۷ نتیجه برای سبک زندگی
ماهگل توکلی، زهرا عمادی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده مقدمه: سبک زندگی هر فرد بر سلامت او تأثیر دارد. سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت علاوه بر تداوم و تقویت سطح سلامت و رفاه، باعث احساس رضایت، اقناع شخصی و خودشکوفایی می شود. دانشجویان نیروهای انسانی برگزیده و سازندگان فردای کشور هستند و سنجش وضعیت سلامت جسمی و روانی و معنوی آن ها، در جهت ارتقاء و بهبود آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با سلامت روان، سبک های مقابله ای و جهت گیری مذهبی در دانشجویان دانشگاه اصفهان انجام گرفته است. روش ها: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود، که از بین آن ها ۹۴ نفر (۴۷ دختر، ۴۷ پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و پرسش نامه های سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت (HPLPII)، سلامت عمومی (GHQ-۲۸)، سبک های مقابله ای لازاروس (WOCQ) و آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام آذربایجانی را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی، تحلیل واریانس چند متغیره و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و سلامت روان، همچنین بین سلامت روان و جهت گیری مذهبی همبستگی منفی و معناداری وجود داشت(۰۱/۰>P). نمرات پایین تر در پرسش نامه سلامت عمومی نشانگر سلامت روانیِ بیشتر فرد است. بین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و جهت گیری مذهبی همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که بین دختران و پسران در سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و سلامت روان تفاوت معناداری وجود نداشت. در صورتی که تفاوت بین آن ها در زیر مقیاس عقاید- مناسک در آزمون جهت گیری مذهبی و سبک مقابله ای هیجان محور از لحاظ آماری معنادار بود(۰۵/۰>P). نتایج رگرسیون حاکی از این بود که زیرمقیاس های سبک مقابله ای مسأله محور و اختلال در کارکرد اجتماعی، به ترتیب سهم معناداری در تبیین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت داشتند(۰۱/۰>P). بحث: با توجه به تحول سبک زندگی در ایران و وضعیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی در بین دانشجویان و ارتباط آن با بعد مذهب و سبک های مقابله ای، طراحی و اجرای برنامه های آموزش سلامت در میان اقشار مختلف مردم مخصوصاً دانشجویان پیشنهاد می گردد.
سمیه علیجانی، ناهید اکرمی، الهام فقیه ایمانی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت، یکی از شایعترین بیماریهای مزمن عصر حاضر به شمار میرود. پژوهشها حاکی از تأثیر سبک زندگی بر افزایش و شیوع این بیماری است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش اصلاح سبک زندگی بر علایم روانشناختی و کنترل قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و همراه با گروه شاهد و مرحله پیگیری انجام گردید. جامعه آماری را کلیه افراد مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال ۱۳۹۲ تشکیل دادند. بر این اساس، نمونهای مرکب از ۴۲ نفر از این بیماران به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۱ نفر) و شاهد (۲۱ نفر) قرار گرفتند. به منظور جمعآوری اطلاعات، از چکلیست علایم روانشناختی نوع ۹۰ سؤالی اصلاح شده (Symptom checklist-۹۰-Revised یا SCL-۹۰-R) و تست قند خون (Hemoglobin A۱c یا HBA۱C) استفاده شد که در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و سه ماه پس از آخرین مداخلات آموزشی (پیگیری) روی بیماران اجرا گردید. اجرای پژوهش، ۶ ماه به طول انجامید و مداخلات آموزشی اصلاح سبک زندگی تنها بر روی گروه آزمایش در طی ۸ جلسه به صورت هفتگی و به مدت ۹۰ دقیقه در طی ۲ ماه اجرا شد. جهت محاسبات آماری، از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده گردید. در نهایت، دادهها در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: آموزش اصلاح سبک زندگی به جز ترس مرضی، بر کاهش علایم روانشناختی (شکایات جسمانی، وسواس- اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، پارانوئید و روانپریشی) و میزان قند خون در مرحله پسآزمون و پیگیری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنیداری داشت (۰۵۰/۰ > P). نتیجهگیری: آموزش اصلاح سبک زندگی بر کاهش میانگین علایم روانشناختی و میزان قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر است. همچنین، برنامهریزی و برگزاری دورههای آموزشی برای این بیماران، بر اساس بسته آموزشی این پژوهش در جهت بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، تأثیرگذار بود. از اینرو، پیشنهاد میشودکه اثربخشی این نوع از مداخلات برای بیماریهای مزمن دیگر نیز بررسی شود. نتایج این پژوهش میتواند مورد استفاده پزشکان، متخصصان تغذیه، مشاوران و روانشناسان قرار گیرد.
صفورا چوپان نژاد، شعله امیری، محمد مظاهری، احمد چیت ساز،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال سردرد میگرن از جمله اختلالات روانتنی است که به عنوان یکی از رایجترین اختلالات ناتوان کننده در میان تمام بیماریهای غیر مسری در جهان به شمار میرود. پژوهش حاضر به مقایسه و تعیین اثربخشی آموزش سبک زندگی و طب سنتی بر کاهش علایم میگرن افراد مبتلا پرداخت. مواد و روشها: پژوهش از نوع نیمه تجربی دارای پیشآزمون، پسآزمون و گروه شاهد و پیگیری بود. ۴۵ نفر از مراجعه کنندگان به درمانگاه نورولوژی بیمارستان الزهرا (س) طی زمستان سال ۱۳۹۲ و بهار سال ۱۳۹۳ وارد مطالعه گردیدند که توسط پزشک متخصص عصبشناسی مبتلا به میگرن تشخیص داده شدند. انتخاب افراد به صورت در دسترس بود و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه شاهد و در هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول در ۸ جلسه آموزش اصلاح سبک زندگی شرکت نمودند. گروه آزمایش دوم توسط متخصص طب سنتی ویزیت و درمان دریافت کردند. علایم میگرن مشارکت کنندگان و سردرد ناشی از آن با پرسشنامه سردرد میگرن نجاریان طی سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (۴۰ روز پس از پسآزمون) ارزیابی شد. یافتهها: آموزش اصلاح سبک زندگی، تأثیر معنیداری بر نمرات میگرن در مرحله پسآزمون داشت (۰۰۱/۰ > P). درمان طب سنتی بر روی کاهش نمرات میگرن تأثیر معنیداری نشان نداد و در مرحله پیگیری نیز معنیدار نبود. سن از بین متغیرهای جمعیتشناختی همبستگی منفی با علایم میگرن داشت؛ به طوری که با افزایش سن، علایم میگرن کاهش مییافت. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که میتوان از آموزش اصلاح سبک زندگی به عنوان یک درمان مکمل بر روی افراد مبتلا به میگرن جهت کاهش علایم آنها استفاده کرد. برای پژوهشهای آینده پیشنهاد میگردد که بر سایر رویکردهای طب سنتی متمرکز شوند و اثربخشی آنها را بر کاهش علایم میگرن بررسی نمایند.
قدرت الله مومنی وانانی، عصمت نصیری،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: سبک زندگی بسیار مهم و دارای ابعاد گستردهی فردی، خانوادگی و اجتماعی است. عوامل متعددی در شکلدهی به سبک زندگی نقش دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی مرور متون مرتبط با نقش و اثر خدادوستی در سبک زندگی از دیدگاه اسلامی انجامشده است.
مواد و روشها: این تحقیق مطالعهای تحلیلی است که با تکیهبر منابع کتابخانهای انجامشده است. در این مطالعه مروری، نخست با مراجعه به فرهنگ لغات واژههای حب، محبت، سبک، سیره و طریقه تعریف گردید؛ سپس با مراجعه به قرآن کریم و دیگر منابع معتبر روایی و تفسیری، مفاهیم مرتبط با موضوع، در آیات و روایات بررسی و استخراج گردید و ازنظر امکان انطباق با موضوع تحقیق، مورد تأمّل، استناد، توصیف و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: خدادوستی، فکر و اندیشه و نگرش انسان را تغییر میدهد و انسان را از درون متحوّل میکند. اولین دستاورد این تحوّل درونی تأثیر در رفتار دوستدار خدا است. ازآنپس ملاک رفتار چنین فردی با دیگران فقط رضا و خشنودی خدا است. چون خدا جامع همهی کمالات و خوبیها است و چیزی جز خوبی برای بندهاش نمیپسندد، بهتبع آن دوستدار او نیز جز رفتاری که موردپسند خدا است، انجام نمیدهد. تغییر رفتار حاصل از خدادوستی به ابعاد مختلف اعتقادی، فردی، خانوادگی و اجتماعی زندگی انسان تسرّی مییابد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد، حلقهی مفقودهای که در ارتباطات انسانها با خود، خانواده و جامعه، مورد بیتوجهی قرارگرفته است، آثار خدادوستی در سبک زندگی انسانها است. خدادوستی تکیهگاهی وثیق و دارای قابلیت تکوینی برای ایجاد برترین و سالمترین سبک زندگی برای انسان است.
احمدقلی حبیبی بابادی، سید علی هاشمیانفر، اصغر محمدی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که شرایط و ویژگی های خرده فرهنگ ها می تواند یکی از دلایل ابتلا به اعتیاد و مصرف مواد مخدر باشد و بررسی عوامل روانی اجتماعی هر جامعهای میتواند روشن کننده ویژگیهای آن فرهنگ بوده و سرنخهایی در ارتباط با مشکلات آن جامعه به ویژه اعتیاد باشد؛ بنابراین این پژوهش درصدد فهم و شناسایی عوامل روانی اجتماعی خرده فرهنگهای مرتبط با مصرف مواد مخدر است
مواد و روشها: مطالعه از نوع کیفی و از روش گراندد تئوری میباشد. شهر اصفهان به عنوان پایلوت تحقیق انتخاب گردید. متغیرها و مقولهها از ۳۲ مصاحبه که اعتبار آن توسط اساتید و متخصصین موضوع تائید شده، استخراج گردید. از میان ۱۸ مقوله محوری، ۵ مقوله اصلی شامل شرایط علی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها شناسایی شدند.
یافتهها: سوء مصرف مواد با «وابستگی عملی-احساسی»، «راندهشدگی از جامعه» و «خرده فرهنگ انحرافی» همراه است. افراد در سبک زندگی اعتیاد گونه خود دچار نوعی جدایی از اجتماع هستند. تداوم عضویت در خرده فرهنگ انحرافی به نوعی تنها سرمایه فرد معتاد محسوب میشود و زمینه را برای شکلگیری رفتارهای انحرافی و کجروی بیشتر مهیا میسازد. پیامدها شامل: تداوم اعتیاد، اضمحلال روانی – اجتماعی، شکلگیری ارزشهای نوین منفی، خرده فرهنگ حمایت گسسته و اعتماد در برابر بیاعتمادی میان گروهی خواهد بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که حمایت اجتماعی و عاطفی از افراد معتاد وکمک به آنان برای ترک مواد مخدر از جذب شدن آنها به خرده فرهنگهای تهاجمی و بزهکار جلوگیری می نماید. با این وجود در جهت بالا بردن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد در جوامعی دیگر، تحقیقاتی مشابه تحقیق حاضر صورت بگیرد.
رویا ارجمند کرمانی، نسرین باقری، خدیجه ابوالمعالی الحسینی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: توجه کافی به شیوه زندگی دانشجویان و ارتقای آن در ساخت آینده کشور یک ضرورت است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تدوین و روایی یابی بستهی آموزشی ارتقاء سبک زندگی دانشجویان مبتنی بر روانشناسی مثبت و اثربخشی آن بر توانمندیهای منش انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر ترکیبی و بر مبنای طرح اکتشافی متوالی - مدل تدوین طبقهبندی بود. برای تدوین بسته آموزشی، از واحد کلمه/نماد و مضمون در تحلیل محتوا استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی، اعضای هیئتعلمی دانشگاه بودند که بهطور هدفمند و بر اساس شاخصهای خبرگی دوازده نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بهمنظور بررسی تأثیر بسته آموزشی بر توانمندیهای منش، ۳۴ دانشجو به روش نمونهگیری داوطلبانه در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹، انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آموزش گروه آزمایش در نه جلسهی ۶۰ دقیقهای صورت گرفت. دادههای بهدستآمده از آزمون توانمندیهای منش پترسون و سلیگمن (۲۰۰۴) با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری موردبررسی و تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس یافتهها، ۵۴ عامل در سه مقوله قابلیتهای ذهنی، فردی و اجتماعی شناسایی و طبقهبندی شدند و از طریق یک چارچوب شبکهای بهعنوان بسته آموزشی ارائه گردید. همچنین، آموزش بسته توانسته است در بهبود توانمندیهای منش دانشجویان (خرد و دانش، تعالی، انسانیت، عدالت، خویشتنداری، شجاعت) بهطور معناداری مؤثر واقع شود.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش درمجموع اثربخشی بسته آموزشی ارتقاء سبک زندگی بر توانمندیهای منش دانشجویان را تأیید کرد.
علیرضا سوادکوهی، آسیه آقایی حسین آبادی، مریم داستانی، قدرت الله مؤمنی، محمد ترکان،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع کرونا ویروس با سرعتی زیاد بسیاری از نگرشها، رفتارها، عادتوارهها و ارزشهای بشر را دستخوش تغییرات جدی کرد به گونه ای که این تغییرات منجر به دگرگونی در شیوۀ زندگی مردم شد. هدف پژوهش بررسی اثربخشی یک مداخلۀ آموزشی بر اصلاح عادتوارهها در مواجهه با ویروس کرونا بوده است.
مواد و روشها: تحقیق از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق رابطین هیأت های مذهبی شهر اصفهان بودند که به روش تصادفی حجم نمونه با فرمول کوکران ۴۰ نفر برآورد شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی محتوایی آن با نظر کارشناسان و متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس تک متغیره (آنکوا) و چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد بسته آموزشی مبتنی بر آموزههای علمیو اسلامی(محقق ساخته)، بر اصلاح عادتوارههای اجتماعی تأثیرگذار بود. همچنین مجذور اِتا نشان میدهد ۴۲ درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه جامعهشناختی، ۳/۴۲ درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه مذهبی (اسلامی) و ۲/۲۴ درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه پزشکی در گروه آزمایش در اثر مداخله بسته آموزشی حاصل شده است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش بیانگر آن است که بسته آموزشی مبتنی بر آموزههای علمیو اسلامیبر مؤلفههای جامعهشناختی، مذهبی (اسلامی) و پزشکی در پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا تأثیر دارد