۷ نتیجه برای تعارض زناشویی
فرشاد بهاری، مریم فاتحی زاده، سید احمد احمدی، حسین مولوی، فاطمه بهرامی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف : طلاق و تعارض دو فرایند همپوش هستند و زوجین متناسب با سطح و میزان تعارضی که تجربه میکنند، اقدام به طلاق مینمایند. هدف این تحقیق، تعیین تأثیر مداخلات مبتنی بر امید، بخشش و ترکیبی بر میزان تحریفهای شناختی بین فردی بود . مواد و روشها: این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پسآزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری آن از ۴۴۰ زوج ارجاعی به مرکز مداخله در بحران شهر اصفهان در سال ۱۳۸۷ تشکیل شده بود که از این میان تعداد۶۰ زوج به صورت تصادفی ساده در چهار گروه امید، بخشش، ترکیبی و شاهد جایگزین شدند. اجرای مطالعه به صورت دو سرکور و ابزار تحقیق، پرسشنامه تحریفهای شناختی بین فردی حمامچی و بیوک اوزترک بود که پایایی کلی آن ۷۸/۰ به دست آمد. با در نظر گرفتن زوج به عنوان واحد مطالعه، دادهها با روشهای آماری آزمون Kruskal-wallis ، Mann-Whitney&#۰۳۹;s U و Wilcoxon مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین واحد مطالعه و واحد تحلیل زوج بود. یافتهها: تحلیل و مقایسه اطلاعات به دست آمده از این مطالعه نشان داد که به طور کلی مداخلات امید محور و ترکیبی در مقایسه با گروه شاهد بر توقعات بین فردی غیر واقع بینانه و به طور کلی تحریفهایشناختی بین فردی زوجین مؤثر بودند (۰۵/۰ P < ). همچنین بین نمرات پسآزمون و پیش آزمون زوجهای گروههای مداخله تفاوت معنیدار مشاهده شد.
مجید صفاری نیا، زهرا مردانی ولندانی، احمد علیپور، علیرضا آقایوسفی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : پرداختن به هیجان نقش محوری در روان درمانی دارد هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین بود. مواد و روشها : این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره دادگستری، بهزیستی و خصوصی شهرضا در هفت ماهه اول سال ۱۳۹۶ بودند (زوج ۳۰۰ =(N . از بین آنها ۳۰ زوج داوطلب به صورت نمونه گیری در دسترس با در نظر گرفتن شاخص های ورود و اعمال معیار های خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه با حجم ۱۵ زوج قرار گرفتند. سپس برنامه آموزش خود- دلسوزی شناختی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای هفتهای دو بار در مورد گروه ازمایش اجرا شد. . هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری به پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنائی ۱۳۸۷ پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش واریانس آمیخته ساده استفاده شد. یافتهها : نتایج حاکی از کاهش تعارضات زوجین گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه (۱۰۸/۱۱۰=F و ۰۰۱/۰=P) و نیز پایداری نتایج در مرحله پیگیری (۴۰/۳۹=F و ۰۰۱/۰=P) بود. نتیجهگیری : ازاینرو میتوان بیان کرد که کار بست این مداخله همچون راهکاری مؤثر برای کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره قابل آزمودن است.
علیرضا ترکان، هادی فرهادی، محسن گل پرور،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: آشفتگی روابط زوجی ازجمله شایعترین عوامل استرسزای دهههای اخیر است که تأثیر منفی قابلتوجهی بر رضایت زوجین و فرزندان آنها دارد. این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی زوجدرمانی هیجان مدار (Emotional-Focused Couple Therapy یا EFCT) و روایتی (Narrative Couple Therapy یا NCT) بر تعارضات زناشویی (Marital conflicts) انجام شد. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع کار آزمایی بالینی بود. نمونه آماری شامل ۴۵ نفر از زوجین ناسازگار مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهرستان اصفهان بود. شرکتکنندگان بهطور تصادفی در سه گروه ۱۵ نفری به نام گروه EFCT، NCT و کنترل گمارده شدند. شرکتکنندگان با استفاده از پرسشنامه تعارضات زناشویی (Marital Conflict Questionnaire یا MCQ)، در پیشآزمون و پسآزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافتهها: هر دو رویکرد NCT و EFCT در مرحله پسآزمون موجب بهبودی معنادار تعارضات زناشویی نسبت به گروه کنترل در همه سطوح تعارضات زناشویی شدند. نتیجهگیری: بهطورکلی بیشترین کاهش تعارضات زناشویی به ترتیب در گروههای EFCT، NCT و کنترل مشاهده شد. درواقع شاید بتوان گفت EFCT در کاهش تعارضات زناشویی نسبت به NCT اثربخشی بیشتری داشته است.
اعظم پریسوز، سمانه نجارپوریان، کوروش محمدی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: طلاق عاطفی اولین مرحله در فرایند طلاق بوده که بیانگر زناشویی روبهزوال است. طلاق عاطفی توأم با پیامدهای مختلفی میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تعارض و پردازش بین فردی زنان متأهل دارای طلاق عاطفی شهر تهران بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (دوماهه) با گروه گواه میباشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعهکننده به دو مرکز مشاوره در تهران در سال ۱۳۹۷ بودند. از جامعه آماری تعداد ۴۰ نفر از زنان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای فرم تجدیدنظر شده پرسشنامه تعارضهای زناشویی (Marital Conflict Scale-Revised)، پرسشنامه پردازش بین فردی (Interpersonal Processing Scale) و پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (Gottman’s Emotional Divorce Questionnaire) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-۲۲ و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیهوتحلیل گردید. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در پسآزمون و پیگیری، کاهش تعارض (۰۰۱/۰ p <، ۷۱/۱۶ F=) را تجربه نمودند. همچنین نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در پسآزمون و پیگیری، افزایش پردازش بین فردی (۰۰۱/۰ p <، ۶۷/۴۹ F=) را تجربه نمودند. نتیجهگیری : بر طبق نتایج میتوان استنباط کرد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی با افزایش شناخت و آگاهی، و تنظیم هیجانی سبب افزایش روابط کارآمد و کاهش هیجانهای منفی منجر به تعارض میگردد.
اعظم هاشمی نیک، حسن حیدری، حسین داودی، اصغر جعفری،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که حل تعارضات بین فردی بهاندازه روابط اجتماعی بهویژه در بین زوجین دارای اهمیت فراوانی است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف الگوی پیشبینی سبکهای حل تعارض بر اساس تمایزیافتگی، انعطافپذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی در مردان و زنان جوان با تعارض انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان دارای تعارض زناشویی شهر کاشان بود. نمونه این پژوهش شامل ۳۹۳ نفر از زوجین دارای تعارض زناشویی بودند که بهصورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامههای پژوهش شامل مقیــاس تکنیکهای حل تعــارض استراوس و همکاران (۱۹۸۳)، پرسشنامه شفقت به خود نف (۲۰۰۳)، پرسشنامه انعطافپذیری روانشناختی دنیس وندروال (۲۰۱۰) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (۲۰۰۳) پاسخ دادند. دادههای پژوهش با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری بهوسیله نرمافزار آماری AMOS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدل ارائهشده از برازش مطلوبی برخوردار است و شفقت ورزی به خود میتواند بین انعطافپذیری و سبک حل تعارض مذاکره و پرخاشگری روانی و همچنین بین تمایز خویشتن و سبکهای حل تعارض مذاکره و پرخاشگری جسمانی نقش میانجی ایفا نماید (۰۰۱/۰≥ P).
نتیجهگیری: با توجه به اثرات تعارضهای زناشویی بر زوجین، خانوادهها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم میتواند زمینه را جهت برنامهریزی جهت پیشگیری و درمان سبکهای مخرب حل تعارضهای زناشویی فراهم سازد و به نظر میرسد که تمایزیافتگی خویشتن و شفقت ورزی به خود ازجمله متغیرهای مؤثر در بهبود تکنیکهای حل تعارض استفادهشده در زنان و مردان دارای تعارض زناشویی است.
راضیه رجائی، حمید طاهر نشاط دوست، حسن آقائی خواجه لنگی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت ازدواج و آمارهای رو به رشد طلاق بهکارگیری روشهایی در جهت کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زناشویی از اهمیت بالایی برخوردار است. ازاینرو پژوهش حاضر باهدف بهکارگیری درمان متمرکز بر شفقت بر تعارض زناشویی زنان متقاضی طلاق، انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دچار تعارض زناشویی متقاضی طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ نفر که ۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه گواه بهطور روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در گروهها گمارده شدند. کلیه مراجعهکنندگان در مرحله پیشآزمون پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی (۱۳۷۹)، تکمیل کردند سپس گروه آزمایشی به مدت ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت آموزش بسته درمانی مبتنی بر شفقت (گیلبرت، ۲۰۱۴)، قرار گرفتند، درحالیکه بر روی گروه گواه مداخلهای صورت نگرفت. در پایان پژوهش هر دو گروه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای پژوهش از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر تعارض زناشویی و زیر مقیاسهای آن (کاهش همکاری، رابطه جنسی، افزایش واکنشهای هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و جدا کردن امور مالی از یکدیگر) را در گروه آزمایش بهطور معنیداری کاهش داده است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش میتوان بیان داشت که درمان مبتنی بر شفقت میتواند بر کاهش تعارض زناشویی زنان متقاضی طلاق مؤثر باشد و ازاینرو میتواند بهعنوان روشی در جهت کاهش طلاق بکار گرفته شود.
زهرا چراغ سحر، محمد مسعود دیاریان، عباس حقایق، یوسف گرجی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: زنان دارای تعارض زناشویی از تابآوری کمتری در زندگی خود برخوردار هستند، به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بسته درمانی اصالت در دنیاهای سهگانه مبتنی بر نظریه وجودی رولومی بر تابآوری روانشناختی زنان دارای تعارض زناشویی صورت گرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعات نیمه آزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این مطالعه شامل زنان مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناختی شهر اصفهان بودند که از بین آنها ۲۶ نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. برای جمعآوری اطلاعات پرسشنامه تابآوری کانور و دیویدسون (۲۰۰۳) بکار برده شد. گروه آزمایش طی ۱۴ جلسه ۷۵ دقیقهای بسته درمانی را دریافت کردند و در این مدت گروه گواه، هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS-۲۴ و با روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و مجذور کای در سطح ۰۵/۰ انجام شد.
یافتهها: با توجه به آزمون مجذور کای، تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و اشتغال بین دو گروه مشاهده نشد، همچنین نتایج پژوهش نشان داد بسته درمانی اصالت در دنیاهای سهگانه مبتنی بر نظریه وجود رولومی در افزایش نمره تابآوری تأثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p). از طرفی دیگر نیز این بسته درمانی موجب افزایش معنادار نمره زیر مقیاسهای شایستگی، اعتماد به غرایز، پذیرش و تأثیرات معنوی افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حکایت از تأثیر معنادار برنامه درمانی اصالت در دنیاهای سهگانه مبتنی بر نظریه وجودی رولومی بر تابآوری در زنان دارای تعارض زناشویی دارد، بنابراین میتوان از این بسته درمانی برای ارتقا تابآوری زنان دارای تعارض زناشویی استفاده کرد.