فریبا زرانی، صلاحالدین اسمعیلی، نیره قشنگ، سوده آقامحمدی، محمود خزائی، دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (Diagnostic And Statistical Manual of Mental Disorders)، زبان استانداردی را فراهم میکند که پزشکان، محققان و متصدیان بهداشت عمومی از آن برای برقراری ارتباط در مورد اختلالات روانی استفاده نمایند. این راهنما اولین بار در سال ۱۹۶۸ اصلاح گردید و آخرین ویرایش آن (نسخه پنجم) (DSM-۵) در سال ۲۰۱۳ ارایه شد. از مهمترین تغییرات صورت گرفته در DSM-۵ میتوان به تغییر در رسمالخط، بازنگری تعریف اختلال روانی، نظم بازنگری شده ردهبندیها، ملاحظات مربوط به دوره زندگی و مسایل رشد و نموی، گروهبندی اختلالات با تمرکز بیشتر بر علوم اعصاب و تأکید کمتر بر بروز علایم، افتراق بین تشخیص اصلی و دلیل مراجعه، مشخص ساختن قطعیت یا موقتی بودن تشخیص، طبقات جدید سایر اختلالات معین (Other specified disorder) و سایر اختلالات نامعین (Unspecified disorder) و جایگزین نامعین (Not otherwise specified یا NOS)، حرکت به سوی ارزیابی ابعادی، افول نظام تشخیص محوری، تأکید بر مسایل فرهنگی و جنسیتی و بازنگری معیارهای تشخیصی اشاره نمود. هدف از انجام مطالعه حاضر، نگاهی یکپارچه، نقادانه و کاربردی به تغییر و تحولات انجام شده بود. بیشترین میزان انتقادات، در رابطه با طبینگری افراطی مسایل بهنجار در نسخه جدید DSM میباشد. مناقشات اصلی به نحوه تعریف بعضی از اختلالات، مسأله تورم تشخیصی و تأثیر نابجای شرکتهای دارویی مربوط میگردد. در بخش پایانی تحقیق به چشمانداز آینده طبقهبندی اختلالات روانی اشاره گردید. به نظر میرسد که در آینده پروژه، معیارهای ابعادی تحقیق (Research domain criteria)، نقش زیادی در طبقهبندی اختلالات روانی ایفا خواهد کرد.
غلامرضا قاسمی، فریماه رضائیان بروجنی، دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : تعداد قابل توجهی از زنان به دنبال همسرآزاری تحت درمان روانپزشکی قرار میگیرند و این موضوع از دید محققان ایرانی مخفی مانده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط احتمالی سوء رفتار توسط همسر با دفعات بستری روانپزشکی و اقدام به خودکشی گروهی از این قشر آسیب دیده طراحی گردید. مواد و روشها: مطالعه از نوع مورد- شاهدی بود که در هر گروه ۹۸ نفر بیمار زن از بخش روانپزشکی بیمارستان خورشید در سال ۱۳۹۴ به طور تصادفی انتخاب و به لحاظ سوابق سوء رفتار با مقیاس خشونت فیزیکی و غیر فیزیکی Hudson غربال شدند. دادههای خام به وسیله نرمافزار SPSS و اجرای آزمونهای آمار تحلیلی از جمله ۲ χ، آنالیز واریانس، t مستقل، Cramer، ANOVA و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: متوسط دفعات خودکشی گروه آزمایش بیش از گروه شاهد بود، ولی از نظر دفعات بستری روانپزشکی بین آنها تفاوتی دیده نشد؛ در حالی که رابطه معنیداری بین سن، دفعات اقدام به خودکشی و نوع اختلال روانپزشکی بیماران با دفعات بستری آنها دیده شد، سابقه سوء رفتار توسط همسر نقشی در بستری روانپزشکی آنها نداشت. نتیجهگیری: گزارش سوء رفتار به طور حتم به بستری روانپزشکی زنان نمیانجامد. به نطر میرسد که قضاوت بالینی برای بستری بیمار بر گرفته از شرایط سنی، سابقه اقدام به خودکشی قبلی و تهدیدهای فعلی و همچنین، رفتارهای ناشی از اختلال روانپزشکی وی باشد. بنابراین، جا دارد تا روانپزشک بالینی گامی فراتر برداشته و تبعات روانی خشونت خانگی را در فرمولاسیون درمانی خود لحاظ کند.
آیلین سلمانی، دکتر فاطمه زرگر، رضا باقریان، ندا مستوفی زاده، زهرا حیدری رارانی، دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف:دیابت نوع ۱ یکی از اختلالات مزمن در دوران کودکی میباشد، که میتواند بر ابعاد مختلف جسمانی و روانی کودکان مبتلا اثر منفی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش بازی درمانی در بهبود سلامت روان کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱ میباشد. مواد و روشها:مطالعه حاضر مروری از نوع روایتی میباشد. کلید واژههای دیابت نوع ۱، دیابت کودکان و نوجوانان، بازی درمانی، بازی و معادل انگلیسی آنها در پایگاههای داخلی (SID, Noormags, Magiran, Civilica) و خارجی ( Science-direct, Springer, Scopus,Googlescholar) مورد جست و جو قرار گرفت. نتیجه جستجوی جامع اولیه شامل مقالههای زیادی در کل پایگاههای دادهای بود، که با اعمال فیلترینگ، معیارهای ورود/ خروج در نهایت ۱۲ مقاله که در بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ منتشر شده بود، انتخاب گردید. یافتهها:نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بازی درمانی میتواند بر کاهش نمرات افسردگی و اضطراب به صورت معناداری اثربخشی داشته باشد. همچنین کودکانی که به صورت مرتب از بازی درمانی بهره میگرفتند، از بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی بالاتری نسبت به کودکان مبتلا بدون دریافت بازی درمانی برخوردار بودند. نتیجهگیری:میتوان گفت که بازی درمانی یکی از درمانهای موثر بر کاهش مشکلات روانشناخی کودکان مبتلا به دیابت نوع ۱ باشد. بنابراین میتوان از این درمان برای بهبود سلامت روان این کودکان بهره گرفت.