فریبا کریمی، کیومرث فرحبخش، حسین سلیمی بجستانی، عبدالله معتمدی، دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف:پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین نظریه ذهن (Theoryofmind) با سبکهای دلبستگی (Attachmentstyles) اضطرابی و اجتنابی در نوجوانان دختر صورت گرفت.
مواد و روشها: این پژوهش بر اساس روش توصیفی–همبستگی بود. دویست و هشتاد نفر از نوجوانان ۱۳-۱۲ سال و ۱۴ تا ۱۷ ساله به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. دو گروه شرکتکننده به پرسشنامههای ذهنخوانی از روی تصاویر چشمها (ReadingtheMindintheEyesTest یا RMET-R) و تجارب روابط نزدیک-ساختارهای رابطه (ExperiencesinCloseRelationships– RelationshipStructures یا ECR-RS) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام در نرمافزار SPSS نسخه ۲۰ تحلیل شد.
یافتهها: بین دقت نظریه ذهن در نوجوانان کم سن تر (۱۳-۱۲ سال) و سبک دلبستگی ازنظر اضطراب با مادر، پدر، دوست و اضطراب کل رابطه معنیدار وجود داشت (۰۱/۰>p). تحلیل رگرسیون گامبهگام نشان داد که اضطراب با پدر، مادر و دوست به ترتیب ۰۹۶/۰، ۰۰۳/۰ و ۰۰۱/۰ از واریانس نظریه ذهن را بهطور معنیداری پیشبینی میکند (۰۱/۰>p). رابطه معنیدار در گروه نوجوانان بزرگتر مشاهده نشد.
نتیجهگیری: بهمنظور درک بهتر رابطه بین دلبستگی نوجوانان و نظریه ذهن ضرورت دارد که عوامل مشترک آنها در نظر گرفته شود و بین انواع مختلف دلبستگی ناایمن بهخصوص بین اضطراب و اجتناب تمایز قائل در نظر گرفته شود.
زمینه و هدف:با شیوع بیماری کرونا در اواخر سال ۲۰۱۹ در کشور چین و همهگیر شدن سریع آن در جهان، این مسئله به یک معضل جهانی با مخاطرات جسمی و روانی تبدیلشده است. ازآنجاییکه کارکنان کادر درمان در خط اول مبارزه با این بیماری قرار دارند، بهمراتب بیش از سایر اقشار جامعه در معرض آسیبهای جسمی و روانی هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی استرس ادراکشده زنان کادر درمان در دوران شیوع بیماری کرونا انجام شد. مواد و روشها:این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. جامعه موردپژوهش کلیه زنان کادر درمان شاغل در بخشهای مخصوص بیماران کرونا در شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بودند. ۱۰ شرکتکننده با استفاده از نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی انتخابشده و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. بعد از رسیدن به اشباع دادهها با ۲ شرکتکننده دیگر نیز مصاحبه انجام شد و پس از بدست نیامدن دادههای جدید، نمونهگیری متوقف شد. سپس تجزیهوتحلیل دادهها با روش توصیفی کلایزی انجام شد. یافتهها:یافتههای حاصل از تحلیل مصاحبهها در دو کد نظری «احساسات و افکار ناخوشایند» و «رفتارهای محدودکننده و اجتنابی» معرفی شد. نتیجهگیری:پرتکرارترین عوامل استرسزا در صحبتهای مصاحبهشوندگان، احساسات و افکار ناخوشایند پیرامون سلامتی جسمی و رفتارهای محدودکننده و اجتنابی در محیط خانوادگی بودند.نتایج این پژوهش میتواند جهت شناسایی و کاهش عوامل استرسزا در موقعیتهای مشابه باهدف کاهش استرس ادراکشده افراد مورداستفاده قرار گیرد.