۷۷ نتیجه برای خود
عیسی بختآور، حمیدرضا نشاطدوست، حسین مولوی، فاطمه بهرامی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: شیوع نسبتاً بالای اختلال استرس پس از سوانح طبیعی و غیر طبیعی چون حوادث رانندگی و وجود اختلالات متعدد همراه با این بیماری توجهی مضاعف را می طلبد. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان رفتاری- فراشناختی بر کاهش علائم خودتنبیهی در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام شد. روش ها: این پژوهش به روش کارآزمایی- بالینی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، از جانبازان مراجعه کننده به دو بیمارستان روانپزشکی جانبازان جنگ در شهر اصفهان که بر اساس ملاکهای « DSM-IV-TR » دچار اختلال استرس پس از حادثه بودند، انجام شد. سی نفر به عنوان نمونه بطور تصادفی انتخاب گردیدند و در دو گروه شاهد و تجربی به روش گمارش تصادفی جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون که با استفاده از پرسشنامه کنترل فکر به عمل آمد، گروه تجربی علاوه بر دارو- درمانی طی ۸ جلسه هفتگی تحت درمان رفتاری- فراشناختی قرار گرفت. در حالی که گروه شاهد فقط دارو دریافت نمود. پس آزمون و پیگیری دو ماهه با همان ابزار انجام گرفت و نتایج آن به کمک آزمون تحلیل کوواریانس و تحت نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد . یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان رفتاری- فراشناختی در مهار علائم خود- تنبیهی تأثیر معنی داری دارد. میزان بهبودی این علائم در پس آزمون ۵۲ درصد و در پیگیری دو ماهه ۵۰ درصد بود. به وسیله تسهیل انتقال از شیوه عینی به شیوه فراشناختی و افزایش مهارتهای مقابله ای کارآمد و انعطاف پذیر بر کاهش علائم خود- تنبیهی اثر می نماید. نتیجه گیری: این مداخله بر ارتقای مهارتهای انطباقی کارآمد و انعطاف پذیر از طریق فرایندهای فراشناختی- رفتاری و تأثیر آن در کاهش خودتنبیهی در بیماران اختلال استرس پس از سانحه تأکید می نماید.
بدرالدین نجمی، حسن احدی، علی دلاور، مهین هاشمیپور،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: دیابت شیرین، منجر به تغییراتی در سبک زندگی فرد می شود که مستلزم انطباق مؤثر با رویداد است. شروع بیماری مزمن در هر دوره ای از زندگی، از جمله نوجوانی تنیدگی زا است. آمیزش مشکلات مرتبط با بیماری با ویژگیهای روان شناختی نوجوان واکنش های او به بیماری را ، از جمله پای بندی به دستورالعملهای پزشکی، تحت تأثیر قرار می دهد. به هر حال، توسعه مطالعات مداخله ای با تمرکز بر نوجوانان دیابتیک پرخطر با مشکلات شدید پای بندی و یا کنترل متابولیک ضعیف لازم است. روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی کنترل شده طراحی شد. آزمودنیها شامل ۶۰ نفر دختر و پسر نوجوان دیابتیک ۱۲ تا ۱۸ سال ساکن شهر اصفهان بودند، که بطور تصادفی انتخاب و به گروه های مورد مطالعه (۱۵ نفر در هر گروه) تخصیص داده شدند. آزمودنیها با دو ابزار: مقیاس خودکارآمدی در کنترل دیابت و طرح ارزیابی خانواده FAD مورد ارزیابی قرار گرفتند و برای اندازه گیری سطح پای بندی فرد از شاخص HbA۱c استفاده شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و تحت نرم افزار SPSS مورد آزمون قرار گرفت یافته ها: تفاوت معنی دار بین گروه ها در متغیر خودکارآمدی (۷۲۵/۳= F و ۰۱۷/= P )، کارکرد خانواده (۱۵۱/۴= F و ۰۱/= P )، ارتباط (۳۰۲/۸= F و ۰۰۰/= P ) و HbA۱c (۰۸۸/۳= F و ۰۳۵/= P ). انجام آزمون تعقیبی دانکن بر نتایج تحلیل واریانس حاکی از تفاوت معنی دار گروه های اول و سوم در متغیر خودکارآمدی و HbA۱c نسبت به گروه های سوم و چهارم، و تفاوت معنی دار گروه دوم در متغیر کارکرد خانواده ( FAD ) و ارتباط، نسبت به گروه های دیگر بود. نتیجه گیری: می توان با تأکید گفت، به منظور پیشگیری از عوارض کوتاه مدت و بلندمدت در بیماران مبتلا به دیابت، طراحی روش های مداخله ای چون اصلاح و بهبود احساس خودکارآمدی شخصی و آموزش مهارتهای ارتباطی، منجر به ارتقای حس توانایی بیمار به مهار بیماری و پذیرش مسؤولیت می شود.
ستاره موسوی، جلال جبل عاملی، فاطمه علی بخشی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه هوش هیجانی با باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی برعملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. مواد و روش ها: پژوهش توصیفی- همبستگی حاضر بر روی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی ۹۰-۱۳۸۹ صورت گرفت. ۱۳۰۰ دانشجو از میان همه دانشجویان به شیوه تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه مورد بررسی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری، دو پرسش نامه هوش هیجانی Bar-on و راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (Motivational strategies for learning questionnaire یا MSLQ) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معنی داری همبستگی، آزمون ۲ c و مدل یابی معادلات ساختاری و شاخص های برازش مدل های ساختاری استفاده شد. یافته ها: ضرایب مسیر مربوط به عامل روابط بین فردی و عامل همدلی معنی دار نبود. ضریب مسیر برای مؤلفه های شادمانی، واقع گرایی و مسؤولیت پذیری با باورهای انگیزشی معنی دار به دست نیامد. در تأثیر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی، تمام مسیرها معنی دار بودند و در تأثیر مؤلفه های هوش هیجانی و باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی تمام مسیرها رابطه معنی داری را نشان دادند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش می تواند برای برنامه ریزان و پژوهشگران تعلیم و تربیت در جهت سرمایه گذاری و انجام مداخله در حیطه های مختلف هوش هیجانی، ارتقای عملکرد تحصیلی و راهبردهای انگیزشی سودمند باشد.
حسین کارشکی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: طراحی مقیاسی برای سنجش سبک تنظیم هیجانی و نیز بررسی پیامدها و عوامل مؤثر بر آن، موضوعی ارزشمند و قابل توجه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی و پایایی مقیاس سبک های عاطفی و بررسی رابطه مؤلفه های آن با تمایلات پرخاشگرانه است. مواد و روش ها: روش پژوهش، از نوع اعتباریابی و همبستگی است. بدین منظور نمونه ای به حجم ۳۵۰ دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد انتخاب شدند. روش انتخاب نمونه، سهمیه ای بود. پرسش نامه سبک های عاطفی Hofman و Kashdan و پرسش نامه خودسنجی پرخاشگری Izenk- Wilson توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. برای تعیین پایایی پرسش نامه Hofman و Kashdan از روش Cronbach&#۰۳۹;s alpha و برای تعیین روایی آن از روایی محتوایی، تحلیل مؤلفه های اصلی و روایی سازه تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک عاطفی هیجانی غالب در دانشجویان، سازگاری است و بیشتر افراد از این سبک برای کنترل هیجانات استفاده می کنند. همچنین نتایج نشان داد که بین پنهان کاری با پرخاشگری (۰۵/۰ > P، ۱۱/۰- = r)، و نیز سازگاری هیجانات با پرخاشگری رابطه منفی و معنی داری به لحاظ آماری وجود دارد (۰۵/۰ > P، ۲۷/۰- = r)، اما بین تحمل هیجانات با پرخاشگری رابطه معنی داری به لحاظ آماری مشاهده نشد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه بیانگر این است که مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی می توانند پرخاشگری را پیش بینی کنند (۰۱/۰ > P). نتیجه گیری: مقیاس خودتنظیمی هیجانی در دانشجویان ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است و می توان گفت که یکی از عوامل مرتبط با پرخاشگری، سبک عاطفی افراد است.
لیلا توانگر، فریبا یزدخواستی، احمد عابدی،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: افراد دارای ابراز وجود پایین در موقعیت های اجتماعی خودکارامدی بین فردی لازم را نشان نمی دهند. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان التقاطی (با رویکردهای بازساخت دهی شناختی و مهارت های مقابله ای شناختی - رفتاری ) بر ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی دانشجویان انجام پذیرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی(طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه هدف ۳۲ نفر از دانشجویان بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین ۲۷۸ نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان انتخاب شدند. ابتدا دو پرسش نامه خودکارامدی بین فردی و ابراز وجود بین دانشجویان توزیع شد سپس از بین آن هادانشجویانی که دارای خودکارامدی بین فردی و ابراز وجود پایین بودند به طور تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. درمان التقاطی در بهار ۱۳۹۰ طی ده جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پرسش نامه ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از شیوه تحلیل کواریانس تکراری استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس تکراری بیانگرتفاوت معنی دار میزان ابراز وجود و نیز خودکارامدی بین فردی در دو گروه آزمایش و کنترل و تفاوت معنی دار بین ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بود. نتایج آزمون LSD (کمترین تفاوت معنی دار) تفاوت معنی داری را بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون، و نیزبین پیش آزمون و پیگیری نشان داد. هم چنین این نتایج بیانگر ثبات تغییرات در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان التقاطی (بازساخت دهی شناختی و مهارت های مقابله ای شناختی - رفتاری ) برای افزایش ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی دانشجویان مؤثر است.
فرهاد تنهای رشوانلو، علی اکبر سلیمانیان،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis Self-Efficacy Scale- MSSS) در نمونه بیماران ایرانی بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی (همبستگی) بود و جامعه آماری آن را بیماران مبتلا به ام اسدر دو استان خراسان شمالی و همدان تشکیل میداد. تعداد ۱۲۰ نفر از این بیماران که در فاصله دو ماه به انجمنهای ام اس خراسان شمالی و همدان مراجعه کرده بودند به عنوان گروه نمونه مورد بررسی قرار گرفته و مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS یا Multiple Sclerosis Self Scale) و مقیاس ۲۱ سؤالی افسردگی، اضطراب و استرس (Depression, Anxiety, Stress -DASS-۲۱) را تکمیل کردند. تحلیل دادههابا تحلیل عاملی اکتشافی، محاسبه آلفای کرونباخ، ضریب تصنیف گاتمن و همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار SPSS ۱۷ صورت گرفت.
یافتهها: تحلیل مؤلفههای اصلی با چرخش پروماکس (Promax) ضمن تبیین ۱۱/۷۱ درصد واریانس، ۳ عامل از چهار عامل نسخه اصلی را مورد حمایت قرار داد. وجود همبستگی منفی میان ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس با زیر مقیاسهای افسردگی و اضطراب در مقیاس DASS نیزنشاندهنده روایی واگرای مقیاس بود. سرانجام نتایج Cronbach’s Alpha با دامنه ۷۸/۰ تا ۹۰/۰ برای ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس و ضریب ۸۶/۰ برای کل مقیاس نشان از اعتبار مناسب مقیاس داشت.
نتیجهگیری: مقیاس خود کارآمدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS) در جامعه بیماران استانهای خراسان شمالی و همدان اعتبار و روایی مناسبی داشت.
سمیرا گوهری، محمد نقی فراهانی، هادی پرهون، کمال پرهون،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع فزاینده فرار دختران نوجوان از خانه و عواقب ناگوار فردی و اجتماعی آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی پنج عامل بزرگ شخصیت، خودکارامدی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان در دختران فراری و عادی انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش از حیث هدف، بنیادی و از نظر شیوه جمعآوری دادهها، از نوع توصیفی بود. جامعه آماری مطالعه را کلیه دختران فراری شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۳ تشکیل داد که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، ۵۰ نفر انتخاب و با ۵۰ نفر از دختران یکی از دبیرستانهای شهر کرمانشاه از لحاظ جنس، سن و تحصیلات همتاسازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتی (Five-Factor Model یا FFM)، پرسشنامه خودکارامدی عمومی ‏(‏General Self-Efficacy Scale‏ یا ‏GSES‏)‏ و پرسشنامه راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان ‏(‏Cognitive Emotion Regulation Questionnaire‏ یا ‏CERQ‏)‏ بود. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین دو گروه در متغیرهای روان رنجورخویی، گشودگی، برونگرایی، وظیفهشناسی، توافق، خودکارامدی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجانی تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: با توجه به روند رو به رشد فرار دختران از منزل و مسایل و عواقب حاصل از فرار دختران، توجه به مسأله پیشگیری و شناسایی عوامل زمینهساز و اجرای مداخلات گوناگون جهت اصلاح آنها، امری ضروری به نظر میرسد.
امید سلیمانیفر، فرزانه شعبانی، زهرا رضایی، نجمه نیکوبخت، آمنه شجایی، رضا افریشم،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : طرحوارههای شناختی به عنوان عناصر سازمان یافتهای از واکنشها و تجارب گذشته تعریف میشوند که بدنه بادوامی از دانش را تشکیل میدهند؛ به طوری که میتوانند بر برداشتهای بعدی تأثیرگذار باشند و آنها را مورد ارزیابی قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحوارههای شناختی اولیه در ویژگی خودشیفتگی صورت گرفت. مواد و روشها: این پژوهش به روش همبستگی، بر روی ۳۶۰ نفر از دانشجویان ساکن در خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام شد. جهت جمعآوری دادهها، از فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره (Schema Questionnaire-Short Form یا SQ-SF) و پرسشنامه شخصیت خودشیفته ۴۰ مادهای (Narcissistic Personality Inventory-۴۰ یا NPI-۴۰) استفاده گردید. دادهها با استفاده از روش همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: طرحوارههای محرومیت هیجانی، بیاعتمادی، معیوب بودن، معیارهای سرسختانه، محق بودن (۰۱۰/۰ = P) و خودرشد نایافته (۰۵۰/۰ = P) به طور مثبت و معنیدار و طرحواره اطاعت (۰۱۰/۰ = P) به طور منفی و معنیدار با خودشیفتگی رابطه داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که طرحوارههای معیوب بودن، محق بودن، محرومیت هیجانی، اطاعت و بیاعتمادی (۰۱۰/۰ = P) و معیارهای سرسختانه و خودرشد نایافته (۰۵۰/۰ = P) به ترتیب نقش قابل توجهی در پیشبینی خودشیفتگی ایفا نمودند (۵۷/۰ = R ۲ ). نتیجهگیری: طرحوارههای ناسازگارانه اولیه میتوانند به عنوان ساختارهای شناختی اساسی تمایلات خودشیفتگی در نظر گرفته شوند که به فهم بهتر این که چگونه افراد با ویژگیهای شخصیت خودشیفته، محیط اجتماعی خود را ادراک میکنند، کمک مینماید
عفت جانیزاده، رخساره بادامی، علیرضا ترکان،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی در دوران سالمندی محسوب میشود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر یک دوره تمرینات یوگا و مصرف اسطوخودوس بر میزان افسردگی زنان سالمند بود. مواد و روشها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه شاهد بود. شرکت کنندگان را ۴۰ زن سالمند ۶۰ تا ۷۰ ساله تشکیل دادند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و با آرایش تصادفی در چهار گروه «شاهد، تمرین یوگا، ترکیبی تمرین یوگا همراه با مصرف اسطوخودوس در ماه اول تمرین و ترکیبی تمرین یوگا همراه با مصرف اسطوخودوس در ماه دوم تمرین» قرار گرفتند. هر سه گروه تجربی دو ماه به تمرینات یوگا پرداختند. تفاوت گروههای تجربی در استنشاق رایحه اسطوخودوس بود. دادهها با استفاده از پرسشنامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) جمعآوری گردید. یافتهها: کاهش افسردگی در گروههای ترکیبی بیشتر از تمرین یوگا به تنهایی بود، اما بین دو گروه ترکیبی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، برای کاهش میزان افسردگی، انجام فعالیت بدنی و مصرف اسطوخودوس پیشنهاد میگردد.
منصوره نیکوگفتار، رضا قاسمی جوبنه،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : خودمراقبتی یکی از عوامل مهم در بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به دیابت است. مداخلات مبتنی بر ذهنآگاهی میتواند نقش مهمی در افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی در افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روشها: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری پژوهش متشکل از زنان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر تهران در سال ۱۳۹۳ بود. افراد نمونه در مرحله نخست بر اساس نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه خودمراقبتی SDSCA (Summary of Diabetes Self Care Activities)، با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایشی و شاهد (۱۲ نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه در معرض آموزش ذهنآگاهی قرار گرفت، اما گروه شاهد مداخلهای دریافت نکرد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروه آزمایش تفاوت معنیداری وجود داشت. این تفاوت در سطح ۰۱/۰ > P معنیدار بود. از اینرو، میتوان گفت که آموزش ذهنآگاهی موجب افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت گردید. نتیجهگیری: نتایج پژوهش دلالت بر تأثیر آموزش ذهنآگاهی بر افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت دارد. بر این اساس، میتوان در مراکز و کلینیکهای دیابت، علاوه بر درمانهای دارویی رایج، از مداخلات مبتنی بر ذهنآگاهی جهت افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت استفاده نمود.
محسن جانقربانی، سیفاله بخشی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به روند صعودی نگران کننده مشکلات عاطفی، روانی و افکار خودکشی در میان دانشجویان، شناخت مسایلی که میتواند کیفیت زندگی و سلامت آنان را به مخاطره بیندازد، ضروری به نظر میرسد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ بود. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، ۱۰۰۰ دانشجوی رشتههای مختلف دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی (General Health Questionnaire-۱۲ یا GHQ-۱۲)، مقیاس ۳۶-SF (Short Form Health Survey-۳۶) و فرم اطلاعات دموگرافیک، ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی و ابعاد آن تعیین گردید. دادهها با استفاده از آزمونهای Independent t، ANOVA و مدل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میانگین نمره کیفیت زندگی در دانشجویان، ۷۰/۷۰ به دست آمد (فاصله اطمینان ۹۵ درصد = ۶۸/۷۱-۷۱/۶۹). بالاترین نمره به بعد عملکرد جسمانی با میانگین ۲۹/۸۵ (فاصله اطمینان ۹۵ درصد = ۵۶/۸۶-۹۵/۸۳) و پایینترین نمره به بعد محدودیت ایفای نقش به علت مشکلات عاطفی با میانگین ۲۶/۵۵ (فاصله اطمینان ۹۵ درصد = ۱۷/۵۸-۴۸/۵۲) اختصاص داشت. بین سلامت روان و شیوع افکار خودکشی و کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط معنیداری مشاهده شد (۰۵/۰ > P). نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شیوع اختلالات روان و افکار خودکشی در دانشجویان بالا میباشد و با سطح کیفیت زندگی آنها ارتباط دارد. بنابراین، توصیه میشود که پیشگیری، شناسایی و درمان اختلالات روان و افکار خودکشی توسط مسؤولان دانشگاه به عنوان اولویت در نظر گرفته شود تا بدین وسیله کیفیت زندگی دانشجویان ارتقا یابد.
غلامرضا قاسمی، نینا زراسوند، آذین حمیداوی اصل،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پدیده خودکشی از دیرباز توجه بسیاری از محققان را به خود جلب نموده، اما در ایران کمتر پژوهشی به نقش همسرآزاری در رفتار خودکشی توجه کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه احتمالی دفعات اقدام به خودکشی و همسرآزاری انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی- پیمایشی، ۲۴۶ زن متأهل اقدام کننده به خودکشی که در سال ۱۳۹۴، در بخش مسمومین بیمارستان خورشید وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بستری شده بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند و به وسیله مقیاس Hudson مورد مصاحبه قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمونهای ۲ c، t، ANOVA و رگرسیون خطی در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: از بین متغیرهای مرتبط با سوء رفتار، طول مدت سوء رفتار، سابقه خشونت فیزیکی و شدت سوء رفتار غیر فیزیکی رابطه معنیداری با دفعات اقدام به خودکشی داشت. با هر واحد افزایش انحراف معیار سوء رفتار فیزیکی، ۳۷/۰ درصد شانس اقدام به خودکشی افزایش یافت. این رقم در مورد تأثیر خشونت غیر فیزیکی، ۲۰/۰ درصد برآورد گردید. این احتمال با طولانی شدن مدت سوء رفتار، ۱۹/۰ درصد افزایش پیدا کرد. نتیجهگیری: بدون شک همسرآزاری بسته به طول مدت و شدت آن، شانس اقدام به خودکشی را افزایش میدهد. اقدامات قانونی و اجتماعی برای پیشگیری از همسرآزاری میتواند باعث کاهش خطر اقدام به خودکشی شود.
سعید خدابندهلو، محمود نجفی، اسحق رحیمیان بوگر،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder یا NPD)، اختلالی است که افراد مبتلا به دلیل احساس اهمیت شخصی بزرگمنشانه، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبهرو میشوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی ذهنیتمدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه، از روش مورد- منفرد با طرح A-B و خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونهها شامل ۳ مورد (۲ زن و ۱ مرد) از مراجعه کنندگان به کلینیک مشاوره شهر قزوین بودند که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و پس از پاسخگویی به نسخه ۴۰ گویهای مقیاس شخصیت خودشیفته (۴۰-Narcissistic Personality Inventory یا ۴۰-NPI)، بر اساس ملاکهای Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-۵ th Edition (DSM-۵)، توسط روانپزشک مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و مبتلا به NPD تشخیص داده شدند. جهت سنجش علایم خودشیفتگی آزمودنیها، از مقیاس چند محوری بالینی Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا MCMI-III) استفاده گردید. طرحواره درمانی در ۲۰ جلسه انفرادی ۶۰ دقیقهای به صورت هفتهای دو جلسه اجرا شد. دوره پیگیری درمان نیز ۱ ماه پس از پایان مداخله دنبال گردید. یافتهها: دادههای به دست آمده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی شامل میانگین و میانه، تحلیل دیداری شکلها در دو بخش درون موقعیتی و بین موقعیتی با شاخص ثبات و جهت روند، درصد دادههای غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد دادههای همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافتهها، طرحواره درمانی در کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD مؤثر بود. نتیجهگیری: طرحواره درمانی در بهبود و کاهش علایم افراد دارای NPD از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است و میتواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار رود.
سعید ارشم، ملیحه سرابندی، فهیمه سنائی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : یادگیری مهارت حرکتی و خودکارامدی، به حمایت و بازخورد حمایتی نیاز دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تأثیر بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت و حمایت خودمختاری بر خودکارامدی و یادگیری مهارت هدفگیری پرتابی دانشآموزان ۸ تا ۹ ساله مدارس منطقه ۵ تهران بود. مواد و روشها: ۶۰ دانشآموز راست دست به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و بر اساس قد، وزن، سطح مهارت رشدی و نمرات پیشآزمون، در چهار گروه ۱۵ نفره «ارایه بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت، حمایت خودمختاری، ارایه همزمان بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت و حمایت خودمختاری و شاهد» قرار گرفتند. مرحله اکتساب شامل شش بلوک ده کوششی بود. در گروههای بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت، شرکتکنندگان علاوه بر بازخورد واقعی بعد از هر بلوک، بازخوردی در رابطه با عملکردشان نسبت به سایر کودکان دریافت کردند و در گروههای حمایت خودمختاری، شرکتکنندگان فرصت انتخاب رنگ کیسهها را قبل از هر بلوک داشتند. میانگینها با استفاده از تحلیل واریانس دو عاملی ترکیبی با تکرار سنجش عامل آخر و آزمون تحلیل واریانس یکطرفه بین گروهی با اصلاح Bonferroni مقایسه گردید. یافتهها: ارایه بازخورد قیاسی- اجتماعی و حمایت خودمختاری میتواند از طریق افزایش خودکارامدی، اجرا و یادگیری حرکتی کودکان را بهبود بخشد. نتیجهگیری: اثر مثبت ارایه همزمان بازخورد قیاسی- اجتماعی و حمایت خودمختاری بر یادگیری حرکتی کودکان، به طور قابل ملاحظهای بیشتر است.
مریم ناصری، آدیس کراسکیان موجمباری،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : هنردرمانی، روش خلاقی برای رشد و ارتقای سلامت جسمی، روانی و هیجانی اشخاص میباشد. روند ساختن، ترسیم و نقاشی، فرایند پیچیدهای است که در طی آن کودک اجزای گوناگونی از تجربیاتش را برای پدید آوردن کلیت یک اثر معنیدار مورد استفاده قرار میدهد. در این فرایند تولیدی، کودک در قالب یک اثر هنری، چیزی بیش از محصول و در واقع بخشی از خود را به ما باز مینمایاند. این که چگونه فکر میکند؟، چه احساسی دارد و چگونه میبیند؟ هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی نقاشی درمانی بر عزت نفس و خوداثرمندی کودکان بیسرپرست ۵ تا ۱۲ ساله شهر کرج بود. مواد و روشها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه شاهد بود. نمونههای تحقیق را ۳۰ آزمودنی (۱۵ دختر و ۱۵ پسر) از کودکان بیسرپرست ساکن بهزیستی شهرستان کرج تشکیل داد که به روش نمونهگیری تصادفی نظامدار انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها، از سه ابزار نقاشی فرافکن (Projective drawing یا PD)، پرسشنامه خوداثرمندی کودکان و نوجوانان (Self-Efficacy Questionnaire for Children یا SEQ-C) و سیاهه عزت نفس کودکان و نوجوانان Coopersmith (Coopersmith Self-Esteem Inventory یا CSEI) استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده و آزمون فرضیهها، روشهای آماری تحلیل کواریانس یکطرفه تک متغیره و آزمون میانگین دو گروه مستقل برای نمرههای افتراقی مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها: مداخله پژوهش در افزایش عزت نفس اجتماعی، عزت نفس عمومی، نمره کل عزت نفس و همچنین، خوداثرمندی هیجانی، خوداثرمندی اجتماعی و نمره کل خوداثرمندی کودکان بیسرپرست مؤثر بود. نتیجهگیری: نقاشی درمانی به عنوان یک مداخله روانشناختی، میتواند راهکار مناسبی جهت افزایش عزت نفس و خوداثرمندی کودکان بیسرپرست در مراکز حمایتی مورد استفاده قرار گیرد.
مریم اکبری، علی اکبر ارجمندنیا، غلامعلی افروز، کامبیز کامکار،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : بزرگترین گروه کودکان استثنایی که در مدارس استثنایی ثبتنام میشوند، کودکان دارای اختلالات یادگیری هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر ذهنآگاهی بر خودنظمبخشی دانشآموزان با اختلال در یادگیری حساب بود. مواد و روشها: این مطالعه به روش نیمه تجربی و بر اساس طرح پیشآزمون- پسآزمون، همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل دانشآموزان پسر پایه چهارم و پنجم مقطع ابتدایی با اختلال در یادگیری حساب در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ بود که در مراکز توانبخشی اختلالات یادگیری شهر سنندج خدمات ویژه دریافت میکردند. ۳۰ دانشآموز به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، ۱۰ جلسه برنامه آموزش ذهنآگاهی کودکان اجرا گردید، اما گروه شاهد تنها تحت آموزشهای معمول مراکز توانبخشی قرار گرفتند. قبل و بعد از اجرای برنامه آموزشی، برای هر دو گروه پرسشنامه خودنظمبخشی تحصیلی (Self-Regulation Questionnaire Academic یا SRQ-A) و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته اجرا گردید. برای برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. یافتهها: پس از تعدیل نمرات پیشآزمون، افزایش معنیداری در خودنظمبخشی و پیشرفت تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد مشاهده گردید (۰۵۰/۰ > P). نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر تأییدی بر پژوهشهایی است که نشان دادهاند برنامههای آموزشی مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT)، بر کاهش مشکلات روانشناختی و تحصیلی دانشآموزان با اختلال یادگیری تأثیر دارند.
حمید باباخانیپور، علیرضا مهدویان، فرشاد بهاری،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد خانوادگی و رضایت والدین نوجوانان اقدامکننده به خودکشی با غیر اقدامکنندگان در زندگی مشترک صورت گرفت. مواد و روشها: نمونههای مطالعه شامل ۱۰۰ نفر نوجوان (۵۰ نوجوان اقدامکننده به خودکشی و ۵۰ نفر غیر اقدامکننده) بود که به ترتیب به روش نمونهگیری در دسترس و خوشهای تصادفی انتخاب شدند. گروه غیر اقدامکننده از نظر ویژگیهای جمعیتشناختی با گروه اقدامکننده همگنسازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل نسخه ایرانی مقیاس عملکرد خانواده McMaster (Family assessment device یا FAD) و پرسشنامه رضایت زناشویی ENRICH بود که پایایی آنها به ترتیب ۹۳/۰ و ۹۲/۰ محاسبه گردید. مقیاس FAD را نوجوانان و پرسشنامه ENRICH را مادران آنها تکمیل کردند. دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، آزمونهای Independent t، ضریب همبستگی Pearson و Logistic regression مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: تفاوت معنیداری بین عملکرد خانوادگی و رضایت زناشویی والدین و ابعاد آن در دو گروه وجود داشت (۰۵/۰ > P). همچنین، بین این متغیرها همبستگی مثبت و معنیداری مشاهده شد. عملکرد خانوادگی و رضایت زناشویی میتواند پیشبینیکننده رفتار خودکشی در نوجوانان باشد. در این میان، بعد نقشها در عملکرد خانواده و حیطه مسایل شخصی، مدیریت مالی و ازدواج و فرزندان (فرزندپروری)، متغیرهای پیشبین بهتری برای اقدام به خودکشی در نوجوانان بود. نتیجهگیری: رضایت زناشویی والدین و عملکرد خانواده در رفتار خودکشی نوجوانان تأثیر دارد و این مهم بیانگر اهمیت درمانهای سیستمی و ارایه خانواده درمانی و زوج درمانی در طرحهای درمانی نوجوانان اقدامکننده به خودکشی میباشد.
شهرام وزیری، سهیلا کلوانی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : مشکلات رفتاری میتوانند رفتار جنسی را تحت تأثیر قرار دهند. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف پیشبینی عملکرد جنسی و خودکارامدی جنسی زنان بر اساس مؤلفههای مشکلات رفتاری انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، ۲۱۰ نفر از دانشجویان زن متأهل ۱۸ تا ۵۰ ساله دانشگاههای آزاد اسلامی واحد رودهن، تربیت مدرس و تهران انتخاب شدند. دادهها به وسیله پرسشنامه عملکرد جنسی (Female Sexual Function Index یا FSFI)، پرسشنامه خودکارامدی جنسی وزیری- لطفی (Sexual Self Efficacy Questionnaire یا SSEQ) و چکلیست تجدید نظر شده علایم روانی (Symptom Checklist-۹۰-Revised یا ۹۰-R-SCL) جمعآوری گردید و با استفاده از همبستگی Pearson و Multiple linear regression به شیوه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: رابطه منفی و معنیداری بین شاخص کلی علایم مرضی و مؤلفههای شکایات جسمانی، وسواس، حساسیت فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، پارانویا و روانپریشی با عملکرد جنسی و خودکارامدی جنسی مشاهده گردید (۰۵۰/۰ > P). از بین مؤلفههای مورد بررسی، افسردگی، شکایات جسمانی و روانپریشی توانایی پیشبینی عملکرد جنسی و خودکارامدی جنسی زنان را داشت و در مجموع، شکایات جسمانی ۹/۲۵ درصد از واریانس و تغییرپذیری عملکرد جنسی زنان و مؤلفههای افسردگی و روانپریشی نیز ۴/۱۷ درصد از واریانس و تغییرپذیری خودکارامدی جنسی زنان را تببین نمود. نتیجهگیری: نشانههای مشکلات رفتاری نقش معنیداری در پیشبینی عملکرد جنسی و خودکارامدی جنسی زنان دارد. در نظر گرفتن نشانههای مشکلات رفتاری جهت تشخیص و درمان مشکلات جنسی، میتواند تشخیص و درمان مؤثری را فراهم آورد.
لیلا جوادی علمی، حسن اسدزاده، علی دلاور، فریبرز درتاج،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : در سالهای اخیر، از اشتیاق تحصیلی به عنوان شاخص کیفیت دانشگاهی و یکی از اهداف آموزش عالی نام برده میشود که شناخت عوامل زمینهساز آن ضروری به نظر میرسد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مدلیابی علی اشتیاق تحصیلی بر اساس خودکارامدی و کمکطلبی تحصیلی با میانجیگری سرزندگی انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را همه دانشجویان مقطع کارشناسی مجتمع آموزش عالی اسفراین در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل ۳۰۴ دانشجو (۲۵۳ پسر و ۵۱ دختر) بود که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای مورد نظر از مقیاسهای اشتیاق تحصیلی Fredericks و همکاران، سرزندگی تحصیلی دهقانیزاده و حسینچاری، خودکارامدی تحصیلی Owen و Froman و مقیاس کمکطلبی Patrick و Ryan استفاده گردید. یافتهها: خودکارامدی تحصیلی و کمکطلبی تحصیلی تأثیر مستقیم، مثبت و معنیداری بر اشتیاق تحصیلی داشتند. این دو متغیر از طریق سرزندگی تحصیلی، تأثیر غیر مستقیم، مثبت و معنیداری بر اشتیاق تحصیلی گذاشتند. سرزندگی تحصیلی به طور مثبتی اشتیاق تحصیلی را پیشبینی کرد. در مجموع، سرزندگی تحصیلی نقش میانجیگری را بین خودکارامدی تحصیلی، کمکطلبی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان ایفا نمود. نتیجهگیری: با تقویت خودکارامدی و کمکطلبی، میتوان به دانشجویان کمک کرد تا بر مسایل و مشکلات تحصیلی خود غلبه کنند و در نتیجه، موجب افزایش سرزندگی تحصیلی آنان شد و این عوامل در کنار یکدیگر شرایط ایجاد اشتیاق تحصیلی دانشجویان را فراهم میسازد.
مجید صفاری نیا، زهرا مردانی ولندانی، احمد علیپور، علیرضا آقایوسفی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : پرداختن به هیجان نقش محوری در روان درمانی دارد هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین بود. مواد و روشها : این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره دادگستری، بهزیستی و خصوصی شهرضا در هفت ماهه اول سال ۱۳۹۶ بودند (زوج ۳۰۰ =(N . از بین آنها ۳۰ زوج داوطلب به صورت نمونه گیری در دسترس با در نظر گرفتن شاخص های ورود و اعمال معیار های خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه با حجم ۱۵ زوج قرار گرفتند. سپس برنامه آموزش خود- دلسوزی شناختی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای هفتهای دو بار در مورد گروه ازمایش اجرا شد. . هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری به پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنائی ۱۳۸۷ پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش واریانس آمیخته ساده استفاده شد. یافتهها : نتایج حاکی از کاهش تعارضات زوجین گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه (۱۰۸/۱۱۰=F و ۰۰۱/۰=P) و نیز پایداری نتایج در مرحله پیگیری (۴۰/۳۹=F و ۰۰۱/۰=P) بود. نتیجهگیری : ازاینرو میتوان بیان کرد که کار بست این مداخله همچون راهکاری مؤثر برای کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره قابل آزمودن است.