مهدی روزبهانی، سید محمد کاظم واعظ موسوی، حسن خلجی، دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: هدف از این مطالعه مقایسه سه شیوه ارایه بازخورد در کودکان جهت فراگیری یک تکلیف حرکتی دست است که مستلزم هماهنگی فضایی و زمانی بود. مواد و روش ها: سی کودک با دامنه ی سنی ۸ تا۱۰ ساله به صورت تصادفی در سه گروه بازخوردی متفاوت (۱۰۰درصدی – حذفی– خودکنترل) جایگزین شدند. این پژوهش در طی سه روز به انجام رسید. در روزهای اول و دوم، در هر روز آزمودنی ها به تعداد ۱۰۰ کوشش به تمرین تکلیف مورد نظر پرداختند و در طی روزهای دوم و سوم آزمون های یادداری و در روز سوم آزمون بازاکتساب به عمل آمد. یافته ها: جهت پردازش داده ها در مراحل اکتساب و یادداری از آزمون ANOVAبا اندازه گیری های مکرر استفاده شد، که نشان داد در روز اول تمامی آزمودنی ها بر دقتشان به شکل معنی داری افزوده اند اما در روز دوم این افزایش دقت قابل مشاهده نیست. در آزمون های یادداری نیز مشخص شد که تفاوت معنی داری بین آزمون های یادداری وجود ندارد بدین معنی که ۱۰۰ کوششی تمرینی که در روز دوم صورت گرفته است سبب ارتقا یادگیری آزمودنی ها نشده است. گروه بازخوردی ۱۰۰ درصدی در آزمون های یادداری عملکرد بهتری از گروه های دیگر داشت به شکل که تفاوت عملکردی این گروه نسبت به گروه حذفی معنی دار بود. جهت پردازش داده ها در مرحله بازاکتساب از آزمون ANOVA یک سویه استفاده شد که نشان داد گروه بازخوردی ۱۰۰ درصدی عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشته به شکلی که این عملکرد در مقایسه با گروه حذفی معنی دار بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که ارایه بازخورد بیشتر می تواند سبب ارتقا یادگیری کودکان شود (مغایر با فرضیه هدایت) و نباید انتظار داشت کودکان به سرعت در کسب مهارت های حرکتی پیشرفت نمایند.
سعید ارشم، ملیحه سرابندی، فهیمه سنائی، دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : یادگیری مهارت حرکتی و خودکارامدی، به حمایت و بازخورد حمایتی نیاز دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تأثیر بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت و حمایت خودمختاری بر خودکارامدی و یادگیری مهارت هدفگیری پرتابی دانشآموزان ۸ تا ۹ ساله مدارس منطقه ۵ تهران بود. مواد و روشها: ۶۰ دانشآموز راست دست به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و بر اساس قد، وزن، سطح مهارت رشدی و نمرات پیشآزمون، در چهار گروه ۱۵ نفره «ارایه بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت، حمایت خودمختاری، ارایه همزمان بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت و حمایت خودمختاری و شاهد» قرار گرفتند. مرحله اکتساب شامل شش بلوک ده کوششی بود. در گروههای بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت، شرکتکنندگان علاوه بر بازخورد واقعی بعد از هر بلوک، بازخوردی در رابطه با عملکردشان نسبت به سایر کودکان دریافت کردند و در گروههای حمایت خودمختاری، شرکتکنندگان فرصت انتخاب رنگ کیسهها را قبل از هر بلوک داشتند. میانگینها با استفاده از تحلیل واریانس دو عاملی ترکیبی با تکرار سنجش عامل آخر و آزمون تحلیل واریانس یکطرفه بین گروهی با اصلاح Bonferroni مقایسه گردید. یافتهها: ارایه بازخورد قیاسی- اجتماعی و حمایت خودمختاری میتواند از طریق افزایش خودکارامدی، اجرا و یادگیری حرکتی کودکان را بهبود بخشد. نتیجهگیری: اثر مثبت ارایه همزمان بازخورد قیاسی- اجتماعی و حمایت خودمختاری بر یادگیری حرکتی کودکان، به طور قابل ملاحظهای بیشتر است.
مریم نقیب زاده، مهدی روزبهانی، جبار رشنوادی نژاد، بیژن گودرزی، دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف:امروزه در تمام جوامع بشری کودکان استثنایی بویژه کودکان عقب مانده ذهنی مورد توجه خاصی قرار دارند. توجه جدی به کودکان سندرم داون به علت نارسایی در رشد متضمن سرمایه گذاری های قابل توجه از سوی دولتها بویژه در زمینه امر توانبخشی میباشد. بنابراین در نظر گرفتن تمرینهای مناسب همراه با تشویق و بازخورد، برای رشد مهارتهای حرکتی این کودکان الزامی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازخورد هنجاری بر یادگیری یک تکلیف حرکتی پرتابی در افراد دارای ناهنجاری سندرم داون بود. مواد و روشها:روش پژوهش نیمه تجربی بود. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر ۳۰ نفر از افراد دارای سندرم داون در استان ایلام بودند که به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در سهگروه بازخورد هنجاری مثبت، بازخورد هنجاری منفی و کنترل، هر گروه ۱۰ نفر جایگزین شدند. اطلاعات لازم برای این پژوهش در ۴ مرحله پیشآزمون، اکتساب، یادداری و انتقال جمعآوری شد. مرحله اکتساب شامل ۷ بلوک ۱۰ کوششی بود. آزمون یادداری و انتقال ۲۴ ساعت بعد برگزار شد. دادهها با نرمافزارSPSS ۲۰ و به روش تحلیل واریانس یکراهه و مرکب با اندازه گیری مکرر و آزمون پیگیری توکی تجزیه تحلیل شد. یافتهها:طبق نتایج بین تاثیر بازخورد هنجاری مثبت، منفی و کنترل بر ثبات و دقت هدف گیری گروههای پژوهش در آزمون اکتساب، یادداری و انتقال تفاوت معنی داری وجود داشت و گروه بازخورد هنجاری مثبت نسبت به دو گروه دیگر بهتر عمل کرده بود. همچنین گروه بازخورد حقیقی (کنترل) نسبت به گروه بازخورد هنجاری منفی با وجود اینکه تفاوت معنی داری نداشت اما عملکرد بهتری داشت (۰/۰۵>p). نتیجهگیری:نتایج نشان داد که بازخورد هنجاری مثبت بر میزان دقت و ثبات پرتاب در مرحله اکتساب، یادداری و انتقال افراد دارای سندرم داون تاثیر معنی داری داشت. در واقع مزایای یادگیری مربوط به بازخورد هنجاری در افراد دارای سندرم داون، زمانی که از ابزار انگیزشی تشویقی نه تنبیه برای یادگیری این افراد استفاده شود کارا است