۱۲ نتیجه برای چاقی
حسن میرزاحسینی، سوگند ارجمند، هدی لاجوردی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش طرحوارههای ناسازگار اولیه، اختلالات شخصیت و سبکهای مقابله در پیشبینی رفتار پرخوری انجام گرفت. مواد و روشها: بدین منظور ۱۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم که دارای شاخص توده بدنی بالاتر از ۲۵ بودند، به روش نمونهگیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از توضیح و تبیین اهداف پژوهش از آنها خواسته شد تا ابزارهای پژوهش شامل مقیاس Millon (MCMI-III یا Millon Clinical Multiaxial Inventory)، مقیاس پرخوری (BES یا Binge eating scale)، پرسشنامه اجتناب Young-Rygh (YRAI یا Young-Rygh Avoidance Inventory)، پرسشنامه جبران Young (YCI یا Young Compensation Inventory) و پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه Young (YSQ-S۳ یا Young Schema Questionnaire) را تکمیل کنند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آماری همبستگی Pearson و رگرسیون همزمان مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. یافتهها: طرحوارههای رهاشدگی/ بیثباتی، محرومیت هیجانی، وابستگی/ بیکفایتی، بازداری هیجانی، نقص/ شرم، خویشتنداری ناکافی در مجموع ۲/۳۷ درصد از واریانس پرخوری را پیشبینی کرد. همچنین، سبکهای مقابله جبران افراطی و اجتنابی ۳/۱۲ درصد و اختلالهای شخصیت مرزی، دوری گزین و شخصیت منفعل- پرخاشگر به طور ترکیبی قادر به پیشبینی ۵/۱۸ درصد از واریانس پرخوری بود. نتیجهگیری: طرحوارههای ناسازگار اولیه در حوزههای خودگردانی، بازداری و محدودیتهای مختل، به خصوص بریدگی و طرد و نیز سبکهای مقابله، اختلالات شخصیت مرزی و منفعل- پرخاشگر میتواند در آسیبشناسی و درمان اختلال پرخوری دارای اهمیت باشد. به کارگیری مداخلات روانشناختی در جهت کاهش رفتارهای ناشی از طرحوارههای فوق و نیز تغییر در سبک مقابله افراد مبتلا به چاقی میتواند کمکی در جهت تسریع در فرایند درمان باشد.
آسیه کریمی، صدیقه رضایی دهنوی، کمال مقتدایی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از دلایل شایعتر بودن مشکلات روانشناختی در افراد مبتلا به چاقی، کنترل کمتر هیجانات در این افراد است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکنیکهای تنظیم هیجان بر کاهش مشکلات روانشناختی زنان مبتلا به چاقی انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود و با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری انجام گردید. نمونهگیری به روش در دسترس، از بین زنان دارای شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بالاتر از ۲۵ شهر اصفهان در سال ۱۳۹۴ صورت گرفت و ۲۴ نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (تکنیکهای تنظیم هیجان) و شاهد قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامه ۹۰-Symptom Chek List (۹۰-SCL) جمعآوری گردید. گروه آزمایش ۸ جلسه آموزشی تنظیم هیجان مدل Gross را دریافت کرد؛ در حالی که گروه شاهد از این آموزش بیبهره بود. دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: ابعاد آسیبشناختی روانی نشان داد که تنظیم هیجان بر کاهش اضطراب و وسواس در مرحله پسآزمون تأثیر معنیداری نداشت (۰۵۰/۰ < P)، اما این اثر در مرحله پیگیری معنیدار بود (۰۵۰/۰ > P). همچنین، تنظیم هیجان تأثیر معنیداری بر کاهش افسردگی و جسمانیسازی در دو مرحله پیگیری و پسآزمون داشت (۰۵۰/۰ > P). نتیجهگیری: آموزش تنظیم هیجان به شیوه گروهی، بر بهبود علایم آسیبشناختی روانی بیماران مبتلا به چاقی اثربخش است و تلویحات مهمیدر توجه به درمانهای گروهی تنظیم هیجان در کاهش مشکلات بیماران مبتلا به چاقی دارد.
الهام شکرانه، حمید طاهر نشاطدوست، محمد رضا عابدی، هوشنگ طالبی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : ابتلا به چاقی در کودکی به عنوان یک معضل بهداشتی جهانی و رو به رشد، زمینه بروز بسیاری از بیماریهای مزمن در بزرگسالی را فراهم مینماید و با مشکلات روان شناختی- اجتماعی متعددی مانند کاهش اعتماد به نفس و انزوای اجتماعی همراه است. بنابراین، در راستای ارتقای سطح سلامت جسمی- روانی کودکان مبتلا به چاقی و جستجوی فنون مداخلهای جدید و مناسب، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) و عزت نفس کودکان دختر مبتلا به چاقی انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه به روش نیمه تجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد و مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری سه ماهه صورت گرفت. نمونه مورد بررسی شامل ۲۴ دانشآموز دختر ۱۰ تا ۱۲ ساله مبتلا به چاقی یا اضافه وزن (BMI بیشتر از ۲۵ کیلوگرم بر مترمربع) در سال تحصیلی ۱۳۹۴ بود که به روش خوشهای- تصادفی از میان یکی از مدارس دخترانه ناحیه ۱ شهر اصفهان انتخاب شدند. مادران هر دو گروه طی ۴ جلسه در خصوص اصول تغذیه سالم آموزش دریافت کردند. مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی به صورت ۶ جلسه دو ساعته و به شیوه گروهی تنها بر روی گروه آزمایش اعمال گردید. دادهها به وسیله مقیاس عزت نفس Rosenberg (Rosenberg self-esteem scale یا RSES) و فرمول تعیین BMI جمعآوری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل واریانس دو طرفه با یک عامل اندازهگیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی، تأثیر معنیداری بر BMI و عزت نفس داشت (۰۵/۰ ≥ P). نتیجهگیری: از مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی میتوان جهت کاهش وزن و افزایش عزت نفس کودکان چاق استفاده نمود.
محسن بختی، حمید افشار، محسن محمودیه، زهره صید مرادی، مرضیه مستوفی، آوات فیضی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : امروزه به دلیل تغییر در شیوه زندگی و الگوی تغذیهای، شیوع چاقی افزایش آشکاری داشته است. بسیاری از افراد در اثر شکست در تمام روشهای کاهش وزن، در آخرین مرحله به سراغ جراحی چاقی میروند و به علت عدم توجه به عوامل روانشناختی، دوباره با شکست مواجه میشوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نیمرخ روانشناختی افراد مبتلا به چاقی مراجعه کننده برای جراحیهای چاقی انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه از نوع پیمایشی بود که به روش توصیفی در سال ۹۲-۱۳۹۱ انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل مبتلایان به چاقی با نمایه توده بدنی (Body Mass Index یا BMI) بیشتر از ۳۰ کیلوگرم بر مترمربع بود. نمونهها به روش نمونهگیری در دسترس (۱۱۵ نفر) انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس استاندارد سنجش اضطراب و افسردگی (Hospital Anxiety and Depression Scale یا HADS)، پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی پنج عاملی NEO (NEO Five-Factor Inventory یا NEO-FFI)، پرسشنامه ۳۶ سؤالی سنجش کیفیت زندگی (۳۶-Short form یا ۳۶-SF) و پرسشنامه مکانیزم مقابلهای (Coping Operations Preference Enquiry یا COPE) جمعآوری گردید. میانگین نمرات زنان و مردان با استفاده از آزمون Independent t در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میانگین نمره اضطراب و افسردگی مشارکت کنندگان در سطح متوسطی قرار داشت. در میان ویژگیهای شخصیتی، بعد دلپذیری بالاترین میانگین و مسؤولیتپذیری پایینترین میانگین را به خود اختصاص داد. بالاترین میانگین سبکهای مقابلهای با استرس مربوط به حل مسأله و مسألهمداری و پایینترین میانگین مربوط به پذیرش بود. میانگین نمره کیفیت زندگی شرکت کنندگان در سطح متوسطی بود. تفاوت معنیداری بین میانگین نمره اضطراب زنان و مردان مشاهده شد و سبک مقابلهای اجتنابی در زنان بیشتر و کیفیت زندگی در مردان بیشتر بود. نتیجهگیری: افراد مراجعه کننده برای جراحیهای چاقی، دارای درجاتی از اضطراب و افسردگی هستند و از سبکهای حل مسأله برای مقابله با استرسها استفاده میکنند. همچنین، ابعاد شخصیتی ناسازگار دارند و از کیفیت زندگی متوسطی برخوردار میباشند. این ویژگیها میتواند بر روند درمان و برگشتپذیری نتایج جراحی تأثیرگذار باشد.
مریم فولادوند، فرح لطفی کاشانی، شهرام وزیری، حسن احدی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : امروزه به علت تغییر سبک زندگی و افزایش وزن، سن ابتلا به دیابت کاهش و شیوع این بیماری رو به رشد است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT) چاقی بر کاهش وزن و سطح قند خون زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روشها: این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی، با مراحل پیشآزمون، پسآزمون و گروه شاهد بر روی ۴۰ زن چاق مبتلا به دیابت انجام شد. نمونهها به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ۲۰ نفره آزمایش و شاهد قرار گرفتند. زنان مبتلا به دیابت نوع دو با شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بزرگتر و یا مساوی ۳۰ کیلوگرم بر مترمربع و محدوده سنی ۶۵-۳۰ سال که به انجمن دیابت ایران (شعبه مرکزی واقع در شهر تهران) مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند و طی ۲۴ جلسه ۶۰ دقیقهای گروهی، در یک برنامه مبتنی بر مداخله CBT چاقی شامل دو فاز کاهش و ابقای وزن شرکت نمودند، اما گروه شاهد هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. وزنکشی و گرفتن نمونه خون (برای ارزیابی میانگین سه ماهه قند خون)، در اولین و آخرین جلسه مداخله صورت گرفت. یافتهها: رویکرد CBT چاقی، منجر به کاهش وزن بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد. همچنین، این درمان توانست سطح قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو را کاهش دهد. نتیجهگیری: نتایج حاکی از اثربخش بودن روش CBT بر بیماران مبتلا به دیابت میباشد. این یافتهها از اهمیت زیادی در کنترل وزن و قند خون بیماران مبتلا به دیابت برخوردار است؛ چرا که امکان استفاده از درمانهای جایگزین مانند رویکرد CBT چاقی را به غیر از درمانهای پزشکی متعارف نشان میدهد.
زهره کاتوزی، رخساره بادامی، فرزانه تقیان، میترا ملایینژاد،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : چاقی زمینهساز بسیاری از مشکلات جسمی و روانی به شمار میرود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر سه روش تمرین ایروبیک، کگل و ترکیبی (ایروبیک و کگل) بر تصویر بدنی و رضایت جنسی و زناشویی در زنان چاق انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون بود. بدین ترتیب، ۶۰ نفر از زنان چاق با دامنه سنی ۳۵ تا ۴۰ سال و شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بالاتر از ۳۰ کیلوگرم بر مترمربع به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در چهار گروه «شاهد، ایروبیک، کگل و ترکیبی» قرار گرفتند. گروههای تجربی به مدت هشت هفته در کلاسهای ورزشی مربوط به خود شرکت نمودند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تصویر بدن Erlbaum Fisher، مقیاس رضایت جنسی یاوری کرمانی و رضایت زناشویی ENRICH بود. یافتهها: بر اساس یافتههای آزمون تحلیل کواریانس، هر سه شیوه تمرینی تأثیر مثبتی را بر رضایت جنسی و زناشویی نشان داد (۰۵/۰ > P). همچنین، اثر تمرین ترکیبی بر رضایت جنسی و زناشویی بیشتر از دو شیوه دیگر تمرین بود. تمرینات ایروبیک و ترکیبی باعث بهبود تصویر بدنی شد، اما تمرین کگل تأثیر معنیداری بر تصویر بدن نداشت. نتیجهگیری: فعالیت بدنی جهت افزایش رضایت جنسی و زناشویی زنان مبتلا به چاقی پیشنهاد میشود.
فرزانه نوروزی، شهره قربان شیرودی، علیرضا خلج،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی یک مشکل پیچیده است که میتواند توسط تعداد زیادی از عوامل زیستی، روانشناختی و اجتماعی به وجود آید. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خودمهارگری و انعطافپذیری تصویر ذهنی از بدن در بیماران مبتلا به چاقی داوطلب جراحی اسلیو و بای پس معده بود.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه حاضر نیز شامل تمامی بیماران مبتلا به چاقی داوطلب جراحی اسلیو و بای پس معده مراجعهکننده به مرکز درمان چاقی تهران در سال ۱۳۹۸ و در بازه زمانی دیماه تا بهمنماه بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ بیمار (۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه کنترل) که به شیوه دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی بین دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش هشت جلسه ۹۰ دقیقهای بهصورت دو روز در هفته مداخله درمان مبتنی بر شفقت را دریافت کردند و گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار داشتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودمهارگری تانجی و همکاران (۲۰۰۴) و پرسشنامه انعطافپذیری تصویر ذهنی از بدن ساندز و همکاران (۲۰۱۳) بودند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۴ و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد گروه آزمایش پس از مداخله، خودمهارگری و انعطافپذیری تصویر ذهنی از بدن بهتری نسبت به گروه کنترل نشان دادند.
نتیجهگیری: ازاینرو، به نظر میرسد درمان مبتنی بر شفقت بهطور معناداری باعث افزایش خودمهارگری و انعطافپذیری تصویر ذهنی از بدن بیماران چاق میشود. ملاحظات نظری و عملی یافتههای بهدستآمده در این مقاله موردبحث قرار گرفته است.
مریم تات، حسن رضایی جمالویی، مصطفی خانزاده، مجتبی انصاری شهیدی، مهدی طاهری،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر جهت بررسی مدل ساختاری اطلاعاتی-انگیزشی-رفتاری بر اساس نقش تعدیلگر تکانشگری در بین زنان با شاخص توده بدنی بالای ۲۵ انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر مقطعی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعهکننده به مراکز رژیمدرمانی، خانه سلامت و باشگاه ورزشی در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ شهر اصفهان بود که از میان آنان تعداد ۴۴۴ نفر با روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته اطلاعاتی-انگیزشی-رفتاری و پرسشنامه تکانشگری پاتون و همکاران (۱۹۵۹) استفاده شد. از نرمافزار آموس (۲۴V-) برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاکی از نقش تعدیلگر تکانشگری در مدل مذکور بود (۴۶/۳=X۲/df، ۹۸۱/۰=GFI، ۹۷۷/۰=CFI، ۰۸/۰RMSEA=،۰۷۳/۰SRMR=، ۹۷۰/۰NFI=، ۹۲۸/۰= TLI و ۹۲۴/۰=AGFI). در سه گروه تکانشگری پایین، متوسط و بالا، رفتار سلامت تحت تأثیر اطلاعات بود. در گروه تکانشگری متوسط، رفتار سلامت تحت تأثیر انگیزش بود. در سه گروه تکانشگری پایین، متوسط و بالا، رفتار سلامت تحت تأثیر مهارتهای رفتاری بود. در افراد با تکانشگری پایین و بالا، اطلاعات تأثیر غیرمستقیم معناداری بر رفتار سلامت بهواسطه مهارت رفتاری داشت. در افراد با تکانشگری بالا، انگیزش تأثیر غیرمستقیم معناداری بر رفتار سلامت بهواسطه مهارت رفتاری داشت.
نتیجهگیری: کاربرد سازههای مذکور مثل اطلاعات، انگیزش، مهارت رفتاری و توجه به سطوح تکانشگری میتواند در پیشگیری از چاقی و حتی طراحی درمانها و رژیمهای غذایی مناسب به محققان و درمانگران این حوزه کمک نماید.
سعیده الهی دوست، محمد انصاری پور، علی ربانی، محبوبه حجتی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی یکی از انواع بیماریهای مزمن و مشکل بهداشتی در همه کشورهاست که با عوامل رفتاری مرتبط است. بررسیهای جدید نشان میدهد الگوهای مصرف غذایی و سبک زندگی که منجر به چاقی میشود تا حدود زیادی تحت تأثیر عواملی ازجمله شبکههای اجتماعی، ارتباط با خانواده و دوستان، رسانهها و .... میباشد.
مواد و روشها: در این مقاله –فراتحلیل سیستماتیک برای یافتن مستندات مرتبط با موضوع مقاله، نویسنده به بررسی منظم پیشینه منتشرشده در مورد عوامل مؤثر بر چاقی و روشهای بهکاررفته در کاهش وزن پرداخته و مطالعات مرتبط موردنظر را در پایگاه دادههای PubMed،Medline، Elsevier، google scholar IranDoc، Magiran، SID با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط هم چون: چاقی، اضافهوزن، عوامل مؤثر، به زبان فارسی و obesity, overweight, determinant به زبان انگلیسی استفاده شد.
یافتهها: نتایج بررسی مطالعات چاپشده مختلف نشان میدهد که عوامل رفتاری مؤثر بر چاقی در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم میشود. عوامل مؤثر در سطح فردی شامل باورهای مذهبی، سبک زندگی، مصرف رسانه و بازی، سطح تحصیلات و نگرش غذایی میباشد. در سطح خانوادگی شامل اشتغال مادر، حمایت اجتماعی و خانواده میباشد. در سطح جامعه شامل شبکههای اجتماعی، فرهنگ مدرن، سرمایهداری، مدرسه، محیط فیزیکی جامعه، شبکه روابط اجتماعی و دوستان، مقایسه اجتماعی، طبقه اجتماعی و رفاه اجتماعی میباشد. راهکارهای کنترل عوامل اجتماعی مؤثر بر چاقی در سه سطح فردی (مدل باور- رفتار سلامت)، سطح خانوادگی (درمان خانوادهمدار، اصلاح سبک زندگی به شیوه سلامتمحور) و سطح جامعه (فضاسازی و تبلیغات سلامتمحور اقدام جامعه، کنترل باواسطه شبکههای اجتماعی، برنامه ارتقاء سلامت، رسانه و فرهنگ سلامت، اقدامات کنترلی فرهنگ محور و روش بازاریابی اجتماعی) میباشد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت شناخت عوامل مؤثر بر چاقی و به کار بردن روشهای کنترل آنها راهحل مؤثری در کاهش اضافهوزن و چاقی در بعد فردی و اجتماعی میباشد.
آقای آریان رضائی، دکتر اکرم دهقانی، دکتر سیّدعباس حقایق،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان دارای چاقی مزمن از رفتارهای خوردن نامتعادلتری رنج میبرند. به همین دلیل هدف این پژوهش بررسی اثربخشی بسته بازیدرمانی مبتنی بر نظریه خود-تنظیمی زمانی هال و فونگ، بر رفتارهای خوردن ایشان بود.
مواد و روشها: این پژوهش کمّی و از نوع نیمه-آزمایشی بود و در قالب یک طرح پیش-آزمون، پس-آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری ۲ ماهه اجرا شد. همچنین جامعه آماری آن کلیه زوج والد-کودکان مراجعهکننده به مراکز سلامت ایرانیان-شهر اصفهان بودند که از بین آنها ۴۵ زوج به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۲۲ زوجی)، و کنترل (۲۳ زوجی)، گمارده شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه رفتار خوردن کودکان استفاده شد و بهموازات ارائه ۱۱ جلسه ۴۵ دقیقهای آموزش بسته بازیدرمانی به گروه آزمایش، گروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. در پایان، تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS-۲۹ و به شیوههای آماری مجذور کای و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری انجام شد.
یافتهها: با توجه به نتایج آزمون مجذور-کای، تفاوت معناداری بین ۲ گروه از لحاظ سن و تحصیلات والدین؛ و سن، جنسیّت، رتبه تولد، تعداد همنیاها و تحصیلات کودکان، مشاهده نشد. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که تغییرات معناداری در رفتارهای خوردن کودکان گروه آزمایش نسبت به کودکان گروه گواه بهوجود آمده است.
نتیجهگیری: یافتهها حکایت از تأثیر مثبت بسته بازیدرمانی بکار رفته در پژوهش بر تعدیل رفتارهای خوردن کودکان دارای چاقی مزمن داشت. بنابراین میشد از آن در کمک به درمان کودکان دارای چاقی مزمن استفاده نمود.
سید محسن نعمتی، محمد نریمانی، پرویز پرزور، سجاد بشرپور، قاسم فتاح زاده،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی در بین جوامع و اکثر کشورها گسترش یافته و به موضوعی عمومی و جهانی تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه کاهش وزن تلفیقی بر ولع مصرف و شاخصهای تنسنجی در زنان مبتلا به چاقی صورت گرفت.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان چاق مراجعه کننده به کلینیک تغذیه شهر اردبیل در سال ۱۴۰۲ بود. با توجه به اینکه حداقل ۱۵ نمونه در تحقیقات تجربی در نظر گرفته شده است، در نتیجه ۴۵ زن چاق (۱۵ نفر در موقعیت درمان با برنامه کاهش وزن تلفیقی و ۱۵ نفر در موقعیت بدون درمان) به طور تصادفی انتخاب و در گروه قرار گرفتند. هر یک از گروه آزمایش به تفکیک روزانه به مدت ۵۰ دقیقه و با تعداد جلسات ۱۴ جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. اعضای هر گروه با استفاده از پرسشنامه ولع مصرف Cepeda-Benito و شاخصهای تنسنجی در مرحله پیشآزمون و پسآزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند و از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: براساس نتایج بدست آمده، برنامه کاهش وزن تلفیقی بر ولع مصرف غذا، شاخص تودهبدنی (BMI) و نسبت دور کمر به قد (WHtR) تاثیر مثبت و معنادار داشته است (۰۰۱/۰>P) به طوری که نمرات آزمودنیهای گروه آزمایش در پسآزمون این متغیرها کاهش معنادار یافته است اما بر نسبت دور کمر به دور باسن (WHR) و شاخص حجمشکمی ((AVI تاثیر معناداری نداشته است (۰۵/۰<P).
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، به نظر میرسد از روش برنامه کاهش وزن تلفیقی میتوان در برنامههای کاهش وزن و تغییر سبک زندگی و ارتقاء سلامت جامعه استفاده کرد
سارا آزادی، فاطمه نعمتی سوگلیتپه، مصطفی زارعان،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: حساسیت به طرد مبتنی بر وزن یکی عامل روانشناختی مهم در افراد دارای اضافهوزن و چاق است که میتواند تأثیرات منفی قابل توجهی بر سلامت روانی و جسمانی آنها داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی مقیاس حساسیت به طرد مبتنی بر وزن در افراد دارای اضافهوزن و چاق انجام شد.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع اعتباریابی بود. جامعه آماری شامل افراد دارای اضافهوزن و چاق بود که از این میان، ۳۷۲ نفر با شاخص توده بدنی بالای ۲۵ به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه حساسیت به طرد مبتنی بر وزن (W-RS) پاسخ دادند. جهت ارزیابی ساختار عاملی مقیاس، از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد و اعتبار بازآزمایی، همسانی درونی و روایی همگرا نیز مورد بررسی قرار گرفت دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS نسخه ۲۶ و AMOS نسخه ۲۴ تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که این مقیاس از دو عامل «حساسیت بینفردی» و «حساسیت موقعیتی» تشکیل شده است. تحلیل عاملی تأییدی نیز ساختار دوعاملی بهدستآمده را تأیید کرد. ضرایب اعتبار بازآزمایی زیرمقیاسها و مقیاس کلی بین ۰/۸۵ تا ۰/۹۱ بود. همچنین، ضرایب آلفای کرونباخ بین ۰/۹۲ تا ۰/۹۵۰ بهدست آمد، که نشاندهنده همسانی درونی مطلوب مقیاس است. پایایی ترکیبی بالای ۰/۷ و میانگین واریانس استخراج شده بالای ۰/۵ نیز روایی همگرای این مقیاس را تأیید کردند.
نتیجهگیری: شاخصهای برازش در تحلیل عاملی تأییدی نشاندهنده انطباق مناسب مدل دو عاملی مقیاس حساسیت به طرد مبتنی بر وزن با دادهها بودند؛ بنابراین، این مقیاس بهعنوان یک ابزار دارای روایی و اعتبار مناسب جهت سنجش انتظارات مضطرابه نسبت به طردشدن در افراد دارای اضافه و چاق مورد تأیید قرار گرفت.