۷ نتیجه برای تعارضات زناشویی
فهیمه نامدارپور، مریم فاتحی زاده، فاطمه بهرامی، رحمتاله محمدی-فشارکی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : نشخوار فکری میتواند آسیبهای مختلفی ایجاد نماید و میزان آسیبپذیری زنان در این زمینه بیشتر است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در نشخوار فکری زنان دارای تعارضات زناشویی بود. مواد و روشها: این مطالعه به صورت کیفی و با روش تحلیل مضمون (تماتیک) انجام گرفت. نمونهها به روش غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند. دادهها با ۱۵ زن دارای تعارضات زناشویی، به حد اشباع رسید. جهت جمعآوری دادهها، از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافتهها: از محتوای دادههای به دست آمده، ۳ مقوله اصلی و ۱۴ مقوله فرعی حاصل شد. مقولههای اصلی شامل عوامل استرسزا (مشکلات جنسی، مشکلات مالی و شغلی، انتظارات برآورده نشده، ناکامی، تفاوتهای شخصیتی، تفاوتهای ارزشی و تفاوتهای خانوادگی)، ویژگیهای فردی (روانرنجوری، عدم مهارتهای ارتباطی و اعتماد به نفس پایین) و ویژگیهای همسر (کنترلگری، پاسخگو نبودن، ویژگیهای سخت داشتن و نفوذ ناپذیر بودن) بود. نتیجهگیری: عوامل استرسزا راهانداز نشخوار فکری میباشد، اما هنگامی که ویژگیهای همسر با ویژگیهای فردی تداخل پیدا کند، تعارضات زناشویی قابلیت حل خود را از دست میدهد و پیامد آن، نشخوار فکری است. نشخوار فکری از یک سو منجر به افزایش استرس و از سوی دیگر، باعث افزایش تعارضات زناشویی میشود و این چرخه خودتداومسازی را شکل میدهد.
زهرا چابکی نژاد، عذری اعتمادی، فاطمه بهرامی، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: روابط زناشویی یکی از مهمترین حیطههای زندگی افراد است که عوامل گوناگونی در چگونگی آن نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره زوجی (Marital counseling) بر تعارضات (Marital conflicts) و صمیمیت زناشویی (Marital intimacy) زوجین دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت (Different personality characteristics) مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهرستان یزد انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. بهمنظور انجام پژوهش از کلیه زوجین دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر یزد بهصورت در دسترس ۳۲ نفر انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه تحت مشاوره زوجی مبتنی بر حل مسائل تفاوتهای شخصیتی قرار گرفتند. بهمنظور انجام پیشآزمون و پسآزمون از دو پرسشنامه تعارضات زناشویی (Marital Conflict Questionnaire یا MCQ) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (Marital Intimacy Questionnaire یا MIQ) استفاده گردید. دادهها به روش آماری تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد مشاوره زوجی بر صمیمیت و تعارضات زناشویی شرکتکنندهها اثربخش بوده است. نتیجهگیری: میتوان بهمنظور کاهش تعارضات زناشویی و افزایش صمیمیت زناشویی زوجین دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت از مشاوره زوجی مبتنی بر حل مسائل تفاوتهای شخصیتی استفاده نمود و به مشاوران ازدواج و متخصصان آن را پیشنهاد نمود.
مهدی اعلمی، سعید تیموری، قاسم آهی، محمد حسین بیاضی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مشکلات شایع در روابط زوجین تعارض زناشویی است که ممکن است بهصورت افسردگی، اعتیاد، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی بروز نماید. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی رویکرد تلفیقی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعهکننده به مراکز مداخله در بحران شهر مشهد در زمستان ۱۳۹۷ بود. نمونه شامل ۳۰ زوج (۱۵ زوج گروه آزمایشی و ۱۵ زوج گروه کنترل) بودند که به روش نمونهگیری داوطلبانه با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای پروتکل طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند در گروه کنترل تحت هیچ مداخلهای قرار نگرفت. هر دو گروه مقیاس تعارضات زناشویی و میل به طلاق را در مراحل پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. دادهها با بهرهگیری از نرمافزار SPSS و تحلیل کوواریانس مانکوا تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق منجر به ایجاد تفاوت معنیداری در پسآزمون گروه مداخله شده و مقایسه میانگینها حاکی از کاهش تعارضات زناشویی (۰۳/۶۷=F ،۰۰۱/۰= p ،۵۲/۰=۲ƞ) و میل به طلاق(۱۸/۶۶=F ،۰۰۱/۰= p ،۵۴/۰=۲ƞ) زوجین متقاضی طلاق در گروه مداخله بود (۰۰۱/۰ >p).
نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این پژوهش، بیانگر سودمندی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق است. مشاوران و درمانگران خانواده میتوانند از یافتههای پژوهش حاضر در راستای مداخلات بالینی و درمانی استفاده کرده و از این رویکرد تلفیقی و مؤثر در جهت حل تعارضات و کمک به بهبود روابط زناشویی افراد بهره ببرند.
مریم جعفری منش، کیانوش زهرا کار، داوود تقوایی، ذبیح پیرانی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: فرسودگی در زوجین یک روند تدریجی و بهندرت ناگهانی است که طی آن صمیمیت و عشق بهتدریج رنگباخته و به همراه آن خستگی عمومی عارض میگردد. از طرفی اغلب مداخلهها و رویکردهای زوجدرمانی درصدد کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان زوجین میباشند؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بر فرسودگی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۴۵ روزه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر کرج در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد ۱۴ زوج که نمره بالاتر از ۱۱۱ در پرسشنامه تعارضات زناشویی کسب کردند در یک گروه آزمایش (۷ زوج) و یک گروه کنترل (۷ زوج) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای) قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی (۱۳۷۲) و فرسودگی زناشویی (MBQ) پاینز (۲۰۰۳) بهمنظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیهوتحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت.
یافتهها: نتایج بیانگر این بود که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی، فرسودگی زناشویی را در زوجین بهطور معناداری کاهش داده و نتایج در دوره پیگیری نیز از ثبات لازم برخوردار بوده است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی میتواند بهعنوان یک گزینه مداخلهای در کاهش مشکلات زناشویی مورداستفاده قرار گیرد.
الهه سلیمانی، زهرا تنها، علی اکبر ملکی راد، داوود کردستانی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: ﺗﻌﺎرﺿﺎت به وجود آﻣﺪه در ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ را در ﺳﻄﻮح ﻓﺮدی، ﻧﻬﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ به وجود میآورد. تعارضات زناشویی و طلاق را بعد از مرگ ناگهانی در خانواده از مهمترین عوامل تنشزا در خانواده میدانند. هدف از پژوهش حاضر پیشبینی تعارضات زناشویی بر اساس مهارتهای زندگی و سبکهای دلبستگی با واسطهگری رضایت جنسی و قصه عشق زوجین بود.
مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مرکز مشاوره مهراندیش شهر اراک بود که در یک بازه ۶ ماهه در سال ۱۳۹۸ به این مراکز مراجعه کرده بودند. در کل جامعه آماری ۶۰۰ زوج (۱۲۰۰ نفر) بود که تعداد ۱۴۶ زوج (۲۹۲ نفر) بهعنوان نمونه آماری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری دادهها، مقیاس سبکهای دلبستگی هازان و شیور (۱۹۹۳)؛ مقیاس تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (۱۳۷۹)؛ مقیاس مهارتهای زندگی ساعتچی، کامکاری و عسگریان (۱۳۸۹)؛ مقیاس رضایت جنسی لارسون (۱۹۸۸) و مقیاس قصه عشق استرنبرگ (۱۹۸۶) بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود که با روش مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که رضایت جنسی و قصه عشق هر دو در رابطه بین مهارتهای زندگی و سبکهای دلبستگی با تعارضات زناشویی میتوانند نقش واسطهگری داشته باشند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه رضایت جنسی یکی از عوامل مهم سازگاری در بین زوجین میباشد و عدم رضایت در این زمینه احساس ناکامی را به همراه خواهد داشت، بنابراین، توجه به انطباق سبکهای دلبستگی و سبکهای عشقورزی میتواند یکی از عوامل مؤثر در کاهش تعارضات زناشویی باشد. علاوه بر این، مجهز بودن به مهارتهای زندگی میتواند در کنار قصه عشق در کاهش تعارضات زناشویی تأثیر عمدهای داشته باشد.
حسین بهرامی هیدجی، بهمن اکبری، لیلا مقتدر،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: برنامه مداخله آموزشی برای همسران به هرگونه مداخلهای اطلاق میشود که با کاهش میزان روابط مخرب و تقویت رفتارهای سازنده، افراد و روابط آنها را از رذایل مشترک زندگی زناشویی بازدارد. مداخلات آموزشی معمولاً بر محافظت از همسران در برابر عوامل خطر، مانند الگوهای روابط مخرب متمرکز است و باورهای غیرمنطقی و ایجاد عوامل رابطه حمایتی، مانند نگرش مثبت و زناشویی صمیمیت.
مواد و روشها: در این تحقیق پژوهشگر از روش کمی استفاده کرده است. برای این منظور، ۲۰ نفر از زوجین، برای اجرای پروتکل انتخاب شد. روش تحقیق در این مرحله از نوع طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل خواهد بود. آزمودنیهای انتخابشده در هر دو گروه آزمایشی و گواه بهوسیله پیشآزمون مورداندازهگیری قرار گرفت. ابزار جمعآوری دادههای موردنیاز از طریق پرسشنامه بوده و نتایج توسط واریانس اندازهگیریهای مکرر تحلیلشده است. برای آزمون نرمال بودن توزیع نمرات مرتبط با متغیرهای پژوهش از آزمون نرمالیته شاپیرو – ویلک استفاده شد، همچنین نتایج مقایسههای زوجی با استفاده از آزمون بونفرونی، مورد آزمون قرار گرفت.
یافتهها: محقق تحقیق خود را در قالب سه فرضیه موردبررسی قرار داد و نتایج نشان داد بسته آموزشی بر صمیمیت عاطفی، سازگاری زناشویی و کاهش تعارضات زناشویی تأثیر مثبت و معناداری دارد (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: فرضیات پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و میتوان گفت که بسته آموزشی زندگی پایدار بر اساس تجربه زیسته زوجین بر صمیمیت عاطفی مؤثر است و این تأثیر ماندگار بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بسته آموزشی باعث افزایش سازگاری زناشویی در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بوده و نیز باعث کاهش تعارضات زناشویی گردیده است.
تازههای تحقیق
بهمن اکبری: Google Scholar, Pubmed
زینب سلیمانی کاجی، منصور سودانی، زهرا دشت بزرگی، کبری کاظمیان مقدم،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مقایسه رویکردهای روانشناسی در زمینههای مختلف در جهت اثرگذاری بیشتر و زمان بهبودی کوتاهتر مورد علاقه بسیاری از محققان میباشد؛ بنابراین هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانمحور و تحلیل ارتباط متقابل بر باورهای ارتباطی تعارضات زناشویی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش شبهآزمایشی، با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل با مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره آبادان و دفاتر خدمات قضایی آبادان در سال ۱۴۰۱ بوده است. نمونه آماری شامل ۳۰ زوج بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به اساس معیارهای ورود به تحقیق تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسون و اپستاین (۱۹۸۲) بود. پروتکلهای تحقیق شامل طرحواره درمانی هیجانمحور نوشته لیهی، تیرچ و ناپولیتانو (۲۰۱۱) و تحلیل رفتار متقابل اریک برن (۲۰۱۱) بود. تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۶ در سطح معنیداری ۰۵/۰ برای تجزیه و تحلیل دادهها انجام شد.
یافتهها: یافتهها نشان دادند که در گروههای طرحواره درمانی هیجانمحور و تحلیل ارتباط متقابل در تمامی مؤلفههای متغیر باورهای ارتباطی، در مراحل پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری تفاوت معنیدار دیده میشود (۰۵/۰p≤) ولی بین پسآزمون با پیگیری تفاوت معنیداری وجود ندارد (۰۵/۰p≥). همچنین در مقایسه بین گروهی پسآزمون ها و پیگیری بین دو گروه آزمایش تفاوت معنیداری وجود ندارد (۰۵/۰p≥)؛ ولی بین گروه گواه با دو گروه آزمایش تفاوت معنیدار میباشد (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق میتوان گفت که هر دو درمان بر متغیر باورهای ارتباطی و مؤلفههای آن در زوجین دارای تعارض زناشویی اثرگذار میباشد.