زمینه و هدف : اختلال وسواسی- جبری (Obsessive-compulsive disorder‎ یا OCD) در سیستم طبقهبندی Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-۵ th Edition(DSM-۵) که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، فصل جداگانهای را به خود اختصاص داد که با عقاید، تصاویر، نشخوارها، افکار ناخواسته و اضطرابی به صورت مزاحم و مکرر و یا رفتارهای ذهنی و عملی تکرار شونده تعریف میشود. در بررسیهای بالینی بیماران مبتلا به OCD،مواردی از شکایات بیماران از علایم ادراری وجود دارد و این فرضیه را مطرح میکند که اختلال وسواسی- جبری با علایم ارولوژی مانند تکرر ادرار و... در ارتباط میباشد. مواد و روشها: مطالعه حاضر در سال ۱۳۹۳ بر روی ۱۰۰ بیمار مراجعه کننده به درمانگاه وسواس وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت. جهت تعیین شدت ابتلای بیمار به وسواس، از پرسشنامه نمرهدهی افکار و رفتارهای وسواسی Yale-Brown (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale یا Y-BOCS) و جهت بررسی میزان اضطراب و افسردگی ازمقیاس نمرهدهی بیمارستانی اضطراب و افسردگی (Hospital anxiety and depression scale یا HADS) استفاده شد. برای بررسی نمره علایم ادراری نیز پرسشنامه بررسی علایم مجاری ادراری تحتانی (Lower urinary tract symptoms questionnaire یا LUTSQ) و چکلیستی شامل ۲۵ علامت مربوط به علایم ادراری مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمونهای t، ۲ c و آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه و همبستگی Pearson در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: میانگین نمره علایم ادراری در بیماران مورد مطالعه، ۸/۶ ± ۱/۱۱ با دامنه ۲۷-۰ بود. بین نمره علایم ادراری و نمره اختلال وسواسی- جبری همبستگی مستقیم و معنیداری وجود داشت (۰۲۲/۰ = P). همچنین، بین نمره اضطراب و افسردگی و علایم ادراری نیز همبستگی مستقیمی مشاهده شد (۰۰۱/۰ >P). از طرف دیگر، همبستگی مستقیمی بین نمره اختلال وسواسی- جبری و نمره اضطراب و افسردگی بود (۰۴۹/۰ = P). نتیجهگیری: اختلال وسواس در بیش از نیمی از مشارکت کنندگان با علایم ادراری همراه بود و در ۷۴ درصد بیماران علایم همبود اختلال اضطراب و افسردگی نیز وجود داشت. بنابراین، در مصاحبه و درمان این بیماران باید به این همبودیها توجه نمود و در مداخلات درمانی به درمان آنها نیز اهتمام ورزید تا از سرگردانی بیماران به خصوص در زمینه شکایات ادراری جلوگیری شود.
علی محمدزاده، علی خیری هیق، دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات افسردگی اساسی و وسواسی- جبری همپوشیهایی با یکدیگر دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه نشخوار فکری افسردهساز و ابعاد آن در مبتلایان به اختلالات افسردگی اساسی، وسواسی- جبری و افراد بهنجار بود. مواد و روشها: طرح پژوهش از نوع علی- مقایسهای بود. جامعه آماری را کلیه بیماران مبتلا به اختلالات افسردگی اساسی و وسواسی– جبری مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تبریز تشکیل دادند و از بین آنها ۳۰ نفر با تشخیص اختلال افسردگی اساسی و ۳۰ نفر با تشخیص اختلال وسواسی- جبری با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته بر اساس ملاکهای Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, ۵ th Edition (DSM-۵)، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به همراه ۳۰ نفر گروه شاهد همتا مورد بررسی قرار گرفتند. شرکت کنندهها به پرسشنامه نشخوار فکری افسردهساز پاسخ دادند. جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چند متغیری نرمافزار SPSS استفاده شد. یافتهها: میانگین نمرات نشخوار فکری افسردهساز در افراد مبتلا به دو اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری بیشتر از افراد عادی بود (۰۰۱/۰ > P). همچنین، تفاوت معنیداری در میانگین نمرات نشخوار فکری افسردهساز در بین مبتلایان به افسردگی اساسی و وسواسی- جبری مشاهده نشد (۳۳۰/۰ > P). نتیجهگیری: نشخوار فکری افسردهساز مؤلفه مشترک در اختلالات افسردگی اساسی و وسواسی- جبری به شمار میرود و میتواند در آغاز، دوام و شدت دو اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری نقش داشته باشد. این یافته در فرایند تشخیص و درمان دو اختلال میتواند قابلیت کاربرد داشته باشد.