یوسف حضرتی، حسن عبدی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که لکنت تأثیر منفی بر سرزندگی کلی و سلامت عاطفی، اجتماعی و روانی فرد دارد و بهطور بالقوه منجر به کاهش کیفیت زندگی بزرگسالانی که لکنت دارند میشود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان با رویکرد روانشناسی زبان انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان بزرگسال دارای لکنت مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناسی شهر مشهد در سال ۱۴۰۲ بود. از بین این افراد تعداد ۳۰ نفر به روش نمونهگیری در دسـترس و با توجه به ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند؛ و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. شرکتکنندگان در مراحل پیشآزمون و پسآزمون مقیاسهای اضطراب اجتماعی؛کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی فرم کوتاه؛ پرسشنامه خودکارآمدی را تکمیل کردند. گروه آزمایشی برنامه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی را در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای دریافت کرد و گروه کنترل تحت آموزش معمول روزانه قرار گرفت. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-۲۴ و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با رعایت مفروضههای آماری انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان بهطور معناداری اثربخش است (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش میتوان به بهبود اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان از طریق درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی کمک کرد.
دکتر سعید الوندیان، دکتر مژگان کاراحمدی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال بیاعتنایی مقابلهای، یک الگوی رفتاری منفی، خصمانه توأم با نافرمانی است و به علت اینکه این اختلال میتواند منجر به بروز مشکلات خانوادگی یا تحصیلی در کودک گردد، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی افزودن سارکوزین به درمان رفتاری آموزش مدیریت والدین بر درمان اختلال بیاعتنایی مقابلهای انجام گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۸۰ کودک ۱۲-۶ ساله مبتلا به اختلال بیاعتنایی مقابلهای، بهطور تصادفی در دو گروه ۴۰ نفره توزیع شدند. در گروه اول از روش درمان آموزش مدیریت والدین و دارونما استفاده شده و در گروه دوم، علاوه بر درمان آموزش مدیریت والدین، داروی سارکوزین با دوز ۰.۰۳ گرم به ازای هر کیلوگرم روزانه برای ۱۲ هفته تجویز شد. کلیه بیماران در قبل و بعد از مداخله از نظر شدت و فراوانی مشکلساز بودن رفتار بیاعتنایی مقابلهای با پرسشنامه آیبرگ ارزیابی شده و نتایج دو گروه با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل و مقایسه گردید.
یافتهها: میانگین نمره شدت رفتار بیاعتنایی مقابلهای طبق پرسشنامه ایبرگ در قبل و بعد مداخله در گروه سارکوزین به ترتیب ۵/۲۵ ± ۳/۱۱۵ و ۷/۲۱ ± ۵/۱۰۳ بوده و اختلاف قبل و بعد درمان معنادار بود (۰۰۱/۰>P). در گروه دارونما، میانگین نمره مذکور در قبل و بعد مداخله به ترتیب ۹/۲۸ ± ۷/۱۱۳ و ۷/۲۵± ۸/۱۰۸ بوده و تفاوت قبل و بعد، معنادار بود (۰۳۵/۰=P).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاضر نشان داد استفاده از سارکوزین به همراه درمان آموزش مدیریت والدین میتواند منجر به تأثیر مطلوبتر و تسریع در درمان کودکان مبتلا به اختلال بیاعتنایی-مقابلهای گردد.
دکتر زبیر صمیمی، خانم هانیه کریمیان،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه راهبردهای مقابلهای و اضطراب سلامت در پاندمی کووید-۱۹ با در نظر گرفتن نقش میانجی رفتارهای ارتقادهندهی سلامت بود.
مواد و روشها: این پژوهش به لحاظ روش توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه آماری آن را بزرگسالان ۱۸ سال به بالا تشکیل دادند که از بین آنان تعداد ۲۰۷ نفر بهعنوان نمونه به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه اضطراب سلامت سالکوسکیس و وارویک (۲۰۰۲)، پرسشنامه رفتارهای ارتقادهندهی سلامت والکر و همکاران (۱۹۹۵) و چکلیست راهبردهای مقابلهای لازاروس و فولکمن (۱۹۸۵) گردآوری شد و جهت تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS-۲۶ و LISREL ۸,۸۰ استفاده شد.
یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین راهبردهای مقابلهای مسئلهمدار و هیجانمدار با رفتارهای ارتقادهندهی سلامت رابطهی مثبت و معنادار (۰۰۱/۰ >P) و بین رفتارهای ارتقادهندهی سلامت با اضطراب سلامت رابطهی منفی و معنادار (۰۵/۰>P) وجود داشت. بهعلاوه، بین راهبردهای مقابلهای مسئلهمدار با اضطراب سلامت رابطهی منفی و بین راهبردهای مقابلهای هیجانمدار با اضطراب سلامت رابطهی مثبت وجود داشت؛ اما از نظر آماری معنادار نبود (۰۵/۰<P) نتایج بررسی مدل تحلیل مسیر نشان داد مدل اولیه پژوهش معنادار نبوده و پس از حذف مسیرهای غیرمعنادار و اصلاح آن، مدل نهایی با نقش میانجی رفتارهای ارتقادهندهی سلامت تأیید شد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد راهبردهای مقابلهای از طریق تأثیر بر رفتارهای ارتقادهندهی سلامت، در اضطراب سلامت نقش دارند و آن را پیشبینی میکنند.
خانم زهرا کمالی، دکتر مهدی اکبرزاده،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی از جمله اختلالات شایع در میان زنان است. رویکردهای مختلفی برای درمان افسردگی تدوین شده است؛ اما در مطالعات اخیر بین طرحوارهها و انواع متغیرهای مرتبط با افسردگی همبستگی بالا دیده شده است. این مطالعه با هدف مقایسهی اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی بهصورت مشاوره آنلاین و حضوری بر بهبود افسردگی، روابط بین فردی و طرحوارههای ناسازگار حیطه طرد و بریدگی زنان صورت گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پسآزمون و گروه کنترل صورت گرفت در این مطالعه تعداد ۴۵ نفر شرکت کردند. جامعهی آماری مطالعهی حاضر شامل تمامی زنان مبتلا به افسردگی میشد که جهت درمان با کلینیک روانشناسی تماس میگرفتند. ابتدا ۴۵ نفر بر اساس معیارهای ورود به مطالعه و به روش در دسترس انتخاب شدند. سپس شرکتکنندگان بهطور تصادفی در سه گروه کنترل، مشاورهی آنلاین و حضوری هر گروه ۱۵ قرار گرفتند. تمام شرکتکنندگان قبل و بعد از مداخله با پرسشنامهی افسردگی، طرحوارههای ناسازگار اولیه و پرسشنامهی مشکلات بین فردی را پر کردند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و روش کوواریانس چندگانه تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد تغییرات نمرات در گروه حضوری بیشتر است و اثربخشی طرحواره درمانی به روش حضوری بر متغیر افسردگی، روابط بین فردی، طرحوراههای نقص/شرم؛ بیاعتماد/بدرفتاری، محرومیت هیجانی، رهاشدگی/بیثباتی، انزوای اجتماعی /بیگانگی بیشتر از گروه آنلاین بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش درمان حضوری و آنلاین طرحواره درمانی بر افسردگی، روابط بین فردی و طرحوارهها اثربخش است.
لیلا سادات عزیزی ضیابری، سارا فخاریان مقدم، اکرم ثناگو،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری یک مسئله جهانی مرتبط با سلامت است که فشار روانی قابلتوجهی را بر افراد درگیر در این مسئله وارد کرده و میتواند بر کیفیت زندگی آنها تأثیر منفی بگذارد. ازاینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی شناختهای بیماریزا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارور انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به ناباروری در سطح شهر مشهد بود که در بازه زمانی اردیبهشت تا تیرماه ۱۴۰۲ به کلینیکها و مراکز تخصصی ناباروری مراجعه کرده بودند. نمونه موردبررسی شامل ۳۰۰ نفر از زنان نابارور بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان مقیاس استیگمای ناباروری، پرسشنامه شناختهای بیماریزا و پرسشنامه کیفیت زندگی باروری را تکمیل کردند. از روشهای همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدل مربوط به نقش میانجی شناختهای بیماریزا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارور از برازش خوبی برخوردار است. بهعلاوه مشخص شد که اثر مستقیم استیگمای ناباروری بر کیفیت زندگی باروری معنادار نیست (۰۵/۰<P). اثر مستقیم شناختهای بیماریزا (۰۱/۰>P) و اثر غیرمستقیم استیگمای ناباروری با میانجیگری شناختهای بیماریزا بر کیفیت زندگی باروری معنادار است (۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: با توجه به نقش میانجی شناختهای بیماریزا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارور توجه به این متغیرها در حوزه آسیبشناسی روانی و تدوین مداخلههای آموزشی و درمانی در مورد کیفیت زندگی باروری میتواند مفید باشد.
زهرا زمانی بابگهری، حمیده خساره، سید محمد حسین موسوی نسب،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: غیاب والدین مشکلاتی را در رشد اجتماعی و روانی دانش آموزان در مراکز شبه خانواده ایجاد میکند. استفاده از بازی وانمودی میتواند سبب تعدیل این دسته مشکلات شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی وانمودی بر افزایش خودتنظیمی هیجانی و نظریه ذهن دانش آموزان بیسرپرست تحت پوشش بهزیستی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از کودکان تحت پوشش بهزیستی شهر کرمان در نیمهی اول سال ۱۴۰۲ بود که از بین آنها تعداد ۲۸ کودک بهصورت روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۴ نفر) و کنترل (۱۴ نفر) قرار گرفتند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامههای خودتنظیمی هیجانی شیلد و کیکتی و نظریه ذهن و پروتکل بازی وانمودی را طی دو ماه در ۸ جلسه ۶۰ دقیقهای به صورت حضوری استفاده شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون دادههای کوواریانس چند متغیری استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون بین میانگین پسآزمون خودتنظیمی هیجان و نظریه ذهن در دو گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری در سطح ۰۵/۰ وجود داشت.
نتیجهگیری: درمجموع به نظر میرسد میتوان روش آموزشی بازی وانمودی را بهمنظور کاهش معضلات روانشناختی زندگی در مراکز شبه خانواده و ایجاد مهارتهای انطباقی زندگی اجتماعی با تأثیر بر خودتنظیمی هیجان و نظریه ذهن به کار برد.
خانم سارا طراویان، دکتر فریبرز نیکدل، دکتر علی تقوائئ نیا،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: رفتارهای ضداجتماعی به مجموعهای از اقدامات اشاره دارند که موجب آسیب رساندن به دیگران، نقض هنجارهای اجتماعی، تعدی به حقوق فردی، یا تجاوز به مالکیت دیگران میشوند. این دسته از رفتارها، بهعنوان عواملی که میتوانند خطراتی برای اشخاص و ساختار جامعه ایجاد کنند، شناخته میشوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی شاخصهای روانسنجی پرسشنامه رفتارهای ضداجتماعی بارت و دونلان در نوجوانان ایرانی انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان مقطع متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود که نمونهای به حجم ۵۶۷ نفر (۳۴۲ دختر و ۲۲۲ پسر و ۳ نفر جنسیت نامشخص) از این جامعه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. ابزارهای اندازهگیری، پرسشنامههای رفتارهای ضداجتماعی بارت و دونلان (۲۰۰۹، STAB)، هویت اخلاقی آکینو و رید (۲۰۰۲) و گرایش به انتقام فلورس-کاماچو و همکاران (۲۰۲۲، BSVT-۱۱) بودند. دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS-۲۴ و AMOS-۲۴ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل عامل اکتشافی و روش مؤلفههای اصلی با استفاده از چرخش واریماکس استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد این پرسشنامه از سه مؤلفه پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری اجتماعی و قانونشکنی تشکیل شده است. همچنین، جهت سنجش ساختار سه عاملی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که یافتههای آن نشان داد شاخصهای برازش الگوی سه عاملی رفتارهای ضداجتماعی، برازش قابلقبولی با دادهها دارد. ضرایب آلفای کرونباخ نیز از مقادیر قابلقبولی برخوردار بودند. درنهایت، جهت بررسی روایی واگرا و همگرا از اجرای همزمان پرسشنامههای هویت اخلاقی و گرایش به انتقام استفاده شد. یافتهها نشان داد پرسشنامه حاضر با پرسشنامه هویت اخلاقی رابطه منفی و معنیدار و با پرسشنامه گرایش به انتقام رابطه مثبت و معنیدار دارد.
نتیجهگیری: در نتیجه میتوان گفت پرسشنامه حاضر، پایایی و روایی مناسبی دارد و میتواند رفتارهای ضداجتماعی و مؤلفههایش را در فرهنگ و جامعه ایرانی ارزیابی کند. همچنین این پرسشنامه در موقعیتهای مختلف تربیتی و پژوهشی قابل استفاده است.
سید وحید تولایی، سمانه نجارپوریان، یاسر رستگار،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: سومین اصل از اصول عمومی نظامنامۀ اخلاق حرفهای سازمان نظام روانشناسی و مشاورۀ ایران عبارت است از: "اصل سودمندی و عدم آسیبرسانی". علیرغم وجود چنین توصیهای، حوزۀ روانشناسی بالینی و مشاوره در ایران نسبت به آسیبزا بودن برخی مداخلات و گزارش آنها در تحقیقات، بیتفاوت بوده است. این در حالی است که از شناسایی اثرات منفی رواندرمانی چند دهه میگذرد. بااینحال، در فهم آسیب و اثرات منفی، زمینهسازهای آسیب و پیامدهای آن ابهام وجود دارد. بعلاوه، در پژوهشهای موجود اغلب برای تعریف آسیب، نظر متخصصان و درمانگران موردتوجه بوده و فهم مشخصی در خصوص تجربه مراجعین بهعنوان افرادی که از این خدمات بهرهمند میشوند کمتر در دسترس میباشد.
مواد و روشها: مطالعۀ حاضر از نوع اکتشافی با روش تحقیق کیفی است. ابزار پژوهش مصاحبۀ نیمه ساختاریافته بوده که با ۱۶ مشارکتکننده که به صورت هدفمند در طی مراحل کدگذاری انتخاب شدند و تجربۀ خود از شرکت در جلسات رواندرمانی را آسیبزا میدانستند با استفاده از رویکرد نظریۀ داده بنیاد اشتراوس و کوربین با نرمافزار MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفت و تا رسیدن به اشباع مقولات ادامه یافت.
یافتهها: اطلاعات ثبت، کدگذاری و در قالب کدهای ثانویه، مقولات فرعی و اصلی طبقهبندی شدند. آتوریتۀ درمانگر و ضعف رابطۀ درمانی بهعنوان شرایط علی مرتبط با درمانگر، بعلاوه درماندگی مراجع، بت ساختن از درمانگر و بیاطلاعی از حقوق و فرآیند درمان بهعنوان شرایط علی مرتبط با مراجع شناسایی شد. مطابق با تحلیل نظر مشارکتکنندگان، مقولات اصلی آسیب نیز شرم و سوءاستفاده شدن به دست آمد.
نتیجهگیری: در فهم آسیب، به ماهیت بین فردی رواندرمانی توجه چندانی صورت نگرفته و تمرکز بر مداخلات آسیبرسان و تصمیمات نادرست درمانگران بوده است. نتایج نشان میدهد هر درمانگر و هر رواندرمانی پتانسیل آسیب زدن به مراجعین را دارد. آنچه میتواند رواندرمانی را برای مراجعین آسیبزا سازد، عدم وجود پاسخدهی مناسب درمانگر به تجربیات درونی مراجع است، خصوصاً زمانی که تجربیات ناخوشایند ایشان مرتبط با ارتباط درمانگر-مراجع باشد.
داود ساده، کامبیز حیدرزاده،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اهمیت بررسی رفتار مصرفکنندگان با توجه به سابقه پژوهشهای صورت گرفته، ضرورت بالای آن را اثبات میکند. با توجه به اینکه مدلهای رفتار مصرفکننده از دو بعد داخلی و خارجی تشکیل شده و بررسی عوامل فقط از طریق روشهای خودگزارشگری و حتی مشاهده، کفایت و دقت لازم را به دنبال نداشته است، استفاده از روشهای علوم اعصاب میتواند در جمعآوری دادههای باکفایت به پژوهشگران کمک کند. دادههای بصری در قالب اطلاعات بیومتریک میتواند کلیه ابعاد مصرفکننده را در اختیار پژوهشگر قرار دهد، عدم توانمندی بیان شفاهی، عدم تمایل به بیان و بررسی ناخودآگاه موانعی در تحلیل رفتار مصرفکنندگان میباشند که در تمام ابعاد، تحلیل رفتار بصری به کمک پژوهشگران آمده است. این پژوهش مروری– اکتشافی بوده، که منابع بدون در نظر گرفتن بازه تاریخی از طریق گوگل اسکولار شناسایی و بر مبنای میزان استناد و ضریب تأثیر انتخاب گردیدهاند.
نتیجهگیری: رویکرد رفتار بصری مصرفکننده با توجه به قدرت الگوبرداری و امکان مدلسازی رفتار با دادههای بیومتریکی تمام کاستیهای روشهای سنتی را پوشش داده است، خودانگاره مصرفکننده به لطف دادههای بصری برای پژوهشگران علوم رفتاری شفافتر شده است، فرهنگسازی، فرهنگپذیری و انطباق فرهنگی در ارتباطات، تفکیک رفتار بصری جنسیتی و گروه سنی، سیستمهای بصری- انگیزشی، پاسخهای بصری هیجان، رفتار بصری منطبق با شخصیت، الگوهای بصری یادگیری، تأثیرگذاری بصری بر روی حافظه، ادراکسازی بصری و درنهایت تغییر نگرش با دستکاری محرک، نتیجه CVB برای تحلیل رفتار مصرفکننده میباشد، که تا به امروز به جهت نداشتن یکپارچگی با توجه به تعدد مدلهای توسعه دادهشده، نتوانسته در حل مسئله و تصمیمگیری مصرفکنندگان به شکل جامع کمک نماید.
مائده فیضی، علی شریعت،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال اضطراب اجتماعی یک اختلال روانی شایع در میان نوجوانان است که موجب بروز اختلال در عملکردهای فردی، تحصیلی و اجتماعی آنان میشود؛ ازاینرو پژوهش حاضر با هدف پیشبینی نشانههای اضطراب اجتماعی بر اساس نشانگان شناختی توجهی با توجه به نقش واسطهای هیجان آگاهی در نوجوانان شهر اصفهان انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی در شاخه معادلات ساختاری بود و جامعه آماری آن شامل کلیه نوجوانان دختر شهر اصفهان در بازهی سنی ۱۲ تا ۱۸ سال در سال ۱۴۰۲ میشد که ۳۳۴ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (۱۹۹۶)، پرسشنامه سندرم شناختی توجهی ولز (۲۰۰۹) و پرسشنامه آگاهی هیجانی ریفی و همکاران (EAQ-۳۰) (۲۰۰۷) پاسخ دادند. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرمافزارهای spss-۲۵ و Amoss-۲۴ انجام شد.
یافتهها: نشانههای اضطراب اجتماعی براساس نشانگان شناختی توجهی و هیجان آگاهی قابل پیشبینی است (۰۵/۰>p)؛ همچنین هیجان آگاهی براساس نشانگان شناختی توجهی قابل پیشبینی است (۰۱/۰>p). در آخر یافتههای پژوهش نشان داد هیجان آگاهی میتواند در پیشبینی نشانههای اضطراب اجتماعی بر اساس نشانگان شناختی توجهی نقش میانجیگر ایفا نماید (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: هیجان آگاهی و نشانگان شناختی توجهی پیشبینی کننده اضطراب اجتماعی هستند و هیجان آگاهی نقش میانجی را ایفا میکند، بدین معنا که درک بهتری از این دو متغیر میتواند در پیشبینی و درک بهتر از اضطراب اجتماعی کمک کند.
سید حامد حسین پور خاقانی، رحیم یوسفی، رضا عبدی، حسن یعقوبی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به وجود تنوع شناختی، شخصیتی و تفاوتهای فرهنگی افراد و همچنین با نگرش به پنهانکاریهای متعدد در خصوص افشاء نشانگان بدریختانگاری بدن، مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت با نشانگان بدریختانگاری بدن، از طریق میانجیگری حساسیت به طرد و نگرشهای فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر انجام گرفت.
مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری؛ کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه دوم نواحی پنجگانه تبریز در سالتحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند که با روش نمونهگیری در دسترس به تعداد ۳۹۶ نفر انتخاب و به پرسشنامههای نشانگان بدریخت انگاری بدن (اوستوزین و همکاران)، طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه)، ابعاد مرضی شخصیت ((PID-۵، نگرشهای فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر (SATAQ-۳) و حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر (پارک) پاسخ دادند. جهت محاسبه شاخصهای توصیفی و همبستگی از نرمافزار SPSS و برای مدلیابی معادلات ساختاری نیز، از نرمافزارAMOS استفاده شد.
یافتهها: مبتنی بر نتایج در نگاره مدل اصلاحی پژوهش، تمامی مسیرهای مستقیم مفروضه، بهغیر از مسیر ابعاد مرضی شخصیت به نشانگان بدریختانگاری بدن (اندازه اثر: ۱۱/۰ و ۰۹/۰: P)، دارای اثر مستقیم و مثبت معنیداری میباشد (۰۵/۰< P). همچنین نقش میانجی حساسیت به طرد و نگرشهای فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر در ارتباط بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت با نشانگان بدریخت انگاری بدن در سطح معنیداری قرار دارد (۰۱/۰< P).
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد، طرحوارههای ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت مـیتوانند شـکلگیـری نشانگان بدریخت انگاری بدن را برمبنای مکانیـسمهـای واسـطهای حساسیت به طرد و نگرش فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر در بـین نوجوان پیشبینی کنند.
مریم هاشمی، دکتر طیبه شریفی، دکتر رضا احمدی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: پشتکار از جمله توانمندیهایی است که تحت تأثیر اضطراب، ضعیف میشود؛ اما با اصلاح سبک فرزندپروری میتوان این قابلیت را تقویت نمود؛ لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مثبتنگر بر پشتکار نوجوانان دختر با نشانگان اضطرابی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی بود. جامعهی پژوهش را نوجوانان دختر ۱۳ تا ۱۵ سال با نشانگان اضطرابی مراجعهکننده به مراکز روانشناختی شهر اصفهان در نیمه دوم سال ۱۴۰۲ به همراه مادرانشان تشکیل دادند. از جامعهی مذکور به روش هدفمند ۶۰ نفر انتخاب و تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند و پیشآزمون اجرا گردید. ابزارهای پژوهش پرسشنامه پشتکار داکوورث و کویین (۲۰۰۹) و پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر (۱۹۷۰) بود. مادران در گروه آزمایش اول، تحت آموزش مدیریت والدین و در گروه آزمایش دوم، تحت آموزش فرزندپروری مثبتنگر در قالب ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای بهصورت هفتگی قرار گرفتند. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و نرمافزار ۲۶SPSS بررسی شد.
یافتهها: در متغیر پشتکار عامل زمان (۰۰۱/۰>p، ۶۷۵/۲۷=F)، عامل گروه (۰۰۱/۰>p، ۳۲۴/۱۰=F) و تعامل زمان و گروه (۰۰۱/۰>p، ۸۶۱/۸=F) معنادار هستند. همچنین در مرحلهی پسآزمون و پیگیری در میانگین متغیر پشتکار، بین دو گروه آموزش با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین گروههای آزمایش با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مثبتنگر مداخلاتی مؤثر بهمنظور افزایش پشتکار نوجوانان با نشانگان اضطرابی هستند.
سهیل ابوسعیدی جیرفتی، تورج هاشمی نصرت آباد، مریم طالب لو، فاطمه نعمتی سوگلی تپه،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: شرم یکی از هیجانات انسانی است که با بسیاری از اختلالات روانی ارتباط دارد. بااینحال ابزار معتبری در این زمینه به زبان فارسی وجود ندارد که شرم درونی و بیرونی را همزمان موردسنجش قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه شرم درونی و بیرونی در دانشجویان بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش توصیفی- همبستگی و بهطور دقیقتر اعتباریابی آزمون بود. جامعۀ آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ تشکیل دادند. با در نظر گرفتن تعداد متغیرها ۳۴۰ نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه شرم درونی و بیرونی فریرا و همکاران (۲۰۲۰) (EISS) صورت گرفت. جهت تجزیهوتحلیل دادهها با بررسی همسانی درونی، روایی عاملی تأییدی، سازه، همگرا و همبستگی نمره هر گویه با سایر گویهها انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS نسخه ۲۶ و Amos نسخه ۲۲ مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس حاضر دارای ساختاری دوعاملی بوده و از روایی تأییدی مناسبی برخوردار است. ضرایب آلفای کرونباخ برای شرم درونی ۷۱/۰، شرم بیرونی ۷۸/۰ و مقیاس کل ۸۵/۰ به دست آمد. همچنین میانگین واریانس استخراجشده (AVE) برای عاملهای مقیاس و شاخص روایی ترکیبی (CR) نشان داد، پرسشنامه حاضر از روایی سازه و همگرای قابل قبولی برخوردار است.
نتیجهگیری: بهطورکلی پرسشنامه ۸ گویهای شرم درونی و بیرونی برازش قابل قبولی با دادهها دارد و شاخصهای نیکویی برازش آن را تائید میکند. ازاینرو میتوان از آن بهعنوان یک ابزار معتبر برای ارزیابی شرم درونی و بیرونی در دانشجویان استفاده کرد.
فاطمه شریف زاده، شیرین امیرتیموری، لیلا شاملی، دیبا داود نژاد، نظام الدین قاسمی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مقایسه ویژگیهای افراد عادی و دارای اختلال یکی از موضوعات موردعلاقه پژوهشگران میباشد در این راستا هدف از پژوهش مقایسه ذهنیسازی، ترس از شفقتورزی و سبکهای دلبستگی در افراد دارای نشانگان غیربالینی شخصیت مرزی و عادی بود.
مواد و روشها: پژوهش علیمقایسهای و جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی کازرون در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ از هر دو جنس بودند. با نمونهگیری در دسترس ۱۳۶ نفر در گروه نشانگان شخصیت مرزی و عادی با همتاسازی سن، جنسیت و تحصیلات بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با پرسشنامه شخصیت مرزی، ذهنیسازی، ترس از شفقتورزی و مقیاس دلبستگی بزرگسالان جمعآوری و با واریانس چند متغیره توسط SPSS-۲۴ تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد بین دو گروه در ذهنیسازی مرتبط با خود (۰۵/۰p<، ۷۴۵/۲۵= F) تفاوت معنادار، ولی در ذهنیسازی مرتبط با دیگران و انگیزهمندی برای ذهنیسازی تفاوت وجود ندارد. همچنین دو گروه از لحاظ ترس از شفقت به خود (۰۵/۰p<، ۳۹۱/۱۰= F)، ترس نسبت به دیگران (۰۵/۰p<، ۳۶۵/۲۴= F) و ترس از دریافت شفقت (۰۵/۰p<، ۰۲۷/۱۵= F) تفاوت معنادار داشتند. سایر یافتهها نشان داد بین دو گروه در سبک دلبستگی اجتنابی (۰۵/۰p<، ۳۶۷/۱۷= F) و دوسوگرا (۰۵/۰p<، ۶۵۷/۴۷= F) تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجهگیری: بنابراین میتوان گفت افراد دارای علائم شخصیت مرزی در ذهنیسازی، سبکهای دلبستگی و ترس از شفقتورزی با افراد عادی تفاوت دارند.
آقای آریان رضائی، دکتر اکرم دهقانی، دکتر سیّدعباس حقایق،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان دارای چاقی مزمن از رفتارهای خوردن نامتعادلتری رنج میبرند. به همین دلیل هدف این پژوهش بررسی اثربخشی بسته بازیدرمانی مبتنی بر نظریه خود-تنظیمی زمانی هال و فونگ، بر رفتارهای خوردن ایشان بود.
مواد و روشها: این پژوهش کمّی و از نوع نیمه-آزمایشی بود و در قالب یک طرح پیش-آزمون، پس-آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری ۲ ماهه اجرا شد. همچنین جامعه آماری آن کلیه زوج والد-کودکان مراجعهکننده به مراکز سلامت ایرانیان-شهر اصفهان بودند که از بین آنها ۴۵ زوج به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۲۲ زوجی)، و کنترل (۲۳ زوجی)، گمارده شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه رفتار خوردن کودکان استفاده شد و بهموازات ارائه ۱۱ جلسه ۴۵ دقیقهای آموزش بسته بازیدرمانی به گروه آزمایش، گروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. در پایان، تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS-۲۹ و به شیوههای آماری مجذور کای و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری انجام شد.
یافتهها: با توجه به نتایج آزمون مجذور-کای، تفاوت معناداری بین ۲ گروه از لحاظ سن و تحصیلات والدین؛ و سن، جنسیّت، رتبه تولد، تعداد همنیاها و تحصیلات کودکان، مشاهده نشد. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که تغییرات معناداری در رفتارهای خوردن کودکان گروه آزمایش نسبت به کودکان گروه گواه بهوجود آمده است.
نتیجهگیری: یافتهها حکایت از تأثیر مثبت بسته بازیدرمانی بکار رفته در پژوهش بر تعدیل رفتارهای خوردن کودکان دارای چاقی مزمن داشت. بنابراین میشد از آن در کمک به درمان کودکان دارای چاقی مزمن استفاده نمود.
خانم زینب انصاری، دکتر هادی صمدیه، دکتر مهدی رضایی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: نارساخوانی، به عنوان یک ناتوانی یادگیری رایج، تواناییهای پردازش زبان و خواندن دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسه آگاهی واجشناختی، حافظه دیداری و سرعت نامگذاری واژه در دانشآموزان نارساخوان تحولی ادراکی و زبانشناختی با دانشآموزان عادی انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسهای بود. جامعۀ آماری پژوهش، شامل کلیۀ دانشآموزان دختر و پسر پایه اول و دوم ابتدایی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در شهر فردوس بود. از این میان، ۴۵ نفر (در ۳ گروه ۱۵ نفره) از طریق روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل ماتریسهای پیشرونده ریون، آزمون ارزیابی توانایی خواندن فارسی_ سطح یک پوراعتماد و همکاران (۱۳۸۰)، پرسشنامه غربالگری اختلال یادگیری ویژه علیزاده و همکاران (۱۴۰۱)، آزمون ارزیابی آگاهی واجشناختی سلیمانی و دستجردی کاظمی (۱۳۸۴)، دو خرده آزمون سواد و مقدار سرعت نامگذاری ویرایش پنجم هوش وکسلر کودکان کرمی و کرمی (۲۰۱۴) و آزمون تصاویر درهم آندره ری (۱۹۴۲) بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و نرمافزار SPPS نسخه ۲۵ استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای شناختی (آگاهی واجشناختی، حافظه دیداری و سرعت نامیدن واژه) در گروههای نارساخوان ادراکی و زبانشناختی تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین در هر سه متغیر میان کودکان عادی با نارساخوانها تفاوت وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت نارساخوانهای گروه زبانشناختی در دو متغیر آگاهی واجشناختی و حافظه دیداری نسبت به گروه نارساخوانهای ادراکی و کودکان عادی عملکرد ضعیفی دارند. همچنین نارساخوانهای ادراکی در متغیر سرعت نامیدن واژه، عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه نارساخوانهای زبانشناختی و کودکان عادی داشتند.
خانم سپیده قنبریان، دکتر سالار فرامرزی، دکتر مهدی تبریزی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بررسیها نشان میدهد که والدین در شرف جدایی دارای مشکلات روانشناختی از جمله دشواری در تنظیم هیجانی هستند، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی انجام گرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. به این منظور از بین مادران در شرف جدایی، ارجاع شده از طرف دادگاه به مراکز مشاوره طرف قرارداد با دادگستری اصفهان در ۶ ماه اول سال ۱۴۰۱ با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، تعداد ۳۰ مادر با توجه به ملاکهای ورود به پژوهش انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گماری شدند. گروه آزمایش، ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، ۲۰۰۴) بود. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات بهدستآمده از روش تحلیل واریانس مختلط استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در مرحله پسآزمون بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیدار آماری وجود دارد (۰۵/۰>P) و نیز نتایج مرحله پیگیری هم نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی تأثیر مثبتی دارد (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی اثربخش بود، لذا بهرهگیری از این رویکرد آموزشی و درمانی جهت کمک به بهداشت و سلامت روانی افراد در آستانه جدایی (طلاق) توصیه میگردد.
آقا محمد آرمین، دکتر خدیجه اعراب شیبانی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه، درد مزمن به عنوان یکی از چالشهای اصلی درمان است که بسیاری از فعالیتهای روزمره فرد را تحتتأثیر قرار میدهد. روشهای مختلفی برای افزایش کیفیت زندگی در این بیماران مورد بررسی قرار گرفته است. درمان پذیرش و تعهد (ACT) به عنوان یکی از مداخلات امیدوارکننده برای بهبود کیفیت زندگی در اینگونه بیماران است. هدف از این مطالعه، بررسی سیستماتیک و فراتحلیل اثربخشی درمانهای مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری مزمن در ایران بود.
مواد و روشها: در این مطالعه از مطالعات انجام شده به زبان فارسی در دهه گذشته از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ از پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، پایگاه مجلات تخصصی نور، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پرتال جامع علوم انسانی، مگیران و پایاننامهها استفاده شد. نتایج برحسب اندازه اثر هجز و فاصله اطمینان ۹۵% مربوطه بیان شد.
یافتهها: از ۴۸۲ مطالعه بررسی شده، ۳۳ مقاله برای انجام فراتحلیل اثربخشی پسآزمون نسبت به کنترل و ۱۱ مطالعه برای بررسی اثربخشی در پیگیری نسبت به پسآزمون مورد استفاده قرار گرفت. در اثربخشی پسآزمون، برآورد اندازه اثر(۱۶۵/۱ - ۵۵۶/۲) ۵۸۵/۱ =g، برای اثربخشی در پیگیری، اندازه اثر، (۷۸۵/۰-۱۸۱/۱)۹۸۳/۰=g تخمین زده شد.
نتیجهگیری: در مجموع نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در ۱۵۸ درصد کیفیت زندگی در بیماران دارای بیماری مزمن در پسآزمون و ۳/۹۸ درصد در زمان پیگیری را بهبود بخشید. بر این اساس میتوان گفت این درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد روش مناسبی برای بهبود کیفیت زندگی در این بیماران است.
اقای محمد مهدی زعفرانی، دکتر ایلناز سجادیان،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: زنان سرپرست خانوار در زندگی خود مشکلات متعددی را در حوزه سرسختی روانشناختی، بهزیستی اجتماعی تجربه میکنند، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار بود.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه همراه با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تشکیل میدادند که در سال ۱۴۰۲ در این شهر سکونت داشتند. در این مطالعه تعداد ۳۰ زن سرپرست خانوار با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین گردیدند. افراد شرکت کننده در دو گروه در سه مرحله به تکمیل پرسشنامهها پرداختند. در پژوهش حاضر افراد گروه آزمایش۸ جلسه تحت مداخله قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله دریافت نکرد. در پایان نیز داده با تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تاثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p). همچنین در مرحله پیگیری نیز تاثیر معنادار این روش درمانی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تدوام داشته است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: از نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی باعث افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار شده است، از این رو روانشناسان و مشاوران میتوانند برای افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار از تکنیک های این رویکرد درمانی استفاده کنند.
خانم شیلا شهبازی بندانی، دکتر سیدحمید آتش پور،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف پیشبینی کیفیت زندگی بر اساس ادراک رنج، معنای زندگی، حمایت اجتماعی و انعطافپذیر روانشناختی در بیماران سندروم روده تحریکپذیر و به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد.
مواد و روشها: جامعه آماری پژوهش را بیماران مبتلابه سندرم روده تحریکپذیر اصفهان در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ به تعداد ۱۴۰ نفر تشکیل دادند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای کیفیت زندگی (IBS-QOL) پاتریک و دراسمن ، مقیاس تجربه و ادراک رنج اسچالز و همکاران ، پرسشنامه معنا در زندگی (MLQ) استگر و همکاران ، پرسشنامه پذیرش و عمل ویرایش ۲ (AAQ-II) بوند و همکاران و زمینه یاب مطالعه پیامدهای پزشکی حمایت اجتماعی (MOS-SSS؛ شـربورن و اسـتوارت) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد از بین متغیرهای مورد مطالعه در رگرسیون بهترین پیشبینی کننده کیفیت زندگی، در گام اول حمایت اجتماعی، در گام دوم معنای زندگی و در گام سوم ادراک از رنج بوده است. بر این اساس در گام اول ضریب حمایت اجتماعی ۶/۵۲ درصد واریانس کیفیت زندگی، در گام دوم ضرایب حمایت اجتماعی و معنای زندگی ۶/۵۵ درصد واریانس کیفیت زندگی و در گام سوم ضرایب حمایت اجتماعی، معنای زندگی و ادراک از رنج ۲/۵۷ درصد واریانس کیفیت زندگی را تبیین میکند.
نتیجهگیری: با توجه به نقش معنی دار ادراک رنج، معنای زندگی، حمایت اجتماعی و انعطافپذیر روانشناختی در پیش بینی کیفیت زندگی پیشنهاد میشود، یک برنامه جامع مراقبتی از بیماران سندروم روده تحریک پذیر با توســعه و افزایــش متغیرهای فوق برای ارتقای کیفیت زندگی آنان پیش نهاد می گــردد