logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای رفتارهای پرخطر

زبیر صمیمی، فاطمه میردورقی، جعفر حسنی، محمدمهدی ذاکری،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رفتارهای پرخطر دانشجویان صورت گرفت. مواد و روش‌ها: در یک طرح همبستگی و با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای، از بین دانشجویان دانشکده‌های مختلف دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳، ۲۴۰ نفر دانشجو (۱۴۶ نفر دختر و ۹۴ نفر پسر) انتخاب شدند و پرسش‌نامه راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان‏ (‏Cognitive Emotion Regulation Questionnaire‏ یا ‏CERQ‏)‏، تحمل پریشانی و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی را تکمیل نمودند. داده‌های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چندگانه (گام‌ به ‌گام) مورد تجزیه‌ و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: ضرایب همبستگی نشان داد که راهبردهای سازگارانه (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی، ارزیابی مثبت و دیدگاه‌پذیری) با برخی رفتارهای پرخطر (رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، مصرف الکل، دوستی با جنس مخالف) رابطه منفی معنی‌داری داشت. دو راهبرد ناسازگارانه (ملامت دیگران و فاجعه‌سازی) با رفتارهای پرخطر رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، رابطه و رفتار جنسی رابطه مثبت معنی‌داری را نشان داد. بر اساس یافته‌ها، بین مؤلفه‌های تحمل پریشانی (تحمل، جذب و ارزیابی) نیز با برخی رفتارهای پرخطر (رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، رابطه و رفتار جنسی) ارتباط منفی معنی‌داری مشاهده شد. از بین پنج راهبرد سازگارانه نظم‌جویی هیجان، به ‌جز راهبرد دیدگاه ‌گیری، هر چهار راهبرد دیگر (تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش) قادر به ‌پیش‌بینی برخی رفتارهای پرخطر بودند. از بین راهبردهای ناسازگارانه نیز راهبرد فاجعه‌سازی و ملامت دیگران توانست برخی رفتارهای پرخطر را پیش‌بینی نماید. همچنین، از بین مؤلفه‌های تحمل پریشانی، ارزیابی و جذب نقش پیش‌بینی کنندگی برای برخی از رفتارهای پرخطر را داشتند. در مجموع، از بین سایر متغیرهای پیش‌بین، دو راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی و ارزیابی مجدد مثبت با تبیین ۱۱/۰ درصد از واریانس نمرات خشونت، بالاترین ضریب تبیین را برای رفتارهای پرخطر به خود اختصاص دادند. نتیجه‌گیری : راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجانی و تحمل پریشانی، پیش‌بینی کننده‌ مهمی در بروز رفتارهای پرخطر در دانشجویان به شمار می‌روند. بنابراین، در برنامه‌های آموزشی برای پیشگیری و کاهش رفتارهای پرخطر دانشجویان، باید به راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی توجه ویژه داشت.
سمیه زارع، قاسم آهی، شهرام وزیری، فاطمه شهابی زاده،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: سطوح بالای رفتارهای جنسی پرخطر نگرانی‌های زیادی را درباره سلامت عمومی در پی داشته است. همچنین باعث شده است که پژوهشگران توجه زیادی به روند گذار به رفتارهای جنسی مخاطره‌آمیز داشته باشند. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive emotion regulation) در رابطه بین سبک‌های دلبستگی (Attachment styles) با رفتارهای پرخطر جنسی (High-risky sexual behaviors) انجام شد.

مواد و روش‌ها: در یک پژوهش توصیفی- همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری از بین کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شیراز در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ نمونه‌ای به حجم ۷۴۷ نفر به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتار جنسی پرخطر (Risky Sexual Behaviors Questionnaire)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire) و سبک‌های دلبستگی (Attachment Style Questionnaire) بود. داده‌های پژوهش به کمک نرم‌افزارهای آماری SPSS و LISREL و همچنین با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که رابطه بین سبک‌های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی از طریق راهبردهای تنظیم شناختی هیجان میانجی می‌شود. شاخص‌های برازش GFI، CFI، NFI، IFI، NNFI، AGFI، RFI و RMSEA به ترتیب برابر ۹۵/۰، ۹۸/۰، ۹۷/۰، ۹۸/۰، ۹۸/۰، ۹۳/۰ و ۰۶۱/۰ بود. شاخص‌های به‌دست‌آمده بیانگر برازش مناسب مدل پیشنهادی با داده‌ها است. همچنین یافته‌های پژوهش نشان داد که ۵۰ درصد واریانس رفتارهای پرخطر جنسی از طریق ترکیب متغیرهای سبک‌های دلبستگی، راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان قابل تبیین است.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان‌دهنده نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک‌های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی بود؛ بنابراین در نظر گرفتن نقش این متغیرهای پیش‌بین توسط متخصصان، درمانگران و برنامه ریزان به هنگام کار با دانشجویان و به‌طور خاص در مراکز مشاوره‌ای و درمانی ضروری به نظر می‌رسد.


سیده افسون گلستانه، مسعود محمدی، اعظم داوودی، نجمه فتح،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال کم‌توجهی/بیش­فعالی یک اختلال عصبی/ رشدی است که توسط تعدادی از علائم، رفتارهای تکانشی و ناتوانی در تمرکز نشان داده می­شود. ضروری است با به‌کارگیری درمان­های روان‌شناختی مناسب نسبت به کاهش این علائم اقدام نمود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی بر بازداری رفتاری، خودکنترلی و رفتارهای پرخطر در نوجوانان دارای اختلال کم‌توجهی/بیش­فعالی انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری سه‌ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل نوجوانان پسر ۱۳ تا ۱۸ سال دارای اختلال کم‌توجهی/ بیش­فعالی مراجعه‌کننده به مرکز اورژانس اجتماعی شیراز در سال ۱۳۹۸ بودند. در این پژوهش تعداد ۳۰ نوجوان دارای اختلال کم‌توجهی/بیش­فعالی نفر از طریق ارزیابی روان‌پزشکی و مقیاس رفتاری کودک آخنباخ با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. (۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه کنترل). گروه آزمایش مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی را طی دو ماه و نیم در (۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه­ای) دریافت نمودند؛ اما گروه کنترل مداخله­ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. پرسشنامه­های مورداستفاده در این پژوهش شامل آزمون برو/نرو، پرسشنامه خودکنترلی تانجنی و پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی بود. تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده از اجرای پرسشنامه­ها از طریق نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۶ در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر) انجام پذیرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر بازداری رفتاری، افزایش خودکنترلی و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان دارای اختلال کم‌توجهی/بیش­فعالی تأثیر معنادار دارد. (۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می­توان گفت که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود بازداری رفتاری، افزایش خودکنترلی و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان مبتلابه اختلال کم‌توجهی/بیش­فعالی شده است؛ بنابراین در نظر گرفتن این روش درمانی در کنار سایر روش­ها، در جهت کاهش علائم افراد مبتلا به اختلال کم‌توجهی/بیش­فعالی پیشنهاد می­شود.
افسانه نفریه طالخونچه، هادی فرهادی، غلامرضا منشئی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: اعتیاد به اینترنت یک اعتیاد رفتاری است که در آن فرد به استفاده از اینترنت یا سایر وسایل آنلاین به عنوان روشی ناسازگار برای مقابله با استرس های زندگی وابسته می شود که عواقب زیادی را برای فرد به همراه دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی کیفیت زندگی درمانی بر هیجان خواهی، رفتارهای پرخطر و روابط با همسالان در نوجوانان با اعتیاد به اینترنت بود.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش­آزمون- پس­آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ۳۰ نوجوان با اعتیاد به اینترنت شهر اصفهان به روش هدفمند با توجه به ملاک­های ورودی از بین نوجوانانی که دارای اعتیاد به اینترنت بودند؛ انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش مداخله کیفیت زندگی درمانی دریافت نمودند. و گروه گواه هیچ درمانی را دریافت نکردند. پرسشنامه­ها­ شامل اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ (۱۹۹۸)، هیجان خواهی زاکرمن (۱۹۷۸)، رفتارهای پرخطر زاده محمدی (۱۳۸۹) و روابط با همسالان رزاقی و همکاران (۱۳۹۶) بود. داده­ها از  طریق تحلیلی واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: یافته­ها نشان دادند که مداخله کیفیت زندگی درمانی هیجانی خواهی، رفتارهای پرخطر و روابط با همسالان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (۰۰۱/۰>P).
نتیجه‌گیری: می­توان گفت مداخله کیفیت زندگی درمانی با بهره گیری از  اصول و تکنیک­های تغییر شرایط با تغییر کیفیت زندگی می­تواند به­عنوان یک مداخله مؤثر جهت بهبود هیجانی خواهی، رفتارهای پرخطر و روابط با همسالان نوجوانان با اعتیاد به اینترنت مورد استفاده گیرد
خانم سودابه ریحانی، دکتر مسعود آهوان،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر تنظیم هیجانات و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر صورت گرفت است.
مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه کنترل بوده است که در آن ۳۰ نفر به‌عنوان نمونه، به شیوه­ی تصادفی از بین دختران نوجوان متوسطه­ی ۱۴ تا ۱۸ سال شهر مشهد که با مشکل رفتار پرخطر و اشکال در تنظیم هیجان به مرکز مشاوره­ی آموزش‌وپرورش استان خراسان رضوی رجوع کرده بودند، انتخاب شدند و به­طور تصادفی در گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. در این پژوهش از فرم مصاحبه­ی بالینی کودک و نوجوان، پرسشنامه­ی راهبردهای تنظیم هیجان گراس (ERQ) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل در همه­ی مؤلفه­های رفتارهای پرخطر به غیر از گرایش به خشونت، تفاوت معنادار وجود داشت و میانگین نمرات پس­آزمون گروه آزمایش به­طور معناداری از میانگین نمرات پس­آزمون گروه کنترل کمتر بود. همچنین، بین دو گروه آزمایش و کنترل در راهبردهای تنظیم هیجان نیز تفاوت معنادار وجود داشت، به صورتی که در راهبرد ارزیابی مجدد میانگین نمرات گروه آزمایش به‌طور معناداری از میانگین نمرات گروه کنترل بیشتر بود و در راهبرد سرکوبی میانگین نمرات گروه آزمایش به‌طور معناداری از میانگین نمرات گروه کنترل کمتر بود.
نتیجه‌گیری: درنتیجه میتوان گفت، طرحواره درمانی هیجانی بر تنظیم هیجانات و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر اثرگذار بود.

صفحه ۱ از ۱