۱۲ نتیجه برای نوجوانان
مولود موجودی، زهرا یوسفی، هاجر ترکان،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : امروزه نوجوانان تک فرزند بخشی از جامعه را تشکیل میدهند و این سؤال در ذهن ایجاد میشود که آیا پیشبینی افسردگی در دو گروه تک فرزند و چند فرزند بر اساس متغیرهای پیشبین استرس، تابآوری، سبکهای دلبستگی و روابط خانوادگی، با هم تفاوت دارد؟ مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان تک فرزند و چند فرزند دبیرستانی بود. نمونه آماری مطالعه را ۱۵۰ دانشآموز دختر و پسر شهر اصفهان از هر دو گروه تشکیل داد. دادهها به وسیله مقیاس افسردگی نوجوانی Kutcher (Kutcher Adolescent Depression Scale یا KADS)، پرسشﻧامه استرس نوجوانی (Adolescent Stress Questionnaire یا ASQ)، مقیاس تابآوری Connor-Davidson (Connor-Davidson Resilience Scale یا CD-RISC)، پرسشﻧامه سبک دلبستگی Collins و Read و پرسشﻧامه روابط خانوادگی Olson و Barons جمعآوری گردید و سپس با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: در هر دو گروه، سبک دلبستگی اجتنابی، اضطرابی و استرس رابطه مثبت و معنیداری را با افسردگی نشان داد (۰۵۰/۰ > P). ارتباط منفی و معنیداری بین تابآوری و افسردگی در گروه تک فرزند وجود داشت (۰۵۰/۰ > P)، اما این رابطه در گروه چند فرزند معنیدار نبود. در هیچ کدام از گروهها رابطه معنیداری بین سبک دلبستگی ایمن و افسردگی مشاهده نگردید و در نهایت، پیشبینی افسردگی بر اساس متغیرهای پیشبین در گروه چند فرزند و تک فرزند با هم متفاوت بود؛ به طوری که تابآوری و ارتباطات خانوادگی در بین تک فرزندان، عدم ابتلا به افسردگی را پیشبینی کرد؛ در حالی که در گروه چند فرزند، سبک دلبستگی اجتنابی ابتلا به افسردگی را پیشبینی نمود. نتیجهگیری: با توجه به متغیرهای پیشبین پژوهش حاضر، تک ﻓرزندی و چند فرزندی در پیشبینی افسردگی تفاوت ایجاد میکند.
سرور آرمان، محمدرضا محمدی، سید سلمان علوی، علی خالقی، مهناز قانعیان، سارا عطایی مقصود بیگی، مینا ادیبان زاده، آیدا توکل فر، شکوفه علیدادی شمسآبادی، سعید کرباسی عامل، محمد عسگری، الناز فرزام فر، مهرداد هوازاده،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالهای روانپزشکی (Psychiatric disorders) در حال کسب رتبههای برتر در ایجاد بار ناشی از بیماریها هستند. بدون شک آگاهی از شیوع آنها در بین کودکان و نوجوانان میتواند به پیشگیری و کنترل این مشکلات و صرفهجویی در هزینهها کمک نماید. ازاینرو، هدف از مطالعه حاضر بررسی شیوع اختلالهای روانپزشکی در کودکان و نوجوانان استان اصفهان بود. مواد و روشها: بر اساس ماهیت پژوهش روش تحقیق از نوع بنیادی است. نمونه پژوهش شامل ۱۰۱۰ نفر از کودکان و نوجوانان استان اصفهان در سال ۱۳۹۶ بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب شدند. برای اجرای پژوهش روان شناسان بالینی آموزشدیده به خانههای کودکان و نوجوانان انتخابشده مراجعه و با استفاده از نسخه فارسی مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته اختلالهای خلقی و اسکیزوفرنیا برای کودکان و نوجوانان، تشخیص فعلی و طول عمر (Kiddie Schedule for Affective Disorders and Schizophrenia, Present and Lifetime version یا K-SADS-PL) نمودند. علاوه بر این، دادههای جمعیت شناختی (جنسیت، سن، تحصیلات، تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی) نیز جمعآوری گردید. پس از جمعآوری اطلاعات، دادهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه ۲۲ و با استفاده از شاخصهای فراوانی و درصد فراوانی تحلیل شد. یافتهها: بر اساس یافتههای این پژوهش میزان شیوع اختلالهای روانپزشکی در کودکان و نوجوانان استان اصفهان ۸/۱۴ درصد بود. میزان شیوع این اختلالها در پسران بیشتر از دختران بود. همچنین در طیف سنی ۱۴-۱۰ سال بیش از سایر سنین بوده است. اختلالهای روانپزشکی در کودکان و نوجوانان ساکن در شهر نیز بیش از کودکان و نوجوانان ساکن در روستا بود. نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان گفت شیوع اختلالهای روانپزشکی در استان اصفهان در مقایسه با سایر پژوهشهای انجامگرفته در داخل و خارج از کشور در دامنه متوسط قرار دارد. باوجوداین لزوم سیاستگذاریهای سلامت روان در دوران کودکی و نوجوانی برای کاهش بار آسیب در آینده و ارائه راهکارهای برونرفت از این مسئله پیشنهاد میگردد.
سید محمدعلی میری، غلامعلی افروز، باقر غباری بناب، مجید قدمی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: بروز رفتارهای جنسی توسط نوجوانان کمتوان هوشی میتواند مشکلات عدیدهای را برای خانواده و معلمان ایجاد کند. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی رفتارهای جنسی نوجوانان کمتوان هوشی از دید والدین و معلمان بود.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع شیوه علی مقایسهای بود و جامعه موردمطالعه تمام معلمان و والدین دانش آموزان نوجوان کمتوان هوشی شهر تهران بود، تعداد ۵۰ نفر از والدین و تعداد ۵۰ نفر معلمان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهوسیله پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: تفاوت معناداری بین گزارشهای والدین و معلمان وجود داشت (۰۰۱/۰ >P). والدین گزارش کردهاند که ۳۰ درصد فرزندشان اندام شخصیاش را در مکان عمومی لمس میکند. و ۳۲ درصد این رفتار به سمت شخص دیگری بوده. معلمان نیز گزارش کردهاند که دانش آموزان اندام شخصی خود را در مکان عمومی ۳۸ درصد زیاد لمس میکند و ۴۴ درصد زیاد اندام دیگران را لمس میکند.
نتیجهگیری: وقوع رفتارهای جنسی در نوجوانان کمتوان هوشی، با توجه به کمبود منابع اطلاعاتی، محدودیتهای شناختی و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی خانواده تنوع زیادی داشت و از دیدگاه والدین و معلمان رفتارهای نامناسب را نشان میدهند. همچنین انکار والدین در گزارش این رفتارها دیده شد.
اکرم مظلومی، حسین داودی، حسن حیدری، محمد عسگری،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال مصرف مواد مشکل رفتاری پیچیده ای است که می تواند ناشی از عوامل متعددی از جمله عوامل اجتماعی، فرهنگی، محیطی، روانشناختی و زیستی باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس دارایی های تحولی نوجوانان انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. بدین منظور از بین دانش آموزان دختر و پسر پایههای تحصیلی دهم و یازدهم شهرستان اراک، نمونهای به حجم ۵۰۰ نفر (۲۵۰ دختر، ۲۵۰ پسر)، به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب گردید. برای جمع آوری دادهها از مقیاسهای ایرانی آمادگی به اعتیاد (Iranian Addiction Preparedness Scale یا IAPS) و نیمرخ داراییهای تحولی (Developmental Assets Profile یا DAP) استفاده شد. دادهها در سطح توصیفی با استفاده از آمارههای میانگین، انحراف معیار و فراوانی مورد تحلیل قرار گرفتند و در سطح استنباطی با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین دارایی های تحولی و مولفه های آن با آمادگی به اعتیاد و ابعاد آن در نوجوانان رابطه معنادار وجود دارد (۰۵/۰>p). همچنین نتایج نشان داد که دارایی های تحولی و مولفه های آن پیش بینی کننده آمادگی به اعتیاد و ابعاد آن هستند (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که دارایی های تحولی پیش بینی کننده آمادگی به اعتیاد نوجوانان هستند؛ بنابراین توجه به این متغیرهای پیشبین توسط پژوهشگران، متخصصان، درمانگران و برنامه ریزان برای پیشگیری از اختلال مصرف مواد یا اعتیاد ضروری به نظر میرسد
علیرضا جمشیدی، مسعود اسدی، سهیلا اسدیان،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف مواد مخدر یک مشکل بسیار جدی برای سلامت عمومی به حساب میآید. در زمینهی مصرف مواد، عوامل مختلف خانوادگی، اجتماعی، روانشناختی و زیستشناختی درگیر هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عوامل خطر ساز و محافظت کننده خانوادگی با مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان انجام اجرا شد.
مواد و روشها: روش پژوهش همبستگی بود. جامعهی آماری این پژوهش همهی دانش آموزان استان بوشهر در سال تحصیلی ۹۱-۱۳۹۰ بودند که از میان آنها ۱۰۰۶ دانشآموز (۴۱۴ دختر و ۵۹۲ پسر) به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند و به وسیلهی پرسشنامهی عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد محمدخانی مورد آزمون قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روش رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل نشان داد که بین عوامل خانوادگی (تعارضات خانوادگی، عدم نظارت بر رفتار فرزندان و نگرش مثبت والدین به مصرف مواد) و مصرف مواد رابطه مثبت ومعنادار وجود دارد (۰۵/۰>p). نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که تعارضات خانوادگی نمیتواند در مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان را پیش بینی نماید (۰۵/۰<p). عدم نظارت والدین بر نوجوانان به همراه نگرش والدین توانست مصرف مواد مخدر توانست مصرف کدئین را پیش بینی نماید (۰۰۱/۰>p) و نگرش مثبت والدین به مصرف مواد مخدر توانست مصرف حشیش، گراس، کراک، شیشه، قرص اکس، ریتالین، ترامادول و مواد نیروزا را تبیین کنند.
نتیجهگیری: از نتایج پژوهش حاضر میتوان در مداخلات خانواده محور مربوط به پیشگیری و درمان مصرف مواد مخدر نوجوانان با تأکید بر نظارت والدین و نگرش والدین بر مصرف مواد مخدر استفاده کرد.
سعید صالح، عبدالرضا ادهمی، شهلا کاظمی پور،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که بررسی رفتارهای اجتماعی خشونت، دستیابی به پیامدهای آن را ممکن میسازد؛ بنابراین هدف از این تحقیق بررسی نقش رفتارهای اجتماعی و پیامدهای خشونت با رویکرد گراند تئوری میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش با روششناسی کیفی و به شیوهی نظریه زمینهای در سال ۱۳۹۸ در شهر مشهد انجام شده است. مشارکتکنندگان این پژوهش ۱۷ نفر دانشآموز پسر که در آنها رفتارهای خشونتآمیز دیده شده است بودند که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. دادهها بهوسیله مصاحبه عمیق جمعآوری و با استفاده از مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: پس از تحلیل و کدگذاری دادهها بر اساس رویکرد گراندد تئوری استراوس و کوربین ۲۰ مقوله استخراج گردید که در سه بعد علی، زمینهای و مداخلهگر و همچنین پیامد دستهبندی شدند و از ترکیب سه بعد علی، زمینهای و مداخلهگر فرایند ایجاد و بازتولید خشونت تبیین گردید.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که مقولهبندیها و ابعاد موردنظر در این تحقیق موجب تبیین فرایندهای بازتولید خشونت میگردد و میتوان در این ارتباط از آن برای زمینههای تحقیقات مرتبط از آن استفاده کرد.
سحر قاسمی، سجاد اسماعیلی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: دوره نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی است که نوجوانان در آن تغییرات زیادی را تجربه میکنند و واکنش آنها نسبت به این تغییرات متفاوت است یکی از رفتارهای ناسازگارانه در این خصوص پرخاشگری است که از دیرباز توجه مداخلات زیادی را به خود جلب کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر رواندرمانی حمایتی بر کاهش پرخاشگری بدنی نوجوانان پسر میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان پسر ۱۲- ۱۸ سال می باشدکه در طول ۶ ماه آغازین سال ۹۹ با علائم پرخاشگری مزمن به مرکز اورژانس اجتماعی مراجعه کرده بودند که از میان آنها سه نوجوان با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. پس از سه جلسه خط پایه، جلسات مداخله آغاز و به مدت ۸ جلسه ۴۵ دقیقهای هر هفته یک جلسه بسته درمانی رواندرمانی حمایتی اجرا شد. دو جلسه پیگیری بافاصله دو هفته و یک ماه از اجرای اقدامات درمانی نیز برگزار و نتیجه ارزیابی شد. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، زیر مقیاس پرخاشگری بدنی استفاده شد (۱).
یافتهها: برای بررسی فرضیه پژوهش از شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی استفاده شد که بر اساس درصد بهبودی کلی سه نمونه پس از درمان (۷۷/۴۲) و پیگیری (۰۲/۴۸) میتوان گفت رواندرمانی حمایتی بر کاهش پرخاشگری بدنی نوجوانان مؤثر میباشد.
نتیجهگیری: رواندرمانی حمایتی بر کاهش پرخاشگری نوجوانان پسر مؤثر میباشد. این درمان با افزایش اعتمادبهنفس و آگاهی نسبت به نقاط قوت و ضعف در کنترل رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر میباشد.
افضل اکبری بلوط بنگان، فردین فرمانی، فاطمه عبدپور، شبنم غلامی سه چک،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش کنترل قلدری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان قلدر با نقش واسطهای حمایت اجتماعی ادراکشده انجام شد.
مواد و روشها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری یکماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانان ۱۴ تا ۱۷ ساله منطقه ۱۷ مدارس دولتی شهر تهران بود. تعداد ۴۰ نفر از نوجوانانی که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند و نمره بالایی در پرسشنامه قلدری هارتر کسب کردند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (۱۹۸۸) و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت والکر و همکاران (۱۹۸۷) بود که در سه مرحله پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری یکماهه توسط هر دو گروه تکمیل شد. برنامه آموزش کنترل قلدری در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تحلیل دادهها از مدل یابی ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در قالب الگوی چند نشانگر چند پاسخ به کمک نرمافزارهای SPSSV۲۲ و SmartPLSV۳.۳ استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد آموزش کنترل قلدری اثر مستقیم و معنیداری بر حمایت اجتماعی و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در هر دو مرحله پسآزمون و پیگیری داشت. همچنین نتایج نشان داد آموزش کنترل قلدری به واسطه حمایت اجتماعی اثر غیر مستقیم و معنیداری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت دارد. در مجموع مدل پژوهش در مرحله پسآزمون ۵۱ درصد و در مرحله پیگیری ۵۴ درصد از واریانس رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت را تبیین نموده است.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش میتوان گفت مدل اثربخشی آموزش کنترل قلدری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت با نقش واسطهای حمایت اجتماعی ادراکشده از برازش مطلوبی برخوردار است و لذا آگاهی معلمان، والدین، روانشناسان، مشاوران و سایر متخصصان تعلیم و تربیت از این متغیرها میتواند کمککننده باشد.
نوشین صلاحی اصفهانی، راضیه ایزدی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی اختلالی شایع در دوران نوجوانی است که پیامدهای شناختی و اجتماعی وسیعی به دنبال دارد؛ یکی از پیامدهای شناختی، سرگردانی ذهنی است که با تشدید افکار ناکارآمد، به فرد افسرده آسیب میزند. بهاین ترتیب این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهنآگاهی نوجوانمحور بر سرگردانیذهنی و علائم افسردگی انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون –پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعهی پژوهش نوجوانان دختر افسرده مراجعهکننده به مراکز روانشناختی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بودند. از جامعه مذکور، ۳۰ دختر نوجوان افسرده با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی به گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. آزمودنیها به پرسشنامه افسردگی (BDI-II) و مقیاس سرگردانیذهنی (MWS) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش ۸ جلسهی ۶۰ دقیقهای درمان ذهنآگاهی نوجوانمحور را دریافت کردند در حالیکه گروه گواه مداخلهای را دریافت نکرد. دادهها با روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و با استفاده از نسخهی ۲۶ نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج بیانگر این بود که بین نمرات افسردگی و سرگردانیذهنی گروهها در پسآزمون و پیگیری نسبت به پیشآزمون تفاوت معنادار وجود دارد. اثر متغیر بین گروهی مداخله نیز در کاهش افسردگی و سرگردانیذهنی معنادار است. یعنی انجام درمان ذهنآگاهی نوجوانمحور توانسته است نمرات افسردگی و سرگردانی ذهنی را نسبت به به گروه گواه کاهش دهند (۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، درمان ذهنآگاهی نوجوانمحور میتواند بهعنوان یک گزینه مداخلهای مؤثر برای کمک به نوجوانان افسرده و کاهش سرگردانیذهنی آنان مورد استفاده قرار گیرد.
محمودرضا شرفی، داود جعفری، محسن بهرامی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: بروز اختلال اضطراب فراگیر، فرآیندهای شناختی، ارتباطی و اجتماعی افراد را با آسیب جدی مواجه ساخته و موجب افزایش اضطراب و افسردگی میشود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم افسردگی و اضطراب نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری ۲ ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی نوجوانان با اختلال اضطراب فراگیر مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر خرمآباد تشکیل میدادند که از میان آنها ۴۵ نفر نوجوانان واجد شرایط داوطلب با روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند و بهطور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری، گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). بهمنظور جمعآوری دادهها از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (لاویباند و لاویباند، ۱۹۹۵) استفاده شد. همچنین جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافتهها: نتایج تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب تأثیر معناداری داشته است (۰۱/۰>p)، از سویی دیگر درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب نتیجهبخش بوده است (۰۰۱/۰>p)، همچنین بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتهها بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود ندارد؛ میتوان از این دو رویکرد درمانی بهعنوان مداخلات مؤثر بر افسردگی و اضطراب نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر بهره گرفت.
تازههای تحقیق
داود جعفری: Google Scholar,
Pubmed
دکتر سودابه ارشادی منش، دکتر طاهره محمودیان دستنائی، مصطفی یعقوبی محجوب،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: تلاشهای زیادی بر اساس متغیرهای روانشناختی، جامعهشناسی و فرهنگی برای تعیین ماهیت جرم و جنایت صورت گرفته است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا صفات تاریک شخصیت و ابعاد سرشت و منش از طریق خودکنترلی بر رفتارهای مجرمانه تأثیر دارند.
مواد روشها: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان ۱۳ تا ۱۷ سال شهرستان خرمآباد در سال ۱۴۰۲ بودند. نمونه پژوهش ۳۵۰ نفر از نوجوانان بودند که به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای سهگانه تاریک شخصیت (پائلوس و جونز، ۲۰۱۱)، فرم کوتاه پرسشنامه سرشت و منش آدان و همکاران (۲۰۰۹)، خودکنترلی تانجی و همکاران (۲۰۰۴) و رفتارهای مجرمانه نوجوانان پیچرو (۲۰۱۹) پاسخ دادند. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار AMOS ۲۴ و SPSS ۲۶ استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین سهگانه تاریک شخصیت با رفتارهای مجرمان نوجوانان رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰≥P). همچنین نتایج نشان داد که بین نوجویی و آسیب پرهیزی با رفتارهای مجرمانه رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد(۰۰۱/۰≥P)؛ بین پاداش وابستگی، پشتکار، خود راهبری، همکاری و خود فراروی با رفتارهای مجرمانه رابطه منفی و معنیداری وجود دارد(۰۰۱/۰≥P). نتایج مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که ۳۰ درصد از واریانس خودکنترلی توسط صفات تاریک شخصیت و ابعاد سرشت و منش تبیین میشود. در نهایت ۴۳ درصد از واریانس رفتارهای مجرمانه توسط صفات تاریک شخصیت، ابعاد سرشت و منش و خودکنترلی تبیین میشود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان نتیجه گرفت که صفات تاریک شخصیت و ابعاد سرشت و منش بهطور غیرمستقیم از طریق مهارتهای خودکنترلی ضعیف بر رفتارهای مجرمان نوجوانان تأثیر دارند. لذا پیشنهاد میشود برنامههای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بر روی مهارتهای خویشتنداری و خودکنترلی متمرکز باشند.
دکتر سودابه ارشادی منش، آقای محمود مکلایی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال افسردگی در نوجوانان یکی از شایعترین انواع اختلالات خلقی است که با همبودی بالا بیماریهای روانی، کیفیت زندگی، ریسک بالای خطر خودکشی و هزینههای بالای اجتماعی همراه است. از سوی دیگر ظرفیت ذهنیسازی و کنترل شناختی تعیین کنندههای مهمی در سازماندهی ظرفیت شناختی و هیجانی هستند که در حوزه پژوهشهای مرتبط با افسردگی در دوران نوجوانی مورد غفلت واقع شدهاند. این پژوهش با هدف الگوی ساختاری کنترل شناختی و انعطافناپذیری روانشناختی با افسردگی نوجوانان با نقش میانجی گر ذهنیت سازی عاطفی انجام شد.
مواد روشها: این پژوهش ازنظر هدف بنیادی و ازنظر روش یک پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران که در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ مشغول به تحصیل میباشند تشکیل دادند. نمونه پژوهش ۳۴۷ نفر از دانشآموزان شهر تهران بود که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای از پرسشنامههای نشخوار فکری نولن و همکاران (۱۹۹۱)، انعطافناپذیری روانشناختی (رولفس و همکاران، ۲۰۱۶)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی زیگموند و اسنیت (۱۹۸۳)، ذهنیت سازی عاطفی (رینالدی و همکاران، ۲۰۲۱) و پرسشنامه کنترل شناختی گیبرس و همکاران (۲۰۱۸) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و AMOS,۲۴ و SPSS. ۲۷ استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین انعطافناپذیری روانشناختی با افسردگی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد (۰۵/۰P< ). همچنین بین کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی با افسردگی رابطه منفی و معنیداری وجود دارد (۰۵/۰P). یافتهها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با دادههاست. نتایج مدلیابی معادله ساختاری نشان داد که در الگوی ۴۵ درصد از واریانس ذهنیت سازی عاطفی توسط انعطافناپذیری روانشناختی، کنترل شناختی تبیین میشود. همچنین ۵۹ درصد از واریانس افسردگی توسط انعطافناپذیری روانشناختی، کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی تبیین میشود.
نتیجهگیری: با توجه به این یافتهها به درمانگران پیشنهاد میشود آموزش کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی را در جهت کاهش علائم افسردگی نوجوانان مورد توجه قرار دهند.