logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای خودتنظیمی

ستاره موسوی، جلال جبل عاملی، فاطمه علی بخشی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه هوش هیجانی با باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی برعملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. مواد و روش ها: پژوهش توصیفی- همبستگی حاضر بر روی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی ۹۰-۱۳۸۹ صورت گرفت. ۱۳۰۰ دانشجو از میان همه دانشجویان به شیوه تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه مورد بررسی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری، دو پرسش نامه هوش هیجانی Bar-on و راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (Motivational strategies for learning questionnaire یا MSLQ) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معنی داری همبستگی، آزمون ۲ c و مدل یابی معادلات ساختاری و شاخص های برازش مدل های ساختاری استفاده شد. یافته ها: ضرایب مسیر مربوط به عامل روابط بین فردی و عامل همدلی معنی دار نبود. ضریب مسیر برای مؤلفه های شادمانی، واقع گرایی و مسؤولیت پذیری با باورهای انگیزشی معنی دار به دست نیامد. در تأثیر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی، تمام مسیرها معنی دار بودند و در تأثیر مؤلفه های هوش هیجانی و باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی تمام مسیرها رابطه معنی داری را نشان دادند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش می تواند برای برنامه ریزان و پژوهشگران تعلیم و تربیت در جهت سرمایه گذاری و انجام مداخله در حیطه های مختلف هوش هیجانی، ارتقای عملکرد تحصیلی و راهبردهای انگیزشی سودمند باشد.
حسین کارشکی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: طراحی مقیاسی برای سنجش سبک تنظیم هیجانی و نیز بررسی پیامدها و عوامل مؤثر بر آن، موضوعی ارزشمند و قابل توجه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی و پایایی مقیاس سبک های عاطفی و بررسی رابطه مؤلفه های آن با تمایلات پرخاشگرانه است. مواد و روش ها: روش پژوهش، از نوع اعتباریابی و همبستگی است. بدین منظور نمونه ای به حجم ۳۵۰ دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد انتخاب شدند. روش انتخاب نمونه، سهمیه ای بود. پرسش نامه سبک های عاطفی Hofman و Kashdan و پرسش نامه خودسنجی پرخاشگری Izenk- Wilson توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. برای تعیین پایایی پرسش نامه Hofman و Kashdan از روش Cronbach&#۰۳۹;s alpha و برای تعیین روایی آن از روایی محتوایی، تحلیل مؤلفه های اصلی و روایی سازه تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک عاطفی هیجانی غالب در دانشجویان، سازگاری است و بیشتر افراد از این سبک برای کنترل هیجانات استفاده می کنند. همچنین نتایج نشان داد که بین پنهان کاری با پرخاشگری (۰۵/۰ > P، ۱۱/۰- = r)، و نیز سازگاری هیجانات با پرخاشگری رابطه منفی و معنی داری به لحاظ آماری وجود دارد (۰۵/۰ > P، ۲۷/۰- = r)، اما بین تحمل هیجانات با پرخاشگری رابطه معنی داری به لحاظ آماری مشاهده نشد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه بیانگر این است که مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی می توانند پرخاشگری را پیش بینی کنند (۰۱/۰ > P). نتیجه گیری: مقیاس خودتنظیمی هیجانی در دانشجویان ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است و می توان گفت که یکی از عوامل مرتبط با پرخاشگری، سبک عاطفی افراد است.
عاطفه زراستوند، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهنام ابوالقاسمی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: ناتوانی در داشتن فرزند استرس‌آور بوده و موجب آشفتگی روانی می‌شود. همچنین به‌عنوان یک عامل قوی علیه روابط بین زوج‌ها و استحکام خانواده عمل می‌کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت به خود بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی زنان نابارور بود.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان نابارور شهرهای چالوس و نوشهر بودند که بین ماه‌های خرداد تا شهریور ۱۳۹۷ به مراکز ناباروری مراجعه کرده بودند. از میان آن‌ها تعداد ۳۰ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه‌ آزمایش تحت درمان متمرکز بر شفقت به خود (۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه‌ای) قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکردند. از پرسشنامه‌های خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی به‌منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده از طریق نرم‏افزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیره) انجام پذیرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که مداخله متمرکز بر شفقت به خود بر خودتنظیمی زناشویی (۱۷/۸=F، ۰۰۱/۰>p)، دلزدگی زناشویی (۵۲/۵۲=F، ۰۰۱/۰>p) و خود انتقادی (۹۹/۶۴=F، ۰۰۱/۰>p) زنان نابارور تأثیر دارد.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان متمرکز بر شفقت به خود مداخله مؤثری در بهبود خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی زنان نابارور بود.


محمدهادی شهسواری، ذبیح پیرانی، داود تقوایی، منصور عبدی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: مشارکت اجتماعی مفهومی روان‌شناختی است که در نوجوانان حائز اهمیت است. یک فرد با مشارکت در فعالیت­های اجتماعی می­تواند توانایی­ها و استعدادهای خود را بشناسد و با کسب تجربه به پختگی برسد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجیگرانه خودتنظیمی در رابطه بین سبک­های فرزندپروری با مشارکت اجتماعی نوجوانان بود. روش تحقیق ازنظر هدف، بنیادی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات، همبستگی بود.
مواد و روش‌ها: جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه دوم ناحیه یک شهر اراک در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بودند. نمونه پژوهش شامل ۵۱۰ نوجوان (۲۵۵ پسر و ۲۵۵ دختر) بود که به‌صورت تصادفی خوشه­ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه­های سبک فرزندپروری بامریند، خودتنظیمی بوگارد و همکاران و اشتیاق برای شرکت در فعالیت‌های اجتماعی برانیگان بود. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم‌افزار Smart PLS انجام گرفت.
یافته‌ها: نشان داد که تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری سهل­گیرانه بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی­گری خودتنظیمی (۰۵/۰>p)، تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری استبدادی بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی­گری خودتنظیمی (۰۵/۰>p) و نهایتاً تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری مقتدرانه بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی‌گری خودتنظیمی بر مشارکت اجتماعی (۰۵/۰>p) تأیید شدند.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته­های به‌دست‌آمده می­توان گفت خودتنظیمی نقش میانجی­گرانه معنی‌داری در رابطه بین سبک­های فرزندپروری با مشارکت اجتماعی نوجوانان ایفا می­کند.
حمیرا رئیسی، طیبه شریفی، احمد غضنفری، مریم چرامی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: فلج مغزی به اختلال غیر پیش‌رونده در حرکت و وضعیت اطلاق می‏شود که به دنبال ضایعه عصبی در سال‌های اولیه روی می‏دهد و سبب بروز ناتوانایی‌های حرکتی و نورولوژیک می‌گردد. اختلال در انجام فعالیت‌های روزمره زندگی، هزینه­های درمانی سنگین و وابستگی شدید به اطرافیان بر کارکرد خانواده و به‌ویژه مادران اثر می‌گذارد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان خودشفقت‌ ورزی و آموزش سرمایه روان‌شناختی بر تحمل پریشانی و خودتنظیمی هیجانی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع پژوهش­های نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس­آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراکز توان‌بخشی تحت نظر بهزیستی شهرکرد در سال ۱۳۹۸ بود (۲۷۰ نفر) که از این تعداد، نمونه‌ای به حجم ۴۵ نفر به‌صورت دردسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. افراد دو گروه آزمایش در دوره¬های خودشفقت‌ورزی و سرمایه­ی‌‌ روان‌شناختی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه­ای شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله‌‌‌‌ای صورت نگرفت. شرکت¬کنندگان در سه مرحله به پرسشنامه­های تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (۲۰۱۰) پاسخ دادند. داده‌‌های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و تی مستقل تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج بیانگر این بود که آموزش خودشفقت‌ورزی و آموزش سرمایه­ی‌‌ روان‌شناختی به‌طور یکسان و مؤثری سبب افزایش تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی شده است (۰۵/۰>p) و از بین دو شیوه مداخله­ای، تنها آموزش سرمایه‌ روان‌شناختی توانسته منجر به بهبود خودتنظیمی هیجانی مادران شود (۰۰۱/۰>p).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می­توان گفت که دو شیوه مداخله آموزش خودشفقت‌ورزی و آموزش سرمایه­ی‌‌ روان‌شناختی می‌تواند به‌عنوان گزینه‌های مداخله­ای مؤثر به‌منظور بهبود تحمل پریشانی و خودتنظیمی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی مورداستفاده قرار گیرد.
نازنین فهیمی، آذر کیامرثی، رضا کاظمی، محمد نریمانی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: اضافه‌وزن و چاقی یکی از معضلات بهداشتی کشورهای درحال‌توسعه و پیشرفته می‌باشد و در کل جهان با سرعت هشداردهنده‌ای به‌خصوص در کودکان و نوجوانان رو به افزایش است. پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش تنظیم هیجان به همراه رژیم غذایی بر انعطاف‌پذیری روانی و رفتار خودتنظیمی نوجوانان دارای اضافه‌وزن انجام گرفته است.
مواد و روش‌ها: این  پژوهش از نوع نیمه تجربی بود که از نوع طرح­های کاربردی و نیمه­آزمایشی  پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل و تجربی انجام شد.  جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان تنکابن در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ مشغول به تحصیل بودند که تعداد آن‌ها ۲۸۶ نفر بود.  نمونه پژوهش۳۰ دانش‌آموز به روش نمونه‌گیری خوشه­ای چندمرحله­ای انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل(۱۵ نفر آزمایش، ۱۵ نفر کنترل) قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس خودتنظیمی بروان و همکاران (۱۹۹۱)، پرسشنامه پذیرش و عمل ویرایش۲ (انعطاف‌پذیری روانی) بوند و همکاران (۲۰۱۱)، و ابزار محاسبه شاخص توده بدن  (BMI) قبل و بعد از اجرای آموزش  استفاده شد.  آموزش تنظیم هیجان به‌صورت گروهی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید و در طی این مدت اعضای گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند. داده‌های پژوهش، با تحلیل کوواریانس چندمتغیری، در محیط SPSS۲۴  تجزیه‌وتحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که  آموزش تنظیم هیجان به همراه رژیم غذایی بر انعطاف‌پذیری روانی و رفتار خودتنظیمی نوجوانان دارای اضافه‌وزن با مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به‌دست‌آمده آموزش تنظیم هیجان به همراه رژیم غذایی بر افزایش انعطاف‌پذیری روانی و بهبود رفتار خودتنظیمی نوجوانان دارای اضافه‌وزن تأثیر دارد.
ابوالفضل رحمانی بادی، داود تقوایی، ذبیح پیرانی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: دانش­آموزان دارای خودتنظیمی تحصیلی یادگیرندگانی سخت­کوش و مبتکر هستند و در برخورد با مسائل و مشکلات به سادگی دست از تلاش برنمی­دارند، آنان یادگیری را فرایندی فعال قلمداد می­کنند که در جریان آن می­بایست مقداری از مسئولیت آن را بپذیرند و در صورت مواجهه با مشکلات می­کوشند بفهمند برای حل آن به چه چیزی نیاز دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تدوین مدل خودتنظیمی یادگیری بر اساس هوش موفق و سازگاری هیجانی با نقش واسطه­ای بهزیستی روانشناختی می­باشد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر دانش­آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم تهران بودند که ۴۵۶ نفر از آنها به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید و از آنها خواسته شد که پرسشنامه­های خودتنظیمی یادگیری(SRQ-A)؛ پرسشنامه هوش موفق، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و مقیاس سازگاری هیجانی(EAM) را تکمیل نمایند. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم­افزار AMOS و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان داد که سازگاری هیجانی و هوش موفق با میانجیگری بهزیستی روانشناختی به صورت مثبت و معنی دار (۰۱/۰>p) خودتنظیمی یادگیری را پیش­بینی می­نمایند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می­توان مطرح کرد که هر چقدر هوش موفق و سازگاری هیجانی بالاتر باشد به صورت مستقیم و میانجیگری بهزیستی روانشناختی روی ارتقاء خودتنظیمی یادگیری اثر مثبت و معنی داری دارندبه همین خاطر والدین و مسئولین آموزشی جهت تقویت خودتنظیمی تحصیلی باید محیط های غنی برای تقویت این سه مولفه فراهم نمایند.

صفحه ۱ از ۱