logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۳۶ نتیجه برای احمدی

شیما مصری‌پور، عذرا اعتمادی، سید احمد احمدی، رضوان‌السادات جزائری،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : با توجه به ماهیت پیچیده خیانت و تأثیرات فاجعه‌انگیز آن بر میل به طلاق، ضروری است که مداخلات مؤثر برای کمک به زوج‌هایی که با این مشکل مواجه هستند، ایجاد شود. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه مشاوره‌ایی تدوین شده بر میل به طلاق زوج‌های درگیر در روابط فرازناشویی زن انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت نیمه‌تجربی انجام شد. افراد مورد مطالعه از میان مراجعه ‌کنندگان به مراکز مشاوره شهر اصفهان (ایران) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. افراد شرکت کننده به صورت غیر تصادفی در ۴ گروه مشاوره زوجی (۸ زوج)، مشاوره فردی با مرد (۱۶ نفر مرد خیانت دیده و همسران آن‌ها)، مشاوره فردی با زن (۱۶ زن خیانت کننده و همسران آن‌ها)، و گروه شاهد (۸ زوج) قرار گرفتند. مداخله در ۳ گروه آزمایش در ۱۰ جلسه آموزشی ۸۰ دقیقه‌ای اجرا شد. در این مطالعه، از پرسش‌نامه میل به طلاق به منظور بررسی اثربخشی مداخله و مقایسه گروه‌های مورد مطالعه استفاده شد. روایی و پایایی این ابزار در مطالعات مختلف مورد تأیید قرار گرفته است. یافته‌ها: اطلاعات کلیه مشارکت کنندگان (۹۶ نفر زوج‌های کلیه گروه‌ها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آزمون تکرار سنجش، جهت ارزیابی اثرات اصلی و تعاملی زمان و گروه‌های مورد مطالعه بر میزان میل به طلاق و مؤلفه‌های آن نشان داد که اثر تعامل گروه (مشاوره فردی، زوجی و گروه شاهد) و زمان (۳ مرحله: پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری) در کلیه متغیرهای مورد مطالعه معنی‌دار بود (۰۰۱/۰ > P). نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج برنامه مشاوره‌ایی تدوین شده به روش مشاوره زوجی در مقایسه با روش‌های مشاوره فردی از اثر‌بخشی بیشتری بر میل به طلاق زوج‌های درگیر در روابط فرازناشویی برخوردار است.
مرضیه سلطانی، مریم فاتحی‌زاده، سید احمد احمدی، محمد رضا عابدی، مهرداد صالحی، رضوان السادات جزایری،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از انواع آسیب‌های فردی در خانواده، حسادت مرضی است. در همین راستا، هدف از انجام پژوهش حاضر، ادراک متخصصان خانواده درمانی از آسیب‌های تعاملی زنان دارای همسر مبتلا به حسادت مرضی بود. مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی بود. جامعه پژوهش را همه متخصصان خانواده در حوزه درمان روان‌شناختی تشکیل داد. مشارکت کنندگان شامل ۸ متخصص باتجربه در زمینه درمان‌های روانی خانواده بودند. داده‌ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع‌آوری گردید. سؤال اصلی مطالعه عبارت بود از «زوجین دارای مرد مبتلا به حسادت مرضی دچار چه آسیب‌های تعاملی هستند؟». داده‌های حاصل از مصاحبه به روش سیستماتیک تجزیه و تحلیل گردید. این روش، داده‌ها را در سه مرحله «توصیف، کاهش و تفسیر» تحلیل می‌نماید. یافته‌ها: از ۴۸۹ عبارت مرتبط با آسیب‌های ارتباطی مستخرج از مصاحبه با متخصصان، ۱۲۲ مفهوم مرتبط با آسیب‌های ارتباطی در کدگذاری باز به دست آمد و در کدگذاری محوری به صورت ۲۳ زیرمقوله خلاصه گردید. در نهایت، داده‌ها در ۹ مقوله جمع‌بندی شد که شامل «آسیب‌های حل تعارض، آسیب‌های سبک ارتباطی، آسیب‌های شناختی مسأله‌ساز برای رابطه، آسیب‌های رفتاری مسأله‌ساز برای رابطه، آسیب‌های هیجانی مسأله‌ساز برای رابطه، آسیب‌های ارتباط جنسی، آسیب‌های ارتباط با فرزندان و آسیب‌های ارتباطی با همسر در امور خانه و خانواده» بود. نتیجه‌گیری: از نظر متخصصان خانواده، حضور مرد مبتلا به حسادت مرضی در خانواده، آسیب‌هایی را تولید می‌کند که احتمال فروپاشی آن را افزایش می‌دهد.
رضوان هویدافر، مریم‌ فاتحی‌زاده، احمد احمدی، رضوان‌ السادات جزایری، محمد رضا عابدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه کیفی آسیب‌های تعاملی زوجین در خانواده‌های زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه با خانواده ‌درمانگران بود. مواد و روش‌ها: جامعه‌ پژوهش را همه متخصصان خانواده در حوزه درمان روان‌شناختی تشکیل داد. شرکت ‌کنندگان مطالعه شامل دوازده متخصص با تجربه در زمینه درمان‌های روانی خانواده بود که به شکل هدفمند از نوع همگون انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ‌ساختار یافته بود. سؤال اصلی پژوهش عبارت بود از مردان با همسران مبتلا به شخصیت مرزی، دچار چه آسیب‌های تعاملی هستند؟» و سؤالات فرعی منشعب از سؤال اصلی بود که آسیب‌های مختلف تعاملی در ابعاد مختلف زندگی زوجی را در برمی‌گرفت. داده‌های حاصل از مصاحبه به روش تماتیک تجزیه و تحلیل گردید که در سه مرحله توصیف، کاهش و تفسیر داده‌ها را تحلیل نمود. یافته‌ها: از ۵۳۳ عبارت مرتبط با آسیب‌های ارتباطی که از مصاحبه با متخصصان استخراج شد، در کدگذاری باز ۱۳۳ مفهوم مرتبط با آسیب‌های ارتباطی به دست آمد و در کدگذاری محوری در ۱۶ زیرمقوله خلاصه شد و در نهایت، در چهار مقوله جمع‌بندی گردید که عبارت از «آسیب‌های فردی مؤثر بر زندگی زوجی، آسیب‌های بین ‌فردی اجتماعی، آسیب‌های بین‌فردی زوجی و آسیب‌های بین فردی خانوادگی» بود. نتیجه‌گیری: حضور یک زن با شخصیت مرزی آسیب‌هایی را در خانواده تولید می‌کند که احتمال فروپاشی آن را افزایش می‌دهد.
مصطفی بلقان آبادی، سید احمد احمدی-علون‌آبادی، فاطمه بهرامی-خوندابی، مریم فاتحی زاده، رضوان السادات جزایری،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : تاکنون در کشور ایران هیچ مطالعه‌ای در خصوص تأثیر زودانزالی بر زندگی مردان انجام نشده است. تحقیق حاضر این موضوع مهم را با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بررسی تحقیقات و متون مرتبط با مشکلات زودانزالی، مورد بررسی قرار داد. مواد و روش‌ها: کلید واژه‌های مرتبط به موضوع مورد نظر در پایگاه‌های معتبری مانند Elsevier، ProQuest، Science Direct، Google Scholar، SID، PubMed، Magiran و CIVILICA جستجو گردید و از بین مطالعاتی که بین سال‌های ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۶ منتشر شده بودند، ۱۳ مقاله مرتبط انتخاب شد. یافته‌ها: مطالعه متون بر ارزیابی مشکلات روان‌شناختی مؤثر در زندگی مردان زودانزال تمرکز داشت. مشکلات مردان مبتلا به زودانزالی در هشت محور «مدیریت انزال، استرس، اضطراب، رضایت جنسی، سازگاری زوجی، مشکلات فیزیولوژیک، افسردگی و خودپنداره جنسی» دسته‌بندی گردید. نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که برای درمان این اختلال بهتر است هم مرد و هم شریک جنسی‌اش تحت نظر قرار گیرند و مداخلات به شکل زوجی انجام شود.
نگار بهمنی، عذرا اعتمادی، سید احمد احمدی، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : به نظر می‌رسد که سرخوردگی زناشویی، آخرین مرحله روابط زناشویی است. از این‌رو، بررسی عوامل مؤثر بر این متغیر اهمیت فراوانی دارد. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر سرخوردگی زناشویی در بین زوجین ایرانی بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه به لحاظ هدف، بنیادی و از نظر روش، یک طرح کیفی از نوع نظریه مبنایی بود. جامعه آماری پژوهش را زنان و مردان متأهل شهر تهران تشکیل دادند. داده‌های مورد نیاز به روش نمونه‌گیری هدفمند از بین افرادی که دچار سرخوردگی زناشویی شده بودند (۱۵ نفر)، جمع‌آوری گردید و تا اشباع مقوله‌ها ادامه یافت. ابزار پژوهش، مصاحبه‌ عمیق نیمه ساختار یافته بود و اطلاعات با استفاده از کدگذاری نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: این مطالعه به لحاظ هدف، بنیادی و از نظر روش، یک طرح کیفی از نوع نظریه مبنایی بود. جامعه آماری پژوهش را زنان و مردان متأهل شهر تهران تشکیل دادند. داده‌های مورد نیاز به روش نمونه‌گیری هدفمند از بین افرادی که دچار سرخوردگی زناشویی شده بودند (۱۵ نفر)، جمع‌آوری گردید و تا اشباع مقوله‌ها ادامه یافت. ابزار پژوهش، مصاحبه‌ عمیق نیمه ساختار یافته بود و اطلاعات با استفاده از کدگذاری نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه‌گیری: سرخوردگی زناشویی زوجین تحت تأثیر عوامل زمینه‌ای، مداخله‌گر، روان‌شناختی و شخصیتی مختلفی قرار دارد. از این‌رو، توجه به عوامل متفاوت سرخوردگی زناشویی در مشاوره و درمان زوجین دارای این اختلال ضروری است و پژوهش حاضر می‌تواند راهنمای مناسبی برای درمانگران جهت ارایه مداخلات مناسب برای زوجین دچار سرخوردگی باشد.
محمد حسن دوازده امامی، امیرمحسن راه‌نجات، یاسر بولاغی، محسن احمدی طهورسلطانی، امیرسام کیانی مقدم،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : حالات هیجانی منفی و مثبت، وسوسه و اضطراب، از مهم‌ترین عوامل خطر اعتیاد می‌باشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک (Dialectical behavior therapy یا DBT) بر وسوسه و اضطراب افراد مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شد. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و همراه با گروه شاهد بود. نمونه‌ها (۲۸ نفر) به روش در دسترس از میان سوء مصرف‌کنندگان مواد در مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز، بر اساس مصاحبه بالینی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم‌بندی شدند. هر دو گروه مراحل ترک و سم‌زدایی را سپری کردند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه تحت آموزش مهارت نظم‌جویی هیجان مبتنی بر DBT قرار گرفتند، اما گروه شاهد هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکردند. داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه اطلاعات جمعیت‌شناختی، پرسش‌نامه عقاید وسوسه‌انگیز و پرسش‌نامه اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventory یا BAI) جمع‌آوری گردید. یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری بین دو گروه آزمایش و شاهد از لحاظ میزان اضطراب و وسوسه وجود داشت (۰۰۱/۰ > P برای هر دو). به عبارت دیگر، میزان اضطراب و وسوسه در گروه آزمایش نسبت به پیش‌آزمون و گروه شاهد، به طور معنی‌داری کاهش یافت. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج می‌توان گفت که مداخلات آموزشی نظم‌جویی هیجان مبتنی بر DBT، روش درمانی مناسبی برای دانشجویان در جهت کاهش علایم اضطراب و وسوسه سوء مصرف‌کنندگان مواد می‌باشد.
صادق باران اولادی، عذرا اعتمادی، سید احمد احمدی، مریم فاتحی‌زاده،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف : درمان زوجین آسیب دیده از خیانت، فرایندی پیچیده و چند وجهی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان خیانت صورت گرفت. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی بر اساس طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی زوجینی که در سال ۱۳۹۴ به سبب مشکل خیانت زناشویی به مراکز مشاوره شهر کرمان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. نمونه‌ها شامل ۱۶ زوج بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسش‌نامه میل به طلاق داودی، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. در گروه آزمایش بین ۶ تا ۱۲ جلسه مداخله به صورت زوج درمانی (میانگین ۹ جلسه) صورت گرفت و داده‌ها با استفاده از آزمون Repeated measures ANOVA مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: درمان خیانت منجر به کاهش معنی‌دار میل به طلاق زوجین گردید و نمرات میل به طلاق زوجین در سه بار اندازه‌گیری با یکدیگر تفاوت معنی‌داری‌ داشت (۰۱۰/۰ > P). نتیجه‌گیری: دسترسی به خدمات سلامت روان پس از وقوع خیانت مردان، باعث کاهش میل به طلاق در زوجین می‌شود.
خدابخش حیدری، سالار فرامرزی، احمد عابدی، امیر قمرانی، احمد یاراحمدیان،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: نارساخوانی (Dyslexia) علاوه بر مشکلات تحصیلی، تأثیرات مختلفی بر وضعیت روان‌شناختی دانش‌آموزان دارد. با توجه به این موضوع، پژوهش حاضر باهدف تدوین برنامه جامع برای بهبود خواندن (Reading Improvement Comprehensive Program یا RICP) و اثربخشی آن بر موفقیت و تاب‌آوری تحصیلی دانش‌آموزان مبتلا به نارساخوانی انجام گرفت.

مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه شاهد نابرابر بود. برای انتخاب نمونه، از بین دانش‌آموزان مبتلا به نارساخوانی شهر اصفهان که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه‌گیری در دسترس ۳۰ نفر انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفره تقسیم شدند. ابزار پژوهش مقیاس هوش وکسلر برای کودکان (Wechsler Intelligence Scale for Children یا WISC)، آزمون جامع تشخیص نارساخوانی (Dyslexia Comprehensive Diagnostic Test یا DCDT)، مقیاس تاب‌آوری تحصیلی (Academic Resilience Scale یا ARS) و مقیاس موفقیت تحصیلی (Academic Success Scale یا ASS) بود. برنامه RIC طی ۱۶ هفته فقط به دانش‌آموزان گروه آزمایش ارائه گردید. محاسبات آماری با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS انجام گرفت.

یافته‌ها: نتایج بیانگر آن بود که RICP بر تاب‌آوری و موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان تأثیر معنی‌داری دارد (۰۰۱/۰=p).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که RICP از طریق توجه به مفهوم‌سازی‌های جدید در حوزه نارساخوانی و نیز هیجان ابرازشده مراقبان اصلی، تاب‌آوری و موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان را بهبود می‌بخشد.


شیوا احمدی، مصطفی بلقان آبادی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه و هدف: ناتوانی در پردازش شناختی، اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان‌ها، ناگویی هیجانی نامیده می‌شود. ناگویی هیجانی یکی از مشکلات رایج در افراد است. پژوهش حاضر به‌منظور اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر ناگویی هیجانی دانش‌آموزان دختر مقطع دوم متوسطه نظری در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ انجام گردید.

مواد و روش‌­ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش‌آموزان دختر مقطع دوم متوسطه دبیرستان‌های نظری شهر نیشابور در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ بودند. به منظور انجام این پژوهش ۳۰ دانش‌آموز دختر دبیرستانی به صورت نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در ۲ گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند (هر گروه ۱۵ نفر). به منظور بررسی سطح ناگویی هیجانی از پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (Toronto Alexithymia Scale-۲۰) استفاده شد. برنامه آموزشی طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای، هفته‌ای یک ‌بار برای گروه آزمایش انجام شد و گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند. در پایان جلسات هر دو گروه مجدد مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده گردید.

یافته‌ها: نتایج نشان داد بین افراد شرکت‌کننده در گروه آزمایش و گروه کنترل در میزان ناگویی هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰p<). با در نظر گرفتن اندازه اثر می توان گفت ۵/۷۳ درصد تغییرات ناگویی هیجانی ناشی از مداخله آموزش تنظیم هیجان است.

نتیجه گیری: با آموزش تنظیم هیجان در مدارس می‌توان باعث کاهش ناگویی هیجانی و ارتقا سطح سلامت روان دانش‌آموزان شد.


مهناز احمدی، رضا باقریان سرارودی، سید محمدحسین موسوی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: مفهوم ذهنی‌سازی به‌عنوان یک ظرفیت کاملاً انسانی به درک و فهم فرایندهای روان‌شناختی حالات ذهنی خود و دیگران اشاره دارد که در چهار بعد، زیربنای تعاملات روزمره فرد را تشکیل می‌دهد. امروزه این فرایند روان‌شناختی اساسی در همه اختلالات روانی عمده موردتوجه قرار گرفته است. در این مطالعه مروری، جمع‌بندی از مفهوم و ماهیت چندبعدی ذهنی‌سازی موردبررسی قرار گرفته است.
مواد و روش‌ها: این مطالعۀ مروری در آذرماه ۱۳۹۹ با استفاده از واژه‌های Mentalization، Automatic mentalizing، Controlled mentalizing، Cognitive mentalizing، Affective mentalizing و کتاب‌ها و مقالات نمایه گذاری شده با این واژگان در پایگاه‌های اطلاعاتی Pubmed، (SID)Scientific Information Database، Google Scholar، Scopus انجام شد. مقالات مربوط به ذهنی‌سازی و چهار بعد مربوط به آن استفاده شدند.
یافته‌ها: پژوهشگران حوزۀ علوم اعصاب چهار مؤلفه یا ابعاد مختلف ظرفیت ذهنی‌سازی را شناسایی کرده‌اند که عبارت‌اند از: ۱-ذهنی‌سازی خودکار در مقابل ذهنی‌سازی کنترل‌شده ۲-ذهنی‌سازی خود در مقابل ذهنی‌سازی دیگران ۳-ذهنی‌سازی درونی در مقابل ذهنی‌سازی بیرونی ۴-ذهنی‌سازی شناختی در مقابل ذهنی‌سازی عاطفی که نشان‌دهنده فرایندهای مختلف شناختی اجتماعی است و انواع مختلف بیماری­های روانی را می‌توان به‌عنوان عدم تعادل در این ابعاد تبیین کرد.
نتیجه‌گیری: کاربست ذهنی­سازی در حوزۀ تشخیص و درمان مبتنی بر آن از درمان چندین اختلال سلامت روانی مختلف مانند روان‌پریشی، افسردگی، اختلالات خوردن و همچنین اختلالات شخصیت خبر می‌دهد. این الگو برای کاربرد در طیف وسیعی از زمینه‌ها و شرایط همچون فرزند پروری، زوج‌درمانی و خانواده‌درمانی، هنر درمانی و خدماتی که برای کمک به برخی از افراد بسیار آسیب‌پذیر و زمینه‌های اجتماعی مانند مدارس و حتی زندان‌ها گسترش‌یافته است.
محمد سیداحمدی، فهیمه کیوانلو، حسین صمدی، هادی اکبری،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: سلامت روان به معنای بهزیستی شناختی ، رفتاری و احساسی است. همه چیز در مورد نحوه تفکر ، احساس و رفتار مردم است. سلامت روان می تواند بر زندگی روزمره ، روابط و سلامت جسمی تأثیر بگذارد. هدف از این مطالعه مرور سیستماتیک و فراتحلیل پژوهش‌هایی بود که به مقایسه سلامت روان دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار پرداخته بودند.
مواد و روش‌ها: جستجوی مقالات به زبان فارسی در پایگاه اطلاعات جهاد دانشگاهی، نورمگز، سویلیکا، علم نت بدون محدودیت زمانی تا بهمن ماه سال ۱۳۹۹ با کلیدواژه‌های مرتبط با "سلامت روانی"، "سلامت عمومی"، "ورزشکار و غیر ورزشکار" انجام شد. معیارهای ورود شامل تحقیقاتی که از نوع مقطعی و به شکل مقایسه بین ورزشکاران و غیر ورزشکاران و تحقیقاتی بود که از پرسشنامه استاندارد ۲۸ GHQ  استفاده کرده بودند. مقالات با استفاده از چک لیست PRISMA مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: بر اساس معیارهای ورود و خروج در نهایت ۱۲ مقاله از ۴۷۸ مطالعه مورد بررسی جامع قرار گرفت. طبق بررسی صورت گرفته نتایج مطالعات تعداد کل نمونه های ورزشکار ۱۲۵۲ نفر و غیر ورزشکار ۱۴۵۱ نفر در این ۱۲ مطالعه بود.  نتایج فراتحلیل نشان داد که تفاوت معنی داری و قابل توجهی بین سلامت روان دانشجویان ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار (۳۴/۳- تا ۹۶/۶-)CI  ۹۵%، ۱۵/۵- MD= وجود دارد و در چهار زیر مقیاس سلامت روان  علائم جسمانی (۷۰/۰- تا ۷۵/۱-) CI ۹۵% ، ۲۳/۱- MD= ، اضطراب و اختلال خواب (۲۴/۱- تا ۲۱/۲-) CI ۹۵% ، ۷۳/۱- MD= ، اخلال در کار کرد اجتماعی(۷۴/۰- تا ۲۵/۲-) CI ۹۵% ، ۵۰/۱- MD= و افسردگی (۸۵/۰- تا ۲-) CI ۹۵% ، ۴۳/۱- MD= تفاوت معنی داری بین دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار وجود دارد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دانشجویان ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار از سلامت عمومی بهتری برخوردار بودند. لذا ورزش و فعالیت بدنی می تواند باعث ارتقای سلامت روانی دانشجویان گردد.
واژه‌های کلیدی: سلامت روان، سلامت عمومی، دانشجو، ورزشکار، غیر ورزشکار
مژگان نواب دانشمند، طیبه شریفی، شهرام مشهدی زاده، رضا احمدی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع ویروس کووید-۱۹ و بروز پیک‌های متعدد در کشور به‌مرور پرستاران را با آسیب‌های روانی و هیجانی مواجه ساخته است. بر این اساس پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی روان‌درمانی مثبت­نگر بر تاب‌آوری روانی پرستاران زن با علائم اضطراب انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران زن با علائم اضطراب شهر اصفهان در سه‌ماهه زمستان سال ۱۳۹۹ بود. در این پژوهش تعداد ۴۰ پرستاران زن با علائم اضطراب با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه‌های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه ۲۰ پرستار). گروه آزمایش روان‌درمانی مثبت­نگر را طی یک ماه در ۸ جلسه ۷۵ دقیقه‌ای به‌صورت آنلاین دریافت نمودند. پس از شروع مداخله در گروه آزمایش ۴ نفر و در گروه گواه ۳ نفر ریزش داشتند. پرسشنامه‌های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب (بک و همکاران، ۱۹۹۸) و پرسشنامه تاب‌آوری (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳) بود. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون t وابسته با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS ویرایش ۲۳ مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که روان‌درمانی مثبت­نگر بر اضطراب و تاب‌آوری پرستاران زن با علائم اضطراب تأثیر معنادار داشته (۰۰۱/۰>p) و توانسته منجر به کاهش اضطراب و افزایش تاب‌آوری پرستاران شود.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش می‌توان چنین نتیجه گرفت که روان‌درمانی مثبت­نگر با بهره‌گیری از فنونی همانند چشم‌انداز مثبت به زندگی و آموزش خوش‌بینی و امید به آینده می‌تواند به‌عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش اضطراب و افزایش تاب‌آوری پرستاران زن با علائم اضطراب مورداستفاده قرار گیرد.
سید محمد حسین موسوی، دکتر مهدی حسنی آزاد، مهناز احمدی، پگاه باقریان سرارودی، دکتر رضا باقریان سرارودی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی وضعیتی است که با رنج شدید و آسیب‌های عمده در سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فعالیت‌های اجتماعی و شغلی بیمار همراه است که در برخی موارد ممکن است منجر به خودکشی شود. افسردگی یکی از علل ناتوانی در جهان است که بارمراقبت و باراقتصادی بیشماری را به همراه داشته است. بنابراین در نظر گرفتن راه‌های جدید برای درک ناهمگونی فنوتیپ­های بالینی در افسردگی ضرورت دارد. در سال‌های اخیر مطالعات ایمنی­شناسی عصبی ـ روانی در شناسایی نشانگرهای زیستی مرتبط با اختلالات خلقی منجر به یافته­هایی در مورد دخالت سیستم ایمنی در علت شناسی و درمان افسردگی شده است.
مواد و روش‌ها: این مقاله مروی، گزارشی باهدف مروری بر مطالعات ایمنی‌شناسی عصبی روانی در افسردگی ارائه می‌کند. با توجه به گستردگی تحقیقات علمی در این زمینه صرفاً از مقالات انگلیسی و فارسی با رویکرد ایمنی­شناسی عصبی ـ روانی گزارش شده در سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ و در پایگاه‌های اطلاعات داده PubMed, google scholar و Scopus استفاده شده است. کلمات کلیدی استفاده شده عبارت بودند از: Neuroinflammation، Inflammation، Depression وpsychoneuroimmunology.
یافته‌ها: این مقاله، مرور ادبیات پژوهشی در حوزه ایمنی‌شناسی عصبی روانی افسردگی را در سه سطح ۱-التهاب و افسردگی، ۲-مسیرهای ایمنی‌شناسی در افسردگی و ۳- مداخلات مبتنی بر ایمنی­شناسی عصبی ـ روانی در افسردگی بررسی کرد.
نتیجه‌گیری: مطالعات ایمنی­شناسی عصبی ـ روانی افسردگی یا مطالعه ارتباط متقابل بین سیستم‌های عصبی، ایمنی و غدد درون‌ریز به‌طور گسترده­ای شکاف علمی و پژوهشی در خصوص رابطه بین افسردگی و سیستم ایمنی را برطرف می­کند. به دلیل اثربخشی و مقرون به صرفه بودن نسبی مداخلات روانی اجتماعی برای درمان بیماری‌های مزمن، مداخلات روانی اجتماعی ممکن است یک راهبردمناسب برای کاهش بار بیماری و بهبود سلامت انسان باشد.
دکتر سعید الوندیان، دکتر مژگان کاراحمدی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال بی‌اعتنایی مقابله‌ای، یک الگوی رفتاری منفی، خصمانه توأم با نافرمانی است و به علت اینکه این اختلال می‌تواند منجر به بروز مشکلات خانوادگی یا تحصیلی در کودک گردد، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی افزودن سارکوزین به درمان رفتاری آموزش مدیریت والدین  بر درمان اختلال بی‌اعتنایی مقابله‌ای انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۸۰ کودک ۱۲-۶ ساله مبتلا به اختلال بی‌اعتنایی مقابله‌ای، به‌طور تصادفی در دو گروه ۴۰ نفره توزیع شدند. در گروه اول از روش درمان آموزش مدیریت والدین و دارونما استفاده شده و در گروه دوم، علاوه بر درمان آموزش مدیریت والدین، داروی سارکوزین با دوز ۰.۰۳ گرم  به ازای هر کیلوگرم روزانه برای ۱۲ هفته تجویز شد. کلیه بیماران در قبل و بعد از مداخله از نظر شدت و فراوانی مشکل‌ساز بودن رفتار بی‌اعتنایی مقابله‌ای با پرسشنامه آیبرگ ارزیابی شده و نتایج دو گروه با استفاده از نرم‌افزار SPSS تحلیل و مقایسه گردید.
یافته‌ها: میانگین نمره شدت رفتار بی‌اعتنایی مقابله‌ای طبق پرسشنامه ایبرگ در قبل و بعد مداخله در گروه سارکوزین به ترتیب ۵/۲۵ ± ۳/۱۱۵ و ۷/۲۱ ± ۵/۱۰۳ بوده و اختلاف قبل و بعد درمان معنادار بود (۰۰۱/۰>P). در گروه دارونما، میانگین نمره مذکور در قبل و بعد مداخله به ترتیب ۹/۲۸ ± ۷/۱۱۳ و ۷/۲۵± ۸/۱۰۸ بوده و تفاوت قبل و بعد، معنادار بود (۰۳۵/۰=P).
نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاضر نشان داد استفاده از سارکوزین به همراه درمان آموزش مدیریت والدین می‌تواند منجر به تأثیر مطلوب‌تر و تسریع در درمان کودکان مبتلا به اختلال بی‌اعتنایی-مقابله‌ای گردد.
مریم هاشمی، دکتر طیبه شریفی، دکتر رضا احمدی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: پشتکار از جمله توانمندی‌هایی است که تحت تأثیر اضطراب، ضعیف می‌شود؛ اما با اصلاح سبک‌ فرزندپروری می‌توان این قابلیت را تقویت نمود؛ لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مثبت‌نگر بر پشتکار نوجوانان دختر با نشانگان اضطرابی بود.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش نیمه‌آزمایشی بود. جامعه‌ی پژوهش را نوجوانان دختر ۱۳ تا ۱۵ سال با نشانگان اضطرابی مراجعه‌کننده به مراکز روان‌شناختی شهر اصفهان در نیمه دوم سال ۱۴۰۲ به همراه مادرانشان تشکیل دادند. از جامعه‌ی مذکور به ‌روش هدفمند ۶۰ نفر انتخاب و تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند و پیش‌‌آزمون اجرا گردید. ابزارهای پژوهش پرسشنامه پشتکار داکوورث و کویین (۲۰۰۹) و پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر (۱۹۷۰) بود. مادران در گروه آزمایش اول، تحت آموزش مدیریت والدین و در گروه آزمایش دوم، تحت آموزش فرزندپروری مثبت‌نگر در قالب ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای به‌صورت هفتگی قرار گرفتند. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌‌گیری مکرر و نرم‌افزار ۲۶SPSS بررسی شد.
یافته‌ها: در متغیر پشتکار عامل زمان (۰۰۱/۰>p، ۶۷۵/۲۷=F)، عامل گروه (۰۰۱/۰>p، ۳۲۴/۱۰=F) و تعامل زمان و گروه (۰۰۱/۰>p، ۸۶۱/۸=F) معنادار هستند. همچنین در مرحله‌ی پس‌آزمون و پیگیری در میانگین متغیر پشتکار، بین دو گروه آموزش با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین گروه‌های آزمایش با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (۰۱/۰>P).
نتیجه‌گیری: آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مثبت‌نگر مداخلاتی مؤثر به‌منظور افزایش پشتکار نوجوانان با نشانگان اضطرابی هستند.
علی احمدی، جمشید بنایی بروجنی، سعید کشاورز، الهام افتخاری،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بیماری­های غیرواگیر که عوارض زیادی بر بدن وارد می­کند، دیابت می­باشد. امروزه از شیوه زندگی انتخابی و رفتارهای روزانه فرد به ویژه فعالیت­های ورزشی در کاهش عوارض ناشی از آن استفاده زیادی می­شود. هدف از پژوهش حاضر، تاثیر تاثیر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر سطوح پلاسمایی کاینورنین و ترکیب بدن مردان دیابتی نوع دو بود.
مواد و روش‌ها: دراین پژوهش، آزمودنی  شامل ۲۴ مرد مبتلا به بیماری دیابت نوع دو با دامنه سنی ۰۰/۴ ± ۲۹/۶۰ (سال)، وزن ۸۳/۶ ± ۳۷/۸۷ (کیلوگرم)، قد ۱۱/۰ ± ۵۷/۱ (متر)، شاخص توده بدن (کیلوگرم/متر۲) ۰۹/۹ ± ۱۲/۳۶ ، توده چربی (درصد) ۹۴/۱ ± ۷۷/۲۸، توده عضلانی (کیلوگرم) ۶۶/۱ ± ۸۲/۲۶، میانگین قند خون سه ماهه (A۱C) ۴۱/۰ ± ۷۴/۷، قندخون ناشتا (میلی­گرم/دسی­لیتر) ۱۴/۲ ± ۷۹/۱۶۳، سابقه­ی بیماری (سال) ۵۰/۰ ± ۹۲/۳، به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه، گروه تجربی(۱۲ نفر) و گروه کنترل (۱۲ نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته، هرهفته سه جلسه­ی ۶۰ تا ۸۰دقیقه­ای، تمرینات ترکیبی شامل تمرینات مقاومتی (چهار تمرین برای عضلات فوقانی و تحتانی با شدت ۶۰ تا ۷۰ درصدیک تکراربیشینه) و هوازی (با شدت ۶۰درصد حداکثر اکسیژن مصرفی به مدت ۱۵ دقیقه) را انجام دادند و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. به منظور بررسی اندازه‌گیری متغیرهای پژوهشی، نمونه گیری خونی ۴۸ ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی  در حالی که همه آزمودنی‌ها ناشتا بودند به عمل آمد. از روش الایزا جهت اندازه­گیری سطوح  پلاسمایی کاینورنین استفاده گردید. برای تحلیل داده­ها از آزمون آماری آزمون تی­همبسته، تی­مستقل و آزمون شاپیروویلک جهت نرمال کردن داده­ها در سطح معنی داری ۰۵/۰ ، با نرم افزار SPSS ورژن ۲۲ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد هشت هفته تمرینات ترکیبی سبب کاهش سطوح پلاسمایی کاینورنین شد. علاوه بر این، تمرین ترکیبی منجر به کاهش توده چربی و شاخص توده بدن و افزایش توده بدون چربی گردید.
نتیجه‌گیری: بنابرنتایج این پژوهش، پیشنهاد می­شود که از تمرینات ترکیبی درجهت کاهش سطوح پلاسمایی کاینورنین و بهبود ترکیب بدن مردان دیابتی نوع دو استفاده شود.

صفحه ۲ از ۲    
۲
بعدی
آخرین