logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای محمدزاده

علی محمدزاده، احمد برجعلی، فرامرز سهرابی، علی دلاور،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف: شخصیت اسکیزوتایپی با پاسخ درمانی ضعیف در اختلال وسواس فکری- عملی همراه است. تحقیقات به طور مکرر عوامل مثبت و منفی اسکیزوتایپی را نشان داده‌اند. هدف پژوهش، بررسی تأثیر همایندی ابعاد مختلف صفات شخصیت اسکیزوتایپی در پیامد درمانی انواع فرعی وسواس فکری- عملی بود. روش: این مطالعه به روش شبه آزمایشی طراحی شد. نمونه‌ای به حجم ۳۰ نفر از بین مبتلایان به اختلال وسواس فکری- عملی به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه خالص، با علائم مثبت شخصیت اسکیزوتایپی و با علائم منفی شخصیت اسکیزوتایپی به طور داوطلبانه تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند. نمونه‌ها با مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی STA و پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپی فرم کوتاه SPQ - B مورد آزمون قرار گرفت و داده‌ها با روش‌های آماری تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته‌ها: میزان کاهش علائم در گروه‌ها متفاوت بود (۶۴/۶، ۷۱/۵، ۰۵/۸ و ۰۱/۶ = F، ۰۱/۰ P
علی محمدزاده،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:۹۹; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۱.۰pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} زمینه و هدف: احتکار وسواسی یکی از انواع فرعی اختلال وسواس فکری- عملی است. اسکیزوتایپی با اختلال وسواس فکری- عملی نیز رابطه دارد. هدف پژوهش انجام شده بررسی احتکار وسواسی در افراد با صفات اسکیزوتایپی بالا با توجه به عامل جنسیت بود. مواد و روش‌ها: این تحقیق از نوع پس رویدادی است. نمونه‌ای به حجم ۴۵۴ نفر با مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی غربال شده، از بین آنها ۳۱ نفر به عنوان گروه اسکیزوتایپی و ۳۱ نفر هم به عنوان گروه شاهد انتخاب و با پرسشنامه رفتار ذخیره‌ای مورد آزمون قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس دو عاملی تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد گروه اسکیزوتایپی در مقایسه با گروه شاهد نمرات بیشتری در مقیاس احتکار وسواسی کسب می‌کنند. نتایج بیانگر تأثیرگزاری جنسیت در تفاوت مشاهده شده بود و افراد اسکیزوتایپی مؤنث در مقیاس احتکار وسواسی نمرات بیشتری کسب کردند. نتیجه‌گیری: اهمیت یافته‌های این پژوهش در پرتو نتایج مطالعاتی که به بررسی ویژگی‌های مشترک بین اختلال وسواس فکری- عملی و شخصیت اسکیزوتایپی پرداخته‌اند، وضوح بیشتری می‌یابد.   واژه‌های کلیدی : صفت اسکیزوتایپی، احتکار وسواسی، وسواس فکری- عملی، غیربالینی، جن
علی محمدزاده، سعیده لامعی، وحیده لامعی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف : بررسی‌های شناختی اخیر در مورد اختلالات هیجانی پیشنهاد می‌کند که سوگیری‌های شناختی حداقل به عنوان عوامل نگه‌دارنده در آسیب‌شناسی روانی نقش دارند. هدف از این پژوهش، مقایسه سبک‌های اسنادی در گروهی از دانشجویان با صفات مرزی و گروه شاهد بود. مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع زمینه‌یابی مقطعی است. نمونه‌ای به حجم ۳۳۰ دانشجو با روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای از بین دانشجویان دانشگاه تربیت معلم آذربایجان با پرسش‌نامه شخصیت مرزی Jacson و Claridge غربال شدند و از بین آن‌ها ۳۰ نفر به عنوان گروه با صفات مرزی و ۳۰ نفر به عنوان گروه شاهد انتخاب و با پرسش‌نامه سبک‌های اسنادی Seligman و همکاران مورد آزمون قرار گرفتند. داده‌ها با روش تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شدند. یافته‌ها: آزمون میانگین دو گروه مستقل نشان داد که اسناد افراد با صفات مرزی برای حوادث منفی، بیرونی‌تر، پایدارتر و کلی‌تر و برای حوادث مثبت، بیرونی‌تر و ناپایدارتر از گروه شاهد است. اما بین نمرات دو گروه در بعد کلی- جزیی حوادث مثبت تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: به کارگیری سبک اسناد بیرونی در هر دو موقعیت منفی و مثبت در پژوهش حاضر نشان دهنده نقش مکانیسم دفاعی فرافکنی و تفکرات پارانوئیدی در تبیین‌های علی افراد با صفات مرزی است. مشابه بودن سبک اسناد در بعد پایدار- ناپایدار افراد افسرده و افراد با صفت مرزی می‌تواند به دلیل وجود ارتباط بین اختلال افسردگی و صفات مرزی باشد. همچنین یکسان بودن سبک‌های اسنادی افراد با صفت مرزی و افراد با صفت اسکیزوتایپی برای موقعیت‌های منفی در هر سه بعد، ممکن است ناشی از ویژگی‌های مشترکی باشد که بین آن‌ها وجود دارد. واژه‌های کلیدی: شخصیت مرزی، صفات مرزی، سبک اسنادی، سوگیری اسنادی.
حسن یعقوبی، فرامرز سهرابی، علی محمدزاده،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف : پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی رفتار درمانی‌شناختی و روان‌درمانی معنوی- مذهبی با تأکید بر آموزه‌های اسلام بر کاهش میزان اضطراب آشکار دانشجویان پسر خوابگاهی انجام شده است. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی‌های بالینی بود. با اجرای آزمون اضطراب آشکار Cattels به منظور غربال‌گری، از بین دانشجویان خوابگاهی ساکن در خوابگاه‌های دانشگاه علامه طباطبایی (در سال تحصیلی ۸۶-۸۷) که دارای اضطراب بودند، تعداد ۴۵ نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. این افراد به طور تصادفی در سه گروه، به عنوان گروه آزمایشی اول (مداخله رفتار درمانی‌شناختی)، گروه آزمایشی دوم (مداخله روان‌درمانی معنوی‌- مذهبی) و گروه شاهد قرار گرفتند. اعضای گروه‌های آزمایشی هر یک در ۱۲ جلسه مداخله درمانی به صورت گروهی ۲ ساعت در هفته شرکت کردند و در گروه شاهد هیچ مداخله‌ای انجام نشد. داده‌های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: بین دو شیوه درمانی در کاهش میزان اضطراب آشکار دانشجویان تفاوت معنی‌داری وجود نداشت و هر دو شیوه درمانی به طور معنی‌داری (۰۱/۰ < P) در کاهش میزان اضطراب آشکار دانشجویان مؤثر بود. نتیجه‌گیری: تأکید بر آموزه‌های اسلامی در قالب روان‌درمانی معنوی- مذهبی نیز همانند روش‌های شناختی رفتاری می‌تواند در کاهش اضطراب مفید واقع گردد. واژه‌های کلیدی: اضطراب آشکار، رفتار درمانی‌شناختی، معنویت، مذهب، روان‌درمانی معنوی‌- مذهبی.
علی محمدزاده،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف : Sulloway &nbsp;پیشنهاد کرده است که ترتیب تولد بر صفات شخصیت تأثیر می‌گذارد و فرزندان اول کمال‌گراتر و روان رنجورتر از فرزندان بعدی می‌شوند. کمال‌گرایی در حالت‌های مرضی ارتباط نزدیکی با اختلالات خوردن، وسواسی جبری و شخصیت وسواسی جبری دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر ترتیب تولد در کمال‌گرایی، نگرش‌های خوردن مرضی، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت وسواسی جبری بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع تحقیقات پس‌رویدادی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه‌های شهید مدنی آذربایجان، آزاد اسلامی و پیام نور تبریز و سراب که در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ مشغول به تحصیل بودند. نمونه‌ای به حجم ۷۹۰ نفر (۲۵۹ فرزند اول، ۳۸۰ فرزند دوم و ۱۸۱ فرزند آخر) به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب و با پرسش‌نامه‌های کمال‌گرایی هیل، نگرش‌های اختلال خوردن، پرسش‌نامه بازنگری شده وسواسی جبری و مقیاس شخصیت وسواسی جبری پرسش‌نامه شخصیت چندمحوری بالینی میلون-۲ مورد آزمون قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی و روش تحلیل کوواریانس یک راهه تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج نشان داد که فرزندان اول، وسط و آخر در کمال گرایی، نگرش‌های خوردن مرضی، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت وسواسی جبری تفاوت معنی‌داری با هم ندارند (۱۰/۰ < P). نتیجه‌گیری : یافته‌های تحقیق حاضر نظریهSulloway &nbsp;مبنی بر اثر ترتیب تولد بر صفات شخصیت را تأیید نمی‌کند. &nbsp;&nbsp; واژه‌های کلیدی: ترتیب تولد، کمال‌گرایی، نگرش‌های خوردن مرضی، اختلال وسواسی جبری، شخصیت وسواسی جبری
وحیده لامعی، سعیده لامعی، حسن یعقوبی، علی محمدزاده،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: پرسش‌نامه شخصیت زاکرمن - کلمن (Zuckerman &ndash; Kuhlman Personality Questionnaire) یکی از ابزارهای اندازه&rlm;گیری صفات و ویژگی&rlm;های شخصیتی است که در چارچوب الگوی پنج عاملی جایگزین (FFM یا Five Factor Personality Model) شخصیت زاکرمن ساخته شده است . هدف این پژوهش بررسی خصوصیات روان‌سنجی نسخه ۵۰ گویه&rlm;ای پرسش‌نامه بود. مواد و روش&rlm;ها: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه&rlm;ای به حجم ۵۰۸ نفر (۳۰۸ نفر دختر و ۲۰۰&divide; و نفر پسر) به روش نمونه&rlm;گیری تصادفی طبقه&rlm;ای از میان دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. مطالعه ساختار عاملی پرسش‌نامه از طریق تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه&rlm;های اصلی انجام گرفت. هم‌چنین از روایی به روش همزمان و افتراقی و پایایی به روش&rlm; بازآزمایی، آلفای کرونباخ، دو نیمه کردن و ضریب (ICC یا Interaclass Correlation Cofficient) استفاده شده است. یافته&rlm;ها: ضریب پایایی بازآزمایی برای کل پرسش‌نامه ۷۹/۰، آلفای کرونباخ ۶۴/۰، ضریب دو نیمه‌کردن ۶۸/۰ و ضریب ICC ۶۰/۰ (۰۰۱/۰>P) به‌دست آمد. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس پنج عامل را برای پرسش‌نامه استخراج نمود که به ترتیب عبارت است از: اضطراب &ndash; روان&rlm;رنجورخویی، هیجان&rlm;خواهی تکانشی، فعالیت، مردم&rlm;آمیزی و پرخاشگری &ndash; خصومت. روایی همزمان پرسش‌نامه از طریق تحلیل همبستگی&rlm;های به‌دست آمده با پرسش‌نامه شخصیتی آیزنک (Eysenck&#۰۳۹;s questionnaire.) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان&rlm;دهنده همبستگی میان دو پرسش‌نامه بود. در بحث روایی افتراقی هم پرسش‌نامه و عامل&rlm;های آن ( به جز عامل فعالیت) به بهترین نحو توانسته بین‌گروهی از افراد که نمرات بالایی و گروهی از افراد که نمرات پایینی در شاخص&rlm;های N,P,E آیزنک کسب کرده بودند، تمایز قایل شود. نتیجه‌گیری: نتایج حکایت از این داشت که پرسش‌نامه شخصیت زاکرمن &ndash; کلمن در جامعه ایرانی از خصوصیات روان‌سنجی مطلوبی برخوردار است و از آن می&rlm;توان در زمینه&rlm;های پژوهشی استفاده کرد. واژه&rlm;های کلیدی: پرسش‌نامه شخصیت زاکرمن &ndash; کلمن، الگوی پنج عاملی جایگزین، روایی، پایایی، خصوصیات روان‌سنجی.
داود اسدیان، علی محمدزاده، محمود نجفی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و   هدف؛ شکل گیری روابط نزدیک و عاشقانه یک تکلیف رشدی اجتماعی مهم برای نوجوانان است که در تعامل با بستر فرهنگی هر جامعه ممکن است شکل سالم یا آسیب زا به خود بگیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی فراوانی و نگرش به دوستی دختر و پسر در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور تبریز و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی بود. مواد و روش ها : این پژوهش از نوع زمینه یابی است. از بین دانشجویان دختر و پسر پیام نور تبریز ۴۴۴ نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان دادند که ۳/۴۷ درصد از دانشجویان سابقه دوستی با جنس مخالف را داشتند و این مورد در بین گروه مذکر بیشتر از گروه مونث بود. همچنین، گروه مذکر نگرش مثبت و گروه مونث نگرش منفی تری نسبت به دوستی با جنس مخالف داشتند. افرادی که خود را از نظر باورهای مذهبی در حد کم ارزیابی کرده بودند نسبت به دوستی با جنس مخالف نگرش مثبت تری داشتند. بین میزان استفاده از اینترنت و ماهواره در اوقات فراغت و گرایش به دوستی با جنس مخالف رابطه وجود داشت. دانشجویان معتقد بودند که تجربه دوستی با جنس مخالف نسبت به موفقیت ازدواج در آینده درحد متوسط و کم تاثیر مثبت دارد و در حد متوسط نیز تاثیرات منفی دارد. دانشجویان معتقد بودند که تجربه دوستی با جنس مخالف تاثیرات منفی روانی متوسط تا بیشتر و تاثیرات مثبت روانی اندکی دارد. همچنین معتقد بودند که در صورت قطع احتمالی دوستی، دختران بیشتر آسیب می بینند. نتیجه گیری : این یافته ها در راستای تحقیقات قبلی و دگرگونی فرهنگی در زمینه روابط با جنس مخالف تفسیر گردید. واژه های کلیدی: دوستی با جنس مخالف، نگرش، متغیرهای جمعیت شناختی
علی محمدزاده، علی خیری هیق،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : اختلالات افسردگی اساسی و وسواسی- جبری همپوشی‌هایی با یکدیگر دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه نشخوار فکری افسرده‌ساز و ابعاد آن در مبتلایان به اختلالات افسردگی اساسی، وسواسی- جبری و افراد بهنجار بود. مواد و روش‌ها: طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه‌ای بود. جامعه آماری را کلیه بیماران مبتلا به اختلالات افسردگی اساسی و وسواسی– جبری مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تبریز تشکیل ‌دادند و از بین آن‌ها ۳۰ نفر با تشخیص اختلال افسردگی اساسی و ۳۰ نفر با تشخیص اختلال وسواسی- جبری با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته بر اساس ملاک‌های Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, ۵ th Edition (DSM-۵)، به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به همراه ۳۰ نفر گروه شاهد همتا مورد بررسی قرار گرفتند. شرکت کننده‌ها به پرسش‌نامه نشخوار فکری افسرد‌ه‌ساز پاسخ دادند. جهت تحلیل داده‌ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری نرم‌افزار SPSS استفاده شد. یافته‌ها: میانگین نمرات نشخوار فکری افسرده‌ساز در افراد مبتلا به دو اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری بیشتر از افراد عادی بود (۰۰۱/۰ > P). همچنین، تفاوت معنی‌داری در میانگین نمرات نشخوار فکری افسرده‌ساز در بین مبتلایان به افسردگی اساسی و وسواسی- جبری مشاهده نشد (۳۳۰/۰ > P). نتیجه‌گیری: نشخوار فکری افسرده‌ساز مؤلفه مشترک در اختلالات افسردگی اساسی و وسواسی- جبری به شمار می‌رود و می‌تواند در آغاز، دوام و شدت دو اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری نقش داشته باشد. این یافته در فرایند تشخیص و درمان دو اختلال می‌تواند قابلیت کاربرد داشته باشد.
علی محمدزاده ابراهیمی، طیبه رحیمی پردنجانی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : شیوع علایم افسردگی به طور روزافزونی در حال افزایش است و اثرات مخرب آن بر روی فرد و جامعه بسیار گسترده می‌باشد. شناسایی عوامل خطر و محافظت کننده و درک فرایند ابتلا به علایم افسردگی به منظور پیشگیری به موقع و تلاش‌های مداخله‌ای اولیه، ضروری به نظر می‌رسد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کننده راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین رویدادهای استرس‌زا و علایم افسردگی بود. مواد و روش‌ها: جامعه آماری این مطالعه، دانشجویان مقطع کارشناسی بودند که ۳۵۷ نفر از آن‌ها با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری داده‌ها، از پرسش‌نامه بررسی تجارب زندگی (Life Experiences Survey یا LES)، پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ) و پرسش‌نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) استفاده گردید. فرضیه پژوهش از طریق روش تحلیل رگرسیون مورد آزمون قرار گرفت. یافته‌ها: راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان، رابطه بین رویدادهای استرس‌زا و علایم افسردگی را تعدیل نمود. نتیجه‌گیری: افرادی که به دنبال تجربه رویدادهای استرس‌زا، به میزان بیشتری از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان استفاده می‌کنند، علایم افسردگی کمتری را تجربه می‌نمایند و بر عکس افرادی که پس از تجربه رویدادهای استرس‌زا، به میزان کمتری از این راهبردها استفاده می‌کنند، تجربه علایم افسردگی بیشتری دارند. بر این اساس، مداخلات و برنامه‌های پیشگیرانه در زمینه علایم افسردگی، باید اهتمام ویژه‌ای به آموزش و ترویج راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان داشته باشند.
علی محمدزاده ابراهیمی، طیبه رحیمی پردنجانی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: نظریه حساسیت به تقویت در حیطه­های مختلفی نظیر شخصیت، هیجان و آسیب‌شناسی روانی اهمیت و کاربرد دارد. پرسشنامه تجدیدنظر و تصریح‌شده حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش به‌منظور سنجش این نظریه و مرتفع ساختن مشکلات ابزارهای قبلی، ساخته شد. پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی­‌های روان‌سنجی SPSRQ-RC در جامعه ایرانی انجام شد. مواد و روش­‌ها: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه بجنورد در نیم سال اول تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بودند که از بین آن‌ها ۴۸۵ نفر، به‌عنوان نمونه پژوهش، با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه­‌ای انتخاب شدند. داده­‌های پژوهش با استفاده از پرسشنامه­‌های تجدیدنظر و تصریح‌شده حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش (Sensitivity to Punishment and Sensitivity to Reward Questionnaire-Revised and Clarified یا SPSRQ-RC)، مقیاس سیستم بازداری رفتاری/ فعال‌سازی رفتاری (Behavioral Inhibition System/Behavioral Activation scale یا BIS/BAS Scale)، مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه (Positive Affect and Negative Affect Schedule یا PANAS) منفی جمع­‌آوری شد. داده­‌ها با استفاده از ضریب Cronbach , s alpha و ضریب همبستگی Pearson، ضریب باز آزمایی، تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تأییدی، تجزیه‌وتحلیل شدند. یافته­‌ها: تحلیل مؤلفه‌های اصلی با روش چرخش واریماکس، منجر به استخراج دو عامل زیر بنایی حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش برای SPSRQ-RC شد. مدل دو عاملی شناسایی شده ۵۱/۳۸ درصد از واریانس داده‌ها را تبیین کرد. ده ماده از SPSRQ-RC بر روی عامل اول یعنی حساسیت به تنبیه و ده ماده بر روی عامل دوم یعنی حساسیت به پاداش دارای بار معنی­‌دار بودند. شاخص­‌های مدل تحلیل عامل تأییدی نشان داد مدل دو عاملی از برازش مطلوبی برخودار است. کلیه ماده­‌های مربوط به هر یک از عوامل حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش دارای بار عاملی بالایی بودند و ساختار عاملی SPSRQ-RC را تائید کردند. نتایج بررسی اعتبار SPSRQ-RC با استفاده از روش­‌های همسانی درونی و بازآزمایی نشان داد این ابزار از اعتبار مطلوبی برخوردار است. همچنین، نتایج نشان داد SPSRQ-RC از روایی همگرا و افتراقی مطلوبی برخوردار است. نتیجه­‌گیری: SPSRQ-RC از ویژگی­‌های روان‌سنجی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و ارزیابی مناسب‌تری برای سنجش نظریه حساسیت به تقویت فراهم می­‌کند.
عادل محمدزاده، سعید حسن زاده، محسن شکوهی یکتا، سوگند قاسم زاده،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجا که ضعف در مهارت‌های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اتیسم بر رابطه‌ی میان آنان و والدینشان تأثیر سوء می‌گذارد، به‌کارگیری مداخلات زودهنگام در جهت بهبود مهارت‌های ارتباطی این کودکان ضروری به‌نظر می‌رسد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر برنامه‌ی آموزش والدگری هانن بر رابطه‌ی والد- کودک خانواده‌های دارای کودک با اختلال طیف اتیسم بود.
مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه‌ آماری پژوهش کلیه‌ی کودکان با اختلال طیف اتیسم ۳ تا ۷ سال را شامل می‌شد که در شهرستان اصفهان زندگی می‌کردند. از جامعه‌ی مذکور، با روش نمونه‌گیری در دسترس ۲۲ کودک همراه با والدینشان به عنوان نمونه‌ پژوهشی انتخاب شدند و در دو گروه ۱۱ نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس والدین گروه آزمایش به مدت ۳ ماه و هر هفته ۲ جلسه تحت آموزش برنامه‌ی والدین هانن قرار گرفتند. در این زمان، گروه گواه هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس رابطه‌ی والد- کودک پیانتا (۱۹۹۴) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌های بدست آمده از پژوهش، از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با اندازه‌گیری مکرر استفاده گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که تأثیر برنامه‌ی والدین هانن بر رابطه‌ی والد- کودک و مؤلفه‌های آن در زمینه‌های تعارض، نزدیکی و وابستگی در سطح ۰۵/۰ =α معنی‌دار می‌باشد.
نتیجه‌گیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر، می‌توان گفت با فراهم آوردن فرصتی برای آموزش والدین، از برنامه‌ی هانن به منظور ارتقای سطح ارتباطی میان کودکان با اختلال طیف اتیسم و والدینشان استفاده نمود.

صفحه ۱ از ۱