logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای دانش‌آموزان

افسانه حسن پور، فرشید اصلانی، زهره گودرزی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : ریشه بسیاری از مشکلات رشدی، عاطفی، رفتاری، اجتماعی و... ناشی از شکل‌گیری دلبستگی ناایمن و شرایط حاکم بر آن می‌باشد. از این‌رو، آموزش مهارت‌های عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری راه‌حل مناسبی برای مشکل فوق است. مواد و روش‌ها: نمونه‌ها با روش نمونه‌گیری تصادفی- خوشه‌ای، انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. آزمودنی‌ها در مراحل پیش‌آزمون و پس‌آزمون به پرسش‌نامه‌ها پاسخ دادند. آموزش مهارت‌های عاطفی به مادران در گروه آزمایش و در ۸ جلسه به شکل گروهی انجام گرفت و گروه شاهد در طی پژوهش هیچ‌گونه آموزشی دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از آزمون کواریانس در نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: در نتیجه آموزش مهارت‌های عاطفی، کیفیت دلبستگی آزمودنی‌ها در گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد به طور معنی‌داری افزایش یافت (۰۵/۰ ≤ P). همچنین، کاهش معنی‌داری نیز در میزان مشکلات رفتاری کودکان مشاهده شد (۰۵/۰ ≤ P). نتیجه‌گیری: به وجود آوردن تغییراتی در حساسیت مادرانه، پیش‌بینی‌ کننده بسیار قوی برای تغییر دلبستگی کودک می‌باشد. مشکل بسیاری از مادران این است که شیوه و زمان تعاملشان با نیازهای کودک همسان نیست. حساسیت مادرانه می‌تواند از طریق آموزش مهارت‌ها به دست آید‌. علاوه ‌بر این‌، افزایش حساسیت مادرانه بر روی فرایندهای توجهی مادر اثر می‌گذارد و باعث می‌شود که رفتارهای فعلی کودک خود را بهتر درک کند.
فرشته شکیبایی، علیرضا ترکان،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : افسردگی، بیماری بسیار شایع عصر حاضر است و شیوع آن در نوجوانان نیز بالا می‌باشد. این اختلال در تمامی سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می‌شود. افسردگی که شامل اختلالات بالینی، اختلالات خلق و خوی و اختلالات عاطفی می‌شود، نوجوان را دچار آشفتگی فکری، آشفتگی عاطفی، اختلالات رفتاری و حتی بیماری‌های جسمانی می‌کند و نوجوان را مستعد ابتلا به اختلالات اضطرابی و سایر اختلالات خلقی می‌نماید. همچنین، همایندی اختلال افسردگی، بیش فعالی و وابستگی به مواد شایع است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اختلالات همایند با افسردگی در نوجوانان بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه که به روش توصیفی صورت گرفت، ۱۶۰۶ دانش‌آموز ۱۱ تا ۱۶ سال مدارس راهنمایی پسرانه و دخترانه (دولتی و غیر انتفاعی) از کل نواحی پنج‌گانه آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال ۸۷-۱۳۸۶ مورد بررسی قرار گرفتند و از بین آن‌ها، ۳۰۳ دانش‌آموز افسرده به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی و به همین تعداد نیز دانش‌آموز غیر افسرده انتخاب شد. برای دانش‌آموزان هر دو گروه پرسش‌نامه Kiddie-SADs تکمیل گردید. جهت مقایسه میزان فراوانی اختلالات همایند در بین دانش‌آموزان افسرده و غیر افسرده پسر و دختر، از آزمون ۲ c استفاده گردید. یافته‌ها: اختلال اضطراب جدایی (Separation anxiety disorder یا SAD)، اختلال اضطراب فراگیر (Generalized anxiety disorder یا GAD)، اختلال وسواس فکری- عملی، هراس اجتماعی، آگورافوبیا، اختلال بیش فعالی- کم‌توجهی (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD)، اختلال سلوک (Conduct disorder)، اختلال نافرمانی- مقابله‌ای و اختلال مانیا در بین دانش‌آموزان مبتلا به افسردگی به طور معنی‌داری بیشتر از دانش‌آموزان غیر افسرده بود (۰۰۵/۰ > P). آزمون Fisher&#۰۳۹;s exact نشان داد که فراوانی نسبی اختلال سوء مصرف مواد مخدر و اختلال استرس پس از سانحه در بین دانش‌آموزان افسرده و غیر افسرده تفاوت معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری: به غیر از دو اختلال سوء مصرف مواد مخدر و استرس پس از سانحه، فراوانی نسبی سایر اختلالات همایند در دانش‌آموزان افسرده به طور معنی‌داری بیشتر از دانش‌آموزان غیر افسرده می‌باشد. به عبارت دیگر، بین افسردگی با این دسته از اختلالات همایند مورد بررسی ارتباط وجود دارد.
مریم رضایی، محمد باقر کجباف،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : یادگیری ریاضی برای دانش‌آموزان عادی دشوار است که این دشواری در دانش‌آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی دو چندان می‌شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی آموزش ریاضی بر اساس هوش‌های چندگانه Gardner بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان دختر پایه سوم ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش به روش آزمایشی با پیش‌آزمون- پس‌آزمون و گروه شاهد انجام شد. جامعه تحقیق را تمام دانش‌آموزان دختر پایه سوم ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری ریاضی شهر اصفهان تشکیل داد. از این میان، ۴۲ نفر به شیوه تصادفی خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. سپس، گروه‌ آزمایش به ۸ گروه تقسیم شد. گروه‌های آزمایش ۶ جلسه ۶۰ دقیقه‌ای آموزش ریاضی بر اساس هوش‌های چندگانه را دریافت کردند و گروه شاهد در لیست انتظار بود. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، آزمون معلم ساخته ریاضیات (عملیات ضرب) بود. داده‌ها با استفاده از آزمون کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: بین میانگین نمرات ریاضی گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معنی‌داری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P)؛ به این صورت که میانگین نمرات گروه آزمایش به طور معنی‌داری از میانگین نمرات گروه شاهد بیشتر بود. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می‌توان گفت که آموزش ریاضی بر اساس هوش‌های چندگانه Gardner، می‌تواند بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان اثربخش باشد.
ملیحه سرابندی، مصطفی بلقان‌آبادی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش گروهی روان‌شناسی مثبت‌نگر بر رضایت از تصویر تن (Body image) دانش‌آموزان نوجوان دختر شهرستان کوهدشت بود. مواد و روش‌ها: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی، با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و همراه با گروه شاهد انجام شد. از میان دانش‌آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان کوهدشت که رضایت پایینی را از تصویر تن خود گزارش نمودند، ۳۲ نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند (در هر گروه ۱۶ نفر). ابزار پ‍ژوهش، پرسش‌نامه رضایت از تصویر تن (Satisfaction with Body Image Scale یا SWBIS) بود. ابتدا از دو گروه پیش‌آزمون گرفته شد. آموزش مثبت‌نگری در ۱۴ جلسه یک ساعته و به صورت دو بار در هفته برای گروه آزمایش به اجرا درآمد و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکرد. در پایان، از دو گروه پس‌آزمون به عمل آمد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: رضایت از تصویر تن دانش‌آموزانی که مداخله آموزش گروهی روان‌شناسی مثبت‌نگر را دریافت کرده بودند، در مرحله پس‌آزمون بهبود یافت (۰۰۱/۰ > P). نتیجه‌گیری: از نتایج به دست آمده چنین می‌توان نتیجه‌گیری کرد که آموزش روان‌شناسی مثبت‌نگر با تکیه بر فضایل و توانایی‌های فرد، می‌تواند نگرش وی را نسبت به خود و تصویر تن خود تغییر دهد. از این‌رو، آموزش روان‌شناسی مثبت‌نگر به دختران نوجوان، بر بهبود تصویر تن آن‌ها اثربخش بوده است.
مریم مختاری مصیبی، فریبرز درتاج، علی دلاور، کبری حاجی علیزاده،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: تعامل والدین با کودکان می­تواند بر عوامل روانشناختی متعددی همچون تنظیم هیجان کودکان تأثیر داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر تنظیم هیجان دختران پایه پنجم ابتدایی دارای اضطراب انجام شد.
مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه‌­آزمایشی با طرح پیش ­آزمون- پس ­آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری تمامی دختران مشغول به تحصیل پایه پنجم ابتدایی در سال تحصیلی ۹۶-۹۷ در شهر سیرجان بودند. تعداد ۳۰ آزمودنی به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به­ صورت تصادفی در دو گروه مداخله (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند. از پرسشنامه‌­های اختلالات اضطرابی بیرماهر (۱۹۹۹) و سیاهه تنظیم هیجان شیلدز و سیچتی (۱۹۹۷) استفاده شد. برنامه‌­ی درمان که برگرفته از مطالعات مختلف در این زمینه بود در ۱۴ جلسه ۶۰ دقیقه‌­ای برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌­ها از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه­‌گیری مکرر و آزمون t وابسته در سطح معنی‌­داری ۰۵/۰ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج حاکی از تأثیر معنادار یک دوره درمان مبتنی بر تعامل والد کودک بر تنظیم هیجان دانش­‌آموزان دختر در مراحل پس‌­آزمون و پیگیری بود (۰۰۱/۰p<).
نتیجه‌گیری: در همین رابطه می­توان بیان کرد نزدیک کردن والدین به کودکان از طریق بازی، فرآیند کار گروهی حاکم بر این برنامه و حمایت والدین بر آموزش به یکدیگر، تشویق درمانگر در ایجاد رابطه‌­ای مستحکم میان والد و کودک، انعکاس احساسات و هیجانات آن­ها و همچنین ارائه بازخورد بوسیله انجام تکالیف در منزل از جمله فواید اساسی این نوع درمان در بهبود تنظیم هیجان در کودکان بود.
خانم مرضیه جمشیدی، دکتر پروین احتشام زاده، دکتر مرضیه طالب زاده، دکتر رضا پاشا، دکتر ساسان باوی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: خودکشی یک پیامد اجتماعی پیچیده است و در بین دانش‌‌آموزان دختر یک مشکل رو به افزایش است. برای پیشگیری از اقدام به خودکشی مهارت‌ها و مداخلات فروانی ارائه شده‌‌است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هولوگرافیک بر کنجکاوی اجتماعی و سرزندگی تحصیلی دانش‌آموزان دختر اقدام کننده به خودکشی انجام شد.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع شبه‌‌آزمایشی با پیش‌‌آزمون و پس‌‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌‌آموزان دختر مقطع متوسطه اصفهان در سال ۱۴۰۲ دارای سابقه خودکشی در دو سال گذشته بود. از بین آن‌‌ها تعداد ۳۰ نفر با روش نمونه‌‌گیری در دسترس انتخاب و به‌‌صورت تصادفی و با روش قرعه‌‌کشی در دو گروه آزمایش و کنترل (۱۵ نفر در گروه آزمایش و ۱۵ نفر در گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه آزمایش درمان هولوگرافیک (۹ جلسه) و هر هفته یک جلسه و به مدت ۹۰ دقیقه دریافت نمودند و گروه کنترل در این مدت مداخله‌‌ای دریافت نکردند. پرسشنامه‌‌های پژوهش شامل پرسشنامه کنجکاوی اجتماعی تود و همکاران (۲۰۱۸) و مقیاس سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (۲۰۰۶) بود. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌‌ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری با نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که درمان هولوگرافیک در افزایش کنجکاوی اجتماعی و سرزندگی تحصیلی در مرحله پس‌‌آزمون مؤثر بود (۰۰۱/۰p<).
نتیجه‌گیری: یافته‌‌هــای پژوهــش حاضــر می‌‌توانــد در انتخــاب و طراحـی مناسـب‌‌ترین رویکـرد درمانـی در کاهش افکار خودکشی دانش‌آموزان دختر دارای پریشانی روان‌شناختی مورداستفاده قـرار گیرنـد.
نسیم صمدی فرد، حمیدرضا صمدی فرد، نرگس رستمی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: نوجوانی به عنوان یک دوره حیاتی برای تشخیص زود هنگام و مداخله برای پیشگیری از رفتار خودکشی در نظر گرفته می‌شود، بنابراین سبب‌شناسی عوامل موثر برای خودکشی ضروری است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در پیش‌بینی افکار خودکشی دانش‌آموزان انجام شد.
مواد و روش‌ها: نوع مطالعه توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه دوم ناحیه یک شهر اردبیل در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند (۳۵۰ نفر) که از طریق جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌‌ای چند مرحله‌ای ۳۵۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تکانشگری بارت و همکاران (۱۹۹۵)، مقیاس صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (۲۰۱۰)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸) و پرسشنامه حساسیت اضطرابی رایس و پترسون (۱۹۸۶) و مقیاس افکار خودکشی بک (۱۹۹۱) بود. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان در نرم‌افزار اس‌پی‌اس‌اس نسخه ۱۸ تحلیل شدند.
یافته‌ها: طبق نتایج بین تکانشگری ۶۹/۰، صفات تاریک شخصیت (ماکیاولگرایی ۵۵/۰، خودشیفتگی ۵۷/۰و سایکوپاتی ۵۰/۰)، حمایت اجتماعی ادراک شده ۳۶/۰- و حساسیت اضطرابی ۶۹/۰ با افکار خودکشی در دانش‌آموزان پسر رابطه آماری و معناداری مشاهده شد. همچنین با استفاده از رگرسیون چندگانه ۶۴/۰ افکار خودکشی دانش‌آموزان پسر توسط متغیرهای تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی تبیین گردید.
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیرگذاری تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در افکار خودکشی دانش‌آموزان پیشنهاد می‌شود که روان‌شناسان و متخصصان برای کاهش افکار خودکشی دانش‌آموزان به نقش این متغیّرها توجه بیشتری کنند

صفحه ۱ از ۱