logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۲۳ نتیجه برای قاسمی

عباس ابوالقاسمی، محسن احمدی، آذر کیامرثی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده

Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: سوء استفاده از مواد مخدر تغییرات سریع و معنی داری در رویدادهای شناختی مانند احساسات، افکار یا خاطرات به وجود می آورد. هدف پژوهش حاضر، از نوع ارتباط فراشناخت و کمال گرایی مثبت و منفی با پیامدهای روان شناختی در افراد معتاد به مواد مخدر می باشد. روش ها: در این مطالعه همبستگی و به روش گذشته نگر انجام گرفت، نمونه آماری، ۷۵ نفر از مردان معتاد مرکز خودمعرف شهر همدان بودند که در روزهای فرد از مرکز معتادین خودمعرف انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی تری- شورت و چک لیست محقق ساخته پیامدهای روان شناختی استفاده شد. داده های پژوهش با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: فراشناخت (۶۵/۰= r )، کمال گرایی مثبت (۲۹/۰-= r ) و کمال گرایی منفی (۶۶/۰= r ) با پیامدهای روان شناختی همبستگی معنی داری دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ۵۴ درصد از واریانس، مربوط به پیامدهای روان شناختی توسط متغیرهای فراشناخت، کمال گرایی مثبت و منفی تبیین شد. نتیجه گیری: افزایش سطح فراشناخت و کمال گرایی منفی باعث افزایش سطح پیامدهای روان شناختی می شود و افزایش سطح کمال گرایی مثبت، کاهش پیامدهای روان شناختی را به دنبال خواهد داشت. این نتایج با یافته های پژوهشی مرتبط همخوانی دارد.
سجاد بشرپور، محمد نریمانی، حسین قمری گیوی، عباس ابوالقاسمی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان شیوع مواجهه با رویدادهای آسیب‌زا و بررسی برخی عوامل مرتبط با آن در دانش‌آموزان دبیرستانی پسر شهر ارومیه انجام گرفت.   مواد و روش‌ها : پژوهش به صورت مقطعی بر روی یک نمونه‌ای ۹۴۶ نفری از دانش‌آموزان پسر مقاطع اول، دوم و سوم دبیرستان‌های شهر ارومیه انجام گرفت، که به شیوه تصادفی خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شده بودند (۱۰۲۸۶ = N). اعضای نمونه در محل تحصیل و به صورت گروهی به پرسش‌نامه‌های محقق ساخته و سرند کردن حوادث آسیب‌زا پاسخ دادند. داده‌های به ‌دست آمده نیز با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های t، ۲ χ و kolmogerov- smornov با کاربرد نرم‌افزار ۱۸ SPSS تحلیل شد.   یافته‌ها: تعداد ۲/۷۲ درصد از شرکت‌کنندگان در طول زندگی خود حداقل با یک رویداد آسیب‌زا مواجه شده بودند. مشاهده خشونت در تلویزیون، رویدادهای مرگ فردی نزدیک، بیماری فردی نزدیک به ترتیب شایع‌ترین رویدادها بودند. نتیجه آزمون t نشان داد که میزان شیوع برخی از این رویدادها با افزایش سن افزایش می‌یابد، آزمون kolmogerov- smornov نشان داد که برخی رویدادها در وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین شیوع بالایی دارند و آزمون ۲χ هم آشکار کرد که بین رشته تحصیلی و شیوع برخی رویدادها رابطه وجود دارد.   نتیجه‌گیری : با توجه به آسیب‌پذیری بالای دوره نوجوانی می‌توان شیوع بالای تجربه رویدادهای آسیب‌زا را به عنوان یکی از مسایل جدی در سلامتی این افراد به حساب آورد. واژه‌های کلیدی: آسیب، رویداد آسیب‌زا، مواجهه، عوامل مرتبط، دانش‌آموزان.
امیر موسی رضایی، همایون ناجی اصفهانی، نرجس خسروی، طاهره مومنی قلعه قاسمی، نسرین مسایلی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف : نماز یکی از دستورات‌ الهی و از جمله عباداتی ‌است که در ایجاد آرامش‌ روانی در انسان نقش‌ اساسی دارد. متون‌ زیادی در رابطه با دین، معنویت ‌و شفا وجود دارد که در بسیاری از آن‌ها به ارتباط بین نماز و سلامت ‌روان و اثر محافظتی و بازدارندگی این ‌مفاهیم در این حوزه ‌اشاره ‌نموده‌اند. از طرفی دانشجویان از اقشاری هستند که در مقایسه با جمعیت‌ عمومی بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی می‌باشند. افسردگی در بین دانشجویان مسأله‌ای با اهمیت‌ است، زیرا از موفقیت ‌و پیشرفت ‌تحصیلی آنان می‌کاهد و آنان را از رسیدن به ‌جایگاه‌ ویژه و شایسته ‌باز می‌دارد، از این ‌رو به عنوان هدف پژوهش لحاظ گردید. مواد و روش‌ها: مطالعه ‌حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بود که به‌ شکل‌ مقطعی در مدت ‌۴ ماه اجرا گردید. ۷۱۵ نفر از دانشجویان ‌دانشگاه ‌علوم ‌پزشکی‌‌ ‌اصفهان با روش ‌نمونه‌گیری ‌تصادفی‌ طبـقه‌ای وارد مطالعه ‌شدند. ابزار گردآوری ‌اطلاعات در این مطالعه شامل فرم ‌اطلاعات ‌دموگرافیک و پرسش‌نامه ‌اسـتاندارد افسردگی Beck و چک‌لیست نماز بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۱۸ و روش‌های ‌آماری آنالیز واریانس دو طرفه، t ‌مستقل، ضریب همبستگی Pearson و Spearman مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: میزان ‌شیوع ‌افسردگی در نمونه‌های ‌مورد مطالعه ۴۴ درصد تخمین ‌زده ‌شد. نتایج ‌حاصل ‌از آزمون ‌آنالیز واریانس ‌یک طرفه بین التزام به‌ ادای ‌فریضه ‌نماز و افسردگی ارتباط‌ آماری معنی‌داری را نشان ‌داد (۰۰۱/۰ = P). همچنین یافته‌ها نشان ‌داد که بین میزان ‌افسردگی با متغیر «رعایت اولـویت زمان انجام فریضه‌ نماز» ارتباط آماری ‌معنی‌داری وجود دارد (۰۰۱/۰ > P). نتیجه‌گیری: نماز خواندن و اهمیت‌ دادن به ادای فریضه‌ نماز در زمان مقرر موجب کاهش‌ چشمگیر میانگین ‌نمره ‌افسردگی ‌دانشجویان ‌شد، از این رو پیشنهاد می‌شود که در راستای‌ پیش‌گیری ‌‌سطح‌ ‌اول و کاهش آمار اختلالات سلامت‌ ‌روان و از جمله افسردگی در نزد دانشجویان، نسبت به ترویج ‌فرهنگ نماز در دانشگاه‌ها اقدامات‌ جامع‌تری به‌ صورت مدون و به ‌شکل عملیاتی صورت‌ پذیرد. واژه‌های کلیدی: التزام به فریضه ‌نماز، رعایت‌ اولویت در نماز، افسردگی، پارامترهای‌ جمعیت‌شناختی، دانشجو
طاهره مؤمنی قلعه قاسمی، امیر موسی‌رضایی، مهین معینی، همایون ‌ ناجی‌اصفهانی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران ایسکمیک قلبی در مرحله حاد، اضطراب زیادی را تجربه می‌کنند و به نسبت بیمارانی که اضطراب کمتر دارند‌، ۵ مرتبه بیشتر به ایسکمی، سکته مجدد، تاکیکاردی یا تندتپشی (Tachycardia)، ‌آریتمی یا اختلال ریتم قلبی (Arrhythmia) و فیبریلاسیون بطنی مبتلا می‌شوند. اضطراب بیش از اندازه، روند بهبود بیماری را به تأخیر می‌اندازد و احتمال مرگ بیمار را در ماه‌های اول افزایش می‌دهد. بیماری‌های تهدید کننده‌ حیات مانند بیماری‌های قلبی منجر به دیسترس معنوی در افراد می‌گردند که این دیسترس معنوی می‌تواند تشدید کننده مشکلات فرد باشد و حتی به صورت درد غیر قابل کنترل یا اضطراب نمایان شود. مطالعات پیشنهاد کرده‌اند که مداخلات معنویت محور ممکن است اضطراب را کاهش دهد. از این ‌رو پژوهشگران بر آن شدند تا با استفاده از نتایج یافته‌های تحقیقاتی،‌ جستجوی وسیع کتابخانه‌ای و نظر کارشناسان مربوط، به تدوین یک برنامه ‌مراقبتی ‌معنویت ‌محور اقدام نمایند و تأثیر اجرای آن را بر اضطراب بیماران ایسکمیک ‌قلبی بستری در بخش ‌مراقبت‌های ‌ویژه مورد بررسی قرار دهند. مواد و روش‌ها: این مطالعه، یک کارآزمایی ‌بالینی تصادفی ‌شده بود که در سال ۱۳۸۹ در بخش مراقبت‌های ویژه قلب بیمارستان الزهرا (س) اصفهان انجام شد. ۶۴ بیمار ایسکمیک ‌قلبی بستری در بخش مراقبت‌های ‌‌ویژه به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار‌ گرفتند.‌ برنامه مراقبت‌‌ معنوی ‌شامل حضور حمایت‌گرایانه، حمایت‌ از تشریفات ‌مذهبی ‌بیمار و استفاده از سیستم‌های ‌حمایتی بود که به مدت ‌۳‌ روز انجام پذیرفت و پرسش‌نامه اضطراب Spielberger قبل و بعد از انجام مداخله در هر دو گروه تکمیل گردید. از نرم‌افزار‌ آماری SPSS نسخه ۱۸ و آزمون‌های ۲ c، ‌Independent t و Paired t جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. یافته‌ها: میانگین نمره اضطراب قبل ‌از انجام‌ مداخله در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت (۹۱۰/۰ = P). این در حالی است که آزمون Paired t نشان داد میانگین نمره اضطراب (۰۰۱/۰ = P)، در گروه آزمون قبل و بعد از انجام‌ مداخله معنوی‌ محور تفاوت معنی‌داری دارد. همچنین مقایسه میانگین تغییرات نمره اضطراب بین دو گروه آزمون و شاهد بعد ‌از انجام‌ مداخله تفاوت معنی‌داری داشت (۰۳۰/۰ = P). نتیجه‌گیری: برنامه مراقبتی معنویت محور، اضطراب بیماران ‌ایسکمیک ‌قلبی بستری در بخش مراقبت‌های ‌ویژه را کاهش داد و پرستاران می‌توانند جهت کاهش اضطراب بیماران از برنامه‌ مراقبت ‌معنوی استفاده ‌نمایند. واژه‌های‌کلیدی: اضطراب، بیماری‌های ‌عروق‌ کرونر،‌ بخش‌ مراقبت‌های ‌ویژه‌ قلب، پرستاری، کارآزمایی‌ بالینی، ‌معنویت
عفت السادات وفامند، مهدی کارگر فرد، مهرداد صالحی، غلامعلی قاسمی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ماساژ درمانی بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان معتاد زندانی شهرستان اصفهان بود. مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. آزمودنی های این تحقیق را ۳۰ نفر از زنان معتاد زندان مرکزی اصفهان را تشکیل می دادند که بصورت تصادفی در دو گروه تجربی (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی در جلسات ماساژ درمانی به مدت ۸ هفته (۳جلسه در هفته) هر جلسه ۳۰ دقیقه، شرکت کردند، در حالی که برای گروه کنترل فقط ۳ جلسه در هفته جلسات مذاکره و بحث در مورد مسائل روز مره انجام شد. در ابتدا و پایان دوره ی مداخله نمرات اضطراب و افسردگی آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه ی بک ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس در سطح کمتر از ۵/۰ تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: پس از کنترل نمرات پیش آزمون اضطراب و افسردگی، هشت هفته ماساژ درمانی اثر معناداری بر سطوح اضطراب (۹۲۱/۰; Partial ƞ ۲ = ۰۰۱/۰P<) و افسردگی (۸۸۱/۰; Partial ƞ ۲ = ۰۰۱/۰P<) زنان معتاد در مقایسه با گروه کنترل داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ماساژ درمانی به عنوان یکی از مدالیته های درمانی می تواند نقش بسزایی در بهبود علائم اضطرب و افسردگی زنان معتاد زندانی را ایفا کند.
احمدرضا کیانی، مریم فاتحی زاده، نظام الدین قاسمی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی عوامل خانوادگی دخیل در اقدام به خودکشی بوده است. مواد و روش‌ها : پژوهش از نوع توصیفی و در حیطه‌ی پژوهش‌های کیفی بود و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. نمونه‌گیری در یک نمونه ۲۰ نفری به روش مبتنی بر هدف انجام و تا اشباع داده‌ها ادامه یافت. برای گردآوردی داده‌ها از مصاحبه با نمونه‌ی اقدام‌کننده خودکشی و خانواده&nbsp; و دوستان آنها استفاده شد. به منظور دستیابی به موثق بودن و پایایی داده‌ها از معیارهای بازنگری ناظرین و مشارکت‌کنندگان در پژوهش استفاده شد. یافته‌ها: نتایج این مطالعه که مبتنی بر داده‌های کدگذاری شده بر اساس مصاحبه انجام شده بود، نشان داد که ۱۰ عامل خانوادگی به ترتیبِ اهمیت، در خودکشی این افراد دخیل می‌باشد. این عوامل به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: ۱- طلاق واقعی یا عاطفی والدین۲- مورد آزار و اذیت روانی و جسمانی قرار گرفتن از سوی والدین۳- سبک فرزندپروری طرد کننده و مستبدّانه ۴- فقدان تقویت و تشویق و امیدواری از سوی والدین۵- اعتیاد والدین۶- سابقه بیماری‌های روان‌پزشکی والدین ۷- سابقه اقدام به خودکشی والدین ۸- جلب توجه و محبت والدین۹- فقدان جهت‌گیری مذهبی۱۰- نبود سازمان‌دهی و برنامه‌ریزی و نبود اهداف برای زندگی. نتیجه‌گیری : عوامل خانوادگی یکی از علت‌های اقدام به خودکشی می‌باشد که باید در حیطه پیشگیری و درمان به آن توجه ویژه داشت. واژه‌های کلیدی: اقدام به خودکشی، عوامل خانوادگی&nbsp;، &nbsp;
مهدی محمدامینی، آرش نجیمی، عباس ابوالقاسمی، سید داود مفتاق،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده &nbsp; زمینه و هدف: طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه الگوی اصلی بسیاری از اختلالات شخصیت هستند، مقایسه طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی می تواند پشتوانه‌ای قوی برای آسیب‌شناسی روانی و طرح‌واره‌ درمانی فراهم آورد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه‌ی طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه در مبتلایان به اختلال اجتنابی و افراد بهنجار انجام شده است. &nbsp; مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، ۴۵ نفر از بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی و ۴۵ نفر از افراد بهنجار در شهر اردبیل مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از فرم کوتاه پرسش‌نامه‌ی طرح‌واره‌ی یانگ (Young Schema Questionnaire) و پرسش‌نامه چند محوری بالینی میلون &nbsp;(Millon Clinical Multiaxial Inventory) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS (Ver ۱۷) و آزمون آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. &nbsp; یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی و افراد بهنجار تفاوت معنی‌داری وجود دارد. علاوه بر آن تفاوت معنی‌داری در طرح‌واره‌های حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت‌های مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری (۰۰۱/۰>P) و دیگرجهت‌مندی (۰۰۷/۰=P) در دوگروه مورد مطالعه دیده می‌شود. &nbsp; نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به‌دست آمده طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی ناکارامد می‌باشند. با شناسایی طرح‌واره‌های فوق پیش از ابتلای فرد به اختلال‌های شخصیت اجتنابی و اندازه‌گیری شدت این طرح‌واره‌ها می‌توان راهبردهای مداخله‌ای مناسبی را در جهت کاهش این طرح‌واره به عمل آورد. &nbsp; واژه‌های کلیدی: طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه، اختلال شخصیت ، اختلال شخصیت اجتنابی &nbsp;
امیر موسی رضایی، هما کدخدایی الیادرانی، محبوبه قاسمی پور، علیرضا هوایی، محمد درویش، فاطمه علی اکبری،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

سابقه و اهداف: با توجه به شیوع بالای سرطان پستان و اهمیت محوری سلامت معــنوی در فرآیند درمانی مبتلایان به این نوع سرطان، مطالعه حاضر با هدف تبیین پیش بینی کننده های روان شناختی، طبی و جمعیت شناختی سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان طراحی و اجرا گردید. مواد و روش ها: ۳۴۱ نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان با روش نمونه گیری آسان در مطالعه توصیفی-همبستگی شرکت نمودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه متشکل از سه بخش استفاده شد. بخش اول مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی و طبی، بخش دوم دربرگیرنده پرسشنامه اسـتاندارد سلامت معــنوی Ellison &ndash; Palutzian و بخش سوم شامل پرسشنامه استاندارد سنجش استرس، اضطراب و افسردگی DASS-۴۲ بود. جهت تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS نسخه بیستم و روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، ارتباط آماری معنی داری بین سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان با استرس، اضطراب، افسردگی وجود داشت. بر اساس نتایج تحلیل رگرسـیون، ۵/۳۹ درصد از واریانس نمرات سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان به وسیله متغیرهای فوق الذکر تبیین گردید و در این بین، افسردگی با ضریب تعیین ۲/۲۶ درصد بالاترین سهم را در پیش بینی سلامت معــنوی ایفا نمود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، سلامت معــنوی مبتلایان به سرطان پستان را می توان در قالب یک معادله رگرسیون به وسیله متغیرهای روان شناختی پیش بینی کرد. مبتلایان به سرطان پستان با نمرات بالاتر سلامت معــنوی، میزان استرس، اضطراب و افسردگی کمتری وجود دارد و بالا بودن سلامت معــنوی یک فاکتور مهم محافظت کننده در برابر بروز استرس، اضطراب و افسردگی در این بیماران است.
غلامرضا قاسمی، فریماه رضائیان بروجنی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : تعداد قابل توجهی از زنان به دنبال همسرآزاری تحت درمان روان‌پزشکی قرار می‌گیرند و این موضوع از دید محققان ایرانی مخفی مانده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط احتمالی سوء رفتار توسط همسر با دفعات بستری روان‌پزشکی و اقدام به خودکشی گروهی از این قشر آسیب دیده طراحی گردید. مواد و روش‌ها: مطالعه از نوع مورد- شاهدی بود که در هر گروه ۹۸ نفر بیمار زن از بخش روان‌پزشکی بیمارستان خورشید در سال ۱۳۹۴ به طور تصادفی انتخاب و به لحاظ سوابق سوء رفتار با مقیاس خشونت فیزیکی و غیر فیزیکی Hudson غربال شدند. داده‌های خام به وسیله نرم‌افزار SPSS و اجرای آزمون‌های آمار تحلیلی از جمله ۲ &chi;، آنالیز واریانس، t مستقل، Cramer، ANOVA و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: متوسط دفعات خودکشی گروه آزمایش بیش از گروه شاهد بود، ولی از نظر دفعات بستری روان‌پزشکی بین آن‌ها تفاوتی دیده نشد؛ در حالی که رابطه معنی‌داری بین سن، دفعات اقدام به خودکشی و نوع اختلال روان‌پزشکی بیماران با دفعات بستری آن‌ها دیده شد، سابقه سوء رفتار توسط همسر نقشی در بستری روان‌پزشکی آن‌ها نداشت. نتیجه‌گیری: گزارش سوء رفتار به طور حتم به بستری روان‌پزشکی زنان نمی‌انجامد. به نطر می‌رسد که قضاوت بالینی برای بستری بیمار بر گرفته از شرایط سنی، سابقه اقدام به خودکشی قبلی و تهدیدهای فعلی و همچنین، رفتارهای ناشی از اختلال روان‌پزشکی وی باشد. بنابراین، جا دارد تا روان‌پزشک بالینی گامی فراتر برداشته و تبعات روانی خشونت خانگی را در فرمولاسیون درمانی خود لحاظ کند.
مظفر غفاری، عباس ابوالقاسمی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : متغیرهای روان‌شناختی در محیط‌های دانشگاهی که از لحاظ تفاوت‌های فردی و شخصیتی از تنوع بسیاری برخوردار است، باعث افزایش سازگاری دانشجویان شده و عملکرد تحصیلی آنان تحت تأثیر قرار می‌دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه باورآمیختگی اندیشه- عمل و هوش شخصی با علایم اختلال شخصیت مرزی دانشجویان با میانجی‌گری کنترل عواطف بود. مواد و روش‌ها: پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه آماری تحقیق شامل ۲۵۰ نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه‌های شهرستانهای بناب و مراغه در سال تحصیلی ۹۴- ۱۳۹۳ بودند که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه باورآمیختگی فکر- عمل Rachman و همکاران، مقیاس کنترل عواطف William و همکاران، پرسش‌نامه اختلال شخصیت مرزی Claridge و Broks و پرسش‌نامه هوش شخصی Mayer و همکاران استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های ضریب همبستگی Pearson، Bootstrap و Sobel و از طریق برنامه نرم‌افزار SPSS Amos مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: برازندگی مدل در اصلاح اولیه از طریق حذف مسیر غیر معنی‌دار تأیید شد. اثر مستقیم هوش شخصی، افسردگی، آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی، خشم بر روی علایم اختلال شخصیت مرزی معنی‌دار بود، اما اثر مستقیم احتمال برای خود، احتمال برای دیگران، اضطراب و هیجان مثبت معنی‌دار نشد. اثر غیر مستقیم آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی با میانجی‌گری افسردگی، خشم و هیجان مثبت، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای خود با میانجی‌گری افسردگی، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای دیگران با میانجی‌گری افسردگی، خشم و هیجان مثبت بر صفات مرزی معنی‌دار بود، اما اثر غیر مستقیم هوش شخصی معنی‌دار نبود. در مجموع، ۶۶ درصد از واریانس صفات مرزی از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. نتیجه‌گیری: راهبردهای تنظیم هیجان و هوش شخصی با میانجی‌گری کنترل عواطف در تبیین علایم اختلال شخصیت مرزی نقش دارد. بنابراین، به نظر می‌رسد که وقوع راهبردهای ناکارامد تنظیم شناختی هیجان و کنش و هوش شخصی پایین، آسیب‌پذیری فرد را نسبت به صفات مرزی بالا می‌برد.
محمد نریمانی، سمیه تکلوی، عباس ابوالقاسمی، نیلوفر میکائیلی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش تن‌آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابعاد سرشت و منش زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (Generalized anxiety disorder یا GAD) انجام شد. مواد و روش‌ها: روش این پژوهش به صورت آزمایشی از نوع طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه شاهد بود. نمونه‌های پژوهش را ۴۰ زن مبتلا به GAD تشکیل دادند که به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. آزمودنی‌های دو گروه به پرسش‌نامه‌های ۷-GAD و GAD-IV و پرسش‌نامه سرشت و منش (Temperament and Character Inventory یا TCI) پاسخ دادند. افراد گروه آزمایش به مدت ۱۶ جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. در پایان آموزش و سه ماه بعد، آزمودنی‌های دو گروه دوباره پرسش‌نامه‌های مذکور را تکمیل نمودند. داده‌های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: بر اساس یافته‌ها، بین نمرات مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری ابعاد اجتناب از آسیب (۱۴/۷ = F، ۰۵۰/۰ > P) و خودراهبری (۹۲/۲۶ = F، ۰۰۱/۰ > P) در گروه آموزش تن‌آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه شاهد تفاوت معنی‌داری مشاهده شد؛ در حالی که تفاوت معنی‌داری در ابعاد نوجویی، وابستگی به پاداش، پشتکار، همکاری و خودفراروی بین نمرات پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری دو گروه وجود نداشت. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان می‌دهد که آموزش تن‌آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی، منجر به افزایش خودراهبری می‌شود؛ در حالی که بعد از روان درمانی در مرحله پس‌آزمون و پیگیری، کاهش در اجتناب از آسیب مشاهده گردید. بنابراین، آموزش تن‌آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش علایم GAD و تغییر در ابعاد سرشت و منش مؤثر می‌باشد.
محمد نریمانی، معصومه ملکی پیربازاری، نیلوفر میکائیلی، عباس ابوالقاسمی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ (Exposure and Response Prevention Therapy یا ERP Therapy) و درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) در کاهش وسواس فکری و عملی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (Obsessive-compulsive disorder یا OCD) انجام شد. مواد و روش‌ها: این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش‌آزمون و پس‌آزمون، همراه با گروه شاهد بود. جامعه پژوهش را همه بیماران وسواسی بالای ۱۸ سال که در سال ۱۳۹۳ به مراکز مشاوره خصوصی و مراکز بهداشتی- درمانی شهری و روستایی شهرستان رشت مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. نمونه آماری شامل ۴۵ بیمار مبتلا به OCD بود که از میان مراجعه کنندگان به این مراکز انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یکی از گروه‌های آزمایشی (ACT و ERP) یا شاهد قرار گرفتند. گروه‌های آزمایشی هشت جلسه درمان ۴۵ دقیقه‌ای دریافت نمودند. به منظور سنجش شدت وسواس فکری و عملی، مقیاس شدت وسواس فکری و عملی Yale-Brown استفاده گردید. یافته‌ها: در نمرات پس‌آزمون وسواس فکری و وسواس عملی، بین سه گروه تفاوت معنی‌داری وجود داشت (۰۱۰/۰ ≥ P). بر اساس نتایج آزمون تعقیبی Tukey، در وسواس فکری و عملی میانگین نمرات ACT و ERP و میانگین نمرات هر دو گروه درمانی از گروه شاهد به طور معنی‌داری کمتر بود (۰۵۰/۰ ≥ P). نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان ACT کاهش بیشتری در شدت وسواس فکری و عملی ایجاد می‌کند. بنابراین، متخصصان بهداشت روانی می‌توانند از آن به عنوان یک گزینه درمانی دارای پیشینه پژوهشی استفاده نمایند.
منصوره نیکوگفتار، رضا قاسمی جوبنه،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : خودمراقبتی یکی از عوامل مهم در بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به دیابت است. مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی می‌تواند نقش مهمی در افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهن‌آگاهی در افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری پژوهش متشکل از زنان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر تهران در سال ۱۳۹۳ بود. افراد نمونه در مرحله نخست بر اساس نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسش‌نامه خود‌مراقبتی SDSCA (Summary of Diabetes Self Care Activities)، با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایشی و شاهد (۱۲ نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه در معرض آموزش ذهن‌آگاهی قرار گرفت، اما گروه شاهد مداخله‌ای دریافت نکرد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: بین میانگین نمرات پیش‌آزمون و پس‌آزمون گروه آزمایش تفاوت معنی‌داری وجود داشت. این تفاوت در سطح ۰۱/۰ > P معنی‌دار بود. از این‌رو، می‌توان گفت که آموزش ذهن‌آگاهی موجب افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت گردید. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش دلالت بر تأثیر آموزش ذهن‌آگاهی بر افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت دارد. بر این اساس، می‌توان در مراکز و کلینیک‌های دیابت، علاوه بر درمان‌های دارویی رایج، از مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی جهت افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت استفاده نمود.
غلامرضا قاسمی، نینا زراسوند، آذین حمیداوی اصل،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف : پدیده خودکشی از دیرباز توجه بسیاری از محققان را به خود جلب نموده، اما در ایران کمتر پژوهشی به نقش همسرآزاری در رفتار خودکشی توجه کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه احتمالی دفعات اقدام به خودکشی و همسرآزاری انجام شد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی- پیمایشی، ۲۴۶ زن متأهل اقدام کننده به خودکشی که در سال ۱۳۹۴، در بخش مسمومین بیمارستان خورشید وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بستری شده بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند و به وسیله مقیاس Hudson مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های ۲ c، t، ANOVA و رگرسیون خطی در نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: از بین متغیرهای مرتبط با سوء رفتار، طول مدت سوء رفتار، سابقه خشونت فیزیکی و شدت سوء رفتار غیر فیزیکی رابطه معنی‌داری با دفعات اقدام به خودکشی داشت. با هر واحد افزایش انحراف معیار سوء رفتار فیزیکی، ۳۷/۰ درصد شانس اقدام به خودکشی افزایش یافت. این رقم در مورد تأثیر خشونت غیر فیزیکی، ۲۰/۰ درصد برآورد گردید. این احتمال با طولانی شدن مدت سوء رفتار، ۱۹/۰ درصد افزایش پیدا کرد. نتیجه‌گیری: بدون شک همسرآزاری بسته به طول مدت و شدت آن، شانس اقدام به خودکشی را افزایش می‌دهد. اقدامات قانونی و اجتماعی برای پیشگیری از همسرآزاری می‌تواند باعث کاهش خطر اقدام به خودکشی شود.
حسن عبدی، عبداله قاسمی، الهه عرب عامری، فرشاد غزالیان،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : به طور قابل توجهی در بیشتر مطالعات قبلی پی برده‌اند که کارکردهای تعادل در اختلال کم‌توجهی- بیش‌فعالی (ADHD یا Attention deficit hyperactivity disorder) با اشکال مواجه بوده است. همچنین، ارتباط تنگاتنگی بین فعالیت‌های بدنی و بهبود اختلالات رفتاری وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت‌های مبتلا به ADHD بود. مواد و روش‌ها: تحقیق به روش آزمایشگاهی صورت گرفت. آزمودنی‌های مطالعه شامل ۳۵ سر رت نژاد ویستار با وزن ۶۹/۸ ± ۶۶/۱۸۱ گرم بود که به طور تصادفی به ۵ گروه ۷ تایی تقسیم شدند. جهت ADHD رت‌ها به مدت ۸ هفته ۱۰ میلی‌گرم L-NAME و ۶ روز در هفته به ازای وزن هر رت به صورت زیرصفاقی تزریق شد. ۵ گروه شامل گروه شاهد و ۴ گروه ADHD (مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی، مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی و بدون مصرف متیل فنیدیت و بدون تمرین استقامتی) بود. ابزارهای تحقیق شامل آزمون Open field، آزمون تعادل Balance beam و تردمیل ۵ بانده بود. آزمون تعادل بعد از ۴ هفته تمرین گرفته شد. به گروه دارویی ۲ میلی‌گرم متیل فنیدیت روزانه به ازای کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی داده شد. رت‌های گروه تمرین ۵ روز در هفته برای مدت ۲۸ روز با سرعت ۲ تا ۲۰ متر بر دقیقه به تمرین پرداختند. مدت زمان تمرین در هر جلسه در هفته اول و زمان آشناسازی ۲ متر بر دقیقه و با اضافه بار در هر هفته به ۲۰ متر بر دقیقه رسید. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس ANOVA تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: بین پیش‌آزمون و پس‌آزمون تعادل گروه شاهد (۱۷۰/۰ = P) و گروه ADHD (۱۷۰/۰ = P) تفاوت معنی‌داری وجود نداشت، اما بین پیش‌آزمون و پس‌آزمون تعادل گروه ADHD + تمرین، گروه ADHD + متیل فنیدیت و گروه ADHD + متیل فنیدیت + تمرین (۰۰۱/۰ = P) تفاوت معنی‌داری به دست آمد. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی Tukey نشان داد که تعادل گروه شاهد نسبت به تمامی گروه‌ها بهتر بود (۰۰۱/۰ ≥ P). تعادل تمامی گروه‌ها به غیر از گروه شاهد از گروه ADHD بهتر بود (۰۰۱/۰ ≥ P). بین تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی با گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت و همچنین، تعادل گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت با تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (۰۰۱/۰ ≤ P).
حسن عبدی، عبدالله قاسمی، الهه عرب عامری، فرشاد غزالیان،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه در درمان اختلال کم‌توجهی- بیش فعالی (Attention Deficit Hyperactivity Disorder یا ADHD) از داروها با دوزهای متفاوتی استفاده می‌شود. اخیراً درمان‌های غیر دارویی مانند فعالیت بدنی نیز مدنظر قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر علائم رفتاری رت‌های نر مبتلا به ADHD بود.

مواد و روش‌ها: روش تحقیق از نوع تجربی بود. آزمودنی‌ها در ابتدا شامل ۴۰ سر موش‌ صحرایی نژاد Wistar با دامنه سنی ۴ تا ۶ هفته بودند که به دو گروه کنترل ۷ سر و گروه تزریق L-NAME ۳۳ سر به‌طور تصادفی ساده تقسیم شدند. گروه تزریق L-NAME در سن ۸ تا ۱۲ هفتگی (میانگین و انحراف استاندارد وزنی ۳۷۹/۸±۷۰/۱۸۱ گرم) به یک گروه پنج تایی نمونه‌برداری خونی و ۴ گروه هفت تایی شامل گروه ADHD، گروه ADHD + تمرین استقامتی، گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت، گروه ADHD + تمرین استقامتی+ مصرف متیل فنیدیت تقسیم شدند. از آزمون Open field جهت تشخیص بیش فعالی و از تردمیل ۵ بانده جهت تمرینات استقامتی استفاده شد. ۱۰ میلی‌گرم L-NAME به مدت ۸ هفته و ۶ روز در هفته به ازای وزن هر رت به‌صورت زیر صفاقی جهت ابتلا به اختلال کم‌توجهی- بیش فعالی رت‌ها تزریق شد. آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE) و نیتریت اکساید (NO) جهت تشخیص پرفشارخونی رت‌ها بعد از تزریق L-NAME مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. موش‌های‌ صحرایی ۳۰ دقیقه در هر روز (۵ روز در هفته)، برای مدت ۲۸ روز به تمرین دویدن پرداختند. از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه (ANOVA) جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که تعداد ایستادن‌های گروه کنترل نسبت به‌تمامی گروه‌ها بیشتر و تعداد مربع‌های طی شده کمتر بود (۰۰۱/۰≥ p). تعداد مربع‌های طی شده گروه ADHD نسبت به‌تمامی گروه‌ها بیشتر و تعداد ایستادن‌ها کمتر بود (۰۰۱/۰≥ p). بین تعداد مربع‌های طی شده و تعداد ایستادن‌ها گروه+ ADHD تمرینات استقامتی با گروه ADHD +مصرف متیل فنیدیت و همچنین گروه + ADHD مصرف متیل فنیدیت + تمرینات استقامتی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (۰۰۱/۰≤ p).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر علائم رفتاری الگوی حیوانی مبتلا به ADHD تأثیر داشته و می‌توان توصیه نمود که از فعالیت‌های بدنی به‌عنوان روش مؤثری جهت جایگزینی مصرف متیل فنیدیت استفاده نمود.


عاطفه زراستوند، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهنام ابوالقاسمی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: ناتوانی در داشتن فرزند استرس‌آور بوده و موجب آشفتگی روانی می‌شود. همچنین به‌عنوان یک عامل قوی علیه روابط بین زوج‌ها و استحکام خانواده عمل می‌کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت به خود بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی زنان نابارور بود.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان نابارور شهرهای چالوس و نوشهر بودند که بین ماه‌های خرداد تا شهریور ۱۳۹۷ به مراکز ناباروری مراجعه کرده بودند. از میان آن‌ها تعداد ۳۰ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه‌ آزمایش تحت درمان متمرکز بر شفقت به خود (۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه‌ای) قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکردند. از پرسشنامه‌های خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی به‌منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده از طریق نرم‏افزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیره) انجام پذیرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که مداخله متمرکز بر شفقت به خود بر خودتنظیمی زناشویی (۱۷/۸=F، ۰۰۱/۰>p)، دلزدگی زناشویی (۵۲/۵۲=F، ۰۰۱/۰>p) و خود انتقادی (۹۹/۶۴=F، ۰۰۱/۰>p) زنان نابارور تأثیر دارد.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان متمرکز بر شفقت به خود مداخله مؤثری در بهبود خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی زنان نابارور بود.


سهیلا سلطانی اصل هریس، جلیل باباپور خیرالدین، حمید پورشریفی، عباس بخشی پور رودسری، علی قاسمی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کودکان، وضعیت زیست-روان­شناختی ویژه­ای است که ادراک حمایت اجتماعی و منبع کنترل مادران با تحصیلات متفاوت را به چالش گرفته و سازگاری روان­شناختی آن‌ها را متأثر می­سازد. ازاین‌رو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مستقیم و غیرمستقیمِ تحصیلات، با وساطتِ منبع کنترل و حمایت اجتماعی ادراک‌شده، بر سازگاری روان­شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان است.
مواد و روش‌ها: این پژوهش، از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به سرطان تشکیل داده که به کلینیک­های متخصصان اطفال شهر مشهد مراجعه کردند. حجم نمونه ۲۲۰ نفر، با روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شد. جمع­آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه­های سازگاری روانی اجتماعی، مقیاس منبع کنترل راتر، حمایت اجتماعی ادراک­شده چندبعدی، ویژگی­های جمعیت­شناختی صورت گرفت. داده­های پژوهش به کمک نرم­افزارهای SPSS و AMOS و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر بررسی شدند.
یافته‌ها: بر اساس یافته­ها، افزایش تحصیلات باعث کاهش ناسازگاری شد (۰۱/۰>P)، همچنین افزایش تحصیلات به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق افزایش حمایت اجتماعی ادراک­شده باعث کاهش ناسازگاری شد. همچنین افزایش تحصیلات به‌صورت مستقیم به افزایش منبع کنترل درونی و کاهش کنترل بیرونی تأثیر گذاشت اما به شکل غیر­مستقیم تأثیری بر سازگاری روان­شناختی مادران نداشت.
نتیجه‌گیری: مطابق با یافته­ها می­توان نتیجه گرفت که افزایش تحصیلات با وساطت حمایت اجتماعی ادراک‌شده باعث افزایش سازگاری روان­شناختی مادران می­شود. همچنین با بالا رفتنِ سطحِ تحصیلات می­توان شاهدِ فزونیِ کنترل درونی و تقلیلِ کنترل بیرونی بود.
سحر قاسمی، سجاد اسماعیلی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: دوره نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی است که نوجوانان در آن تغییرات زیادی را تجربه می‌کنند و واکنش آنها نسبت به این تغییرات متفاوت است یکی از رفتارهای ناسازگارانه در این خصوص پرخاشگری است که از دیرباز توجه مداخلات زیادی را به خود جلب کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر روان‌درمانی حمایتی بر کاهش پرخاشگری بدنی نوجوانان پسر می‌باشد.
مواد و روش‌ها: در این پژوهش از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان پسر ۱۲- ۱۸ سال می باشدکه در طول ۶ ماه آغازین سال ۹۹ با علائم پرخاشگری مزمن به مرکز اورژانس اجتماعی مراجعه کرده بودند که از میان آن‌ها سه نوجوان با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از سه جلسه خط پایه، جلسات مداخله آغاز و به مدت ۸ جلسه ۴۵ دقیقه‌ای هر هفته یک جلسه بسته درمانی روان‌درمانی حمایتی اجرا شد. دو جلسه پیگیری بافاصله دو هفته و یک ماه از اجرای اقدامات درمانی نیز برگزار و نتیجه ارزیابی شد. جهت جمع‌آوری‌ داده‌ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، زیر مقیاس پرخاشگری بدنی استفاده شد (۱).
یافته‌ها: برای بررسی فرضیه پژوهش از شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی استفاده شد که بر اساس درصد بهبودی کلی سه نمونه پس از درمان (۷۷/۴۲) و پیگیری (۰۲/۴۸) می‌توان گفت روان‌درمانی حمایتی بر کاهش پرخاشگری بدنی نوجوانان مؤثر می‌باشد.
نتیجه‌گیری: روان‌درمانی حمایتی بر کاهش پرخاشگری نوجوانان پسر مؤثر می‌باشد. این درمان با افزایش اعتمادبه‌نفس و آگاهی نسبت به نقاط قوت و ضعف در کنترل رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر می‌باشد.
مرضیه کرمی پور، یداله قاسمی پور، سعید آریاپوران،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوامل روانی که با بیماری­های مزمن و مشکلات جسمی رابطه پیچیده‌ای دارد، عدم تحمل آشفتگی روانی و ناکامی است. به هر میزان تحمل عوامل استرس‌زا در فرد زیاد باشد مشکلات جسمی کمتری خواهد داشت. در این میان، نقش واسطه‌ای خشم پنهان در ارتباط بین میزان عدم تحمل ناکامی و مشکلات جسمی به‌عنوان سازوکار این اثربخشی مورد غفلت قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش واسطه‌ای خشم پنهان در رابطه بین عدم تحمل ناکامی و مشکلات جسمی بود.
مواد و روش‌ها: روش این پژوهش از نوع علّی غیرآزمایشی بود. جامعه‌ آماری شامل کلیه‌ زنان و مردان بالای ۱۸ سال در سال ۱۴۰۰ بود. حجم نمونه‌ ۳۰۲ نفر بود که به روش نمونه‌گیری در دسترس از جامعه آماری انتخاب شد. به دلیل شیوع بیماری کووید-۱۹ نمونه‌گیری در فضای مجازی انجام شد. بدین‌صورت که لینک پرسشنامه آنلاین حاوی پرسشنامه تحمل ناکامی (هارینگتون، ۲۰۰۵)، پرسشنامه خشم صفت- حالت اسپیلبرگر (۱۹۹۹) و مقیاس علائم جسمانی (هاگیوارا، ۱۹۹۲) در شبکه‌های مجازی اینستاگرام، واتساپ و تلگرام در دسترس افراد قرار گرفت و از افراد خواسته شد تا به سؤالات پاسخ دهند. برای بررسی سؤال‌ پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از نسخه‌ ۲۶ بسته‌ آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) و نسخه ۴ نرم‌افزار حداقل مجذورات جزئی (SmartPLS ۴) تجزیه‌وتحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، اثر غیرمستقیم عدم تحمل ناکامی بر پاسخ‌های ماهیچه‌ای (۰۱/۰>P، ۰۵۸/۰- =β)، عمومی (۰۱/۰>P، ۰۷۶/۰- =β) و قلبی- عروقی (۰۱/۰>P، ۰۷۵/۰- =β) از طریق خشم پنهان معنی‌دار است.
نتیجه‌گیری: تجربه ناکامی خارج از تحمل فرد، باعث ایجاد هیجانات ناخوشایندی از قبیل خشم می‌شود که به‌نوبه خود باعث تأثیرات فیزیولوژیکی مانند افزایش فشارخون و ضربان قلب می‌شود که درنهایت به دستگاه گردش خون، عضلات و پاسخ‌های عمومی جسم آسیب می‌رساند.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱