۴۲ نتیجه برای شخصیت
سید حسن سلیمی، رضا کرمی نیا، ماندانا امیری، سید محمود میرزمانی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر رابطه صفات و ویژگی های شخصیتی را با موفقیت شغلی در مدیران ارشد یـک سازمان دولتی مورد بررسی قرار می دهد. مواد و روشه ا: در این پژوهش از جامعه مدیران ارشد یک سـازمان دولتـی تعـداد ۰۸ نفـر بـه روش تـصادفی ساده انتخاب شدند. از این عده از طریق آزمون سنجش موفقیت شغلی ۰۳ نفر در گروه مدیران موفق و ۰۳ نفر درگروه مدیران ناموفق قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس سنجش موفقیت شغلی و آزمون شخصیتی کتل استفاده شد. آزمودنی ها دارای میانگین سنی ۰۴ سال و از نظر تحـصیلی اکثریـت دارای مـدرک کارشناسـی بودند. یافتهها : نتایج نشان داد که بین ویژگی های جمعیت شناختی با موفقیت شغلی تفـاوت معنـاداری وجـود نـدارد. مقایسه ویژگی های شخصیتی در دو گروه مدیران موفق و ناموفق نشان داد گروه مدیران موفق بطور معنـاداری دارای تسلط بر خود هستند. این عده نمره بیشتری در مقیاس هـای گرمـی، پایـداری هیجـانی، نیرومنـدی فـرامن، جسارت اجتماعی، ظرافت و احساس خودکفایی را کسب کردند. نتیجهگیری : گروه موفق بطور معناداری میزان وابستگی کمتری داشته و در توانایی مهار خود نمـره بیـشتری بدست آوردند. هر دو گروه نمره برون گرایی بالایی کسب کردند هر چند که گـروه مـدیران موفـق میـانگین نمـره بیشتری داشتند. همچنین نمره اضطراب هر دو گروه در حد پایین قرار داشت. کلید واژهها : صفات شخصیت، پرسشنامه کتل، موفقیت شغلی
محمد علی نادی، ایلناز سجادیان،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : موضوع اعتیاد به اینترنت به دلیل اهمیت، به طور مداوم در فهرست مهمترین مباحث پژوهشی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش تحلیل مسیر رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و وابستگی به اینترنت با کیفیت زندگی کاربران کافینتهای شهر اصفهان بود. مواد و روشها: در این مطالعه علّی- همبستگی، جامعه آماری را کلیه کاربران کافینتهای شهر اصفهان تشکیل میدادند که به روش نمونهگیری خوشهای- تصادفی چند مرحلهای، تعداد ۳۰۰ نفر به عنوان نمونه از بین آنها انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه وابستگی به اینترنت Yang ، فرم کوتاه کیفیت زندگی WHO و نسخه کوتاه ویژگیهای شخصیتی NEO-PI بود. برای محاسبه ضریب همبستگی Pearson و آزمون کردن این ضریب و همچنین تحلیل مسیر از ۵/۸ LISREL استفاده شد. یافتهها: بین وابستگی به اینترنت و بعد کیفیت اجتماعی رابطه منفی و معنیدار در سطح ۰۵/ ۰ P < وجود داشت و از میان ویژگیهای شخصیتی ابعاد برونگرایی، وظیفه شناسی و خوشایندی با وابستگی به اینترنت رابطه معنیدار و منفی در سطح ۰۱/۰ P < داشتند. مدل مفهومی نهایی پژوهش، که دارای زیر بنای نظری بود، نیز با شاخص نیکویی برازش ۹۱/۰ تأیید شد. نتیجهگیری: نتایج حاکی از رابطه ویژگیهای شخصیتی با وابستگی به اینترنت و وابستگی با کیفیت زندگی بود. مدل نظری پژوهش نیز با شاخصهای برازش معتبر ترسیم گردید.
غلامرضا خیرآبادی، جعفر بوالهری،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه:مطابق با داده های سازمان بهداشت جهانی، مرگ ها ی جاده ای مسئول حدود ۲۵% کل مرگ های ناشی از جراحت ها می باشد. یکی از مهمترین آمار های مورد توافق در مورد تصادفات و آسیب ها، نقش ۹۰-۷۰ درصدی عوامل انسانی در کلیه تصادفات است. فاکتورهای انسانی (رفتاری) در ۶۰% تصادفات نقلیه ای، به عنوان دلیل اصلی و در ۹۵% کل تصادفات نیز به عنوان یک عامل تاثیر گذار به شمار می آیند. روشها:در این مقاله مروری مطالعات مرتبط بین سال های ۲۰۰۹-۱۹۹۰ از طریق بانک داده های Medline وCochrane library و برخی از مقالات فارسی با
محمد فتحی، فرامرز سهرابی، مرتضی سعیدیان،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: دسترسی به اینترنت پدیده ای رو به گسترش است. همزمان با دسترسی روزافزون و گسترده مردم به اینترنت، شاهد نوعی وابستگی در جوانان هستیم. این پژوهش به منظور مقایسۀ ویژگی های شخصیتی و سبک های هویت در دانشجویان معتاد و غیر معتاد به اینترنت، انجام پذیرفت. مواد و روش ها: این تحقیق علی – مقایسه ای بود و در سال تحصیلی ۱۳۹۰-۹۱ انجام پذیرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان پسر خوابگاهی ساکن در خوابگاه های دانشگاه تهران(حدود ۶۰۰۰ نفر) بود که بر اساس جدول مورگان، تعداد ۳۸۰ نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به نسبت جمعیت هر کدام از خوابگاهها به پخش و اجرای پرسشنامه های مربوطه پرداخته به این صورت که با مراجعه به هر یک از اتاقهای دانشجویی، پرسشنامه ها را تحویل و بعد از حدود ۲۰ دقیقه آنها را جمع آوری می کردیم. ابزار تحقیق حاضر عبارت بودند از: پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (IAD)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی (NEO) و پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (ISI-۶). برای تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و تحلیلی ازآزمون آماری T، استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین دانشجویان معتاد و غیر معتاد به اینترنت از نظر ویژگی های شخصیتی تفاوت وجود دارد. به این ترتیب که روان رنجورخویی در دانشجویان معتاد به اینترنت بیشتر از دانشجویان غیر معتاد بود و سه متغیر برونگرایی، سازش پذیری و وظیفه شناسی در دانشجویان غیر معتاد بیشتر از گروه معتاد بود. اما از نظر ویژگی شخصیتی گشودگی به تجربه تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. همچنین بین دو گروه از نظر متغیرهای هویتی تفاوت معنی داری مشاهده شد به این معنی که هویت اطلاعاتی در دانشجویان غیر معتاد بیشتر از گروه معتاد بود و نیز هویت هنجاری و هویت سردرگم- اجتنابی در گروه معتاد بیشتر از گروه غیر معتاد دیده شد. نتیجه گیری: بین افراد معتاد و غیر معتاد به اینترنت از نظر برخی از ویژگی های شخصیتی و سبک های هویتی تفاوت وجود دارد.
تورج هاشمی، آیدا عبداله زاده جدی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع گسترده اختلال شخصیت مرزی و پیامدهای مخرب اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی آن، لزوم توجه بیشتر به این اختلال و عوامل زمینه ساز آن را برجسته می نماید. هدف پژوهش حاضر، بررسی سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و وجوه تمایز این سیستم ها در افراد بیمار با افراد عادی بود. مواد و روش ها: بدین منظور ۳۰ فرد بیمار که با تشخیص اختلال شخصیت مرزی در بیمارستان رازی تبریز بستری بودند، پرسش نامه BIS/BAS Carver و White را تکمیل نمودند. گروه شاهد شامل ۳۰ فرد فاقد سابقه تشخیص روان پزشکی بود. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که دو گروه مورد مطالعه در متغیرهای سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعال ساز رفتاری و خرده مقیاس جستجوی لذت تفاوت معنی دار با یکدیگر دارد (۰۱/۰ < P). در این میان عامل جستجوی لذت با مقدار Wilk&#۰۳۹;s Lambda (۴۲/۰) و سیستم فعال ساز رفتاری با Wilk&#۰۳۹;s Lambda (۵۳/۰) در تمایزگذاری دو گروه نقش قابل توجهی داشت. نتیجه گیری: فعالیت بالای سیستم بازداری رفتاری زمینه ساز اضطراب دایمی و احساسات منفی تجربه شده در فرد بود و فعالیت بالای سیستم فعال ساز رفتاری می تواند عامل زیربنایی تکانشگری باشد که از مؤلفه های هسته ای اختلال شخصیت مرزی است. این مطالعه هماهنگ با سایر مطالعات مبتنی بر بررسی چگونگی تأثیر عوامل زیستی- عصبی در بروز اختلال شخصیت مرزی می تواند راه گشای فهم دقیق تر این اختلال و به پیرو آن ایجاد راه کارهای مناسب جهت پیش بینی احتمال بروز بیماری و پیش گیری های نخستین و نیز گسترش روش های درمانی مؤثرتر باشد.
شهریار شهیدی، وحید نجاتی، سامان کمری،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف : ویژگیهای شخصیتی برخاسته از تفاوتهای فرهنگی است. این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای شخصیتی در فرهنگ ایرانی انجام شد. مواد و روشها: مطالعه مقطعی حاضر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، بر روی ۴۳۴۲ نوجوان ایرانی از ۱۲ استان کشور انجام شد. به منظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی NEO-FFI (NEO Five-Factor Inventory) استفاده گردید. جهت تحلیل دادهها، روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها: بین ویژگیهای شخصیتی دختران و پسران در تمام ابعاد شخصیت تفاوت معنیداری وجود داشت. همچنین، بین اقوام مختلف ایرانی در ابعاد ویژگیهای شخصیتی نیز تفاوت معنیداری مشاهده شد (۰۰۱/۰ > P). از طرف دیگر، بین ویژگیهای شخصیتی افراد در اقلیمهای مختلف جغرافیایی نیز تفاوت معنیداری به دست آمد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که فرهنگ، قومیت و اقلیم جغرافیایی میتواند بر روی ویژگیهای شخصیتی مردم ایران تأثیرگذار باشد.
احمد ولیخانی، مهدی ایمانی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: مسأله فرهنگ و شخصیت در دهههای اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و مردمشناسان در سراسر دنیا قرار گرفته است؛ به طوری که حجم مطالعاتی زیادی را به ویژه در غرب به خود اختصاص داده است، اما این مسأله مهم در ایران با وجود فرهنگها و قومیتهای متنوع و غنی، به شدت از سوی محققان مورد غفلت قرار گرفته است. از اینرو، تحقیق حاضر به دنبال مقایسه صفات شخصیت مرزی، اسکیزوتایپی و مؤلفههای آنها بین دانشجویان اقوام فارس، ترک، کرد و لر بود. مواد و روشها: روش تحقیق از نوع علی- مقایسهای بود. در مجموع، ۲۰۰ نفر از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی شیراز به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای صفات شخصیت مرزی (Borderline personality یا STB) و اسکیزوتایپی (Schizotypal personality یا STA) بین آنان تکمیل گردید. دادهها با استفاده از مجموعهای از تحلیلهای واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتهها نشان داد که بین گروههای قومی مورد مقایسه در شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی تفاوت معنیداری وجود نداشت (۰۵/۰ < P). نتایج دیگر نشان داد که از بین سه مؤلفه مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی، تنها مؤلفه تفکر سحرآمیز و از بین مؤلفههای شخصیت مرزی نیز تنها مؤلفه ناامیدی بین گروههای قومی دارای تفاوت معنیداری بود (۰۱/۰ > P). در مؤلفه تفکر سحرآمیز دانشجویان قوم کرد و ترک نسبت به دانشجویان قوم فارس و لر نمره بالاتری را کسب کردند. در مؤلفه ناامیدی، تنها تفاوت یافت شده بین دانشجویان کرد و ترک بود؛ بدین صورت که دانشجویان قوم کرد از دانشجویان قوم ترک نمره بالاتری را در این مؤلفه کسب کردند. نتیجهگیری : با توجه به نتایج پژوهش حاضر، میتوان ادعا کرد که قومیت بر روی شخصیت تأثیر میگذارد، اما نیاز به تحقیقات بیشتر در این حوزه بین گروههای قومی ایران ضروری به نظر میرسد.
مهناز علی اکبری دهکردی، احمد علیپور، پرستو عباسپور، الیاس سلیمی، یارحسین صفری،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای فراشناختی، تیپ شخصیتی D و بهزیستی روانی در پیشبینی شدت علایم بیماری پسوریازیس انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه، یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه را تمامی افرادی تشکیل داد که برای درمان بیماری پسوریازیس به درمانگاههای پوست شهر کرمانشاه در زمستان سال ۱۳۹۳ مراجعه کرده بودند. برای انتخاب نمونه، تعداد ۱۱۵ نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. از بین این تعداد، ۵۱ نفر مرد بودند. پس از تکمیل مقیاس درجهبندی شدت علایم پسوریازیس توسط پزشک، پرسشنامههای مورد نظر شامل مقیاس تیپ شخصیتی D، پرسشنامه بهزیستی روانی، پرسشنامه فراشناخت Cartwright-Hatton و Wells ‎اجرا گردید. روش ضریب همبستگی Pearson و معادلات ساختاری برای تحلیل دادهها به کار گرفته شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که باورهای فراشناختی و تیپ شخصیتی D رابطه منفی و معنیداری با بهزیستی روانی داشت. همچنین، باورهای فراشناختی و سنخ شخصیتی D، از طریق کاهش بهزیستی روانی، شدت علایم بیماری پسوریازیس را پیشبینی نمود. نتیجهگیری: کمک در غنیسازی بهزیستی فردی در تمامی مؤلفههای آن از طریق مدخلات آموزشی روانشناختی متناسب میتواند کمکی در جهت تسریع درمان مبتلایان به این بیماری باشد.
سمیرا گوهری، محمد نقی فراهانی، هادی پرهون، کمال پرهون،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع فزاینده فرار دختران نوجوان از خانه و عواقب ناگوار فردی و اجتماعی آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی پنج عامل بزرگ شخصیت، خودکارامدی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان در دختران فراری و عادی انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش از حیث هدف، بنیادی و از نظر شیوه جمعآوری دادهها، از نوع توصیفی بود. جامعه آماری مطالعه را کلیه دختران فراری شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۳ تشکیل داد که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، ۵۰ نفر انتخاب و با ۵۰ نفر از دختران یکی از دبیرستانهای شهر کرمانشاه از لحاظ جنس، سن و تحصیلات همتاسازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتی (Five-Factor Model یا FFM)، پرسشنامه خودکارامدی عمومی ‏(‏General Self-Efficacy Scale‏ یا ‏GSES‏)‏ و پرسشنامه راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان ‏(‏Cognitive Emotion Regulation Questionnaire‏ یا ‏CERQ‏)‏ بود. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین دو گروه در متغیرهای روان رنجورخویی، گشودگی، برونگرایی، وظیفهشناسی، توافق، خودکارامدی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجانی تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: با توجه به روند رو به رشد فرار دختران از منزل و مسایل و عواقب حاصل از فرار دختران، توجه به مسأله پیشگیری و شناسایی عوامل زمینهساز و اجرای مداخلات گوناگون جهت اصلاح آنها، امری ضروری به نظر میرسد.
امراله ابراهیمی، غلامرضا خیرآبادی، زهرا علیخاصی، راحله سموعی، حمید نصیری، محسن مصلحی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : غیبت از کار یکی از مشکلات سازمانها میباشد که به نظر میرسد، وضعیت روانشناختی و ویژگیهای شخصیتی کارکنان در آن مؤثر است. هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین ارتباط عوامل روانشناختی و شخصیتی با غیبت از کار کارکنان دانشگاه بود. مواد و روشها: در قالب یک مطالعه زمینهیابی مقطعی، از کل ۲۱۵۰۴ نفر کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ۲۵۰ نفر به روش نمونهگیری طبقهای- سهمی انتخاب شدند. با هماهنگی با مدیریت توسعه سازمان و منابع انسانی و مدیریت مراکز، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس ‏(‏Depression Anxiety Stress Scales‏ یا ‏DASS‏)‏ و پرسشنامه شخصیتی ‏NEO-FFI‏ (‏NEO Five-Factor Inventory‏) ‏تکمیل گردید. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل همبستگی Pearson و دورشتهای نقطهای در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین میزان غیبت از کار با میزان استرس، ویژگیهای شخصیتی روان آزردهخویی، سن، سابقه کار، تعداد فرزندان و نوع استخدام رابطه مستقیم و معنیداری وجود داشت (۰۵/۰ > P). کمترین میزان غیبت از کار در کارکنان دارای تحصیلات دکتری و یا افراد ابتدایی و بیسواد بود. در شاغلان رسمی غیبت بیشتری مشاهده گردید. از نظر شیوع علایم، میانگین نمرات افسردگی و اضطراب در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کمی کمتر از جمعیت عمومی به دست آمد، اما علایم استرس تا حدی بالاتر از میانگین نمرات طبیعی جامعه بود. نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که غیبت از کار، با ویژگیهای روانشناختی و علایم آسیبشناسی روانی ارتباط دارد. شاید بتوان گفت، غیبت از کار میتواند یک پاسخ ناکارامد اجتنابی به وضعیت روانشناختی، اجتماعی و انعکاس سلامت روان باشد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر میرسد که آموزش شیوههای مقابله با استرس در قالب آموزش ضمن خدمت کارکنان، ضروری به نظر میرسد. بررسی تحلیل مشاغل کارکنان و متناسب سازی با وضعیت روانشناختی و مهارتی کارکنان پیشنهاد میشود.
نازنین خیرخواهان، محمود نجفی، محمد علی محمدی فر، نادیا ثقفی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : سبک دلبستگی ناایمن، یکی از عوامل مؤثر در بسیاری از آسیبهای روانی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش از نوع تحقیقات علی- مقایسهای بود. نمونهای به حجم ۹۰ نفر شامل ۳۰ بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (با مصرف دارو)، ۳۰ بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (بدون مصرف دارو) و ۳۰ فرد بهنجار از بین مراجعان مراکز درمانی دولتی و خصوصی خدمات روانپزشکی به روش نمونهگیری ملاک محور انتخاب شدند و مورد مقایسه قرار گرفتند. از پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسال برای جمعآوری دادهها استفاده شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: تفاوت میان سبکهای دلبستگی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (با و بدون مصرف دارو) و افراد بهنجار از لحاظ آماری معنیدار بود (۰۰۱/۰ > P، ۵۲۶/۰ = F)؛ به این معنی که نمرات گروه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال پایینتر از گروه مقایسه در دلبستگی ایمن گزارش گردید. یافتهها نشان داد که در دلبستگیهای دوسوگرا و اجتنابی، تفاوت معنیداری بین هر دو گروه دارای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار مشاهده شد. نتیجهگیری: در مجموع، نتایج حاکی از اهمیت نوع سبک دلبستگی در اختلال شخصیت اسکیزوتایپال بود. افراد دلبسته ناایمن جهت تجربه ویژگیهای اسکیزوتایپال و ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال آسیبپذیر هستند.
مظفر غفاری، عباس ابوالقاسمی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : متغیرهای روانشناختی در محیطهای دانشگاهی که از لحاظ تفاوتهای فردی و شخصیتی از تنوع بسیاری برخوردار است، باعث افزایش سازگاری دانشجویان شده و عملکرد تحصیلی آنان تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه باورآمیختگی اندیشه- عمل و هوش شخصی با علایم اختلال شخصیت مرزی دانشجویان با میانجیگری کنترل عواطف بود. مواد و روشها: پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه آماری تحقیق شامل ۲۵۰ نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاههای شهرستانهای بناب و مراغه در سال تحصیلی ۹۴- ۱۳۹۳ بودند که به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه باورآمیختگی فکر- عمل Rachman و همکاران، مقیاس کنترل عواطف William و همکاران، پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی Claridge و Broks و پرسشنامه هوش شخصی Mayer و همکاران استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی Pearson، Bootstrap و Sobel و از طریق برنامه نرمافزار SPSS Amos مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: برازندگی مدل در اصلاح اولیه از طریق حذف مسیر غیر معنیدار تأیید شد. اثر مستقیم هوش شخصی، افسردگی، آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی، خشم بر روی علایم اختلال شخصیت مرزی معنیدار بود، اما اثر مستقیم احتمال برای خود، احتمال برای دیگران، اضطراب و هیجان مثبت معنیدار نشد. اثر غیر مستقیم آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی با میانجیگری افسردگی، خشم و هیجان مثبت، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای خود با میانجیگری افسردگی، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای دیگران با میانجیگری افسردگی، خشم و هیجان مثبت بر صفات مرزی معنیدار بود، اما اثر غیر مستقیم هوش شخصی معنیدار نبود. در مجموع، ۶۶ درصد از واریانس صفات مرزی از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. نتیجهگیری: راهبردهای تنظیم هیجان و هوش شخصی با میانجیگری کنترل عواطف در تبیین علایم اختلال شخصیت مرزی نقش دارد. بنابراین، به نظر میرسد که وقوع راهبردهای ناکارامد تنظیم شناختی هیجان و کنش و هوش شخصی پایین، آسیبپذیری فرد را نسبت به صفات مرزی بالا میبرد.
سمیه هاشمی مفرد، رضوان السادات جزایری، مریم فاتحی زاده، عذرا اعتمادی، محمدرضا عابدی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : زنان دارای اختلال شخصیت وسواسی- جبری (Obsessive compulsive personality disorder یا OCPD) با آسیبهایی در روابط مختلف زندگی خود مواجه هستند که شناسایی این آسیبها میتواند مشاوران را در کمک به برطرفسازی آنها یاری نماید. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی آسیبها در روابط زوجی این زنان بود. مواد و روشها: رویکرد این پژوهش، مبتنی بر روششناسی کیفی بود و اطلاعات از طریق ۱۴ مصاحبه نیمه ساختار یافته با متخصصان خانواده و روانشناسان بالینی و روانپزشکان جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز بر اساس تحلیل مضمون صورت گرفت. نمونهگیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع دادهها ادامه یافت و تحلیل دادهها همزمان با جمعآوری آنها انجام گرفت. یافتهها: تحلیل دادهها منجر به استخراج پنج مضمون متعامل شد که بیانگر آسیبهای بین زوجی زنان دارای OCPD بود. مضمونها (موضوعات) شامل «آسیبهای رشدی، درون فردی، زوجی، خانوادگی و اجتماعی» بود که بر رابطه زوجی این زنان تأثیرگذار میباشد. نتیجهگیری: نتایج به دست آمده نشان داد که آسیبهای خانوادگی و محیطی، موجب رشد ویژگیهای شخصیتی OCPD در این زنان میگردد و این ویژگیها بر روابط مختلف آنان در زندگی مانند روابط والد- فرزندی و اجتماعی تأثیر میگذارد که هر یک از آنها روابط زوجی آنان را متأثر میسازد و آن را در معرض آسیب قرار میدهد. در نتیجه، برای کاهش تأثیر این آسیبها در زندگی زنان مبتلا به OCPD، نیاز به مداخلات مشاورهای و روانشناختی احساس میگردد.
حسن میرزاحسینی، سوگند ارجمند، هدی لاجوردی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش طرحوارههای ناسازگار اولیه، اختلالات شخصیت و سبکهای مقابله در پیشبینی رفتار پرخوری انجام گرفت. مواد و روشها: بدین منظور ۱۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم که دارای شاخص توده بدنی بالاتر از ۲۵ بودند، به روش نمونهگیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از توضیح و تبیین اهداف پژوهش از آنها خواسته شد تا ابزارهای پژوهش شامل مقیاس Millon (MCMI-III یا Millon Clinical Multiaxial Inventory)، مقیاس پرخوری (BES یا Binge eating scale)، پرسشنامه اجتناب Young-Rygh (YRAI یا Young-Rygh Avoidance Inventory)، پرسشنامه جبران Young (YCI یا Young Compensation Inventory) و پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه Young (YSQ-S۳ یا Young Schema Questionnaire) را تکمیل کنند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آماری همبستگی Pearson و رگرسیون همزمان مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. یافتهها: طرحوارههای رهاشدگی/ بیثباتی، محرومیت هیجانی، وابستگی/ بیکفایتی، بازداری هیجانی، نقص/ شرم، خویشتنداری ناکافی در مجموع ۲/۳۷ درصد از واریانس پرخوری را پیشبینی کرد. همچنین، سبکهای مقابله جبران افراطی و اجتنابی ۳/۱۲ درصد و اختلالهای شخصیت مرزی، دوری گزین و شخصیت منفعل- پرخاشگر به طور ترکیبی قادر به پیشبینی ۵/۱۸ درصد از واریانس پرخوری بود. نتیجهگیری: طرحوارههای ناسازگار اولیه در حوزههای خودگردانی، بازداری و محدودیتهای مختل، به خصوص بریدگی و طرد و نیز سبکهای مقابله، اختلالات شخصیت مرزی و منفعل- پرخاشگر میتواند در آسیبشناسی و درمان اختلال پرخوری دارای اهمیت باشد. به کارگیری مداخلات روانشناختی در جهت کاهش رفتارهای ناشی از طرحوارههای فوق و نیز تغییر در سبک مقابله افراد مبتلا به چاقی میتواند کمکی در جهت تسریع در فرایند درمان باشد.
الهام موسویان، بابک شریفزاده،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : بینظمی هیجانی به عنوان یکی از علایم اصلی در اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder یا BPD)، تأثیرات قابل توجهی بر ادراک هیجانی در این گروه از بیماران دارد و با توجه به اهمیت بازشناسی هیجان در چهره در تعاملات اجتماعی و نتایج ضد و نقیض پژوهشهایی که در گذشته بازشناسی هیجان را در این گروه مورد ارزیابی قرار داده است، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بازشناسی هیجان در افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و ارتباط این علایم بر تعاملات میان فردی در این گروه از افراد بود. مواد و روشها: حجم نمونه پژوهش ۳۰ نفر بود که ۱۵ نفر از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و ۱۵ نفر آزمودنی سالم به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. آزمودنیها به شیوه نمونهگیری در دسترس از بین جامعه آماری مربوط انتخاب شدند. پرسشنامه شخصیت مرزی (Borderline personality inventory یا BPI) و پرسشنامه مشکلات بین فردی (Inventory of interpersonal problems یا IIP) و آزمون بازشناسی هیجان در چهره (Facial affect recognition task) بر روی دو گروه اجرا گردید. یافتهها: افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی نسبت به همتایان بهنجار در بازشناسی هیجان در چهره عملکرد ضعیفتری داشتند (۰۰۱/ < P، ۵/۱ = F). از طرف دیگر، این افراد در بازشناسی همه هیجانهای منفی دچار اشکال نبودند، بلکه به طور خاص در بازشناسی هیجان تنفر (۰۱۰/۰ < P، ۵/۲ =F ) و خشم (۰۲۰/۰ > P، ۰۵/۴ = F) نقص داشتند. همچنین، آنها مشکلات بین فردی بیشتری را نسبت به گروه شاهد نشان دادند (۰۰۱/ > P، ۰۱/۰ = F). نتیجهگیری: نقص در بازشناسی هیجان در چهره میتواند زمینهساز مشکلات میان فردی در این گروه از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی باشد. بنابراین، توجه به بازشناسی هیجان در چهره به عنوان یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در تعاملات اجتماعی میتواند به فهم بهتر از بدکارکردی اجتماعی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک کند.
رضوان هویدافر، مریم فاتحیزاده، احمد احمدی، رضوان السادات جزایری، محمد رضا عابدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه کیفی آسیبهای تعاملی زوجین در خانوادههای زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه با خانواده درمانگران بود. مواد و روشها: جامعه پژوهش را همه متخصصان خانواده در حوزه درمان روانشناختی تشکیل داد. شرکت کنندگان مطالعه شامل دوازده متخصص با تجربه در زمینه درمانهای روانی خانواده بود که به شکل هدفمند از نوع همگون انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. سؤال اصلی پژوهش عبارت بود از مردان با همسران مبتلا به شخصیت مرزی، دچار چه آسیبهای تعاملی هستند؟» و سؤالات فرعی منشعب از سؤال اصلی بود که آسیبهای مختلف تعاملی در ابعاد مختلف زندگی زوجی را در برمیگرفت. دادههای حاصل از مصاحبه به روش تماتیک تجزیه و تحلیل گردید که در سه مرحله توصیف، کاهش و تفسیر دادهها را تحلیل نمود. یافتهها: از ۵۳۳ عبارت مرتبط با آسیبهای ارتباطی که از مصاحبه با متخصصان استخراج شد، در کدگذاری باز ۱۳۳ مفهوم مرتبط با آسیبهای ارتباطی به دست آمد و در کدگذاری محوری در ۱۶ زیرمقوله خلاصه شد و در نهایت، در چهار مقوله جمعبندی گردید که عبارت از «آسیبهای فردی مؤثر بر زندگی زوجی، آسیبهای بین فردی اجتماعی، آسیبهای بینفردی زوجی و آسیبهای بین فردی خانوادگی» بود. نتیجهگیری: حضور یک زن با شخصیت مرزی آسیبهایی را در خانواده تولید میکند که احتمال فروپاشی آن را افزایش میدهد.
سعید خدابندهلو، محمود نجفی، اسحق رحیمیان بوگر،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder یا NPD)، اختلالی است که افراد مبتلا به دلیل احساس اهمیت شخصی بزرگمنشانه، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبهرو میشوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی ذهنیتمدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه، از روش مورد- منفرد با طرح A-B و خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونهها شامل ۳ مورد (۲ زن و ۱ مرد) از مراجعه کنندگان به کلینیک مشاوره شهر قزوین بودند که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و پس از پاسخگویی به نسخه ۴۰ گویهای مقیاس شخصیت خودشیفته (۴۰-Narcissistic Personality Inventory یا ۴۰-NPI)، بر اساس ملاکهای Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-۵ th Edition (DSM-۵)، توسط روانپزشک مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و مبتلا به NPD تشخیص داده شدند. جهت سنجش علایم خودشیفتگی آزمودنیها، از مقیاس چند محوری بالینی Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا MCMI-III) استفاده گردید. طرحواره درمانی در ۲۰ جلسه انفرادی ۶۰ دقیقهای به صورت هفتهای دو جلسه اجرا شد. دوره پیگیری درمان نیز ۱ ماه پس از پایان مداخله دنبال گردید. یافتهها: دادههای به دست آمده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی شامل میانگین و میانه، تحلیل دیداری شکلها در دو بخش درون موقعیتی و بین موقعیتی با شاخص ثبات و جهت روند، درصد دادههای غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد دادههای همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافتهها، طرحواره درمانی در کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD مؤثر بود. نتیجهگیری: طرحواره درمانی در بهبود و کاهش علایم افراد دارای NPD از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است و میتواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار رود.
محمد زراعتی، مصطفی بلقان آبادی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت بین سلامت روان و ویژگیهای شخصیتی رانندگان پرخطر و عادی انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه به روش علی- مقایسهای صورت گرفت. نمونهها از میان رانندگان عادی و پرخطر بخش ترخیص خودرو پلیس راهور ناجا غرب شهر تهران انتخاب شدند. نمونه آماری تحقیق متشکل از ۷۰ نفر بود که ۳۵ نفر از رانندگان پرخطر به روش نمونهگیری تصادفی ساده و ۳۵ نفر از رانندگان عادی به شیوه در دسترس در پژوهش شرکت نمودند. دادهها با استفاده از پرسشنامه جمعیتشناختی، مقیاس نشانگان اختلال روانی (Symptom Checklist-۹۰-Revised یا SCL-۹۰-R) و پرسشنامه پنج عامل شخصیتی NEO (NEO-Five Factor Inventory یا NEO-FFI) جمعآوری گردید و سپس در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی با استفاده از آزمون Independent t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: تفاوت معنیداری بین سلامت روان رانندگان پرخطر و عادی وجود داشت (۰۵۰/۰ > P)؛ بدین معنی که رانندگان پرخطر سلامت روان پایینتری نسبت به رانندگان عادی داشتند. رانندگان پرخطر در تمامی نشانگان بالینی، وضعیت سلامت پایینتری را نسبت به رانندگان عادی نشان دادند. همچنین، به لحاظ شخصیتی در عوامل روانرنجورخویی و برونگرایی، اختلاف معنیداری بین رانندگان پرخطر نسبت به رانندگان عادی مشاهده شد (۰۵۰/۰ > P). در واقع، آنان نمره روانرنجورخویی و برونگرایی بالاتری نسبت به رانندگان عادی کسب کردند. نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که رانندگان پرخطر به لحاظ شخصیتی و سلامت روان دچار مشکلاتی هستند. بنابراین، بهتر است اینگونه رانندگان در کنار جریمههای مالی، در جلسات آموزشی و مشاورهای روانشناختی نیز شرکت نمایند و پلیس راهنمایی و رانندگی از مداخلات روانشناختی برای درمان چنین افرادی استفاده کند.
سیده سامرا حسینی امام، محمود نجفی، شاهرخ مکوند حسینی، مژگان صلواتی، علی محمد رضایی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجان مبتنی بر مدلهای Gross و Linehan بر راهبردهای تنظیم هیجان در نوجوانان دارای نشانگان بالینی شخصیت مرزی بود. مواد و روشها: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و همراه با گروه شاهد بود. جامعه آماری شامل نوجوانانی بود که در سال ۱۳۹۶ به مراکز مشاوره و روانشناسی، خدمات روانپزشکی و مراکز مربوط به اورژانسهای خودکشی در تهران مراجعه کرده بودند که از میان آنها، ۴۵ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه شاهد قرار گرفتند. گروههای آزمایش طی ۸ جلسه، هفتهای دو جلسه ۹۰ دقیقهای، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ) پیش از آغاز درمان و پایان جلسات درمان به طور گروهی اجرا گردید. گروه شاهد نیز هیچ مداخلهای دریافت نکرد. یافتهها: مدل Linehan بر تمامی راهبردهای تنظیم هیجان تأثیر گذاشت. مدل Gross نیز بر برخی از راهبردهای تنظیم هیجان از جمله پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد به برنامهریزی، اتخاذ دیدگاه، فاجعهآمیزپنداری و سرزنش دیگران به جز زیرمقیاسهای سرزنش خود و نشخوار ذهنی مؤثر بود. نتیجهگیری: دو مدل آموزش مهارت تنظیم هیجان به دلیل مؤلفههای مشترک درمان، بر راهبردهای تنظیم هیجان مؤثر بود. در مجموع، نتایج حاکی از اثربخشی بیشتر مدل Linehan بر راهبردهای تنظیم هیجان (کاهش راهبردهای کمتر سازش یافته) بود. بنابراین، میتوان از این مدل در جهت بهبود راهبردهای تنظیم هیجان استفاده نمود.
فاطمه چمنی، محمود نجفی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از پایههای اصلی اختلال شخصیت مرزی، نظریه روابط موضوعی و طرحوارههای شناختی است. نقش روابط موضوعی و طرحوارههای شناختی در اختلالات شخصیت، همواره مورد علاقه محققان و درمانگران بوده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین روابط موضوعی و طرحوارههای ناسازگار اولیه با نشانگان شخصیت مرزی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع همبستگی بود و به روش توصیفی صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان تشکیل داد. نمونهها شامل ۳۱۰ دانشجو بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها با کمک پرسشنامه روابط موضوعی Bell (Bell Object Relations Inventory یا BORI)، طرحواره Young- فرم کوتاه (Young Schema Questionnaire-Short form یا SYQ-SF) و مقیاس شخصیت مرزی Claridge و Broks جمعآوری گردید و سپس با استفاده از آزمون همبستگی Pearson و Regression گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین روابط موضوعی و طرحوارههای ناسازگار اولیه با نشانگان شخصیت مرزی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رابطه معنیداری وجود داشت. نتایج Regression حاکی از آن بود که از بین مؤلفههای روابط موضوعی، «خودمیانبینی و بیکفایتی اجتماعی» در مجموع ۲۳ درصد از واریانس نشانگان شخصیت مرزی را تبیین کردند و از بین مؤلفههای طرحوارههای ناسازگار نیز «رهاشدگی، استحقاق، نقص/ شرم، ایثار و بازداری هیجانی» در مجموع توانستند ۳۶ درصد از تغییرات نشانگان شخصیت مرزی را تبیین نمایند. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت که روابط موضوعی و طرحوارههای ناسازگار، نقش مهمی در پیشبینی نشانگان مرزی دارند و در نظر گرفتن آنها برای پیشگیری و درمان شخصیت مرزی، ضروری به نظر میرسد.