۳۵ نتیجه برای استرس
عیسی بختآور، حمیدرضا نشاطدوست، حسین مولوی، فاطمه بهرامی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: شیوع نسبتاً بالای اختلال استرس پس از سوانح طبیعی و غیر طبیعی چون حوادث رانندگی و وجود اختلالات متعدد همراه با این بیماری توجهی مضاعف را می طلبد. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان رفتاری- فراشناختی بر کاهش علائم خودتنبیهی در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام شد. روش ها: این پژوهش به روش کارآزمایی- بالینی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، از جانبازان مراجعه کننده به دو بیمارستان روانپزشکی جانبازان جنگ در شهر اصفهان که بر اساس ملاکهای « DSM-IV-TR » دچار اختلال استرس پس از حادثه بودند، انجام شد. سی نفر به عنوان نمونه بطور تصادفی انتخاب گردیدند و در دو گروه شاهد و تجربی به روش گمارش تصادفی جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون که با استفاده از پرسشنامه کنترل فکر به عمل آمد، گروه تجربی علاوه بر دارو- درمانی طی ۸ جلسه هفتگی تحت درمان رفتاری- فراشناختی قرار گرفت. در حالی که گروه شاهد فقط دارو دریافت نمود. پس آزمون و پیگیری دو ماهه با همان ابزار انجام گرفت و نتایج آن به کمک آزمون تحلیل کوواریانس و تحت نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد . یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان رفتاری- فراشناختی در مهار علائم خود- تنبیهی تأثیر معنی داری دارد. میزان بهبودی این علائم در پس آزمون ۵۲ درصد و در پیگیری دو ماهه ۵۰ درصد بود. به وسیله تسهیل انتقال از شیوه عینی به شیوه فراشناختی و افزایش مهارتهای مقابله ای کارآمد و انعطاف پذیر بر کاهش علائم خود- تنبیهی اثر می نماید. نتیجه گیری: این مداخله بر ارتقای مهارتهای انطباقی کارآمد و انعطاف پذیر از طریق فرایندهای فراشناختی- رفتاری و تأثیر آن در کاهش خودتنبیهی در بیماران اختلال استرس پس از سانحه تأکید می نماید.
مجتبی حبیبی عسگرآباد، ابوالفضل رشیدی، عباس متولیپور،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۸۸ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : هدف از پژوهش انجام شده بررسی مقایسهای تنیدگی فرزند پروری مادران کودکان پسر استثنایی و عادی بود. مواد و روشها: نمونهگیری در این پژوهش از مادران دانشآموزان پسر عادی (۳۸۶ نفر) و استثنایی (۳۵۲ نفر) ۷ تا ۱۲ سال مدارس شهر قم بود که به روش خوشهای چند مرحلهای انجام شد. این تحقیق به روش علّی – مقایسهای یا پس رویدادی طراحی شد. دادههای پژوهش حاضر شامل فرم کوتاه تنیدگی فرزند پروری والدین Abidin بود که با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره ( MANOVA ) تحلیل گردید. یافتهها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات مادران گروه استثنایی و عادی تفاوت معنیداری از لحاظ میزان تنیدگی فرزند پروری وجود داشت. بررسی اثر گروه در هر یک از خرده مقیاسها نشان داد که میزان تنیدگی مادران استثنایی در خرده مقیاسهای تنیدگی والدین، تعامل ناکارآمد کودک – والدین و ویژگیهای کودک مشکلآفرین بیشتر از مادران عادی است. نتیجهگیری: مادران کودکان استثنایی نسبت به والدین کودکان عادی، استرس فرزند پروری بیشتری را تجربه میکنند.
محسن گلپرور، محمد اکبری،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : عدالت در قالب ایدئولوژیهای عدالت و باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه، از زمره عناصر ادراکی و شناختی مهم در عرصههای مختلف زندگی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ایدئولوژیهای عدالت و باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه بر عدالت رفتاری، عدالت در ارزیابی و استرس منفی دانشجویان در شهر اصفهان بود. مواد و روشها: این مطالعه همبستگی به صورت گذشتهنگر انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاههای اصفهان تشکیل دادند که از بین آنها ۵۰۰ نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باور به دنیای عادلانه ( Dalbert )، باور به دنیای ناعادلانه ( Dalbert و همکاران)، عدالت در ارزیابی، عدالت رفتاری و استرس منفی (هر سه از Dalbert و همکار) و ایدئولوژیهای عدالت و پرسشنامه اعتماد دموکراتیک (هر دو از Wegener و همکاران) بود. دادههای حاصل از پرسشنامههای پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و مدلسازی معادله ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که جبر گرایی و اعتماد دموکراتیک ۷/۵ درصد از واریانس باور به دنیای عادلانه، باور به دنیای ناعادلانه ۸/۱ درصد از واریانس عدالت رفتاری، باور به دنیای عادلانه، عدالت رفتاری و برابری گرایی، ۲/۱۹ درصد از واریانس عدالت در ارزیابی و عدالت رفتاری، ۹/۷ درصد از واریانس استرس منفی را تبیین مینماید. نتیجهگیری: تقویت باور به دنیای عادلانه و تضعیف برابری گرایی باعث افزایش عدالت رفتاری میگردد و تقویت باور به دنیای عادلانه باعث افزایش عدالت در ارزیابی خواهد شد. با افزایش عدالت رفتاری و عدالت در ارزیابی، سطح استرس منفی دانشجویان کاهش مییابد.
محمد نریمانی، عادل زاهد، سجاد بشرپور،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : اختلال استرس پس از سانحه، یکی از اختلالات اضطرابی است که مواجه شدن با حوادث آسیبزا به عنوان یکی از عوامل سببی در بروز این اختلال مطرح میباشد. از آن جا که پرستاران اورژانس بیمارستانها و کارکنان مراکز آتشنشانی بیشتر در معرض حوادث آسیبزا قرار میگیرند، این پژوهش با هدف تعیین میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه در بین این دو گروه تدوین شد. مواد و روشها: این مطالعه به روش زمینهیابی از نوع مقطعی و همبستگی بود که بر روی ۱۰۰ نفر از پرستاران اورژانس بیمارستانی و ۱۰۰ نفر از کارکنان مراکز آتشنشانی شهرستان ارومیه در سال ۱۳۸۷ به روش نمونهگیری تصادفی ساده انجام شد. اعضای نمونه به صورت انفرادی و در محل کار به پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده نیز به وسیله نرمافزار ۱۶ SPSS با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران اورژانس، ۱۴ در صد و در کارکنان مراکز آتشنشانی، ۸ درصد بود. متغیرهای جمعیت شناختی و سن به صورت معکوس و تأهل به صورت مستقیم، اختلال استرس پس از سانحه را پیشبینی کردند ولی سطح تحصیلات و جنسیت نتوانستند این اختلال را پیشبینی کنند. نتیجهگیری: نتایج نشان داد پرستاران اورژانس و کارکنان آتشنشانی در معرض خطر اختلال استرس پس از سانحه قرار دارند. این امر لزوم آموزش مهارتهای مقابلهای برای این افراد را خاطر نشان میسازد.
مجتبی حبیبی، نیکزاد قنبری، ابراهیم خدایی، پرستو قنبری،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری بر اضطراب، استرس و افسردگی زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی طراحی شده است. مواد و روش ها: تعداد ۴۰ نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه شاهد و آزمایش قرار گرفتند. با استفاده از یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد، گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه تحت آموزش مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری قرار گرفت، در حالی که در این مدت گروه شاهد مداخله ای را دریافت نکرد. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یک متغیره نشان داد که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معنی دار وجود ندارد، اما آموزش مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری در گروه آزمایش، نمرات اضطراب، استرس و افسردگی را به طور معنی داری کاهش داد. بحث و نتیجه گیری: برنامه آموزش مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در سطوح جمعیت عمومی و گروه های هدف خود معرف یا تحت پوشش درمانی کمیته امداد امام خمینی قرار گیرد و از طریق کاهش اضطراب، استرس و افسردگی مشکلات این قشر آسیب پذیر را تخفیف دهد.
ندا عاصمی زواره، احمد چیت ساز، کریم عسگری، حسینعلی مهرابی، انیس جهانبازی،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه وهدف: مداخلات روان شناختی می تواند به واسطه بهبود وضعیت روانی، اجتماعی و خانوادگی سهم به سزایی در کاهش علایم بیماران مبتلا به سرگیجه ی روان تنی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بوده است. مواد و روش ها: این پژوهش به روش مورد- شاهدی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه درسال ۱۳۹۰ در آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه اصفهان انجام شده است. نمونه شامل ۲۸ بیمار زن مبتلا به سرگیجه روان تنی با تشخیص متخصص مغز و اعصاب بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (۱۴ نفر) و گواه (۱۴نفر) گمارده شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه DASS (مقیاس اضطراب استرس افسردگی) استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد تکمیل گردید. مداخله ی شناختی- رفتاری مدیریت استرس طی ۱۰ جلسه ی۲ساعته و به مدت۵/۲ ماه در گروه آزمایش انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین نمرات اضطراب، استرس و افسردگی در گروه آزمایش به طور معنی داری نسبت به گروه گواه در دو مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش پیدا کرد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثر بخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب، استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بود.
سپیده دهقانی، زهرا ایزدی خواه، مریم محمد تقی نسب، الهام رضایی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده: زمینه و هدف: طرح واره‏های ناسازگار اولیه یکی از عوامل مختل کننده‏ی کیفیت زندگی است، اما مکانیزم این آسیب‏پذیری به خوبی شناخته نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‏ای راهبرد‏های مقابله با استرس در رابطه‏ی بین طرح واره‏های ناسازگار اولیه در حوزه‏ی طرد و بریدگی و کیفیت زندگی روانی بود. مواد و روش‏ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه‏ی پژوهش مردان و زنان ۲۰ تا ۳۵ ساله‏ی ساکن شهر اصفهان در سال ۱۳۹۰ بودند که از این میان ۲۴۵ نفر به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه‏گیری در‏ دسترس انتخاب شدند. آزمودنی‏ها فرم کوتاه پرسش نامه‏ی طرح واره‏های ناسازگار اولیه‏ی یانگ (YSQ-SF یا Young Schema Questionnaire-Short Form) ، پرسش نامه‏ی مقابله با شرایط پر ‏استرس (CISS یا Coping Inventory for Stressful Situation) و فرم کوتاه پرسش نامه‏ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) را تکمیل کردند. داده‏ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم‏افزار های۱۸ SPSS و ۸,۵ LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‏ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد مقابله‏ی هیجان‏مدار در رابطه‏ی بین طرح واره‏ی محرومیت هیجانی و کیفیت زندگی روانی (۱۱/۰- = اثر مسقیم، ۰۷/۰- = اثر غیرمستقیم، ۰۵/۰< P) و رابطه‏ی میان طرح واره‏ی رهاشدگی و کیفیت زندگی روانی (۰۹/۰- = اثر مستقیم، ۰۴/-۰= اثر غیر مستقیم، ۰۵/۰< P) نقش واسطه‏ای دارد. نتیجه گیری: راهبرد‏های مقابله‏ای واسطه‏ی رابطه‏ی بین طرح واره‏های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی روانی هستند. بنابراین، با بهبود راهبرد‏های مقابله‏ای ناسازگارانه‏ی افرادی که دارای طرح واره‏های ناسازگار اولیه هستند می‏توان کیفیت زندگی روانی آن ها را افزایش داد.
شهلا آکوچکیان، ابراهیم حقیقیزاده، ویکتوریا عمرانی فرد، مهسا سیرویی نژاد، آسیه الماسی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال وسواسی- جبری ‏(Obsessive compulsive disorder یا OCD) نوعی از اختلالات اضطرابی به شمار میرود که در افراد دارای اعتقادات مذهبی، میتواند در زمینه مذهبی بروز کند. استرس در تشدید علایم این اختلال نقش دارد. استفاده از راهبردهای مقابله با استرس مناسب، میتواند از تأثیرات این عامل بر بیمار بکاهد. هدف از انجام این مطالعه، تأثیر درمان شناختی- رفتاری مذهبی در راهبردهای مقابله با استرس و نمره وسواس بیماران مبتلا به OCD با محتوای مذهبی بود. مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی (روشهای غیر دارویی) بود که به صورت قبل و بعد از مداخله انجام شد. رواندرمانی طی ۱۰ جلسه (یک جلسه ۵/۱ ساعته در هفته) انجام گرفت. یک نفر روانپزشک و یک نفر روحانی متخصص در علوم حوزه فقه و آشنا با اختلال وسواس (با ابعاد علمی آن) اداره جلسات را بر عهده داشتند. نمره Yale-Brown بالاتر از ۱۷ معیار ورود اولیه به پژوهش در نظر گرفته شد. قبل از شروع دوره و در پایان دوره (جلسه دهم)، پرسشنامه مربوط به خصوصیات دموگرافیک بیماران، مقیاس Y-BOCS (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale) و چکلیست مقابله با استرس (Coping Scale-Revised یا CS-R) توسط یک روانشناس بالینی تکمیل گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای Wilcoxon و Mann Whitney U و ضریب همبستگی Spearman در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: تعداد ۱۵ بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین نمره مقیاس Y-BOCS قبل از مداخله ۳۹/۲۹ ± ۰۰/۶ و بعد از مداخله ۱/۲۴ ± ۵/۶ به دست آمد (۰۱۲/۰ = P). میانگین نمره CS-R نیز از ۵/۳۶ ± ۹/۱۲ قبل از مداخله به ۳/۳۵ ± ۰/۱۲ بعد از مداخله رسید (۴۴۲/۰ = P). نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که رواندرمانی شناختی- رفتاری با رویکرد مذهبی، میتواند تأثیر قابل توجهی در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری داشته باشد، اما این جلسات بر روی راهبرد مقابله با استرس این بیماران تأثیری نگذاشت.
امراله ابراهیمی، غلامرضا خیرآبادی، زهرا علیخاصی، راحله سموعی، حمید نصیری، محسن مصلحی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : غیبت از کار یکی از مشکلات سازمانها میباشد که به نظر میرسد، وضعیت روانشناختی و ویژگیهای شخصیتی کارکنان در آن مؤثر است. هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین ارتباط عوامل روانشناختی و شخصیتی با غیبت از کار کارکنان دانشگاه بود. مواد و روشها: در قالب یک مطالعه زمینهیابی مقطعی، از کل ۲۱۵۰۴ نفر کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ۲۵۰ نفر به روش نمونهگیری طبقهای- سهمی انتخاب شدند. با هماهنگی با مدیریت توسعه سازمان و منابع انسانی و مدیریت مراکز، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس ‏(‏Depression Anxiety Stress Scales‏ یا ‏DASS‏)‏ و پرسشنامه شخصیتی ‏NEO-FFI‏ (‏NEO Five-Factor Inventory‏) ‏تکمیل گردید. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل همبستگی Pearson و دورشتهای نقطهای در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین میزان غیبت از کار با میزان استرس، ویژگیهای شخصیتی روان آزردهخویی، سن، سابقه کار، تعداد فرزندان و نوع استخدام رابطه مستقیم و معنیداری وجود داشت (۰۵/۰ > P). کمترین میزان غیبت از کار در کارکنان دارای تحصیلات دکتری و یا افراد ابتدایی و بیسواد بود. در شاغلان رسمی غیبت بیشتری مشاهده گردید. از نظر شیوع علایم، میانگین نمرات افسردگی و اضطراب در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کمی کمتر از جمعیت عمومی به دست آمد، اما علایم استرس تا حدی بالاتر از میانگین نمرات طبیعی جامعه بود. نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که غیبت از کار، با ویژگیهای روانشناختی و علایم آسیبشناسی روانی ارتباط دارد. شاید بتوان گفت، غیبت از کار میتواند یک پاسخ ناکارامد اجتنابی به وضعیت روانشناختی، اجتماعی و انعکاس سلامت روان باشد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر میرسد که آموزش شیوههای مقابله با استرس در قالب آموزش ضمن خدمت کارکنان، ضروری به نظر میرسد. بررسی تحلیل مشاغل کارکنان و متناسب سازی با وضعیت روانشناختی و مهارتی کارکنان پیشنهاد میشود.
سیما نوحی، علی محمد میرآقایی، اعظم اعرابی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت اختلال استرس پس از ضربه (Post-traumatic stress disorder یا PTSD) در کشور، چندین مطالعه به بررسی اثربخشی درمانهای متفاوت بر روی افراد مبتلا به این اختلال پرداختهاند. بیشتر این مطالعات در کنار درمانهای دارویی، مبنای نظری مشابهی داشتهاند و نتایج کاربردی برخی از آنها رضایتبخش نبوده است. هدف از انجام پژوهش حاضر در راستای یافتن مسیر متفاوت درمانی، بررسی اثربخشی پسخوراند عصبی بر نشانههای افراد مبتلا به PTSD جنگ بود. مواد و روشها: در این مطالعه، افراد مبتلا به PTSD از طریق نمونهگیری در دسترس از شهرستان کرمانشاه انتخاب شدند. ۱۵ نفر از بیماران به صورت تصادفی در گروه آزمایش و ۱۴ نفر دیگر در گروه شاهد قرار گرفتند و از نظر متغیرهای جمعیتشناختی همتاسازی شدند. مداخله درمانی طی ۲۰ تا ۲۵ جلسه برای آزمودنیهای گروه آزمایش به اجرا درآمد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل دستگاه پسخوراند عصبی، پروتکل مداخلاتی آلفا/ تتا، مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته برای اختلالات محور یک (‏Structured Clinical Interview for DSM-IV‏ ‏یا ‏SCID‏)‏، ویرایش دوم پرسشنامه افسردگی ‏Beck‎ (‏Beck Depression Inventory-II‏)‏، پرسشنامه اضطراب ‏Beck‏ (‏Beck Anxiety Inventory‏ یا ‏BAI‏)‏ و مقیاس خودسنجی تأثیر رویداد (‏Impact of Event Scale-Revised‏ یا ‏IES-R‏)‏ بود. یافتهها: آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر حاکی از آن بود که نشانههای اختلال PTSD، اضطراب و افسردگی، پس از مداخله به طور معنیداری کاهش یافت (۰۱/۰ > P). همچنین، در بررسی تغییرات بین آزمودنیها، کاهش معنیداری در متغیرهای عنوان شده مشاهده شد (۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: نتیجه مطالعه نشان داد که مداخله از طریق پسخوراند عصبی و پروتکل آلفا/ تتا برای افراد مبتلا به PTSD، میتواند تلویحات درمانی مهمی را به همراه داشته باشد.
وحیده منتظری خادم، زهرا جباری، میترا شهریاری، سید عباس حقایق، حسن هاشمی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر شاخصهای روانی و فیزیولوژیکی مادران داوطلب به عمل سزارین بود. مواد و روشها: طرح پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. تعداد ۲۶ نفر از افراد قرار گرفته در لیست عمل جراحی در اسفندماه ۱۳۸۸ انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. مداخله درمانی طی ۸ جلسه به طور هفتگی بر اساس راهنمای درمانی Anthony در مرکز درمانی امام خمینی رفسنجان انجام شد. گروه شاهد هیچ مداخلهای دریافت نکردند. پرسشنامههای اضطراب صفت- حالت Spilberger، پرسشنامه افسردگی Beck در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون تکمیل شد و فشار خون، نبض و درد آنها نیز اندازهگیری گردید. یافتهها: میانگین نمرات پسآزمون اضطراب، افسردگی، درد، فشار خون و نبض در نتایج گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد کاهش معنیداری داشت. نتیجهگیری: با توجه به نتایج فوق، مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری را میتوان به عنوان روان درمانی انتخابی جهت کاهش اضطراب، افسردگی و درد بیماران قبل از عمل جراحی به کار برد. با این حال، به منظور افزایش میزان اثربخشی مداخله، بایستی بر روی مؤلفههای شناختی (باورهای هستهای و فرضهای زیربنایی) بیشتر تأکید شود
سید وحید تولایی، یاسر رضاپور میرصالح، آزاده چوبفروشزاده،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : میگرن یکی از شایعترین سردردهای اولیه است. بر اساس پژوهشهای انجام شده، استرس در شروع و گسترش میگرن نقش مهمی ایفا میکند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس (Mindfulness-based stress reduction یا MBSR) به شیوه کتاب درمانی در مبتلایان به میگرن انجام شد. مواد و روشها: جامعه این پژوهش شامل تمام زنان مبتلا به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک سردرد بیمارستان بقیهاله شهر تهران طی ماههای آذر تا اسفند سال ۱۳۹۵ بود که از میان آنها، ۳۰ نفر به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه (۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه شاهد) قرار گرفتند. برای گروه آزمایش علاوه بر دارو درمانی رایج، یک دوره ۸ جلسهای MBSR به شیوه کتاب درمانی برگزار گردید، اما گروه شاهد تنها دارو درمانی را دریافت نمودند. مصاحبه بالینی برای تشخیص سردرد میگرنی، توسط پزشک متخصص مطابق با ملاکهای انجمن بینالمللی سردرد (International Headache Society یا IHS) انجام گرفت. به منظور جمعآوری دادهها، از مقیاسهای افسردگی، اضطراب و استرس (۲۱-Depression Anxiety and Stress Scale یا ۲۱-DASS) و سنجش ناتوانی میگرن (Migraine Disability Assessment یا MIDAS) استفاده شد. یافتهها: درمان MBSR به شیوه کتاب درمانی، تأثیر معنیداری در کاهش میزان شدت سردرد نداشت (۰۹۵/۰ < P)، اما کاهش معنیداری در سطح استرس (۰۰۱/۰ > P)، اضطراب (۰۰۱/۰ > P)، افسردگی (۰۰۱/۰ > P)، ناتوان کنندگی (۰۰۱/۰ > P) و دفعات سردرد (۰۰۱/۰ > P) مشاهده شد. نتیجهگیری: مداخله MBSR به شیوه کتاب درمانی، میتواند در بهبود پریشانی، عملکرد فرد و تعداد روزهای سردرد فرد مبتلا به میگرن اثربخش باشد.
علی محمدزاده ابراهیمی، طیبه رحیمی پردنجانی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع علایم افسردگی به طور روزافزونی در حال افزایش است و اثرات مخرب آن بر روی فرد و جامعه بسیار گسترده میباشد. شناسایی عوامل خطر و محافظت کننده و درک فرایند ابتلا به علایم افسردگی به منظور پیشگیری به موقع و تلاشهای مداخلهای اولیه، ضروری به نظر میرسد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کننده راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین رویدادهای استرسزا و علایم افسردگی بود. مواد و روشها: جامعه آماری این مطالعه، دانشجویان مقطع کارشناسی بودند که ۳۵۷ نفر از آنها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها، از پرسشنامه بررسی تجارب زندگی (Life Experiences Survey یا LES)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ) و پرسشنامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) استفاده گردید. فرضیه پژوهش از طریق روش تحلیل رگرسیون مورد آزمون قرار گرفت. یافتهها: راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان، رابطه بین رویدادهای استرسزا و علایم افسردگی را تعدیل نمود. نتیجهگیری: افرادی که به دنبال تجربه رویدادهای استرسزا، به میزان بیشتری از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان استفاده میکنند، علایم افسردگی کمتری را تجربه مینمایند و بر عکس افرادی که پس از تجربه رویدادهای استرسزا، به میزان کمتری از این راهبردها استفاده میکنند، تجربه علایم افسردگی بیشتری دارند. بر این اساس، مداخلات و برنامههای پیشگیرانه در زمینه علایم افسردگی، باید اهتمام ویژهای به آموزش و ترویج راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان داشته باشند.
رزا شهرکی، علی اصغر اصغرنژاد فرید، یوسف فکور، مژگان سپاه منصور،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر دیدگاه زمانی و درمان شناختی- رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy یا CBT) بر کاهش افسردگی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه (Posttraumatic stress disorder یا PTSD) بود. مواد و روشها: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون انجام گردید. از میان جانبازان مبتلا به PTSD که به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند، ۴۵ نفر که نشانههای اختلال را داشتند، به شیوه هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه CBT، درمان دیدگاه زمانی و گروه شاهد قرار گرفتند (۱۵ نفر در هر گروه). برای جمعآوری دادهها، از مقیاس افسردگی Beck (Beck Depression Scale یا BDI) استفاده شد و سپس با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با یک عامل مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: تفاوت معنیداری بین دو گروه آزمایشی CBT و دیدگاه زمانی در زمینه تأثیر بر کاهش نمرات افسردگی در جانبازانی که این دو درمان را تجربه کرده بودند، وجود نداشت (۹۴۲/۰ = P). از طرف دیگر، هر دو مداخله آزمایشی CBT (۰۰۱/۰ = P) و دیدگاه زمانی (۰۰۱/۰ > P) تأثیر معنیداری را بر کاهش نمرات افسردگی در جانبازان نشان داد. هرچند که اثربخشی گروه دیدگاه زمانی بیشتر بود، اما به لحاظ آماری تفاوتی با گروه CBT مشاهده نشد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، میتوان گفت که درمان دیدگاه زمانی در کاهش افسردگی جانبازان مبتلا به PTSD نسبت به رویکرد CBT اثربخشی بهتری دارد و ثبات و پایداری درمان دیدگاه زمانی بیشتر میباشد و میتوان از آن به عنوان درمان کوتاه مدت برای مداخله روانشناختی جانبازان استفاده کرد.
مریم حدادی، اصغر آقایی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : همانگونه که والدین بر افراد خانواده تأثیر میگذارند، فرزندان نیز با ویژگیهای شخصیتی، رشدی و رفتاری خود، تأثیراتی را بر رفتار والدین دارند. اختلالات رفتاری یکی از فرزندان از جمله بیشفعالی- نقص توجه (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD) اغلب به صورت عامل استرسزایی برای خانواده درک میشود و میتواند همه جنبههای خانواده از جمله رابطه مادران با همسرانشان را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر روابط زنان دارای فرزند مبتلا به ADHD با همسرانشان بود. مواد و روشها: این پژوهش به روش شبه آزمایشی و به صورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ۹ ماهه همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به ADHD شهر اصفهان بود که در سال ۱۳۹۲ به کلینیکها و مطب روانپزشکان مراجعه کرده بودند. ۳۰ نفر از مادرانی که در شاخص تنیدگی والدینی (Parenting Stress Index یا PSI)، بالاترین نمره تنیدگی را در روابط با همسر کسب کردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای آموزش مدیریت استرس به شیوه ACT اجرا شد و گروه شاهد هیچ مداخلهای دریافت نکرد. جهت بررسی فرضیه پژوهش، از PSI زیرمقیاس روابط با همسر استفاده گردید که قبل و بعد از مداخله و ۹ ماه پس از مداخله توسط مادران تکمیل شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: تفاوت معنیداری بین نمرات پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد وجود داشت (۰۰۱/۰ = P) که این یافته حاکی از بهبود روابط با همسر در مادران بود. نتیجهگیری: آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه ACT، میتواند باعث بهبود روابط زنان دارای فرزند ADHD با همسرانشان شود.
پوران صورتی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : در میان مشاغل مختلف، میتوان از شغل معلمی به عنوان حرفهای که افراد در آن استرس و فرسودگی بیش از اندازهای را تجربه میکنند، نام برد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجیگر استرس ادراک شده در رابطه بین شیوههای حل مسأله اجتماعی و کیفیت زندگی حرفهای معلمان مدارس کودکان استثنایی انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه توصیفی، از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را تمام معلمان مدارس کودکان استثنایی استان گیلان در نیمسال اول سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ تشکیل داد که از میان آنها، ۲۵۰ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها شامل فرم کوتاه تجدید نظر شده پرسشنامه حل مسأله اجتماعی (Social Problem-Solving Inventory-Revised یا SPSI-R)، مقیاس استرس ادراک شده (Perceived stress scale یا PSS) و پرسشنامه کیفیت زندگی حرفهای (Quality of work life questionnaire) بود. دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: اثر غیر مستقیم بعد کارامد حل مسأله بر کیفیت زندگی حرفهای مثبت و معنیدار بود (۰۱/۰ > P، ۲۹۷/۰ = β). بر این اساس، میتوان گفت که استرس ادراک شده، رابطه بین بعد کارامد حل مسأله با کیفیت زندگی حرفهای معلمان را میانجیگری میکند. نتیجهگیری: حل مسأله اجتماعی کارامد در نتیجه افزایش استقامت و حل مسأله منطقی، ادراک استرسهای روزمره را در معلمان کاهش میدهد و منجر به بهبود کیفیت زندگی حرفهای آنها میشود.
فهیمه نامدارپور، مریم فاتحی زاده، فاطمه بهرامی، رحمتاله محمدی-فشارکی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : نشخوار فکری میتواند آسیبهای مختلفی ایجاد نماید و میزان آسیبپذیری زنان در این زمینه بیشتر است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در نشخوار فکری زنان دارای تعارضات زناشویی بود. مواد و روشها: این مطالعه به صورت کیفی و با روش تحلیل مضمون (تماتیک) انجام گرفت. نمونهها به روش غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند. دادهها با ۱۵ زن دارای تعارضات زناشویی، به حد اشباع رسید. جهت جمعآوری دادهها، از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافتهها: از محتوای دادههای به دست آمده، ۳ مقوله اصلی و ۱۴ مقوله فرعی حاصل شد. مقولههای اصلی شامل عوامل استرسزا (مشکلات جنسی، مشکلات مالی و شغلی، انتظارات برآورده نشده، ناکامی، تفاوتهای شخصیتی، تفاوتهای ارزشی و تفاوتهای خانوادگی)، ویژگیهای فردی (روانرنجوری، عدم مهارتهای ارتباطی و اعتماد به نفس پایین) و ویژگیهای همسر (کنترلگری، پاسخگو نبودن، ویژگیهای سخت داشتن و نفوذ ناپذیر بودن) بود. نتیجهگیری: عوامل استرسزا راهانداز نشخوار فکری میباشد، اما هنگامی که ویژگیهای همسر با ویژگیهای فردی تداخل پیدا کند، تعارضات زناشویی قابلیت حل خود را از دست میدهد و پیامد آن، نشخوار فکری است. نشخوار فکری از یک سو منجر به افزایش استرس و از سوی دیگر، باعث افزایش تعارضات زناشویی میشود و این چرخه خودتداومسازی را شکل میدهد.
روزنا اصغرنژاد، رضا عبدی، مهدی صدقی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : آشفتگیهای هیجانی ناشی از عوامل مختلفی میباشد که شامل دو مؤلفه کلی بیولوژیکی و شناختی است. شناخت عوامل مؤثر بر آشفتگیهای هیجانی، نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی افراد دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پذیرش و ذهنآگاهی و حساسیت سیستمهای بازداری/ فعالساز رفتاری در پیشبینی آشفتگی هیجانی دانشجویان انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز تشکیل داد. بدین ترتیب، ۳۸۰ نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس سیستمهای بازداری/ فعالساز رفتاری Carver و White، نسخه دوم پرسشنامه پذیرش و عمل (Acceptance and Action Questionnaire یا AAQ-II)، پرسشنامه ذهنآگاهی پنج وجهی (Five Facet Mindfulness Questionnaire یا FFMQ) Baer و همکاران و مقیاسهای اﻓﺴﺮدﮔﻲ، اﺿﻄﺮاب و اﺳﺘﺮس (Depression Anxiety and Stress Scales یا ۲۱-DASS) استفاده گردید. دادهها با استفاده از روش ضریب همبستگی Pearson و Multiple regression مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: سیستمهای فعالساز رفتاری، بازداری رفتاری و پذیرش و ذهنآگاهی توانستند به طور معنیداری ۴۵ درصد تغییرات مربوط به مؤلفه افسردگی، ۵۳ درصد تغییرات مربوط به مؤلفه اضطراب و ۴۱ درصد تغییرات مربوط به مؤلفه استرس آشفتگی هیجانی را پیشبینی نمایند. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت که استرس، اضطراب و افسردگی به عنوان آشفتگیهای هیجانی، نتیجه تأثیر حساسیت سیستمهای فعالساز رفتاری و بازداری رفتاری و پذیرش و ذهنآگاهی میباشد. جهت تنظیم هیجان بهتر است بر سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری به همراه ذهنآگاهی توجه گردد.
نگین صالحی، حمید طاهر نشاطدوست، حمید افشار،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : همبودی اختلالات روانشناختی در بین افراد دارای دردهای مزمن و از جمله مبتلایان به فیبرومیالژیا بسیار رایج است که در طیفی از افسردگی، اضطراب، استرس، ناامیدی، ناکامی و خشم قرار دارد و با پیامدهای روانشناختی همچون اختلال در خواب، اختلال در کارکردهای روزانه و نگرانی در مورد آینده همراه میباشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر افسردگی، اضطراب و استرس مرتبط با آن در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد. مواد و روشها: روش این تحقیق، نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، همراه با گروه شاهد بود. از میان بیماران مراجعهکننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و مطبهای خصوصی شهر اصفهان در نیمه دوم سال ۱۳۹۵، ۲۴ بیمار مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. دادهها با کمک فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و فشار روانی (۲۱-Depression Anxiety and Stress Scales یا ۲۱-DASS) جمعآوری گردید. گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۲ ساعته، درمان ACT را دریافت کرد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: روش ACT در راستای کنترل علایم بیماری، منجر به کاهش علایم افسردگی، اضطراب و استرس در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا نسبت به گروه شاهد شد (۰۵۰/۰ > P). همچنین، میانگین سه زیرمقیاس افسردگی (۰۰۱/۰ = P)، اضطراب (۰۰۱/۰ = P) و استرس (۰۰۶/۰ = P) در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیشآزمون به طور معنیداری کاهش یافت. نتیجهگیری: گروه درمانی مبتنی بر ACT از طریق ایجاد و توسعه پذیرش و افزایش عمل مبتنی بر ارزشها، میتواند از آسیبهای روانشناختی بیماران بکاهد و با وجود درد و بیماری، به زندگی آنها غنای بیشتری بخشد.
احمد شریفنژاد، شیدا سوداگر، محمد رضا صیرفی، مهدی افضل آقایی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : سوء هاضمه عملکردی، نوعی اختلال مزمن دستگاه گوارش فوقانی است که نابهنجاری عضوی و یا بیوشیمیایی آن را تبیین نمیکند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش میانجی استرس، اضطراب و افسردگی در رابطه بین آلکسیتایمی و سوء هاضمه عملکردی انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع همبستگی بود و در آن ۲۲۴ بیمار زن و مرد مبتلا به سوء هاضمه عملکردی به روش نمونهگیری در دسترس و با توجه به معیارهای ورود، انتخاب شدند. استرس، اضطراب و افسردگی بیماران با استفاده از فرم ۲۱ سؤالی مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (۲۱-Depression Anxiety Stress Scales یا ۲۱-DASS)، آلکسیتایمی به وسیله پرسشنامه آلکسیتایمی Toronto (Toronto Alexithymia Scale یا TAS) و شدت سوء هاضمه عملکردی پس از تشخیص اولیه پزشک فوق تخصص گوارش، با استفاده از پرسشنامه شاخص شدت علایم گوارشی (Gastrointestinal symptom rating scale یا GSRS) ارزیابی گردید. در نهایت، دادهها در نرمافزار SmartPLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: آلکسیتایمی تأثیر مستقیمی بر شدت سوء هاضمه عملکردی داشت (میزان تأثیر: ۴۴/۰). همچنین، آلکسیتایمی با میانجیگری افسردگی (۲۰/۰) و اضطراب (۱۷/۰)، بر شدت سوء هاضمه در سطح اطمینان ۹۵ درصد تأثیر گذاشت، اما به دلیل معنیدار نبودن ضریب مسیر بین متغیر استرس و سوء هاضمه عملکردی (۹۶/۱ > T)، تأثیر غیر مستقیم آلکسیتایمی بر شدت سوء هاضمه عملکردی با میانجیگری استرس تأیید نشد. نتیجهگیری: نتایج به دست آمده نشان دهنده اهمیت نقش عوامل روانشناختی (آلکسیتایمی، اضطراب و افسردگی) در سوء هاضمه عملکردی میباشد.