logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای روان‌درمانی

سید محمدرضا صمصام شریعت، حمید طاهر نشاط‌دوست، مهرداد کلانتری، سید حمیدرضا عریضی سامانی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : بر اساس مطالعات انجام گرفته پیرامون تدوین درمانی اختصاصی و کاربردی در اختلالات افسردگی مزمن، محدودیت‌ها و نیز نارسایی‌های متعددی وجود دارد و شناسایی شاخص‌های کاربردی در رویکردهای درمانی قبلی می‌تواند موجب تدوین درمانی جامع و کاربردی در این اختلالات گردد. مواد و روش‌ها: مقاله حاضر به روش مروری ساده (Narrative review) بود و بر این اساس، با بررسی تحقیقات پیشین مرتبط با این اختلالات، از پایگاه‌هایی مانند PubMed و ScienceDirect، رویکردهای درمانی و مهم‌ترین شاخص‌های کاربردی در درمان اختلالات افسردگی مزمن از ۷۱ مطالعه مداخله استخراج گردید. یافته‌ها: بر اساس بررسی نتایج مطالعات قبلی، دانش مربوط به اثربخشی درمان‌های روانی- اجتماعی بر اختلال افسردگی مزمن با کمبودهای فراوانی همراه است و اغلب نتایج تعمیم داده شده در افسردگی مزمن مربوط به افسردگی اساسی می‌باشد. روان‌درمانی روان‌پویشی، درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT)، روان‌درمانی بین فردی (Interpersonal psychotherapy یا IPT)، روان‌درمانی تحلیلی شناختی- رفتاری، گروه درمانی و درمان خانواده محور بر افسردگی مزمن مؤثر بود. هرچند نقاط ضعف عمده‌ای در هر کدام وجود داشت. زمان محدود، ارایه منطق صریح برای درمان، موضع فعالانه درمانگر، تمرکز بر روی مشکلات کنونی، خودبازبینی از تغییر و پیشرفت، ارایه تکالیف منظم و نگهدارای از دستاوردها، ترکیب دارو، روان‌درمانی و مداخله مبتنی بر خانواده، عناصر مشترک حاصل از بررسی درمان‌های صورت گرفته در درمان اختلالات افسردگی مزمن بود. نتیجه‌گیری: در مقایسه با پژوهش در درمان افسردگی اساسی، پشتوانه تحقیقاتی در روان‌درمانی برای افسردگی مزمن به نسبت جوان می‌باشد و نیاز به تحقیق در این زمینه ضروری به نظر می‌رسد.
فرشید مرادیان، جعفر حسنی، مهدیه صالحی، سید علی آذین، فرناز کشاورزی ارشدی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان‌درمانی پویشی کوتاه‌ مدت فشرده (Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy یا ISTDP) در درمان زنان مبتلا به کژکاری‌های جنسی مقاوم به درمان‌های جنسی معمول (شناختی- رفتاری و زیستی- پزشکی) و بررسی نگهداری بهبودی در پیگیری بعدی انجام گرفت. مواد و روش‌ها: این مطالعه مبتنی بر طرح‌های پژوهشی تک ‌آزمودنی بود و فرایند اجرای طرح از دو بخش غربالگری و مداخله تشکیل شد. نمونه ۵ نفره تحقیق بر اساس ملاک‌های متعدد ورود و غربالگری درمانی، از میان درمانجویان زن مبتلا به کژکاری‌های جنسی در شهر تهران انتخاب شد و آزمودنی‌ها تحت ISTDP قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از شاخص کارکرد جنسی زنان (Female Sexual Function Index یا FSFI)، پرسش‌نامه کیفیت جنسی زندگی زنان (Sexual Quality of Life-Female یا SQOL-F) و مقیاس ارزشیابی ذهنی کارکرد جنسی همسر (Subjective evaluation of partner sexual function یا SEOPSF) جمع‌آوری گردید. یافته‌ها: روش ISTDP در مقایسه با سکس‌تراپی رایج، توانست منجر به بهبود کارکرد جنسی آزمودنی‌ها شود و آنان را به بالای خط برش بهنجار جابه‌جا کند. همچنین، این تغییر موجب ارتقای اساسی کیفیت جنسی زندگی آنان شد. روند تغییر در بازه‌ای که نخستین رخنه در ناهشیار برای یک آزمودنی خاص رخ داد، رشد قابل توجهی داشت که این امر می‌تواند شاهدی بر سبب‌شناسی پویشی کژکاری باشد. ارتقای ایجاد شده در کارکرد جنسی و کیفیت جنسی زندگی آزمودنی‌ها همچنان در جلسه پیگیری ۸ هفته‌ای برجسته بود. نتیجه‌گیری: درمان‌های روان‌پویشی معاصر که ماهیتی یکپارچه‌نگر، فشرده و کوتاه ‌مدت دارند، می‌توانند جایگزین شایسته‌ای برای سکس‌تراپی رایج در نظر گرفته شوند و در این راستا به نظر می‌رسد ISTDP بهترین گزینه باشد.
معصومه نامجو ابوسعیدی، مهین عسکری، عماد یوسفی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه اختلالات مصرف مواد و عواقب وخیم آن با بسیاری از مشکلات جدی پزشکی و روان­پزشکی رابطه دارند که در همین راستا پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی روان‌درمانی مثبت‌گرا و واقعیت درمانی بر آشفتگی شناختی و اضطراب بازگشـت به مواد معتادان تحت درمان انجام شد انجام شد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش نیمه­آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی معتادان تحت درمان مراجعه‌کننده به کلینیک­های تخصصی درمان سوءمصرف مواد شهر کرمان در سال ۱۳۹۹ بودند. از بین آن‌ها ۴۵ نفر (۲۴ مرد و ۲۱ زن) به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در سه گروه، ۱۵ نفر آزمایش اول، ۱۵ نفر آزمایش دوم و ۱۵ نفر در گروه کنترل، گمارده شدند. گروه آزمایش اول، مداخله روان‌درمانی مثبت‌گرا و گروه آزمایش دوم، واقعیت درمانی ویلیام گلاسر را -هر درمان- در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای (هر هفته ۲ جلسه) به­صورت گروهی، دریافت کردند؛ گروه گواه به مدت دو ماه در لیست انتظار جهت دریافت کارآمدترین مداخله قرار گرفت. به­منظور جمع­آوری اطلاعات از پرسشنامه­های آشفتگی شناختی ماسون و همکاران (۱۹۹۴) و اضطراب بازگشت به مواد محقق ساخته، استفاده شد. جهت تحلیل داده­ها از آزمون­های تحلیل کوواریانس و تعقیبی فیشر، استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های حاصل از پژوهش نشان داد که هر دو روش روان‌درمانی مثبت‌گرا و واقعیت درمانی بر کاهش آشفتگی شناختی و اضطراب بازگشـت به مواد معتادان اثربخش می‌باشند؛ اما تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو شیوه درمانی بر کاهش آشفتگی شناختی و اضطراب بازگشـت به مواد معتادان وجود داشت (۰۰۱/۰P<).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های حاصل از پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که روان‌درمانی مثبت‌گرا اثربخش‌تر از واقعیت درمانی بر آشفتگی شناختی و اضطراب بازگشـت به مواد معتادان تحت درمان، می­باشد.
مژگان نواب دانشمند، طیبه شریفی، شهرام مشهدی زاده، رضا احمدی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع ویروس کووید-۱۹ و بروز پیک‌های متعدد در کشور به‌مرور پرستاران را با آسیب‌های روانی و هیجانی مواجه ساخته است. بر این اساس پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی روان‌درمانی مثبت­نگر بر تاب‌آوری روانی پرستاران زن با علائم اضطراب انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران زن با علائم اضطراب شهر اصفهان در سه‌ماهه زمستان سال ۱۳۹۹ بود. در این پژوهش تعداد ۴۰ پرستاران زن با علائم اضطراب با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه‌های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه ۲۰ پرستار). گروه آزمایش روان‌درمانی مثبت­نگر را طی یک ماه در ۸ جلسه ۷۵ دقیقه‌ای به‌صورت آنلاین دریافت نمودند. پس از شروع مداخله در گروه آزمایش ۴ نفر و در گروه گواه ۳ نفر ریزش داشتند. پرسشنامه‌های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب (بک و همکاران، ۱۹۹۸) و پرسشنامه تاب‌آوری (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳) بود. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون t وابسته با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS ویرایش ۲۳ مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که روان‌درمانی مثبت­نگر بر اضطراب و تاب‌آوری پرستاران زن با علائم اضطراب تأثیر معنادار داشته (۰۰۱/۰>p) و توانسته منجر به کاهش اضطراب و افزایش تاب‌آوری پرستاران شود.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش می‌توان چنین نتیجه گرفت که روان‌درمانی مثبت­نگر با بهره‌گیری از فنونی همانند چشم‌انداز مثبت به زندگی و آموزش خوش‌بینی و امید به آینده می‌تواند به‌عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش اضطراب و افزایش تاب‌آوری پرستاران زن با علائم اضطراب مورداستفاده قرار گیرد.
آرش قندهاری، ایلناز سجادیان، علی مهداد،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: تعداد زنان سرپرست خانوار در سال های اخیر رو به افزایش است که منجر به ایجاد فشارهای روانی شدیدی در این گروه زنان شده است، بر این اساس انجام مداخلات روانشناختی در این گروه از زنان در بهبود سلامت روان آن ها می تواند کمک کننده باشد.  بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روان درمانی وجودی رولومی بر اضطراب مرگ، احساس تنهایی و معنای زندگی در زنان سرپرست خانوار انجام شد.
مواد و روش‌ها: پژوهش از نوع  نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری  دو ماهه بود. جامعه آماری آن شامل کلیه زنان سرپرست خانوار در سازمان بهزیستی شهر اصفهان بوده است. نمونه آماری شامل ۳۰ نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به تصادف در گروه‌های آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش  ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت روان درمانی وجودی رولومی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه توسط پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر(۱۹۷۰)، احساس تنهایی راسل و همکاران(۱۹۸۰) و پرسشنامه ی معنای زندگی استگر(۲۰۱۰) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به‌منظور بررسی و تجزیه ‌و تحلیل داده­ها از نرم افزار آماری SPSS۲۳ و روش  تحلیل واریانس اندازه های مکرر استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که روان درمانی وجودی بر بهبود اضطراب مرگ، حضور معنا، جستجوی معنا و احساس تنهایی در زنان سرپرست خانواده در مرحله پس آزمون تأثیر معنی داری داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است (۰۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حکایت از تأثیر روان درمانی وجودی بر اضطراب مرگ، احساس تنهایی و معنای زندگی در زنان سرپرست خانواده دارد؛ بنابراین پیشنهاد می شود نهادهای مسئول شرایط مداخله ی روان درمانی وجودی رایگان برای زنان سرپرست خانواده را فراهم آورند تا شرایط این خانواده ها مناسب‌­تر شود.
زینب ساکتی، دکتر هادی فرهادی، دکتر سید حمید آتش پور،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که در زندگی زنان  مطرح می‌شود، مسئله مادر شدن است که می‌تواند بر سلامت روانی آنان تاثیر گذارد.  پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی پذیرش نقش مادری با روان­درمانی مثبت­نگر گروهی بر شایستگی اجتماعی زنان متأهل فاقد فرزند انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود که ۵۳ زن به عنوان نمونه از جامعه آماری کلیه زنان متاهل فاقد فرزند شهر اصفهان که تمایلی به فرزند آوری نداشتند به شیوه نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایش بسته آموزشی پذیرش نقش مادری و روان درمانی مثبت­نگر را دریافت کردند. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه‌ شایستگی اجتماعی ارزیابی شدند. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته­ها حاکی از آن بود که بسته آموزشی پذیرش نقش مادری و روان‌درمانی مثبت‌نگر هر دو بر شایستگی اجتماعی زنان متأهل فاقد فرزند تأثیر داشت. ولی بر اساس یافته­ها اثربخشی بسته آموزش پذیرش نقش مادری نسبت به روان‌درمانی مثبت­نگر گروهی بیشتر بود. این نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود.
نتیجه‌گیری: می­توان گفت بسته پذیرش نقش مادری روشی مؤثر برای ارتقای شایستگی اجتماعی زنان متأهل بدون فرزند است. این بسته شامل آمادگی برای مادر شدن، آشنایی با عوامل محیطی تأثیرگذار، بهبود کیفیت زندگی و روابط با همسر، ایجاد حس ارزشمندی و آشنایی با هویت مادری و تغییرات دوران بارداری است؛ بنابراین، می­توان نتیجه گرفت که این رویکرد باید برای ارتقای شایستگی اجتماعی زنان متأهلی که در حال آماده‌شدن برای مادر شدن هستند، مورداستفاده قرار گیرد
زهرا حافظیان، مینا مجتبایی، رزا علی‌خانی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و روان‌درمانی شناختی تحلیلی در کاهش علائم روان‌شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود.
مواد و روش‌ها: این تحقیق براساس هدف، تحقیقی کاربردی است. براساس گردآوری و نوع داده‌ها کمی و از لحاظ زمان مقطعی بود. علاوه براین طرح پژوهشی از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش ۴۵ نفر به صورت غیرتصادفی انتخاب شدند. از تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر برای تجزیه و تحلیل داده­ها استفاده شد و از برنامه آماری SPSS نسخه ۲۶ استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد‌ که نمرات علائم شخصیت مرزی BPI و STB برای افرادی که تحت درمان روان ‌درمانی شناختی تحلیلی قرار گرفتند بیشتر از افرادی بود که تحت رفتار درمانی دیالکتیک بودند.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان‌دهنده موثرتر بودن روش شناختی تحلیلی از رفتاردرمانی دیالکتیک بوده است. در مجموع می‌توان نتیجه گرفت روان‌درمانگری شناختی تحلیلی با بهبود روابط بین شخصی، هیجانی وخودپنداره افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از انجام رفتارهای تکانه‌ای، بدون تفکر و برنامه‌ریزی نشده با ارتباط مناسب بین بیمار و درمانگر به بهبود عملکرد اجتماعی این بیماران کمک کند.



صفحه ۱ از ۱