۹ نتیجه برای کرونا
الهام فتحی، فاطمه ملکشاهی بیرانوند، ابولفضل حاتمی ورزنه، علی نوبهاری،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از گروههای اصلی که در طی شیوع بیماری کرونا ویروس تحتفشار زیاد با منابع و امکانات ناکافی قرار داشتند کادر درمان بودند. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناسایی چالشهای پیش رو کادر درمان در کار با بیماران مبتلا به کروناویروس انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه، از روش تحقیق کیفی – توصیفی استفاده شد. جامعهی آماری پژوهش، کلیه کادر درمان اعم از پرستاران و پزشکان بیمارستانهای شهر قم که در بخش کرونا ویروس از ابتدای شیوع بیماری مشغول به فعالیت بودند را در برمیگرفت. تعداد ۱۱ نفر از کادر درمان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با رسیدن به اشباع نظری مورد مصاحبهی عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. جهت تحلیل دادهها از شیوه تحلیل محتوای کیفی استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر شامل ۹ مضمون اصلی (تجربه آشفتگی روانی و هیجانهای منفی، تجربه سختی و فشار کاری، عدم بهکارگیری متخصصان سلامت روان و کمبود مهارتهای روانشناختی، عدم آمادگی کافی در مقابله با بیماری، کمبود دانش تخصصی، تجربه تعارض شغلی، کاهش روابط بین فردی و ننگ کرونا ویروس، اختلافنظر و تعارض با اعضای خانواده، تجربه ناکامی و درماندگی به علت ماهیت بیماری) و ۲۲ خرده مضمون بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد کادر درمانی با چالشهایی در حوزههای هیجانات، روابط بین فردی و خانوادگی، محیط شغلی و سختی کار مواجه میباشند. بدین منظور لازم است از راهکارهایی مانند بهرهگیری از متخصصین سلامت روان برای کادر درمان و خانوادههایشان، ایجاد آمادگی کافی قبل از شیوع در بعد تجهیزات، نیروی انسانی، آموزشهای لازم در مورد بیماری و فرایند آن و ماهر سازی کادر درمان و ایجاد مشوقهای متعدد استفاده نمود.
مهدی لشگری، قاسم آهی، فاطمه شهابی زاده، احمد منصوری،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع و دنیاگیری کووید-۱۹ علاوه بر تعداد زیاد ابتلا و مرگ و میر فراوان، منجر به مشکلات روانشناختی از جمله اضطراب کرونا شده که زنان بیش از مردان در معرض این اضطراب قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا بود.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع گزارش موردی با خط پایه چندگانه و پیگیری دوماهه بود. سه بیمار زن به روش نمونهگیری در دسترس و بر اساس ملاکهای تعیین شده برای ورود به پژوهش از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند و به مدت ۱۵ جلسه بر اساس پروتکل درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی تحت درمان قرار گرفتند. شرکتکنندگان سه بار در مرحله خط پایه و در جلسات ۳، ۶، ۹، ۱۲ و ۱۵ و همچنین در جلسات پیگیری ماهیانه به مدت دوماه با تکمیل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا و پرسشنامه ابعاد نگرانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج بیانگر این بود که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب کرونای زنان از نظر بالینی و به لحاظ آماری موثر بوده است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی میتواند یک مداخله موثر برای کاهش نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا باشد.
احسان کرباسیان ورنامخواستی، علی نیک بخت، اقبال زارعی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع کرونا ویروس، ناشناخته بودن و ابهامات شناختی این ویروس و نرخ مرگ و میر ناشی از آن، اضطراب بالایی را به افراد وارد میکند. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل اضطراب کرونا بر اساس منبع کنترل، راهبردهای تنظیم هیجان، حمایت اجتماعی ادراکشده و اضطراب بیماری با تاکید بر نقش میانجی اجتناب شناختی-رفتاری در دانشجویان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش دانشجویان شهر اصفهان بودند که در بهار سال ۱۴۰۰ مشغول به تحصیل بودند. از جامعه مذکور، بر اساس فرمول کوکران، ۲۵۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و مقیاس کنترل راتر (۱۹۶۶)، پرسشنامه تنظیمهیجان (۲۰۰۴)، پرسشنامه اضطراب سلامت (۲۰۰۲)، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراکشده (۱۹۸۸)، پرسشنامه اجتناب (۱۹۹۴) و مقیاس اضطراب کرونا ویروس (۱۳۹۸) به صورت مجازی به آنان تحویل داده شد. تجزیه و تحلیل آماری به روش مدلسازی معادلات ساختاری کوواریانسمحور با استفاده از نرم افزار Amos انجام شد.
یافتهها: نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد بین منبع کنترل و اضطراب بیماری با اضطراب کرونا در دانشجویان رابطه مستقیم وجود دارد و این دو متغیر، ۶۴ درصد از واریانس اضطراب کرونا در دانشجویان را تبیین میکنند (۰۵/۰>p). همچنین نتایج نشان داد اجتناب شناختی-رفتاری در این روابط نقش میانجی را ایفا نمیکند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج لازم است جهت کاهش اضطراب کرونا در دانشجویان، اقداماتی جهت اصلاح منبع کنترل و کاهش اضطراب بیماری اعمال شود.
حسینعلی مهرابی، نسرین افشاری،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: همهگیری ویروس کرونا، پدیدهای که با ظهورش جهان را در شوک و بهت فرو برد، در دسامبر سال ۲۰۱۹ میلادی از ووهان چین آغاز شد. از آن زمان، این ویروس در سراسر جهان شیوع یافته است و تا به امروز، میلیونها نفر تحت تأثیر این بیماری قرارگرفتهاند. پژوهش حاضر باهدف پیشبینی پریشانی روانشناختی بر اساس سبکهای مقابله با استرس، نگرش نسبت بهشدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه در همهگیری کرونا در مردم شهر اصفهان انجام گرفت.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری کلیه افراد بالای ۱۸ سال ساکن شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود که از میان آنها ۳۵۱ نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامههای پریشانی روانشناختی کسلر، سبکهای مقابله با موقعیتهای فشارزای ایندلر و پارکر-فرم کوتاه(CISS-SF)، نگرش نسبت بهشدت خطر کرونا و اقدامات پیشگیرانهی هنرور و همکاران پاسخ دادند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام با استفاده از نرمافزار SPSS۲۸انجام شد.
یافتهها: نتایج بیانگر این بود که نشان داد نگرش بهشدت خطر کرونا، سبک مقابله اجتنابی، سبک مقابله هیجان مدار و رفتارهای پیشگیرانه میتوانند ۱۸ درصد از تغییرات پریشانی روانشناختی را بهصورت معنادار پیشبینی کنند؛ اما سبک مقابله مسئله مدار قادر به پیشبینی پریشانی روانشناختی نبود. نتیجهگیری: از نتایج پژوهش حاضر میتوان جهت تبیین پریشانی روانشناختی و تدوین مداخلات فرد نگر و جامعهمحور در جهت ارتقای سلامت افراد در رویارویی با بیماری همهگیر کرونا استفاده کرد.
بهزاد سلمانی، جعفر حسنی، دکتر زهرا زنجانی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل شباهت برخی از علایم اختلال پانیک (PD) و بیماری کرونا، مبتلایان به این اختلال نیز همانند مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) نسبت به پیامدهای منفی همهگیری آسیبپذیر هستند. با وجود این، مطالعات قبلی چندان به اثرات کرونا روی این اختلال نپرداختهاند. با توجه به اهمیت مکانیسمهای شناختی در هر دو اختلال، به خصوص بررسی اثرات شناختی کرونا کلیدی است. هدف از مطالعهی حاضر، مقایسهی مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) و اختلال پانیک (PD) برحسب باورهای وسواسی و استرس کرونا دو سال پس از آغاز همهگیری است.
مواد و روشها: در یک طرح علّی مقایسهای، ۱۲۷ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و بعد از مصاحبهی بالینی، به گروههای اختلال وسواس فکری عملی (OCD؛ ۴۲ نفر)، اختلال پانیک (PD؛۴۰ نفر) و گروه غیربالینی (۴۵ نفر) تقسیم شدند و به پرسشنامهی باورهای وسواسی (OBQ-۴۴) مقیاس استرس کرونا و پرسشنامهی سلامت بیمار (PHQ-۹) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA)، تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بین نمرات دو گروه بالینی در هیچ یک از باورهای وسواسی تفاوت معناداری وجود نداشت. در مولفهی پیامدهای اجتماعی/ اقتصادی و استرس تروماتیک از مولفههای استرس کرونا، بین گروههای بالینی و غیربالینی تفاوتی وجود نداشت. با وجود این، مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) در بیگانههراسی و مبتلایان به اختلال پانیک (PD) در چک کردنهای وسواسی و اطمینانخواهی، نمرات به طور معنادار بیشتری نسبت به دو گروه دیگر دریافت کردند. حتی دو سال پس از آغاز همهگیری، گروههای بالینی بیشتر از جمعیت غیربالینی، نگران خطر و آلودگی مرتبط با کرونا بودند.
نتیجهگیری: باورهای وسواسی در مبتلایان به اختلال پانیک (PD) طی دورهی همهگیری قابل مقایسه با مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) است. همچنین، مبتلایان به اختلال پانیک (PD) بیشتر از مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) و گروه غیربالینی درگیر چک کردنهای وسواسی و اطمینانخواهی میشوند که میتواند هزینههای زیادی را بر نظام درمانی طی دورهی همهگیری تحمیل کند.
متینه مهدیزاده، کیومرث فرحبخش، ابراهیم نعیمی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: با شیوع بیماری کرونا در اواخر سال ۲۰۱۹ در کشور چین و همهگیر شدن سریع آن در جهان، این مسئله به یک معضل جهانی با مخاطرات جسمی و روانی تبدیلشده است. ازآنجاییکه کارکنان کادر درمان در خط اول مبارزه با این بیماری قرار دارند، بهمراتب بیش از سایر اقشار جامعه در معرض آسیبهای جسمی و روانی هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی استرس ادراکشده زنان کادر درمان در دوران شیوع بیماری کرونا انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. جامعه موردپژوهش کلیه زنان کادر درمان شاغل در بخشهای مخصوص بیماران کرونا در شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بودند. ۱۰ شرکتکننده با استفاده از نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی انتخابشده و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. بعد از رسیدن به اشباع دادهها با ۲ شرکتکننده دیگر نیز مصاحبه انجام شد و پس از بدست نیامدن دادههای جدید، نمونهگیری متوقف شد. سپس تجزیهوتحلیل دادهها با روش توصیفی کلایزی انجام شد.
یافتهها: یافتههای حاصل از تحلیل مصاحبهها در دو کد نظری «احساسات و افکار ناخوشایند» و «رفتارهای محدودکننده و اجتنابی» معرفی شد.
نتیجهگیری: پرتکرارترین عوامل استرسزا در صحبتهای مصاحبهشوندگان، احساسات و افکار ناخوشایند پیرامون سلامتی جسمی و رفتارهای محدودکننده و اجتنابی در محیط خانوادگی بودند. نتایج این پژوهش میتواند جهت شناسایی و کاهش عوامل استرسزا در موقعیتهای مشابه باهدف کاهش استرس ادراکشده افراد مورداستفاده قرار گیرد.
پریسا نصیری، رضا عبدی، غلامرضا چلبیانلو،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه در جامعه جهانی بررسـی رفتارهـای افـراد بهویژه الگوهای رفتاری آنان امری ضـروری اسـت و ارتقـاء سـلامت بـا توجـه بـه نقـش محـوری آن در مراقبتهای بهداشـتی موردتوجه روزافزون اسـت. هدف اصلی این پژوهش بررسی روابط ساختاری صفات نابهنجار شخصیت و ترس از ویروس کرونا با الگوهای رفتاری سلامتمحور در دوره پاندمی کووید بود.
مواد و روشها: روش تحقیق این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارکنان بیمارستان دولتی الزهرا اصفهان بود. روش نمونهگیری بهصورت در دسترس و طبق جدول مورگان و گرجسی برابر با نفر بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ابعاد نابهنجار شخصیت (PID-۵)، مقیاس ترس از ویروس کرونا (ویسی و همکاران، ) و الگوهای رفتاری سلامتمحور (والکر و همکاران، ) بود. از ضریب همبستگی پیرسون (با نرمافزار SPSS.) و مدل یابی معادلات ساختاری (SMART PLS.) برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: بین صفات نابهنجار شخصیت و الگوهای رفتاری سلامتمحور در دوره پاندمی کووید رابطه وجود داشت (۰۵/۰>p). بین ترس از ویروس کرونا و الگوهای رفتاری سلامتمحور در دوره پاندمی کووید رابطه وجود داشت (۰۵/۰>p). همچنین نقش میانجی ترس از ویروس کرونا در ارتباط بین صفات نابهنجار شخصیت و الگوهای رفتاری سلامتمحور معنیدار بود (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که ترس از کرونا نقش میانجی معنیداری در ارتباط بین صفات نابهنجار شخصیت و الگوهای رفتاری سلامتمحور دارد.
عماد جالینوس نیا، حجت الله جاویدی، مجید برزگر، حسین بقولی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت هیجان از ویژگی های مثبت شخصیتی است که در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان قرار گرفته است. بهبود مدیریت هیجان می تواند کیفیت زندگی و عملکرد شغلی را در افراد بهبود بخشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی تنظیم هیجان بر عملکرد شغلی پزشکان و پرستاران بیمارستان های عمومی شهر اصفهان در بحران کرونا میباشد.
مواد و روشها: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه است. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیه پزشکان و پرستاران بیمارستانهای عمومی شهر اصفهان در سه ماه اول (فروردین، اردیبهشت و خرداد) سال ۱۴۰۰ بودند. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس ۴۰ پزشک و پرستار شهر اصفهان انتخاب شدند. گروه آزمایش بسته آموزشی تنظیم هیجان را به مدت ۸ جلسه دریافت کردند، گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. پیگیری نیز بعد از سه ماه صورت گرفت. برای تحلیل نتایج از آزمون اندازه گیریهای مکرر استفاده شده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد.
یافتهها: تحلیل یافته های به دست آمده نشان می دهد که میانگین نمرات عملکرد شغلی افراد بر حسب گروه(کنترل و آزمایش) پس از تعدیل پیش آزمون، تفاوت معناداری دارد (۰۵/۰>p) و گروه آزمایش پس از دریافت آموزش تنظیم هیجان، عملکرد شغلی بالاتری را نشان می دهند.
نتیجهگیری:بنابراین می توان بیان داشت که آموزش تنظیم هیجان جهت گیری کلی مثبت، فرایندهای شناختی مثبت، کارکرد عاطفی مثبت افراد را افزایش می دهد و لذا عملکرد شغلی پزشکان و پرستاران را در جریان شیوع کرونا را بهبود می بخشد.
تازههای تحقیق
حجت الله جاویدی: Google Scholar,
Pubmed
علیرضا سوادکوهی، آسیه آقایی حسین آبادی، مریم داستانی، قدرت الله مؤمنی، محمد ترکان،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع کرونا ویروس با سرعتی زیاد بسیاری از نگرشها، رفتارها، عادتوارهها و ارزشهای بشر را دستخوش تغییرات جدی کرد به گونه ای که این تغییرات منجر به دگرگونی در شیوۀ زندگی مردم شد. هدف پژوهش بررسی اثربخشی یک مداخلۀ آموزشی بر اصلاح عادتوارهها در مواجهه با ویروس کرونا بوده است.
مواد و روشها: تحقیق از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق رابطین هیأت های مذهبی شهر اصفهان بودند که به روش تصادفی حجم نمونه با فرمول کوکران ۴۰ نفر برآورد شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی محتوایی آن با نظر کارشناسان و متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس تک متغیره (آنکوا) و چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد بسته آموزشی مبتنی بر آموزههای علمیو اسلامی(محقق ساخته)، بر اصلاح عادتوارههای اجتماعی تأثیرگذار بود. همچنین مجذور اِتا نشان میدهد ۴۲ درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه جامعهشناختی، ۳/۴۲ درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه مذهبی (اسلامی) و ۲/۲۴ درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه پزشکی در گروه آزمایش در اثر مداخله بسته آموزشی حاصل شده است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش بیانگر آن است که بسته آموزشی مبتنی بر آموزههای علمیو اسلامیبر مؤلفههای جامعهشناختی، مذهبی (اسلامی) و پزشکی در پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا تأثیر دارد