خانم پرند عابر، دکتر حسن رضایی جمالوئی، دکتر مهدی طاهری،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: ام اس یکی از بیماریهای سیستم عصبی مرکزی است که چالشهای زیادی را در خصوص سازگاری روانشناختی افراد مبتلا در تمام دنیا ایجاد کرده است. در این خصوص مداخلات روانشناختی میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر رویکرد روتگرینگ حضوری- آنلاین بر اضطراب سلامت، اضطراب مرگ و تصویر بدنی در بیماران ام اس شهر تهران بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری برای دو گروه مداخله و کنترل بود. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، ۳۰ نفر از بیماران ام اس دارای پرونده در خیریه توانمندسازی شهر تهران که در پرسشنامه اضطراب سلامت، اضطراب مرگ و تصوبر بدنی نمره بالاتر از میانگین داشتند، انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفی، در هر دو گروه، ۱۵نفر جایگزین شدند. گروه مداخله جلسات درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر رویکرد روتگرینگ و همکاران (۲۰۲۲) را به صورت تلفیقی حضوری-آنلاین دریافت کردند.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد اجرای حضوری-آنلاین پروتکل درمان توانست باعث بهبود اضطراب سلامت، تصویر بدنی و کاهش اضطراب مرگ در بیماران ام اس شود (۰۱/۰=P).
نتیجهگیری: براساس نتایج به نظر میرسد که درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر رویکرد روتگرینگ بر ویژگیهای روانشناختی بیماران ام اس از جمله اضطراب سلامت، تصویر بدنی و اضطراب مرگ اثربخش است که میتوان به عنوان یک درمان مکمل در کنار روشهای درمانی دیگر برای بیماران ام اس استفاده نمود
رضا جعفری هرندی، خدابخش حیدری، محمدجواد عبدالهی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: کمالگرایی منفی مادران طیف گستردهای از اثرات منفی را بر فرزندان دارد، اما نقش این خصیصه بر خلاقیت هنوز روشن نیست؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای انگیزش تحصیلی در رابطۀ بین کمالگرایی منفی مادران با خلاقیت دانشآموزان دورۀ ابتدایی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعۀ آماری کلیه دانشآموزان دورۀ دوم ابتدایی شهرستان دلیجان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بههمراه مادرانشان به تعداد ۲۶۴۲ نفر بود. بر اساس فرمول کوکران از جامعۀ مذکور، ۳۳۵ دانشآموز-مادر بهشیوۀ تصادفی خوشهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه خلاقیت محمدیاری و همکاران (۱۳۹۰) و مقیاس انگیزش تحصیلی گای و همکاران (۲۰۰۵) توسط دانشآموزان و مقیاس کمالگرایی بشارت (۱۳۸۶) توسط مادران تکمیل شدند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون و بهکمک نرمافزار SPSS۲۶ انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که ضمن تأیید اثر مستقیم کمالگرایی منفی والدین در خلاقیت دانشآموزان دورۀ ابتدایی، میتوان نقش میانجی تنظیم بیرونی و انگیزش درونی را در این رابطه تأیید نمود (۰۰۱/۰>P)
نتیجهگیری: طبق یافتهها بهمنظور افزایش خلاقیت دانشآموزان لازم است بر کاهش کمالگرایی منفی مادران تمرکز نمود. در صورت عدم تمایل مادران به همکاری میتوان با افزایش انگیزش تحصیلی دانشآموزان اثرات منفی کمالگرایی والدین را در این زمینه کاهش داد
خانم اکرم زارعی گونیانی، دکتر احمد منصوری، دکتر قاسم آهی، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر فهیمه سعید،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: درحالیکه شواهد رو به رشدی از رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده حمایت میکنند، اما توجه اندکی به عوامل واسطهای آن شده است. ازاینرو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای فرایندهای شناختی در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بود.
مواد و روشها: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بود که از این میان ۲۰۰ نفر به شیوه در دسترس بهعنوان نمونه پژوهش گزینش شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل مقیاس شدت پرخوری (گورمالی و همکاران، ۱۹۸۲)، سیاهه خود آسیبی تعمدی و آگاهانه (گراتز، ۲۰۰۱)، آزمون غربالگری اختلال مصرف الکل (ساندرز و همکاران، ۱۹۸۹)، پرسشنامه آسیب دوره کودکی (برنستاین و همکاران، ۲۰۰۳)، پرسشنامه تواناییهای شناختی (نجاتی، ۱۳۹۲)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (کافمن و همکاران، ۲۰۱۶)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، ۲۰۱۱) و مقیاس سطوح خود انتقادی (تامپسون و زاروف، ۲۰۰۴) بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای اس.پی. اس.اس و لیزرل و همچنین روشهای همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد فرایندهای شناختی (توانایی شناختی، خود انتقادی، اجتناب تجربهای و دشواری در تنظیم هیجان) در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده (نوشیدن الکل، پرخوری و خودزنی غیرخودکشی) افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نقش واسطهای دارند (۹۶/۰ =CFI، ۹۵/۰ =NNFI، ۹۶/۰ =IFI، ۹۲/۰ =GFI، ۰۷۲/۰ =RMSEA).
نتیجهگیری: افراد مبتلا به اختلال دوقطبی با تجربه بدرفتارهای دوره کودکی بهواسطه فرایندهای شناختی، رفتارهای بد تنظیمشده را تجربه میکنند؛ ازاینرو مداخلههای بالینی مرتبط با فرایندهای شناختی میتواند نقش مهمی در پیشگیری از رفتارهای بد تنظیمشده در این گروه داشته باشد.
اشرف السادات گیتی قریشی، سارا فخاریان مقدم،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) میتواند بهطور قابلتوجهی بر کیفیت زندگی و فعالیتهای روزمره زندگی مراقبان تاثیر بگذارد و نحوه کنار آمدن با موقعیتهای استرسزا و چالشهای آن برای مراقبان از طریق شخصیت مراقب تعیین میشود. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی نقش هیجانات مثبت پایین، تجارب مرتبط با اضطراب و درماندگی-ناامیدی مبتنی بر MMPI-۳ در تجربه رنج و فشار مراقبتی مراقبان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش بنیادی و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش را کلیه مراقبان همراه بیماران مبتلا به MS در شهر مشهد که در بازه زمانی مهر تا آذرماه ۱۴۰۳ به کلینیکهای تخصصی مغز و اعصاب و انجمن حمایت از بیماران MS مشهد مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. تعداد ۳۸۴ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا - نسخه سوم (MMPI-۳) و مقیاس فشار مراقبتی (CBS) و پرسشنامه ارزیابی رنج بیمار (SAQ) بود. برای تحلیل دادهها از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بیشترین همبستگی بین تجارب مرتبط با اضطراب و تجربه رنج و کمترین همبستگی بین تجارب مرتبط با اضطراب و درماندگی/ناامیدی مشاهده شد (۰۱/۰p>). همچنین درماندگی-ناامیدی و تجارب مرتبط با اضطراب ۲۳ درصد واریانس تجربه رنج (۲۳/۰ R=Square) را تبیین میکند. بهعلاوه مشخص شد که تجارب مرتبط با اضطراب، هیجانات مثبت پایین و درماندگی-ناامیدی ۴۱ درصد واریانس فشار مراقبتی (۴۱/۰ R=Square) را تبیین میکند
نتیجهگیری: بر این اساس و با توجه به ارتباط ابعاد شخصیتی با تجربه رنج و فشار مراقبتی پیشنهاد میشود بهمنظور کاهش و تعدیل درد و رنج مراقبان برنامههای آموزشی و درمانی بهمنظور ارتقا و بهبود توانمندیهای شخصیتی مثبت و تعدیل ابعاد شخصیتی منفی از طریق سازمانهای خدمات سلامت روان ازجمله مراکز مشاورهای و درمانی در آموزشوپرورش، بیمارستانها و دانشگاهها طراحی و اجرا گردد.
رامین تبرایی، علی اکبر اصغری راد، سمانه نجاری فروشانی، محمد مهرگان،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: طلاق بهعنوان یک آسیب اجتماعی، بر ساختار خانواده اثر گذاشته و زمینهساز مسائل عدیدهای در جامعه میشود. ازاینرو این پژوهش با هدف کشف الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است.
مواد و روشها: مشارکتکنندگان پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره و دادگاه خانواده در شهر اصفهان سال ۱۴۰۱ به دلیل طلاق میباشند. لذا از میان آنان تعداد ۱۲ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل دادهها از روش کدگذاری سه مرحلهای گلیزر و اشترواس استفاده شد. برای کسب قابلیت اطمینانپذیری یافتهها از معیارهای چهارگانه تأیید پذیری، اعتبار پذیری، قابلیت اطمینان و انتقالپذیری لینکن و گوبا استفاده شد.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به ۸۲ کد اولیه، ۱۱ زیر مقوله، ۹ مقوله و ۴ پارادایم و یک الگوی نظری شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق را میتوان در ۴ چهار پارادایم شرایط علی، شرایط زمینهای، عوامل تسهیلکننده و پیامدها طبقهبندی کرد. در بخش شرایط علی سه مقوله طلاق عاطفی، ساختار انگیزشی و فقدان صمیمیت زناشویی، در بخش عوامل تسهیلکننده دو مقوله عدم آشنایی نسبت به زندگی زناشویی و اعمال محدودیتهای بدون منطق، در بخش شرایط زمینهای سه مقوله تعارضهای درون فردی، عدم وجود تعاملات عاطفی و نارضایتی از عملکرد همسر و در بخش پیامدها دو مقوله سلطه گری (حاکم بودن من فردی) و عدم اعتماد در الگوی ارتباطی زوجین با سابقه گرایش به طلاق به دست آمد.
دکتر سودابه ارشادی منش، آقای محمود مکلایی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال افسردگی در نوجوانان یکی از شایعترین انواع اختلالات خلقی است که با همبودی بالا بیماریهای روانی، کیفیت زندگی، ریسک بالای خطر خودکشی و هزینههای بالای اجتماعی همراه است. از سوی دیگر ظرفیت ذهنیسازی و کنترل شناختی تعیین کنندههای مهمی در سازماندهی ظرفیت شناختی و هیجانی هستند که در حوزه پژوهشهای مرتبط با افسردگی در دوران نوجوانی مورد غفلت واقع شدهاند. این پژوهش با هدف الگوی ساختاری کنترل شناختی و انعطافناپذیری روانشناختی با افسردگی نوجوانان با نقش میانجی گر ذهنیت سازی عاطفی انجام شد.
مواد روشها: این پژوهش ازنظر هدف بنیادی و ازنظر روش یک پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران که در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ مشغول به تحصیل میباشند تشکیل دادند. نمونه پژوهش ۳۴۷ نفر از دانشآموزان شهر تهران بود که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای از پرسشنامههای نشخوار فکری نولن و همکاران (۱۹۹۱)، انعطافناپذیری روانشناختی (رولفس و همکاران، ۲۰۱۶)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی زیگموند و اسنیت (۱۹۸۳)، ذهنیت سازی عاطفی (رینالدی و همکاران، ۲۰۲۱) و پرسشنامه کنترل شناختی گیبرس و همکاران (۲۰۱۸) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و AMOS,۲۴ و SPSS. ۲۷ استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین انعطافناپذیری روانشناختی با افسردگی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد (۰۵/۰P< ). همچنین بین کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی با افسردگی رابطه منفی و معنیداری وجود دارد (۰۵/۰P). یافتهها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با دادههاست. نتایج مدلیابی معادله ساختاری نشان داد که در الگوی ۴۵ درصد از واریانس ذهنیت سازی عاطفی توسط انعطافناپذیری روانشناختی، کنترل شناختی تبیین میشود. همچنین ۵۹ درصد از واریانس افسردگی توسط انعطافناپذیری روانشناختی، کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی تبیین میشود.
نتیجهگیری: با توجه به این یافتهها به درمانگران پیشنهاد میشود آموزش کنترل شناختی و ذهنیت سازی عاطفی را در جهت کاهش علائم افسردگی نوجوانان مورد توجه قرار دهند.
نسیم کوهزاد، پرویز عسکری، علیرضا حیدرئی، سمیه اسماعیلی، رضا جوهری فرد،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال عصبی-رشدی است که بر تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارهای فرد تأثیر میگذارد. شیوع اختلال طیف اوتیسم در سراسر جهان در حال افزایش است. در این بین تجربهی مراقبت از یک فرد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، تجربهای ویژه و اختصاصی است که تنشهای زیادی را برای والدین آنان فراهم میآورد. بنابراین، هدف از انجام این مطالعه آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراتشخیصی بر استرس والدینی و خودشفقتی در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم است.
مواد و روشها: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم در دامنه سنی ۱۲-۵ ساله مراجعهکننده به مراکز اوتیسم شهر مشهد در سال ۱۴۰۳ بودند. روش نمونهگیری در مرحله اول بر اساس نمونهگیری در دسترس بود و تعداد ۴۵ مادر دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم دارای شرایط ورود به پژوهش بهصورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفری دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل شاخص استرس والدینی (آبیدین، ۲۰۱۲) و پرسشنامه خودشفقتی (نف و همکاران، ۲۰۰۳) بود. در این پژوهش جلسات درمانی بر اساس پروتکل درمانی روش فرزندپروری ذهن آگاهانه باگلز و همکاران (۲۰۱۴) و برنامه درمان فراتشخیصی یکپارچه بارلو و همکاران (۲۰۱۱) اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد.
یافتهها: نتایج بدست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو مداخله فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه توانسته است که استرس والدینی و خودشفقتی را بهبود بخشد (P<۰,۰۱).
نتیجهگیری: آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی با آموزش روش های مناسب برخورد با کودک دارای اختلال اوتیسم به مادران باعث بهبود تنظیم هیجانی و مهارت خودشفقتی و همچنین کاهش استرس در مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طبف اوتیسم شد
حسام عباس مشحوت، مریم فرآیین، اکرام حسین جبر الجنابی، حسن عبدی، زهره مشکاتی،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۴ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک به همراه تمرینات ذهن آگاهی بر استحکام روانی و شاخصهای توان بیهوازی (اوج، میانگین، حداقل) نوآموزان مدارس فوتبال عراق بود. شرکت کننده های تعداد ۶۰ نفر از پسران فوتبالیست با دامنه سنی ۱۴ تا ۱۶ سال شهر بغداد در سال ۲۰۲۳- ۲۰۲۴ بودند که بر اساس فراخوان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در چهار گروه تمرینات پلایومتریک، تمرینات ذهن آگاهی، تمرینات پلایومتریک به همراه تمرینات ذهن آگاهی و گروه کنترل تقسیم شدند. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه استحکام روانی شیرد و همکاران (۲۰۰۹) انجام شد. از آزمون شاپیرو ویلک برای بررسی توزیع طبیعی بودن دادهها، آزمون لوین برای آزمون همگنی واریانسها استفاده شد. برای تحلیل یافتهها از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافتههای نشان داد نمره استحکام روانی در هر سه گروه در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت و مقایسه بین گروهها نشان داد که این افزایش در گروه پلایومتریک به همراه ذهنآگاهی بیشتر از سایر گروهها بود. همچنین یافتهها نشان داد تمرینات پلایومتریک و نیز تمرینات پلایومتریک به همراه ذهنآگاهی تاثیر مثبت و معنیداری بر شاخصهای توان بیهوازی نوآموزان مدارس فوتبال عراق داشت و تفاوتی بین این دو گروه نبود. اما در گروه تمرینات ذهنآگاهی تاثیر معنیداری در شاخصهای توان بیهوازی دیده نشد. بر اساس یافتهها میتوان نتیجه گرفت که تمرینات پلایومتریک و تمرینات همراه ذهنآگاهی نقش موثری را در بهبود استحکام روانی نوآموزان مدارس فوتبال عراق دارد. با توجه به نتایج توصیه میشود که مربیان برای بهبود عملکرد و افزایش سطح استحکام روانی از تمرینات ذهنآگاهی در کنار تمرینات پلایومتریک استفاده کنند.
خانم نوشین منصوری، دکتر مصطفی بُلقان آبادی،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۴ )
چکیده
اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) به عنوان یک چالش مهم سلامت روان، به ویژه در بین دانش آموزان، با نرخ شیوع ۷٪ تا ۳۳٪ در سراسر جهان شناخته شده است. با ترس شدید از تعاملات اجتماعی به دلیل نگرانی در مورد ارزیابی منفی مشخص می شود. اگر SAD درمان نشود، می تواند به شدت بر عملکرد تحصیلی، پیشرفت شغلی و روابط اجتماعی تأثیر بگذارد. مطالعات مختلف اثرات نامطلوب آن را بر کیفیت زندگی، که شامل رفاه جسمی، عاطفی و اجتماعی میشود، نشان میدهند. این اختلال در زمینه های اجتماعی مختلف مانند سخنرانی در جمع، تعامل با غریبه ها و موقعیت های مبتنی بر عملکرد ظاهر می شود. تحقیقات نشان می دهد که SAD هم تحت تأثیر استعداد ژنتیکی و هم عوامل محیطی، از جمله تجربیات دوران کودکی و شرایط اجتماعی است. با توجه به تأثیر گسترده آن، تشخیص زودهنگام و راهبردهای مداخله، از جمله درمان شناختی- رفتاری و درمان های دارویی، در کاهش اثرات آن و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا ضروری است.