۹ نتیجه برای فروزنده
نسرین فروزنده، معصومه دل آرام، فرشته آیین، فاطمه دریس،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : اسکیزوفرنیا اختلال روانپزشکی مزمنی است که علایم مثبت و منفی در پیشآگهی آن نقش مهمی دارد و با کیفیت زندگی این بیماران مرتبط است. از این رو، این پژوهش با هدف تعیین رابطه علایم مثبت و منفی با کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیک مزمن بستری در بیمارستان سینای جونقان انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، نمونه پژوهش کلیه بیماران اسکیزوفرنیک مزمن بستری در بیمارستان سینای جونقان استان چهارمحال و بختیاری بود، که در مجموع شامل ۶۲ بیمار اسکیزوفرن بود. گردآوری دادهها با کمک پرسشنامه عوامل فردی و اجتماعی، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرن و پرسشنامه علایم مثبت و منفی Anderson انجام شد. تمامی بیماران اسکیزوفرنیک بستری بیمارستان سینا (۶۲ نفر) با پرسشنامه کیفیت زندگی، پرسشنامه علایم مثبت و منفی و پرسشنامه عوامل فردی و اجتماعی توسط روانشناس بررسی شدند. سپس اطلاعات با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی ضریب همبستگی Pearson مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: میانگین نمرات علایم منفی (۵۷/۳۲ ± ۶۷/۹۹)، علایم مثبت (۵/۱۹ ± ۱۴/۷۱) و کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیک ۰۶/۱۳ ± ۵۵/۹۳ بوده است. همچنین ضریب همبستگی Pearson نشان داده است که علایم مثبت با کیفیت زندگی (۴۸/۰ = r، ۰۰۱/۰ ≥ P) و علایم منفی با کیفیت زندگی (۳۸/۰ = r، ۰۱/۰ ≥ P) رابطه معکوس معنیدار دارد. بدین صورت که با افزایش علایم مثبت و منفی، میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران بالا میرود و میانگین نمره بیشتر به معنی داشتن مشکلات بیشتر در آن حیطه و کیفیت زندگی پایینتر است. نتیجهگیری: با توجه به این که علایم مثبت و منفی باعث افت کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرن میشود، با کاهش و کنترل این دسته از علایم میتوان تا حدودی کیفیت زندگی این بیماران را بهبود بخشید و زندگی بهتری برای آنان فراهم کرد. بنابراین توجه به علایم بیماران و درمان به موقع آنان از اهمیت خاصی برخوردار است. واژههای کلیدی: بیماران اسکیزوفرن، پرسشنامه علایم مثبت و منفی Anderson، پرسشنامه SQLS، علایم مثبت و منفی، کیفیت زندگی.
هاجر براتیان، مجید برکتین، حسین مولوی، نوشین موسوی مدنی، الهام فروزنده،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : اسکیزوفرنیا به طور معمول باعث ناتوانی شغلی، تحصیلی و مشکلات خانوادگی میشود. هدف این مطالعه، پیگیری سیر شدت علایم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیا بود. روش بررسی : این پژوهش طولی و آیندهنگر بر روی ۲۰ بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا بستری شده در بیمارستان نور اصفهان انجام شد. ارزیابیها در آغاز بستری، ترخیص، ۳ و ۶ ماه بعد انجام شد. شدت علایم و کیفیت زندگی با مقیاس درجهبندی مقیاس علایم مثبت و منفی و پرسشنامه کیفیت زندگی سنجیده شد. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس تکراری نشان داد که میانگین شدت علایم روانپریشی در هنگام بستری شدن بیماران، به طور معنیداری بیشتر از میانگین شدت علایم در هنگام ترخیص از بیمارستان، ۳ و ۶ ماه پس از ترخیص میباشد (۰۰۱/۰ = P). این در حالی است که بین میانگین شدت علایم روانپریشی در هنگام ترخیص با ۳ و ۶ ماه پس از ترخیص تفاوت معنیداری قابل مشاهده نیست. در خصوص کیفیت زندگی، نتایج نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی در هنگام ترخیص به طور معنیداری بیشتر از ۳ ماه پس از ترخیص بوده است (۰۳/۰ = P)، در حالی که بین میانگین نمرات در هنگام ترخیص با ۶ ماه پس از ترخیص و همچنین بین میانگین نمرات در ۳ ماه با ۶ ماه پس از ترخیص تفاوت معنیداری قابل مشاهده نیست. نتیجهگیری: میتوان اذعان داشت که بستری شدن بیماران در کاهش شدت علایم و افزایش کیفیت زندگی آنها در موقع ترخیص مؤثر بوده است و در مقاطع بعدی به همان حال باقی مانده است. واژههای کلیدی: پیگیری، سیر، اسکیزوفرنیا، شدت علایم، کیفیت زندگی
فاطمه زرگر، الهام فروزنده، ابوالفضل محمدی، رضا باقریان سرارودی، مجتبی حبیبی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : جنگ تحمیلی عراق- ایران طی سالهای ۶۷-۱۳۵۹ آثار مخرب گوناگونی در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی بر سربازان، جانبازان و خانوادههای آنان بر جا گذاشت. این اثرات سالها پس از اتمام جنگ همچنان ادامه داشت. در این پژوهش، سلامت روانشناختی جانبازان شهر اصفهان ۲۲ سال پس از اتمام جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها : از بین کلیه جانبازان استان اصفهان که تحت پوشش بنیاد شهید و ایثارگران استان اصفهان بودند، ۳۳۰ نفر با استفاده از نمونهگیری تصادفی منظم بر اساس لیست بنیاد انتخاب شدند و پرسشنامههای ویژگیهای جمعیتشناختی و SCL-۹۰-R (Symptom chek list-۹۰-revised) بر روی آنان اجرا گردید. یافتهها : متوسط سن جانبازان مورد مطالعه، ۴۵ سال بود. اکثر جانبازان در سن جوانی مبتلا به آسیب شدهاند. حدود ۲۴ درصد از جانبازان دارای تحصیلات دانشگاهی بودند و حدود ۳۹ درصد از آنان تحصیلات دبیرستان را به اتمام رساندهاند. جانبازان مبتلا به نوع جسمی و نوع توأم اعصاب و روان و جسمی به ترتیب بیشترین فراوانی را داشتند. ۳/۱۹ درصد از جانبازان مورد مطالعه، اسارت را تجربه کردهاند. فراوانی جانبازان دارای حالت اشتغال ۵/۱ برابر جانبازان شاغل بود. مشکلات و اختلالات جسمیسازی، وسواس- اجبار، پرخاشگری، اضطراب، حساسیت بین فردی، افسردگی و افکار پارانوئیدی به ترتیب بیشترین فراوانی را در جانبازان شهر اصفهان داشت. در حال حاضر حدود نیمی از جانبازان مورد مطالعه مبتلا به نوعی آسیب روانی و اختلال روانپزشکی بودند و جانبازان ۵۵-۴۶ درصد، بیشترین فراوانی آسیب روانی را در بین جانبازان دارای درصدهای مختلف جانبازی داشتند و هر چه تعداد معلولیت (جانبازی) بیشتر باشد، آسیب روانی در جانبازان بیشتر است. نتیجهگیری : با گذشت ۲۲ سال از اتمام جنگ تحمیلی، نیمی از جانبازان مورد مطالعه مبتلا به نوعی آسیب روانی بودند. کلید واژهها : سلامت روانشناختی، جانبازان، جنگ تحمیلی
نسرین فروزنده، معصومه دل آرام، کبری نوریان، فاطمه دریس،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : عملکرد خانواده معیار پیش بینی-کننده مناسبی برای سلامت روانی است ، لذا با توجه به اهمیت نقش خانواده این پژوهش با هدف تعیین و مقایسه عملکرد خانواده در بیماران روانی بستری دربیمارستان هاجر شهرکرد ، سال ۱۳۸۸انجام شد . مواد و روشها : پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی است ، تعداد نمونه ۱۵۰ نفر از بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی ، دوقطبی و افسردگی اساسی ( تشخیص بر پایه ملاکهای تشخیصی DSM IV-TR توسط روانپزشک مربوطه ) که در حال حاضر در بخشهای روانپزشکی بیمارستان هاجر بستری بودند با روش نمونه گیری آسان و در دسترس و بصورت مقطعی(از اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ تا اسفند ۱۳۸۸) انتخاب گردیدند، اطلاعات به وسیله پرسشنامه عملکرد خانواده FDA) ) از طریق مصاحبه با همراه بیمار جمع آوری شد . آنالیز اطلاعات از طریق نرم افزار spss و آمار توصیفی و استنباطی (آنالیز واریانس و کروسکال والیس ) انجام گرفت. یافته ها : یافته ها نشان داده است بین میانگین نمره عملکرد خانواده بیماران افسرده ، دو قطبی و اختلالات اضطرابی تفاوت معنی داری وجود دارد که این تفاوت نمره در بیماران دو قطبی و اختلالات اضطرابی بیشتر مشهود است همچنین بیشترین مشکل عملکرد خانواده در حیطه نقشها ، آمیزش عاطفی و کارکرد کلی بود( ۰۵ / ≥p ). نتیجه گیری : نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد که اختلالات اضطرابی ، بیماران افسرده و دو قطبی با اختلال در بسیاری از ابعاد کارکرد خانواده مواجه هستند که بر نقش نظام خانواده در بروز بیماریهای روانی صحه میگذارد. بنابراین بهتر است علاوه بر درمان بیماران ، مراقبان و اعضای خانواده فرد بیمار را نیز برای شرکت در برنامه های آموزشی مرتبط، تشویق کرد. همچنین آموزش خانواده ها در جهت بروز عملکرد مطلوب توصیه میشود . واژه های کلیدی : اختلالات روان پزشکی ، اضطراب، افسردگی، اختلالات خلقی دوقطبی ، عملکرد خانواده
الهه حجه فروش، الهام فروزنده، حمید میر حسینی، احمد عابدی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (Attention Deficit Hyperactivity Disorder یا ADHD) یکی از اختلالات شایع روانپزشکی است که باعث آسیب تحصیلی، اجتماعی و خانوادگی میشود. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی نوروفیدبک (Neurofeedback) و ترکیب نوروفیدبک و آموزش والدگری بارکلی (Barkly parental training) بر ابعاد توجه و ادراک دیداری کودکان مبتلا به ADHD بود.
مواد و روشها: این مطالعه یک کار آزمایی بالینی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه، در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ده هفتهای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مبتلا به ADHD شهر اصفهان در مقطع دبستان در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ بود. تعداد ۴۲ نفر از بین مراجعهکنندگان به کلینیک آموزشوپرورش اصفهان به همراه مادرانشان به شیوه هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی و با نسبتهای مساوی در گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. همه کودکان با آزمون عملکرد پیوسته دیداری/شنیداری (Integrative Visual and Auditory Performance Test یا IVT) در سه مرحله، مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای بهدستآمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر (Repeated measures ANOVA) مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد در مراحل پسآزمون و پیگیری بین دو گروه آزمایش در نمرات هوشیاری دیداری (۹۶/۰≥p)، کانون توجه دیداری (۷۶/۰≥p)، زمان واکنش دیداری (۸۷/۰≥p) و ادراک دیداری (۴۲/۰≥p) تفاوت معناداری وجود ندارد، اما در هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش معناداری در نمرات ابعاد توجه و ادراک دیداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: نوروفیدبک و ترکیب نوروفیدبک و آموزش والدگری بارکلی تأثیر یکسانی در افزایش ابعاد توجه و ادراک دیداری کودکان مبتلا به ADHD دارند.
علیرضا تقوایی، حمیدطاهر نشاط دوست، اصغر آقایی، الهام فروزنده،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: مقالهی حاضر با هدف اثربخشی مدیریت زندگی تلفیقشده با آموزش اختصاصی سازی حافظه (MEST) بر افسردگی در زنان مطلقه انجام شد.
مواد و روشها: روش مداخله پس از طی مراحل خاص با ارزیابی کیفی، مورداستفاده محقق قرار گرفت تا بتواند در بهبود کیفیت زندگی و سلامتی گروه هدف، خصوصاً در کاهش افسردگی، مؤثر واقع شود. در بخش کمی، پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعهی آماری، زنان مطلقهی شهرستان نائین بودند؛ بنابراین ۳۰ زن تحت پوشش کمیتهی امداد امام (ره) و بهزیستی شهرستان نائین به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. جمعآوری اطلاعات در بخش کیفی بر اساس مطالعهی مقالات، متون مربوط، مصاحبه بود که تحت نظر اساتید گروه روانشناسی، جهت تدوین بستهی آموزشی- درمانی و تلفیق آن با آموزش اختصاصی سازی حافظه مورداستفاده قرار گرفت. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامهی افسردگی بک بود. روش مداخلهی آموزشی- درمانی در گروه آزمایشی مبتنی بر ۱۱ جلسه بود. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد مداخلهی مدیریت زندگی تلفیقشده با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی اثربخش بود (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بهدستآمده میتوان گفت روش مداخلهی مدیریت زندگی تلفیقشده با آموزش اختصاصی سازی حافظه میتواند با ایجاد سبک زندگی جدید و تغییر در نظام شناختی- رفتاری، تفکرات و الگوهای رفتاری آزمودنیها را نسبت به زندگی گذشته تغییر داده و با بینشی مثبت و امیدوارانه از شرایط حال و آیندهی زندگی خود باعث کاهش افسردگی زنان مطلقه شده است.
علیرضا تقوایی، حمیدطاهر نشاط دوست، اصغر آقایی، الهام فروزنده،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: مقالهی حاضر با هدف اثربخشی مدیریت زندگی تلفیقشده با آموزش اختصاصی سازی حافظه (MEST) بر افسردگی در زنان مطلقه انجام شد.
مواد و روشها: روش مداخله پس از طی مراحل خاص با ارزیابی کیفی، مورداستفاده محقق قرار گرفت تا بتواند در بهبود کیفیت زندگی و سلامتی گروه هدف، خصوصاً در کاهش افسردگی، مؤثر واقع شود. در بخش کمی، پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعهی آماری، زنان مطلقهی شهرستان نائین بودند؛ بنابراین ۳۰ زن تحت پوشش کمیتهی امداد امام (ره) و بهزیستی شهرستان نائین به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. جمعآوری اطلاعات در بخش کیفی بر اساس مطالعهی مقالات، متون مربوط، مصاحبه بود که تحت نظر اساتید گروه روانشناسی، جهت تدوین بستهی آموزشی- درمانی و تلفیق آن با آموزش اختصاصی سازی حافظه مورداستفاده قرار گرفت. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامهی افسردگی بک بود. روش مداخلهی آموزشی- درمانی در گروه آزمایشی مبتنی بر ۱۱ جلسه بود. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد مداخلهی مدیریت زندگی تلفیقشده با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی اثربخش بود (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بهدستآمده میتوان گفت روش مداخلهی مدیریت زندگی تلفیقشده با آموزش اختصاصی سازی حافظه میتواند با ایجاد سبک زندگی جدید و تغییر در نظام شناختی- رفتاری، تفکرات و الگوهای رفتاری آزمودنیها را نسبت به زندگی گذشته تغییر داده و با بینشی مثبت و امیدوارانه از شرایط حال و آیندهی زندگی خود باعث کاهش افسردگی زنان مطلقه شده است.
علیرضا تقوایی، حمید طاهر نشاط دوست، اصغر آقایی، الهام فروزنده،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: فرآیند طلاق بر آسیبپذیری فرد در برابر مشکلات جسمانی و روانشناختی میافزاید و به گونهای منفی بر سلامت هیجانی، اجتماعی، جنسی و شغلی او اثر میگذارد که در همین راستا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مدیریت زندگی تلفیق شده با آموزش یادآوری خاص (MEST) بر تابآوری در زنان مطلقه انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعهی آماری، زنان مطلقهی شهرستان نایین بودند، ۳۰ زن تحت پوشش کمیتهی امداد امام (ره) و بهزیستی شهرستان نایین به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوهی تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامهی تابآوری کانر و دیویدسون (Conner, ۲۰۰۳ & Davidson) بود. بستهی آموزشی مدیریت زندگی تلفیق شده با آموزش یادآوری خاص برای یک دورهی آموزش ۱۱ هفتهای با جلسات ۹۰ دقیقهای برای حداکثر ۱۵ نفر شرکت کننده تهیه و تنظیم شد که شامل تلفیقی از مهارتهای زندگی، تکنیکهای درمان مثبتنگر، بهزیستی روانشناختی و آموزش بازیابی خاطرات سرگذشتی (یادآوری خاص) به منظور تغییر باورهای بنیادین و افکار خودآیند منفی و ایجاد تغییرات شناختی همراه با تمرین و تکالیف خانگی است. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد، متغیر تابآوری در طی مراحل پس آزمون و پیگیری تغییر کرده است که نسبت به مرحلهی پیشآزمون معنادار به شمار میرود (P<۰/۰۵). همچنین متغیر مبتنی بر تلفیق مدیریت زندگی با آموزش یادآوری خاص بر مؤلفهی تابآوری در زنان مطلقه دارای تأثیر معنیداری بوده است (P<۰/۰۵).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافتههای به دست آمده میتوان استنباط کرد که روش مداخلهی مدیریت زندگی تلفیق شده با آموزش یادآوری خاص با ایجاد سبک زندگی جدید و تغییر در نظام شناختی- رفتاری میتواند نگرشها و الگوهای رفتاری و اجتماعی آزمودنیها را نسبت به زندگی گذشته تغییر داده و در نهایت با افزایش تابآوری، بینشی مثبت و امیدوارانه را نسبت به شرایط حال و آینده ایجاد و تأمین سلامت و بهزیستی روانشناختی را تحقق بخشد.
مسعود هاشمی، الهام فروزنده، مریم حیدرپور،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: از مشکلات شایع در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ دارای علائم افسردگی پریشانی هیجانی است که سبب به وجود آمدن پیامدهای منفی متعددی برای این افراد میشود، بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش اختصاصیسازی حافظه سرگذشتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پریشانی هیجانی بیماران دیابتی مبتلا به افسردگی انجام پذیرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و دوره پیگیری سه ماه بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو دارای افسردگی مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر اصفهان در ششماهه اول سال ۱۴۰۰ بود. نمونه نهایی پژوهش شامل ۵۰ نفر از افراد مبتلا به دیابت نوع دو دارای افسردگی بود که بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس گروههای آزمایش آموزش اختصاصیسازی حافظه سرگذشتی (۸ جلسه ۹۰ دقیقهای) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (۷ جلسه ۹۰ دقیقهای) به شکل جداگانه را طی دو ماه دریافت نمودند. گروه گواه مداخلات را دریافت نکرده و در انتظار دریافت این مداخلات بودند. ابزارهای مورداستفاده شامل پرسشنامه پریشانی هیجانی بود. تجزیهوتحلیل دادهها توسط نرمافزار (SPSS-۲۳) و با تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی صورت گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش اختصاصیسازی حافظه سرگذشتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پریشانی هیجانی بیماران دیابتی مبتلا به افسردگی تأثیر معناداری دارد (۰۰۱/۰>p). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بیانگر آن بود که بین میزان اثربخشی دو درمان بر پریشانی هیجانی تفاوت معناداری وجود ندارد (۰۵/۰≤p).
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حکایت از آن داشت که درمانگران میتوان از پروتکل اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای کاهش پریشانی هیجانی بیماران دیابتی مبتلا به افسردگی استفاده کنند.