logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای شناختی رفتاری

شهلا آکوچکیان، ابراهیم حقیقی‌زاده، ویکتوریا عمرانی فرد، مهسا سیرویی نژاد، آسیه الماسی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : اختلال وسواسی- جبری ‏(Obsessive compulsive disorder یا OCD) نوعی از اختلالات اضطرابی به شمار می‌رود که در افراد دارای اعتقادات مذهبی، می‌تواند در زمینه مذهبی بروز کند. استرس در تشدید علایم این اختلال نقش دارد. استفاده از راهبردهای مقابله با استرس مناسب، می‌تواند از تأثیرات این عامل بر بیمار بکاهد. هدف از انجام این مطالعه، تأثیر درمان شناختی- رفتاری مذهبی در راهبردهای مقابله با استرس و نمره وسواس بیماران مبتلا به OCD با محتوای مذهبی بود. مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی (روش‌های غیر دارویی) بود که به صورت قبل و بعد از مداخله انجام شد. روان‌درمانی طی ۱۰ جلسه (یک جلسه ۵/۱ ساعته در هفته‌) انجام گرفت. یک نفر روان‌پزشک و یک نفر روحانی متخصص در علوم حوزه فقه و آشنا با اختلال وسواس (با ابعاد علمی آن) اداره جلسات را بر عهده داشتند. نمره Yale-Brown بالاتر از ۱۷ معیار ورود اولیه به پژوهش در نظر گرفته شد. قبل از شروع دوره و در پایان دوره (جلسه دهم)، پرسش‌نامه‌ مربوط به خصوصیات دموگرافیک بیماران، مقیاس Y-BOCS (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale) و چک‌لیست مقابله با استرس (Coping Scale-Revised یا CS-R) توسط یک روان‌شناس بالینی تکمیل گردید. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های Wilcoxon و Mann Whitney U و ضریب همبستگی Spearman در نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: تعداد ۱۵ بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین نمره مقیاس Y-BOCS قبل از مداخله ۳۹/۲۹ ± ۰۰/۶ و بعد از مداخله ۱/۲۴ ± ۵/۶ به دست آمد (۰۱۲/۰ = P). میانگین نمره CS-R نیز از ۵/۳۶ ± ۹/۱۲ قبل از مداخله به ۳/۳۵ ± ۰/۱۲ بعد از مداخله رسید (۴۴۲/۰ = P). نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روان‌درمانی شناختی- رفتاری با رویکرد مذهبی، می‌تواند تأثیر قابل توجهی در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری داشته باشد، اما این جلسات بر روی راهبرد مقابله با استرس این بیماران تأثیری نگذاشت.
شراره ضرابی، فاطمه سادات طباطبایی نژاد، زهره لطیفی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال پرخوری به عنوان یک اختلال شایع روانشناختی منجر به آشفتگی و مشکلات متعددی برای فرد می شود. یکی از مشکلات در افراد مبتلا به اختلال پرخوری ظرفیت تحمل پریشانی پایین است، که این مسئله باعث افزایش تمایل فرد به پرخوری می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان خودشفابخشی برتحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: این پژوهش کمی و نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ است که ۴۵ نفر به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه­های آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش­نامه­ تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. هر یک از گروه­های آزمایش ۱۲ جلسه تحت درمان گروهی شناختی رفتاری میشل و درمان خودشفابخشی مروی و لطیفی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری و مجذور کای استفاده شد.
یافته‌ها: بر اساس آزمون مجذور کای تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و مدت بیماری بین سه گروه مشاهده نشد (۰۵/۰<P). نتایج نشان داد که درمان خودشفابخشی در تمامی ابعاد تحمل پریشانی و درمان شناختی رفتاری در تمامی ابعاد بجز بعد تحمل در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری داشتند (۰۵/۰>P). همچنین درمان خودشفابخشی باعث افزایش بیشتر ابعاد تحمل، جذب و نمره کل تحمل پریشانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده است (۰۵/۰=P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی زنان مبتلا اختلال پرخوری­عصبی استفاده کرد. اگر چه به نظر می رسد درمان خودشفابخشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در این مورد مؤثرتر باشد.
خانم محدثه کیوانی، دکتر ابوالفضل بخشی پور، دکتر عطا طهرانچی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف:  اضافه وزن و چاقی از شایع ترین مشکلات مربوط به سلامت در جوامع معاصر هستند. مداخلات روانشناختی متعددی برای کاهش وزن تدوین شده اند. لذا اهمیت زیادی دارد که اثربخشی این مداخلات مورد سنجش قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو مداخله شناختی رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد در شاخص توده بدنی و کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش‌ها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه‌ی نیمه تجربی با طرح پیش­آزمون –پس­آزمون-پیگیری با گروه کنترل و با گمارش تصادفی بود. جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر، کلیه‌ی زنان دارای اضافه وزن ساکن شهر مشهد بودند. چهل و پنج زن دارای اضافه وزن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، و گروه گواه قرار گرفتند. شاخص توده بدنی در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری شد و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه  و پرسشنامه جمعیت شناختی توسط شرکت کنندگان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته‌ها: یافته ها نشان دادند که شاخص توده بدنی در گروه های مداخله به شکل معناداری از گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری کمتر بود البته بین دو گروه مداخله تفاوتی در این زمینه وجود نداشت. یافته ها همچنین نشان دادند که نمرات شاخص های کیفیت زندگی در شرکت کنندگان گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری به شکل معناداری بیشتر بود. علاوه بر آن نمرات شرکت کنندگان در گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد در دو شاخص کیفیت کلی زندگی و سلامت روان نسبت به گروه شناختی رفتاری به شکل معناداری بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: هر دو مداخله اثربخشی مطلوب در کاهش وزن داشتند اما مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بهتری در برخی از شاخص های کیفیت زندگی نشان دادند.
مهدی لشگری، قاسم آهی، فاطمه شهابی زاده، احمد منصوری،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع و دنیاگیری کووید-۱۹ علاوه بر تعداد زیاد ابتلا و مرگ‌ و میر فراوان، منجر به مشکلات روانشناختی از جمله اضطراب کرونا شده که زنان بیش از مردان در معرض این اضطراب قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا بود.
مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع گزارش موردی با خط پایه چندگانه و پیگیری دوماهه بود. سه بیمار زن به روش نمونه‌گیری در دسترس و بر اساس ملاک‌های تعیین شده برای ورود به پژوهش از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند و به مدت ۱۵ جلسه بر اساس پروتکل درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی تحت درمان قرار گرفتند. شرکت‌کنندگان سه بار در مرحله خط پایه و در جلسات ۳، ۶، ۹، ۱۲ و ۱۵ و همچنین در جلسات پیگیری ماهیانه به مدت دوماه با تکمیل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا و پرسشنامه ابعاد نگرانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج بیانگر این بود که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل عدم تحمل بلاتکلیفی بر  نگرانی و اضطراب کرونای زنان از نظر بالینی و  به لحاظ آماری موثر بوده است (۰۵/۰>p).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می­توان گفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی می­تواند یک مداخله­ موثر برای کاهش نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا باشد.
احمد عابدی، حمیدرضا عریضی، فاطمه اسدالهی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: افراد دارای اضطراب اجتماعی به دلیل اضطراب ناشی از حضور در موقعیت‌های اجتماعی در بسیاری از زمینه‌های شخصی و اجتماعی خود ازجمله روابط بین‌فردی با مشکل مواجه می‌شوند؛ ازاین‌جهت متخصصان با انجام مداخلات روان‌شناختی سعی در کاهش آثار آن در زندگی آن‌ها دارند. در این پژوهش، با روش فراتحلیل، به بررسی و مقایسه اثربخشی مداخلات شناختی-رفتاری و پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی پرداخته شد.
مواد و روش‌ها: بدین منظور از بین پژوهش‌های متعدد مربوط به این موضوع، ۶۸ پژوهش (۳۱ پژوهش مرتبط با درمان پذیرش و تعهد و ۳۷ پژوهش مرتبط با درمان شناختی رفتاری) که در بین سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۰ در پایگاه‌های اطلاعاتی معتبر فارسی (ایران‌داک، مگ‌ایران، علوم انسانی، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و نشریات ادواری، مقالات کشورهای اسلامی (ISC و سیویلیکا) و همچنین پایگاه‌های معتبر انگلیسی (PubMed، ResearchGate) که مقالات با جامعه ایرانی در آن نمایه شده بود و ازلحاظ روش‌شناختی (گروه‌درمانی، دارای متغیر مستقل و وابسته مرتبط و گروه کنترل) موردقبول بودند انتخاب و فراتحلیل روی آن‌ها انجام شد. در این پژوهش، ۶۸ اندازه اثر گزارش‌شده است و ابزار استفاده‌شده چک‌لیست فراتحلیل بود. داده‌های به‌دست‌آمده توسط نرم‌افزارCMA-۳  مورد تحلیل قرار گرفت
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که میزان اندازه اثر ترکیبی به‌دست‌آمده برای مداخلات پذیرش و تعهد ۶۰۳/۰ و برای مداخلات شناختی-رفتاری ۶۳۵/۰ بود که حکایت از تأثیر این مداخلات در کاهش اضطراب اجتماعی دارد (۰۰۱/>P).
نتیجه‌گیری: اندازه اثر ترکیبی به‌دست‌آمده برای مداخلات روان‌شناختی پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری برحسب جدول تفسیری همبستگی از مقادیر بالایی برخوردار است که می‌توان گفت هر دو مداخله روان‌شناختی به‌طور مطلوبی توانسته‌اند بر کاهش اضطراب اجتماعی مؤثر واقع شوند. برحسب این مقادیر اندازه اثر ترکیبی می‌توان اذعان داشت که تأثیر درمان شناختی-رفتاری در کاهش اضطراب اجتماعی کمی بیشتر از درمان پذیرش و تعهد بوده است.
حسن سطوت قصریکی، تورج هاشمی نصرت آباد، عباس بخشی پور رودسری، مجید محمود علیلو،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی یکی از شایع‌ترین اختلالات روانی بوده که همه گروه‌های جامعه در هر رده سنی را شامل می‌گردد و شیوع آن نسبت به سن و جنس در جوامع مختلف متفاوت می‌باشد. لذا هدف از پژوهش حاضر اثربخشی سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی رفتاری بر واکنش‌پذیری شناختی و کاهش نشانگان بیماران افسرده مداوم بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری سه‌ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران افسرده مراجعه‌کننده به مراکز درمان روان‌پزشکی و روان‌شناختی شهرستان ارومیه در زمستان و بهار ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بود که از این جامعه تعداد ۳۰ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه به‌صورت تصادفی گمارده شدند. همه افراد در هر سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری مقیاس افسردگی بک (۱۹۶۱) و شاخص حساسیت به افسردگی لیندن (۲۰۰۳) را تکمیل کردند. درنهایت داده‌ها به روش‌های تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر با کمک نرم‌افزار SPSS۲۴ تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد تفاوت معنی‌داری در هر دو متغیر واکنش‌پذیری شناختی و نشانگان افسردگی بین گروه‌های آزمایش و کنترل وجود داشت (۰۱/۰>P). به این معنی که سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی رفتاری بر واکنش‌پذیری شناختی و کاهش نشانگان بیماران افسرده مداوم اثربخش بود (۰۵/۰>P).
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش بیانگر این است که سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی رفتاری بر واکنش‌پذیری شناختی و کاهش نشانگان بیماران افسرده مداوم مؤثر است و ازاین‌رو می‌تواند در مداخلات بالینی برای درمان افسردگی مداوم بکار گرفته شود.
الهام جولانی، لیدا لیل آبادی، اکرم گلشنی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: محققان علاقه‌مند به مکانیسم‌های تسهیلگر در مداخلات درمانی ازجمله سازوکارهای فرهنگی می‌باشند، بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل‌ها و حکایت‌های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد.
مواد و روش‌ها: پژوهش از نوعِ ترکیبی (کیفی-کمی) می‌باشد. طرح پژوهش در قسمت کیفی از نوع روش تحلیل محتوای قیاسی و در قسمت کمی از نوع نیمه آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. نمونه پژوهش مشتمل بر ۴۸ نفر از مادران دارای کودک فلج مغزی بود که با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و سپس به روش تصادفی در ۳ گروه آزمایشی (۲ گروه) و گواه جای گزاری شدند. جهت جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، ۲۰۰۵) استفاده شد. داده‌ها با بهره‌گیری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی و توسط نرم‌افزار SPSS۲۳ تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که تفاوت اثر دو شیوه درمان بر مؤلفه‌های تحمل (۰۲۰/۰=p)، ارزیابی (۰۳۷/۰=p) و به‌تبع آن نمره کل تحمل پریشانی (۰۱۶/۰=p) معنادار است، به‌طوری‌که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل‌ها و حکایات مولانا علاوه بر نمره کل تحمل پریشانی میانگین نمرات دو مؤلفه تحمل و ارزیابی آن را بیشتر افزایش داده است.
نتیجه‌گیری: ‏می‌توان گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل‌ها و حکایات مولانا روش مؤثرتری برای افزایش تحمل پریشانی در مادران کودکان فلج مغزی است.
 
فریبا محمدی، محمد رضا بیات، سیف‌الله غلامی کرهرودی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: مقایسه رویکردهای مختلف در روان‌شناسی جهت اثربخشی بیشتر یکی از مسائل موردعلاقه محققان می‌باشد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر همسنجی تأثیر برنامه غنی‌سازی روابط مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی‏ و زوج‌درمانی هیجان مدار بر صمیمیت و ‏سازگاری در زوجین درگیر خشونت خانگی انجام می‌باشد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون چند ‏گروهی با گروه کنترل می‌باشد. جامعه آماری زنان درگیر خشونت خانگی ۲۰ الی ۴۰ سال منطقه ۷ ‏تهران در سال ۱۴۰۱ بود. روش نمونه‌گیری در دسترس و ۶۰ نفر به‌عنوان ‏نمونه انتخاب و به‌صورت تصادفی به دو گروه ۲۰ نفره آزمایش و ۲۰ نفره کنترل تقسیم شدند. برای گروهای ‏آزمایش آموزش مداخله غنی‌سازی روابط مبتنی بر ‏ رفتاردرمانی شناختی ‏ و آموزش درمان هیجان مدار برگزار و گروه کنترل برنامه عادی ‏روزانه خود را داشتند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه سازگاری و صمیمیت زناشویی جمع‌آوری شدند. داده‌ها با استفاده از آزمون ‏تحلیل کوواریانس با اندازه‌گیری مکرر و با بهره‌گیری از ‏SPSS‏ تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ‏ رفتاردرمانی شناختی و درمان هیجان مدار بر صمیمیت زناشویی و سازگاری در زوجین درگیر خشونت خانگی تأثیر ‏معناداری دارد (۰۵/۰>p)، اما نتایج برای تفاوت تأثیر روش درمانی معنادار نبود. (۰۵/۰>p).
نتیجه‌گیری: ‏می‌توان نتیجه گرفت غنی‌سازی روابط مبتنی بر ‏ رفتاردرمانی شناختی ‏ درمان هیجان مدار بر صمیمیت زناشویی و سازگاری در زوجین ‏مؤثر است.

تازه‌های تحقیق
محمدرضا بیات:
Google Scholar, Pubmed

جعفر ترشیزی، حسن توزنده جانی، زهرا باقرزاده گلمکانی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری- عملی یکی از اختلالات روانی است که تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی و کاهش مقاومت فرد در برابر اختلال می‌گذارد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری واحدپردازه‌ای بر عدم تحمل بلاتکلیفی و تحمل ابهام در بیماران زن با وسواس شست وشو انجام شد.
مواد و روش‌ها: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری بود. جامعۀ آماری، شامل کلیه زنان جوان مبتلا به وسواس شست و شو بود که طی سه ماهه نخست سال ۱۳۹۸ به مرکز مشاوره و روان شناختی کاوش شهر نیشابور مراجعه کرده بودند. از بین آن‌ها ۶۰ نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و پس از اجرای اولیۀ پیش آزمون پرسشنامه وسواس شست وشوی ییل براون، تعداد ۳۰ نفر که دارای بیشترین تراز اختلال بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (۱۵ نفر آزمایش و ۱۵ نفر کنترل) جایگزین شدند. سپس پروتکل درمان شناختی رفتاری CBT که با طرح‌ریزی محقق در قالب ۸ جلسه ۴۵ دقیقه در مدت ۲ ماه هفته‌ای یک جلسه تدوین شده بود بر روی گروه آزمایشی اجرا شد در پایان پرسشنامه تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (IUS) و مقیاس عدم تحمل ابهام از هر دو گروه آزمایش و کنترل گرفته شد  داده‌ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری واحدپردازه‌ای به طور معناداری موجب بهبود تحمل بلاتکلیفی و تحمل ابهام (۰۵/۰>p) در بیماران زن با اختلال وسواس شست وشو شده است.
نتیجه‌گیری: بنابراین می‌توان نتیجه گرفت درمان شناختی- رفتاری واحدپردازه‌ای می‌تواند به عنوان مداخله‌ای مؤثر در درمان افزایش میزان تحمل‌پذیری بلاتکلیفی و تحمل ابهام زنان مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری شستشو پیشنهاد گردد.
 
مهناز نصیری، فرهاد ابی‌زاده،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات مصرف مواد یکی از علل اصلی عوارض و مرگ‌ومیر در سراسر جهان است. بااین‌حال اطلاعات کمی در مورد اثربخشی درمان برای بیماران مبتلابه هر دو بیماری وجود دارد. همچنین درمان دارویی استاندارد عمدتاً پیامدهای منفی را نشان داده است. این پژوهش باهدف تعیین اثر درمان شناختی رفتاری بر علائم اختلال نقص توجه و بیش فعالی در مردان مبتلابه اختلال مصرف مواد بود.
مواد و روش‌ها: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح تحقیق پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه‌های تجربی و گواه می‌باشد. جامعه آماری تحقیق را افراد مبتلابه اختلال مصرف مواد با نشانه‌های اختلال نقص توجه و بیش فعالی مراجعه‌کننده به کلینیک‌های منطقه ۱۰ شهر تهران تشکیل دادند. روش نمونه‌گیری هدفمند بوده که بر اساس معیارهای ورود به تحقیق ۳۰ نفر انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از فرم مشخصات بالینی فردی، مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-V)، پرسشنامه مقیاس خود گزارشی اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی بزرگ‌سالان وکسلر و همکاران (ASRS)، استفاده شد. در این پژوهش تجزیه‌وتحلیل داده‌ها در دو بخش انجام گرفت، بخش اول اختصاص به یافته‌های توصیفی داشت که در این بخش شاخص‌هایی نظیر میانگین، انحراف معیار، درصد و فراوانی استفاده شد. بخش دوم مربوط به یافته‌های استنباطی بود که در این قسمت تحلیل کوواریانس تک متغیره در داده‌های کمی استفاده شد در برنامه آماری SPSS نسخه ۲۶ استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد‌ که پس از کنترل اثر پیش‌آزمون، تفاوت نمره‌های پیش‌آزمون- پس‌آزمون دو گروه برای متغیرهای نقص توجه و فزون کنشی معنادار است و میانگین نمره‌های گروه آزمایش در متغیر نقص توجه و فزون کنشی نیز به‌طور معناداری کمتر از گروه کنترل است (۰۵/۰>P).
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان‌دهنده اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نقص توجه و فزون کنشی مردان مبتلابه اختلال مصرف مواد  می‌باشد.
 
یوسف حضرتی، حسن عبدی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که لکنت تأثیر منفی بر سرزندگی کلی و سلامت عاطفی، اجتماعی و روانی فرد دارد و به‌طور بالقوه منجر به کاهش کیفیت زندگی بزرگسالانی که لکنت دارند می‌شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان با رویکرد روان‌شناسی زبان­ انجام شد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه‌ مردان بزرگسال دارای لکنت مراجعه‌کننده به کلینیک‌های روان‌شناسی شهر مشهد در سال ۱۴۰۲ بود. از بین‌ این افراد تعداد ۳۰ نفر به‌ روش نمونه‌گیری در دسـترس و با توجه به ملاک‌های ورود و خروج انتخاب شدند؛ و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. شرکت­کنندگان در مراحل پیش­آزمون و پس­آزمون مقیاس­های اضطراب اجتماعی؛کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی فرم کوتاه؛ پرسشنامه خودکارآمدی را تکمیل کردند. گروه آزمایشی برنامه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی را در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای دریافت کرد و گروه کنترل تحت آموزش معمول روزانه قرار گرفت. تجزیه‌وتحلیل داده­ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-۲۴ و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با رعایت مفروضه‌های آماری انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان به‌طور معناداری اثربخش است (۰۵/۰p<).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش می‌توان به بهبود اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان از طریق درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی کمک کرد.
اقای محمد مهدی زعفرانی، دکتر ایلناز سجادیان،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: زنان سرپرست خانوار در زندگی خود مشکلات متعددی را در حوزه سرسختی روانشناختی، بهزیستی اجتماعی تجربه می‌کنند، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار بود.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه همراه با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تشکیل می‌دادند که در سال ۱۴۰۲ در این شهر سکونت داشتند. در این مطالعه تعداد ۳۰ زن سرپرست خانوار با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین گردیدند. افراد شرکت کننده در دو گروه در سه مرحله به تکمیل پرسشنامه‌ها پرداختند. در پژوهش حاضر افراد گروه آزمایش۸ جلسه تحت مداخله قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله دریافت نکرد. در پایان نیز داده با تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تاثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p). همچنین در مرحله پیگیری نیز تاثیر معنادار این روش درمانی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تدوام داشته است (۰۵/۰>p).
نتیجه‌گیری: از نتایج پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی باعث افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار شده است، از این رو روانشناسان و مشاوران می‌توانند برای افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار از تکنیک های این رویکرد درمانی استفاده کنند.

صفحه ۱ از ۱