۱۱ نتیجه برای فاتحی زاده
علی نویدیان، لیلا حق شناس، محمد رضا عابدی، ایران باغبان، مریم فاتحی زاده،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : افزایش پاسخ دهی به درمان های فعلی از جمله درمان های شناختی رفتاری، اولویت مهم تحقیق بالینی است .این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر شدت علایم مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری انجام گردید. مواد و روش ها : پژوهش کارآزمایی بالینی یک سو کور است که با طرح پیش آزمون ، پس آزمون با گروه کنترل و در زمان های مختلف بر روی ۴۰ نفر مبتلا به اختلال وسواسی-جبری در سال ۸۸ اجرا شده است.افراد از طریق نمونه گیری در دسترس با رعایت معیارهای ورود انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. مداخله ده جلسه درمان شناختی رفتاری گروهی بود که با اصول مصاحبه انگیزشی تلفیق و به گروه آزمایش ارائه شد. داده های بدست آمده از طریق پرسشنامه های یل بروان و مقیاس ناتوانی شیهان، بااستفاده از آزمون های آماری آنالیز اندازه های تکراری و t تجزیه و تحلیل شد. یافته­ها : نتایج نشان داد میانگین نمره یل بروان در مورد شدت علایم وسواسی-جبری گروه کنترل در مرحله قبل، بعد و پیگیری بترتیب ۶۴/۲۹ ، ۹۲/۱۹ و ۲۰ و در گروه آزمایش ۵۸/۳۴ ، ۲۳/۱۷ و ۳۵/۱۹ است.آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد گرچه اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت( ۰۶/۰ =P ) ولی پس از مداخله میزان کاهش شدت علایم وسواسی-جبری در گروه دریافت کننده مصاحبه انگیزشی بیش از گروه کنترل است( ۰۰۰۱/۰ =P ) و این کاهش تا مرحله پیگیری همچنان ادامه یافته است. نتیجه گیری : تلفیق اصول مصاحبه انگیزشی گروهی با درمان شناختی رفتاری معمول ، روشی موثر برای کاهش شدت علایم اختلال وسواسی-جبری و نهایتا" کاهش میزان ناتوانی ناشی از علایم است. واژه های کلیدی : مصاحبه انگیزشی، اختلال وسواسی جبری، ناتوانی عملکرد، درمان شناختی رفتاری.
مرضیه شریفی، مهناز حاجی حیدری، فریبرز خوروش، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه وهدف : باتوجه به پیامدهای زیانبارخیانت زناشویی بربهزیستی زوجین وتداوم روابط زناشویی، پژوهش حاضربا هدف بررسی رابطه ی بین طرحواره های عشق و توجیه روابط فرا زناشویی در زنان متأهل انجام پذیرفته است. مواد وروشها : روش این پژوهش توصیفی- همبستگی است و نمونه شامل ۲۵۰ زن متأهل می باشد که به شیوه نمونه گیری تصادفی ازبین افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهراصفهان انتخاب گردیدند.شرکت کنندگان درپژوهش مقیاس طرحواره عشق (SL یا Love schema scale ) و مقیاس توجیه روابط فرا زناشویی( JEIQیا Justifications for Extramarital Involvement Questionnaire ) را تکمیل نمودند. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از روش تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی Scheffe استفاده شد . یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد که بین طرحواره های عشق و توجیه روابط فرا زناشویی رابطه وجود دارد .همچنین بین انواع طرحواره های عشق از لحاظ میزان توجیه روابط فرا زناشویی، تفاوت های معنی داری مشاهده گردید (۰۰۱/۰>P ) . بطورکلی زنان با طرحواره ی عشق ایمن ، درتمامی ابعاد توجیه روابط فرا زناشویی، کمترین میزان تأیید را گزارش نمودند (۰۰۱/۰> P). نتیجه گیری : نتایج این پژوهش ضمن فراهم نمودن حمایت تجربی از کارآیی مدل طرحواره های عشق در روابط نزدیک ، اهمیت درنظر گرفتن نقش طرحواره های عشق در احتمال درگیرشدن افراد درروابط فرازناشویی را نیز مشخص می نماید که می تواند تلویحات مفیدی درجهت تعیین مداخلات زوج درمانی در زمینه ی خیانت زناشویی داشته باشد. واژه های کلیدی : طرحواره های عشق ،روابط فرا زناشویی ،خیانت زناشویی، زنان متأهل
احمدرضا کیانی، مریم فاتحی زاده، نظام الدین قاسمی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی عوامل خانوادگی دخیل در اقدام به خودکشی بوده است. مواد و روشها : پژوهش از نوع توصیفی و در حیطهی پژوهشهای کیفی بود و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. نمونهگیری در یک نمونه ۲۰ نفری به روش مبتنی بر هدف انجام و تا اشباع دادهها ادامه یافت. برای گردآوردی دادهها از مصاحبه با نمونهی اقدامکننده خودکشی و خانواده و دوستان آنها استفاده شد. به منظور دستیابی به موثق بودن و پایایی دادهها از معیارهای بازنگری ناظرین و مشارکتکنندگان در پژوهش استفاده شد. یافتهها: نتایج این مطالعه که مبتنی بر دادههای کدگذاری شده بر اساس مصاحبه انجام شده بود، نشان داد که ۱۰ عامل خانوادگی به ترتیبِ اهمیت، در خودکشی این افراد دخیل میباشد. این عوامل به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: ۱- طلاق واقعی یا عاطفی والدین۲- مورد آزار و اذیت روانی و جسمانی قرار گرفتن از سوی والدین۳- سبک فرزندپروری طرد کننده و مستبدّانه ۴- فقدان تقویت و تشویق و امیدواری از سوی والدین۵- اعتیاد والدین۶- سابقه بیماریهای روانپزشکی والدین ۷- سابقه اقدام به خودکشی والدین ۸- جلب توجه و محبت والدین۹- فقدان جهتگیری مذهبی۱۰- نبود سازماندهی و برنامهریزی و نبود اهداف برای زندگی. نتیجهگیری : عوامل خانوادگی یکی از علتهای اقدام به خودکشی میباشد که باید در حیطه پیشگیری و درمان به آن توجه ویژه داشت. واژههای کلیدی: اقدام به خودکشی، عوامل خانوادگی ،
سمیه هاشمی مفرد، رضوان السادات جزایری، مریم فاتحی زاده، عذرا اعتمادی، محمدرضا عابدی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : زنان دارای اختلال شخصیت وسواسی- جبری (Obsessive compulsive personality disorder یا OCPD) با آسیبهایی در روابط مختلف زندگی خود مواجه هستند که شناسایی این آسیبها میتواند مشاوران را در کمک به برطرفسازی آنها یاری نماید. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی آسیبها در روابط زوجی این زنان بود. مواد و روشها: رویکرد این پژوهش، مبتنی بر روششناسی کیفی بود و اطلاعات از طریق ۱۴ مصاحبه نیمه ساختار یافته با متخصصان خانواده و روانشناسان بالینی و روانپزشکان جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز بر اساس تحلیل مضمون صورت گرفت. نمونهگیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع دادهها ادامه یافت و تحلیل دادهها همزمان با جمعآوری آنها انجام گرفت. یافتهها: تحلیل دادهها منجر به استخراج پنج مضمون متعامل شد که بیانگر آسیبهای بین زوجی زنان دارای OCPD بود. مضمونها (موضوعات) شامل «آسیبهای رشدی، درون فردی، زوجی، خانوادگی و اجتماعی» بود که بر رابطه زوجی این زنان تأثیرگذار میباشد. نتیجهگیری: نتایج به دست آمده نشان داد که آسیبهای خانوادگی و محیطی، موجب رشد ویژگیهای شخصیتی OCPD در این زنان میگردد و این ویژگیها بر روابط مختلف آنان در زندگی مانند روابط والد- فرزندی و اجتماعی تأثیر میگذارد که هر یک از آنها روابط زوجی آنان را متأثر میسازد و آن را در معرض آسیب قرار میدهد. در نتیجه، برای کاهش تأثیر این آسیبها در زندگی زنان مبتلا به OCPD، نیاز به مداخلات مشاورهای و روانشناختی احساس میگردد.
سحر خانجانی وشکی، عبداله شفیع آبادی، ولیاله فرزاد، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف : کیفیت روابط زناشویی میان زوجین، مهمترین جنبه خانوادههای دارای عملکرد مطلوب میباشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral couple therapy یا CBCT) و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر کیفیت زناشویی زوجین متعارض بود. مواد و روشها: در این پژوهش از یک طرح شبه آزمایشی، پیشآزمون، پسآزمون با گروه شاهد استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متعارض بود که در سال ۱۳۹۵ به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونهگیری به صورت داوطلبانه انجام گرفت. ۹۰ نفر (زن و شوهر) در سه گروه CBCT (۳۰ نفر)، ACT (۳۰ نفر) و گروه شاهد (۳۰ نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه آزمایش، دوازده جلسه درمان را یک بار در هفته دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل فرم مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه سازگاری زوجی اصلاح شده (Revised Dyadic Adjustment Scale یا RDAS) بود. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتهها نشان داد که روشهای CBCT و ACT، تغییرات معنیداری در کیفیت زناشویی در مرحله پسآزمون ایجاد کرد (۰۵/۰ > P). همچنین، نتایج آزمون تعقیبی Bonferroni حاکی از آن بود که بین میزان اثربخشی روشهای CBCT و ACT بر کیفیت زناشویی تفاوت معنیداری وجود نداشت (۰۵/۰ < P). نتیجهگیری: روشهای CBCT و ACT هر دو تغییرات معنیداری در کیفیت زناشویی ایجاد کرد و بین اثربخشی این دو روش درمانی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. از اینرو، نتیجه پژوهش حمایتی تجربی برای هر دو درمان در جهت افزایش کیفیت زناشویی فراهم میکند.
احمد نوری، عذرا اعتمادی، رضوان السادات جزایری، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف کشف همسرآزاری روانشناختی مردان علیه زنان در نمونهای از زوجین ایرانی انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از منظر روش، یک طرح کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری مطالعه را «زنان مورد آزار قرار گرفته از طرف همسر در شهر اصفهان، متخصصان مشاوره خانواده و منابع الکترونیکی، کتاب، پایاننامه و مجلات معتبر» تشکیل داد. نمونهگیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع مقولهها ادامه یافت. دادهها مشتمل بر ۲۱ مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با زنان متأهل آزار دیده، ۱۰ مصاحبه با متخصصان مشاوره خانواده و همچنین، تحلیل محتوای کتب، مقالات و مجلات در ارتباط با همسرآزاری روانشناختی بود. یافتهها: از جمله مصادیق همسرآزاری روانشناختی مردان علیه زنان میتوان به «بیتوجهی نسبت به همسر، عدم تعهد و مسؤولیتپذیری، رفتار تحکمی، رویآوردن به ارزشهای ضد اخلاقی و برخی عادات و ویژگیهای شخصیتی آزار دهنده» اشاره نمود. عوامل همسرآزاری نیز شامل عوامل زمینهای همچون «زمینه اجتماعی، مذهبی، اقتصادی، محیطی، فرهنگی و خانوادگی» بود. عوامل مداخلهگر به صورت «عوامل مربوط به مداخله دیگران، ویژگیهای فرد آزار دیده و عوامل زمینهساز» بروز پیدا کرد. عوامل علی شامل «شرایط بین فردی و تیپهای شخصیتی» بود. مهمترین استراتژی زنان نسبت به همسرآزاری عبارت از «واکنش تهاجمی- تقابلی، سکوت، مسالمتآمیز، تدافعی، اصلاحی و جایگزینی» بود. پیامدهای همسرآزاری روانشناختی نیز به شکل «پیامدهای فردی، بین فردی، خانوادگی و اجتماعی» نمایان شد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، همسرآزاری روانشناختی مردان علیه زنان تحت تأثیر عوامل زمینهای، مداخلهگر، روانشناختی و شخصیتی قرار دارد. از اینرو، به نظر میرسد مدل برگرفته از تحقیق حاضر بتواند مدل مناسبی جهت استفاده در مداخلات درمانی برای زنان آسیب دیده باشد.
مصطفی بلقان آبادی، سید احمد احمدی-علونآبادی، فاطمه بهرامی-خوندابی، مریم فاتحی زاده، رضوان السادات جزایری،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : تاکنون در کشور ایران هیچ مطالعهای در خصوص تأثیر زودانزالی بر زندگی مردان انجام نشده است. تحقیق حاضر این موضوع مهم را با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بررسی تحقیقات و متون مرتبط با مشکلات زودانزالی، مورد بررسی قرار داد. مواد و روشها: کلید واژههای مرتبط به موضوع مورد نظر در پایگاههای معتبری مانند Elsevier، ProQuest، Science Direct، Google Scholar، SID، PubMed، Magiran و CIVILICA جستجو گردید و از بین مطالعاتی که بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۶ منتشر شده بودند، ۱۳ مقاله مرتبط انتخاب شد. یافتهها: مطالعه متون بر ارزیابی مشکلات روانشناختی مؤثر در زندگی مردان زودانزال تمرکز داشت. مشکلات مردان مبتلا به زودانزالی در هشت محور «مدیریت انزال، استرس، اضطراب، رضایت جنسی، سازگاری زوجی، مشکلات فیزیولوژیک، افسردگی و خودپنداره جنسی» دستهبندی گردید. نتیجهگیری: به نظر میرسد که برای درمان این اختلال بهتر است هم مرد و هم شریک جنسیاش تحت نظر قرار گیرند و مداخلات به شکل زوجی انجام شود.
فهیمه نامدارپور، مریم فاتحی زاده، فاطمه بهرامی، رحمتاله محمدی-فشارکی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : نشخوار فکری میتواند آسیبهای مختلفی ایجاد نماید و میزان آسیبپذیری زنان در این زمینه بیشتر است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در نشخوار فکری زنان دارای تعارضات زناشویی بود. مواد و روشها: این مطالعه به صورت کیفی و با روش تحلیل مضمون (تماتیک) انجام گرفت. نمونهها به روش غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند. دادهها با ۱۵ زن دارای تعارضات زناشویی، به حد اشباع رسید. جهت جمعآوری دادهها، از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافتهها: از محتوای دادههای به دست آمده، ۳ مقوله اصلی و ۱۴ مقوله فرعی حاصل شد. مقولههای اصلی شامل عوامل استرسزا (مشکلات جنسی، مشکلات مالی و شغلی، انتظارات برآورده نشده، ناکامی، تفاوتهای شخصیتی، تفاوتهای ارزشی و تفاوتهای خانوادگی)، ویژگیهای فردی (روانرنجوری، عدم مهارتهای ارتباطی و اعتماد به نفس پایین) و ویژگیهای همسر (کنترلگری، پاسخگو نبودن، ویژگیهای سخت داشتن و نفوذ ناپذیر بودن) بود. نتیجهگیری: عوامل استرسزا راهانداز نشخوار فکری میباشد، اما هنگامی که ویژگیهای همسر با ویژگیهای فردی تداخل پیدا کند، تعارضات زناشویی قابلیت حل خود را از دست میدهد و پیامد آن، نشخوار فکری است. نشخوار فکری از یک سو منجر به افزایش استرس و از سوی دیگر، باعث افزایش تعارضات زناشویی میشود و این چرخه خودتداومسازی را شکل میدهد.
نگار بهمنی، عذرا اعتمادی، سید احمد احمدی، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : به نظر میرسد که سرخوردگی زناشویی، آخرین مرحله روابط زناشویی است. از اینرو، بررسی عوامل مؤثر بر این متغیر اهمیت فراوانی دارد. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر سرخوردگی زناشویی در بین زوجین ایرانی بود. مواد و روشها: این مطالعه به لحاظ هدف، بنیادی و از نظر روش، یک طرح کیفی از نوع نظریه مبنایی بود. جامعه آماری پژوهش را زنان و مردان متأهل شهر تهران تشکیل دادند. دادههای مورد نیاز به روش نمونهگیری هدفمند از بین افرادی که دچار سرخوردگی زناشویی شده بودند (۱۵ نفر)، جمعآوری گردید و تا اشباع مقولهها ادامه یافت. ابزار پژوهش، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود و اطلاعات با استفاده از کدگذاری نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: این مطالعه به لحاظ هدف، بنیادی و از نظر روش، یک طرح کیفی از نوع نظریه مبنایی بود. جامعه آماری پژوهش را زنان و مردان متأهل شهر تهران تشکیل دادند. دادههای مورد نیاز به روش نمونهگیری هدفمند از بین افرادی که دچار سرخوردگی زناشویی شده بودند (۱۵ نفر)، جمعآوری گردید و تا اشباع مقولهها ادامه یافت. ابزار پژوهش، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود و اطلاعات با استفاده از کدگذاری نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجهگیری: سرخوردگی زناشویی زوجین تحت تأثیر عوامل زمینهای، مداخلهگر، روانشناختی و شخصیتی مختلفی قرار دارد. از اینرو، توجه به عوامل متفاوت سرخوردگی زناشویی در مشاوره و درمان زوجین دارای این اختلال ضروری است و پژوهش حاضر میتواند راهنمای مناسبی برای درمانگران جهت ارایه مداخلات مناسب برای زوجین دچار سرخوردگی باشد.
زهرا چابکی نژاد، عذری اعتمادی، فاطمه بهرامی، مریم فاتحی زاده،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: روابط زناشویی یکی از مهمترین حیطههای زندگی افراد است که عوامل گوناگونی در چگونگی آن نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره زوجی (Marital counseling) بر تعارضات (Marital conflicts) و صمیمیت زناشویی (Marital intimacy) زوجین دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت (Different personality characteristics) مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهرستان یزد انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. بهمنظور انجام پژوهش از کلیه زوجین دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر یزد بهصورت در دسترس ۳۲ نفر انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه تحت مشاوره زوجی مبتنی بر حل مسائل تفاوتهای شخصیتی قرار گرفتند. بهمنظور انجام پیشآزمون و پسآزمون از دو پرسشنامه تعارضات زناشویی (Marital Conflict Questionnaire یا MCQ) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (Marital Intimacy Questionnaire یا MIQ) استفاده گردید. دادهها به روش آماری تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد مشاوره زوجی بر صمیمیت و تعارضات زناشویی شرکتکنندهها اثربخش بوده است. نتیجهگیری: میتوان بهمنظور کاهش تعارضات زناشویی و افزایش صمیمیت زناشویی زوجین دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت از مشاوره زوجی مبتنی بر حل مسائل تفاوتهای شخصیتی استفاده نمود و به مشاوران ازدواج و متخصصان آن را پیشنهاد نمود.
مینا سلطانی، مریم فاتحی زاده،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: روابط عاشقانه یک تجربه جهانی مشترک در میان انسانها است، بااینوجود بسیاری از افراد قطع رابطه عاشقانه را تجربه میکنند و ممکن است پس از پایان رابطه عاشقانه، دچار رنج گردند، هدف پژوهش حاضر، اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر نشانگان ضربه عشق بود.
مواد و روشها: روش این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع مطالعات موردی بود، بدین منظور سه شرکتکنندۀ دختر باتجربۀ قطع رابطۀ عاشقانه به شیوه نمونهگیری هدفمند در شهر اصفهان انتخاب و تحت درمان فردی متمرکز بر شفقت در طی هشت جلسۀ ۹۰ دقیقهای قرار گرفتند. شرکتکنندهها در مراحل درمان (خط پایه، مداخله و پیگیری)، به پرسشنامۀ نشانگان ضربه عشق دهقانی (۱۳۸۹) همچنین در مرحلۀ پیش از درمان، به پرسشنامۀ ضربۀ عشق رأس (۱۹۹۹) و پرسشنامۀ MMPI-۲RF پاسخ دادند و مورد مصاحبۀ بالینی قرار گرفتند. دادهها به روش ترسیم دیداری و شاخص تغییر پایه و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد، میزان بهبودی نشانگان ضربه عشق در مرحلۀ پس از مداخله و پیگیری به ترتیب در شرکتکنندۀ اول، ۹۵% و ۵۰%، شرکتکنندۀ دوم ۵۰% و ۳۱% و شرکتکنندۀ سوم، ۱۶% و ۴۱% بود. درصد بهبودی کلی برای هر سه شرکتکننده ۵۵% و ۴۱% بود. این مقدار موفقیت خوب درمان در کوتاهمدت و موفقیت متوسط در بلندمدت بهحساب میآید.
نتیجهگیری: میتوان گفت درمان متمرکز بر شفقت با پرورش موضعی شفقتورزانه این فرصت را فراهم میآورد که مراجعان با حضور کامل نسبت به تجربههای دردناک خویشتن، فرایند بهبودی را سپری کنند. نتایج پژوهش میتواند مورداستفاده روانشناسان و مشاوران قرار گیرد.