سهیلا سلیمانی، مصطفی خانزاده، مجتبی انصاری شهیدی، دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری و عملی اختلالی است مزمن و ناتوان ساز که با پیدایش افکار و رفتارهای تکرارشونده و مقاوم همراه با اضطراب شناخته میشود. این اختلال آثار گستردهای در جنبههای گوناگون زندگی فرد به ویژه زمینههای شغلی، تحصیلی، اجتماعی و همچنین روابط خانوادگی بر جای میگذارد. از آنجایی که اختلال وسواس بیش از سایر اختلالات خانواده فرد را درگیر میکند، بنابراین با توجه به اهمیت و نقش خانواده در روند اختلال وسواس بر افراد خانواده، هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنیسازی بر شیوههای حل تعارض در همسران افراد دارای وسواس فکری و عملی است. مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی، دارای فرایند دو مرحلهای پیش آزمون و پس آزمون که بر روی سه گروه آزمایشی (گروه آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، گروه آموزش درمان مبتنی بر ذهنیسازی و گروه گواه) انجام گرفت. در این فرایند متغیرهای مستقل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنیسازی و همچنین متغیر وابسته آن، شیوههای حل تعارض میباشد. نمونههای پژوهشی شامل ۴۵ نفر از همسران افراد دارای اختلال وسواس بودند که در سه گروه ۱۵ نفره آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهنیسازی و گروه گواه جای گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد نمرات شیوههای حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد و گروه ذهنیسازی دارای تفاوت معنادار است و این تفاوت به نفع گروه پذیرش و تعهد است. یعنی شیوههای حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد از گروه ذهنیسازی به گونه معناداری کمتر بوده است (۰۵/۰>P). نتیجهگیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در این دو رویکرد درمانی، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شیوههای حل تعارض در همسران افراد دارای اختلال وسواس نسبت به درمان مبتنی بر ذهنیسازی بیشتر میباشد