ابراهیم اکبری، عباس بخشی پور رودسری، زینب عظیمی، صمد فهیمی، عبد الله قاسم پور، احمد امیری پیچاکلایی، دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری آسم، بیماری مزمنی است که به شدت زندگی افراد مبتلا را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اضطراب- افسردگی، سیستمهای مغزی- رفتاری (BIS-BAS)، سبکهای مقابلهای و خشم و خصومت در افراد مبتلا به بیماری آسم و افراد غیر مبتلا بود. مواد و روشها: ۵۰ زن مبتلا به بیماری آسم که به درمانگاه تخصصی شهید مطهری شیراز مراجعه کرده بودند و ۵۰ زن غیر مبتلا با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و پرسشنامههای معیار بیمارستانی اضطراب/ افسردگی، مقیاس سیستمهای بازداری/ فعالسازی رفتاری Carver و White، سبکهای مقابلهای Lazarus و Folkman، و خشم چندبعدی Siegel را تکمیل کردند. دامنه سنی همه شرکت کنندگان از ۱۶ تا ۲۷ سال بود. تحلیل دادهها به کمک نرمافزارهای SPSS نسخه ۱۶ و LISREL نسخه ۵۴/۸ و به روش آزمون تحلیل واریانس چند راهه (MANOVA) و تحلیل مسیر (Path analysis) انجام شد. یافتهها: دو گروه در اضطراب- افسردگی، سیستم بازداری رفتاری/ سیستم فعالسازی رفتاری و مؤلفههای BAS (پاسخ به سائق، جستجوی شادی و تفریح، پاسخ به پاداش)، سبکهای مقابلهای، خشمانگیختگی، موقعیت خشمانگیز، نگرش خصمانه و خشم درونی، تفاوت معنیداری دارند (۰۵/۰ < P). نتیجهگیری: بیماران مبتلا به آسم اضطراب در مقایسه با افراد غیر مبتلا، افسردگی، فعالیت BIS بیشتر و فعالیت BAS کمتری را نشان میدهند. همچنین افراد مبتلا به بیماری آسم نسبت به افراد غیر مبتلا، از سبک مقابلهای هیجانمدار بیشتر استفاده میکنند و خشم انگیختگی، موقعیتهای خشمانگیز، نگرش خصمانه و خشم درونی بیشتری را تجربه میکنند. همچنین به وسیله تحلیل مسیر، بررسی دقیق روابط میان متغیرها نشان داد که سبک مقابلهای در رگههای شخصیتی و نشانگان بالینی افراد مبتلا به آسم نقش واسطهای دارد. واژههای کلیدی: آسم، اضطراب، افسردگی، سیستمهای مغزی- رفتاری، سبکهای مقابلهای، خشم و خصومت، اختلالات سایکوسوماتیک.
صمد فهیمی، مجید محمود علیلو، معصومه رحیم خانلی، علی فخاری، حمید پور شریفی، دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مدل عدم تحمل بلاتکلیفی IU (Intolerance of uncertainty) در آغاز برای توضیح و تبیین نگرانی در زمینهی اختلال اضطراب منتشر ایجاد و توسعه یافت. اگرچه پژوهشهای اخیر عدمتحمل بلاتکلیفی را به عنوان عاملی فراتشخیصی تداوم بخش در میان اختلالهای اضطرابی تعریف شده است. هدف این مطالعه مقایسهی عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر (Generalized Anxiety GAD Disorder)، اختلال وسواسی اجباری OCD (Obsessive-Compulsive Disorder)، اختلال وحشتزدگی PD (Panic Disorder) و گروه شاهد بود. مواد و روشها: مطالعهی حاضر از توع مقطعی و پسرویدادی (روش علی مقایسهای) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیهی بیمارانی را تشکیل میداد که برای اولین بار به کلینیک تخصصی بزرگمهر تبریزدر سال ۸۹-۹۰ مراجعه کرده بودند. از بین این مراجعین ۳۰ بیمار مبتلا به GAD، ۳۰ بیمار OCD، ۳۰ بیمار PDو ۳۰ گروه شاهد به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. گروهها تا حد امکان از نظر متغیرهای جمعیتشناختی با یکدیگر همتا شدند. برای انتخاب و جمعآوری دادهها از مصاحبهی بالینی ساختاریافته و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی استفاده شد. دادههای پژوهش با استفاده ازنرمافزارSPSS-۱۷ وشاخصهای آمار توصیفی و تحلیل واریانس متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتههای مطالعهی حاضر نشان داد که افراد با اختلالهای GAD، OCD و PDدر مقایسه با گروه شاهد با توجه به ۸۹/۶ F= و سطح معنیداری ۰۰۰۱/۰ از عدم تحمل بلاتکلیفی بالاتری برخوردار بودند. اما افراد GAD، OCD، و PDتفاوت معنیداری در عدم تحمل بلاتکلیفی نداشتند. همچنین نتایج نشان دهندهی تفاوت بین گروههای اختلال (GAD،OCD و PD) و گروه شاهد با توجه به ۱/۷F= و سطح معنیداری ۰۰۰۱/۰ و ۲۳/۵ F=و سطح معنیداری ۰۰۲/۰، در دو عامل پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی است. نتیجهگیری: عدم تحمل بلاتکلیفی تنها مختص به اختلال اضطراب منتشر نمیباشد و این سازه در اختلالهای وسواسی اجباری و اختلال وحشتزدگی نیز دیده میشود و به نظر میرسد عامل شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی نقش محوری در سببشناسی این اختلالها بازی میکنند. کاربرد بالقوهای این نتایج برای درمان اختلالهای اضطرابی قابل بحث هستند واژههای کلیدی: عدم تحمل بلاتکلیفی، اختلال اضطراب منتشر، اختلال وسواسی اجباری، اختلال وحشتزدگی
نازنین فهیمی، آذر کیامرثی، رضا کاظمی، محمد نریمانی، دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف:اضافهوزن و چاقییکیازمعضلاتبهداشتیکشورهایدرحالتوسعهوپیشرفته میباشدودرکلجهانباسرعتهشداردهندهایبهخصوصدر کودکانونوجوانانروبهافزایشاست. پژوهشحاضرباهدف تأثیر آموزش تنظیم هیجان به همراه رژیم غذایی بر انعطافپذیری روانی و رفتار خودتنظیمی نوجوانان دارای اضافهوزن انجامگرفتهاست. مواد و روشها:این پژوهشازنوعنیمه تجربیبود که از نوع طرحهای کاربردی و نیمهآزمایشی پیشآزمونپسآزمون باگروهکنترل و تجربی انجام شد. جامعهآماریپژوهشحاضر شاملکلیه نوجوانان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان تنکابن در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ مشغول به تحصیل بودند که تعداد آنها ۲۸۶ نفر بود. نمونه پژوهش۳۰ دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدندوباگمارشتصادفیدرگروهآزمایشو کنترل(۱۵ نفر آزمایش، ۱۵ نفر کنترل) قرارگرفتند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس خودتنظیمی بروان و همکاران (۱۹۹۱)، پرسشنامه پذیرش و عمل ویرایش۲ (انعطافپذیری روانی) بوند و همکاران (۲۰۱۱)، و ابزار محاسبه شاخصتودهبدن (BMI) قبل و بعد از اجرای آموزش استفاده شد. آموزش تنظیم هیجان بهصورت گروهی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید و درطیاین مدتاعضایگروهکنترلهیچمداخلهای دریافتنکردند. دادههای پژوهش، با تحلیل کوواریانس چندمتغیری، در محیط SPSS۲۴تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها:نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان به همراه رژیم غذایی بر انعطافپذیری روانی و رفتار خودتنظیمی نوجوانان دارای اضافهوزن با مؤثر بوده است. نتیجهگیری:با توجه به نتایج بهدستآمده آموزش تنظیم هیجان به همراه رژیم غذایی بر افزایش انعطافپذیری روانی و بهبود رفتار خودتنظیمی نوجوانان دارای اضافهوزن تأثیر دارد.