طاهره حیدری ممدی، سعید وزیری یزدی، سید حسین عبادی، دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف:خیانت زناشویی ازجمله عواملی است که سلامت خانواده را با چالش مواجه کرده و مهمترین عامل تهدیدکننده عملکرد، ثبات و تداوم روابط زناشویی است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی زمینهیابی فرایند پیمانشکنی توسط مردان بود.
مواد و روشها:پژوهش حاضر با رویکرد کیفی- زمینهیابی نظری بوده است. جامعهی موردمطالعه این پژوهش عبارت بودند از: کلیهی زنان که در فرایند پیمانشکنی قرارگرفته بودند و به درمانگاه روانپزشکی اجتماعی بیمارستان نور مراجعه کرده بودند. نمونه این تحقیق شامل ۸ نفر زن آسیبدیده از پیمانشکنی همسر بودند که بهطور هدفمند انتخاب شدند. روش اصلی جمعآوری دادهها در این پژوهش مصاحبه نیمه سازمانیافته یا غیر سازمانیافته بود.
یافتهها:نتایج حاصل از مصاحبهها در ۴ مقوله عوامل زمینهساز پیمانشکنی، عوامل نگهدارنده و بازدارنده، واکنشها و پیامدها خلاصه شد. عوامل زمینهساز شامل عوامل فردی، بین فردی و اقتصادی، عوامل نگهدارنده نیز شامل عوامل فردی و بین فردی، عوامل بازدارنده شامل عاطفه مادری، مسئولیتپذیری یکجانبه و حس ترحم زن، دوست داشتن فرزندان از طرف مرد و مقید بودن مرد به واجبات دینی همچنین واکنشها شامل آشکار شدن موضوع خیانت توسط زن، تغافل زن، تلاش برای کشف حقیقت، گوشبهزنگی، سوگ، انکار و پیامدها شامل تلاش برای انتقام، سکوت کردن و تلاش برای بازسازی رابطه بود
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش در نظر گرفتن عوامل زمینهساز پیمانشکنی و ویژگیهای فردی زوج در پایداری و یا عدم ثبات یک رابطهی زوجی نقش مهمی ایفا میکند. در نظر گرفتن این عوامل توسط مشاورین و زوج درمانگران میتواند در افزایش ثبات زوجی مؤثر باشد.
زمینه و هدف:در توصیف واقعیت عینی، آنچه به رابطه آسیب میرساند، الگوهای عملی تکرارشونده در رفتار است. درواقع آسیب به رابطه ناشی از رفتاری است که از ما سر میزند نه فکر یا احساسی که در درون ما جریان دارد؛ بنابراین، پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی زوجدرمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرحوارهای بر بهبود شاخصهای عملکرد زوجین متعارض شهر زاهدان انجام گرفت. مواد و روشها:روش تحقیق نیمه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر زاهدان در بازه زمانی آذر و دیماه ۱۳۹۸ بودکه با گزینش خوشهای سه مرکز و با نمونهگیری هدفمند در دسترس ۱۸ زوج انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. مداخله شامل ۱۰ جلسه ۲ ساعته بهصورت هفتگی بود و تجربه عملی حین درمان منجر به شکلگیری مدلهای مفهومی جدیدی در فرایند آسیب و درمان شد. گردآوری دادهها بهوسیله پرسشنامه سنجش عملکرد ازدواج انجام گرفت که قبل و بعد از مداخله از هر دو گروه کنترل و آزمایش اخذ شد. آزمون فرضیههای پژوهش به روش آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و بهوسیله نرمافزار SPSSنسخه ۲۰انجام شد. یافتهها:نتایج نشان داد که پروتکل تدوینشدهدرمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرحوارهای بهطور معناداری بر بهبود عملکرد زوجین در تمامی خرده مقیاسهای موردمطالعه اثربخش بودهاست (۰۰۱/۰≥P). نتیجهگیری:به نظر میرسد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرحوارهای بر عملکرد زوجین اثرگذار است. باوجوداین در جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد میگردد که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.
محمدهادی زین العابدینی، کیوان کاکابرایی، دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف:ارتقای سطح رضایت زناشویی موجب استحکام خانواده و دوام زندگی مشترک میشود. راهبردهای شناختی-رفتاری همچون حل مسئله از کارآمدی مناسبی برای کاهش تعارضات و بهبود رضایت زناشویی برخوردارند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله خانواده محور بر رضایت زناشویی زوجین انجام شد. مواد و روشها:پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و شیوه اجرا شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل متأهلین مراجعهکننده به مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال ۱۳۹۸ بود. ابتدا بر اساس معیارهای ورود و خروج تعداد ۳۰ زوج به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و سپس بهصورت انتساب تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ زوج) و کنترل (۱۵ زوج) تقسیم شدند. پسازآن گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای، آموزش حل مسئله خانواده محور را دریافت نمودند. گروه کنترل در این مدت هیچ مداخلهای دریافت نکردند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه رضامندی زوجیت افروز (۱۳۸۹) استفاده شد. بعد از پسآزمون دادههای جمعآوریشده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و روش تحلیل کوواریانس و نرمافزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها:نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد، بهکارگیری آموزش حل مسئله خانواده محور تأثیر معناداری بر افزایش رضایت زناشویی زوجین دارد (۰۵/۰>p). نتیجهگیری:بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان گفت برنامه آموزش حل مسئله خانواده محور بهعنوان یک برنامه مداخلهای اثربخش و با اهمیت میتواند در راستای افزایش رضایت زناشویی زوجین مورداستفاده قرار گیرد.