۱۱ نتیجه برای گودرزی
مرضیه مختاریپور، زهره گودرزی، علی سیادت، محمود کیوانآرا،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: اختلال اضطراب و افسردگی از اختلالات شایع روانپزشکی و از معضلات مهم و نگران کننده جوامع در قرن بیست و یکم است که مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و سیاست گذاران امور بهداشتی و سازمان جهای بهداشت قرار گرفته است. در همین راستا، این تحقیق به بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی با اضطراب و افسردگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پرداخته است. روش ها: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی، ۲۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی ۸۶-۱۳۸۵ که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه اضطراب کتل و پرسشنامه افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته ها: از بین متغیرهای جمعیت شناختی، تنها رابطه بین پیشرفت تحصیلی و افسردگی معنادار بود. پیشرفت تحصیلی و رشته تحصیلی رابطه مثبت و وضعیت اقتصادی- اجتماعی و جنس رابطه منفی با اضطراب داشت که این رابطه هم معنادار بود. نتیجه گیری: احتمالاً با توجه به طبیعت پر استرس رشته پزشکی و درگیری آن با درد و رنج انسانها و شرایط خاص تحصیلی، از جمله طولانی بودن مدت تحصیل و استرس دائمی امتحانات، اضطراب دانشجویان این رشته برای گذراندن دروس و کسب نمرات بالاتر بیشتر است و از طرفی، شکست و افت تحصیلی آنان نیز باعث افسردگی می گردد. بنابراین، توجه به مسایل مربوط به بهداشت روان این گروه از جمعیت دانشجویی کشور سودمند خواهد بود.
نجمه راستی کردار، سید محمدرضا تقوی، محمد علی گودرزی، جواد ملازاده،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : نقص در بازبینی منبع به عنوان یکی از نقایص مطرح شده در مبتلایان به اسکیزوفرنیا به تازگی مورد توجه شناخت گرایان قرار گرفته، در تبیین برخی علایم اساسی مانند توهم و هذِیان مورد استفاده قرار میگیرد. از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش توانایی بازبینی منبع اطلاعات در بروز پدیده توهم شنوایی بود. مواد و روشها: بر اساس یک مطالعه علی- مقایسهای از میان کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده و بستری در چهار بیمارستان اعصاب و روان شیراز از خرداد ۱۳۸۷ تا اردیبهشت ۱۳۸۸، ۴۰ بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا و ۲۱ بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی به علاوه ۱۹ فرد بهنجار به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و پس از انجام مصاحبه تکمیلی، به وسیله یک آزمایه بازشناسی حافظه رایانهای که توسط مؤلف اول مقاله طرح گردید و به وسیله کارشناس رایانه ساخته شد، مورد آزمون قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل آماری نتایج از روش آماری علامتیابی (SDT) استفاده شد و برای هر فرد دو نمره حساسیت پاسخ و سوگیری پاسخ محاسبه شد. یافتهها: بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی دارای توهم شنوایی در نمره حساسیت پاسخ بخش تصویری آزمایه، ضعیفترین عملکرد را داشتهاند، که قابل استناد به سوگیری پاسخ و دارو نیست. نتیجهگیری: این نتایج مؤید فرضیههای مطرح شده بر اساس مدل بسط مجدد Fernyhough در مورد مکانیزم بروز پدیده توهم شنوایی بود. واژههای کلیدی: اسکیزوفرنیا، توهم شنوایی، خودبازبینی، گفتاردرونی، آزمایه بازبینی منبع.
افسانه حسن پور، فرشید اصلانی، زهره گودرزی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف : ریشه بسیاری از مشکلات رشدی، عاطفی، رفتاری، اجتماعی و... ناشی از شکلگیری دلبستگی ناایمن و شرایط حاکم بر آن میباشد. از اینرو، آموزش مهارتهای عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری راهحل مناسبی برای مشکل فوق است. مواد و روشها: نمونهها با روش نمونهگیری تصادفی- خوشهای، انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. آزمودنیها در مراحل پیشآزمون و پسآزمون به پرسشنامهها پاسخ دادند. آموزش مهارتهای عاطفی به مادران در گروه آزمایش و در ۸ جلسه به شکل گروهی انجام گرفت و گروه شاهد در طی پژوهش هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. دادهها با استفاده از آزمون کواریانس در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: در نتیجه آموزش مهارتهای عاطفی، کیفیت دلبستگی آزمودنیها در گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد به طور معنیداری افزایش یافت (۰۵/۰ ≤ P). همچنین، کاهش معنیداری نیز در میزان مشکلات رفتاری کودکان مشاهده شد (۰۵/۰ ≤ P). نتیجهگیری: به وجود آوردن تغییراتی در حساسیت مادرانه، پیشبینی کننده بسیار قوی برای تغییر دلبستگی کودک میباشد. مشکل بسیاری از مادران این است که شیوه و زمان تعاملشان با نیازهای کودک همسان نیست. حساسیت مادرانه میتواند از طریق آموزش مهارتها به دست آید. علاوه بر این، افزایش حساسیت مادرانه بر روی فرایندهای توجهی مادر اثر میگذارد و باعث میشود که رفتارهای فعلی کودک خود را بهتر درک کند.
طیبه خواجه افضلی، فاطمه بهرامی، کورش گودرزی، نورعلی فرخی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : تعهد زناشویی متغیر مهمی در حفظ و تداوم زندگی زناشویی به شمار میرود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی رویکرد زوج درمانی تلفیقی هیجانمدار (Emotionally Focused Therapy یا EFT) بر تعهد زناشویی زوجهای دانشجو بود. مواد و روشها: این مطالعه به صورت نیمهآزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون، همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری تحقیق را کلیه زوجین دانشجوی دانشگاه فرهنگیان شهر تهران که در سال ۱۳۹۶ به مرکز مشاوره دانشگاه مراجعه کرده بودند، تشکیل داد (۵۰ زوج و ۱۰۰ نفر). از این تعداد، ۳۲ زوج به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد (هر کدام ۱۶ زوج) قرار گرفتند و پرسشنامه تعهد زناشویی (Dimensions of Commitment Inventory یا DCI) را تکمیل نمودند. رویکرد EFT به مدت ۱۰ جلسه ۲ ساعته در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که با کنترل اثر نمرات پیشآزمون، میانگین نمره کل تعهد و مؤلفههای آن شامل شخصی، اخلاقی و ساختاری گروه آزمایش در مرحله پسآزمون به طور معنیداری بیشتر از میانگین نمرات تعهد زناشویی و مؤلفههای آن در گروه شاهد بود (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: با توجه به تأثیرات روش EFT بر تعهد زوجین دانشجو، مشاوران خانواده و رواندرمانگران حرفهای در مراکز مشاوره میتوانند از این رویکرد در جهت کمک به بهبود تعاملات زوجین استفاده کنند.
سیروان ابراهیمی، محمود گودرزی، امید عیسی نژاد،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: ارتباط و روابط بین زوجها از مهمترین ابعاد زندگی هر فرد است. زوجهای جوان نیاز دارند تا آموزشهای لازم را در این زمینه دریافت کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی مشاوره قبل از ازدواج با مدل پیوستگی ارتباط (Relationship Attachment Model یا RAM) بر نیازهای صمیمیت زناشویی در متقاضیان ازدواج شهر ارومیه بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل متقاضیان ازدواج (زوجهای در مرحله نامزدی) مراجعهکننده به مراکز خدمات مشاوره در شهر ارومیه در سال ۹۸-۱۳۹۷ بود. روش نمونهگیری داوطلبانه بود. تعداد ۶۰ نفر از افرادی که در دوره نامزدی قرار داشتند انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه ۳۰ نفری شامل گروه آموزش RAM (۳۰ نفر) و گروه کنترل (۳۰ نفر) جایگزین شدند. ابزارهای مورداستفاده شامل پرسشنامه نیازهای صمیمیت زناشویی (Maritl Iantimacy Needs Questionnaire یا MINQ) بود. دادهها بهوسیله نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۲ و روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شد.
یافتهها: طبق یافتههای بهدستآمده بین میزان صمیمیتها در پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود دارد. اثر اصلی، اثر تعاملی و بین گروهی در متغیرهای تحقیق معنادار است که نشان از اثربخش بودن آموزش RAM دارد (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: طبق نتایج این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که مشاوره قبل از ازدواج از طرق آموزش RAM بر نیازهای صمیمیت زناشویی در متقاضیان ازدواج شهر ارومیه اثربخش بود. بر این اساس پیشنهاد میگردد تا مشاوره قبل از ازدواج با RAM برای زوجهای جوان متقاضی ازدواج آموزش داده شود.
سرور مشوق، ناصر گودرزی، سوزان امامی پور، مژگان سپاه منصور،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: ارتقا کیفیت زندگی و کنترل گلوکز خون در بیماران مبتلا به دیابت یکی از مهمترین اهداف مداخلات و برنامههای ارتقا سلامتی این بیماران میباشد؛ بنابراین؛ هدف از این پژوهش حاضر تدوین مدل سلامت در بیماران دیابتی نوع ۲ بر اساس سرسختی روانشناختی، سواد سلامتی، خودکارآمدی و باورهای سلامتی با میانجیگری رفتارهای خودمدیریتی و حمایت اجتماعی میباشد.
مواد و روشها: روش پژوهش تحلیلی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعهکننده به کلینیکهای دیابت شهرستان آبادان در سال ۱۳۹۸ میباشد. روش نمونهگیری تصادفی ساده بود. ۲۵۴ بیمار مبتلا به دیابت بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سرسختی روانشناختی (کوباسا، ۱۹۸۴)، پرسشنامه سواد سلامت (منتظری، ۲۰۱۴)، پرسشنامه رفتارهای خودمدیریتی (توبرت و گلاسکو، ۱۹۹۴)، پرسشنامه کیفیت زندگی (بروگس، ۲۰۰۴)، پرسشنامه حمایت اجتماعی (وکس، ۱۹۸۶)، پرسشنامه باورهای سلامت (کارتال، ۲۰۰۶) و پرسشنامه خودکارآمدی (استنفورد، ۲۰۰۱) میباشد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که باورهای سلامت بر پیامدهای سلامت بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، اثر مستقیم و معنیداری دارد (۰۰۱/۰≥P) و خودکارآمدی بر پیامدهای سلامت اثرات مستقیم و غیرمستقیمی (با میانجیگری رفتارهای خودمدیریتی) دارد (۰۰۱/۰≥P). سواد سلامت بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اثر مستقیم و معنیداری نداشت (۰۰۱/۰≤P). سرسختی روانشناختی بر پیامدهای سلامت اثرات مستقیم و غیرمستقیمی (با میانجیگری رفتارهای خودمدیریتی) دارد (۰۰۱/۰≥P) و اثر حمایت اجتماعی بر پیامدهای سلامت معنیدار نبود (۰۰۱/۰≤P).
نتیجهگیری: با توجه به نقش باورهای سلامت و خودکارآمدی و سرسختی بر پیامدهای سلامت در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو پیشنهاد میگردد از این متغیرها در برنامههای ارتقا کیفیت زندگی و خودمراقبتی این گروه از بیماران استفاده گردد.
بهاره فامیل متقی، محمود گودرزی، کیوان کاکابرائی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: بخشودگی زناشویی یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رضایت زناشویی و بهعنوان متغیری مؤثر در حل تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زناشویی در نظر گرفته میشود. هدف اصلی این پژوهش، تدوین مدل علّی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطهای تمایزیافتگی زوجین بوده است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل ۲۵ تا ۴۵ ساله شهر همدان بوده که از بین آنها تعداد ۴۰۸ نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامههای بخشش زناشویی، هوش معنوی، هوش هیجانی و تمایزیافتگی زوجین را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از آزمون معادلات ساختاری به کمک نرمافزار PLS استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد بین هوش هیجانی (۱۰۲/۰) و هوش معنوی (۲۸۶/۰) زوجین با بخشودگی زناشویی رابطه مستقیم مثبت وجود دارد. مسیر رابطه بین هوش معنوی زوجین و سطح تمایزیافتگی آنها مستقیم، منفی و معنیدار است (۱۳۹/۰-). همچنین مسیر رابطه بین سطح تمایزیافتگی (۳۴۸/۰-) و بخشودگی زناشویی زوجین مستقیم و رابطه بین دو متغیر منفی است. سطح تمایزیافتگی زوجین بر رابطه بین هوش هیجانی و بخشودگی زناشویی (۰۷/۰-) و همچنین رابطه بین هوش معنوی و بخشودگی زناشویی (۰۴۸/۰) زوجین اثر میانجیگری دارد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت مدل علی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطهای تمایزیافتگی از برازش خوبی برخوردار است و لذا آگاهی مشاوران، روانشناسان و متخصصان از این متغیرها میتواند کمککننده باشد.
سروش ذوالقدری، زهره رافضی، نارین حسنی گودرزی، فاطمه اسکندریان،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کروناویروس ۲۰۱۹، بیماریای عفونی است که بر اثر کروناویروس سندرم حادتنفسی ۲(SARS-CoV-۲) ایجاد میگردد. شیوع این ویروس، اثرات گوناگونی را بر افراد مختلف جامعه برجای گذاشته است. در این میان برخی افراد میزان بیشتری از رفتارهای خودمراقبتی را نشان میدهند که میتواند به دلایل گوناگونی اشاره داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش کانون کنترل سلامت و اضطراب مرگ در پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی مرتبط با کرونا در دانشجویان شهر تهران بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی همبستگی به شیوهی پیشبینی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیهی دانشجویان شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند که از میان آنها ۴۷۸ نفر به شیوهی نمونهگیری در دسترس، برای نمونهی پژوهشی انتخاب شدند و با مقیاس کانون کنترل سلامت (۱۹۷۸) و اضطراب مرگ (۱۹۷۰) به صورت اینترنتی و از طریق شبکههای اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس دادههای حاصل با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام، از طریق نسخه ۲۶ بستهی آماری برای علوم اجتماعی تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد بین کانون کنترل درونی، کانون کنترل مربوط به افراد مؤثر و اضطراب مرگ با رفتارهای خودمراقبتی رابطهی مثبت و معنادار (۱/۰ p<) و بین کانون کنترل مربوط به شانس و رفتارهای خودمراقبتی رابطهی منفی و معنادار (۰۵/۰ p<) وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گامبهگام نشان داد که متغیرهای پژوهش تنها قادر به تبیین و پیشبینی ۱۴ درصد از واریانس رفتارهای خودمراقبتی دانشجویان شهر تهران هستند.
نتیجهگیری: بهطورکلی یافتههای این پژوهش مؤید نقش برجستهتر کانون کنترل مربوط به افراد مؤثر در پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی مرتبط با کرونا در دانشجویان بود.
مائده هاشمیان، عبدالعزیز افلاک سیر، محمدعلی گودرزی، چنگیز رحیمی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش از انواع پژوهشهای توصیفی ـ همبستگی از نوع معادلات ساختاری بوده و با هدف بررسی مدل ساختاری نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت موفق با میانجیگری نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود در میان دختران نوجوان انجام شد.
مواد و روشها: جامعه آماری تحقیق کلیه دختران نوجوان مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بودند که ۵۶۷ نفر از آنان به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند، بدینصورت که از میان مناطق ششگانه آموزشوپرورش اصفهان یک منطقه (منطقه ۵) بهصورت تصادفی انتخاب شد و از میان مدارس منطقه ۵ تعداد ۶ مدرسه و از هر مدرسه ۵ کلاس (درمجموع ۳۰ کلاس) بهصورت تصادفی بهعنوان نمونه انتخابشده و مشارکت کردند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای روابط چندبعدی خود ـ بدن (MBSRQ)، پایگاه هویت من (EOM-EIS-۲)، نگرشهای اجتماعی فرهنگی نسبت به ظاهر (SATAQ-۳) و پذیرش خود (USAQ) استفاده شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری با نرمافزار ایموس استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که ارتباط معنیداری بین متغیرهای پایگاه هویت، نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود با نگرش به تصویر بدنی وجود دارد (۰۵/۰<P). همچنین یافتهها نشان داد که پایگاه هویت موفق با میانجیگری نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود بر نگرش به تصویر بدنی تأثیر دارد (۰۵/۰<P)؛ و مدل ارائه شده در بین نوجوانان دختر از برازش مناسبی برخوردار است.
نتیجهگیری: پایگاه هویت با میانجیگری نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود در نوع نگرش افراد به تصویر بدنی بهعنوان اولین خود تجربه شده تأثیر دارد بنابراین پیشنهاد میشود بهمنظور ارتقا نگرش به تصویر بدنی در افراد، متغیرهای مذکور از سوی مراکز مشاوره، مراکز زیبایی و همچنین مدارس موردتوجه قرار گیرند.
تازههای تحقیق
عبدالعزیز افلاک سیر: Google Scholar,
Pubmed
مریم نقیب زاده، مهدی روزبهانی، جبار رشنوادی نژاد، بیژن گودرزی،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه در تمام جوامع بشری کودکان استثنایی بویژه کودکان عقب مانده ذهنی مورد توجه خاصی قرار دارند. توجه جدی به کودکان سندرم داون به علت نارسایی در رشد متضمن سرمایه گذاری های قابل توجه از سوی دولتها بویژه در زمینه امر توانبخشی میباشد. بنابراین در نظر گرفتن تمرینهای مناسب همراه با تشویق و بازخورد، برای رشد مهارتهای حرکتی این کودکان الزامی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازخورد هنجاری بر یادگیری یک تکلیف حرکتی پرتابی در افراد دارای ناهنجاری سندرم داون بود.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه تجربی بود. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر ۳۰ نفر از افراد دارای سندرم داون در استان ایلام بودند که به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در سه گروه بازخورد هنجاری مثبت، بازخورد هنجاری منفی و کنترل، هر گروه ۱۰ نفر جایگزین شدند. اطلاعات لازم برای این پژوهش در ۴ مرحله پیشآزمون، اکتساب، یادداری و انتقال جمعآوری شد. مرحله اکتساب شامل ۷ بلوک ۱۰ کوششی بود. آزمون یادداری و انتقال ۲۴ ساعت بعد برگزار شد. دادهها با نرمافزارSPSS ۲۰ و به روش تحلیل واریانس یکراهه و مرکب با اندازه گیری مکرر و آزمون پیگیری توکی تجزیه تحلیل شد.
یافتهها: طبق نتایج بین تاثیر بازخورد هنجاری مثبت، منفی و کنترل بر ثبات و دقت هدف گیری گروههای پژوهش در آزمون اکتساب، یادداری و انتقال تفاوت معنی داری وجود داشت و گروه بازخورد هنجاری مثبت نسبت به دو گروه دیگر بهتر عمل کرده بود. همچنین گروه بازخورد حقیقی (کنترل) نسبت به گروه بازخورد هنجاری منفی با وجود اینکه تفاوت معنی داری نداشت اما عملکرد بهتری داشت (۰/۰۵>p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که بازخورد هنجاری مثبت بر میزان دقت و ثبات پرتاب در مرحله اکتساب، یادداری و انتقال افراد دارای سندرم داون تاثیر معنی داری داشت. در واقع مزایای یادگیری مربوط به بازخورد هنجاری در افراد دارای سندرم داون، زمانی که از ابزار انگیزشی تشویقی نه تنبیه برای یادگیری این افراد استفاده شود کارا است
آقای مهرداد پورشهبازی، دکتر مهدی ایمانی، دکتر مهدی رضا سرافراز، دکتر محمدعلی گودرزی،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پدیدۀ سایبرکندریا علاوه بر ایجاد پریشانی و تخریب عملکردی، از طریق افزایش مراجعات بیدلیل به بیمارستانها و مراکز پزشکی موجب فشار کاری بیشتر بر کادر درمان میشود. شناسایی بهتر این پدیده میتواند به انتخاب و طراحی مداخلات درمانی کمک کند. برایناساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ دو مؤلفۀ انعطافپذیری روانشناختی (ذهنآگاهی و ناهمآمیزی شناختی) با سایبرکندریا و نیز نقش میانجیگر اضطراب کووید-۱۹ انجام شده است.
مواد و روشها: روش این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعۀ آماری شامل تمام دانشجویانی بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل بودند. روش نمونهگیری بهصورت در دسترس بود. با توجه به رعایت اصل فاصلهگذاری اجتماعی، جمعآوری دادهها بهشیوۀ اینترنتی صورت پذیرفت و در پایان ۲۶۲ مشارکتکننده پرسشنامههای پژوهش را تکمیل کردند. برای جمعآوری اطلاعات موردنیاز از مقیاس شدت سایبرکندریا، فرم کوتاه پرسشنامۀ ذهنآگاهی فرایبورگ، پرسشنامۀ ناهمآمیزی شناختی و مقیاس اضطراب بیماری کرونا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری و برنامۀ لیزرل استفاده شد.
یافتهها: بر اساس نتایج، برازش مدل مطلوب بود. رابطۀ معناداری بین ذهنآگاهی و سایبرکندریا مشاهده نشد. ناهمآمیزی شناختی دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم (از طریق اضطراب کووید-۱۹) بود. برایناساس، وجود رابطۀ آماری معنادار بین متغیرهای پژوهش تأیید شد.
نتیجهگیری: در مجموع، به نظر میرسد ناهمآمیزی شناختی سهم قابلتوجهی در زمینۀ شکلگیری علائم سایبرکندریا دارد و اضطراب کووید-۱۹ بهعنوان متغیر میانجی نقش معناداری را در آسیبپذیری افراد در برابر سایبرکندریا ایفا میکند