۸ نتیجه برای خشونت
راضیه نصیرزاده، محمد رضا شعیری،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : در جامعه ما اهتمام به آموزش مذهبی به ویژه در کودکان دل مشغولی اساسی اولیای امور است، تربیت مذهبی کودک نیز ریشه در نحوه تعامل والدین با وی دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ادراک کودکان از خشونت والدین در فرزند پروری و باورهای مذهبی کودکان، بود. مواد و روشها: طی پژوهشی توصیفی- میدانی از ۱۲۲ کودک ۶ تا ۱۱ ساله (۶۷ پسر و ۵۵ دختر) که به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده بودند، با استفاده از یک مصاحبه نیمه سازمان یافته فردی و ترسیم نقاشی، اطلاعات لازم در راستای رسیدن به اهداف پژوهش، گردآوری و با استفاده از آزمون مجذور خی مورد تحلیل قرار گرفت . یافتهها: نتایج نشان داد، کودکانی که در معرض تنبیه والدین (اعم از جسمانی یا کلامی) قرار داشتند در ترسیم تصویر خداوند، بیش از تصاویر انسانی، نمادها را مورد استفاده قرار میدهند. علاوه بر این کودکان آزار دیده به دعاکردن در زمان خاص و مواقع نیاز و دعا برای نزدیکان خود تمایل بیشتری داشتند . در مقابل کودکانی که آزاری را گزارش نکرده بودند، به همیشه دعا کردن ، دعا کردن برای آشنایان خویش و دعا برای مردم و اهداف متعالی گرایش بیشتری نشان دادند. همچنین دعا برای طلب سلامتی، آمرزش خود و اطرافیان رتبه نخست دعای کودکان را به خود اختصاص داده بود. در حالی که دعا برای امام عصر (عج) در رتبه آخر دعاهای کودکان قرار داشت. نتیجهگیری: یافتهها به اهمیت والدین و آموزشهای آموزشگاهی بر مذهب کودکان اشاره دارد و ضمن آن که اطلاعاتی به دانش کنونی ما در زمینه روانشناسی مذهب کودکان میافزاید میتواند در آموزش مذهب به کودکان نیز مفید واقع شود.
غلامرضا قاسمی، نینا زراسوند، آذین حمیداوی اصل،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پدیده خودکشی از دیرباز توجه بسیاری از محققان را به خود جلب نموده، اما در ایران کمتر پژوهشی به نقش همسرآزاری در رفتار خودکشی توجه کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه احتمالی دفعات اقدام به خودکشی و همسرآزاری انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی- پیمایشی، ۲۴۶ زن متأهل اقدام کننده به خودکشی که در سال ۱۳۹۴، در بخش مسمومین بیمارستان خورشید وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بستری شده بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند و به وسیله مقیاس Hudson مورد مصاحبه قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمونهای ۲ c، t، ANOVA و رگرسیون خطی در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: از بین متغیرهای مرتبط با سوء رفتار، طول مدت سوء رفتار، سابقه خشونت فیزیکی و شدت سوء رفتار غیر فیزیکی رابطه معنیداری با دفعات اقدام به خودکشی داشت. با هر واحد افزایش انحراف معیار سوء رفتار فیزیکی، ۳۷/۰ درصد شانس اقدام به خودکشی افزایش یافت. این رقم در مورد تأثیر خشونت غیر فیزیکی، ۲۰/۰ درصد برآورد گردید. این احتمال با طولانی شدن مدت سوء رفتار، ۱۹/۰ درصد افزایش پیدا کرد. نتیجهگیری: بدون شک همسرآزاری بسته به طول مدت و شدت آن، شانس اقدام به خودکشی را افزایش میدهد. اقدامات قانونی و اجتماعی برای پیشگیری از همسرآزاری میتواند باعث کاهش خطر اقدام به خودکشی شود.
احمد نوری، عذرا اعتمادی، رضوان السادات جزایری، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف کشف همسرآزاری روانشناختی مردان علیه زنان در نمونهای از زوجین ایرانی انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از منظر روش، یک طرح کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری مطالعه را «زنان مورد آزار قرار گرفته از طرف همسر در شهر اصفهان، متخصصان مشاوره خانواده و منابع الکترونیکی، کتاب، پایاننامه و مجلات معتبر» تشکیل داد. نمونهگیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع مقولهها ادامه یافت. دادهها مشتمل بر ۲۱ مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با زنان متأهل آزار دیده، ۱۰ مصاحبه با متخصصان مشاوره خانواده و همچنین، تحلیل محتوای کتب، مقالات و مجلات در ارتباط با همسرآزاری روانشناختی بود. یافتهها: از جمله مصادیق همسرآزاری روانشناختی مردان علیه زنان میتوان به «بیتوجهی نسبت به همسر، عدم تعهد و مسؤولیتپذیری، رفتار تحکمی، رویآوردن به ارزشهای ضد اخلاقی و برخی عادات و ویژگیهای شخصیتی آزار دهنده» اشاره نمود. عوامل همسرآزاری نیز شامل عوامل زمینهای همچون «زمینه اجتماعی، مذهبی، اقتصادی، محیطی، فرهنگی و خانوادگی» بود. عوامل مداخلهگر به صورت «عوامل مربوط به مداخله دیگران، ویژگیهای فرد آزار دیده و عوامل زمینهساز» بروز پیدا کرد. عوامل علی شامل «شرایط بین فردی و تیپهای شخصیتی» بود. مهمترین استراتژی زنان نسبت به همسرآزاری عبارت از «واکنش تهاجمی- تقابلی، سکوت، مسالمتآمیز، تدافعی، اصلاحی و جایگزینی» بود. پیامدهای همسرآزاری روانشناختی نیز به شکل «پیامدهای فردی، بین فردی، خانوادگی و اجتماعی» نمایان شد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، همسرآزاری روانشناختی مردان علیه زنان تحت تأثیر عوامل زمینهای، مداخلهگر، روانشناختی و شخصیتی قرار دارد. از اینرو، به نظر میرسد مدل برگرفته از تحقیق حاضر بتواند مدل مناسبی جهت استفاده در مداخلات درمانی برای زنان آسیب دیده باشد.
سید محمد مهدی کهنگی، صفا مقصودلو، آرش قدوسی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : خشونت و آژیتاسیون بیمار در بخشهای روانپزشکی و شرایط مهار فیزیکی و دارویی بیمار باید مد نظر قرار گیرد. با وجود این که برخی افراد مهار کردن بیماران را برای کنترل خشونت لازم میدانند، اما بسیاری معتقد هستند که مهار بیماران روانی نوعی تجاوز به حقوق انسان میباشد و در واقع، از عوارض جسمی و روانی آن بیم دارند. بنابراین، با توجه به این که میزان موارد مهار کردن بیماران در واحدهای روانپزشکی به عنوان یک شاخص بهداشتی محسوب میشود و همچنین، با در نظر گرفتن آثار منفی این مداخلات، مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت مهار فیزیکی و دارویی در بخشهای حاد روانپزشکی بیمارستان فارابی اصفهان انجام شد. مواد و روشها: در این پژوهش از یک فرم جمعآوری اطلاعات محقق ساخته شامل خصوصیات دموگرافیک و تشخیص روانپزشکی بیمار و نیز اطلاعاتی در مورد فرایند مهار بیمار استفاده گردید. برای هر یک از موارد مهار در طی انجام مطالعه یک فرم تکمیل شد و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافتهها: درطول دوره پژوهش (۱ ماه)، ۱۴۴ بیمار تحت انواع مهار قرار گرفتند و ۳۹۹ بار مهار فیزیکی یا دارویی بیمار به صورت مجزا یا همزمان انجام شد. بیشتر موارد مهار فیزیکی در اتاق عمومی بیماران، به روش دو اندام، توسط دو نفر از کارکنان و به مدت ۱ تا ۸ ساعت صورت گرفت. متداولترین علت مهار فیزیکی و مهار دارویی به ترتیب خشونت کلامی و بیخوابی بود. طی انجام مطالعه، هیچ عارضه دارویی مشاهده نشد و درد به عنوان بیشترین عارضه در مهار فیزیکی گزارش گردید. متداولترین داروی مورد استفاده به منظور مهار دارویی، هالوپریدول بود. نتیجهگیری: دانستن نحوه مهارهای فعلی باعث میشود تا با تغییر فرهنگ و دور شدن از روشهای مهار طاقتفرسا و تحملناپذیر، راه برای اجرای مهارهای فیزیکی و دارویی مدرن که منجر به عدم محرومیت بیماران و افزایش انگیزه آنان در باقی ماندن در درمان میشود، هموار گردد.
نسیبه منصوری، محمد رضا صفاریان طوسی، احمد منصوری،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: کژکاری جنسی یکی از اختلالهای شایع در بین زنان است و معمولاً با ناراحتی چشمگیر بالینی در توانایی پاسخدهی جنسی فرد یا تجربه لذت جنسی همراه است. ازاینرو هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین بدرفتاریهای دوره کودکی و کژکاری جنسی زنان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان زن متأهل دانشگاههای شهرستان شاهرود بود. چهارصد دانشجوی زن متأهل شهر شاهرود به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. شرکتکنندگان به شاخص عملکرد جنسی زنان، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مقیاس خود گزارشی کودکآزاری پاسخ دادند. دادههای پژوهش حاضر با استفاده از نرمافزارهای SPSS وLISREL و به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان، بدرفتاریهای دوره کودکی و کژکاری جنسی زنان رابطه وجود دارد (۰۵/۰>p). بعلاوه، راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان میانجی رابطه بین بدرفتاریهای دوره کودکی و کژکاری جنسی زنان هستند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت میکند که راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان میانجی رابطه بین بدرفتاریهای دوره کودکی و کژکاری جنسی زنان هستند.
سعید صالح، عبدالرضا ادهمی، شهلا کاظمی پور،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که بررسی رفتارهای اجتماعی خشونت، دستیابی به پیامدهای آن را ممکن میسازد؛ بنابراین هدف از این تحقیق بررسی نقش رفتارهای اجتماعی و پیامدهای خشونت با رویکرد گراند تئوری میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش با روششناسی کیفی و به شیوهی نظریه زمینهای در سال ۱۳۹۸ در شهر مشهد انجام شده است. مشارکتکنندگان این پژوهش ۱۷ نفر دانشآموز پسر که در آنها رفتارهای خشونتآمیز دیده شده است بودند که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. دادهها بهوسیله مصاحبه عمیق جمعآوری و با استفاده از مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: پس از تحلیل و کدگذاری دادهها بر اساس رویکرد گراندد تئوری استراوس و کوربین ۲۰ مقوله استخراج گردید که در سه بعد علی، زمینهای و مداخلهگر و همچنین پیامد دستهبندی شدند و از ترکیب سه بعد علی، زمینهای و مداخلهگر فرایند ایجاد و بازتولید خشونت تبیین گردید.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که مقولهبندیها و ابعاد موردنظر در این تحقیق موجب تبیین فرایندهای بازتولید خشونت میگردد و میتوان در این ارتباط از آن برای زمینههای تحقیقات مرتبط از آن استفاده کرد.
فریبا محمدی، محمد رضا بیات، سیفالله غلامی کرهرودی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مقایسه رویکردهای مختلف در روانشناسی جهت اثربخشی بیشتر یکی از مسائل موردعلاقه محققان میباشد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر همسنجی تأثیر برنامه غنیسازی روابط مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی و زوجدرمانی هیجان مدار بر صمیمیت و سازگاری در زوجین درگیر خشونت خانگی انجام میباشد.
مواد و روشها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون چند گروهی با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری زنان درگیر خشونت خانگی ۲۰ الی ۴۰ سال منطقه ۷ تهران در سال ۱۴۰۱ بود. روش نمونهگیری در دسترس و ۶۰ نفر بهعنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه ۲۰ نفره آزمایش و ۲۰ نفره کنترل تقسیم شدند. برای گروهای آزمایش آموزش مداخله غنیسازی روابط مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی و آموزش درمان هیجان مدار برگزار و گروه کنترل برنامه عادی روزانه خود را داشتند. دادهها با استفاده از پرسشنامه سازگاری و صمیمیت زناشویی جمعآوری شدند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس با اندازهگیری مکرر و با بهرهگیری از SPSS تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که رفتاردرمانی شناختی و درمان هیجان مدار بر صمیمیت زناشویی و سازگاری در زوجین درگیر خشونت خانگی تأثیر معناداری دارد (۰۵/۰>p)، اما نتایج برای تفاوت تأثیر روش درمانی معنادار نبود. (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت غنیسازی روابط مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی درمان هیجان مدار بر صمیمیت زناشویی و سازگاری در زوجین مؤثر است.
تازههای تحقیق
محمدرضا بیات: Google Scholar, Pubmed
خانم صفورا هادیان، دکتر فلور خیاطان، دکتر محسن گل پرور،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: در دهه گذشته از خشونت در برابر زنان به عنوان یکی از جدیترین چالشهای اجتماعی یاد شده است. پدیده دردناک خشونت علیه زنان در ابعاد مختلف آن سلامت جسم و روان زنان را به خطر میاندازد و حقوق انسانی آنان را مورد تجاوز قرار میدهد؛ لذا پژوهـش حاضـر بـا هـدف بررسی اثربخشـی طرحواره درمانی هیجانی بر خشم پنهان و ابراز وجود زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیــری بــا گــروه کنتــرل بــود. جامعــه آمــاری پژوهــش زنان قربانی خشونت خانگی مراجعهکننـده بـه مراکز بهداشت شهرستان فلاورجان در تابستان ۱۴۰۲ بودنـد. تعـداد ۳۰ نفـر بـه روش نمونهگیری هدفمنـد انتخـاب و از طریـق گمـارش تصادفـی در گـروه آزمایـش و گـروه کنتـرل گمارده شدند (هـر گـروه ۱۵ نفـر). گروه آزمایـش طرحواره درمانی هیجانی را طی ۱۱ جلسه دریافت کردند. درحالیکه گـروه کنتـرل هیچ مداخلهای دریافـت نکـرد. دادههـا بـا اسـتفاده از پرسشـنامه خشم ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، ۲۰۰۶) و ابراز وجود (گمبریل و ریچی، ۱۹۷۰) جمــعآوری و بــا اســتفاده از تحلیــل واریانــس با اندازهگیری مکــرر در نرم افــزار SPSS نســخه ۲۳ تحلیــل شــدند.
یافتهها: نتایج نشان داد طرحواره درمانی هیجانی موجـب کاهش خشم پنهان و بهبود ابراز وجود در زنان قربانی خشونت خانگی گردیـد و اثـرات درمـان در مرحلـه پیگیـری نیـز باقـی مانـد (۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: بنابر یافتههای پژوهش حاضر میتوان از طرحواره درمانی هیجانی جهـت بهبـود خشم پنهان و ابراز وجود زنان قربانی خشونت خانگی بهـره گرفـت.