logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای ملکشاهی بیرانوند

فاطمه ملکشاهی بیرانوند، جعفر حسنی، جواد صالحی،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: فرضیه‏ی نقص حافظه در بیماران مبتلا به اختلال وسواس/ فکری عملی برای تبیین پایداری رفتارهای تکراری این بیماران مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال اغلب مطالعات انجام شده در این زمینه‏ نتایج متناقضی به‏دست آورده‌اند. هدف پژوهش حاضر مقایسه‏ی حافظه‏ی کاذب و میزان اعتماد به حافظه در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی و زنان بهنجار بود. مواد و روش‏ها: با استفاده از روش نمونه‏برداری در دسترس و بر اساس ملاک‏های ورود در قالب یک طرح علی/ مقایسه‏ای ۲۶ نفر از زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی شهر زنجان انتخاب شدند و پس از همتاسازی با ۲۶ نفر از زنان بهنجار بر اساس متغیرهای سن و سطح تحصیلات، توسط تکلیف حافظه‏ی کاذب و اعتماد به حافظه مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‏ها: نتایج آزمونT  مستقل نشان داد که زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی در مقایسه با زنان بهنجار حافظه‏ی کاذب بیشتری در ارتباط با کلمات مرتبط با تهدید نشان می‏دهند و از میزان اطمینان به حافظه‏ی کمتری برخوردار هستند. نتیجه‏گیری : نتایج پژوهش حاضر حاکی از وجود حافظه‏ی کاذب مبتنی بر تهدید در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی است و به‌نظر می‏رسد رفتارهای تکراری این افراد نتیجه‏ی عدم اطمینان به حافظه‏ی خود می‏باشد. واژه‏های کلیدی: اختلال وسواس فکری/ عملی، حافظه‏ی کاذب، اطمینان به حافظه  
فاطمه ملکشاهی بیرانوند، روشنک خدابخش پیرکلانی، فریده عامری، زهره خسروی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب مرگ نقش مهمی در اختلال وحشت‌زدگی دارد. زنان مبتلا به اختلال وحشت‌زدگی در مقایسه با انواع دیگر اختلالات اضطرابی، اضطراب مرگ بالاتری تجربه می‌کنند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی علل اضطراب مرگ و راهبردهای مواجه با آن در زنان مبتلا به اختلال وحشت‌زدگی بود.

مواد و روش‌ها: این مطالعه با بهره‌گیری از روش نظریه زمینه‌ای انجام شد. داده‌ها به کمک مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۳ زن مبتلا به اختلال وحشت‌زدگی جمع‌آوری گردید. داده‌ها با استفاده از روش Strauss و Corbin مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت که شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود.

یافته‌ها: یافته‌ها در علل اضطراب مرگ از چهار مقوله اصلی (مربوط به خود، مرتبط با دیگران، ماهیت مرگ، مربوط به آخرت)، هفت مفهوم اولیه (برملا شدن ضعف انسان، توقف زندگی، مرگ عزیزان، سرنوشت بازماندگان، فرایند مردن، عدم شناخت مرگ و پس‌ازآن، عقوبت گناه) بود. راهبرد‌‌های مواجه آنان از دو مقوله اصلی (راهبردهای اجتنابی، راهبردهای تسلی‌بخش)، هفت مفهوم اولیه (محدود کردن روابط، دوری از موقعیت‌های مرتبط با مرگ، در نظر گرفتن رحمت خداوند، رها کردن فکر مرگ، اعمال نیکوکارانه، وعده مثبت دادن به خود، ماندن در ترس) بود.

نتیجه‌گیری: همراه عوامل مربوط به خود؛ عوامل مرتبط با دیگران، ناشناخته بودن ماهیت مرگ و عقوبت آخرت نیز در ایجاد اضطراب مرگ در زنان مبتلا به اختلال وحشت‌زدگی دخیل بود. این افراد از راه‌حل‌های اجتنابی و سرکوبگرانه بهره می‌جویند که اثربخشی کافی را برای آنان به همراه ندارد.


الهام فتحی، فاطمه ملکشاهی بیرانوند، ابولفضل حاتمی ورزنه، علی نوبهاری،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از گروه‌های اصلی که در طی شیوع بیماری کرونا ویروس تحت‌فشار زیاد با منابع و امکانات ناکافی قرار داشتند کادر درمان بودند. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناسایی چالش‌های پیش رو کادر درمان در کار با بیماران مبتلا به کروناویروس انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه، از روش تحقیق کیفی توصیفی استفاده شد. جامعه­ی آماری پژوهش، کلیه کادر درمان اعم از پرستاران و پزشکان بیمارستان‌های شهر قم که در بخش کرونا ویروس از ابتدای شیوع بیماری مشغول به فعالیت بودند را در برمی‌گرفت. تعداد ۱۱ نفر از کادر درمان به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب و با رسیدن به اشباع نظری مورد مصاحبه­­­ی عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. جهت تحلیل داده‌ها از شیوه تحلیل محتوای کیفی استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش حاضر شامل ۹ مضمون اصلی (تجربه آشفتگی روانی و هیجان‌های منفی، تجربه سختی و فشار کاری، عدم به‌کارگیری متخصصان سلامت روان و کمبود مهارت‌های روان‌شناختی، عدم آمادگی کافی در مقابله با بیماری، کمبود دانش تخصصی، تجربه تعارض شغلی، کاهش روابط بین فردی و ننگ کرونا ویروس، اختلاف‌نظر و تعارض با اعضای خانواده، تجربه ناکامی و درماندگی به علت ماهیت بیماری) و ۲۲ خرده مضمون بود.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد کادر درمانی با چالش‌هایی در حوزه‌های هیجانات، روابط بین فردی و خانوادگی، محیط شغلی و سختی کار مواجه می‌باشند. بدین منظور لازم است از راهکارهایی مانند بهره‌گیری از متخصصین سلامت روان برای کادر درمان و خانواده‌هایشان، ایجاد آمادگی کافی قبل از شیوع در بعد تجهیزات، نیروی انسانی، آموزش‌های لازم در مورد بیماری و فرایند آن و ماهر سازی کادر درمان و ایجاد مشوق‌های متعدد استفاده نمود.

صفحه ۱ از ۱