عباس مهوش ورنوسفادرانی، کمال پرهون، مجتبی ابراهیمی، فرهاد محکی، دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات نشان میدهند که افراد با آسیب شنوایی، دارای اختلالات اضطرابی از جمله هراس اجتماعی میباشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی در درمان هراس اجتماعی افراد آسیب دیده شنوایی انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه شاهد و پیگیری بود. از میان کلیه دانشآموزان آسیب دیده شنوایی ۸ تا ۱۸ ساله شهر اراک، ۲۲ نفر که در پرسشنامه هراس و اضطراب اجتماعی Turner نمرات بالایی را به دست آوردند، انتخاب شدند و پس از همتاسازی، بر حسب هوش و سن به صورت تصادفی در دو گروه شاهد و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت دو ماه، ۲ جلسه در هفته، آموزش دیدند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای Independent t و تحلیل کوواریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: گروه آزمایش عملکرد بهتری در پسآزمون و همچنین، در موقعیت پیگیری (۰۰۱/۰ > P) نسبت به گروه شاهد داشت. بر اساس یافتهها، آموزش مهارتها تأثیر قابل ملاحظهای بر کاهش هراس اجتماعی این افراد داشت. نتیجهگیری: با استناد به یافتههای به دست آمده از پژوهش حاضر، میتوان نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای اجتماعی میتواند به عنوان یک روش مداخلهای، در کاهش هراس اجتماعی افراد آسیب دیده شنوایی مورد استفاده قرار گیرد.
سمیرا گوهری، محمد نقی فراهانی، هادی پرهون، کمال پرهون، دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع فزاینده فرار دختران نوجوان از خانه و عواقب ناگوار فردی و اجتماعی آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی پنج عامل بزرگ شخصیت، خودکارامدی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان در دختران فراری و عادی انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش از حیث هدف، بنیادی و از نظر شیوه جمعآوری دادهها، از نوع توصیفی بود. جامعه آماری مطالعه را کلیه دختران فراری شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۳ تشکیل داد که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، ۵۰ نفر انتخاب و با ۵۰ نفر از دختران یکی از دبیرستانهای شهر کرمانشاه از لحاظ جنس، سن و تحصیلات همتاسازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتی (Five-Factor Model یا FFM)، پرسشنامه خودکارامدی عمومی ‏(‏General Self-Efficacy Scale‏ یا ‏GSES‏)‏ و پرسشنامه راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان ‏(‏Cognitive Emotion Regulation Questionnaire‏ یا ‏CERQ‏)‏ بود. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین دو گروه در متغیرهای روان رنجورخویی، گشودگی، برونگرایی، وظیفهشناسی، توافق، خودکارامدی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجانی تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: با توجه به روند رو به رشد فرار دختران از منزل و مسایل و عواقب حاصل از فرار دختران، توجه به مسأله پیشگیری و شناسایی عوامل زمینهساز و اجرای مداخلات گوناگون جهت اصلاح آنها، امری ضروری به نظر میرسد.
عباس مهوش ورنوسفادرانی، کمال پرهون، کامبیز پوشنه، دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : نارساخوانی جزء اختلالات عصبی- رشدی با نقایصی در مهارتهای شناختی و حرکتی است. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی یکپارچگی حسی- حرکتی بر عملکرد تعادل و خواندن کودکان نارساخوان انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه در قالب یک طرح شبه آزمایشی پیشآزمون- پسآزمون با گروه شاهد انجام گرفت. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی، ۳۲ دانشآموز مبتلا به اختلال خواندن مدارس شهر اراک انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش ۱۲ جلسه برنامه مداخله یکپارچگی حسی- حرکتی را دریافت نمودند. نمرات دانشآموزان با استفاده از آزمون عملکرد تعادلی Bruininks-Oseretsky (Bruininks-Oseretsky test of motor proficiency یا BOTMP) و آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی، قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آزمون ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یکپارچگی حسی- حرکتی به طور معنیداری موجب بهبود عملکرد افراد گروه آزمایش در متغیرهای عملکرد تعادلی و خواندن در مرحله پسآزمون شد (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: به نظر میرسد آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی در بهبود عملکرد تعادل و خواندن کودکان نارساخوان مؤثر است. بنابراین، توجه به این یافتهها و ساز و کار اثربخشی این روش درمانی میتواند اثرات درمانی مفیدی در جهت کاهش مشکلات افراد مبتلا به نارساخوانی داشته باشد.
سوما کرمی، شکوه السادات بنیجمالی، زهره خسروی، هادی پرهون، دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : افسردگی و اضطراب تأثیر زیادی بر میزان عملکرد، کیفیت زندگی، مدت بستری و نتیجه درمانی بیماران مبتلا به سرطان دارد. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، ۲۵۰ بیمار مبتلا به سرطان بستری در بخش آنکولوژی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس طرحوارههای هیجانی Leahy ( Leahy Emotional Schema Scale یا LESS)، مقیاس اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventory یا BAI) و نسخه دوم مقیاس افسردگی Beck ( Beck Depression Inventory یا BDI-II) جمعآوری گردید و با استفاده از روش آماری همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: رابطه معنیداری بین تمام زیرمقیاسهای طرحوارههای هیجانی با افسردگی و اضطراب مشاهده شد (۰۵/۰ > P). از بین طرحوارههای هیجانی، راهبردهای غیر قابل کنترل بودن، ارزشهای والا، گناه، خودآگاهی و تلاش منطقی، توانایی پیشبینی افسردگی بیماران مبتلا به سرطان را داشت که در مجموع، ۳۸ درصد از واریانس و تغییرپذیری افسردگی توسط این متغیرها تبیین گردید. همچنین، راهبردهای غیر قابل کنترل بودن، سرزنش، تلاش منطقی و گناه در پیشبینی اضطراب بیماران مبتلا به سرطان نقش داشت و ۲۴ درصد از واریانس و تغییرپذیری اضطراب توسط این متغیرها تبیین شد. نتیجهگیری: طرحوارههای هیجانی نقش مهمی در پیشبینی میزان افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان دارد. بنابراین، طراحی مداخلات روانشناختی در این زمینه توأم با شناسایی و تعدیل طرحوارههای هیجانی منفی، میتواند منجر به کاهش افسردگی و اضطراب در این بیماران گردد.
هادی پرهون، علیرضا مرادی، حمیدرضا حسن آبادی، محمد اسماعیل اکبری، دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: آسیبهای شناختی ناشی از سرطان پستان میتواند تأثیرات مخربی بر کیفیت زندگی، عملکرد شغلی و اجتماعی این بیماران داشته باشد. ازاینرو، پژوهش حاضر باهدف برسی اثربخشی برنامه طراحیشده توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی و رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلابه سرطان پستان انجام شد. مواد و روشها: در یک طرح آزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون توأم با گروه کنترل و پیگیری، با روش نمونهگیری در دسترس، ۴۱ بیمار مبتلابه سرطان پستان انتخاب و بهصورت تصادفی به گروه آزمایش و گروه کنترل انتساب شدند. گروه آزمایش طی دو ماه تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه رفتارهای خود مراقبتی(Self-Care Behaviors Questionnaire)، آزمون برج لندن (Tower of London Test)، آزمون استروپ (Stroop Test)، قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یکماهه در هر دو گروه گردآوری و با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافتهها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای حل مسئله (۰۵/۰p<)، برنامهریزی (۰۵/۰p<)، انعطافپذیری شناختی (۰۵/۰p<) و رفتارهای خود مراقبتی (۰۵/۰p<) در مرحلهی پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که گروه آزمایشی که برنامه مداخلهای را دریافت کرده بودند در مرحله پسآزمون در متغیرهای مذکور بهبودی معناداری داشتهاند و تغییرات ایجادشده در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی برنامه طراحیشده توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی و رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلابه سرطان پستان است؛ ازاینرو، توجه به این یافتهها و سازوکار اثربخشی این روش درمانی میتواند اثرات درمانی مناسبی بر کاهش مشکلات شناختی، روانشناختی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سرطان پستان در پی داشته باشد.