logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای نشاط‌دوست

عیسی بخت‌آور، حمیدرضا نشاط‌دوست، حسین مولوی، فاطمه بهرامی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده

Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: شیوع نسبتاً بالای اختلال استرس پس از سوانح طبیعی و غیر طبیعی چون حوادث رانندگی و وجود اختلالات متعدد همراه با این بیماری توجهی مضاعف را می طلبد. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان رفتاری- فراشناختی بر کاهش علائم خودتنبیهی در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام شد. روش ها: این پژوهش به روش کارآزمایی- بالینی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، از جانبازان مراجعه کننده به دو بیمارستان روانپزشکی جانبازان جنگ در شهر اصفهان که بر اساس ملاکهای « DSM-IV-TR » دچار اختلال استرس پس از حادثه بودند، انجام شد. سی نفر به عنوان نمونه بطور تصادفی انتخاب گردیدند و در دو گروه شاهد و تجربی به روش گمارش تصادفی جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون که با استفاده از پرسشنامه کنترل فکر به عمل آمد، گروه تجربی علاوه بر دارو- درمانی طی ۸ جلسه هفتگی تحت درمان رفتاری- فراشناختی قرار گرفت. در حالی که گروه شاهد فقط دارو دریافت نمود. پس آزمون و پیگیری دو ماهه با همان ابزار انجام گرفت و نتایج آن به کمک آزمون تحلیل کوواریانس و تحت نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد . یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان رفتاری- فراشناختی در مهار علائم خود- تنبیهی تأثیر معنی داری دارد. میزان بهبودی این علائم در پس آزمون ۵۲ درصد و در پیگیری دو ماهه ۵۰ درصد بود. به وسیله تسهیل انتقال از شیوه عینی به شیوه فراشناختی و افزایش مهارتهای مقابله ای کارآمد و انعطاف پذیر بر کاهش علائم خود- تنبیهی اثر می نماید. نتیجه گیری: این مداخله بر ارتقای مهارتهای انطباقی کارآمد و انعطاف پذیر از طریق فرایندهای فراشناختی- رفتاری و تأثیر آن در کاهش خودتنبیهی در بیماران اختلال استرس پس از سانحه تأکید می نماید.
مهدیه یوسف‌زاده، حمید طاهر نشاط‌دوست، هوشنگ طالبی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : افسردگی از رایج‌ترین اختلالات همراه با دردهای مزمنی همچون کمردرد است که باعث محدودیت‌هایی در اثربخشی درمان‌های شناختی- رفتاری در این افراد می‌شود. وجود مشکلات و محدودیت‌های مشابه در برنامه‌های شناختی- رفتاری به منظور درمان افسردگی، باعث گرایش جدید محققان به استفاده از طرحواره درمانی (Schema therapy یا ST) در درمان افسردگی شده است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) و ST درکاهش افسردگی در بیماران ایرانی واجد تشخیص کمردرد مزمن صورت گرفت. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت طرح شبه‌ تجربی با پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد انجام شد. ۳۵ بیمار مبتلا به کمردرد مزمن که برای درمان کمردرد خود به کلینیک فوق تخصصی درد یا درمانگاه جراحی مغز و اعصاب بیمارستان‌های اختر و امام حسین (ع) شهر تهران مراجعه کرده بودند، با روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. کلیه بیماران پرسش‌نامه‌های درد مزمن، مؤلفه افسردگی از پرسش‌نامه ۲۱ سؤالی افسردگی، اضطراب، استرس (Depression anxiety stress scale یا ۲۱-DASS) را در مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری دو ماهه تکمیل کردند. همچنین، گروه تحت ST علاوه بر پرسش‌نامه‌های ذکر شده، نسخه کوتاه پرسش‌نامه طرحواره Young-۹۰ سؤالی (Young schema questionnaire-Short form یا YSQ-SF) را نیز تکمیل نمودند. برای بررسی تأثیر دو شیوه درمانی بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن، از مدل رگرسیون با اثر تصادفی در نرم‌افزار SPSS استفاده شد. یافته‌ها: روش‌های CBT (۰۰۵/۰ > P) و ST (۰۳۳/۰ > P) تأثیر معنی‌داری بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن در مرحله پیگیری داشت، اما در این مرحله بین دو روش اختلاف معنی‌داری از نظر کاهش بر نمرات افسردگی مشاهده نشد (۵۱۹/۰ > P). نتیجه‌گیری: هر دو روش CBT و ST در بهبود علایم افسردگی مبتلایان به کمردرد مزمن مؤثر است و می‌تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در مبتلایان به درد مزمن افسرده مورد استفاده قرار گیرد.
الهام شکرانه، حمید طاهر نشاط‌دوست، محمد رضا عابدی، هوشنگ طالبی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : ابتلا به چاقی در کودکی به عنوان یک معضل بهداشتی جهانی و رو به رشد، زمینه بروز بسیاری از بیماری‌های مزمن در بزرگسالی را فراهم می‌نماید و با مشکلات روان شناختی- اجتماعی متعددی مانند کاهش اعتماد به نفس و انزوای اجتماعی همراه است. بنابراین، در راستای ارتقای سطح سلامت جسمی- روانی کودکان مبتلا به چاقی و جستجوی فنون مداخله‌ای جدید و مناسب، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) و عزت نفس کودکان دختر مبتلا به چاقی انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه به روش نیمه تجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد و مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری سه ماهه صورت گرفت. نمونه مورد بررسی شامل ۲۴ دانش‌آموز دختر ۱۰ تا ۱۲ ساله مبتلا به چاقی یا اضافه وزن (BMI بیشتر از ۲۵ کیلوگرم بر مترمربع) در سال تحصیلی ۱۳۹۴ بود که به روش خوشه‌ای- تصادفی از میان یکی از مدارس دخترانه ناحیه ۱ شهر اصفهان انتخاب شدند. مادران هر دو گروه طی ۴ جلسه در خصوص اصول تغذیه سالم آموزش دریافت کردند. مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی به صورت ۶ جلسه دو ساعته و به شیوه گروهی تنها بر روی گروه آزمایش اعمال گردید. داده‌ها به وسیله مقیاس عزت نفس Rosenberg (Rosenberg self-esteem scale یا RSES) و فرمول تعیین BMI جمع‌آوری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل واریانس دو طرفه با یک عامل اندازه‌گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی، تأثیر معنی‌داری بر BMI و عزت نفس داشت (۰۵/۰ ≥ P). نتیجه‌گیری: از مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی می‌توان جهت کاهش وزن و افزایش عزت نفس کودکان چاق استفاده نمود.
سید محمدرضا صمصام شریعت، حمید طاهر نشاط‌دوست، مهرداد کلانتری، سید حمیدرضا عریضی سامانی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : بر اساس مطالعات انجام گرفته پیرامون تدوین درمانی اختصاصی و کاربردی در اختلالات افسردگی مزمن، محدودیت‌ها و نیز نارسایی‌های متعددی وجود دارد و شناسایی شاخص‌های کاربردی در رویکردهای درمانی قبلی می‌تواند موجب تدوین درمانی جامع و کاربردی در این اختلالات گردد. مواد و روش‌ها: مقاله حاضر به روش مروری ساده (Narrative review) بود و بر این اساس، با بررسی تحقیقات پیشین مرتبط با این اختلالات، از پایگاه‌هایی مانند PubMed و ScienceDirect، رویکردهای درمانی و مهم‌ترین شاخص‌های کاربردی در درمان اختلالات افسردگی مزمن از ۷۱ مطالعه مداخله استخراج گردید. یافته‌ها: بر اساس بررسی نتایج مطالعات قبلی، دانش مربوط به اثربخشی درمان‌های روانی- اجتماعی بر اختلال افسردگی مزمن با کمبودهای فراوانی همراه است و اغلب نتایج تعمیم داده شده در افسردگی مزمن مربوط به افسردگی اساسی می‌باشد. روان‌درمانی روان‌پویشی، درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT)، روان‌درمانی بین فردی (Interpersonal psychotherapy یا IPT)، روان‌درمانی تحلیلی شناختی- رفتاری، گروه درمانی و درمان خانواده محور بر افسردگی مزمن مؤثر بود. هرچند نقاط ضعف عمده‌ای در هر کدام وجود داشت. زمان محدود، ارایه منطق صریح برای درمان، موضع فعالانه درمانگر، تمرکز بر روی مشکلات کنونی، خودبازبینی از تغییر و پیشرفت، ارایه تکالیف منظم و نگهدارای از دستاوردها، ترکیب دارو، روان‌درمانی و مداخله مبتنی بر خانواده، عناصر مشترک حاصل از بررسی درمان‌های صورت گرفته در درمان اختلالات افسردگی مزمن بود. نتیجه‌گیری: در مقایسه با پژوهش در درمان افسردگی اساسی، پشتوانه تحقیقاتی در روان‌درمانی برای افسردگی مزمن به نسبت جوان می‌باشد و نیاز به تحقیق در این زمینه ضروری به نظر می‌رسد.
نگین صالحی، حمید طاهر نشاط‌دوست، حمید افشار،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف : همبودی اختلالات روان‌شناختی در بین افراد دارای دردهای مزمن و از جمله مبتلایان به فیبرومیالژیا بسیار رایج است که در طیفی از افسردگی، اضطراب، استرس، ناامیدی، ناکامی و خشم قرار دارد و با پیامدهای روان‌شناختی همچون اختلال در خواب، اختلال در کارکردهای روزانه و نگرانی در مورد آینده همراه می‌باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر افسردگی، اضطراب و استرس مرتبط با آن در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد. مواد و روش‌ها: روش این تحقیق، نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری، همراه با گروه شاهد بود. از میان بیماران مراجعه‌کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و مطب‌های خصوصی شهر اصفهان در نیمه دوم سال ۱۳۹۵، ۲۴ بیمار مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. داده‌ها با کمک فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و فشار روانی (۲۱-Depression Anxiety and Stress Scales یا ۲۱-DASS) جمع‌آوری گردید. گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۲ ساعته، درمان ACT را دریافت کرد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: روش ACT در راستای کنترل علایم بیماری، منجر به کاهش علایم افسردگی، اضطراب و استرس در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا نسبت به گروه شاهد شد (۰۵۰/۰ > P). همچنین، میانگین سه زیرمقیاس افسردگی (۰۰۱/۰ = P)، اضطراب (۰۰۱/۰ = P) و استرس (۰۰۶/۰ = P) در گروه آزمایش در مرحله پس‌آزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیش‌آزمون به طور معنی‌داری کاهش یافت. نتیجه‌گیری: گروه درمانی مبتنی بر ACT از طریق ایجاد و توسعه پذیرش و افزایش عمل مبتنی بر ارزش‌ها، می‌تواند از آسیب‌های روان‌شناختی بیماران بکاهد و با وجود درد و بیماری، به زندگی آن‌ها غنای بیشتری بخشد.

صفحه ۱ از ۱