مرضیه عزیزیان، حسن اسدزاده، حمید علیزاده، فریبرز درتاج، اسماعیل سعدیپور، دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود توجه، بازداری و حافظه کاری در دانشآموزان با هوش مرزی پایه سوم ابتدایی انجام شد. مواد و روشها: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد بود. برای آموزش کارکردهای اجرایی، از بسته آموزشی کارکردهای اجرایی که شامل ۱۰ بازی آموزشی نرمافزاری و ۱۰ بازی آموزشی مداد- کاغذی برای کارکردهای اجرایی بود، استفاده شد. به منظور بررسی تأثیر این بسته آموزشی بر بهبود توجه، بازداری و حافظه کاری، ۳۴ دانشآموز با هوش مرزی پایه سوم ابتدایی به روش نمونهگیری ترکیبی از مدارس ابتدایی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۸ نفر) و شاهد (۱۶ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت بیست جلسه ۷۰ دقیقهای تحت آموزش قرار گرفت. دادههای به دست آمده از آزمونهای هوشی Raven، ۲d، Stroop، حافظه ارقام در Wechsler و آزمون Cornoldy با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر (درون، بین آزمودنی) مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: آموزش کارکردهای اجرایی در بهبود توجه و حافظه کاری دانشآموزان با هوش مرزی به طور معنیداری مؤثر واقع شد. این آموزش بیشترین تأثیر را در بهبود حافظه کاری دیداری و شنیداری، کاهش خطا و افزایش کارایی تمرکز در آزمون ۲d داشت و در آزمون Stroop بر خلاف بهبودی در کارکردها، فقط قادر بود تا در زمان واکنش تأثیر معنیداری داشته باشد و تأثیر معنیداری در کاهش خطا و افزایش پاسخ نداشت. همچنین، در افزایش کارایی کل در آزمون ۲d که نشان دهنده سرعت آزمودنی بود، نیز مؤثر واقع نشد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش در مجموع اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر توجه، بازداری و حافظه کاری دانشآموزان با هوش مرزی پایه سوم ابتدایی را تأیید کرد.
مهناز علی اکبری دهکردی، زهره عزیزی، دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش هورمونهای جنسی در مردان با مشکلات جسمانی و روانشناختی مختلفی ازجمله افسردگی، کاهش فعالیت جسمانی، اختلال در حافظه و کارکردهای اجرایی همراه است. هدف مطالعه حاضر مقایسه سلامت روان (Mental health) مردان مبتلا به آندروپوز (Andropause) و مردان مسن بهنجار بهمنظور شناسایی ابعاد روانشناختی آندروپوز بود. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعه پژوهش شامل کلیه کارکنان مرد گروه سنی ۶۵-۴۵ سال دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران بود. از میان جامعه مورد بررسی ۱۵۰ نفر بهصورت در دسترس بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پس از پر کردن پرسشنامه کمبود آندروژن در مردان مسن (Androgen Deficiency of Aging Men questionnaire یا ADAM) و سلامت عمومی (General Health Questionnaire یا GHQ) به دو گروه تشخیص بالینی آندروپوز و عادی تقسیم شدند. یافتهها: بهمنظور تشخیص بیوشیمیایی آندروپوز افراد دارای نشانگان کمبود آندروژن به آزمایشگاه مراجعه کردند و پسازآن سلامت روان بین سه گروه از مردان عادی، مردان دارای تشخیص بالینی و آزمایشگاهی آندروپوز مقایسه گردید. هر سه گروه در ابعاد علائم جسمانی، کارکرد اجتماعی، اضطراب و افسردگی با یکدیگر تفاوت معنادار داشتند. افراد دارای تشخیص آزمایشگاهی آندروپوز مشکلات بیشتری در ابعاد افسردگی و اضطراب گزارش کردند. نتیجهگیری : بر اساس نتایج پژوهش حاضر افرادی دارای تشخیص آزمایشگاهی آندروپوز مشکلات شدیدتری در زمینه افسردگی و اضطراب داشتند. نتایج پژوهش حاضر نشاندهنده ضرورت استفاده از برنامههای درمانی در خصوص افسردگی و اضطراب این گروه از افراد در کنار درمانهای هورمونی و سایر درمانهای پزشکی دیگر است.
زهره عزیزی، مهناز علی اکبری دهکردی، احمد علی پور، دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب میتواند در یک بازه دهساله به بیماریهای قلبی منجر شود و بیماریهای قلبی بهنوبه خود به اضطراب؛ اضطراب مرگ. هدف پژوهش حاضر؛ تعیین تأثیر طرحواره درمانی گروهی بر کاهش اضطراب مرگ در بیماران قلبی- عروقی صورت بود. مواد و روشها: جامعه آماری دربردارنده کلیه بیماران مبتلابه بیماریهای قلبی-عروقی مراجعهکننده به مرکز قلب تهران بود. روش نمونهگیری از نوع در دسترس و طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل همراه با پیشآزمون و پسآزمون بود. ابتدا از بین مراجعین، دادههای حاصل از مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (Templer’s Death Anxiety Scale) از ۱۱۳ نفر اخذ و پس از بررسی اولیه، تعداد ۳۰ نفر (۱۸ زن و ۱۲ مرد) از افراد که بالاترین نمرات را در آزمون کسب کرده بودند در پژوهش دخالت دادهشده و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. پیشازاین در نظر گرفته شد تا شرکتکنندگان به وضعیتهای عصبی مختلکننده هوشیاری اعم از ضربهمغزی و دمانس دچار نبوده باشند. سپس اعضای گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت درمان طرحواره درمانی گروهی قرار گرفتند و پسازآن دوباره ازلحاظ میزان اضطراب مرگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS ۲۳ استفاده شد. یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که پس از اجرای مداخله طرحواره درمانی گروهی از میزان اضطراب مرگ اعضای گروه آزمایش بهطور معناداری (۰۵/۰ p < و ۱۴۷/۴F= ) کاسته شده است؛ بنابراین فرضیه پژوهش مبنی بر اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر کاهش میزان اضطراب مرگ تائید میشود. نتیجهگیری: این یافته ممکن است به خلأ پژوهشی موجود در مورد اضطراب مرگ در بیماران قلبی-عروقی و همچنین کاربردهای بالینی در مواجهه با این پدیده کمککنند.
لیلا سادات عزیزی ضیابری، سارا فخاریان مقدم، اکرم ثناگو، دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف:ناباروری یک مسئله جهانی مرتبط با سلامت است که فشار روانی قابلتوجهی را بر افراد درگیر در این مسئله وارد کرده و میتواند بر کیفیت زندگی آنها تأثیر منفی بگذارد. ازاینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی شناختهای بیماریزا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارور انجام شد. مواد و روشها:این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به ناباروری در سطح شهر مشهد بود که در بازه زمانی اردیبهشت تا تیرماه ۱۴۰۲ به کلینیکها و مراکز تخصصی ناباروری مراجعه کرده بودند.نمونه موردبررسی شامل ۳۰۰ نفر از زنان نابارور بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان مقیاس استیگمای ناباروری، پرسشنامه شناختهای بیماریزا و پرسشنامه کیفیت زندگی باروری را تکمیل کردند. از روشهای همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری برای تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها:نتایج نشان داد که مدل مربوط به نقش میانجی شناختهای بیماریزا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارور از برازش خوبی برخوردار است. بهعلاوه مشخص شد که اثر مستقیم استیگمای ناباروری بر کیفیت زندگی باروریمعنادار نیست (۰۵/۰<P). اثر مستقیم شناختهای بیماریزا (۰۱/۰>P) و اثر غیرمستقیم استیگمای ناباروری با میانجیگری شناختهای بیماریزا بر کیفیت زندگی باروری معنادار است (۰۱/۰>P). نتیجهگیری: با توجه به نقش میانجیشناختهای بیماریزا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارورتوجه به این متغیرها در حوزه آسیبشناسی روانی و تدوین مداخلههای آموزشی و درمانی در مورد کیفیت زندگی باروری میتواند مفید باشد.