مریم رضایی، محمد باقر کجباف، دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : یادگیری ریاضی برای دانشآموزان عادی دشوار است که این دشواری در دانشآموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی دو چندان میشود. هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی آموزش ریاضی بر اساس هوشهای چندگانه Gardner بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان دختر پایه سوم ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری بود. مواد و روشها: این پژوهش به روش آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون و گروه شاهد انجام شد. جامعه تحقیق را تمام دانشآموزان دختر پایه سوم ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری ریاضی شهر اصفهان تشکیل داد. از این میان، ۴۲ نفر به شیوه تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. سپس، گروه آزمایش به ۸ گروه تقسیم شد. گروههای آزمایش ۶ جلسه ۶۰ دقیقهای آموزش ریاضی بر اساس هوشهای چندگانه را دریافت کردند و گروه شاهد در لیست انتظار بود. ابزار جمعآوری اطلاعات، آزمون معلم ساخته ریاضیات (عملیات ضرب) بود. دادهها با استفاده از آزمون کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین میانگین نمرات ریاضی گروه آزمایش و شاهد در مرحله پسآزمون و پیگیری تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P)؛ به این صورت که میانگین نمرات گروه آزمایش به طور معنیداری از میانگین نمرات گروه شاهد بیشتر بود. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، میتوان گفت که آموزش ریاضی بر اساس هوشهای چندگانه Gardner، میتواند بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان اثربخش باشد.
زهرا ترازی، ملوک خادمی اشکذری، مهناز اخوان تفتی، دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : ناتوانیهای یادگیری، یکی از مهمترین علل عملکرد ضعیف تحصیلی و اجتماعی دانشآموزان به شمار میرود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله بازآموزی اسنادی و تنظیم هیجانی بر کاهش فرسودگی تحصیلی و افزایش سازگاری اجتماعی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری ابتدایی شهر تهران انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع نیمهآزمایشی همراه با مراحل پیشآزمون، پسآزمون و دوره پیگیری بود. ۳۰ دانشآموز دارای ناتوانی یادگیری ۸ تا ۱۲ ساله، به روش تصادفی ساده از مرکز ناتوانی یادگیری شماره ۳ انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه شاهد قرار گرفتند. آموزشهای بازآموزی اسنادی و تنظیم هیجانی طی ۸ جلسه یک ساعته، به دو گروه آزمایش ارایه گردید، اما گروه شاهد هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. از پرسشنامههای فرسودگی تحصیلی Brosu و همکاران و سازگاری اجتماعی Sinha و Sing در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری استفاده شد. دادهها با استفاده از روش MANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: آموزشهای بازآموزی اسنادی و تنظیم هیجانی، منجر به کاهش معنیدار فرسودگی تحصیلی و افزایش معنیدار سازگاری اجتماعی گردید، با این تفاوت که برنامه آموزشی بازآموزی اسنادی در کاهش فرسودگی تحصیلی موفقتر از برنامه آموزشی تنظیم هیجان بود؛ در حالی که در مورد ارتقای سازگاری اجتماعی، تفاوت معنیداری بین دو برنامه آموزشی بازآموزی اسنادی و تنظیم هیجانی مشاهده نشد. نتیجهگیری: برنامههای آموزشی که از رویکرد شناختی اجتماعی Bandura جهت طراحی بستههای آموزشی بهره میگیرند، تأثیرات معنیدار بیشتری دارند. بنابراین، استفاده از نتایج پژوهش در طراحی برنامههای آموزشی پیشگیرانه و بهبود دستاوردهای آموزشی مؤثر میباشد.