۱۸ نتیجه برای طلاق
فرشاد بهاری، مریم فاتحی زاده، سید احمد احمدی، حسین مولوی، فاطمه بهرامی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : طلاق و تعارض دو فرایند همپوش هستند و زوجین متناسب با سطح و میزان تعارضی که تجربه میکنند، اقدام به طلاق مینمایند. هدف این تحقیق، تعیین تأثیر مداخلات مبتنی بر امید، بخشش و ترکیبی بر میزان تحریفهای شناختی بین فردی بود . مواد و روشها: این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پسآزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری آن از ۴۴۰ زوج ارجاعی به مرکز مداخله در بحران شهر اصفهان در سال ۱۳۸۷ تشکیل شده بود که از این میان تعداد۶۰ زوج به صورت تصادفی ساده در چهار گروه امید، بخشش، ترکیبی و شاهد جایگزین شدند. اجرای مطالعه به صورت دو سرکور و ابزار تحقیق، پرسشنامه تحریفهای شناختی بین فردی حمامچی و بیوک اوزترک بود که پایایی کلی آن ۷۸/۰ به دست آمد. با در نظر گرفتن زوج به عنوان واحد مطالعه، دادهها با روشهای آماری آزمون Kruskal-wallis ، Mann-Whitney&#۰۳۹;s U و Wilcoxon مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین واحد مطالعه و واحد تحلیل زوج بود. یافتهها: تحلیل و مقایسه اطلاعات به دست آمده از این مطالعه نشان داد که به طور کلی مداخلات امید محور و ترکیبی در مقایسه با گروه شاهد بر توقعات بین فردی غیر واقع بینانه و به طور کلی تحریفهایشناختی بین فردی زوجین مؤثر بودند (۰۵/۰ P < ). همچنین بین نمرات پسآزمون و پیش آزمون زوجهای گروههای مداخله تفاوت معنیدار مشاهده شد.
شیما مصریپور، عذرا اعتمادی، سید احمد احمدی، رضوانالسادات جزائری،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به ماهیت پیچیده خیانت و تأثیرات فاجعهانگیز آن بر میل به طلاق، ضروری است که مداخلات مؤثر برای کمک به زوجهایی که با این مشکل مواجه هستند، ایجاد شود. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه مشاورهایی تدوین شده بر میل به طلاق زوجهای درگیر در روابط فرازناشویی زن انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه به صورت نیمهتجربی انجام شد. افراد مورد مطالعه از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهر اصفهان (ایران) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. افراد شرکت کننده به صورت غیر تصادفی در ۴ گروه مشاوره زوجی (۸ زوج)، مشاوره فردی با مرد (۱۶ نفر مرد خیانت دیده و همسران آنها)، مشاوره فردی با زن (۱۶ زن خیانت کننده و همسران آنها)، و گروه شاهد (۸ زوج) قرار گرفتند. مداخله در ۳ گروه آزمایش در ۱۰ جلسه آموزشی ۸۰ دقیقهای اجرا شد. در این مطالعه، از پرسشنامه میل به طلاق به منظور بررسی اثربخشی مداخله و مقایسه گروههای مورد مطالعه استفاده شد. روایی و پایایی این ابزار در مطالعات مختلف مورد تأیید قرار گرفته است. یافتهها: اطلاعات کلیه مشارکت کنندگان (۹۶ نفر زوجهای کلیه گروهها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آزمون تکرار سنجش، جهت ارزیابی اثرات اصلی و تعاملی زمان و گروههای مورد مطالعه بر میزان میل به طلاق و مؤلفههای آن نشان داد که اثر تعامل گروه (مشاوره فردی، زوجی و گروه شاهد) و زمان (۳ مرحله: پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) در کلیه متغیرهای مورد مطالعه معنیدار بود (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج برنامه مشاورهایی تدوین شده به روش مشاوره زوجی در مقایسه با روشهای مشاوره فردی از اثربخشی بیشتری بر میل به طلاق زوجهای درگیر در روابط فرازناشویی برخوردار است.
رضا خجسته مهر، مسعود فلاحی خشکناب، سارا حجاری، منصور سودانی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : فرزندپروری یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین و از عوامل مؤثر در سلامت روانی فرزندان به شمار میرود. یکی از موارد تأثیرگذار بر فرایند فرزندپروری، طلاق است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تجارب والدین از فرزندپروری پس از طلاق بود. مواد و روشها: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه هدف شامل زنان و مردانی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشتند. مشارکت کنندگان پژوهش، ۱۳ نفر (زن و مرد) بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند با حداکثر تنوع، از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره دعوت به مشارکت شدند و به وسیله مصاحبه عمیق و اکتشافی مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با روش هفت مرحلهای Colaizzi تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شناسایی ۱۰ مضمون اصلی شامل «رابطه والدین، نیازهای فردی والد، شبکه حمایتی والد پس از طلاق، نگرش، هیجانات و چالشهای والد، پاسخگویی و نظارت والد، پختگی والد- فرزند و آسیب روانی والد- فرزند در فرایند فرزندپروری» گردید. نتیجهگیری: والدین، فرزندپروری پس از طلاق را تکلیف چالش برانگیزی توصیف میکنند. چگونگی ارتباط والدین، نیازهای فردی و منابع حمایتی آنها پس از طلاق، میتواند نگرش و هیجانات والدین نسبت به فرزندپروری را تحت تأثیر قرار دهد. آسیب روانی، رشد و پختگی، از تجارب والدین در جریان فرزندپروری پس از طلاق میباشد.
صادق باران اولادی، عذرا اعتمادی، سید احمد احمدی، مریم فاتحیزاده،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : درمان زوجین آسیب دیده از خیانت، فرایندی پیچیده و چند وجهی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان خیانت صورت گرفت. مواد و روشها: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی بر اساس طرح پیشآزمون- پسآزمون و همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی زوجینی که در سال ۱۳۹۴ به سبب مشکل خیانت زناشویی به مراکز مشاوره شهر کرمان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. نمونهها شامل ۱۶ زوج بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه میل به طلاق داودی، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. در گروه آزمایش بین ۶ تا ۱۲ جلسه مداخله به صورت زوج درمانی (میانگین ۹ جلسه) صورت گرفت و دادهها با استفاده از آزمون Repeated measures ANOVA مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: درمان خیانت منجر به کاهش معنیدار میل به طلاق زوجین گردید و نمرات میل به طلاق زوجین در سه بار اندازهگیری با یکدیگر تفاوت معنیداری داشت (۰۱۰/۰ > P). نتیجهگیری: دسترسی به خدمات سلامت روان پس از وقوع خیانت مردان، باعث کاهش میل به طلاق در زوجین میشود.
مجید صفاری نیا، زهرا مردانی ولندانی، احمد علیپور، علیرضا آقایوسفی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : پرداختن به هیجان نقش محوری در روان درمانی دارد هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین بود. مواد و روشها : این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره دادگستری، بهزیستی و خصوصی شهرضا در هفت ماهه اول سال ۱۳۹۶ بودند (زوج ۳۰۰ =(N . از بین آنها ۳۰ زوج داوطلب به صورت نمونه گیری در دسترس با در نظر گرفتن شاخص های ورود و اعمال معیار های خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه با حجم ۱۵ زوج قرار گرفتند. سپس برنامه آموزش خود- دلسوزی شناختی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای هفتهای دو بار در مورد گروه ازمایش اجرا شد. . هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری به پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنائی ۱۳۸۷ پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش واریانس آمیخته ساده استفاده شد. یافتهها : نتایج حاکی از کاهش تعارضات زوجین گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه (۱۰۸/۱۱۰=F و ۰۰۱/۰=P) و نیز پایداری نتایج در مرحله پیگیری (۴۰/۳۹=F و ۰۰۱/۰=P) بود. نتیجهگیری : ازاینرو میتوان بیان کرد که کار بست این مداخله همچون راهکاری مؤثر برای کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره قابل آزمودن است.
اعظم پریسوز، سمانه نجارپوریان، کوروش محمدی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: طلاق عاطفی اولین مرحله در فرایند طلاق بوده که بیانگر زناشویی روبهزوال است. طلاق عاطفی توأم با پیامدهای مختلفی میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تعارض و پردازش بین فردی زنان متأهل دارای طلاق عاطفی شهر تهران بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (دوماهه) با گروه گواه میباشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعهکننده به دو مرکز مشاوره در تهران در سال ۱۳۹۷ بودند. از جامعه آماری تعداد ۴۰ نفر از زنان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای فرم تجدیدنظر شده پرسشنامه تعارضهای زناشویی (Marital Conflict Scale-Revised)، پرسشنامه پردازش بین فردی (Interpersonal Processing Scale) و پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (Gottman’s Emotional Divorce Questionnaire) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-۲۲ و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیهوتحلیل گردید. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در پسآزمون و پیگیری، کاهش تعارض (۰۰۱/۰ p <، ۷۱/۱۶ F=) را تجربه نمودند. همچنین نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در پسآزمون و پیگیری، افزایش پردازش بین فردی (۰۰۱/۰ p <، ۶۷/۴۹ F=) را تجربه نمودند. نتیجهگیری : بر طبق نتایج میتوان استنباط کرد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی با افزایش شناخت و آگاهی، و تنظیم هیجانی سبب افزایش روابط کارآمد و کاهش هیجانهای منفی منجر به تعارض میگردد.
کاظم صدیقی، محمدرضا صفاریان طوسی، غلامرضا خدیوی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: برنامه بازسازی پس از طلاق فیشر یکی از برنامههای کاربردی برای افزایش سازگاری و کاهش هیجانهای منفی همانند افسردگی و اضطراب است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدل بازسازی پس از طلاق فیشر بر اضطراب و افسردگی زنان مطلقه شهر نیشابور بود.
مواد و روشها: تحقیق حاضر از نوع پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه است. جامعه تحقیق حاضر زنان مطلقه شهر نیشابور بودند. نمونه شامل ۲۴ نفر از زنان مطلقه شهر نیشابور بود که بهصورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (۱۲ نفر) و کنترل (۱۲ نفر) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش مدل بازسازی پس از طلاق فیشر را در طی ۸ جلسه دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. دادهها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک و اضطراب بک موردمطالعه قرار گرفتند.
یافتهها: تحلیل یافتههای بهدستآمده تجزیهوتحلیل آنکوا نشان میدهد که میانگین نمرات افسردگی و نشانههای اضطراب برحسب گروه (کنترل و آزمایش) پس از تعدیل پیشآزمون، تفاوت معناداری دارد (۰۱/۰p<) و گروه آزمایش پس از دریافت آموزش مدل بازسازی پس از طلاق، افسردگی و نشانههای اضطراب پایینتری را نشان میدهند.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بهدستآمده میتوان گفت، مدل بازسازی فیشر با انجام فعالیتهایی همانند طغیان و سوگواری، هیجانهای منفی همانند افسردگی و اضطراب را در زنان مطلقه کاهش میدهد و آنان را برای ادامه زندگی آماده میسازد.
حامد حیدری، سید علی کیمیایی، غلامرضا خویینژاد، علی مشهدی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: طلاق بهعنوان یک آسیب اجتماعی در سالهای اخیر در ایران و دنیا افزایشیافته است. محققان علل مختلفی را برای آن ذکر نمودهاند ازجمله: اختلافات شدید اعتقادی، تربیتهای متفاوت، خصوصیات شخصیتی ناسازگار و... که به تعارض و درنهایت طلاق ختم میشود. هدف از این پژوهش کشف عوامل مؤثر بر طلاق در ازدواجهای زودهنگام بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی و از نوع گراند تئوری است. بدین منظور ۲۰ نمونه به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبههای عمیق و باز استفاده شد. متن مصاحبهها ضبط گردید و پس از مکتوبسازی با روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی که Strauss و Corbin در کتاب خود معرفی کرده است، تجزیهوتحلیل شد. بهمنظور افزایش اعتبار دادهها از قضاوت ارزیابان نیز استفاده شد.
یافتهها: از مجموع یافتههای این مطالعه، چهار مفهوم اصلی که بیانگر ساختار تعارض بودند، استخراج شد. این مفاهیم شامل: اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و شخصیتی بودند. نتایج تحقیق که با کمک کدگذاری باز، محوری و انتخابی مشخص شد، نشان داد که عوامل و زمینههایی چون سن نامناسب، ازدواج از روی اجبار، عدم درک نقش زن و مرد، تفاوت شخصیتی و فرهنگی، مهارتهای ارتباطی و اجتماعی ناکارآمد، مسائل اقتصادی، دخالت اطرافیان، نبود شبکه حمایتی، انتظارات غیرواقعی از همسر، برآورده نشدن نیازها، سردرگمی هویت، هیجانات منفی و عدم ابراز هیجانات، الگوی ارتباط منفی والدین، آشفتگی خانوادگی، تفاوت فاحش بین زوجین (تحصیلی، ظاهری، خانوادگی، شخصیتی)، دلبستگی ناایمن و عدم انعطاف روانشناختی، تعارض و طلاق را تسریع میکند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که بهرهمندی زوجین از مشاوره قبل از طلاق و آگاهی و شناخت از خود و جنس مخالف و تصمیمگیری مسئولانه و بالغانه میتواند نقش مهمی در موفقیت ازدواج داشته باشد.
زهرا مردانی ولندانی، مجید صفاری نیا، احمد علیپور، علیرضا آقایوسفی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: بر اساس تبیینهای نظری متفاوت از نظریه تبادل اجتماعی، کاهش تبادلات منفی و ارتقاء تبادلات مثبت هدف منطقی هر مداخله زوجدرمانی هست. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خود-دلسوزی شناختی (cognitive self-compassion training) بر سبکهای تبادل اجتماعی (Social Exchange Styles) زوجین بود.
مواد و روشها: این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری سهماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره دادگستری، بهزیستی و خصوصی شهرضا در هفتماهه اول سال ۱۳۹۶ بود (زوج ۳۰۰ =N). نمونه شامل ۳۰ زوج داوطلب بود که بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. در گروه آزمایش ۱۰ جلسه آموزش ۹۰ دقیقهای اجرا شد. شرکتکنندگان در پژوهش در سه موقعیت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری به مقیاس سبکهای تبادل اجتماعی (Social Exchange Styles Scale) پاسخ دادند. جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس آمیخته (Mixed Model ANOVA) استفاده شد.
یافتهها: آموزش خود-دلسوزی شناختی بر تغییر سبکهای تبادل انصاف (۰۳۵/۰>p)، ارزیابی (۰۴۳/۰>p) و سرمایهگذاری افراطی (۰۰۱/۰>p)، در مرحله پسآزمون تأثیر معناداری داشته و این تأثیر در پیگیری سهماهه پایدار مانده است. همچنین نتایج نشان داد، در هر دو مرحله پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش نمرات سبکهای انصاف، ارزیابی و سرمایهگذاری زنان کمتر از مردان است (۰۰۱/۰>p)؛ که نشان میدهد آموزش خود-دلسوزی شناختی بهطور معناداری بر کاهش برابری خواهی و ارزیابی دقیق هزینه سود زنان و نیز افزایش سرمایهگذاری مردان و باقی ماندن تأثیر مداخله در آنان مؤثرتر عمل نموده است.
نتیجهگیری: بنابراین میتوان از آن بهعنوان روش مداخلهای مؤثر برای کاهش برابری خواهی، نظارت دقیق هزینه- سود و افزایش سرمایهگذاری افراطی در روابط تبادلی زوجین استفاده کرد.
مهدی اعلمی، سعید تیموری، قاسم آهی، محمد حسین بیاضی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مشکلات شایع در روابط زوجین تعارض زناشویی است که ممکن است بهصورت افسردگی، اعتیاد، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی بروز نماید. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی رویکرد تلفیقی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعهکننده به مراکز مداخله در بحران شهر مشهد در زمستان ۱۳۹۷ بود. نمونه شامل ۳۰ زوج (۱۵ زوج گروه آزمایشی و ۱۵ زوج گروه کنترل) بودند که به روش نمونهگیری داوطلبانه با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای پروتکل طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند در گروه کنترل تحت هیچ مداخلهای قرار نگرفت. هر دو گروه مقیاس تعارضات زناشویی و میل به طلاق را در مراحل پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. دادهها با بهرهگیری از نرمافزار SPSS و تحلیل کوواریانس مانکوا تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق منجر به ایجاد تفاوت معنیداری در پسآزمون گروه مداخله شده و مقایسه میانگینها حاکی از کاهش تعارضات زناشویی (۰۳/۶۷=F ،۰۰۱/۰= p ،۵۲/۰=۲ƞ) و میل به طلاق(۱۸/۶۶=F ،۰۰۱/۰= p ،۵۴/۰=۲ƞ) زوجین متقاضی طلاق در گروه مداخله بود (۰۰۱/۰ >p).
نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این پژوهش، بیانگر سودمندی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق است. مشاوران و درمانگران خانواده میتوانند از یافتههای پژوهش حاضر در راستای مداخلات بالینی و درمانی استفاده کرده و از این رویکرد تلفیقی و مؤثر در جهت حل تعارضات و کمک به بهبود روابط زناشویی افراد بهره ببرند.
علی محمودزاده مرقی، فریبا میراسکندری، محمد صادق فربد،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحولات اجتماعی چند دهه گذشته در سطح جهانی، نظام خانواده را با تغییرات، چالشها و مسائل متعددی روبرو ساخته و با تنزل کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی خانواده منجر به افزایش گرایش به طلاق گردیده است. این پژوهش با هدف مدلسازی معادلات ساختاری گرایش به طلاق با تأکید بر مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حل مسائل زندگی زناشویی انجام شد.
مواد و روشها: جامعه آماری تحقیق، کلیه زوجین شهر کاشان بودند که ۳۸۳ نفر از آنها با استفاده از روش تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، مقیاسهای گرایش به طلاق قادرزاده و همکاران (۱۳۹۱)، مقیاس حل تعارض رحیم (۱۹۸۳) و مقیاس مهارتهای ارتباطی و حل مسئله یارمحمدی واصل و همکاران (۱۳۸۹) بودند. روش تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آموس و معادلات ساختاری انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان دادند که مهارتهای ارتباطی، حل مسئله و حل تعارض و تضادهای زناشویی رابطه معنیدار و معکوسی با گرایش به طلاق دارند (۰۵/۰ > .(Pهمچنین، مهارتهای ارتباطی از طریق مهارتهای حل مسئله و مهارتهای حل تعارض و تضادهای زناشویی با گرایش به طلاق در ارتباط بود (۰۵/۰>p). تحلیل مسیر روابط میان شاخصها نشان داده که مهارتهای حل مسئله بیشترین اثرگذاری مستقیم (۳۴/۰-) و کلی (۴۰/۰-) را بر گرایش به طلاق داشته و بیشترین اثرگذاری غیرمستقیم بر گرایش به طلاق، متعلق به مهارتهای ارتباطی بوده است (۰۹/۰-).
نتیجهگیری: یافتههای به دست آمده نشان دادند که مهارتهای ارتباطی در بهبود حل مسئله و حل تعارض نقش معناداری دارد و از این طریق در کاهش گرایش به طلاق نقش موثری ایفاد میکند؛ لذا برخورداری از مهارتهای ارتباطی با تنزل تعاملات و مراودات میان زوجین و کاهش مسائلی که درنهایت منجر به تعارض و تضاد میان زن و شوهر میگردد، میل به طلاق را کاهش میدهد.
فرشته مباشری، غلامرضا ثناگوی محرر، محمود شیرازی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل بافت فرهنگی جامعه، آسیبهایی که زنان بعد از طلاق میبینند، بیشتر از مردان است هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان عقلانی هیجانی الیس بر بهزیستی روانشناختی، تابآوری زنان در آستانه طلاق شهر زاهدان میباشد.
مواد و روشها: جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعهکننده به دادگستری شهر زاهدان جهت دادخواست طلاق میباشند. نمونه آماری تحقیق ۳۰ نفر بودند که بهصورت در دسترس انتخاب و بهبه صورت تصادفی به دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. ابزارهای تحقیق پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹)، تابآوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳) بود. از آزمونهای کولموگروف- اسمیرونوف، ام باکس، لوین، تحلیل کوواریانس چند متغیره با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که درمان عقلانی هیجانی الیس بر مؤلفههای بهزیستی روانشناختی (پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی) و تابآوری (معنویت در افراد، مهار، تحمل عواطف منفی، اعتماد به غرایز شخصی، شایستگی) تأثیرگذار بوده است که بیشترین تغییرات بر مؤلفه شایستگی فردی و مؤلفه پذیرش خود بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که درمان عقلانی هیجانی الیس بر تمامی مؤلفههای بهزیستی روانشناختی و تابآوری زنان در آستانه طلاق شهر زاهدان اثرگذار میباشد.
راضیه رجائی، حمید طاهر نشاط دوست، حسن آقائی خواجه لنگی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت ازدواج و آمارهای رو به رشد طلاق بهکارگیری روشهایی در جهت کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زناشویی از اهمیت بالایی برخوردار است. ازاینرو پژوهش حاضر باهدف بهکارگیری درمان متمرکز بر شفقت بر تعارض زناشویی زنان متقاضی طلاق، انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دچار تعارض زناشویی متقاضی طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ نفر که ۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه گواه بهطور روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در گروهها گمارده شدند. کلیه مراجعهکنندگان در مرحله پیشآزمون پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی (۱۳۷۹)، تکمیل کردند سپس گروه آزمایشی به مدت ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت آموزش بسته درمانی مبتنی بر شفقت (گیلبرت، ۲۰۱۴)، قرار گرفتند، درحالیکه بر روی گروه گواه مداخلهای صورت نگرفت. در پایان پژوهش هر دو گروه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای پژوهش از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر تعارض زناشویی و زیر مقیاسهای آن (کاهش همکاری، رابطه جنسی، افزایش واکنشهای هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و جدا کردن امور مالی از یکدیگر) را در گروه آزمایش بهطور معنیداری کاهش داده است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش میتوان بیان داشت که درمان مبتنی بر شفقت میتواند بر کاهش تعارض زناشویی زنان متقاضی طلاق مؤثر باشد و ازاینرو میتواند بهعنوان روشی در جهت کاهش طلاق بکار گرفته شود.
ماکوان بهرام زاده، محمد علی سپهوندی، فاطمه رضایی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: صمیمیت زناشویی در زوجین در حال طلاق با کاستیهایی همراه است، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوجدرمانی با رویکرد طرحواره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر صمیمیت زناشویی زوجین در حال طلاق بود.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون و دوره پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان در معرض طلاق مراجعهکننده به مرکز مشاوره و روانشناسی آوای درون شهرستان پاوه در سال ۱۴۰۰ تشکیل میدادند که از بین آنها ۴۵ نفر با روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش زوجدرمانی طرحواره محور، گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه گواه جایگزین گردیدند. در گردآوری اطلاعات از پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامسپون و ولکر استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل دادهها آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر بهکاربرده شده است.
یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که زوجدرمانی با رویکرد طرحواره در افزایش صمیمیت زناشویی تأثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p)، از طرف دیگر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی نیز در بهبود صمیمیت زناشویی به طور معناداری نتیجهبخش بوده است (۰۵/۰>p)، همچنین بین دو گروه زوجدرمانی با رویکرد طرحواره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در متغیر صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود زوجدرمانی با رویکرد طرحواره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش صمیمیت زنان در معرض طلاق مؤثر بوده است و این دو رویکرد درمانی نتیجه یکسانی در بهبود صمیمیت زناشویی در زنان در معرض و طلاق داشتهاند.
علی رضا فاضلی مهرآبادی، سمانه نجاری فروشانی، محمد مهرگان،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: با افزایش پدیده طلاق و تغییرات اجتماعی، الگوهای ارتباطی زوجین تغییر یافته و کشف و شناسایی آن ها ضروری است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی الگوهای ارتباطی زوجین در آستانه جدایی بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون (تحلیل تماتیک) و جامعهی شامل کلیه زوجین مراجعهکننده برای جدایی به مراکز مشاوره و دادگاههای خانواده در شهر اصفهان بودند که به روش نمونهگیری هدفمند و بر طبق ملاکهای ورود انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند و دادهها با ۱۲ مصاحبه به اشباع رسید. تجزیه و تحلیل دادهها مطابق با الگوی کلایزی انجام شد.
یافتهها: بعد ار تحلیل دادهها و کدگذاریهای آنها ۱۰۴ کد اولیه، ۱۷ کد محوری و ۳ کد اصلی استخراج شد. الگوی ارتباطی بیاعتنایی، الگوهای ارتباطی اجتنابی و الگوی ارتباطی پرخاشگرانه در کد اصلی و عدم توجه به دیگری، اهمیت نداشتن و نادیده گرفتن دیگری، عدم همراهی و همدلی، نداشتن فرصت باهم بودن، عدم مشارکت، ندادن فرصت به دیگری برای صحبت کردن، عدم بیان احساسات، فراموشی، سکوت، دلیل آوردن، محکوم کردن طرف مقابل، ذهنیتخوانی، مکانیسمهای جایگزین، استفاده از راههای کلامی و غیرکلامی نامناسب، مقایسه با دیگری، آزار و اذیت کردن طرف مقابل، عدم اعتماد در کد محوری طبقهبندی شدند.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که الگوهای ارتباطی بیاعتنایی و اجتنابی و پرخاشگرانه هر کدام میتواند زمینهساز گرایش به طلاق در بین زوجین باشد توجه به مقولههای پژوهش حاضر میتواند بهمنظور پیشگیری از تعارضات زناشویی و کاهش نرخ طلاق موثر باشد
فاطمه پودینه صبور، قاسم آهی، فاطمه شهابی زاده،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مقایسه میزان اثر رویکردهای روانشناسی در حوزههای مختلف بهویژه مشکلات دانشآموزان یکی از موضوعات موردعلاقه محققان میباشد. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فنون بر اساس رویکرد روایتدرمانی و تحلیل تبادلی اریک برن بر کاهش تکانشگری دانشآموزان پسر پدر سرپرست (بهواسطه طلاق) شهر زاهدان میباشد.
مواد و روشها: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای بود، بهمنظور بررسی فرضیههای پژوهش ۴۵ دانشآموز بدسرپرست مراجعهکننده به کلینیک امید زاهدان مورد پژوهش قرار گرفتند، پکیج آموزشی فنون بر اساس رویکرد روایتدرمانی و تحلیل تبادلی اریک برن به آنها آموزش داده شد و مورد آزمون تکانشگری قرار گرفتند و نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که آموزش فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی بر کاهش تکانشگری دانشآموزان بدسرپرست شهر زاهدان، موثر است و همچنین آموزش فنون بر اساس رویکرد تحلیل تبادلی بر کاهش تکانشگری دانشآموزان بدسرپرست شهر زاهدان، موثر میباشد (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: باتوجهبه نتایج تحقیق میتوان گفت که تکانشگری دانشآموزان بدسرپرست با آموزش فنون بر اساس رویکرد روایتدرمانی و تحلیل تبادلی اریک برن کاهش چشمگیری یافته است.
خانم سپیده قنبریان، دکتر سالار فرامرزی، دکتر مهدی تبریزی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بررسیها نشان میدهد که والدین در شرف جدایی دارای مشکلات روانشناختی از جمله دشواری در تنظیم هیجانی هستند، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی انجام گرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. به این منظور از بین مادران در شرف جدایی، ارجاع شده از طرف دادگاه به مراکز مشاوره طرف قرارداد با دادگستری اصفهان در ۶ ماه اول سال ۱۴۰۱ با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، تعداد ۳۰ مادر با توجه به ملاکهای ورود به پژوهش انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گماری شدند. گروه آزمایش، ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، ۲۰۰۴) بود. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات بهدستآمده از روش تحلیل واریانس مختلط استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در مرحله پسآزمون بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیدار آماری وجود دارد (۰۵/۰>P) و نیز نتایج مرحله پیگیری هم نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی تأثیر مثبتی دارد (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی اثربخش بود، لذا بهرهگیری از این رویکرد آموزشی و درمانی جهت کمک به بهداشت و سلامت روانی افراد در آستانه جدایی (طلاق) توصیه میگردد.
رامین تبرایی، علی اکبر اصغری راد، سمانه نجاری فروشانی، محمد مهرگان،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: طلاق بهعنوان یک آسیب اجتماعی، بر ساختار خانواده اثر گذاشته و زمینهساز مسائل عدیدهای در جامعه میشود. ازاینرو این پژوهش با هدف کشف الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است.
مواد و روشها: مشارکتکنندگان پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره و دادگاه خانواده در شهر اصفهان سال ۱۴۰۱ به دلیل طلاق میباشند. لذا از میان آنان تعداد ۱۲ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل دادهها از روش کدگذاری سه مرحلهای گلیزر و اشترواس استفاده شد. برای کسب قابلیت اطمینانپذیری یافتهها از معیارهای چهارگانه تأیید پذیری، اعتبار پذیری، قابلیت اطمینان و انتقالپذیری لینکن و گوبا استفاده شد.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به ۸۲ کد اولیه، ۱۱ زیر مقوله، ۹ مقوله و ۴ پارادایم و یک الگوی نظری شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق را میتوان در ۴ چهار پارادایم شرایط علی، شرایط زمینهای، عوامل تسهیلکننده و پیامدها طبقهبندی کرد. در بخش شرایط علی سه مقوله طلاق عاطفی، ساختار انگیزشی و فقدان صمیمیت زناشویی، در بخش عوامل تسهیلکننده دو مقوله عدم آشنایی نسبت به زندگی زناشویی و اعمال محدودیتهای بدون منطق، در بخش شرایط زمینهای سه مقوله تعارضهای درون فردی، عدم وجود تعاملات عاطفی و نارضایتی از عملکرد همسر و در بخش پیامدها دو مقوله سلطه گری (حاکم بودن من فردی) و عدم اعتماد در الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق به دست آمد.