logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای عرفان

غفور موسوی، داریوش عرفانی‌فر، غلام‌رضا دهقانی، امراله ابراهیمی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده

Normal ۰ false false false MicrosoftInternetExplorer۴ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵,۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#۰۴۰۰; mso-fareast-language:#۰۴۰۰; mso-bidi-language:#۰۴۰۰;} مقدمه: افسردگی مرضی یکی از اختلالات شایع روانی است که چارچوبهای شناختی انسان در شکل گیری و درمان آن مؤثر است. نگرش توحیدی به عنوان یک چارچوب شناختی محبوب مردم و منتشر عواطفی با خود به همراه می آورد که لازمست مورد بررسی قرار گیرد. روش ها: این بررسی روی آیات قرآن کریم و با استفاده از منابع و نرم افزارهای نوری مربوطه انجام گرفته و اطلاعات حاصله در غالب پیشگیری اولیه و ثانویه از افسردگی طبقه بندی و مورد بحث قرار گرفته اند. یافته ها: سه محور اساسی این نگرش در پیشگیری از افسردگی و درمان آن عبارتند از: ایجاد تفکر مثبت و روحیه پویا، رفع نگرش های منفی، رفع علائم و تظاهرات افسردگی. اعطای بینش کلی در مورد هستی و پاسخ گویی به سؤالات انسان، اعطای ایمان و حکمت، اعطای نگرش همراه با توکل و رضایت به قضای الهی، نحوه برخورد با فقر و نگرانیهای اقتصادی، نحوه برخورد با مشکلات خانوادگی و سایر مصائب زندگی از جمله محورهای مورد بحث در این مقاله تکیه بر آیات قران کریم می باشد. نتیجه گیری: نگرش توحیدی با طرح محورهای پیش گفت در تأمین عواطف رضایت بخش و متعادل انسان نقش اساسی دارد و به عنوان یک چارچوب شناختی مؤثر در پیشگیری در سطوح اجتماعی و فردی، می تواند در برنامه ریزیهای پیشگیری و درمان مورد استفاده قرار گیرد. چارچوبهای شناختی حاصل از این رویکرد می تواند مبنایی برای روان درمانی مبتلایان به افسردگی مورد استفاده قرار گیرد. در مقاله به تشابه و تفاوت این نگرش با سایر چارچوبهای شناختی اشاره شده است.
راضیه نصیرزاده، نرجس عرفان‌منش،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: محدودیت‌های کلامی کودکان، مشارکت ضعیف آن‌ها با درمانگر و یا فقدان آگاهی آن‌ها نسبت به هیجانات و اعمال خود، ارزیابی روان‌شناختی آن‌ها، را به درجه‌بندی رفتار کودک توسط والدین یا معلمان یا استفاده از مشاهدات رفتاری ساخت‌دار محدود نموده است. بنابراین نیاز مبرمی برای شناسایی و کاربرد ابزار تشخیصی که بتواند هیجانات کودک را از دیدگاه خود کودک مورد ارزیابی قرار دهد، وجود دارد. به نظر می‌رسد که آزمون طراحی یک قصه قادر است تا پاسخی به این نیاز باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اعتبار، روایی و هنجاریابی مقیاس طراحی یک قصه (DAS یا Draw a story) در جمعیت کودکان دوره ابتدایی شیراز بود. مواد و روش‌ها : تعداد ۵۰۰ نفر از دانش‌آموزان مدارس ابتدایی شیراز به شیوه خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند. آزمودنی‌ها آزمون طراحی یک قصه (DAS)، را انجام دادند و سیاهه رفتاری کودکان (CBCL یا Child behavior checklist) توسط والدین آن‌ها تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از ضریب توافق Kappa، ضریب ‌همبستگی Spearman، Cronbach’s alpha، تحلیل واریانس یک ‌طرفه تحلیل شد و برای تعیین جدول هنجاری از نمرات استاندارد t و z استفاده گردید. یافته‌ها: ضریب Cronbach’s alpha برای مقیاس‌های هیجانی مقیاس طراحی یک قصه ۸۲/۰، اعتبار نمره‌گذاری برای ۳ مقیاس محتوای هیجانی، خودانگاره و استفاده از شوخی به ترتیب برابر ۶۹/۰، ۶۴/۰ و ۵۸/۰ گزارش شد. روایی همگرا از طریق تعیین ضریب همبستگی با سیاهه رفتاری کودک (CBCL) محاسبه شد و برای احراز روایی افتراقی نمرات سه گروه از کودکان (افسرده، پرخاشگر و عادی) مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین برای تعیین هنجاریابی مقیاس نمرات خام گروه ۵۰۰ نفری به نمره معیار t و z و نمرات درصدی تبدیل گردید. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش، مقیاس طراحی یک قصه، واجد ویژگی‌های روان‌سنجی مورد نیاز برای کاربرد در پژوهش‌های روان‌شناختی و تشخیص‌های بالینی است. واژه‌های کلیدی: طراحی یک قصه، اعتبار، روایی، هنجاریابی، محتوای هیجانی، خودانگاره، استفاده از شوخی
عارفه عرفان، سیما قزلباش، مهناز کاظمیان، احمدعلی نوربالا،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی طرح‌واره درمانی هیجانی بر تکانش­گری و علائم خلقی زنان مبتلابه اختلال دوقطبی نوع یک و دو اجرا شد.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر مطالعه‌ای نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود که بر روی ۳۰ بیمار مبتلابه اختلال دوقطبی مراجعه‌کننده به بیمارستان فارابی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵ انجام شد. نمونه‌ها با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند (هر گروه ۱۵ نفر). آزمودنی‌ها در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و سه ماه بعد به پرسشنامه‌های تکانش­گری بارت، همیلتون و مقیاس مانیای یانگ پاسخ دادند. گروه آزمایش طی ۱۴ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای علاوه بر دارودرمانی، طرح‌واره درمانی هیجانی به شیوه گروهی را دریافت نمودند درحالی‌که گروه کنترل هیچ درمان شناختی دریافت نکردند. داده‌ها با استفاده روش‌های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۱۶ تجزیه‌وتحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که طرح‌واره درمانی هیجانی بر ابعاد تکانش­گری و علائم خلقی افسردگی و مانیا در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی تأثیر آماری معناداری داشت (۰۵/۰p≤) و این اثربخشی در پیگیری سه ماه بعد نیز همچنان پایداری خود را در گروه مداخله حفظ کرد.

نتیجه‌گیری: به‌کارگیری طرح‌واره درمانی هیجانی در کنار دارودرمانی می‌تواند مداخله‌ای مؤثر برای درمان علائم خلقی و تکانش­گری بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی باشد.



صفحه ۱ از ۱