیت های مزمن ویروسی انجام نشده است. این مطالعه با هدف‬ ‫بررسی ارتباط کیفیت روابط زناشویی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت مبتلایان به هپاتیت های مـزمن ویروسـی‬ انجام شد.‬ مواد و روشها : مطالعۀ حاضر به روش توصیفی – مقطعی انجام شد. نمونه ها شامل ۶۷ بیمار مبتلا به هپاتیت‬ ‫ویروسی)۳۱ مورد از نوع ‪ C‬و ۳۶ مورد از نوع ‪ (B‬بودند که به صـورت ترتیبـی از بـین مـراجعین مرکـز هپاتیـت‬ ‫تهران در سه ماهۀ دوم سال ۵۸۳۱ انتخاب شدند. مشخـصات دموگرافیـک)سـن، جـنس، وضـعیت تأهـل و سـطح‬ ‫تحصیلات(، متغیرهای مرتبط با بیماری کبدی)نوع هپاتیت ویروسی، طـول مـدت ابـتلا، سـابقۀ درمـان و ابـتلا بـه‬ ‫سـیروز(، روابـط زناشـویی بـا اسـتفاده از مقیـاس)‪ Revised Dyadic Adjustment Scale(DAS-R‬و کیفیـت‬ ‫زندگی با استفاده از پرسشنامهی ۶۳ آیتمی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت)۶۳‪ (HR- QOL- SF‬سنجیده شد.‬ یافتهها : زیرمقیاس های محدودیت ایفای نقش ناشی از مشکلات فیزیکی، درد بدنی، عملکـرد اجتمـاعی، سـلامت‬ ‫روان عمومی، خستگی، سلامت فیزیکی و سلامت روانی از پرسشنامه ۶۳‪ SF‬با نمـرۀ کلـی سـازگاری زناشـویی،‬ ‫تفاهم با همسر، بیان عواطف نسبت به همسر و رضایتمندی زناشویی ارتباط معنـی دار آمـاری مثبـت نـشان داد.‬ ‫محدودیت ایفای نقش ناشی از مشکلات هیجانی و درک سلامت عمومی از پرسشنامه ۶۳‪ HR- QOL- SF‬با نمره‬ ‫کلی سازگاری زناشویی، بیان عواطف نسبت بـه همـسر و رضـایتمندی زناشـویی همبـستگی نـشان داد. عملکـرد‬ ‫فیزیکی با هیچ یک از زیرمقیاس های کیفیت روابط زناشویی همبستگی نشان نداد.‬ نتیجهگیری : ارتباط بین کیفیت زندگی مـرتبط بـا سـلامت، بـا جنبـههـای متعـددی از سـازگاری زناشـویی در‬‫مبتلایان به هپاتیتهای مزمن ویروسی نشان از نقش ویژهی خانواده در مبتلایان به هپاتیت ویروسی است. بهـره‬ ‫گیری از مشاوره های روانشناسی و روانپزشکی در جهت ارتقای روابط بین زوجین به عنوان بخـشی از رویکـرد‬ ‫به این بیماری توصیه می گردد.‬ کلید واژهها : روابط زناشویی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، هپاتیت مزمن ویروسی
ایرج ملکی، حمزه حسینی، علی‌رضا خلیلیان، ترنگ تقوایی، فاطمه نیک‌صولت،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده

Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: تظاهرات سندرم روده تحریک پذیر ( Irritable Bowed Syndrome-IBS ) تحت تأثیر فاکتورهای فرهنگی، نژادی، اجتماعی است. طبق بررسی های انجام شده مشخص شده که آموزش می تواند کیفیت زندگی بیماران مبتلا را تغییر دهد و هدف اصلی انجام این طرح بررسی اثر اموزش بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به IBS در جامعه ایرانی است. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی بوده و برای ۴۴ بیمار مورد بررسی قرار گرفت. این بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. دو گروه مذکور از نظر سن، جنس، تحصیلات، وضعیت شغلی و استرس همتا سازی شدند. گروه کنترل فقط درمان دارویی دریافت کرده و گروه مورد، علاوه بر درمان دارویی، در سه جلسه یک ساعته کلاس آموزشی شرکت کرد. محتوی کلاس آموزش شامل آناتومی روده، پاتوفیزیولوژی IBS ، علل تشدیدکننده علایم، روش های مقابله با استرسی و حل مسأله بود. پرسشنامه IBS QOL, SF۳۶ برای هر دو گروه قبل و یک ماه پس از آموزش پر شد. داده ها با استفاده از t-test و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: میانگین سنی در گروه کنترل ۸ ± ۵/۳۳ سال و در گروه مورد ۱۰ ± ۵/۳۷ سال بود. در هر دو گروه اکثر بیماران زن، متأهل و شهر نشین بودند و در این مورد بین دو گروه اختلاف آماری معنی دار وجود نداشت. از نظر کیفیت زندگی بین گروه های کنترل و تجربی اختلاف آماری معنی دار وجود نداشت. نتیجه گیری: آموزش در کوتاه مدت بر کیفیت زندگی بیماران IBS مؤثر نبود شاید با بررسی در درازمدت و روی تعداد بیشتر بیماران بتوان اطلاعات بیشتری را به دست آورد.
محمد علی نادی، ایلناز سجادیان،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده

Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : موضوع اعتیاد به اینترنت به دلیل اهمیت، به طور مداوم در فهرست مهم‌ترین مباحث پژوهشی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش تحلیل مسیر رابطه بین ویژگی‌های شخصیتی و وابستگی به اینترنت با کیفیت زندگی کاربران کافی‌نت‌های شهر اصفهان بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه علّی- همبستگی، جامعه آماری را کلیه کاربران کافی‌نت‌های شهر اصفهان تشکیل می‌دادند که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای- تصادفی چند مرحله‌ای، تعداد ۳۰۰ نفر به عنوان نمونه از بین آن‌ها انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل سه پرسش‌نامه وابستگی به اینترنت Yang ، فرم کوتاه کیفیت زندگی &nbsp; WHO و نسخه کوتاه ویژگی‌های شخصیتی NEO-PI بود. برای محاسبه ضریب همبستگی Pearson و آزمون کردن این ضریب و همچنین تحلیل مسیر از ۵/۸ LISREL استفاده شد. یافته‌ها: بین وابستگی به اینترنت و بعد کیفیت اجتماعی رابطه منفی و معنی‌دار در سطح ۰۵/ ۰ P < وجود داشت و از میان ویژگی‌‌های شخصیتی ابعاد برون‌‌گرایی، وظیفه ‌شناسی و خوشایندی با وابستگی به اینترنت رابطه معنی‌دار و منفی در سطح ۰۱/۰ P < &nbsp; داشتند. مدل مفهومی نهایی پژوهش، که دارای زیر بنای نظری بود، نیز با شاخص نیکویی برازش ۹۱/۰ تأیید شد. نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از رابطه ویژگی‌های شخصیتی با وابستگی به اینترنت و وابستگی با کیفیت زندگی بود. مدل نظری پژوهش نیز با شاخص‌های برازش معتبر ترسیم گردید.
زهرا پاداش، مریم فاتحی‌زاده، محمدرضا عابدی، زهرا ایزدیخواه،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آموزش روان درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی بر رضایت زناشویی زنان و مردان متأهل انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه شاهد است. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره الفبای زندگی در بهار و تابستان سال ۱۳۸۹ بودند. نمونه پژوهش شامل ۳۲ زن و مرد متأهل بود که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. زنان و مردان متأهل گروه آزمایش، به مدت ۸ جلسه تحت آموزش به شیوه روان درمانی مبتنی برکیفیت زندگی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه رضایت زناشویی Enrich بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS و روش آماری تحلیل کواریانس و Mancova تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تفاوت معنی داری بین نمرات رضایت زناشویی گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (۰۱/۰ < P). همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی درمانی نمرات آزمودنی های گروه آزمایش و شاهد را در پس آزمون در ابعاد تحریف آرمانی، رضایت زناشویی، روابط، حل تعارض، اوقات فراغت و جهت گیری مذهبی افزایش داده است (۰۵/۰ < P) و تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات گروه شاهد و آزمایش در مرحله پس آزمون در ابعاد مدیریت مالی، رابطه جنسی، شیوه فرزندپروری، خانواده و دوستان و مساوات طلبی نقش ها مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر، شاهدی بر مفید و مؤثر بودن روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی، در مداخلات خانواده است.
سپیده دهقانی، زهرا ایزدی خواه، مریم محمد تقی نسب، الهام رضایی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده: زمینه و هدف: طرح واره&rlm;های ناسازگار اولیه یکی از عوامل مختل کننده&rlm;ی کیفیت زندگی است، اما مکانیزم این آسیب&rlm;پذیری به خوبی شناخته نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه&rlm;ای راهبرد&rlm;های مقابله با استرس در رابطه&rlm;ی بین طرح واره&rlm;های ناسازگار اولیه در حوزه&rlm;ی طرد و بریدگی و کیفیت زندگی روانی بود. مواد و روش&rlm;ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه&rlm;ی پژوهش مردان و زنان ۲۰ تا ۳۵ ساله&rlm;ی ساکن شهر اصفهان در سال ۱۳۹۰ بودند که از این میان ۲۴۵ نفر به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه&rlm;گیری در&rlm; دسترس انتخاب شدند. آزمودنی&rlm;ها فرم کوتاه پرسش نامه&rlm;ی طرح واره&rlm;های ناسازگار اولیه&rlm;ی یانگ (YSQ-SF یا Young Schema Questionnaire-Short Form) ، پرسش نامه&rlm;ی مقابله با شرایط پر &rlm;استرس (CISS یا Coping Inventory for Stressful Situation) و فرم کوتاه پرسش نامه&rlm;ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) را تکمیل کردند. داده&rlm;ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم&rlm;افزار های۱۸ &nbsp;SPSS و ۸,۵ &nbsp;LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته&rlm;ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد مقابله&rlm;ی هیجان&rlm;مدار در رابطه&rlm;ی بین طرح واره&rlm;ی محرومیت هیجانی و کیفیت زندگی روانی (۱۱/۰- = اثر مسقیم، ۰۷/۰- = اثر غیرمستقیم، ۰۵/۰< P) و رابطه&rlm;ی میان طرح واره&rlm;ی رهاشدگی و کیفیت زندگی روانی (۰۹/۰- = اثر مستقیم، ۰۴/-۰= اثر غیر مستقیم، ۰۵/۰< P) نقش واسطه&rlm;ای دارد. نتیجه گیری: راهبرد&rlm;های مقابله&rlm;ای واسطه&rlm;ی رابطه&rlm;ی بین طرح واره&rlm;های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی روانی هستند. بنابراین، با بهبود راهبرد&rlm;های مقابله&rlm;ای ناسازگارانه&rlm;ی افرادی که دارای طرح واره&rlm;های ناسازگار اولیه هستند می&rlm;توان کیفیت زندگی روانی آن ها را افزایش داد.
یوسف دهقانی، ویکتوریا عمرانی فرد، محمد بابامیری،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت از بیماران مبتلا به دمانس، از جمله آسیب‌پذیرترین و چالش برانگیزترین نوع مراقبت به شمار می‌رود و منجر به افزایش فشار مراقبتی و کاهش کیفیت زندگی در مراقبان می‌گردد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارت‌های ارتباطی بر فشار مراقبتی و کیفیت زندگی مراقبان خانگی سالمندان مبتلا به دمانس انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی همراه با پیش‌آزمون، پس‌آزمون و گروه شاهد بود. نمونه‌های مورد مطالعه به روش نمونه‌گیری در دسترس و از بین مراقبان خانگی انتخاب شدند که از میان آن‌ها، ۳۰ نفر به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و شاهد قرار گرفتند. ابزارهای اندازه‌گیری، پرسش‌نامه فشار مراقبتی (Caregiver Burden Inventory یا CBI) و مقیاس کیفیت زندگی مراقبان (Caregivers&#۰۳۹; quality of life) بود که توسط شرکت کنندگان در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری تکمیل گردید. گروه آزمایش طی ۷ جلسه هفتگی ۶۰ دقیقه‌ای، تحت آموزش مهارت‌های ارتباطی قرار گرفتند. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر در نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: آموزش مهارت‌های ارتباطی باعث بهبود کیفیت زندگی و فشار مراقبتی گروه آزمایش در مرحله پس‌آزمون و پیگیری شد. نتیجه‌گیری: نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخلات در فشار مراقبتی و کیفیت زندگی مراقبان خانگی سالمندان مبتلا به دمانس و ارایه افق‌های جدید در مداخلات بالینی این بیماران تأکید دارد و می‌توان از آن به عنوان یک روش مداخله‌ای مؤثر بهره گرفت.
امیرتورج پورنژدی، جعفر حسنی، شهرام محمدخانی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : اختلالات مصرف مواد، یکی از مهم‌ترین مسایل حوزه سلامت روانی به حساب می‌آید که می‌تواند برای افراد مبتلا و خانواده و جامعه‌ای که این افراد در آن زندگی می‌کنند، موجب پیامدهای زیانباری گردد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان با متادون و درمان شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی، مقابله با ولع و پریشانی روان‌شناختی افراد در حال پرهیز از مواد مخدر بود. مواد و روش‌ها: پژوهش در چارچوب طرح‌های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه اجرا شد. بر اساس ملاک‌های ورود به پژوهش، ۴ نفر با استفاده از نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه متادون درمانی و درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند. افراد تحت درمان با متادون مطابق با تجویز پزشک، درمان خویش را دریافت نمودند و افراد گروه شناخت درمانی، تحت ۱۲ جلسه درمان شناختی- رفتاری اعتیاد قرار گرفتند. تمامی آزمودنی‌ها در فواصل معین پرسش‌نامه‌های کیفیت زندگی، عقاید وسوسه‌انگیز، پرسش‌نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) و پرسش‌نامه اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventor یا BAI) را تکمیل نمودند. یافته‌ها: با در نظر گرفتن بازبینی دیداری نمودارها، اندازه اثر، شاخص‌های بهبودی و کاهش نمرات، درمان شناختی- رفتاری در افزایش کیفیت زندگی (اندازه اثر ۹/۰- در برابر ۶۲/۰-) و کاهش علایم افسردگی (اندازه اثر ۹۲/۰ در برابر ۷۸/۰) مؤثرتر از درمان با متادون بود، اما هر دو روش درمانی در کاهش ولع (اندازه اثر ۸۴/۰ در برابر ۷۴/۰) و علایم اضطراب (اندازه اثر ۸۶/۰ در برابر ۸۷/۰) به یک اندازه مؤثر به دست آمد. نتیجه‌گیری: درمان شناختی- رفتاری از طریق اصلاح چارچوب تفکر موجب کاهش پریشانی‌های روان‌شناختی و ولع مصرف و همچنین، بهبود کیفیت زندگی می‌گردد.
محسن جانقربانی، سیف‌اله بخشی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : با توجه به روند صعودی نگران کننده مشکلات عاطفی، روانی و افکار خودکشی در میان دانشجویان، شناخت مسایلی که می‌تواند کیفیت زندگی و سلامت آنان را به مخاطره بیندازد، ضروری به نظر می‌رسد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، ۱۰۰۰ دانشجوی رشته‌های مختلف دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به روش تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسش‌نامه سلامت عمومی (General Health Questionnaire-۱۲ یا GHQ-۱۲)، مقیاس ۳۶-SF (Short Form Health Survey-۳۶) و فرم اطلاعات دموگرافیک، ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی و ابعاد آن تعیین گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های Independent t، ANOVA و مدل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین نمره کیفیت زندگی در دانشجویان، ۷۰/۷۰ به دست آمد (فاصله اطمینان ۹۵ درصد = ۶۸/۷۱-۷۱/۶۹). بالاترین نمره به بعد عملکرد جسمانی با میانگین ۲۹/۸۵ (فاصله اطمینان ۹۵ درصد = ۵۶/۸۶-۹۵/۸۳) و پایین‌ترین نمره به بعد محدودیت ایفای نقش به علت مشکلات عاطفی با میانگین ۲۶/۵۵ (فاصله اطمینان ۹۵ درصد = ۱۷/۵۸-۴۸/۵۲) اختصاص داشت. بین سلامت روان و شیوع افکار خودکشی و کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد (۰۵/۰ > P). نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شیوع اختلالات روان و افکار خودکشی در دانشجویان بالا می‌باشد و با سطح کیفیت زندگی آن‌ها ارتباط دارد. بنابراین، توصیه می‌شود که پیشگیری، شناسایی و درمان اختلالات روان و افکار خودکشی توسط مسؤولان دانشگاه به عنوان اولویت در نظر گرفته شود تا بدین وسیله کیفیت زندگی دانشجویان ارتقا یابد.
شهناز عشقی، هادی فرهادی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی کیفیت زندگی درمانی بر اعتیاد به اینترنت، اهمال‌کاری وکم‌رویی دانش‌آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کاشان بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه به روش نیمه آزمایشی همراه با مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون، پیگیری و گروه شاهد انجام گرفت. جامعه‌ آماری تحقیق را دانش‌آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کاشان تشکیل داد که از بین آن‌ها، ۵۰ نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۵ نفر) و شاهد (۲۵ نفر) قرار گرفتند. آزمودنی‌ها در سه مرحله‌ پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری (یک ماه بعد) به ابزارهای مطالعه شامل پرسش‌نامه اعتیاد به اینترنت Young (Internet Addiction Test یا IAT)، مقیاس اهمال‌کاری Solomon و Rothblum و مقیاس کم‌رویی Check و Boss پاسخ دادند. درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، طی هشت جلسه به‌ صورت گروهی و به مدت دو ماه برای گروه آزمایش برگزار شد. در این مدت، گروه شاهد هیچ مداخله‌ای را دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه‌ و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: آموزش کیفیت زندگی درمانی بر اعتیاد به اینترنت، اهمال‌کاری و کم‌رویی در مرحله پس‌آزمون و پیگری مؤثر بود (۰۵۰/۰ > P). نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل شده، می‌توان دریافت که کیفیت زندگی درمانی بر کاهش اعتیاد به اینترنت، اهمال‌کاری و کم‌رویی دانش‌آموزان دختر دوره متوسطه دوم تأثیرگذار می‌باشد.
محسن بختی، حمید افشار، محسن محمودیه، زهره صید مرادی، مرضیه مستوفی، آوات فیضی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : امروزه به دلیل تغییر در شیوه زندگی و الگوی تغذیه‌ای، شیوع چاقی افزایش آشکاری داشته است. بسیاری از افراد در اثر شکست در تمام روش‌های کاهش وزن، در آخرین مرحله به سراغ جراحی چاقی می‌روند و به علت عدم توجه به عوامل روان‌شناختی، دوباره با شکست مواجه می‌شوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نیم‌رخ روان‌شناختی افراد مبتلا به چاقی مراجعه کننده برای جراحی‌های چاقی انجام گردید. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع پیمایشی بود که به روش توصیفی در سال ۹۲-۱۳۹۱ انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل مبتلایان به چاقی با نمایه توده بدنی (Body Mass Index یا BMI) بیشتر از ۳۰ کیلوگرم بر مترمربع بود. نمونه‌ها به روش نمونه‌گیری در دسترس (۱۱۵ نفر) انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از مقیاس استاندارد سنجش اضطراب و افسردگی (Hospital Anxiety and Depression Scale یا HADS)، پرسش‌نامه ویژگی‌های شخصیتی پنج عاملی NEO (NEO Five-Factor Inventory یا NEO-FFI)، پرسش‌نامه ۳۶ سؤالی سنجش کیفیت زندگی (۳۶-Short form یا ۳۶-SF) و پرسش‌نامه مکانیزم مقابله‌ای (Coping Operations Preference Enquiry یا COPE) جمع‌آوری گردید. میانگین نمرات زنان و مردان با استفاده از آزمون Independent t در نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین نمره اضطراب و افسردگی مشارکت کنندگان در سطح متوسطی قرار داشت. در میان ویژگی‌های شخصیتی، بعد دلپذیری بالاترین میانگین و مسؤولیت‌پذیری پایین‌ترین میانگین را به خود اختصاص داد. بالاترین میانگین سبک‌های مقابله‌ای با استرس مربوط به حل مسأله و مسأله‌مداری و پایین‌ترین میانگین مربوط به پذیرش بود. میانگین نمره کیفیت زندگی شرکت کنندگان در سطح متوسطی بود. تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمره اضطراب زنان و مردان مشاهده شد و سبک مقابله‌ای اجتنابی در زنان بیشتر و کیفیت زندگی در مردان بیشتر بود. نتیجه‌گیری: افراد مراجعه کننده برای جراحی‌های چاقی، دارای درجاتی از اضطراب و افسردگی هستند و از سبک‌های حل مسأله برای مقابله با استرس‌ها استفاده می‌کنند. همچنین، ابعاد شخصیتی ناسازگار دارند و از کیفیت زندگی متوسطی برخوردار می‌باشند. این ویژگی‌ها می‌تواند بر روند درمان و برگشت‌پذیری نتایج جراحی تأثیرگذار باشد.
حسن آذرگون، محمدباقر کجباف، امیر قمرانی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف : قدردانی از ویژگی‌های شخصیتی مثبت می‌باشد که در سال‌های اخیر مورد توجه بسیاری از روان‌شناسان قرار گرفته است. بهبود قدردانی می‌تواند کیفیت زندگی و سلامت روان را در افراد بهبود بخشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش قدردانی بر کیفیت زندگی و سلامت روانی انجام شد. مواد و روش‌ها: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری، همراه با گروه شاهد بود. با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس، ۲۰ زوج شهر نیشابور انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت ۹ جلسه تحت آموزش قدردانی روش Emmons قرار گرفتند، اما گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکرد. پیگیری نیز بعد از یک ماه صورت گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون کواریانس در نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمرات کیفیت زندگی و سلامت روان افراد بر حسب گروه (شاهد و آزمایش) پس از تعدیل پیش‌آزمون وجود داشت (۰۵۰/۰ > P) و گروه آزمایش پس از دریافت آموزش قدردانی، سلامت روان و کیفیت زندگی بالاتری را نشان دادند. نتیجه‌گیری: می‌توان بیان داشت که آموزش قدردانی با افزایش ویژگی‌های مثبت در زوجین، جهت‌گیری کلی مثبت، فرایندهای شناختی مثبت و کارکرد عاطفی مثبت را در زوجین افزایش می‌دهد و کیفیت زندگی و سلامت روان را بهبود می‌بخشد.
شکوه ابن‌نصیر، شهناز خالقی‌پور،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر حساسیت اضطرابی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پرفشاری خون با صفت شخصیت اجتنابی انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه در چارچوب طرح‌های تجربی از نوع مورد- منفرد بود. جامعه آماری را بیماران مبتلا به پرفشاری خون اولیه که در سال ۱۳۹۵ به یکی از مراکز بهداشتی- درمانی علوم پزشکی اصفهان مراجعه کرده بودند و فشار خون سرخرگی آن‌ها بیشتر از ۱۴۰ بر ۹۰ میلی‌متر جیوه بود و بیماری آن‌ها توسط پزشک تأیید شده بود، تشکیل داد. بیماران سابقه بیماری قلبی و نارسایی کلیوی نداشتند و طبق نظر روان‌پزشک بر اساس ملاک‌های Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-۵ th Edition (DSM-۵) و غربالگری با پرسش‌نامه بالینی چند محوری ۳-Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا III-MCMI) در مقیاس A۲، برای آن‌ها تشخیص صفت شخصیت اجتنابی گذاشته شده بود. از بین این بیماران، ۳ آزمودنی به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. دو جلسه جهت مصاحبه و تعیین خط پایه و سپس مداخله ۸ جلسه‌ای درمان ACT به‌ صورت انفرادی بر اساس مدل Hayes و همکاران به مدت ۱۰۰ دقیقه انجام گرفت و در نهایت، مرحله پیگیری اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش‌نامه‌‌های حساسیت اضطرابی (Anxiety Sensitivity Index-Revised یا ASI-R) و کیفیت زندگی (۳۶-Item Short Form Health Survey یا ۳۶-SF) بود. شاخص‌های تغییر روند، اندازه اثر و شاخص Cohen ارایه گردید. یافته‌ها: روش ACT توانست حساسیت اضطرابی را کاهش و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پرفشاری خون با صفت شخصیت اجتنابی را افزایش دهد. ضرایب تأثیر، اثر معنی‌دار و قابل توجهی برای هر سه بیمار را نشان داد. نتیجه‌گیری: رویکرد ACT بر حساسیت اضطرابی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پرفشاری خون با صفت شخصیت اجتنابی موثر می‌باشد.
لیلی نداف نیا، امرالله ابراهیمی، حمیدطاهر نشاط دوست، هوشنگ طالبی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم روده تحریک­پذیر (Irritable bowel syndrome -IBS) نوعی اختلال عملکردی گوارشی است که با درد مزمن شکم و تغییرات اجابت مزاج مشخص می‌شود که به‌نوعی با عوامل روان‌شناختی مرتبط است. هدف این مطالعه در فاز اول (کیفی) تهیه و تدوین یک طرح درمانگری اختصاصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری برای IBS و نیز تهیه و تدوین یک بسته درمانی مبتنی بر معنویت و فرهنگ و در فاز دوم تعیین و مقایسه اثربخشی این دو بسته درمان برشدت علائم بیماری، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران IBS بود. مقاله حاضر نتایج فاز دوم (کارآزمایی بالینی) است.

مواد و روش‌ها: بر اساس ملاک­های تشخیصی ROME-III ۲۳ بیمار (زن) مبتلابه IBS وارد مطالعه شدند و به‌صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. یک گروه طی ۱۲ جلسه تحت روان‌درمانی شناختی- رفتاری مختص IBS و گروه دیگر روان‌درمانی شناختی مبتنی بر معنویت قرار گرفتند. مقیاس سیستم غربالگری شدت علائم (IBS-SSS) و پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران سندرم روده تحریک‌پذیر (IBS-QOL) در پیش از مداخله، هفته ۴، ۱۲ و ۲۴ تکمیل شد. داده­ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه­گیری مکرر و با استفاده از نرم‌افزار SPSS-۲۰ تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که هم درمان شناختی- رفتاری و هم درمان مبتنی بر معنویت بر کاهش شدت علائم روده­ای و بهبود کیفیت زندگی بیماران تأثیر معناداری داشته و پایداری این اثر تا مرحله پیگیری نیز ادامه داشته است.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان می­دهد درمان شناختی- رفتاری مختص IBS و نیز بسته درمان مبتنی بر معنویت و فرهنگ که در مرحله کیفی این پژوهش طراحی شد هردو مؤثر هستند؛ لذا استفاده از هر یک از این درمان­ها با توجه به شرایط و پذیرش بیمار به‌عنوان درمان­ همراه توصیه می­شود.


مینا خلیلی صفت، عبدالله امیدی، زهرا زنجانی، رضا دانشور کاخکی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: میگرن از شایع‌ترین بیماریهای عصبی و عامل کاهش کیفیت زندگی است .تنظیم هیجان از عوامل دخیل در کیفیت زندگی می باشد.مزمن بودن میگرن باعث کاهش تحمل پریشانی می شود.طبق شواهد تنظیم هیجان و تحمل پریشانی نقش مهمی در کیفیت زندگی دارند.هدف این پژوهش مقایسه کیفیت زندگی ،تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در افراد مبتلا به میگرن و غیر مبتلا بود.

روش بررسی: این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. نمونه شامل دو گروه ۴۰ نفرهکه یک گروه از افراد مبتلا به میگرن که به کلینیک‌های مغز و اعصاب شهر کاشان دربهار و تابستان ۹۷ مراجعه نموده و افراد غیرمبتلا که از جامعه عمومی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش:مقیاس ناتوانی ناشی از میگرن(MIDAS)،مقیاس کیفیت زندگی(WHOQOL-BREF)،مقیاس دشواری در تنظیم هیجان(DERS)و مقیاس تحمل پریشانی(DTS).تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارSPSS-۱۹ و آزمون t مستقل انجام شد.

یافته‌ها:طبق نتایج بین نمره کیفیت زندگی(t=-۷/۵۶)،تنظیم هیجان(t=۱۸/۷۸) و تحمل پریشانی(t=-۳/۵۷) در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا تفاوت معنادار وجود داشت(p<۰۰۱).

نتیجه‌گیری:افراد مبتلا به میگرن در مقایسه با غیرمبتلا کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی کمتر را گزارش کردند. میگرن به عنوان یک درد مزمن باعث اختلال در فعالیت های روزمره و کاهش کیفیت زندگی می‌شود. همچنین اختلال در تنظیم هیجان باعث افزایش شدت درد می‌شوند بعلاوه این بیماران چون نمی‌توانند درد خود را تسکین دهند دچار ناتوانی در تحمل پریشانی هستند.

کلیدواژه ها: میگرن،کیفیت زندگی،تنظیم هیجان،تحمل پریشانی


افشین طیبی، حسن احدی، سعید ملیح الذاکرینی، امین رفیع‌پور، ادیس کراسکیان موجمباری،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: ابتلا به ایدز معضل پزشکی و اجتماعی است که متأسفانه با فراوانی بالایی در ایران همراه است. توجه به درمان‌های روان‌شناختی در کنار دارودرمانی جزو ضرورت‌های پرداختن به درمان‌های این بیماری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر افزایش سلول CD۴ و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ایدز بود.

مواد و روش‌ها: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به ایدز مراجعه‌کننده به مراکز بهداشت شهریار در سال ۱۳۹۷ بود. از میان مراجعه‌کنندگان به مراکز بهداشت شهریار ۳۰ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه جایگزین شدند. شرکت‌کنندگان با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و آزمایش خون برای بررسی سلول CD۴ مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس شرکت‌کنندگان در گروه آزمایش ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای تحت آموزش معنویت درمانی قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۳ تجزیه تحلیل شدند. به‌منظور بررسی داده‌های پژوهش از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که معنویت درمانی بر افزایش سلول CD۴ بیماران مبتلا به ایدز تأثیر معنی‌داری داشته ولی بر افزایش کیفیت زندگی این بیماران تأثیر معنی‌داری نداشته است.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می‌توان گفت آموزش معنویت درمانی بر افزایش سلول CD۴ بیماران مبتلا به ایدز اثربخش بوده است، اما معنویت درمانی بر بهبود کیفیت زندگی آن‌ها اثربخش نبوده است.


سیده حکیمه موسوی، رضا باقریان سرارودی، فرحناز مسچی، جواد خلعتبری، بیوک تاجری،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: سواد سلامت توانایی دریافت، پردازش، درک و فهم  اطلاعات و خدمات مرتبط با سلامت به‌منظور اتخاذ تصمیمات مناسب برای سلامت است. سواد سلامت بیماران سرطان پستان نقش مهمی در دسترسی به اقدامات تشخیصی و درمانی مناسب دارد. هدف این مطالعه بررسی نقش میانجی فاجعه سازی درد در رابطه بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلابه سرطان پستان بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع پژوهش­های بنیادی و از منظر روش، یک مطالعه مقطعی و همبستگی بود. تعداد ۲۱۳ بیمار مبتلابه سرطان پستان بر اساس معیارهای ورود و خروج و به‌صورت پی‌درپی انتخاب شدند. سپس بیماران پرسشنامه‌های نسخه ایرانی سواد سلامت، کیفیت زندگی اختصاصی و فاجعه سازی درد را تکمیل نمودند. داده­ها با استفاده از نرم‌افزارهای SPSS و LISREL در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی با روش تحلیل مسیر تجزیه‌وتحلیل گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد همه مؤلفه‌های سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی با فاجعه سازی درد رابطه معنادار داشتند. همچنین بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی رابطه معناداری وجود داشت. یافته‌ها نشان داد هرچه سواد سلامت در بیماران مبتلابه سرطان افزایش یابد، میزان فاجعه سازی درد در بیماران به‌طور معناداری کاهش می­یابد.
نتیجه‌گیری: به نظر می­رسد فاجعه سازی درد نقش میانجی بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلابه سرطان پستان دارد. بنابراین در نظر گرفتن مدل ارتباطی این متغیرها در طراحی پروتکل‌های روان‌شناختی و ادغام آن‌ها با برنامه‌های درمانی بیماران سرطان پستان ضروری است.
مینا سادات میر شجاع، بهناز بهنام، محسن قانونی، سجاد صباغی، فاطمه حسین پور،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: تئاتر درمانی یکی از روش های درمانی موثر در آموزش مهارت های ارتباطی می باشد. به دلیل نقص در مهارت های کلامی و غیر کلامی، در نتیجه متأثر سازی کیفیت از زندگی افراد مبتلابه اسکیزوفرنیا این مطالعه باهدف تأثیر تئاتر درمانی بر تنظیم شناختی و کیفیت زندگی این افراد انجام شد.
مواد و روش‌ها: این مطالعه به‌صورت کار آزمایی بالینی و پیش‌آزمون - پس‌آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش انجام شد. نمونه به‌صورت تصادفی ساده از بین بیماران مراجعه‌کننده به مرکز کاردرمانی اعصاب و روان آتیه سمنان انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. تئاتر درمانی در یک برنامه‌ی ۸ جلسه‌ای طی دو هفته به مدت ۶۰ دقیقه به‌صورت گروهی اجرا شد. پرسشنامه‌های تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه انجام شد و نتایج پس از بررسی نرمالیتی طبق آزمون کولموگروف- اسمیرنوف با استفاده از آزمون تی زوجی بررسی شدند.
یافته‌ها: در این مطالعه ۲۰ فرد مبتلابه اسکیزوفرنی که شامل ۶ نفر خانم و ۱۴ نفر مرد شرکت کردند. هر یک از افراد به‌صورت تصادفی ساده در دو گروه درمان و کنترل به تعداد ۱۰ نفر (گروه درمان شامل ۵ خانم و ۵ آقا، گروه کنترل ۱ خانم و ۹ آقا) قرار گرفتند. میانگین سنی شرکت‌کنندگان در گروه درمان ۳۶/۸±۸۰/۴۱ و گروه کنترل ۷۸/۷±۲۰/۴۵ به دست آمد. بررسی داده‌ها نشان داد تفاوت در هیچ‌یک از این خرده مقیاس‌های پرسشنامه‌های کیفیت زندگی و تنظیم شناختی معنادار نبود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه می‌توان عنوان کرد تئاتر درمانی در این گروه از بیماران تأثیر چندانی بر کیفیت زندگی و تنظیم شناختی ندارد اما می‌توان ازاین ‌روش به‌صورت مکمل در جهت تغییر رفتار، کاهش علائم افسردگی با استفاده از روش‌های مختلف مانند خود ارائه، انحراف از نقش و پیش‌بینی آینده که به آن‌ها برای صحبت و بازی با دیگران انگیزه می‌دهد، منجر شود، استفاده کرد.
اعظم اعرابی، جعفر حسنی، مهدی اکبری، محمد حاتمی، محمدرضا شعربافچی‌زاده،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های پوستی همانند پسوریازیس، با ناتوانی­های روان‌شناختی و اجتماعی قابل‌ملاحظه‌ای همراه هستند. ازاین‌رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان خود شفقت­ورزی بر پریشانی روان‌شناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و پیگیری یک‌ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه‌ی بیماران پوستی پسوریازیس بود که بین ماه­های دی تا اسفند ۱۳۹۸ به مراکز درمانی پوستی در شهر تهران مراجعه نمودند. از این جامعه، ۴۰ نفر به شیوه‌ی نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش از هفت جلسه درمان خودشفقت‌ورزی برخوردار گردیدند، بااین‌حال گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه‌های پریشانی روان‌شناختی کسلر (۲۰۰۲) و کیفیت زندگی بریف (۱۹۹۶)، قبل و بعد از مداخلات آموزشی، به‌عنوان پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری بر روی کلیه افراد اجرا گردید. یافته‌های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر و نرم‌افزار SPSS-۲۰ مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج بیانگر این بود که درمان خودشفقت ورزی بر کاهش پریشانی روان‌شناختی و افزایش کیفیت زندگی در بیماران پوستی پسوریازیس به‌طور معناداری مؤثر بوده است (۰۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد درمان خودشفقت ورزی، از طریق افزایش مهربانی نسبت به خود و دیگران و مدیریت احساسات، می‌تواند منجر به بهبود پریشانی روان‌شناختی و کیفیت زندگی بیماران شود.
نرگس معتمدی، عطاءالله اسکندری،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به روند افزایشی سالمندی در ایران و اهمیت کیفیت زندگی در دوران سالمندی، هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط ارضاء نیازهای اساسی روان‌شناختی با کیفیت زندگی در سالمندان شهر اصفهان می­باشد.
مواد و روش‌ها: این مطالعه یک مطالعه مقطعی است که بر روی ۲۱۴ سالمند در سال ۱۳۹۹ انجام شده است. در این مطالعه داده‌ها بر اساس پرسشنامه ارضاء نیازهای اساسی روان‌شناختی (دسی و رایان ۲۰۰۰) که شامل سه بعد نیاز به شایستگی، نیاز به خودمختاری و نیاز به ارتباط می‌باشد بررسی گردید. همچنین کیفیت زندگی توسط پرسشنامه‌ی کیفیت زندگی SF۱۲ در دو بعد جسمی و روانی موردبررسی ﻗﺮار گرفت. اطلاعات پس از جمع‌آوری در SPSS-۲۴ وارد و با آزمونه‌ای تی مستقل  و آنوا و رگرسیون خطی آنالیز شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد، از بین ابعاد نیازهای اساسی روان‌شناختی، نیاز به شایستگی می‌تواند تغییرات مربوط به کیفیت زندگی در بعد جسمی (۰۲/۰=p)، در بعد روانی (۰۰۱/۰=p) و تغییرات مربوط به کل کیفیت زندگی (۰۰۱/۰=p) را پیش‌بینی نماید. درحالی‌که ارضاء نیازهای ارتباط و خودمختاری به‌طور مستقل نقش پیش­بینی کننده‌ای در تغییرات مربوط به کیفیت زندگی نداشتند.
نتیجه‌گیری: ارضاء نیاز اساسی روان‌شناختی در بعد شایستگی پیش­بینی کننده کیفیت زندگی بهتر در هر دو بعد جسمی و روانی سالمندان می‌باشد. ازاین‌رو می‌توان با دادن مسئولیت و تعریف نقش‌های مؤثر برای سالمندان در راستای برآورده شدن نیاز به شایستگی، گام‌هایی برای افزایش کیفیت زندگی آنان برداشت.
خانم محدثه کیوانی، دکتر ابوالفضل بخشی پور، دکتر عطا طهرانچی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف:  اضافه وزن و چاقی از شایع ترین مشکلات مربوط به سلامت در جوامع معاصر هستند. مداخلات روانشناختی متعددی برای کاهش وزن تدوین شده اند. لذا اهمیت زیادی دارد که اثربخشی این مداخلات مورد سنجش قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو مداخله شناختی رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد در شاخص توده بدنی و کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش‌ها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه‌ی نیمه تجربی با طرح پیش­آزمون –پس­آزمون-پیگیری با گروه کنترل و با گمارش تصادفی بود. جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر، کلیه‌ی زنان دارای اضافه وزن ساکن شهر مشهد بودند. چهل و پنج زن دارای اضافه وزن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، و گروه گواه قرار گرفتند. شاخص توده بدنی در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری شد و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه  و پرسشنامه جمعیت شناختی توسط شرکت کنندگان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته‌ها: یافته ها نشان دادند که شاخص توده بدنی در گروه های مداخله به شکل معناداری از گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری کمتر بود البته بین دو گروه مداخله تفاوتی در این زمینه وجود نداشت. یافته ها همچنین نشان دادند که نمرات شاخص های کیفیت زندگی در شرکت کنندگان گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری به شکل معناداری بیشتر بود. علاوه بر آن نمرات شرکت کنندگان در گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد در دو شاخص کیفیت کلی زندگی و سلامت روان نسبت به گروه شناختی رفتاری به شکل معناداری بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: هر دو مداخله اثربخشی مطلوب در کاهش وزن داشتند اما مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بهتری در برخی از شاخص های کیفیت زندگی نشان دادند.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱