۹ نتیجه برای سرطان پستان
امیر موسی رضایی، هما کدخدایی الیادرانی، محبوبه قاسمی پور، علیرضا هوایی، محمد درویش، فاطمه علی اکبری،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و اهداف: با توجه به شیوع بالای سرطان پستان و اهمیت محوری سلامت معــنوی در فرآیند درمانی مبتلایان به این نوع سرطان، مطالعه حاضر با هدف تبیین پیش بینی کننده های روان شناختی، طبی و جمعیت شناختی سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان طراحی و اجرا گردید. مواد و روش ها: ۳۴۱ نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان با روش نمونه گیری آسان در مطالعه توصیفی-همبستگی شرکت نمودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه متشکل از سه بخش استفاده شد. بخش اول مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی و طبی، بخش دوم دربرگیرنده پرسشنامه اسـتاندارد سلامت معــنوی Ellison – Palutzian و بخش سوم شامل پرسشنامه استاندارد سنجش استرس، اضطراب و افسردگی DASS-۴۲ بود. جهت تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS نسخه بیستم و روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، ارتباط آماری معنی داری بین سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان با استرس، اضطراب، افسردگی وجود داشت. بر اساس نتایج تحلیل رگرسـیون، ۵/۳۹ درصد از واریانس نمرات سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان به وسیله متغیرهای فوق الذکر تبیین گردید و در این بین، افسردگی با ضریب تعیین ۲/۲۶ درصد بالاترین سهم را در پیش بینی سلامت معــنوی ایفا نمود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان را می توان در قالب یک معادله رگرسیون به وسیله متغیرهای روان شناختی پیش بینی کرد. مبتلایان به سرطان پستان با نمرات بالاتر سلامت معــنوی، میزان استرس، اضطراب و افسردگی کمتری وجود دارد و بالا بودن سلامت معــنوی یک فاکتور مهم محافظت کننده در برابر بروز استرس، اضطراب و افسردگی در این بیماران است.
مجتبی حبیبی، خدیجه سلمانی، امید امانی، زهره رافضی، ساناز سادات نعمتاله زاده،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر، به منظور بررسی مقایسهای تجارب معنوی و تابآوری در زنان مبتلا به سرطان پستان تحت پرتو درمانی و همتایان عادی انجام شد. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع مقایسهای پسرویدادی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان تحت پرتو درمانی و همتایان عادی مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی از اردیبهشت تا اوایل مهر ۱۳۹۲ تشکیل دادند. نمونه پژوهش به روش در دسترس و به تعداد ۵۰ نفر از میان زنان مبتلا به سرطان پستان دارای سابقه جراحی و ماستکتومی انتخاب شدند که دوره شیمی درمانی را به اتمام رسانده و تحت پرتو درمانی بودند و در مقایسه با ۵۰ نفر از همتایان عادی قرار گرفتند که از نظر سن، تحصیلات، وضعیت تأهل با گروه مطالعه مشابه بودند. دادههای پژوهش با استفاده از مقیاس تجارب معنوی روزانه و مقیاس تابآوری Connor و Davidson جمعآوری گردیده و توسط نرمافزار SPSS و روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره و t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین تجارب معنوی زنان مبتلا به سرطان پستان با زنان سالم تفاوت معنیداری به لحاظ آماری وجود داشت (۰۵/۰ > P). تجارب معنوی زنان مبتلا به سرطان پستان بیشتر از زنان سالم بود. همچنین، بین تابآوری زنان مبتلا به سرطان پستان با همتایان عادی تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۵/۰ P <). تابآوری زنان سالم بیشتر از زنان مبتلا به سرطان پستان بود. نتیجهگیری: تجارب معنوی و تابآوری در بیماران مبتلا به سرطان پستان و تحت پرتو درمانی تأثیرگذار بود. از اینرو، به نظر میرسد که یافتن روشهایی برای افزایش تابآوری و تجارب معنوی در بهبود و کنترل بیماری آنان ضروری است. پیشنهاد میشود که پژوهشهای آینده، با الهام از نتایج این پژوهش در پی ارتقای قدرت تابآوری زنان مبتلا به سرطان برآمده و به بررسی اثرات آن بر سلامت روان و کیفیت زندگی این گروه از بیماران اقدام نمایند.
هادی پرهون، علیرضا مرادی، حمیدرضا حسن آبادی، محمد اسماعیل اکبری،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: آسیبهای شناختی ناشی از سرطان پستان میتواند تأثیرات مخربی بر کیفیت زندگی، عملکرد شغلی و اجتماعی این بیماران داشته باشد. ازاینرو، پژوهش حاضر باهدف برسی اثربخشی برنامه طراحیشده توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی و رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلابه سرطان پستان انجام شد. مواد و روشها: در یک طرح آزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون توأم با گروه کنترل و پیگیری، با روش نمونهگیری در دسترس، ۴۱ بیمار مبتلابه سرطان پستان انتخاب و بهصورت تصادفی به گروه آزمایش و گروه کنترل انتساب شدند. گروه آزمایش طی دو ماه تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه رفتارهای خود مراقبتی(Self-Care Behaviors Questionnaire)، آزمون برج لندن (Tower of London Test)، آزمون استروپ (Stroop Test)، قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یکماهه در هر دو گروه گردآوری و با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافتهها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای حل مسئله (۰۵/۰p<)، برنامهریزی (۰۵/۰p<)، انعطافپذیری شناختی (۰۵/۰p<) و رفتارهای خود مراقبتی (۰۵/۰p<) در مرحلهی پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که گروه آزمایشی که برنامه مداخلهای را دریافت کرده بودند در مرحله پسآزمون در متغیرهای مذکور بهبودی معناداری داشتهاند و تغییرات ایجادشده در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی برنامه طراحیشده توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی و رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلابه سرطان پستان است؛ ازاینرو، توجه به این یافتهها و سازوکار اثربخشی این روش درمانی میتواند اثرات درمانی مناسبی بر کاهش مشکلات شناختی، روانشناختی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سرطان پستان در پی داشته باشد.
مینا شیرانی، غلامرضا منشئی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه سرطان (Cancer) بهعنوان مهمترین عامل مرگومیر انسانها موردتوجه بسیاری در دنیا قرارگرفته است، بهطوریکه حجم زیادی از مطالعات روانشناسی را به خود اختصاص داده است. ازاینرو پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مداخلات مثبت نگر بر فاجعه پنداری درد (Pain catastrophizing) و امید به زندگی (Life expectancy) زنان مبتلا به سرطان پستان (Breast cancer) انجام شد. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری یکماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به بیمارستان میلاد اصفهان در سال ۱۳۹۴ بود. از بین آنان، ۳۰ نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس و هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه ۱۵ نفر). مداخلات مثبت نگر بهصورت گروهی به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای، بر روی گروه آزمایش انجام داده شد، اما به گروه کنترل آموزشی داده نشد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه فاجعه پنداری درد (Pain Catastrophizing Scale یا PCS) و پرسشنامه امیدواری (Hope Questionnaire یا HQ) بود. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (one-way ANOVA with repeated measures) و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۰ انجام شد. یافتهها: نتایج بهدستآمده در دوره آموزش و پیگیری نشان داد که آموزش مثبت نگر بر امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان مؤثر بوده است (۰۵/۰p<)، ولی بر فاجعه پنداری درد تأثیر نداشته است (۰۵/۰p>). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، این مداخلات میتواند سبب افزایش امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان شود و نمایانگر افقهای تازهای در مداخلات بالینی است و میتوان از آن بهعنوان یک روش مداخلهای مؤثر سود جست.
راشین خانقائی، فرحناز مسچی، علی تقی زاده، آدیس کراسکیان موجمباری،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان بهعنوان یکی از مهمترین سرطانها، چالشهای زیادی را در بین زنان مبتلا به آن ایجاد کرده است. از اینرو، هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی گروهدرمانی شناختی- رفتاری (Cognitive-Behavioral Group Therapy) و گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment Group therapy) بر خودکارآمدی بیماران سرطان پستان بود. مواد و روشها: در یک پژوهش نیمه تجربی بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل، تعداد ۶۰ نفر که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. سپس آزمودنیها بر مبنای مؤلفههای جمعیتشناختی، همتاسازی و در ۳ گروه ۲۰ نفری جایگزین. برای گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد ۸ جلسه آموزشی برگزار شد و برای گروه مبتنی بر درمان شناختی –رفتاری نیز ۱۰ جلسه آموزشی برگزار شد و گروه کنترل هم مداخلهای دریافت نکردند. در پایان جلسات آموزشی پرسشنامه خودکارآمدی (The self-efficacy scale) (پسآزمون) در هر ۳ گروه اجرا شد، همچنین ۲ ماه پس از درمان مجدداً در مرحله پیگیری همه اعضا ۳ گروه پرسشنامه را تکمیل نمودند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون اندازهگیری مکرر (Repeated Measurement Test) و تحلیل کوواریانس چندمتغیری (Multivariate Covariance Analysis) استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو روش گروهدرمانی شناختی- رفتاری و گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به بهبود خودکارآمدی بیماران مبتلابه سرطان پستان در گروههای آزمایششده بود (۰۰۱/۰> p ). همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو روش در بهبود خودکارآمدی بیماران مبتلابه سرطان پستان وجود نداشت (۰۵/۰> p ). نتیجهگیری: گروهدرمانی شناختی – رفتاری و گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود خودکارآمدی بیماران مبتلابه سرطان پستان مؤثر هستند.
سیده حکیمه موسوی، رضا باقریان سرارودی، فرحناز مسچی، جواد خلعتبری، بیوک تاجری،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: سواد سلامت توانایی دریافت، پردازش، درک و فهم اطلاعات و خدمات مرتبط با سلامت بهمنظور اتخاذ تصمیمات مناسب برای سلامت است. سواد سلامت بیماران سرطان پستان نقش مهمی در دسترسی به اقدامات تشخیصی و درمانی مناسب دارد. هدف این مطالعه بررسی نقش میانجی فاجعه سازی درد در رابطه بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلابه سرطان پستان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع پژوهشهای بنیادی و از منظر روش، یک مطالعه مقطعی و همبستگی بود. تعداد ۲۱۳ بیمار مبتلابه سرطان پستان بر اساس معیارهای ورود و خروج و بهصورت پیدرپی انتخاب شدند. سپس بیماران پرسشنامههای نسخه ایرانی سواد سلامت، کیفیت زندگی اختصاصی و فاجعه سازی درد را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS و LISREL در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی با روش تحلیل مسیر تجزیهوتحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد همه مؤلفههای سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی با فاجعه سازی درد رابطه معنادار داشتند. همچنین بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی رابطه معناداری وجود داشت. یافتهها نشان داد هرچه سواد سلامت در بیماران مبتلابه سرطان افزایش یابد، میزان فاجعه سازی درد در بیماران بهطور معناداری کاهش مییابد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد فاجعه سازی درد نقش میانجی بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلابه سرطان پستان دارد. بنابراین در نظر گرفتن مدل ارتباطی این متغیرها در طراحی پروتکلهای روانشناختی و ادغام آنها با برنامههای درمانی بیماران سرطان پستان ضروری است.
زهرا اریسیان، هاجر ترکان، فریبرز مکاریان،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین سرطان در میان زنان سراسر جهان میباشد که از همان ابتدای تشخیص میتواند سبب ترس، ناامیدی و آسیب روانی گردد و همه ابعاد زندگی فرد شامل ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی را به چالش بکشاند. هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین نقش نظمجویی هیجان، خودکارآمدی درد و ادراک بیماری در پیش بینی خلق منفی زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر اصفهان در بهار ۱۳۹۷ بود. بر این اساس ۱۶۰ زن مبتلا به سرطان پستان تحت درمان به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود که شامل˛ ابتلاءء به بیماری سرطان پستان با نظر پزشک متخصص یا وجود پرونده پزشکی مربوطه در مراکز درمانی، دامنه سنی ۶۵-۲۵ سال، داشتن حداقل سواد در حد خواندن و نوشتن، داشتن آگاهی نسبت به بیماری خود، رضایت و حضور داوطلبانه برای شرکت در پژوهش. هم چنین ملاک های خروج شامل شرایط حاد جسمانی ناشی از بیماری و یا دوره درمانی (شیمی درمانی، پرتو درمانی) و ناتوانی در پاسخ گویی به سؤالات بود انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های نظمجویی هیجان گراس (۲۰۰۳)˛ پرسش نامه خودکارآمدی درد نیکولاس (۱۹۹۵)˛ ادراک بیماری برادبنت و همکاران (۲۰۰۶) و مقیاس خلق منفی لاویبند و لاویبند (۱۹۹۵) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که ادراک بیماری (۰۰۱/۰= p۴۶/۰=β)، خودکارآمدی درد (۰۲۱/۰=, p۱۵/۰=β) به طور منفی و معنادار و راهبرد فرونشانی (۰۰۱/۰=, p۲۱/۰=β) به طور مثبت و معناداری میتواند تغییرات مربوط به خلق منفی زنان مبتلا به سرطان پستان را پیش بینی نماید.
نتیجهگیری: بر طبق نتایج نوع راهبرد نظم جویی هیجان، میزان خودکارآمدی درد و سطح ادراک بیماری بر اختلالات خلقی زنان مبتلا به سرطان پستان تأثیر معناداری دارد. از اینرو میتوان با شناخت و درک عمیق تر از ویژگی های روان شناختی و باورهای مربوط به بیماری در زنان مبتلا به سرطان پستان، گام هایی را برای افزایش سلامت روانی و بهزیستی آنان با شرایط جدید برداشت.
غلامرضا طالبی، حسن رضایی جمالویی، رضا باقریان سرارودی، حمیدرضا عریضی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان، یک بیماری مزمن است که و علیرغم پیشرفتهای پزشکی، توسعه درمانها، این بیماری همچنان از لحاظ احساس درماندگی و ترس عمیقی که در فرد ایجاد میکند، بیمانند است و تأثیرات روانشناختی و جسمانی بر ابعاد بسیاری از زندگی آنها همچون کیفیت زندگی و احساس عاملیت اختلال ایجاد کند. در این پژوهش هدف اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر کیفیت زندگی و احساس عاملیت بیماران مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روشها: روش تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه میباشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دارای تشخیص سرطان پستان، در مراکز درمانی سرطان دولتی واقع در اصفهان بود. نمونه شامل ۳۶ نفر از بیماران با سرطان پستان بیمارستان سیدالشهداء (ع) اصفهان و مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء که از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۸ نفر) و گواه (۱۸ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت درمان طرحواره هیجانی لیهی (۲۰۱۲) در ۹ جلسه ۶۰ دقیقهای قرار گرفت. دادهها در این پژوهش، توسط پرسشنامه کیفیت زندگی آرنسون (۱۹۸۷) و پرسشنامه احساس عاملیت پالیتو و همکاران (۲۰۱۳) در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرمافزار SPSS-۲۳ انجام شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی، کیفیت زندگی و احساس عاملیت گروه آزمایش را در سطح معناداری بهبود بخشید (۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر افزایش کیفیت زندگی و احساس عاملیت در مطالعه حاضر تائید شد. پیشنهاد میشود از این نوع درمان برای یاری به بیماران با سرطان پستان استفاده شود.
تازههای تحقیق
غلامرضا طالبی: Google Scholar,
Pubmed
غلامرضا طالبی، حسن رضایی جمالویی، رضا باقریان سرارودی، حمیدرضا عریضی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین بدخیمی در زنان میباشد و علیرغم پیشرفتهای پزشکی و توسعه درمان ها، این بیماری همچنان تأثیرات روانشناختی و جسمانی بر ابعاد زندگی بسیاری از افراد مبتلا همچون نگرش به مرگ و تحمل پریشانی ایجاد کند که باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین در این پژوهش هدف اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی بیماران مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روشها: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه میباشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دارای تشخیص سرطان پستان، در مراکز درمانی سرطان دولتی واقع در اصفهان بود. نمونه شامل ۳۶ نفر از بیماران با سرطان پستان بیمارستان سیدالشهداء (ع) اصفهان و مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۸ نفر)و گواه (۱۸ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت درمان طرحواره هیجانی قرار گرفت. دادهها در این پژوهش، توسط پرسشنامه نیمرخ نگرش به مرگ نسخه تجدید نظر شده (وونگ، رکر و گسر، ۱۹۹۴) و مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر،۲۰۰۵)، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گردآوری شد و با استفاده از آزمونهای متناسب آماری و نرم افزار SPSS-۲۶ انجام شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی، نگرش به مرگ و تحمل پریشانی گروه آزمایش را در سطح معناداری بهبود بخشید (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی میتواند تاثیر بسزایی بر ویژگیهای روانشناختی بیماران با سرطان پستان از جمله نگرش به مرگ و تحمل پریشانی میگذارد که پیشنهاد میشود از این نوع درمان برای یاری به بیماران با سرطان پستان استفاده شود.