غلامرضا نیکراهان، کریم عسگری، مهرداد کلانتری، محمدرضا عابدی، علی اعتصام پور، عباس رضایی، جف سی هافمن، دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهشهای فراوان حاکی از آن است که خلق منفی با مرگ و میر بیماران دچار بیماری قلبی به طور کامل مرتبط است؛ در حالی که حالات مثبت روانی در این بیماران با بهبود عملکرد قلبی- عروقی همراه میباشد. با این وجود، مداخلات روانشناسی مثبت در بیماران قلبی توسعه نیافته است. بر همین اساس، مطالعه حاضر به بررسی اثربخشی سه نوع مداخله شادی بر روی متغیرهای روانشناختی در بیماران دچار بیماری قلبی پرداخت. مواد و روشها: در پژوهش حاضر، ۶۸ بیمار قلبی به طور تصادفی به سه گروه مداخله شادی Seligman، Lyubomirsky و Fordyce و گروه شاهد اختصاص یافتند. گروههای مداخله شش هفته آموزش شادی دریافت نمودند و اندازهگیریها در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری به انجام رسید. ارزیابیها شامل افسردگی، شادی، رضایت از زندگی و امید بود. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس با اندازههای مکرر استفاده شد. یافتهها: هر سه نوع مداخله به طور معنیداری موجب افزایش شادی در این بیماران گردید (۰۱/۰ > P). همچنین، نتایج نشان دهنده کاهش معنیدار افسردگی در گروه Fordyce بود (۰۵/۰ > P). علاوه بر این، میزان امید در گروه Seligman افزایش معنیداری را در مراحل پسآزمون و پیگیری نشان داد (۰۵/۰ > P). نتیجهگیری: مداخلات شادی یاد شده میتواند به نتایج امیدوار کنندهای در ارتقای حالات مثبت روانشناختی و کاهش افسردگی بیماران قلبی منجر شود. به طور کلی، مداخله شادی Seligman در ارتقای حالات مثبت روانشناختی و مداخله شادی Fordyce در کاهش افسردگی این بیماران بهتر از دو مداخله دیگر عمل کرد.
سعیده عبودیت، شعله امیری، دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : ماهیت پیچیده رفتار کودکان، بررسی و به کارگیری درمانهای جدید را ایجاب میکند. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر بازی بر مبنای هوش میان فردی Gardner بر مهارت اجتماعی و شادی کودکان پیشدبستانی بود. مواد و روشها: این مطالعه به روش آزمایشی و به صورت پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. ابتدا یکی از مراکز پیشدبستانی با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به صورت تصادفی انتخاب گردید و تمام کودکان آن مرکز با استفاده از پرسشنامه مهارتهای اجتماعی Matson (Matson Evaluation of Social Skills with Youngsters یا MESSY) جهت بررسی میزان مهارت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت، ۲۴ نفر که نمره پایینتری کسب کردند، انتخاب گردیدند و در دو گروه آزمایش و شاهد قرار داده شدند. مادران همه آزمودنیها قبل و بعد از مداخله، مقیاس هوش چندگانه Gardner، پرسشنامه شادی کودکان مبتنی بر مقیاس شادکامی آکسفورد (Oxford Happiness Inventory یا OHI) تطبیق داده شده برای کودکان و مقیاس MESSY را تکمیل نمودند. گروه آزمایش ۱۲ جلسه تحت آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر بازی بر مبنای هوش میان فردی Gardner قرار گرفتند. یافتهها: تفاوت معنیداری بین میزان شادی و مهارت اجتماعی گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد وجود داشت (۰۵۰/۰ > P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، توصیه میگردد از آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر مقیاس هوش میان فردی Gardner جهت افزایش مهارتهای اجتماعی و شادی کودکان پیشدبستانی استفاده شود.
امیر محمد جلالیان، قاسم آهی، دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: ترس از هیجانهای منفی نقش مهمی در تنظیم هیجان ناسازگار دارد و زمانی که چنین هیجانهایی تجربه میشوند افراد ممکن است درگیر اجتناب از هیجان شوند. بر این اساس مطالعه حاضر باهدف بررسی نقش سرگردانی ذهنی (Mind wandering) و سفر ذهنی در زمان (Mental time travel) در پیشبینی ترس از شادی (Fear of happiness) انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهر بیرجند در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ بود. تعداد اعضای نمونه ۵۰۰ نفر در نظر گرفته شد. برای انتخاب نمونه روش نمونهگیری خوشهای بکار رفت. جمعآوری دادهها با استفاده از مقیاس ترس از شادی (Fear of Happiness Scale یا FHS)، پرسشنامه سرگردانی ذهنی (Mind-Wandering Questionnaire یا MWQ) و مقیاس سفر ذهنی در زمان (Mental Time Travel Scale یا MTTS) انجام شد. برای بررسی فرضیههای پژوهش از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که بین سرگردانی ذهنی و ترس از شادی همبستگی مثبت و معنیدار وجود دارد. همچنین، بین سفر ذهنی در زمان (گذشته و آینده) و ترس از شادی رابطه منفی و معنیدار وجود دارد (۰۱/۰p < ). ترس از شادی از طریق سرگردانی ذهنی، سفر ذهنی در زمان گذشته و سفر ذهنی در آینده پیشبینی میشود. بهعلاوه، سه مدل رویهم ۱۹ درصد واریانس ترس از شادی را تبیین میکنند. نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشاندهنده نقش سرگردانی ذهنی و سفر ذهنی در زمان (گذشته و آینده) در پیشبینی ترس از شادی است؛ بنابراین در نظر گرفتن نقش این متغیرهای پیشبین توسط متخصصان، درمانگران و برنامه ریزان به هنگام کار با دانشجویان و بهطور خاص در مراکز مشاورهای و درمانی ضروری به نظر میرسد.
علی سلیمانی، آرزو لشکری، یگانه ترابی، دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف:بهزیستی روانشناختی پذیرش خود، استقلال، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، رشد شخصی و تسلط بر محیط است.عوامل متعددی بر بهزیستی روانشناختی تأثیر دارند؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی نقش واسطهای ترس از شادی و ناگویی خلقی در ارتباط با تروما و بهزیستی روانشناختی بود. مواد و روشها:پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. برای این منظور ۲۶۲ نفر از دانشجویان دانشگاههای البرز و علم و فرهنگ به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای ترس از شادی (FSH)، بهزیستی روانشناختی، ناگویی هیجانیتورنتو (TAS) و ترومای دوران کودکی(CTQ) پاسخ دادند. تحلیل دادهها نیز با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار ۸.۸۵LISRELانجام شد. همچنین برای برآورد آمار توصیفی از نرمافزار SPSS۲۴استفاده شد. یافتهها:نتایج تحلیل نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازهگیری برازش دارد (۰۵۵/۰= RMSEA، ۹۲/۰= CFI،۵۸۸/۲= x۲/df). نتایج تحلیل نشان دادند که تروما و آسیب دوران کودکی با میانجیگری ناگویی خلقی و ترس از شادی قادرند بهزیستی روانشناختی را پیشبینی کنند، بهنحویکه ناگویی خلقی و ترس از شادی بهطور مثبت و غیرمستقیم قادر به پیشبینی بهزیستی روانشناختی بودند. نتیجهگیری:میتوان بر اساس یافتههای پژوهش نتیجه گرفت که ترس از شادی و ناگویی هیجانی در رابطه بین ترومای دوران کودکی و بهزیستی روانشناختی نقش واسطهای دارند. توجه به این مکانیسم تأثیر میتواند در بهزیستی افراد و نیز مداخلات مؤثر بر ترومای دوران کودکی مؤثر باشد.