۸۴ نتیجه برای اضطراب
مرضیه مختاریپور، زهره گودرزی، علی سیادت، محمود کیوانآرا،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: اختلال اضطراب و افسردگی از اختلالات شایع روانپزشکی و از معضلات مهم و نگران کننده جوامع در قرن بیست و یکم است که مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و سیاست گذاران امور بهداشتی و سازمان جهای بهداشت قرار گرفته است. در همین راستا، این تحقیق به بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی با اضطراب و افسردگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پرداخته است. روش ها: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی، ۲۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی ۸۶-۱۳۸۵ که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه اضطراب کتل و پرسشنامه افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته ها: از بین متغیرهای جمعیت شناختی، تنها رابطه بین پیشرفت تحصیلی و افسردگی معنادار بود. پیشرفت تحصیلی و رشته تحصیلی رابطه مثبت و وضعیت اقتصادی- اجتماعی و جنس رابطه منفی با اضطراب داشت که این رابطه هم معنادار بود. نتیجه گیری: احتمالاً با توجه به طبیعت پر استرس رشته پزشکی و درگیری آن با درد و رنج انسانها و شرایط خاص تحصیلی، از جمله طولانی بودن مدت تحصیل و استرس دائمی امتحانات، اضطراب دانشجویان این رشته برای گذراندن دروس و کسب نمرات بالاتر بیشتر است و از طرفی، شکست و افت تحصیلی آنان نیز باعث افسردگی می گردد. بنابراین، توجه به مسایل مربوط به بهداشت روان این گروه از جمعیت دانشجویی کشور سودمند خواهد بود.
آزاده ملکیان، ملکیان علیزاده، غلامحسین احمدزاده،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: افسردگی و اضطراب بر وضعیت عملکرد، کیفیت زندگی، مدت بستری و حتی نتیجه درمانی بیماران مبتلا به سرطان تأثیر منفی دارد و ارزیابی و درمان این دو اختلال در این بیماران حایز اهمیت است. این پژوهش با هدف ارزیابی افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان در بیمارستان حضرت سیدالشهداء (ع) اصفهان انجام شد. روش ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی به منظور ارزیابی اضطراب و افسردگی در ۱۷۳ بیمار بستری مبتلا به سرطان در بیمارستان حضرت سیدالشهدای اصفهان در سال ۱۳۸۴ انجام شد. برای ارزیابی افسردگی و اضطراب به ترتیب از آزمون افسردگی بک ( BDI ) و آزمون خودسنجی اضطراب زونگ استفاده شد. یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون مجذور کای تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: شیوع اضطراب و افسردگی در این بیماران به ترتیب ۵/۱۸ درصد و ۹/۳۲ درصد بود. اضطراب در زنان و در گروه سنی ۵۰ تا ۶۵ ساله شیوع بالاتری داشت. بین سن یا جنس با افسردگی ارتباطی مشاهده نگردید. نتیجه گیری: فراوانی اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان نسبتاً بالاست، و لازم است متخصصین نسبت به تشخیص و درمان این اختلالات همراه، توجه فراوان مبذول دارند.
عفت السادات وفامند، مهدی کارگر فرد، مهرداد صالحی، غلامعلی قاسمی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ماساژ درمانی بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان معتاد زندانی شهرستان اصفهان بود. مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. آزمودنی های این تحقیق را ۳۰ نفر از زنان معتاد زندان مرکزی اصفهان را تشکیل می دادند که بصورت تصادفی در دو گروه تجربی (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی در جلسات ماساژ درمانی به مدت ۸ هفته (۳جلسه در هفته) هر جلسه ۳۰ دقیقه، شرکت کردند، در حالی که برای گروه کنترل فقط ۳ جلسه در هفته جلسات مذاکره و بحث در مورد مسائل روز مره انجام شد. در ابتدا و پایان دوره ی مداخله نمرات اضطراب و افسردگی آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه ی بک ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس در سطح کمتر از ۵/۰ تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: پس از کنترل نمرات پیش آزمون اضطراب و افسردگی، هشت هفته ماساژ درمانی اثر معناداری بر سطوح اضطراب (۹۲۱/۰; Partial ƞ ۲ = ۰۰۱/۰P<) و افسردگی (۸۸۱/۰; Partial ƞ ۲ = ۰۰۱/۰P<) زنان معتاد در مقایسه با گروه کنترل داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ماساژ درمانی به عنوان یکی از مدالیته های درمانی می تواند نقش بسزایی در بهبود علائم اضطرب و افسردگی زنان معتاد زندانی را ایفا کند.
ندا عاصمی زواره، احمد چیت ساز، کریم عسگری، حسینعلی مهرابی، انیس جهانبازی،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه وهدف: مداخلات روان شناختی می تواند به واسطه بهبود وضعیت روانی، اجتماعی و خانوادگی سهم به سزایی در کاهش علایم بیماران مبتلا به سرگیجه ی روان تنی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بوده است. مواد و روش ها: این پژوهش به روش مورد- شاهدی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه درسال ۱۳۹۰ در آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه اصفهان انجام شده است. نمونه شامل ۲۸ بیمار زن مبتلا به سرگیجه روان تنی با تشخیص متخصص مغز و اعصاب بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (۱۴ نفر) و گواه (۱۴نفر) گمارده شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه DASS (مقیاس اضطراب استرس افسردگی) استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد تکمیل گردید. مداخله ی شناختی- رفتاری مدیریت استرس طی ۱۰ جلسه ی۲ساعته و به مدت۵/۲ ماه در گروه آزمایش انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین نمرات اضطراب، استرس و افسردگی در گروه آزمایش به طور معنی داری نسبت به گروه گواه در دو مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش پیدا کرد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثر بخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب، استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بود.
زهرا علیپور، نرگس اسکندری، مینور لمیعیان، هدی احمری طهران، ابراهیم حاجی زاده، احمد ایزدی،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به این که سطح اضطراب افراد می تواند بر عکس العمل آنان در مواجهه با فرد آلوده به ایدز، تمایل به کسب اطلاعات بیشتر در مورد ایدز و تلاش شخصی برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض ایدز مؤثر باشد، پژوهش حاضر با هدف روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه ابعاد اضطراب ایدزMultidimensional AIDS Anxiety Questionnaire (MAAQ-P) در جمعیت دانشجویان ایرانی طراحی گردید. مواد و روش ها: بعد از تأیید روایی صوری و محتوا به منظور روان سنجی این ابزار۶۱۷ نفر از دانشجویان دانشگاه های غیر علوم پزشکی قم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و نسخه فارسی پرسشنامه (MAAQ) را تکمیل نمودند. ارزیابی پایایی و روایی سازه به ترتیب با کمک آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی و ضریب همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ و لیزرل نسخه۸/۸ صورت گرفت. یافته ها: پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ ۹۵/۰ تایید شد همچنین آلفای کرونباخ برای ابعاد پرسشنامه به ترتیب زیر: ­نگرانی شناختی۹۱/۰=α، برانگیختگی فیزیولوژیک۸۶/۰=α، مهار جنسی ۷۵/۰=α، خودداری از بحث در مورد ایدز۸۲/۰=α وترس از ایدز۷۰/۰=α محاسبه گردید. بر اساس تحلیل عاملی این پنج بعد ۵/۵۷ درصد واریانس کل را تبیین کردند و تأیید شدند. دامنه ی ضریب اعتبار بازآزمایی یک ماه بعد بر روی۴۰ نفر از دانشجویان بین ۶۵/۰ تا ۹۶/۰ بود (۰۰۱/۰(p<که، حاکی از پایایی پرسشنامه (MAAQ-P) در طول زمان می باشد. نتیجه گیری: یافته های این بررسی نشان داد نسخه فارسی پرسشنامه (MAAQ) از اعتبار و پایایی مطلوبی برخوردار است و می تواند با هدف بررسی میزان و تغییرات سطح اضطراب ایدز افراد، مورد استفاده قرار گیرد.
غلام رضا رجبی، مهدی ایمانی، رضا خجسته مهر، منصور بیرامی، کیومرث بشلیده،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده: زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی درمان‏ مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر نگرانی و سازگاری زناشویی ز‏ن‏های دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر بود. مواد و روش ها: بدین منظور شش نفر از زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و همسرانشان که آشفتگی زناشویی داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم‏زمان استفاده شد. پروتکل درمانی زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در سه مرحله خط پایه، مداخله ی ۱۶ جلسه ای و پی گیری ۳ ماهه اجرا گردید و آزمودنی ها به پرسش نامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ یا Pennsylvania State Worry Questionnaire)، مقیاس سازگاری زوجی (DAS یا Dyadic Adjustment Scale) پاسخ دادند. داده‏ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI یا reliable change index) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان بر هدف های درمان تأثیر دارند. رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش، نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، در متغیر نگرانی کارایی بیشتری داشت و در متغییر سازگاری زناشویی زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر کارایی بیشتری نسبت به رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش نشان داد. نتیجه‏گیری: تبیین یافته‏ها بر اساس مبانی نظری اثربخشی درمانی، حاکی از این بود که رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش از نظر اندازه تغییر، کلیت ، ثبات بر زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر ارجحیت دارد، اما از نظر میزان پذیرش هر دو یکسان هستند.
فرشته سادات مرتضوی نصیری، شهلا پاکدامن، محسن دهقانی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف : میگرن یکی از شایعترین انواع سردرد میباشد که تأثیر بسزایی بر عملکرد بیماران میگذارد و منجر به ناتوانی آنها میشود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین فاجعهآفرینی و اضطراب مرتبط با درد با این مسأله مرتبط با سلامت بود. مواد و روشها: این مطالعه از نوع مقطعی- همبستگی، بر روی ۱۷۸ بیمار مبتلا به سردرد میگرن انجام شد. این افراد به مطبهای خصوصی متخصصان مغز و اعصاب و بیمارستانهای شهر تهران مراجعه کردند و مبتلا به میگرن توسط پزشک متخصص مغز و اعصاب تشخیص داده شدند. انتخاب بیماران به روش نمونهگیری در دسترس صورت گرفت. آنها ۳ پرسشنامه سنجش ناتوانی ناشی از سردرد (Headache Disability Inventory یا HDI)، فاجعهآفرینی درد (Pain Catastrophizing Scale یا PCS) و اضطراب درد (Pain Anxiety Symptoms Scale یا PASS-۲۰) را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: مطابق با یافتههای پژوهش، بین هر دو متغیر فاجعهآفرینی (۶۴/۰ = R) و اضطراب مرتبط با درد (۶۲/۰ = R) با ناتوانی ناشی از سردرد، همبستگی مثبت معنیدار وجود داشت. اضطراب مرتبط با درد قادر به پیشبینی ۳۶ درصد از واریانس ناتوانی ناشی از سردرد بود (۰۰۱/۰ > P) که با ورود خرده مقیاسهای متغیر فاجعهآفرینی، از میزان این پیشبینی کاسته شد. این موضوع تأثیر بسزای متغیر فاجعه انگاری و خرده مقیاسهای آن را در پیشبینی میزان ناتوانی ناشی از سردرد نشان داد. نتیجهگیری: مطالعه حاضر بر نقش متغیرهای روانشناختی در پیشبینی ناتوانی ناشی از سردرد بیماران مبتلا به میگرن تأکید نمود. بر اساس نتایج این مطالعه، سطح فاجعهآفرینی میتواند ناتوانی ناشی از سردرد را پیشبینی کند. بنابراین، توجه به نقش فاجعهآفرینی مبتلایان به سردرد میگرنی مزمن، یکی از مضامین بالینی این پژوهش به شمار میرود. این موضوع میتواند به افزایش کیفیت زندگی مبتلایان به میگرن کمک نماید.
شهلا آکوچکیان، فاطمه صالحی، مصطفی نجفی، آسیه الماسی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال وسواسی- جبری (Obsessive-compulsive disorder‎ یا OCD) در سیستم طبقهبندی Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-۵ th Edition(DSM-۵) که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، فصل جداگانهای را به خود اختصاص داد که با عقاید، تصاویر، نشخوارها، افکار ناخواسته و اضطرابی به صورت مزاحم و مکرر و یا رفتارهای ذهنی و عملی تکرار شونده تعریف میشود. در بررسیهای بالینی بیماران مبتلا به OCD،مواردی از شکایات بیماران از علایم ادراری وجود دارد و این فرضیه را مطرح میکند که اختلال وسواسی- جبری با علایم ارولوژی مانند تکرر ادرار و... در ارتباط میباشد. مواد و روشها: مطالعه حاضر در سال ۱۳۹۳ بر روی ۱۰۰ بیمار مراجعه کننده به درمانگاه وسواس وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت. جهت تعیین شدت ابتلای بیمار به وسواس، از پرسشنامه نمرهدهی افکار و رفتارهای وسواسی Yale-Brown (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale یا Y-BOCS) و جهت بررسی میزان اضطراب و افسردگی ازمقیاس نمرهدهی بیمارستانی اضطراب و افسردگی (Hospital anxiety and depression scale یا HADS) استفاده شد. برای بررسی نمره علایم ادراری نیز پرسشنامه بررسی علایم مجاری ادراری تحتانی (Lower urinary tract symptoms questionnaire یا LUTSQ) و چکلیستی شامل ۲۵ علامت مربوط به علایم ادراری مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمونهای t، ۲ c و آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه و همبستگی Pearson در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: میانگین نمره علایم ادراری در بیماران مورد مطالعه، ۸/۶ ± ۱/۱۱ با دامنه ۲۷-۰ بود. بین نمره علایم ادراری و نمره اختلال وسواسی- جبری همبستگی مستقیم و معنیداری وجود داشت (۰۲۲/۰ = P). همچنین، بین نمره اضطراب و افسردگی و علایم ادراری نیز همبستگی مستقیمی مشاهده شد (۰۰۱/۰ >P). از طرف دیگر، همبستگی مستقیمی بین نمره اختلال وسواسی- جبری و نمره اضطراب و افسردگی بود (۰۴۹/۰ = P). نتیجهگیری: اختلال وسواس در بیش از نیمی از مشارکت کنندگان با علایم ادراری همراه بود و در ۷۴ درصد بیماران علایم همبود اختلال اضطراب و افسردگی نیز وجود داشت. بنابراین، در مصاحبه و درمان این بیماران باید به این همبودیها توجه نمود و در مداخلات درمانی به درمان آنها نیز اهتمام ورزید تا از سرگردانی بیماران به خصوص در زمینه شکایات ادراری جلوگیری شود.
سیده سلیل ضیائی، فریبا زرانی، فرشته موتابی، حسین کارشکی، شهریار شهیدی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه رفتارهای اجتماعی انتظاری (ASBQ یا Anticipatory social behaviors questionnaire) در جمعیت دانشجویی انجام شد. مواد و روشها: شرکت کنندگان در این پژوهش ۴۶۰ نفر (۲۸۰ نفر دختر، ۱۸۰ نفر پسر) بودند که پرسشنامه رفتارهای اجتماعی- انتظاری را تکمیل کردند و ۲۸۴ نفر (۱۹۸ نفر دختر، ۸۶ نفر پسر) که علاوه بر پرسشنامه رفتارهای اجتماعی- انتظاری، چکلیست اضطراب و فوبی اجتماعی (SPAI یا Social phobia and anxiety inventory)، پرسشنامه ارزیابی فراوانی اجتناب مخفی (SAFE یا Subtle avoidance frequency examination)، مقیاس فوبی اجتماعی (SPIN یا Social phobia inventory) و مقیاس هراس اجتماعی (SPS یا Social phobia scale) را پاسخ گفتند. ۵۵ بیمار مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نیز به ASBQ پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از آزمون t مستقل، تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA)، ضریب همبستگی Pearson، ضریب Cronbach’s alpha و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافتهها: در محاسبه روایی ملاکی، ضریب همبستگی Pearson بین نمره ASBQ با نمرههای پرسشنامههای ذکر شده معنیدار بود. انجام روایی تحلیل عاملی، ساختار دو عاملی برای این پرسشنامه به دست داد و محاسبه روایی تمایز گروهی با روش آزمون t مستقل و MANOVA نشان داد که تفاوت نمره ASBQ و خردهمقیاسهای آن در دو گروه مبتلا به اضطراب اجتماعی و غیر مبتلا در سطح معنیدار بود. همچنین، همسانی درونی پرسشنامه رفتارهای اجتماعی انتظاری بر حسب ضریب Cronbach’s alpha بالا و قابل قبول به دست آمد و پایایی بازآزمایی نیز تأیید شد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان گفت که نسخه فارسی ASBQ ابزاری معتبر برای سنجش رفتارهای اجتماعی- انتظاری در جمعیت ایرانی است.
فرشته مومنی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : تنظیم هیجانی فرایندی است که در طی آن، افراد هیجانات خود را به صورت هشیارانه و ناهشیار تعدیل مینمایند. پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر کاهش افسردگی در دانشجویان دختر مبتلا به افسردگی ساکن خوابگاه در شهر تهران انجام شد. مواد و روشها : روش پژوهش حاضر، نیمه تجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد با اجرای پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری شش ماهه بود. نمونهای متشکل از ۳۰ نفر از دانشجویان در نیمسال اول سال تحصیلی ۹۰-۱۳۸۹ که مبتلا به افسردگی بودند و تحت درمان دارویی قرار داشتند، به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش تنظیم هیجانی قرار گرفته و گروه شاهد در لیست انتظار قرار داده شد. شش ماه پس از اتمام آموزش از کلیه شرکت کنندگان پیگیری به عمل آمد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجانی شناختی (Garnefski و همکاران)، مقیاس تنیدگی، اضطراب و افسردگی (Lovibond) و سیاهه افسردگی Beck (Beck و Sreer) بود که در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری توسط آزمودنیها تکمیل شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که نمرات پسآزمون و پیگیری افسردگی در گروه آزمایش کاهش یافت (۰۱/۰ > P). همچنین، در زیرمقیاس سرزنش خود کاهش و در زیرمقیاسهای کنار آمدن و مثبت اندیشی افزایش معنیدار نمرات، هم در مرحله پسآزمون و هم پیگیری در گروه آزمایش وجود داشت. این در حالی است که در گروه آزمایش، نمرات پسآزمون و پیگیری اضطراب تغییر معنیداری را نشان نداد. نتیجهگیری : بنابر یافتهها نتیجهگیری میشود که میتوان از آموزش تنظیم هیجانی در جهت کاهش افسردگی و بهبود تنظیم هیجانی دختران دانشجوی مبتلا به اختلال افسردگی اساسی تحت دارو درمانی استفاده نمود.
مهدی سلیمانی، خدابخش احمدی، ابوالفضل محمدی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : در این مطالعه مروری منظم، ضمن معرفی درمان به روش مواجهه واقعیت مجازی (VRET یا Virtual exposure therapy) نتایج اثر آن بر اختلالهای اضطرابی و PTSD (Post traumatic stress disorder) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. VRET، نسبت به درمانهای مواجهه زنده و مواجهه خیالی برتریهایی دارد، از جمله کنترلپذیری و امنیت بیشتر درمانجو امکانپذیر بوده و به عنوان یک روش درمانی جدید برای بازیابی و بازسازی تجارب هیجانی آسیبزا معرفی شده است. مواد و روشها: تحقیق حاضر به روش مرور نظاممند، جستجو در پایگاههای Sciencedirect و Pubmed انجام شد. در پیشینه پژوهش ۳۹ مطالعه مداخله به دست آمد که VRET را برای درمان اختلالهای اضطرابی و PTSD مختلف به کار برده بودند. یافتهها: VRET در درمان اختلالهای اضطرابی از جمله هراس خاص و اجتماعی، اختلال استرس پس از ضربه، اختلال وحشتزدگی و گذرهراسی، اختلال و اضطراب فراگیر، اثرات مثبت در سنجشهای پس از درمان نشان داده است و در مقایسه با روان درمانهای مؤثر فعلی از جمله درمان مواجهه زنده و رفتار درمانی- شناختی، اثرات مثبت مشابه داشته است. نتایج پیشینه پژوهش نشان داد که اثرمندی VRET در سطوح شناختی، رفتاری و فیزیولوژیک رخ میدهد. همچنین، نتایج مثبت درمانی به طور عمده در پیگیریهای بلند مدت نیز حفظ شد. نتیجهگیری: VRET به عنوان یک روش درمانی جدید میتواند، بخشی از فرایند درمان اختلالهای اضطرابی و PTSD قرار گیرد و مطالعات و فعالیتهای پژوهشی به سمت این موضوع گسترش یابد.
امراله ابراهیمی، غلامرضا خیرآبادی، زهرا علیخاصی، راحله سموعی، حمید نصیری، محسن مصلحی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : غیبت از کار یکی از مشکلات سازمانها میباشد که به نظر میرسد، وضعیت روانشناختی و ویژگیهای شخصیتی کارکنان در آن مؤثر است. هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین ارتباط عوامل روانشناختی و شخصیتی با غیبت از کار کارکنان دانشگاه بود. مواد و روشها: در قالب یک مطالعه زمینهیابی مقطعی، از کل ۲۱۵۰۴ نفر کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ۲۵۰ نفر به روش نمونهگیری طبقهای- سهمی انتخاب شدند. با هماهنگی با مدیریت توسعه سازمان و منابع انسانی و مدیریت مراکز، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس ‏(‏Depression Anxiety Stress Scales‏ یا ‏DASS‏)‏ و پرسشنامه شخصیتی ‏NEO-FFI‏ (‏NEO Five-Factor Inventory‏) ‏تکمیل گردید. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل همبستگی Pearson و دورشتهای نقطهای در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین میزان غیبت از کار با میزان استرس، ویژگیهای شخصیتی روان آزردهخویی، سن، سابقه کار، تعداد فرزندان و نوع استخدام رابطه مستقیم و معنیداری وجود داشت (۰۵/۰ > P). کمترین میزان غیبت از کار در کارکنان دارای تحصیلات دکتری و یا افراد ابتدایی و بیسواد بود. در شاغلان رسمی غیبت بیشتری مشاهده گردید. از نظر شیوع علایم، میانگین نمرات افسردگی و اضطراب در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کمی کمتر از جمعیت عمومی به دست آمد، اما علایم استرس تا حدی بالاتر از میانگین نمرات طبیعی جامعه بود. نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که غیبت از کار، با ویژگیهای روانشناختی و علایم آسیبشناسی روانی ارتباط دارد. شاید بتوان گفت، غیبت از کار میتواند یک پاسخ ناکارامد اجتنابی به وضعیت روانشناختی، اجتماعی و انعکاس سلامت روان باشد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر میرسد که آموزش شیوههای مقابله با استرس در قالب آموزش ضمن خدمت کارکنان، ضروری به نظر میرسد. بررسی تحلیل مشاغل کارکنان و متناسب سازی با وضعیت روانشناختی و مهارتی کارکنان پیشنهاد میشود.
سیما نوحی، علی محمد میرآقایی، اعظم اعرابی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت اختلال استرس پس از ضربه (Post-traumatic stress disorder یا PTSD) در کشور، چندین مطالعه به بررسی اثربخشی درمانهای متفاوت بر روی افراد مبتلا به این اختلال پرداختهاند. بیشتر این مطالعات در کنار درمانهای دارویی، مبنای نظری مشابهی داشتهاند و نتایج کاربردی برخی از آنها رضایتبخش نبوده است. هدف از انجام پژوهش حاضر در راستای یافتن مسیر متفاوت درمانی، بررسی اثربخشی پسخوراند عصبی بر نشانههای افراد مبتلا به PTSD جنگ بود. مواد و روشها: در این مطالعه، افراد مبتلا به PTSD از طریق نمونهگیری در دسترس از شهرستان کرمانشاه انتخاب شدند. ۱۵ نفر از بیماران به صورت تصادفی در گروه آزمایش و ۱۴ نفر دیگر در گروه شاهد قرار گرفتند و از نظر متغیرهای جمعیتشناختی همتاسازی شدند. مداخله درمانی طی ۲۰ تا ۲۵ جلسه برای آزمودنیهای گروه آزمایش به اجرا درآمد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل دستگاه پسخوراند عصبی، پروتکل مداخلاتی آلفا/ تتا، مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته برای اختلالات محور یک (‏Structured Clinical Interview for DSM-IV‏ ‏یا ‏SCID‏)‏، ویرایش دوم پرسشنامه افسردگی ‏Beck‎ (‏Beck Depression Inventory-II‏)‏، پرسشنامه اضطراب ‏Beck‏ (‏Beck Anxiety Inventory‏ یا ‏BAI‏)‏ و مقیاس خودسنجی تأثیر رویداد (‏Impact of Event Scale-Revised‏ یا ‏IES-R‏)‏ بود. یافتهها: آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر حاکی از آن بود که نشانههای اختلال PTSD، اضطراب و افسردگی، پس از مداخله به طور معنیداری کاهش یافت (۰۱/۰ > P). همچنین، در بررسی تغییرات بین آزمودنیها، کاهش معنیداری در متغیرهای عنوان شده مشاهده شد (۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: نتیجه مطالعه نشان داد که مداخله از طریق پسخوراند عصبی و پروتکل آلفا/ تتا برای افراد مبتلا به PTSD، میتواند تلویحات درمانی مهمی را به همراه داشته باشد.
وحیده منتظری خادم، زهرا جباری، میترا شهریاری، سید عباس حقایق، حسن هاشمی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر شاخصهای روانی و فیزیولوژیکی مادران داوطلب به عمل سزارین بود. مواد و روشها: طرح پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. تعداد ۲۶ نفر از افراد قرار گرفته در لیست عمل جراحی در اسفندماه ۱۳۸۸ انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. مداخله درمانی طی ۸ جلسه به طور هفتگی بر اساس راهنمای درمانی Anthony در مرکز درمانی امام خمینی رفسنجان انجام شد. گروه شاهد هیچ مداخلهای دریافت نکردند. پرسشنامههای اضطراب صفت- حالت Spilberger، پرسشنامه افسردگی Beck در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون تکمیل شد و فشار خون، نبض و درد آنها نیز اندازهگیری گردید. یافتهها: میانگین نمرات پسآزمون اضطراب، افسردگی، درد، فشار خون و نبض در نتایج گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد کاهش معنیداری داشت. نتیجهگیری: با توجه به نتایج فوق، مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری را میتوان به عنوان روان درمانی انتخابی جهت کاهش اضطراب، افسردگی و درد بیماران قبل از عمل جراحی به کار برد. با این حال، به منظور افزایش میزان اثربخشی مداخله، بایستی بر روی مؤلفههای شناختی (باورهای هستهای و فرضهای زیربنایی) بیشتر تأکید شود
آمنه امامی عزت، تورج هاشمی، مجید محمود علیلو،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال اضطراب اجتماعی، شایعترین نوع اختلالات اضطرابی است که به عملکرد و روابط اجتماعی فرد آسیب میرساند. از جمله عوامل مؤثر در ابتلا و تداوم این اختلال، طرحوارههای ناسازگار اولیه و نقایص در تنظیم هیجان است. هدف از پژوهش حاضر، ارایه مدل ساختاری نقش مستقیم و غیر مستقیم طرحوارههای ناسازگار اولیه بر اضطراب اجتماعی با میانجیگری تنظیم هیجان بود. مواد و روشها: مطالعه حاضر به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز را تشکیل میداد که از بین آنها تعداد ۳۰۰ نفر به شیوه خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه طرحواره ناسازگار Young، اضطراب اجتماعی Kanwar، تنظیم هیجان Gross و John و جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل مسیر استفاده گردید. یافتهها: طرحوارههای بریدگی/ طرد، خودگردانی/ عملکرد مختل، محدودیت مختل، دیگر جهتمندی و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری، به واسطه تنظیم هیجانی نقش مثبت و معنیدار در نشانههای اضطراب اجتماعی داشت (۰۱/۰ > P). از سوی دیگر، در بین طرحوارههای ناسازگار اولیه نقش گوش به زنگی، خودگردانی/ عملکرد مختل و بریدگی/ طرد در اضطراب اجتماعی، برجستهتر از طرحوارههای محدودیت مختل و دیگر جهتمندی بود. نتیجهگیری: اضطراب اجتماعی نه تنها از بدکارکردی شناختی در قالب طرحوارههای ناسازگار تأثیر میپذیرد، بلکه نشانههای این اختلال به واسطه بدتنظمیهای هیجانی، تشدید میشود؛ به نحوی که اثرات منفی شناختوارههای معیوب بر اضطراب اجتماعی از طریق عملکرد معیوب تنظیم هیجانی افزونتر شده و باعث تشدید علایم اضطراب اجتماعی میگردد.
محمد نریمانی، سمیه تکلوی، عباس ابوالقاسمی، نیلوفر میکائیلی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش تنآرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابعاد سرشت و منش زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (Generalized anxiety disorder یا GAD) انجام شد. مواد و روشها: روش این پژوهش به صورت آزمایشی از نوع طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه شاهد بود. نمونههای پژوهش را ۴۰ زن مبتلا به GAD تشکیل دادند که به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. آزمودنیهای دو گروه به پرسشنامههای ۷-GAD و GAD-IV و پرسشنامه سرشت و منش (Temperament and Character Inventory یا TCI) پاسخ دادند. افراد گروه آزمایش به مدت ۱۶ جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. در پایان آموزش و سه ماه بعد، آزمودنیهای دو گروه دوباره پرسشنامههای مذکور را تکمیل نمودند. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بر اساس یافتهها، بین نمرات مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ابعاد اجتناب از آسیب (۱۴/۷ = F، ۰۵۰/۰ > P) و خودراهبری (۹۲/۲۶ = F، ۰۰۱/۰ > P) در گروه آموزش تنآرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه شاهد تفاوت معنیداری مشاهده شد؛ در حالی که تفاوت معنیداری در ابعاد نوجویی، وابستگی به پاداش، پشتکار، همکاری و خودفراروی بین نمرات پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو گروه وجود نداشت. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که آموزش تنآرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی، منجر به افزایش خودراهبری میشود؛ در حالی که بعد از روان درمانی در مرحله پسآزمون و پیگیری، کاهش در اجتناب از آسیب مشاهده گردید. بنابراین، آموزش تنآرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش علایم GAD و تغییر در ابعاد سرشت و منش مؤثر میباشد.
حسنعلی ویسکرمی، فاطمه رضایی، لیلا منصوری،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال اضطراب فراگیر، شایعترین اختلال اضطرابی است و بالاترین نرخ همبودی را با سایر اختلالات روانپزشکی دارد. نگرانی شدید، معیار تشخیصی اصلی برای اختلال اضطراب فراگیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانشآموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه بود. مواد و روشها: طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه شاهد و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ بود. به منظور اجرای مطالعه غربالگری انجام گرفت که ابتدا ۳۰۲ شرکت کننده پرسشنامه نگرانی Pennsylvania (Penn state worry questionnaires یا PSWQ) را تکمیل نمودند و از میان آنها ۴۰ نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب گردید. سپس، نمونههای منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش طی ۱۰ جسله ۹۰ دقیقهای به مدت ۲ ماه تحت آموزش مهارتهای خوددلسوزی شناختی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آماری توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافتهها: آموزش خوددلسوزی از میان راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان موجب کاهش معنیدار سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعهآمیز کردن در گروه آموزش شد و از میان راهبردهای سازگار تنها بر راهبرد ارزیابی مثبت مجدد/ اتخاذ دیدگاه مؤثر بود. نتیجهگیری: میتوان گفت که آموزش خوددلسوزی شناختی عامل تأثیرگذار مهمی بر کاهش راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان دانشآموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر میباشد.
محمد خدایاری فرد، احمد منصوری، محمد علی بشارت، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
اختلال اضطراب فراگیر، اختلال فراگیری است که از طریق اضطراب بیش از حد و نگرانی کنترلناپذیر مشخص میشود و مکانیسمها و عوامل خطرساز متعددی در ایجاد و تداوم آن دخیل میباشد. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف مرور رابطه بین دینداری و معنویتگرایی با اختلال اضطراب فراگیر و همچنین، درمانهای یکپارچه شده دینی و معنوی این اختلال انجام گرفت. بررسی پیشینه پژوهش نشان داد که بین دینداری و مقابلههای دینی با اختلال اضطراب فراگیر رابطه معنیداری وجود داشت. همچنین، دینداری و معنویتگرایی به گونه موفقیتآمیزی با درمانهای اختلال اضطراب فراگیر یکپارچه شده است. علاوه بر این، درمانهای یکپارچه شده دینی و معنوی تأثیر معنیداری بر نشانههای این اختلال دارد. نتایج پژوهش حاضر بیانگر اهمیت ترکیب عوامل دینی و معنوی در سایر رویکردهای درمانی اختلال اضطراب فراگیر است.
سوما کرمی، شکوه السادات بنیجمالی، زهره خسروی، هادی پرهون،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : افسردگی و اضطراب تأثیر زیادی بر میزان عملکرد، کیفیت زندگی، مدت بستری و نتیجه درمانی بیماران مبتلا به سرطان دارد. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، ۲۵۰ بیمار مبتلا به سرطان بستری در بخش آنکولوژی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس طرحوارههای هیجانی Leahy ( Leahy Emotional Schema Scale یا LESS)، مقیاس اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventory یا BAI) و نسخه دوم مقیاس افسردگی Beck ( Beck Depression Inventory یا BDI-II) جمعآوری گردید و با استفاده از روش آماری همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: رابطه معنیداری بین تمام زیرمقیاسهای طرحوارههای هیجانی با افسردگی و اضطراب مشاهده شد (۰۵/۰ > P). از بین طرحوارههای هیجانی، راهبردهای غیر قابل کنترل بودن، ارزشهای والا، گناه، خودآگاهی و تلاش منطقی، توانایی پیشبینی افسردگی بیماران مبتلا به سرطان را داشت که در مجموع، ۳۸ درصد از واریانس و تغییرپذیری افسردگی توسط این متغیرها تبیین گردید. همچنین، راهبردهای غیر قابل کنترل بودن، سرزنش، تلاش منطقی و گناه در پیشبینی اضطراب بیماران مبتلا به سرطان نقش داشت و ۲۴ درصد از واریانس و تغییرپذیری اضطراب توسط این متغیرها تبیین شد. نتیجهگیری: طرحوارههای هیجانی نقش مهمی در پیشبینی میزان افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان دارد. بنابراین، طراحی مداخلات روانشناختی در این زمینه توأم با شناسایی و تعدیل طرحوارههای هیجانی منفی، میتواند منجر به کاهش افسردگی و اضطراب در این بیماران گردد.
محسن بختی، حمید افشار، محسن محمودیه، زهره صید مرادی، مرضیه مستوفی، آوات فیضی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : امروزه به دلیل تغییر در شیوه زندگی و الگوی تغذیهای، شیوع چاقی افزایش آشکاری داشته است. بسیاری از افراد در اثر شکست در تمام روشهای کاهش وزن، در آخرین مرحله به سراغ جراحی چاقی میروند و به علت عدم توجه به عوامل روانشناختی، دوباره با شکست مواجه میشوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نیمرخ روانشناختی افراد مبتلا به چاقی مراجعه کننده برای جراحیهای چاقی انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه از نوع پیمایشی بود که به روش توصیفی در سال ۹۲-۱۳۹۱ انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل مبتلایان به چاقی با نمایه توده بدنی (Body Mass Index یا BMI) بیشتر از ۳۰ کیلوگرم بر مترمربع بود. نمونهها به روش نمونهگیری در دسترس (۱۱۵ نفر) انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس استاندارد سنجش اضطراب و افسردگی (Hospital Anxiety and Depression Scale یا HADS)، پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی پنج عاملی NEO (NEO Five-Factor Inventory یا NEO-FFI)، پرسشنامه ۳۶ سؤالی سنجش کیفیت زندگی (۳۶-Short form یا ۳۶-SF) و پرسشنامه مکانیزم مقابلهای (Coping Operations Preference Enquiry یا COPE) جمعآوری گردید. میانگین نمرات زنان و مردان با استفاده از آزمون Independent t در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میانگین نمره اضطراب و افسردگی مشارکت کنندگان در سطح متوسطی قرار داشت. در میان ویژگیهای شخصیتی، بعد دلپذیری بالاترین میانگین و مسؤولیتپذیری پایینترین میانگین را به خود اختصاص داد. بالاترین میانگین سبکهای مقابلهای با استرس مربوط به حل مسأله و مسألهمداری و پایینترین میانگین مربوط به پذیرش بود. میانگین نمره کیفیت زندگی شرکت کنندگان در سطح متوسطی بود. تفاوت معنیداری بین میانگین نمره اضطراب زنان و مردان مشاهده شد و سبک مقابلهای اجتنابی در زنان بیشتر و کیفیت زندگی در مردان بیشتر بود. نتیجهگیری: افراد مراجعه کننده برای جراحیهای چاقی، دارای درجاتی از اضطراب و افسردگی هستند و از سبکهای حل مسأله برای مقابله با استرسها استفاده میکنند. همچنین، ابعاد شخصیتی ناسازگار دارند و از کیفیت زندگی متوسطی برخوردار میباشند. این ویژگیها میتواند بر روند درمان و برگشتپذیری نتایج جراحی تأثیرگذار باشد.