logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۲۲ نتیجه برای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

سعیده فنایی، ایلناز سجادیان،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : اجتناب تجربی، الگویی رفتاری است که رفتار پرخوری را در افراد دارای اضافه وزن و چاق افزایش می‌دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربی افراد دارای اضافه وزن و چاق در شهر اصفهان بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود که به صورت پیش‌آزمون، پس‌‌آزمون، همراه با گروه شاهد و به صورت دوسوکور و چند مرکزی انجام گرفت. جامعه پژوهش را کلیه افراد دارای اضافه وزن و چاق دارای شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بیشتر از ۲۵ مراجعه کننده به کلینیک‌های تغذیه و رژیم درمانی در زمستان سال ۱۳۹۳ تشکیل دادند. سپس ۴۰ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند (هر گروه ۲۰ نفر). آزمودنی‌ها در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری (۴۵ روز بعد) به پرسش‌نامه پذیرش و عمل برای مشکلات مربوط به وزن (Acceptance and Action Questionnaire for Weight-Related Difficulties یا AAQW) Lillis و Hayes پاسخ دادند. پایایی ابزار به روش ضریب Cronbach¢s alpha، ۹۱/۰ به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۶۰ دقیقه‌ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت نمودند. گروه شاهد هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس در نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، اجتناب تجربی شرکت کنندگان گروه آزمایش را در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی‌داری کاهش داد و این اثر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (۰۵۰/۰ > P). نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌تواند اجتناب تجربی افراد دارای اضافه وزن و چاق را کاهش دهد که پیامد این مسأله، افزایش انعطاف‌پذیری روان‌شناختی این افراد می‌باشد. بنابراین، می‌توان از این روش درمانی در کنار سایر مداخلات مربوط به کنترل وزن استفاده نمود.
غلامرضا منشئی، مجید زارعی، حامد جعفری ولدانی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : استرس‌های ناشی از مراحل درمان در بیماران همودیالیز، موجب پیدایش مشکلات روان‌شناختی می‌گردد. فعال شدن طرحواره‌های ناسازگار، در بروز مشکلات روان‌شناختی حایز اهمیت است و تأثیرگذاری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) بر آن‌ تأیید شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی ACT بر تعدیل طرحواره‌های ناسازگار اولیه در بیماران همودیالیز شهر اصفهان در سال ۱۳۹۴ بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی همراه با گروه شاهد بود. به منظور انجام مطالعه، ۳۰ نفر از بیماران همودیالیز خیریه حضرت ابوالفضل (ع) اصفهان به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه شاهد و آزمایش قرار گرفتند. دو گروه از نظر جنس، تحصیلات و وضعیت تأهل همتاسازی شدند. فرم کوتاه پرسش‌نامه طرحواره‌های ناسازگار اولیه Young (Young Schema Questionnaire-Short Form یا YSQ-SF) به مشارکت کنندگان تحویل داده شد. ابتدا پیش‌آزمون اجرا گردید و پس از طی ۱۰ جلسه ۲ ساعته ACT، پس‌آزمون اجرا شد. یافته‌ها: یافته‌های آزمون اندازه‌گیری مکرر نشان داد که پس از اجرای جلسات درمانی، طرحواره‌های ناسازگار اولیه در دو گروه تفاوت معنی‌داری به نفع گروه آزمایش داشت. همچنین، مشخص گردید که ACT بر تعدیل طرحواره‌های ناسازگار اولیه (حوزه بریدگی و طرد، حوزه خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت مختل، دیگر جهت‌مندی، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری) در بین بیماران همودیالیز مؤثر بود (۰۰۱/۰ ≥ P). نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، می‌توان از ACT به منظور کاهش طرحواره‌های ناسازگار اولیه و به دنبال آن، حل مشکلات روان‌شناختی بیماران همودیالیز استفاده نمود.
مریم حریری، غلامرضا منشئی، حمید طاهر نشاط دوست، محمدرضا عابدی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavior therapy یا CBT)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) و دارودرمانی بر شدت علایم وسواس موکنی انجام شد. مواد و روش‌ها: شرکت کنندگان مطالعه را ۸ زن و یک مرد بالای ۱۶ سال که مبتلا به اختلال وسواس موکنی بودند، تشکیل داد که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی درمان CBT (۳ نفر)، درمان ACT (۳ نفر) و دارودرمانی (۳ نفر) قرار گرفتند. در تحقیق حاضر از روش پژوهشی مورد منفرد A-B استفاده گردید. پس از سه جلسه خط پایه، مداخله آغاز شد و برای روش CBT و ACT هر کدام ده جلسه انفرادی ۶۰ دقیقه‌ای هفتگی و برای دارودرمانی نیز ده جلسه هر دو هفته یک بار برگزار شد. یک ماه پس از مداخله، مراجعان در سه جلسه به فاصله یک ماه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع‌آوری اطلاعات، از مقیاس Massachusetts (Massachusetts General Hospital Hairpulling Scale یا MGH-HPS) استفاده گردید. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخص‌های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و حاکی از آن بود که روش CBT و پس از آن روش ACT بیشترین تأثیر را بر کاهش شدت علایم اختلال وسواس موکنی داشت و دارودرمانی کمترین تأثیر را در این زمینه نشان داد. نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر روش‌های CBT و ACT بر شدت علایم اختلال موکنی، می‌توان از این دو شیوه برای درمان افراد مبتلا به این اختلال بهره گرفت.
منصوره نیکو گفتار، رویا خانعلی‌لو،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy  یا CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر کاهش نشانه‌های افسردگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis یا MS) بود. مواد و روش‌ها: طرح پژوهش شبه آزمایشی بود که به شیوه پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه شاهد انجام گرفت. از بین بیماران زن مبتلا به MS دارای نشانه‌های افسردگی مراجعه کننده به انجمن MS در سال ۱۳۹۴، نمونه‌ای ۴۵ نفره انتخاب شد و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفره CBT، ACT و گروه شاهد قرار گرفتند. جلسات درمانی طی ۸ جلسه و در هر جلسه به مدت ۴۵ دقیقه برگزار گردید. داده‌ها به وسیله پرسش‌نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) جمع‌آوری و با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: هر دو روش CBT، ACT در کاهش علایم افسردگی بیماران مبتلا به MS مؤثر بود (۰۰۱/۰ > P). روش CBT نسبت به ACT اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه‌گیری: دو روش CBT، ACT از راه‌‌های مؤثر در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به MS محسوب می‌شوند. این نتیجه با توجه به اثربخشی بیشتر CBT، پیشنهاد می‌کند که CBT به عنوان درمان ترجیحی برای کاهش نشانه‌های افسردگی در بیماران مبتلا به MS در نظر گرفته شود.
امینه سادات طباطبایی، ایلناز سجادیان، مسعود معتمدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : عملکرد جنسی مناسب و سالم، یکی از نشانه‌های سلامت جسم و روان است و باعث ایجاد حس لذت مشترک در بین زوجین می‌شود. با توجه به اهمیت فرایندهای روان‌شناختی جنسی زنان، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر عملکرد جنسی و فرایندهای روان‌شناختی جنسی زنان ۲۰ تا ۵۰ سال متأهل مبتلا به اختلالات جنسی شهر اصفهان انجام گرفت. مواد و روش‌ها: روش این پژوهش از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون باگروه شاهد و پیگیری یک ماهه بود. نمونه آماری شامل ۲۰ نفر از زنان متأهل ۲۰ تا ۵۰ سال بود که در بهار ۱۳۹۴ به کلینیک‌ها و مطب‌های روان‌پزشکی زنان و زایمان واقع در شهر اصفهان مراجعه کرده و با توجه به نسخه پنجم راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-۵ th edition یا DSM-V)، تشخیص اختلالات جنسی دریافت بودند. نمونه‌ها به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند (هر گروه ۱۰ نفر). ابزار جمع‌آوری شامل پرسش‌نامه‌های جمعیت‌شناختی، عملکرد جنسی زنان Rosen، کم‌رویی جنسی van lankveld و جرأت‌ورزی جنسی Hurlbert بود. مداخله پژوهش شامل ۱۰ جلسه آموزشی ۴۵ دقیقه‌ای درمان ACT برای گروه آزمایش بود و گروه شاهد هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. یافته‌ها: روش ACT بر بهبود عملکرد جنسی، جرأت‌ورزی جنسی و کاهش کم‌رویی جنسی زنان مؤثر بود (۰۵/۰ > P). نتیجه‌گیری: می‌توان برای بهبود عملکرد جنسی، جرأت‌ورزی جنسی و کاهش کم‌رویی جنسی زنان مبتلا به اختلالات جنسی، از روش ACT سود جست.
محدثه نوروزی، فاطمه زرگر، حسین اکبری،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT)، درمان جدیدی برای مشکلات بین فردی به شمار می‌رود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش ACT بر مشکلات بین فردی و اجتناب تجربه‌ای (Experiential avoidance) دانشجویان دختر دارای مشکلات بین فردی انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی در دسترس بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در رشته‌های پرستاری، مامایی، علوم آزمایشگاهی، مدیریت، حقوق، حسابداری و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان بود که ۶۶ نفر آن‌ها به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. این افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. مداخله در گروه آزمایش بر اساس تحقیق McKay و همکاران، به صورت گروهی و در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای توسط یک روان‌شناس بالینی آموزش دیده انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسش‌نامه‌های مشکلات بین فردی (۳۲-Inventory of Interpersonal Problems یا ۳۲-IIP) و پذیرش و عمل (Acceptance and Action Questionnaire-II یا AAQ-II) بود که اجتناب تجربه‌ای را مورد سنجش قرار داد. نمرات پیش‌آزمون و پس‌آزمون با استفاده از آزمون کواریانس تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: پس از کنترل نمرات پیش‌آزمون، تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمرات مشکلات بین فردی (۰۰۱/۰ > P) و اجتناب تجربه‌ای (۰۰۱/۰ > P) بین دو گروه‌ در مرحله پس‌آزمون مشاهده شد. نتیجه‌گیری: روش ACT می‌تواند تأثیر مطلوبی بر مشکلات بین فردی و اجتناب تجربه‌ای داشته باشد.
مصطفی عرب ورنوسفادرانی، مریم‌ فاتحی‌زاده، فاطمه بهرامی، رضوان ‌السادات جزایری، امراله ابراهیمی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج ‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر سازگاری زناشویی‌ مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه، ۳ نفر از مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ و همسرانشان که دارای مشکلات زناشویی بودند، به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی‌ها با استفاده از طرح تجربی مورد- منفرد (Single subject) و مقیاس سازگاری زناشویی (Dyadic adjustment Scale یا DAS)) در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها به روش تحلیل دیداری (Visual analysis)، درصد داده‌های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده‌های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) تجزیه ‌و تحلیل گردید. یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمرات مراحل خط پایه و مداخله وجود داشت. اثربخشی زوج ‌درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، در سازگاری زناشویی مردانی که مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ بودند، تأیید گردید. نتیجه‌گیری: کاربرد زوج ‌درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، می‌تواند منجر به افزایش میزان سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع ۲ شود و میزان طلاق را در این بیماران کاهش دهد.
مریم حدادی، اصغر آقایی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : همان‌گونه که والدین بر افراد خانواده تأثیر می‌گذارند، فرزندان نیز با ویژگی‌های شخصیتی، رشدی و رفتاری خود، تأثیراتی را بر رفتار والدین دارند. اختلالات رفتاری یکی از فرزندان از جمله بیش‌فعالی- نقص توجه (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD) اغلب به صورت عامل استرس‌زایی برای خانواده درک می‌شود و می‌تواند همه جنبه‌های خانواده از جمله رابطه مادران با همسرانشان را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر روابط زنان دارای فرزند مبتلا به ADHD با همسرانشان بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش به روش شبه آزمایشی و به صورت پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری ۹ ماهه همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به ADHD شهر اصفهان بود که در سال ۱۳۹۲ به کلینیک‌ها و مطب روان‌پزشکان مراجعه کرده بودند. ۳۰ نفر از مادرانی که در شاخص تنیدگی والدینی (Parenting Stress Index یا PSI)، بالاترین نمره تنیدگی را در روابط با همسر کسب کردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای آموزش مدیریت استرس به شیوه ACT اجرا شد و گروه شاهد هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. جهت بررسی فرضیه پژوهش، از PSI زیرمقیاس روابط با همسر استفاده گردید که قبل و بعد از مداخله و ۹ ماه پس از مداخله توسط مادران تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر در نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری بین نمرات پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد وجود داشت (۰۰۱/۰ = P) که این یافته حاکی از بهبود روابط با همسر در مادران بود. نتیجه‌گیری: آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه ACT، می‌تواند باعث بهبود روابط زنان دارای فرزند ADHD با همسرانشان شود.
مهران روزبهی، علی محمد رضایی، آزاده علیپور دولت‌آباد،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : اعتیاد و پیامدهای ناخوشایند ناشی از آن، یکی از مهم‌ترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می‌رود. طرحواره‌های ناسازگار اولیه با اعتیاد مرتبط می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitmen therapy یا ACT) و طرحواره درمانی بر طرحواره‌های ناسازگار اولیه در افراد معتاد انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه به روش تجربی و از نوع پیش‌آزمون، پس‌آزمون و همراه با گروه شاهد بود. از میان کل جامعه آماری (۱۵۰۰ نفر)، ۶۰ نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه [یک گروه شاهد (۲۰ نفر)، دو گروه آزمایش (هر گروه ۲۰ نفر)] قرار گرفتند. جهت سنجش طرحواره‌های ناسازگار اولیه، از فرم کوتاه پرسش‌نامه‌ طرحواره (Young Schema Questionnaire Short form یا YSQ-SF) استفاده گردید. گروه‌های آزمایشی در ۱۲ جلسه گروه درمانی به صورت هفته‌ای دو جلسه ۹۰ دقیقه‌ای شرکت نمودند. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس، آزمون‌های همگنی و یکسانی واریانس و آزمون تعقیبی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: درمان‌های گروهی ACT و طرحواره درمانی بر مؤلفه‌های طرحواره‌های ناسازگار اولیه تأثیرگذار بود. نتیجه‌گیری: روش‌های درمانی گروهی ACT و طرحواره درمانی، تا حد زیادی توانست طرحواره‌های ناسازگار اولیه را کاهش دهد و می‌تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار گرفته شود.
نگین صالحی، حمید طاهر نشاط‌دوست، حمید افشار،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف : همبودی اختلالات روان‌شناختی در بین افراد دارای دردهای مزمن و از جمله مبتلایان به فیبرومیالژیا بسیار رایج است که در طیفی از افسردگی، اضطراب، استرس، ناامیدی، ناکامی و خشم قرار دارد و با پیامدهای روان‌شناختی همچون اختلال در خواب، اختلال در کارکردهای روزانه و نگرانی در مورد آینده همراه می‌باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر افسردگی، اضطراب و استرس مرتبط با آن در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد. مواد و روش‌ها: روش این تحقیق، نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری، همراه با گروه شاهد بود. از میان بیماران مراجعه‌کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و مطب‌های خصوصی شهر اصفهان در نیمه دوم سال ۱۳۹۵، ۲۴ بیمار مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. داده‌ها با کمک فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و فشار روانی (۲۱-Depression Anxiety and Stress Scales یا ۲۱-DASS) جمع‌آوری گردید. گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۲ ساعته، درمان ACT را دریافت کرد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: روش ACT در راستای کنترل علایم بیماری، منجر به کاهش علایم افسردگی، اضطراب و استرس در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا نسبت به گروه شاهد شد (۰۵۰/۰ > P). همچنین، میانگین سه زیرمقیاس افسردگی (۰۰۱/۰ = P)، اضطراب (۰۰۱/۰ = P) و استرس (۰۰۶/۰ = P) در گروه آزمایش در مرحله پس‌آزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیش‌آزمون به طور معنی‌داری کاهش یافت. نتیجه‌گیری: گروه درمانی مبتنی بر ACT از طریق ایجاد و توسعه پذیرش و افزایش عمل مبتنی بر ارزش‌ها، می‌تواند از آسیب‌های روان‌شناختی بیماران بکاهد و با وجود درد و بیماری، به زندگی آن‌ها غنای بیشتری بخشد.
صفیه عبدالهی، محمد حاتمی، فردین مرادی منش، پرویز عسگری،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت عامل بسیاری از اختلالات جسمی و روانی است. امروزه مفهوم «مراقبت از خود» در بیماری‌ها، به علت تغییر الگوی بیماری از حاد به مزمن، تغییر ایدئولوژی از درمان به پیشگیری، منابع اقتصادی محدود و کوتاه نمودن مدت‌زمان بستری بیماران در بیمارستان بسیار موردتوجه و گسترش قرارگرفته است. بدین منظور هدف پژوهش اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود.

مواد و روش‌ها: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی به طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. از میان بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه‌کننده به شبکه بهداشت شهرستان عسلویه، تعداد ۳۰ نفر به‌صورت هدفمند انتخاب‌شده و به شیوه تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). از پرسشنامه­ باورهای سلامتی (Health Beliefs Questionnaire) برای جمع‌آوری داده­ها استفاده شد. داده­ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل داده­ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای سلامتی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲، در طول زمان اثربخش است (۰۵/۰>p).

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای مرتبط با سلامت اثربخش است. ملاحظات نظری و عملی نتایج پژوهش نشان ­می­دهد که بهتر است این درمان به‌عنوان درمانی اثربخش برای بیماران مبتلا به دیابت در مراکز درمانی به‌کاربرده شود.


سحر اشرفی، عبدالمجید بحرینیان، کبری حاجی علیزاده، علی دلاور،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات خوردن از دسته اختلالات روانی/ روان­تنی به شمار می­آیند که مشکلات متعددی در سلامت جسمانی و عملکرد روانی را موجب می­شوند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر پرخوری عصبی زنان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش‌ها: مطالعه­ی حاضر، از نوع نیمه­آزمایشی با طرح پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه گواه است. در این مطالعه ۴۰ نفر از زنان دارای اضافه وزن با شاخص توده بدنی بزرگتر از ۳۰ در منطقه ۱ شهر تهران به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. آزمودنی­ها در دو مرحله پیش­آزمون و پس­آزمون به پرسشنامه بازخوردهای خوردن گارنر و همکاران (۱۹۸۲)، پاسخ دادند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۶۰ دقیقه­ای جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به صورت گروهی دریافت کردند در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. داده­ها با استفاده از روش­های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج مقایسه گروه­های آزمایشی با گروه گواه نشان داد که پرخوری عصبی و خرده­مقیاس­های آن (رژیم لاغری، پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا و مهار دهانی) در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معناداری کاهش پیدا کرد و اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخوری عصبی در مرحله پس­آزمون تأیید می­گردد (۰۰۱/۰>p). میزان این تأثیر بین ۷/۷۵ تا ۱/۸۱ درصد بود.
نتیجه‌گیری: به طور کلی نتایج حاکی از تأثیر معنادار یک دوره درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متغیرهای پرخوری عصبی و کاهش وزن در زنان دارای اضافه وزن بود و می­توان از این روش برای درمان عصبی افراد دارای اضافه وزن استفاده کرد.
سعیده صفری، مهرداد کلانتری، فریبا یزدخواستی، محمدرضا عابدی، حمیدرضا عریضی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری-عملی بر همه ابعاد زندگی کودکان مبتلا اثر می­گذارد و این تأثیرات در سیستم بهداشتی و بالینی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، لذا هدف پژوهش حاضر تعیین بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم و عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش‌آزمونپس‌آزمون با پیگیری سه‌ماهه و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال وسواس ۸ تا ۱۲ ساله در سطح شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸، به همراه مادرانشان بود که از این میان ۲۰ زوج کودک و مادر پس از تشخیص روان‌پزشک یا روانشناس معتبر، به اختلال وسواس فکری-عملی و کسب حداقل نمره‌ی ۱۴ در مقیاس وسواس جبری ییل براون کودکان بر اساس نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت ۱۰ جلسه فردی دریافت نمود، ولی گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس وسواس فکری عملی ییل براون کودکان، مقیاس ارزیابی عملکرد کلی کودکان  و نسخه والدین مقیاس تأثیر وسواس فکری-عملی کودک بود. برای تحلیل داده‌ها  از  روش تحلیل واریانس آمیخته با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد
یافته‌ها: نتایج مقایسه گروه‌ آزمایش با گروه گواه نشان داد که علائم اختلال وسواس فکری-عملی، در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به‌طور معناداری کاهش پیدا کرده و بهبود عملکرد کلی کودکان در مرحله پس‌آزمون و پیگیری تأیید می‌گردد (۰۱/۰>p). به‌نحوی‌که به ترتیب ۷۱ و ۶۳ درصد از تغییرات عملکرد کلی و نمره‌ی کل شدت علائم متأثر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است؛ اما تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد خانوادگی و اجتماعی معنادار نبود (۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای کاهش علائم و بهبود عملکرد کلی در کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی اثربخش است.
نادر کاشفی، نوشیروان خضری مقدم،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: در توصیف واقعیت عینی، آنچه به رابطه آسیب می‌رساند، الگوهای عملی تکرارشونده در رفتار است. درواقع آسیب به رابطه ناشی از رفتاری است که از ما سر می‌زند نه فکر یا احساسی که در درون ما جریان دارد؛ بنابراین، پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی زوج‌درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح‌واره‌ای بر بهبود شاخص‌های عملکرد زوجین متعارض شهر زاهدان انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: روش تحقیق نیمه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر زاهدان در بازه زمانی آذر و دی‌ماه ۱۳۹۸ بود که با گزینش خوشه‌ای سه مرکز و با نمونه‌گیری هدفمند در دسترس ۱۸ زوج انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. مداخله شامل ۱۰ جلسه  ۲ ساعته به‌صورت هفتگی بود و تجربه عملی حین درمان منجر به شکل‌گیری مدل‌های مفهومی جدیدی در فرایند آسیب و درمان شد. گردآوری داده‌ها به‌وسیله پرسشنامه سنجش عملکرد ازدواج انجام گرفت که قبل و بعد از مداخله از هر دو گروه کنترل و آزمایش اخذ شد.  آزمون فرضیه‌های پژوهش به روش آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و به‌وسیله نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۰ انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که پروتکل تدوین‌شده درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح‌واره‌ای به‌طور معناداری بر بهبود عملکرد زوجین در تمامی خرده مقیاس‌های موردمطالعه اثربخش بوده است (۰۰۱/۰ P).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح‌واره‌ای بر عملکرد زوجین اثرگذار است. باوجوداین در جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می‌گردد که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.
خانم محدثه کیوانی، دکتر ابوالفضل بخشی پور، دکتر عطا طهرانچی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف:  اضافه وزن و چاقی از شایع ترین مشکلات مربوط به سلامت در جوامع معاصر هستند. مداخلات روانشناختی متعددی برای کاهش وزن تدوین شده اند. لذا اهمیت زیادی دارد که اثربخشی این مداخلات مورد سنجش قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو مداخله شناختی رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد در شاخص توده بدنی و کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش‌ها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه‌ی نیمه تجربی با طرح پیش­آزمون –پس­آزمون-پیگیری با گروه کنترل و با گمارش تصادفی بود. جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر، کلیه‌ی زنان دارای اضافه وزن ساکن شهر مشهد بودند. چهل و پنج زن دارای اضافه وزن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، و گروه گواه قرار گرفتند. شاخص توده بدنی در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری شد و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه  و پرسشنامه جمعیت شناختی توسط شرکت کنندگان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته‌ها: یافته ها نشان دادند که شاخص توده بدنی در گروه های مداخله به شکل معناداری از گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری کمتر بود البته بین دو گروه مداخله تفاوتی در این زمینه وجود نداشت. یافته ها همچنین نشان دادند که نمرات شاخص های کیفیت زندگی در شرکت کنندگان گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری به شکل معناداری بیشتر بود. علاوه بر آن نمرات شرکت کنندگان در گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد در دو شاخص کیفیت کلی زندگی و سلامت روان نسبت به گروه شناختی رفتاری به شکل معناداری بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: هر دو مداخله اثربخشی مطلوب در کاهش وزن داشتند اما مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بهتری در برخی از شاخص های کیفیت زندگی نشان دادند.
فاطمه دیناروند، سعید بختیارپور، علیرضا حیدرئی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات اخیر تحت تاثیر شیوع اپیدمی کووید-۱۹ قرار گفته است در این راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه‌های اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهرستان دزفول در زمان شیوع کووید-۱۹ انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر دزفول تشکیل می‌دادند. تعداد ۳۰ نفر از جامعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. در هر سه گروه، اختلال اضطراب بیماران از طریق مقیاس ۷ سوالی اضطراب فراگیر (GAD-۷) مورد ارزیابی قرار گرفتند، گروه نخست، در ۸ جلسه یک ساعته درمان شناختی – رفتاری دریافت کردند و گروه دوم، ۸ جلسه یک ساعته و هفته ای یک جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند؛ اما گروه سوم آموزشی ندیدند. سپس مجدداً در پس آزمون اضطراب هر سه گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به عدم رعایت مفروضه‌های تحلیل کواریانس داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس یک­طرفه و نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد درمان‌های شناختی – رفتاری و پذیرش و تعهد توانستند نشانه‌های اضطراب فراگیر را نسبت به گروه کنترل کاهش دهند (۰۱/۰p<) ولی تفاوت اثربخشی درمان‌های مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختی _ رفتاری بر اختلال اضطراب فراگیر معنادار نبود (۰۵/۰P<).
نتیجه‌گیری: به نظر می رسد هر دو رویکرد درمانی می تواند در جهت نشانه‌های اضطراب فراگیر اثرگذار باشند.
افسون درخشان جان، سیعدعباس حقایق، حمید افشار زنجانی، پیمان ادیبی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: بروز بیماری‌های مزمن سبب شکل‌گیری آسیب‌های شناختی، روان‌شناختی و شخصیتی در بیماران می‌شود که این به روند بهبود فیزیولوژیکی بیماران نیز آسیب وارد می‌کند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و ویژگی تیپ شخصیتی D بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه بیماران کولیت السراتیو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات گوارش و کبد اصفهان (وابسته به بیمارستان الزهرا) در شش ماهه دوم سال ۱۳۹۸ بود. در این پژوهش تعداد ۲۵ بیمار کولیت السراتیو با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه­های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی دو ماه در هشت جلسه ۷۵ دقیقه‌ای دریافت نمودند. پرسشنامه‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۴) و پرسشنامه ویژگی تیپ شخصیتی D (دنولت، ۲۰۰۵) بود. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS  نسخه ۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و ویژگی تیپ شخصیتی D بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو تأثیر معنادار دارد (۰۰۱/۰> p).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره‌گیری از شش فرایند اصلی پذیرش، گسلش، خود به عنوان زمینه، ارتباط با زمان حال، ارزش‌ها و عمل متعهدانه می‌تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود کیفیت زندگی و کاهش ویژگی تیپ شخصیتی D بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو مورد استفاده گیرد.
 
مرضیه نوروزی، محمد باقر کجباف،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: عشق می‌تواند یکی از هیجان‌انگیزترین رخدادهای زندگی هر فردی باشد و شکست عاطفی می‌تواند یکی از رنج‌آورترین تجاربی باشد که ممکن است فرد به دنبال رابطه عاشقانه با آن روبرو شود. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان و همجوشی شناختی دختران دارای شکست عاطفی بود.
مواد و روش‌ها: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش موردنظر شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل سال ۹۹-۹۸ دانشگاه اصفهان بود. تعداد اعضای نمونه شامل سی نفر از دانشجویان دختر مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره دانشگاه اصفهان بودند. نمونه‌گیری به‌صورت در دسترس انجام شد. سپس از داوطلبان پرسشنامه نشانگان ضربه عشق گرفته شد و صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. داده‌ها در این پژوهش، توسط پرسشنامه سلامت روان و پرسشنامه همجوشی شناختی در سه مرحله (پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پی گیری) گردآوری شد. اطلاعات با استفاده از آزمون‌های متناسب آماری (انحراف معیار، میانگین، آزمون موچلی، واریانس، آزمون تعقیبی بنفرونی) و نرم‌افزار SPSS-۲۱ انجام شد.
یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، هم‌جوشی شناختی و سلامت روان گروه آزمایش را در سطح معناداری به ترتیب، کاهش و افزایش دهد.
نتیجه‌گیری: به‌طورکلی می‌توان گفت که در مداخلات درمانی شکست عاطفی، از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به‌عنوان کاهش‌دهنده علائم همجوشی شناختی و افزایش‌دهنده سلامت روان استفاده کرد.
آزاده چوب‌فروش‌زاده، نسرین فاطمی عقدا، پریسا نسیمی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: باروری همواره یکی از مهم‌ترین کارکردهای خانواده به شمار رود. بر این اساس ناتوانی در داشتن فرزند، استرس‌آور بوده و موجب آشفتگی روانی زوجین می‌گردد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان نابارور بود.
مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس‌آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل زنان نابارور مراجعه‌کننده به مراکز درمان ناباروری شهر یزد در پاییز سال ۱۴۰۰ بود. تعداد ۳۶ نفر از آنان با روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب‌شده و سپس با جایگزینی تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده‌ها از مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستان (HADS) زیگموند و اسنیت (۱۹۸۳) استفاده شد. یکی از گروه‌های آزمایشی طی ده جلسه، تحت آموزش بر اساس درمان  مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه دیگر به مدت ده جلسه تحت آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از SPSS نسخه ۲۶ و روش‌های آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. شرکت‌کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. فرم رضایت‌نامه آگاهانه توسط افراد قبل از شروع مطالعه تکمیل شده است. انجام شد.
یافته‌ها: یافته­های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که هر دو مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش افسردگی و اضطراب زنان نابارور در مرحله پس‌آزمون و پیگیری مؤثر بوده‌اند (۰۵/۰P≤اما بین دو گروه آزمایشی تفاوت معنی‌داری در مراحل پس‌آزمون و پیگیری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: باتوجه‌به یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که این دو روش درمانی (آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد با کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) در ارتقای سلامت روان زنان نابارور مؤثر محسوب می‌شوند. لذا این درمان‌ها می‌توانند به‌عنوان درمان مکمل جهت کاهش مشکلات روان‌شناختی در مراکز درمان ناباروری بکار گرفته شوند.

تازه‌های تحقیق

آزاده چوب‌فروش‌زاده: Google Scholar, Pubmed
سهیلا سلیمانی، مصطفی خانزاده، مجتبی انصاری شهیدی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری و عملی اختلالی است مزمن و ناتوان ساز که با پیدایش افکار و رفتارهای تکرارشونده و مقاوم همراه با اضطراب شناخته می‌شود. این اختلال آثار گسترده‌ای در جنبه‌های گوناگون زندگی فرد به ویژه زمینه‌های شغلی، تحصیلی، اجتماعی و همچنین روابط خانوادگی بر جای می‌گذارد. از آنجایی که اختلال وسواس بیش از سایر اختلالات خانواده فرد را درگیر می‌کند، بنابراین با توجه به اهمیت و نقش خانواده در روند اختلال وسواس بر افراد خانواده، هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی بر شیوه‌های حل تعارض در همسران افراد دارای وسواس فکری و عملی است.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی، دارای فرایند دو مرحله‌ای پیش آزمون و پس آزمون که بر روی سه گروه آزمایشی (گروه آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، گروه آموزش درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی و گروه گواه) انجام گرفت. در این فرایند متغیرهای مستقل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی و همچنین متغیر وابسته آن، شیوه‌های حل تعارض می‌باشد. نمونه‌های پژوهشی شامل ۴۵ نفر از همسران افراد دارای اختلال وسواس بودند که در سه گروه ۱۵ نفره آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی و گروه گواه جای گرفتند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد نمرات شیوه‌های حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد و گروه ذهنی‌سازی دارای تفاوت معنادار است و این تفاوت به نفع گروه پذیرش و تعهد است. یعنی شیوه‌های حل تعارض در پس آزمون گروه پذیرش و تعهد از گروه ذهنی‌سازی به گونه معناداری کمتر بوده است (۰۵/۰>P).
نتیجه‌گیری: بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که در این دو رویکرد درمانی، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شیوه‌های حل تعارض در همسران افراد دارای اختلال وسواس نسبت به درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی بیشتر می‌باشد

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱