۳۲ نتیجه برای موسوی
زهرا موسوی، عذرا اعتمادی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: همسرآزاری یکی از عمدهترین بحرانهای سلامت در جهان است که همزمان سلامت جسمانی و روانی افراد را تهدید میکند. سازمان جهانی بهداشت گزارش کرده است که همسرآزاری، بیشتر به شکل خشونت علیه زنان در خانوادهها رواج دارد، به طوری که در جهان یک نفر از هر سه زن از نظر فیزیکی، جنسی یا شیوههای دیگر مورد آزار قرار میگیرند. از این رو هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ایماگوتراپی بر نگرش های زناشویی منفی در زوجین مبتلا به همسرآزاری عاطفی است.
مواد و روشها: این پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و همچنین از نظر نوع دادهها کمی است. از نظر طرح پژوهش نیز پژوهش حاضر دارای روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه میباشد. جامعهی مورد پژوهش در این تحقیق، زوج های دچار همسرآزاری عاطفی در شهر اصفهان و در سال ۹۶ بودند. نمونهی این پژوهش شامل ۱۶ زوج (۳۲ نفر) بودند که به صورت هدفمند و بر اساس ملاکهای ورود به جامعه مورد نظر انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گروه گواه گمارده شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که آموزش ایماگوتراپی در گروه آزمایش به طور معناداری موجب کاهش نگرشهای زناشویی منفی نسبت به گروه کنترل گردید (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: با توجه به تاثیرآموزش ایماگوتراپی بر نگرشهای زناشویی منفی، از این رو به زوج درمانگران پیشنهاد میشود که مولفههای اصلی این درمان را در کار با زوج های دچار مشکل همسرآزاری بگنجانند.
سیده حکیمه موسوی، رضا باقریان سرارودی، فرحناز مسچی، جواد خلعتبری، بیوک تاجری،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: سواد سلامت توانایی دریافت، پردازش، درک و فهم اطلاعات و خدمات مرتبط با سلامت بهمنظور اتخاذ تصمیمات مناسب برای سلامت است. سواد سلامت بیماران سرطان پستان نقش مهمی در دسترسی به اقدامات تشخیصی و درمانی مناسب دارد. هدف این مطالعه بررسی نقش میانجی فاجعه سازی درد در رابطه بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلابه سرطان پستان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع پژوهشهای بنیادی و از منظر روش، یک مطالعه مقطعی و همبستگی بود. تعداد ۲۱۳ بیمار مبتلابه سرطان پستان بر اساس معیارهای ورود و خروج و بهصورت پیدرپی انتخاب شدند. سپس بیماران پرسشنامههای نسخه ایرانی سواد سلامت، کیفیت زندگی اختصاصی و فاجعه سازی درد را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS و LISREL در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی با روش تحلیل مسیر تجزیهوتحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد همه مؤلفههای سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی با فاجعه سازی درد رابطه معنادار داشتند. همچنین بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی رابطه معناداری وجود داشت. یافتهها نشان داد هرچه سواد سلامت در بیماران مبتلابه سرطان افزایش یابد، میزان فاجعه سازی درد در بیماران بهطور معناداری کاهش مییابد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد فاجعه سازی درد نقش میانجی بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلابه سرطان پستان دارد. بنابراین در نظر گرفتن مدل ارتباطی این متغیرها در طراحی پروتکلهای روانشناختی و ادغام آنها با برنامههای درمانی بیماران سرطان پستان ضروری است.
سید علیرضا موسوی امجد، احمد غضنفری، سالار فرامرزی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: دوران پیش از دبستان نقش اساسی در رشد و تحول کارکردهای شناختی هر فردی دارد، بنابراین هدف پژوهش حاضر تأثیر مداخلات بهنگام آموزشی خانواده محور بر کارکردهای شناختی کودکان ۳ تا ۶ سال بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را، کلیه کودکان ۳ تا ۶ سالهی شهر یاسوج، تشکیل میداد؛ به همین منظور تعداد ۹۰ کودک (۴۵ نفر در گروه آزمایش و ۴۵ نفر در گروه کنترل) با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب و در دو گروه بهتصادف جایابی شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش، مقیاس هوشی وکسلر کودکان پیشدبستانی (ویرایش سوم) بود. پس از انجام پیشآزمون، مداخلات آموزشی خانواده محور در ۲۰ جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۳ صورت گرفت.
یافتهها: نتایج آماری نشان داد آموزش مداخلات آموزشی خانواده محور بر کارکردهای شناختی کودکان ۳ تا ۶ ساله شهر یاسوج مؤثر بود. بهعبارتدیگر بین گروههای آزمایش و کنترل به لحاظ خرده مقیاس کلامی، خرده مقیاس عملی و مقیاس کل، تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰≥P).
نتیجهگیری: با توجه به اثربخشی آموزش مداخلات آموزشی خانواده محور بر کارکردهای شناختی، پیشنهاد میشود از این روش بهمنظور بهبود کارکردهای شناختی کودکان ۳ تا ۶ سال استفاده گردد.
سحرسادات سید موسوی پاسکه، علی فتحی آشتیانی، عماد اشرفی،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: : بار مراقبت از بیماران روانی به عنوان یک عامل مهم برای حفظ بیمار در سطح جامعه اثرگذار است، در زمینه ارزیابی و اندازهگیری این موضوع در بیمارن اسکیزوفرنی ابزار اندازهگیری مشخصی وجود ندارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه مراقبان بیماران اسکیزوفرنی بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد ۱۴۷نفر از مراقبان بیماران اسکیزوفرنی بستری در بیمارستان روانپزشکی روزبه و سازمان حمایت از خانواده بیماران اسکیزوفرنی احباء در شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از سه پرسشنامه مراقبان بیماران اسکیزوفرنی، پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه علائم مثبت و منفی استفاده شد. دادهها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی و تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شد.
یافتهها: در تحلیل عاملی اکتشافی شش عامل (توانمندی مراقب، روابط بینفردی، استقلال، شأن اجتماعی، نگرانی مراقب و خستگی مراقب) استخراج شد. در مجموع این شش عامل توانستهاند ۷/۷۰ درصد از واریانس ۳۲ سوال این پرسشنامه را تبیین کنند. همسانی درونی خرده مقیاسها نیز با آلفای کرونباخ در دامنه مطلوب به دست آمد. ماتریس چرخشیافته واریماکس نشان داد که همه سوالات قابل استفاده هستند.
نتیجهگیری: نتایج تحلیل آماری نشان میدهد پرسشنامه بار مراقبت از بیمار اسکیزوفرنی از ویژگیهای روانسنجی قابلقبولی برخوردار است و میتوان از آن به عنوان یک ابزار معتبر (با ضریب اعتبار ۶۷/)۰ در جمعیت ایرانی استفاده نمود.
مهناز احمدی، رضا باقریان سرارودی، سید محمدحسین موسوی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: مفهوم ذهنیسازی بهعنوان یک ظرفیت کاملاً انسانی به درک و فهم فرایندهای روانشناختی حالات ذهنی خود و دیگران اشاره دارد که در چهار بعد، زیربنای تعاملات روزمره فرد را تشکیل میدهد. امروزه این فرایند روانشناختی اساسی در همه اختلالات روانی عمده موردتوجه قرار گرفته است. در این مطالعه مروری، جمعبندی از مفهوم و ماهیت چندبعدی ذهنیسازی موردبررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: این مطالعۀ مروری در آذرماه ۱۳۹۹ با استفاده از واژههای Mentalization، Automatic mentalizing، Controlled mentalizing، Cognitive mentalizing، Affective mentalizing و کتابها و مقالات نمایه گذاری شده با این واژگان در پایگاههای اطلاعاتی Pubmed، (SID)Scientific Information Database، Google Scholar، Scopus انجام شد. مقالات مربوط به ذهنیسازی و چهار بعد مربوط به آن استفاده شدند.
یافتهها: پژوهشگران حوزۀ علوم اعصاب چهار مؤلفه یا ابعاد مختلف ظرفیت ذهنیسازی را شناسایی کردهاند که عبارتاند از: ۱-ذهنیسازی خودکار در مقابل ذهنیسازی کنترلشده ۲-ذهنیسازی خود در مقابل ذهنیسازی دیگران ۳-ذهنیسازی درونی در مقابل ذهنیسازی بیرونی ۴-ذهنیسازی شناختی در مقابل ذهنیسازی عاطفی که نشاندهنده فرایندهای مختلف شناختی اجتماعی است و انواع مختلف بیماریهای روانی را میتوان بهعنوان عدم تعادل در این ابعاد تبیین کرد.
نتیجهگیری: کاربست ذهنیسازی در حوزۀ تشخیص و درمان مبتنی بر آن از درمان چندین اختلال سلامت روانی مختلف مانند روانپریشی، افسردگی، اختلالات خوردن و همچنین اختلالات شخصیت خبر میدهد. این الگو برای کاربرد در طیف وسیعی از زمینهها و شرایط همچون فرزند پروری، زوجدرمانی و خانوادهدرمانی، هنر درمانی و خدماتی که برای کمک به برخی از افراد بسیار آسیبپذیر و زمینههای اجتماعی مانند مدارس و حتی زندانها گسترشیافته است.
دکتر مصطفی خانزاده، سید عبدالعلی موسوی زاده، راضیه محمدی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از عوامل مؤثر بر آمادگی به اعتیاد، ویژگیهای شخصیتی و مزاجی است. با توجه به اینکه تاکنون در زمینه ارتباط مزاجهای گوناگون طب ایرانی با آمادگی به اعتیاد مطالعه اندکی صورت گرفته است، پژوهش حاضر درصدد بررسی نقش این مزاجها در آمادگی به اعتیاد دانشجویان بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع مقطعی بود. تعداد ۲۴۱ دانشجوی مشغول به تحصیل در دانشگاه های شهر مبارکه با روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند و به مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد و پرسشنامه تعیین مزاج پاسخ دادند. پس از تعیین مزاج افراد نمونه، میانگین آمادگی به اعتیاد افراد با ۹ نوع مزاج با استفاده از روش تحلیل واریانس مقایسه شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که میانگین آمادگی به اعتیاد در حداقل یکی از مزاجها با مزاجهای دیگر تفاوت معناداری دارد. بررسی نتایج آزمون تعقیبی حداقل اختلاف معنی دار نشان داد که میانگین آمادگی به اعتیاد در مزاج گرم- معتدل به طور معناداری از میانگین آمادگی به اعتیاد در مزاجهی سرد- تر، سرد- معتدل، سرد- خشک و گرم- خشک پایین تر است.
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که افراد دارای انواع مزاجهای سرد و مزاج گرم- خشک بیشترین آسیب پذیری و افراد با مزاج گرم- معتدل کمترین آسیب پذیری را نسبت به اعتیاد دارند. این نتایج در بافت نظری و پژوهشی تبیین شد و راهکارهای طب ایرانی در حفظ سلامتی و اعتدال مزاجها، برای محافظت از گرایش به اعتیاد در افراد با مزاجهای آسیب پذیر و جلوگیری از حرکت مزاجهای غیرآسیب پذیر به آسیب پذیر ارائه شد.
مراد باباخانی، مهدی نمازی زاده، سید کاظم موسوی ساداتی، افخم دانشفر،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش ها در زمینه روانشناسی رشد نشان می دهدکه تجربه ورزش و بازی در دوران کودکی می تواند بر رشد اجتماعی و سلامت روانشناختی تاثیر مهم و همیشگی داشته باشد. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثر بازیهای حیاط پویا بر رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده در پسران ۸ تا ۱۲ ساله بود.
مواد و روشها: پژوهش از نوع شبه آزمایشی کاربردی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی دانش آموزان پسر ۸ تا ۱۲ ساله شهر کرمانشاه در سال تصیلی ۹۹-۱۳۹۸ تشکیل دادند که از بین آنها تعداد ۳۰ دانشآموزان به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ۸ هفته در بازیهای حیاط پویا شرکت کردند. در پایان از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد. دادهها با استفاده از مقیاس رشد اجتماعی واینلند (۱۹۵۳) و پرسشنامه خودتوصیفی بدنی مارش (۱۹۹۸) جمعآوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری ۰۵/۰p< تحلیل شد.
یافتهها: یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که بازیهای حیاط پویا تاثیر مثبت و معنی داری بر رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده کودکان دارد (۰۰۱/۰P<).
نتیجهگیری: به نظر می رسد که بازیهای حیاط پویا میتواند باعث افزایش رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده کودکان شود. بنابراین میتوان از این بازیها برای بهبود سطح اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده ، که نقش موثری را در سلامتی روانی کودکان دارند، استفاده کرد.
سعید اکبری نیا، عبداله قاسمی، معصومه شجاعی، سید محمد کاظم واعظ موسوی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: کارکرد حرکتی و فعالیتهای روزانه کودکان همی پلژی دارای نقص میباشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی یک برنامه تمرینی منتخب و توانبحشی و برنامه تمرینی منتخب همراه با توانبخشی بر تبحر حرکتی دست غیرسالم کودکان همی پلژی بود.
مواد و روشها: روش تحقیق نیمه تجربی میباشد. جامعه آماری را کودکان همی پلژی مراجعهکننده به مراکز توانبخشی توانیاب، زانکو و کیمیا در شهر کرمانشاه تشکیل دادند. نمونه آماری پژوهش براساس معیارهای ورود به پژوهش ۳۰ نفر بودند که بهصورت تصادفی ساده به ۳ گروه ۱۰ نفری تقسیم شدند و در مرحله بعد براساس معیارهای خروج از پژوهش ۲۴ نفر باقی ماندند. ابزار تحقیق را پرسشنامه دموگرافیک و آزمون MABC-۲ تشکیل دادند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون t وابسته و تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین پیشآزمون و پسآزمون هر دو گروه تجربی در تمامی متغیرها تفاوت معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰> P). در متغیر میخ و تخته بین گروه توانبحشی با گروه منتخب همراه با توانبحشی تفاوت معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰≥ P). ولی بین دیگر گروهها تفاوت معنیدار نبود (۰۰۱/۰≤ P). در متغیر نخ کردن صفحه بین گروه توانبحشی با گروه منتخب همراه با توانبحشی تفاوت معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰≥ P). ولی بین دیگر گروهها تفاوت معنیدار نبود (۰۰۱/۰≤ P). در متغیر رسم ماز بین گروه توانبحشی با گروه منتخب همراه با توانبحشی تفاوت معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰≥ P). ولی بین گروه منتخب با توانبخشی تفاوت معنیدار نبود (۰۰۱/۰≤ P).
نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که گروه منتخب همراه با توانبحشی نسبت به گروههای دیگر اثربخشی بهتری در متغیرهای کیسه لوبیا، میخ و تخته، نخ کردن صفحه و رسم ماز دارد.
طیبه مدنی فر، پریسا سادات سید موسوی، مهین هاشمی پور، مهدی تبریزی، مجید کوهی اصفهانی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: آگاهی از شیوع مشکلات روانشناختی کودکان مبتلا به دیابت نوع یک به دلیل فراوانی روزافزون مبتلایان آن در جهان، شرایط سخت و استرسزای زندگی با این بیماری و همچنین تأثیرات منفی بلندمدتی که میتواند در روند رشد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی افراد گذارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. ازآنجاکه آگاهی از وضعیت فعلی این کودکان مقدمه ضروری برای هرگونه برنامهریزی و مداخله روانشناختی است؛ پژوهش حاضر با هدف شیوع شناسی مشکلات روانشناختی این کودکان انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، ۱۰۰ کودک ۸ تا ۱۲ سال مبتلا به دیابت نوع یک در استان اصفهان که تحت نظر مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی در سال ۱۴۰۰ بودند؛ بررسی شدند. مشکلات روانشناختی شامل مشکلات عاطفی- رفتاری توسط سیاهه رفتاری کودکان (CBCL) سنجیده شد. دادهها از طریق نسخه ۲۶ نرمافزار SPSS و با شاخصهای توصیفی (میانگین، انحراف معیار و درصد) و استنباطی (خیدو، t تکنمونه و تحلیل واریانس یکراهه) تحلیل شدند.
یافتهها: ۷/۶۸ درصد از کودکان بررسیشده در این پژوهش دارای مشکلات روانشناختی در سطح بالینی (۲/۵۵ درصد) و یا مرزی (۵/۱۳ درصد) بودند. رفتارهای قانونشکنانه و مشکلات درونی سازی شده بهویژه انزوا / افسردگی با جنسیت و مشکلات برونیسازی شده بهویژه رفتار پرخاشگرانه با سطح اقتصادی و تحصیلی خانوادهها ارتباط معناداری داشت (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: کودکان مبتلا به دیابت نوع یک، دارای مشکلات روانشناختی درونی سازی شده مانند اضطراب، افسردگی، جسمانی سازی و نیز مشکلات برونیسازی شده مانند رفتارهای قانونشکنانه و پرخاشگرانه در سطح بالینی و مرزی هستند. لازم است با تقویت ارتباط تیم پزشکی و مشاوران، زمینهای جهت تسهیل پذیرش زندگی با دیابت و کمک به ابراز صحیح هیجانات برای این کودکان و خانوادههای آنها فراهم گردد.
سیداحمد پورموسوی، آقای حسن آذرگون، احمد منصوری،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: گسترش روزافزون فضای مجازی زندگی افراد را تحت تأثیر قرار داده است. نسل جدیدی که در این فضا متولد شدهاند، روزبهروز، بیشتر از فضای مجازی استفاده میکنند و سبک زندگی مجازی را شکل دادهاند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر انعطافپذیری شناختی و بهزیستی اجتماعی دانش آموزان وابسته به فضای مجازی است.
مواد و روشها: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان وابسته به فضای مجازی شهر نیشابور در سال ۰۱- ۱۴۰۰ بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس ۳۰ دانشآموز وابسته به فضای مجازی شهر نیشابور انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (یانگ، ۱۹۹۸)، مقیاس انعطافپذیری شناختی (مارتین و روبین، ۱۹۹۵)، پرسشنامه بهزیستی اجتماعی (کیز، ۱۹۹۸) بود. برنامه آموزشی مهارتهای زندگی برگرفته از پژوهش زارع و همکاران (۱۳۹۹) بود که در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای اجرا شد. برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر استفاده شده است. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شد.
یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان داد که برنامه آموزشی مهارتهای زندگی توانسته است انعطافپذیری شناختی و بهزیستی اجتماعی را در بین دانش آموزان وابسته به فضای مجازی بهبود بخشد.
نتیجهگیری: آموزش مهارتهای زندگی با بهبود تواناییهای شناختی، هیجانی و مهارتی سبب افزایش ادراک هیجانها و ارائه پاسخهای سازگارانه میشود که انعطافپذیری شناختی و بهزیستی اجتماعی دانش آموزان را بهبود میبخشد.
سید محمد حسین موسوی، دکتر مهدی حسنی آزاد، مهناز احمدی، پگاه باقریان سرارودی، دکتر رضا باقریان سرارودی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی وضعیتی است که با رنج شدید و آسیبهای عمده در سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فعالیتهای اجتماعی و شغلی بیمار همراه است که در برخی موارد ممکن است منجر به خودکشی شود. افسردگی یکی از علل ناتوانی در جهان است که بارمراقبت و باراقتصادی بیشماری را به همراه داشته است. بنابراین در نظر گرفتن راههای جدید برای درک ناهمگونی فنوتیپهای بالینی در افسردگی ضرورت دارد. در سالهای اخیر مطالعات ایمنیشناسی عصبی ـ روانی در شناسایی نشانگرهای زیستی مرتبط با اختلالات خلقی منجر به یافتههایی در مورد دخالت سیستم ایمنی در علت شناسی و درمان افسردگی شده است.
مواد و روشها: این مقاله مروی، گزارشی باهدف مروری بر مطالعات ایمنیشناسی عصبی روانی در افسردگی ارائه میکند. با توجه به گستردگی تحقیقات علمی در این زمینه صرفاً از مقالات انگلیسی و فارسی با رویکرد ایمنیشناسی عصبی ـ روانی گزارش شده در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ و در پایگاههای اطلاعات داده PubMed, google scholar و Scopus استفاده شده است. کلمات کلیدی استفاده شده عبارت بودند از: Neuroinflammation، Inflammation، Depression وpsychoneuroimmunology.
یافتهها: این مقاله، مرور ادبیات پژوهشی در حوزه ایمنیشناسی عصبی روانی افسردگی را در سه سطح ۱-التهاب و افسردگی، ۲-مسیرهای ایمنیشناسی در افسردگی و ۳- مداخلات مبتنی بر ایمنیشناسی عصبی ـ روانی در افسردگی بررسی کرد.
نتیجهگیری: مطالعات ایمنیشناسی عصبی ـ روانی افسردگی یا مطالعه ارتباط متقابل بین سیستمهای عصبی، ایمنی و غدد درونریز بهطور گستردهای شکاف علمی و پژوهشی در خصوص رابطه بین افسردگی و سیستم ایمنی را برطرف میکند. به دلیل اثربخشی و مقرون به صرفه بودن نسبی مداخلات روانی اجتماعی برای درمان بیماریهای مزمن، مداخلات روانی اجتماعی ممکن است یک راهبردمناسب برای کاهش بار بیماری و بهبود سلامت انسان باشد.
زهرا زمانی بابگهری، حمیده خساره، سید محمد حسین موسوی نسب،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: غیاب والدین مشکلاتی را در رشد اجتماعی و روانی دانش آموزان در مراکز شبه خانواده ایجاد میکند. استفاده از بازی وانمودی میتواند سبب تعدیل این دسته مشکلات شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی وانمودی بر افزایش خودتنظیمی هیجانی و نظریه ذهن دانش آموزان بیسرپرست تحت پوشش بهزیستی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از کودکان تحت پوشش بهزیستی شهر کرمان در نیمهی اول سال ۱۴۰۲ بود که از بین آنها تعداد ۲۸ کودک بهصورت روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۴ نفر) و کنترل (۱۴ نفر) قرار گرفتند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامههای خودتنظیمی هیجانی شیلد و کیکتی و نظریه ذهن و پروتکل بازی وانمودی را طی دو ماه در ۸ جلسه ۶۰ دقیقهای به صورت حضوری استفاده شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون دادههای کوواریانس چند متغیری استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون بین میانگین پسآزمون خودتنظیمی هیجان و نظریه ذهن در دو گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری در سطح ۰۵/۰ وجود داشت.
نتیجهگیری: درمجموع به نظر میرسد میتوان روش آموزشی بازی وانمودی را بهمنظور کاهش معضلات روانشناختی زندگی در مراکز شبه خانواده و ایجاد مهارتهای انطباقی زندگی اجتماعی با تأثیر بر خودتنظیمی هیجان و نظریه ذهن به کار برد.