۱۲ نتیجه برای منشئی
زهره فولادی، امراله ابراهیمی، غلامرضا منشئی، حمید افشار، مهدی فولادی،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده زمینه و هدف: بیماران تحت همودیالیز مشکلات مختلفی را در ارتباط با عوارض بیماری مانند مشکلات جسمانی، اقتصادی، اجتماعی و واکنشهای عاطفی تجربه میکنند. این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین متغیرهای روانشناختی مثبت (امید و معنویت)،آسیبشناسی روانی (استرس، افسردگی، اضطراب) و کیفیت زندگی بیماران همودیالیز بود. مواد روشها : این پژوهش یک پژوهش توصیفی (همبستگی) است که روی ۹۶ نفر از بیماران همودیالیز مراجعهکننده به بیمارستان حضرت علی اصغر )ع) اصفهان در سال ۱۳۹۱ انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای دموگرافیک، کیفیت زندگی (SF-۳۶)، مقیاس سنجش اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-۴۲)، امید به زندگی (اشنایدر) و مقیاس معنویت "پولوتزین و الیسون" استفاده شد و دادهها با نرم افزار SPSS- ۱۶ با روش های تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : تحلیل دادهها نشان داد، بین کیفیت زندگی با معنویت و امید بیماران همودیالیز رابطه مستقیم معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰p<)، بین کیفیت زندگی با افسردگی، اضطراب، استرس بیماران همودیالیز رابطه معکوس و معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰p< ). نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه دلالت بر ارتباط مستقیم بین ویژگیهای مثبت نظیر امید و معنویت از یک سو و متغیرهای آسیبشناسی روانی با کیفیت زندگی بیماران همودیالیز دارد. این ارتباط به گونهای است که میتوان کیفیت زندگی بیماران همودیالیز را توسط متغیرهای مثبت معنویت و امید و متغیرهای پاتولوژیک افسردگی، اضطراب و استرس پیشبینی نمود. واژههای کلیدی: کیفیت زندگی، امید، معنویت، استرس، افسردگی، اضطراب، بیماران همودیالیز
مریم حسینی خواه، غلامرضا منشئی، امراله ابراهیمی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع بالای بیماری دیابت از یک سو و اهمیت رفتار خودمراقبتی در کنترل عوارض حاد و مزمن بیماری و نقش متغیرهای روانشناختی بر فعالیت خودمراقبتی از سوی دیگر مورد تأکید پژوهشگران است. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رفتار خودمراقبتی بر مبنای ویژگیهای سرسختی، امید به زندگی و نگرشهای ناکارامد در افراد مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. مواد و روشها : روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه بیماران دیابت نوع دو مراجعهکننده به مراکز دیابت شهر اصفهان میباشند. برای انتخاب نمونه با استفاده از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تعداد ۱۲۰ نفر از بیماران انتخاب شدند. پرسشنامههای خودمراقبتی، سرسختی، امید به زندگی و نگرشهای ناکارآمد تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. یافتهها : نتایج تحلیل نشان داد تنها اثر متقابل امید به زندگی و نگرشهای ناکارآمد قادر به پیشبینی رفتار خودمراقبتی بود (۰۵/۰> P ). ولی به طور جداگانه بین سرسختی، امید به زندگی و نگرشهای ناکارآمد با رفتارخودمراقبتی رابطه دیده نشد . نتیجه گیری : با توجه به یافتههای پژوهش به نظر میرسد اثر متقابل امید به زندگی و نگرشهای ناکارآمد قادر به پیشبینی رفتار خودمراقبتی میباشند. در واقع با کاهش نگرشهای ناکارآمد و افزایش امید میتوان رفتار خود مراقبتی را تقویت کرد. واژههای کلیدی : خودمراقبتی، سرسختی، امید به زندگی، نگرشهای ناکارآمد، دیابت نوع ۲.
غلامرضا منشئی، مجید زارعی، حامد جعفری ولدانی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : استرسهای ناشی از مراحل درمان در بیماران همودیالیز، موجب پیدایش مشکلات روانشناختی میگردد. فعال شدن طرحوارههای ناسازگار، در بروز مشکلات روانشناختی حایز اهمیت است و تأثیرگذاری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) بر آن تأیید شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی ACT بر تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه در بیماران همودیالیز شهر اصفهان در سال ۱۳۹۴ بود. مواد و روشها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی همراه با گروه شاهد بود. به منظور انجام مطالعه، ۳۰ نفر از بیماران همودیالیز خیریه حضرت ابوالفضل (ع) اصفهان به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه شاهد و آزمایش قرار گرفتند. دو گروه از نظر جنس، تحصیلات و وضعیت تأهل همتاسازی شدند. فرم کوتاه پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه Young (Young Schema Questionnaire-Short Form یا YSQ-SF) به مشارکت کنندگان تحویل داده شد. ابتدا پیشآزمون اجرا گردید و پس از طی ۱۰ جلسه ۲ ساعته ACT، پسآزمون اجرا شد. یافتهها: یافتههای آزمون اندازهگیری مکرر نشان داد که پس از اجرای جلسات درمانی، طرحوارههای ناسازگار اولیه در دو گروه تفاوت معنیداری به نفع گروه آزمایش داشت. همچنین، مشخص گردید که ACT بر تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه (حوزه بریدگی و طرد، حوزه خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت مختل، دیگر جهتمندی، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری) در بین بیماران همودیالیز مؤثر بود (۰۰۱/۰ ≥ P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده، میتوان از ACT به منظور کاهش طرحوارههای ناسازگار اولیه و به دنبال آن، حل مشکلات روانشناختی بیماران همودیالیز استفاده نمود.
فردوس فاطمی، غلامرضا منشئی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند وسیلهای برای کاهش مشکلات روانشناختی افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک شدت درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید شهر اصفهان بود. مواد و روشها: در این پژوهش نیمه آزمایشی، از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه شاهد و دوره پیگیری استفاده شد. بدین منظور، به مدت دو ماه تعداد ۳۰ نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز روماتولوژی شهر اصفهان که تشخیص اختلال را توسط روماتولوژیست دریافت کرده و سایر ملاکهای ورود و خروج به پژوهش را نیز دارا بودند، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه ادراک شدت درد (Mc Gill) بودکه توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. سپس، گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد. یافتهها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک شدت درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید در گروه آزمایش تأثیر معنیدار داشت (۰۵/۰ > P). همچنین، این نتیجه در مرحله پیگیری یک ماهه نیز پایدار بود (۰۵/۰ > P). نتیجهگیری: با استناد به یافتههای به دست آمده از پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان یک روش مداخلهای در کاهش ادراک شدت درد در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید مورد استفاده قرار گیرد.
مریم حریری، غلامرضا منشئی، حمید طاهر نشاط دوست، محمدرضا عابدی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavior therapy یا CBT)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) و دارودرمانی بر شدت علایم وسواس موکنی انجام شد. مواد و روشها: شرکت کنندگان مطالعه را ۸ زن و یک مرد بالای ۱۶ سال که مبتلا به اختلال وسواس موکنی بودند، تشکیل داد که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی درمان CBT (۳ نفر)، درمان ACT (۳ نفر) و دارودرمانی (۳ نفر) قرار گرفتند. در تحقیق حاضر از روش پژوهشی مورد منفرد A-B استفاده گردید. پس از سه جلسه خط پایه، مداخله آغاز شد و برای روش CBT و ACT هر کدام ده جلسه انفرادی ۶۰ دقیقهای هفتگی و برای دارودرمانی نیز ده جلسه هر دو هفته یک بار برگزار شد. یک ماه پس از مداخله، مراجعان در سه جلسه به فاصله یک ماه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. جهت جمعآوری اطلاعات، از مقیاس Massachusetts (Massachusetts General Hospital Hairpulling Scale یا MGH-HPS) استفاده گردید. یافتهها: یافتههای پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخصهای آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و حاکی از آن بود که روش CBT و پس از آن روش ACT بیشترین تأثیر را بر کاهش شدت علایم اختلال وسواس موکنی داشت و دارودرمانی کمترین تأثیر را در این زمینه نشان داد. نتیجهگیری: با توجه به تأثیر روشهای CBT و ACT بر شدت علایم اختلال موکنی، میتوان از این دو شیوه برای درمان افراد مبتلا به این اختلال بهره گرفت.
فروغ خاکپور، احمد عابدی، غلامرضا منشئی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی و فراشناختی میباشند که نقص در آنها، یکی از ویژگیهای اصلی اختلال بیشفعالی/ نارسایی توجه (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHA) است. این اختلال منجر به بروز مشکل در رفتارهای یادگیری و عملکرد تحصیلی دانشآموزان میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر اساس مدل کارکرد اجرایی Anderson بر رفتارهای یادگیری و عملکرد تحصیلی دانشآموزان مبتلا به ADHA انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و همراه با گروه شاهد بود. جامعه مورد بررسی را دانشآموزان مبتلا به ADHA از بین تمام دانشآموزان پایه ششم مدارس ابتدایی منطقه ۱۵ تهران تشکیل داد. با استفاده از نمونهگیری تصادفی خوشهای، ۳۰ دانشآموز انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزشی کارکرد اجرایی بر اساس مدل Anderson را طی ۱۰ جلسه دریافت کرد. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج و مقیاس رفتارهای یادگیری (Learning Behaviors Scale یا LBS) McDermott بود. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: برنامه آموزشی کارکرد اجرایی بر اساس مدل Anderson، منجر به افزایش معنیدار متغیرهای خودکارامدی، تأثیرات هیجانی، برنامهریزی و فقدان کنترل پیامد گردید (۰۰۱/۰ > P). همچنین، در افزایش متغیرهای انگیزه شایستگی، نگرش نسبت به یادگیری، پشتکار/ توجه و راهبرد/ انعطافپذیری رفتارهای یادگیری تأثیرگذار بود (۰۰۱/۰ > P). نتیجهگیری: برنامه آموزشی کارکرد اجرایی بر اساس مدل Anderson، موجب ارتقای رفتارهای یادگیری و عملکرد تحصیلی دانشآموزان مبتلا به ADHA میشود.
مینا شیرانی، غلامرضا منشئی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه سرطان (Cancer) بهعنوان مهمترین عامل مرگومیر انسانها موردتوجه بسیاری در دنیا قرارگرفته است، بهطوریکه حجم زیادی از مطالعات روانشناسی را به خود اختصاص داده است. ازاینرو پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مداخلات مثبت نگر بر فاجعه پنداری درد (Pain catastrophizing) و امید به زندگی (Life expectancy) زنان مبتلا به سرطان پستان (Breast cancer) انجام شد. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری یکماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به بیمارستان میلاد اصفهان در سال ۱۳۹۴ بود. از بین آنان، ۳۰ نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس و هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه ۱۵ نفر). مداخلات مثبت نگر بهصورت گروهی به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای، بر روی گروه آزمایش انجام داده شد، اما به گروه کنترل آموزشی داده نشد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه فاجعه پنداری درد (Pain Catastrophizing Scale یا PCS) و پرسشنامه امیدواری (Hope Questionnaire یا HQ) بود. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (one-way ANOVA with repeated measures) و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۰ انجام شد. یافتهها: نتایج بهدستآمده در دوره آموزش و پیگیری نشان داد که آموزش مثبت نگر بر امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان مؤثر بوده است (۰۵/۰p<)، ولی بر فاجعه پنداری درد تأثیر نداشته است (۰۵/۰p>). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، این مداخلات میتواند سبب افزایش امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان شود و نمایانگر افقهای تازهای در مداخلات بالینی است و میتوان از آن بهعنوان یک روش مداخلهای مؤثر سود جست.
خانم مهناز کیانی، دکتر غلامرضا منشئی، دکتر امیر قمرانی، ذکتر جواد راستی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: سوختگی یکی از مخربترین و دردناکترین آسیبهای پزشکی است. به دلیل فرایندهای دردناک درمان، مدت زمان سپری شده تعویض پانسمان و فرایندهای درمانی، برای این بیماران بسیار طولانی و طاقتفرسا ادراک میشود. اخیرا درمان های نوظهوری همچون واقعیت مجازی سه بعدی برای کاهش مدت زمان سپری شده ادراک درد مورد استفاده قرار گرفته اند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دارو درمانی و واقعیت مجازی بر ادراک زمان سپری شده درد بیماران سوختگی مرکز امام موسی کاظم (ع) شهر اصفهان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر نوع طرح نیمهآزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور از جامعه آماری این پژوهش که کلیه بیماران واجد شرایط بستری در بخش سوختگی مرکز آموزشی درمانی امام موسی کاظم (ع) شهر اصفهان در سال ۱۳۹۷ را تشکیل میداد، ۷۵ نفر از بیماران بخش سوختگی مرکز آموزشی درمانی امام موسی کاظم به شیوه نمونهگیری از نوع در دسترس انتخاب شدند. سپس با درنظر گرفتن معیارهای ورود، تعداد ۴۵ بیمار وارد مطالعه شده و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش۱ (واقعیت درمانی مجازی)، آزمایشی۲ (دارو درمانی) و یک گروه کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) گماشته شدند. آزمودنیها قبل و بعد از مداخلات به مقیاس درجه بندی تصویری درد (GRS) پاسخ دادند.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که هر دو درمان واقعیت مجازی و دارو درمانی بر اضطراب درد سوختگی بیماران مبتلا به سوختگی تأثیر معنی دار داشت و در مقایسه دو درمان، اثربخشی درمان واقعیت مجازی بیشتر از دارو درمانی بود و تفاوت گروههای دارو درمانی و درمان واقعیت مجازی معنی دار بود (۰۵/۰>p). همچنین هر دو درمان واقعیت مجازی و دارو درمانی بر ادراک زمان سپری شده درد در بیماران مبتلا به سوختگی تأثیر معنی دار داشت و در مقایسه دو درمان، میان اثربخشی درمان واقعیت مجازی و دارو درمانی تفاوت معناداری در کاهش شدت درد یافت نشد (۰۵/۰>p). همچنین اثرات هر دو درمان در طول زمان پایدار بود.
نتیجهگیری: برای کاهش آسیبهای ناشی از فرایند درمان در بیماران سوختگی، علاوه بر دارو درمانی، استفاده از فناوریهای نوظهوری همچون واقعیت مجازی مفید به نظر میرسد.
افسانه نفریه طالخونچه، هادی فرهادی، غلامرضا منشئی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اعتیاد به اینترنت یک اعتیاد رفتاری است که در آن فرد به استفاده از اینترنت یا سایر وسایل آنلاین به عنوان روشی ناسازگار برای مقابله با استرس های زندگی وابسته می شود که عواقب زیادی را برای فرد به همراه دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی کیفیت زندگی درمانی بر هیجان خواهی، رفتارهای پرخطر و روابط با همسالان در نوجوانان با اعتیاد به اینترنت بود.
مواد و روشها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ۳۰ نوجوان با اعتیاد به اینترنت شهر اصفهان به روش هدفمند با توجه به ملاکهای ورودی از بین نوجوانانی که دارای اعتیاد به اینترنت بودند؛ انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش مداخله کیفیت زندگی درمانی دریافت نمودند. و گروه گواه هیچ درمانی را دریافت نکردند. پرسشنامهها شامل اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ (۱۹۹۸)، هیجان خواهی زاکرمن (۱۹۷۸)، رفتارهای پرخطر زاده محمدی (۱۳۸۹) و روابط با همسالان رزاقی و همکاران (۱۳۹۶) بود. دادهها از طریق تحلیلی واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: یافتهها نشان دادند که مداخله کیفیت زندگی درمانی هیجانی خواهی، رفتارهای پرخطر و روابط با همسالان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (۰۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: میتوان گفت مداخله کیفیت زندگی درمانی با بهره گیری از اصول و تکنیکهای تغییر شرایط با تغییر کیفیت زندگی میتواند بهعنوان یک مداخله مؤثر جهت بهبود هیجانی خواهی، رفتارهای پرخطر و روابط با همسالان نوجوانان با اعتیاد به اینترنت مورد استفاده گیرد
خانم پروین فروغی، دکتر غلامرضا منشئی، دکتر سید حمید آتش پور،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشتزدگی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ۴۵ روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای علائم اختلال وحشتزدگی مراجعهکننده به مراکز خدمات مشاوره وروانشناختی در شهر تهران در سال ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ بود. حجم نمونه شامل ۳۰ نفر از افراد مبتلابه اختلال وحشتزدگی بود که به شیوه هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه ۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت درمان ترکیبی واقعیت مجازی ودرمان ذهنآگاهی قرارگرفت. دو گروه در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ۴۵ روزه) به سوالات مربوط به پرسشنامه، اضطراب صفت-حالت اسپیلبرگر (STAI) پاسخ دادند. دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزار آماری SPSS۲۳ و با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تی مستقل و تی وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات اضطراب صفت و اضطراب حالت در گروه آزمایش در مراحل پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است (۰۰۱/۰p<). به این معنی که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشتزدگی اثربخش بوده است.
نتیجهگیری: باتوجه به نتایج حاصل مبنی بر اثربخش بودن درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشتزدگی درمانگران می توانند از بسته ترکیبی واقعیت مجازی وذهنآگاهی، جهت درمان افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی استفاده کنند.
خانم منیژه کمالی، دکتر غلامرضا منشئی، دکتر هاجر ترکان،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات خوردن و چاقی مشکلات جدی سلامتی با نتایج درمان ضعیف و نرخ عود بالا علیرغم درمانهای تثبیت شده هستند. براساس شواهد پژوهشی فناوری واقعیت مجازی میتواند نتایج درمان فعلی را بهبود بخشد و میتواند بهعنوان یک ابزار کمکی در درمان آنها استفاده شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر واقعیت مجازی ویژه افراد چاق بر اضطراب صفت- حالت و رفتار خوردن در افراد دارای اضافهوزن بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش، از نوع آزمایشی و پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه مراجعهکنندگان به کلینیکهای لاغری شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ بود و نمونه پژوهش با توجه به ملاکهای ورود و خروج ۳۰ نفر از افراد چاق به شیوه هدفمند از جامعه یاد شده انتخاب شدند و پرسشنامههای اضطراب حالت- صفت (اشپیلبرگر، ۱۹۷۰) و رفتار خوردن (وان استرین و همکاران، ۱۹۸۶) را جواب دادند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر واقعیت مجازی ویژه افراد چاق بر اضطراب صفت و حالت و رفتار خوردن اثربخش بوده است. همچنین در مرحله پیگیری اثرات از پایداری برخوردار بوده است (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش میتواند گفت که افراد دارای اضافهوزن با استفاده از فنآوریهای واقعیت مجازی میتوانند بهصورت تعاملی مهارتهای مدیریت استرس و اضطراب را آموزش ببینند و در مواقع تنشزا بهجای استفاده از رفتارهای خوردن غیرقابلکنترل از این مهارتها استفاده نمایند
افسانه نفریه طالخونچه، هادی فرهادی، غلامرضا منشئی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اعتیاد به اینترنت یک اختلال اجتماعی روانی است که در جوامع در حال گسترش روی نسل نوجوان و جوان اثر چشمگیر داشته است و پیامدهای مهمی مانند آشفتگی هیجانی، عاطفی، پرخاشگری، روان پریشی، روابط بین فردی نامطلوب و... به همراه داشته است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی نوجوانان با اعتیاد به اینترنت بر هیجان خواهی و روابط با همسالان انجام شد.
مواد و روشها: در مرحله کیفی، روش پدیدارشناسانه بود که از بین نوجوانان با اعتیاد به اینترنت تحت مشاوره در مراکز مشاوره شهر اصفهان به صورت هدفمند و تا مرحله اشباع، ۱۵ نوجوان انتخاب و مصاحبه شدند. با روش کلایزی، ۹ مفهوم اصلی و ۳۳ مفهوم فرعی استخراج و براساس آنها بسته واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی تدوین شد. در مرحله کمی، روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. ۳۰ نوجوان با اعتیاد به اینترنت با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی را طی دو ماه در ده جلسه ۱۲۰ دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورداستفاده شامل پرسشنامه اعتیاد به اینترنت، هیجان خواهی و روابط با همسالان بود.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی بر هیجان خواهی و روابط با همسالان آنها در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری دارد (۰۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: نتایج نشان دادکه مداخله واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی نوجوانان با اعتیاد به اینترنت با استفاده از اصول کیفیت زندگی و نظریه تئوری انتخاب میتواند به عنوان یک مداخله مؤثر جهت بهبود هیجان خواهی و روابط با همسالان آنها مورداستفاده گیرد.