۱۴ نتیجه برای والدین
الهه حجه فروش، الهام فروزنده، حمید میر حسینی، احمد عابدی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (Attention Deficit Hyperactivity Disorder یا ADHD) یکی از اختلالات شایع روانپزشکی است که باعث آسیب تحصیلی، اجتماعی و خانوادگی میشود. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی نوروفیدبک (Neurofeedback) و ترکیب نوروفیدبک و آموزش والدگری بارکلی (Barkly parental training) بر ابعاد توجه و ادراک دیداری کودکان مبتلا به ADHD بود.
مواد و روشها: این مطالعه یک کار آزمایی بالینی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه، در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ده هفتهای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مبتلا به ADHD شهر اصفهان در مقطع دبستان در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ بود. تعداد ۴۲ نفر از بین مراجعهکنندگان به کلینیک آموزشوپرورش اصفهان به همراه مادرانشان به شیوه هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی و با نسبتهای مساوی در گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. همه کودکان با آزمون عملکرد پیوسته دیداری/شنیداری (Integrative Visual and Auditory Performance Test یا IVT) در سه مرحله، مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای بهدستآمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر (Repeated measures ANOVA) مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد در مراحل پسآزمون و پیگیری بین دو گروه آزمایش در نمرات هوشیاری دیداری (۹۶/۰≥p)، کانون توجه دیداری (۷۶/۰≥p)، زمان واکنش دیداری (۸۷/۰≥p) و ادراک دیداری (۴۲/۰≥p) تفاوت معناداری وجود ندارد، اما در هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش معناداری در نمرات ابعاد توجه و ادراک دیداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: نوروفیدبک و ترکیب نوروفیدبک و آموزش والدگری بارکلی تأثیر یکسانی در افزایش ابعاد توجه و ادراک دیداری کودکان مبتلا به ADHD دارند.
علیرضا جمشیدی، مسعود اسدی، سهیلا اسدیان،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف مواد مخدر یک مشکل بسیار جدی برای سلامت عمومی به حساب میآید. در زمینهی مصرف مواد، عوامل مختلف خانوادگی، اجتماعی، روانشناختی و زیستشناختی درگیر هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عوامل خطر ساز و محافظت کننده خانوادگی با مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان انجام اجرا شد.
مواد و روشها: روش پژوهش همبستگی بود. جامعهی آماری این پژوهش همهی دانش آموزان استان بوشهر در سال تحصیلی ۹۱-۱۳۹۰ بودند که از میان آنها ۱۰۰۶ دانشآموز (۴۱۴ دختر و ۵۹۲ پسر) به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند و به وسیلهی پرسشنامهی عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد محمدخانی مورد آزمون قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روش رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل نشان داد که بین عوامل خانوادگی (تعارضات خانوادگی، عدم نظارت بر رفتار فرزندان و نگرش مثبت والدین به مصرف مواد) و مصرف مواد رابطه مثبت ومعنادار وجود دارد (۰۵/۰>p). نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که تعارضات خانوادگی نمیتواند در مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان را پیش بینی نماید (۰۵/۰<p). عدم نظارت والدین بر نوجوانان به همراه نگرش والدین توانست مصرف مواد مخدر توانست مصرف کدئین را پیش بینی نماید (۰۰۱/۰>p) و نگرش مثبت والدین به مصرف مواد مخدر توانست مصرف حشیش، گراس، کراک، شیشه، قرص اکس، ریتالین، ترامادول و مواد نیروزا را تبیین کنند.
نتیجهگیری: از نتایج پژوهش حاضر میتوان در مداخلات خانواده محور مربوط به پیشگیری و درمان مصرف مواد مخدر نوجوانان با تأکید بر نظارت والدین و نگرش والدین بر مصرف مواد مخدر استفاده کرد.
محمد اکبری، محسن گل پرور، محسن لعلی، پریسا ترانه،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: سوء رفتار جنسی کودکان و نوجوانان پدیدههای جهانی محسوب میشوند. این رفتارها تأثیرات مخربی بر سلامت روان نوجوانان بهجای میگذارند. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر بسته درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری (ACT-CBT) و آموزش مدیریت والدین (PMT) بر علائم اختلال استرس پس از سانحه در نوجوانان پسر آزاردیده از سوء رفتار جنسی اجرا شد.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش سه گروهی (یک گروه درمان ACT-CBT، یک گروه آموزش مدیریت والدین (PMT) و یک گروه شاهد) در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۴ تا ۱۸ ساله آزاردیده از سوء رفتار جنسی در شهر اصفهان بود که از بین آنها ۴۵ نفر بر پایه ملاکهای ورود انتخاب و سپس بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار سنجش متغیر وابسته پرسشنامه نشانگان اختلال استرس پس از سانحه ودرز و همکاران (۱۹۹۴) بود. گروه درمان ACT-CBT و گروه آموزش مدیریت والدین (PMT) هر یک به مدت ۱۰ جلسه تحت درمان قرار گرفتند. جهت تحلیل دادهها، از تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد درمان تلفیقی ACT-CBT بر کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در میان نوجوانان ۱۴ تا ۱۸ ساله آزاردیده از سوء رفتار جنسی مؤثر است (۰۰۱/۰>P)، ولی آموزش مدیریت والدین بر کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه تأثیری نداشت (۰۵/۰<P).
نتیجهگیری: با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که درمان تلفیقی ACT-CBT برای درمان نوجوانان پسر آزاردیده از سوء رفتار جنسی برای کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه قابلاستفاده است.
اعظم شاه محمدی قهساره، احمد عابدی، فلور خیاطان، اصغر آقایی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال کژ تنظیمی خلقی ایذایی یکی از اختلالات طبقه خلقی از پنجمین ویرایش تشخیص اختلالات روانی است. این اختلال از کودکی شروع شده و برای والدین، معلمان، دوستان و خود کودکان مشکلات زیادی ایجاد میکند. این اختلال که با مشکلات اجتماعی همراه است بسیار ناتوانکننده است. پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتبار یابی اولیه مقیاس اختلال کژ تنظیمی خلقی ایذایی انجام شد.
مواد و روشها: روش این پژوهش، توصیفی و ابزارسازی بوده و جامعه آماری این تحقیق عبارت است از کلیه والدین کودکان ۱۲-۶ سال شهر اصفهان در سال ۱۳۹۷. تعداد نمونه آماری شامل ۳۰۰ نفر بود که بهصورت نمونهگیری در دسترس انجام گرفت. جهت گردآوری دادهها به منظور سنجش این اختلال از مقیاس محققساختهی اختلال کژ تنظیمی خلقی ایذایی (DMDDS) استفاده شد. برای بررسی گویه ها از روایی محتوایی کمی و کیفی، روایی صوری کمی و کیفی، تحلیل عامل اکتشافی (EFA) با چرخش واریماکس، تحلیل عامل تائیدی (CFA) و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد.
یافتهها: بر اساس پارامترهای شاخص ضریب تأثیر بالای ۵/۱، شاخص روایی محتوای بالای ۶۲/۰، نسبت روایی بالای ۷۰/۰، همچنین بر پایه تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تائیدی تعداد ۲۴ گویه در ابزار حفظ شد. با در نظر گرفتن ارزش ویژه بالای ۱، چهار عامل تکانش گری، عملکرد، خلقی و ناکامی استخراج گردید. طبق نتایج بهدستآمده از عوامل چهارگانه مذکور، این مقیاس قادر بهپیش بینی ۸۰/۵۰ درصد از تغییرات کل مقیاس بود. همچنین ضریب اعتبار کل مقیاس به روش آلفای کرونباخ ۸۹۴/۰ به دست آمد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، شاخص روایی محتوایی و نیز صوری و سازهای مقیاس طراحیشده برای والدین قابلقبول بوده و میتواند جهت ارزیابی اختلال کژ تنظیمی خلقی ایذایی در کودکان ۱۲-۶ سال مورداستفاده قرار گیرد.
آسیه برجی، مهدی زارع بهرامآبادی، حسن حیدری، حسین داودی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که توانمدسازی والدین در ارتباط با فرزندان و مشکلات آن ها می تواند اثرگذار باشد؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر اثربخشی برنامه توانمندسازی والدینی خانوادههای دارای فرزندخوانده بر متغیرهای تنشهای والدگری و رابطه والد- فرزندی بود..
مواد و روشها: جامعه آماری شامل والدین دارای فرزندخوانده شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. تعداد ۳۰ والد به شیوه نمونهگیری در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدهاند. با بهرهگیری از یک طرح آزمایشی پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل، والدین ابتدا پرسشنامههای تنشهای والدگری و رابطه والد- فرزندی را تکمیل کردند و سپس کاربندی آزمایشی توانمندسازی والدینی در ۸ جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا و بعد از اتمام جلسات پسآزمون برای هر دو گروه ارائه شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری (MANCOVA) به کمک نرمافزار SPSSV۱۹ استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی والدینی بر تنشهای والدگری (۰۰۴/۰≥p) و رابطه والد- فرزندی (۰۰۸/۰≥p) اثربخش است و بین دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنیداری ایجاد کرد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش میتوان گفت، برنامه آموزشی توانمندسازی والدینی دارای فرزندخوانده بر تنشهای والدگری و رابطه والد- فرزندی اثربخش بوده و لذا آگاهی متخصصان حوزههای مشاوره، خانواده، روانشناسی و سایر متخصصان از این پژوهش میتواند کمککننده باشد.
پروانه بهمنی مکوندزاده، امین کرایی، سیده زهرا علوی، سیداسماعیل هاشمی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه خانواده مهمترین نهاد اجتماعی میباشد متغیرهای زیادی ممکن است در روابط زناشویی و کیفیت آن تأثیر گذار باشند. شناخت این عوامل در بهبود و ارتقا سطح کیفی این نهاد میتوانند اثرگذار باشند هدف از پژوهش حاضر آزمون مدل اثرات مستقیم و غیرمستقیم کارکرد خانواده مبدأ و ادراک ازدواج والدین بر افسردگی و کیفیت زناشویی زنان با توجه به نقش میانجی بلوغ عاطفی بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیهی زنان متأهل دارای مدرک تحصیلی دیپلم و مدرک بالاتر شهر اهواز در سال ۱۴۰۰ میباشد که از این جامعه آماری تعداد ۳۴۰ نفر بهعنوان نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب گردید. در این پژوهش برای جمعآوری دادهها از مقیاس کیفیت رابطه زناشویی نورتون (MRQS)، پرسشنامه فرم کوتاه افسردگی بک (BDI-۱۳)، مقیاس خانواده اصلی هاوشتات و همکاران (FOS)، پرسشنامه ادراک ازدواج والدین الدر و همکاران (PPMQ) و مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (EMS) استفاده شد. در پژوهش حاضر ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت و جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراب نرمافزار AMOS-۲۴ استفاده شد.
یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد که هر دو مسیر غیرمستقیم اثر کارکرد خانواده مبدأ بر افسردگی و کیفیت زناشویی از طریق بلوغ عاطفی در سطح معناداری کمتر از ۰۵/۰ مورد تائید قرار گرفت؛ اما دو مسیر غیرمستقیم اثر ادراک ازدواج والدین بر افسردگی و کیفیت زناشویی از طریق بلوغ عاطفی در سطح معنیداری بزرگتر از ۰۵/۰ بود بنابراین مورد تائید نمیباشند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم کارکرد خانوادهی مبدأ به بلوغ عاطفی، کارکرد خانواده مبدأ و افسردگی، کارکرد خانواده مبدأ به کیفیت زناشویی، بلوغ عاطفی و افسردگی، بلوغ عاطفی به کیفیت زناشویی و ادراک ازدواج والدین به کیفیت زناشویی ازلحاظ آماری معنیدار میباشد بنابراین توجه متخصصان خانوادهدرمانی و زوجدرمانی به متغیرهای پیشبین و تأثیر آنها در بهبود روابط زناشویی و نهاد خانواده امری ضروری است.
سیده عاطف حسینی یزدی، علی مشهدی، سیدعلی کیمیایی، سیدامیر امین یزدی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری در دوران کودکی میتواند اثرات جبرانناپذیری را تا بزرگسالی به همراه داشته باشد. ازاینرو انجام پژوهش در زمینه مشکلات رفتاری کودکان حائز اهمیت است. لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین بهتنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونیسازی شده و درونی سازی شده کودکان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پیشدبستانی شهر کاشمر در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بود که از این جامعه تعداد ۱۲۰ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه بهصورت تصادفی گمارده شدند. همه افراد در هر سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان آخنباخ و رسکورلا (۲۰۰۱) را تکمیل کردند. درنهایت دادهها به روشهای تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر با کمک نرمافزار SPSSV۱۹ تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد تفاوت معنیداری در هر دو متغیر مشکلات رفتاری برونیسازی شده و درونی سازی شده بین گروهها وجود داشت (۰۱/۰>P). به این معنی که آموزش ترکیبی (برنامه فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین بهتنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونیسازی شده و درونی سازی شده کودکان پیشدبستانی مؤثرتر بود (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش بیانگر این است که آموزش ترکیبی فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین میتواند باعث کاهش مشکلات رفتاری برونیسازی شده و درونی سازی شده کودکان پیشدبستانی شود و ازاینرو آگاهی والدین، معلمان، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این آموزشها میتواند در کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیشدبستانی کمککننده باشد.
آیدا فرشام، سوگند قاسم زاده، احمد علی پور، غلامعلی افروز، میترا قالیبافیان،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشها نشان میدهند، برای درمان روانشناختی کودکان مبتلا به سرطان، بازیدرمانی و درمانهای بازی محور، مؤثرتر و بهتر هستند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه مداخلات شناختی و بازیدرمانی خانواده محور بر افسردگی و اضطراب کودکان مبتلا به تومور مغزی انجام گرفته است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر، یک مطالعــه نیمه آزمایشی با طرح سریهای زمانی با چند گروه است. نمونه پژوهش، شامل ۴۵ کودک ۷ تا ۱۰ سالهی مبتلا به تومور مغزی بود که به صورت هدفمند از بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان محک انتخاب شدند. این افراد، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در ۳ گروه ۱۵ نفرِ (گروه ۱: توانبخشی شناختی، گروه ۲: توانبخشی شناختی همراه با بازیدرمانی، گروه ۳: گروه کنترل) جایگزین شدند. گروههای آزمایش در ۸ جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ۱ ماهه از اعضای هر ۳ گروه، با پرسشنامه افسردگی کودکان (CDI) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (SCAS)، انجام یافت. جهت تحلیل دادهها از تحلیل واریانس بین- درون آزمودنیهای آمیخته (SPANOVA) استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که هر دو مداخلات، تغییرات معناداری در گروههای آزمایش در متغیرهای افسردگی و اضطراب ایجاد کرده بودند (سطح معناداری ۰۱/۰). افسردگی و اضطراب در کودکان هر دو گروه آزمایش، مخصوصاً در گروه توانبخشی شناختی همراه با بازیدرمانی، نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود. به علاوه، توانبخشی شناختی هرچند برای کاهش اضطراب تا مرحله پسآزمون مؤثر بود، اما از پایداری کافی تا مرحله پیگیری ۱ ماهه برخوردار نبود.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که توانبخشی و بازیدرمانی، بخصوص توانبخشی همراه با بازیدرمانی که اثر پایدارتری داشت، میتواند برای کاهش افسردگی و اضطراب کودکان دارای انواع تومورهای مغزی به کار رود. از این رو، استفاده از درمان توانبخشی ادغام شده با بازیدرمانی رهایشی، برای رفع عمیقتر و پایدارتر مشکلات این کودکان، توصیه میشود.
عادل محمدزاده، سعید حسن زاده، محسن شکوهی یکتا، سوگند قاسم زاده،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که ضعف در مهارتهای ارتباطی کودکان با اختلال طیف اتیسم بر رابطهی میان آنان و والدینشان تأثیر سوء میگذارد، بهکارگیری مداخلات زودهنگام در جهت بهبود مهارتهای ارتباطی این کودکان ضروری بهنظر میرسد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر برنامهی آموزش والدگری هانن بر رابطهی والد- کودک خانوادههای دارای کودک با اختلال طیف اتیسم بود.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیهی کودکان با اختلال طیف اتیسم ۳ تا ۷ سال را شامل میشد که در شهرستان اصفهان زندگی میکردند. از جامعهی مذکور، با روش نمونهگیری در دسترس ۲۲ کودک همراه با والدینشان به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و در دو گروه ۱۱ نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس والدین گروه آزمایش به مدت ۳ ماه و هر هفته ۲ جلسه تحت آموزش برنامهی والدین هانن قرار گرفتند. در این زمان، گروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس رابطهی والد- کودک پیانتا (۱۹۹۴) بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده از پژوهش، از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با اندازهگیری مکرر استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که تأثیر برنامهی والدین هانن بر رابطهی والد- کودک و مؤلفههای آن در زمینههای تعارض، نزدیکی و وابستگی در سطح ۰۵/۰ =α معنیدار میباشد.
نتیجهگیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت با فراهم آوردن فرصتی برای آموزش والدین، از برنامهی هانن به منظور ارتقای سطح ارتباطی میان کودکان با اختلال طیف اتیسم و والدینشان استفاده نمود.
خانم مائده فرامرزی، خانم منصوره بهرامی پور،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت کودکان و نوجوانان در هر جامعهای از اهمیت ویژهای برخوردار است و توجه به بهداشت روانی آنها، باعث میشود تا از نظر روانی و جسمانی سالم باشند و بتوانند نقشهای اجتماعی خود را در آینده بهتر ایفا کنند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار ۱۳-۹ ساله است.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه با پیگیری ۴۵ روزه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان ناسازگار ۹-۱۳ ساله در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱شهر اصفهان بود. از جامعه آماری مذکور تعداد ۴۰ دانشآموز و والد که دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونهگیری هدفمند وارد مطالعه شدند سپس بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه هر گروه ۲۰ نفر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتاری راتر فرم معلم راتر(۱۹۶۷)، حل مسئله خانوادگی احمدی و همکاران(۱۳۸۸)، اقتدار والدینی جان بوری(۱۹۹۱)، پردازش اطلاعات اجتماعی تورکاسپا و برایان ( ۱۹۹۴) و آگاهی هیجانی ریف و همکاران ( ۲۰۰۷) بود و برنامه قدرت مقابله لاکمن (۲۰۰۳) طی ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقهای برای والد و ۱۰ جلسه ۴۵ دقیقهای برای کودکان اجرا شد. درحالیکه گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. دادهها با استفاده از آزمونهای شاپیروویلک و تحلیل واریانس با اندازههای تکراری سطح معناداری ۵ درصد مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی تأثیر معنیدار داشته است (P<۰/۰۵).
نتیجهگیری: باتوجهبه یافتههای پژوهش میتوان گفت برنامه قدرت مقابله برای کودکان ناسازگار مناسب است.
دکتر سعید الوندیان، دکتر مژگان کاراحمدی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال بیاعتنایی مقابلهای، یک الگوی رفتاری منفی، خصمانه توأم با نافرمانی است و به علت اینکه این اختلال میتواند منجر به بروز مشکلات خانوادگی یا تحصیلی در کودک گردد، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی افزودن سارکوزین به درمان رفتاری آموزش مدیریت والدین بر درمان اختلال بیاعتنایی مقابلهای انجام گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۸۰ کودک ۱۲-۶ ساله مبتلا به اختلال بیاعتنایی مقابلهای، بهطور تصادفی در دو گروه ۴۰ نفره توزیع شدند. در گروه اول از روش درمان آموزش مدیریت والدین و دارونما استفاده شده و در گروه دوم، علاوه بر درمان آموزش مدیریت والدین، داروی سارکوزین با دوز ۰.۰۳ گرم به ازای هر کیلوگرم روزانه برای ۱۲ هفته تجویز شد. کلیه بیماران در قبل و بعد از مداخله از نظر شدت و فراوانی مشکلساز بودن رفتار بیاعتنایی مقابلهای با پرسشنامه آیبرگ ارزیابی شده و نتایج دو گروه با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل و مقایسه گردید.
یافتهها: میانگین نمره شدت رفتار بیاعتنایی مقابلهای طبق پرسشنامه ایبرگ در قبل و بعد مداخله در گروه سارکوزین به ترتیب ۵/۲۵ ± ۳/۱۱۵ و ۷/۲۱ ± ۵/۱۰۳ بوده و اختلاف قبل و بعد درمان معنادار بود (۰۰۱/۰>P). در گروه دارونما، میانگین نمره مذکور در قبل و بعد مداخله به ترتیب ۹/۲۸ ± ۷/۱۱۳ و ۷/۲۵± ۸/۱۰۸ بوده و تفاوت قبل و بعد، معنادار بود (۰۳۵/۰=P).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاضر نشان داد استفاده از سارکوزین به همراه درمان آموزش مدیریت والدین میتواند منجر به تأثیر مطلوبتر و تسریع در درمان کودکان مبتلا به اختلال بیاعتنایی-مقابلهای گردد.
مریم هاشمی، دکتر طیبه شریفی، دکتر رضا احمدی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: پشتکار از جمله توانمندیهایی است که تحت تأثیر اضطراب، ضعیف میشود؛ اما با اصلاح سبک فرزندپروری میتوان این قابلیت را تقویت نمود؛ لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مثبتنگر بر پشتکار نوجوانان دختر با نشانگان اضطرابی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی بود. جامعهی پژوهش را نوجوانان دختر ۱۳ تا ۱۵ سال با نشانگان اضطرابی مراجعهکننده به مراکز روانشناختی شهر اصفهان در نیمه دوم سال ۱۴۰۲ به همراه مادرانشان تشکیل دادند. از جامعهی مذکور به روش هدفمند ۶۰ نفر انتخاب و تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند و پیشآزمون اجرا گردید. ابزارهای پژوهش پرسشنامه پشتکار داکوورث و کویین (۲۰۰۹) و پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر (۱۹۷۰) بود. مادران در گروه آزمایش اول، تحت آموزش مدیریت والدین و در گروه آزمایش دوم، تحت آموزش فرزندپروری مثبتنگر در قالب ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای بهصورت هفتگی قرار گرفتند. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و نرمافزار ۲۶SPSS بررسی شد.
یافتهها: در متغیر پشتکار عامل زمان (۰۰۱/۰>p، ۶۷۵/۲۷=F)، عامل گروه (۰۰۱/۰>p، ۳۲۴/۱۰=F) و تعامل زمان و گروه (۰۰۱/۰>p، ۸۶۱/۸=F) معنادار هستند. همچنین در مرحلهی پسآزمون و پیگیری در میانگین متغیر پشتکار، بین دو گروه آموزش با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین گروههای آزمایش با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مثبتنگر مداخلاتی مؤثر بهمنظور افزایش پشتکار نوجوانان با نشانگان اضطرابی هستند.
خانم نسرین عسکرپور، دکتر احمد منصوری،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای اختلالهای اضطرابی در نوجوانان، این دوره مرحله اصلی شکلگیری نشانگان اضطرابی ازجمله اختلال اضطراب فراگیر است. علل و عوامل متعددی در ایجاد این اختلال دخیل هستند. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی تحملناپذیری بلاتکلیفی در رابطه بین استرس والدینی و نشانههای اختلال اضطراب فراگیر بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر بنیادی، مقطعی و توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوم شهر مشهد (۶۳۰۰۰ =N) در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که تعداد ۲۰۳ نفر از آنها و یکی از والدینشان (۲۰۳ والد) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از شاخص استرس والدینی (آبیدین، ۱۹۹۵)، مقیاس تحملناپذیری بلاتکلیفی (کارتون و همکاران، ۲۰۰۷) و پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر پنجمین راهنمای تشخیص و آماری اختلالهای روانی (موریس و همکاران، ۲۰۱۷) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روش همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تائیدی و همچنین تحلیل مسیر در نرمافزارهای آماری SPSS نسخه ۲۶ و LISREL نسخه ۸/۸ استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین استرس والدینی، تحملناپذیری بلاتکلیفی و نشانههای اختلال اضطراب فراگیر همبستگی مثبت وجود دارد (۰۵/۰>p). بررسی ضرایب نشاندهنده آن است که اثر مستقیم استرس والدینی بر تحملناپذیری بلاتکلیفی معنادار است، اما اثر آن بر نشانههای اختلال اضطراب فراگیر معنادار نیست. اثر مستقیم تحملناپذیری بلاتکلیفی بر نشانههای اختلال اضطراب فراگیر معنادار است. اثر غیرمستقیم استرس والدینی بر نشانههای اختلال اضطراب فراگیر از طریق تحملناپذیری بلاتکلیفی معنادار است (۹۹/۰ =CFI، ۹۷/۰ =NFI، ۹۶/۰ =NNFI، ۹۹/۰ IFI، ۹۲/۰ =RFI، ۹/۰ =GFI، ۰۶۴/۰ =RMSEA). با توجه به یافتههای بهدستآمده میتوان گفت تحملناپذیری بلاتکلیفی در رابطه بین استرس والدینی و نشانههای اختلال اضطراب فراگیر نقش میانجی ایفا میکند.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که استرس والدینی و تحملناپذیری بلاتکلیفی نوجوانان نقش مهمی در تجربه نشانههای اختلال اضطراب فراگیر دارند. یافتههای این پژوهش نشاندهنده اهمیت مداخلههای مبتنی بر کاهش استرس و مبتنی بر تحملناپذیری بلاتکلیفی برای کاهش استرس والدینی و تحملناپذیری بلاتکلیفی نوجوانان و درنتیجه نشانههای اختلال اضطراب فراگیر است.
نسیم کوهزاد، پرویز عسکری، علیرضا حیدرئی، سمیه اسماعیلی، رضا جوهری فرد،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال عصبی-رشدی است که بر تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارهای فرد تأثیر میگذارد. شیوع اختلال طیف اوتیسم در سراسر جهان در حال افزایش است. در این بین تجربهی مراقبت از یک فرد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، تجربهای ویژه و اختصاصی است که تنشهای زیادی را برای والدین آنان فراهم میآورد. بنابراین، هدف از انجام این مطالعه آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراتشخیصی بر استرس والدینی و خودشفقتی در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم است.
مواد و روشها: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم در دامنه سنی ۱۲-۵ ساله مراجعهکننده به مراکز اوتیسم شهر مشهد در سال ۱۴۰۳ بودند. روش نمونهگیری در مرحله اول بر اساس نمونهگیری در دسترس بود و تعداد ۴۵ مادر دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم دارای شرایط ورود به پژوهش بهصورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفری دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل شاخص استرس والدینی (آبیدین، ۲۰۱۲) و پرسشنامه خودشفقتی (نف و همکاران، ۲۰۰۳) بود. در این پژوهش جلسات درمانی بر اساس پروتکل درمانی روش فرزندپروری ذهن آگاهانه باگلز و همکاران (۲۰۱۴) و برنامه درمان فراتشخیصی یکپارچه بارلو و همکاران (۲۰۱۱) اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد.
یافتهها: نتایج بدست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو مداخله فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه توانسته است که استرس والدینی و خودشفقتی را بهبود بخشد (P<۰,۰۱).
نتیجهگیری: آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی با آموزش روش های مناسب برخورد با کودک دارای اختلال اوتیسم به مادران باعث بهبود تنظیم هیجانی و مهارت خودشفقتی و همچنین کاهش استرس در مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طبف اوتیسم شد